بررسی رابطۀ آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌ بدنی با اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در شرایط پاندمی ویروس کرونا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجو کارشناسی ارشد روانشناس بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.

2 استاد دانشگاه تبریز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

3 دانشجو دکترای روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.

چکیده

افزایش سطح اضطراب و احساس نداشتنِ کنترل بر رویدادهای ناگوار و تجارب هیجانی می‌تواند سبب بروز و تداوم اختلالات روان‌پزشکی در افراد آسیب‌پذیر شود. براین‌اساس، هدف مطالعۀ حاضر بررسی رابطۀ آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌بدنی با اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در شرایط پاندمی ویروس کروناست.این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و 228 نفر به‌صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند. به‌منظور گردآوری داده‌ها در این پژوهش از مقیاس اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای و مقیاس آسیب‌شناسی روانی عمومی (SCL-25) به‌عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده‌ها پس از جمع‌آوری به نرم‌افزار SPSS23 وارد شدند و برای بررسی روابط ساختاری متغیرها از نرم‌افزار LISREL80/8استفاده شد. نتایج نشان داد بین آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی و اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای رابطۀ همبستگی معنادار وجود دارد. الگوی ساختاری این متغیرها بیانگر رابطه بین اضطراب موقعیتی با جسمانی‌سازی، اضطراب، افسردگی، فوبیا و وسواس و رابطه بین اضطراب خصیصه‌ای با افسردگی، حساسیت بین‌فردی و وسواس است. موقعیت‌های استرس‌زا می‌تواند در افراد آسیب‌پذیر به بروز برخی اختلالات روان‌پزشکی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و حساسیت بین‌فردی منجر شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The investigate the relationship between mental-physical vulnerability and state-trait anxiety in coronavirus pandemics

نویسندگان [English]

  • Sahar Torabi Zonouz 1
  • Majid Mahmoud Alilou 2
  • Razieh Pak 3
1 MSc of Psychology, Faculty of Education and Psychology, University of Tabriz, Tabriz, Iran
2 2. Professor, Department of Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Tabriz, Tabriz, Iran
3 PhD student, Faculty of Education and Psychology, University of Tabriz, Tabriz, Iran
چکیده [English]

An increase in anxiety and feeling a lack of control over traumatic events and emotional experiences can cause and maintain psychiatric disorders in vulnerable individuals. Hence, the present study aims to investigate the relationship between mental-physical vulnerability and state-trait anxiety in Coronavirus pandemics. This descriptive correlational study was conducted online and included 228 participants. To collect data, the state-trait anxiety scale and the psycho-physical vulnerability scale (SCL-25) were used as research tools. SPSS 23 software was used to enter data. LISREL 80.8 software was used to investigate the structural relationships of variables. The results showed that there is a significant correlation between psychological-physical vulnerability and state-trait anxiety. The structural pattern of these variables indicates the relationship between state anxiety with somatization, anxiety, depression, phobia, and obsessive-compulsive disorder and the relationship between trait anxiety and depression, interpersonal sensitivity, and obsessive-compulsive disorder. According to the results obtained from this study, it seems that pandemic conditions, as a stressor in vulnerable individuals, can lead to some psychiatric disorders such as depression, anxiety, obsession, and interpersonal sensitivity.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Coronavirus Pandemic
  • Psycho-Physical Vulnerability
  • State-trait Anxiety

هنگامی که یک پاندمی بهداشت جهانی مانند ویروس کرونا رخ می‌دهد، سلامت جسمی و روانی بسیاری از افراد تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد؛ ازاین‌رو برخی از آسیب‌های روانی مانند افسردگی، اضطراب و ترس به وجود می‌آید. در چنین موقعیت‌های اضطرار جهانی هیجانات منفی معمولاً غالب هستند. ویروس کرونا[1](کووید-19) یک اپیدمی بهداشت جهانی است که سلامت جسمی و روانی بسیاری از افراد را تحت‌تأثیر قرار داده است (دوان و زو[2]،2020). با پیشرفت کووید-19، تا حدود زیادی زندگی روزمرۀ افراد تغییر یافته است و مشکلات سلامت روانی مانند ترس، اضطراب، وسواس و افسردگی ایجاد شده است (لئو[3] و همکاران،2020؛ یانگ[4] و همکاران،2020). ازسویی، برخی از افراد ممکن است به‌طور ژنتیکی دربرابر مشکلات بدنی و روانی آسیب‌پذیر باشند. این افراد درصورتی‌که در شرایط و موقعیت‌های استرس‌زا و اضطرابی قرار گیرند، بیشتر از سایر افراد احتمال دارد که دچار مشکلات روانی شوند. درواقع، عامل استرس به‌مثابۀ ماشه‌چکان برای این افراد محسوب می‌شود.

آسیب‌پذیری[5] زمینه‌ای برای ظهور ناسازگاری‌ها و اختلالات محسوب می‌شود. ازجمله نشانه‌های مهم آسیب‌پذیری می‌توان به ویژگی‌های شخصیتی، علائم موقعیتی (مثل اضطراب و افسردگی) و یا منابع خارجی مانند حمایت اجتماعی ضعیف اشاره کرد (گوئتزمن[6] و همکاران، 2007). یکی از مدل‌های مطرح‌شده مدل بیماری‌پذیری‌ـ‌استرس[7] است که بر تعامل بین آمادگی برای بیماری و آشفتگی‌های محیطی تأکید دارد. اگرچه بیماری‌پذیری به آمادگی ذاتی برای بیماری اشاره دارد، قابل تعمیم به هر ویژگی یا هر مجموعه از ویژگی‌های شخصی است که احتمال ابتلای او به یک اختلال را افزایش می‌دهد. ذکر این نکته نیز ضروری است که صرف داشتن بیماری‌پذیری یک اختلال، بروز اختلال را تضمین نمی‌کند؛ اگرچه خطر ابتلا به اختلال را بیشتر می‌کند. استرس نیز در این مدل نقش مهمی برای بروز اختلال دارد و به‌عنوان محرک محیطی زیان‌آور یا ناخوشایند به‌همراه بیماری‌پذیری، ماشه‌چکان آسیب روانی است. درکل، عوامل استرس‌زای روانی شامل رویدادهای آسیب‌زای عمده و هم رویدادهای مزمن‌تر است (کرینگ، جانسون، دیویسون، نیل[8]، 2010). درواقع، پاﺳﺦ اﻧﺴﺎن‌ها به ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ‌ﻫﺎی ﻓﺸﺎرزا، ﺣﺎﻛﻲ از آن است ﻛﻪ اﻧﺴﺎن درﺑﺮاﺑر ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ و ﻧﺸﺎﻧﮕﺎن ﺧﻄﺮ با اﺳﺘﺮس واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ‌دهد؛ اﻣﺎ ﺷﺪت اﻳﻦ واکنش ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻌﻴّﻦ را ﺗﺎ چه حد تهدیدآمیز شناسایی ﻣﻲکنند، به چگونگی برداشت و درک فرد از موقعیت‌ها و حوادث دارد. ممکن است موقعیت برای فردی بی‌خطر و برای فرد دیگری به‌صورت تهدید درک شود و به اضطراب منجر شود (کوهن و همکاران[9]، 1983). اضطرابْ احساس رنج‌آوری است که با موقعیت آسیب‌زای فعلی یا تهدید به خطر وابسته است. تلگن (1985) ادعا می‌کند که اضطراب دراصل با حالت عاطفۀ منفی بالا در ارتباط است و هیچ رابطۀ معناداری با عاطفۀ مثبت ندارد. اضطراب بیشتر بر روی عامل عاطفۀ منفی بارگذاری می‌شود (واتسون و ناراگون گینی[10]، 2014).

اضطراب را می‌توان موقعیت یا خصیصه‌ در نظر گرفت؛ موقعیتی به حالت هیجانی گذرا و خصیصه‌ای به تفاوت‌های فردی نسبتاً پایدار در آمادگی به اضطراب اشاره دارد. براین‌اساس، واکنش افراد در موقعیت‌های خطر و تهدیدآمیز متفاوت است (اسپیلبرگر[11]، 1983). شواهدی وجود دارد که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت به سایر افراد، سطوح بالایی از اضطراب موقعیتی و خصیصه‌ای نشان می‌دهند (مک لین و وودی[12]، 2001). برای مثال، براون و ناراگون گینی[13] (2013) گزارش کردند بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و وسواسی جبری، کنترل کمتری بر اضطراب دارند (براون و ناراگون‌ـ‌گینی، 2013). ازطرفی، افرادی که در مقیاس اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای نمرات بالاتری می‌گیرند، مستعد تجربۀ اضطراب بیشتری هستند و نسبت به اختلالات اضطرابی آسیب‌پذیرتر هستند (چمبرز و همکاران[14]، 2004).

براساس پیشینۀ نظری [برای مثال، مدل آسیب‌پذیری سه‌گانۀ بارلو (2004) در هستۀ اضطراب حس بارز کنترل‌ناپذیری به‌ویژه زمانی که افراد با وظایف یا چالش‌هایی که ممکن است برای آنها با تهدیدهایی همراه باشد، نهفته است. برای این افراد، شکست یا درک ضعف‌‌ها نشانه‌ای از ناتوانی مزمن برای مقابله با رویدادهای منفی پیش‌بینی‌ناپذیر و کنترل نشدنی است و این حس کنترل ناپذیری با هیجانات منفی همراه می‌شود (پائولوس و همکاران[15]، 2016). به‌زعم این مدل، احساس نداشتنِ کنترل بر رویدادهای ناگوار و تجارب منفی مسبب افزایش خطر بروز و تداوم اختلالات اضطرابی هستند (بارلو و دوراند، 2014)] و پیشینۀ تجربی [برای مثال، ویلیامز[16] و همکاران (2017)، هانسر[17] (2014)، جمشیدی و همکاران[18] (2013)، نظری و همکاران (1399) و لی و همکاران (2020) که نشان داده‌اند آسیب‌پذیری موقعیتی و خصیصه‌ای با برخی از اختلالات روان‌پزشکی رابطه دارند] به نظر می‌رسد شرایط همه‌گیری می‌تواند عاملی استرس‌زا در بروز برخی اختلالات روانی باشد.

بنابراین مبتنی‌بر پیشینۀ ذکرشده، سطوح بالای اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای با برخی اختلالات روان‌پزشکی رابطه دارد. همچنین آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی نقش مهمی در بروز اختلال‌های روان‌پزشکی دارد. براین‌اساس، فرض این مطالعه بر آن است که بین اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای و آسیب‌پذیری روانیْ رابطۀ معنادار و درهم‌تنیده وجود دارد؛ بنابراین، بررسی رابطۀ این دو متغیر در شرایط پاندمی که سلامت عمومی در خطر است و افرادْ ترس و اضطراب ناشی از موقعیت را تجربه می‌کنند، می‌تواند اطلاعات مفیدی از سلامت روان در اختیار قرار دهد. اگرچه پژوهشگران تاکنون دربارۀ پاندمی ویروس کرونا مطالعات زیادی انجام داده‌اند، به نظر می‌رسد توجه کمتری به آسیب‌پذیری در این وضعیت شده است؛ بنابراین، چنین مطالعاتی به غنای دانش موجود دراین‌زمینه منجر می‌شود و علاوه‌بر اینکه گام مؤثری در رسیدگی به مشکلات عاطفی و روانی افراد جامعه محسوب می‌شود، زمینه را برای پژوهش‌های بیشتر هموار می‌کند. براین‌اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی و اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در پاندمی ویروس کروناست.

 

روش‌ پژوهش

پژوهش حاضر در زمرۀ مطالعات توصیفی قرار می‌گیرد. داده‌ها ازطریق اینترنت در شرایط همه‌گیری ویروس کرونا (موج دوم اوج‌‌گیری ویروس در ایران) جمع‌آوری شده است. تعداد شرکت‌کنندگان در این مطالعه 228 نفر بوده است. ویژگی‌های دموگرافیک گروه نمونه شامل جنسیت، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی، استان شرکت‌کننده و سن ثبت‌شده است. در این مطالعه 228 نفر شرکت کردند. از بین شرکت‌کنندگان 133 نفر زن (3/58درصد) و 95 نفر مرد (7/41درصد) بودند. میانگین و انحراف معیار سن شرکت‌کنندگان 45/9±44/29 و در محدودۀ سنی 14 تا 60 سال است. ازنظر سطح تحصیلات، 23 نفر (1/10) زیردیپلم، 57 نفر دیپلم (0/25درصد)، 14 نفر فوق‌دیپلم (1/6درصد)، 86 نفر لیسانس (7/37درصد)، 41 نفر فوق‌لیسانس (0/18درصد) و 7 نفر (1/3درصد) در مقطع دکتری بودند. از بین شرکت‌کنندگان 115 نفر مجرد (4/50درصد) و 113 نفر متأهل (6/49درصد) بودند. داده‌ها به‌صورت آنلاین جمع‌آوری شد و افراد از 13 استان کشور در این طرح شرکت کردند. شیوۀ جمع‌آوری داده‌ها بدین قرار بود که پرسشنامه‌ها به‌صورت آنلاین طراحی شد و به افراد در گروه‌ها و کانال‌های مختلف ارسال شد. پاسخ به سؤالات اختیاری بود و افرادی که تمایل به همکاری در پژوهش داشتند، به سؤالات پاسخ دادند. در طراحی سؤالات به آزمودنی‌ها اطمینان داده شد که اطلاعات استخراج‌شده و نام آنها به‌‌صورت محرمانه است. پرسش‌نامه‌ها ساده و بدونِ هرگونه ضرری برای فرد بود و برای شرکت‌کنندگان هزینۀ مالی نداشت.

داده‌های جمع‌آوری‌شده به نرم‌افزار SPSS نسخۀ 23 وارد شد و با شاخص‌های مرکزی و پراکندگی آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی تجزیه‌وتحلیل شد. از آزمون پیرسون برای تعیین روابط بین متغیرها، کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال‌بودن و به‌منظور بررسی روابط ساختاری متغیرها از نرم‌افزار LISREL استفاده شد.

 

ابزار پژوهش

1- پرسشنامۀ اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای:پرسشنامۀ اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای اشپیلبرگر وسیلۀ خودسنجی است که به‌طور گسترده‌ای به کار رفته است. این پرسشنامه شامل دو مقیاس روان‌سنجی خودسنجی جداگانه برای اندازه‌گیری دو مفهوم متمایز، اما وابسته به اضطراب است. مقیاس اضطراب موقعیتی، شامل 20 جمله است و از افراد خواسته می‌شود که میزان احساسشان را در زمان اجرای پرسشنامه گزارش کنند. شدت احساس اضطراب ذهنی به‌وسیلۀ یک مقیاس چهاردرجه‌ای لیکرت (خیلی کم تا خیلی زیاد) مشخص می‌شود. مقیاس اضطراب خصیصه‌ای نیز شامل 20 جمله است که فرد باید احساس کلی خود را در اکثر اوقات مشخص کند. مقدار فراوانی نشانۀ اضطراب تجربه‌شده با چهار درجه (تقریباً هرگز تا تقریباً همیشه) مشخص می‌شود. ضریب آلفای مقیاس اضطراب موقعیتی و خصیصه‌ای 90/0 محاسبه شده است (اسپیلبرگر و همکاران[19]، 1970). در ایران پناهی شهری (1372) به‌روش بازآزمایی، برای مقیاس اضطراب خصیصه‌ای همبستگی 84/0 و برای مقیاس موقعیتی همبستگی 76/0 به دست آورده است (پناهی شهری، 1372).

2- آسیب‌شناسی روانی عمومی (SCL-25): فهرست 25نشانه‌ای فرم کوتاه SCL-90 است و آن را نجاریان و داوودی (1380) براساس فرم اصلی (دراگاتیس و همکاران[20]، 1974) و ازطریق تحلیل عامل اکتشافی استخراج کرده‌اند. پاسخ‌گویی به این فهرست مطابق با فرم اصلی آن، در طیف 5درجه‌ای از هیچ یا به‌ندرت (صفر) تا به‌شدت (4) صورت می‌گیرد. از این فهرست یک نمرۀ کل آسیب روانی عمومی استخراج می‌شود که نمرات بالاتر به‌معنی آسیب بیشتر است. نجاریان و داوودی (1380) روایی این فهرست را ازطریق تحلیل عاملی، روایی همگرا و واگرا و پایایی آن را ازطریق بررسی همسانی درونی و بازآزمایی بررسی کردند و آلفای کرونباخ نسخه‌ی جدید را 97/0 برای زنان و 98/0 برای مردان گزارش کردند (نجاریان و داوودی، 1380).

 

 

 یافته‌های پژوهش

نتایج حاصل نشان داد بین اضطراب موقعیتی و اضطراب خصیصه‌ای با مؤلفه‌های آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی (جسمانی‌سازی، اضطراب، افسردگی، حساسیت بین‌فردی، فوبیا، وسواس فکری‌ـ‌اجباری و روان‌گیسختگی) رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد (01/0 > p). در این میان کمترین ارتباط معنی‌دار به‌دست‌آمده به اضطراب خصیصه‌ای با فوبیا (26/0=r) و بالاترین سطح همبستگی معنادار به اضطراب موقعیتی (64/0=r) و اضطراب خصیصه‌ای (62/0=r) با افسردگی اختصاص یافت (جدول 1).

 

جدول 1. ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف معیار بین متغیرهای اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای و مؤلفه‌های آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی

متغیرها

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

1. جسمانی‌سازی

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2. اضطراب

**651/0

1

 

 

 

 

 

 

 

 

3. افسردگی

**512/0

**445/0

1

 

 

 

 

 

 

 

4. حساسیت بین‌فردی

**541/0

**490/0

**601/0

1

 

 

 

 

 

 

5. فوبیا

**298/0

**341/0

**305/0

**353/0

1

 

 

 

 

 

6. وسواس فکری‌ـ‌اجباری

**610/0

**464/0

**470/0

**583/0

**311/0

1

 

 

 

 

7. روان‌گیسختگی

**516/0

**366/0

**387/0

**535/0

**284/0

**482/0

1

 

 

 

8. اضطراب موقعیتی

**565/0

**514/0

**642/0

**563/0

**322/0

**502/0

**297/0

1

 

 

9. اضطراب خصیصه‌ای

**526/0

**474/0

**619/0

**597/0

**268/0

**530/0

**327/0

**858/0

 

 

10.نمرۀ کل آسیب‌پذیری روان‌شناختی عمومی

**846/0

**737/0

**690/0

**788/0

**534/0

**779/0

**705/0

**657/0

**645/0

1

میانگین

88/4

13/3

79/1

38/3

74/2

40/32

82/2

89/41

34/38

86/22

انحراف معیار

86/3

54/2

87/1

60/2

27/2

73/2

62/2

27/11

57/10

27/14

p<0/05 * p<0/01**

 

 

پیش از تحلیل داده‌ها به بررسی پیش‌فرض‌های رگرسیون چندگانه پرداخته شد. طبق نتایج، تمامی متغیرهای پژوهشی باتوجه‌به آزمون کلموگروف اسمیرنوف[21]، سطح معناداری آنها بزرگ‌تر از 05/0 است. این بدان معناست که متغیرهای پژوهش توزیع نرمال دارند. روش‌های بررسی رابطۀ خطی بین متغیرهای مستقل، با شاخص تولرنس[22] و VIF محاسبه شد. نتایج نشان داد مقادیر تولرانس (263/0) بزرگ است (بیشتر از 1/0) که نشان‌دهندۀ نبودِ هم‌خطی است. فرض استقلال خطاها با بررسی مقدار آمارۀ دوربین واتسون[23] برابر با 981/1 بوده است. چون این مقدار بین 5/1 و 5/2 است، می‌توان نتیجه گرفت که فرض استقلال داده‌ها رعایت شده است. میزان F محاسبه‌شدۀ تحلیل واریانس رگرسیون نمرۀ کلی آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی براساس اضطراب موقعیتی و اضطراب خصیصه‌ای در سطح معنادار بود (01/0< P, 576/94 = (225؛2)F) و حاکی از این است که اضطراب موقعیتی و اضطراب خصیصه‌ای به‌صورت مشترک درمجموع 7/45درصد واریانس آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی را تبیین می‌کنند که باتوجه‌به ضرایب بتا و مقدار t، اضطراب موقعیتی و اضطراب خصیصه‌ای به‌شکل مشترک تأثیر معناداری بر آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی دارند و ضریب تأثیر استاندارد اضطراب موقعیتی (39/0=β) و اضطراب خصیصه‌ای (31/0=β) معنادار بود (01/0 P<) (جدول 2).

 

 

جدول 2. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ هم‌زمان برای پیش‌بینی آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی براساس اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای

متغیر پیش‌بین

R

R2

Β

B

T

Pvalue

Durbin Watson

F

اضطراب موقعیتی

 

67/0

 

45/0

39/0

49/0

10/4

000/0

 

98/1

 

 

57/94

اضطراب خصیصه‌ای

31/0

41/0

21/3

002/0

 

 

چون در تحلیل رگرسیون، خطای اندازه‌گیری برآورد نمی‌شود، برای ارزیابی دقیق از مدل‌سازی معادلۀ ساختاری استفاده شد. به‌منظور بررسی روابط ساختاری شاخص‌های اضطراب موقعیتی و اضطراب خصیصه‌ای و مؤلفه‌های آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی (جسمانی‌سازی، اضطراب، افسردگی، حساسیت بین‌فردی، فوبیا، وسواس و روان‌گسیختگی) از روش معادلات ساختاری استفاده شد. پیش از بررسی ضرایب ساختاری، برازش الگوی پیشنهادی با داده‌ها بررسی شد. مقادیر به‌دست‌‌آمده از شاخص‌های برازندگی در این معادله بیانگر برازش قابل‌‌قبول الگوی پیشنهادی با داده‌ها و مناسب‌بودن مدل است.

برای تعیین کفایت برازش الگوی پیشنهادی با داده‌ها، ترکیبی از شاخص‌های برازندگی شامل مجذور کای به درجۀ آزادی[24] (Chi) به‌عنوان پرکاربردترین شاخص برازش در مدل‌سازی معادله ساختاری، شاخص نیکویی برازش (GFI)[25]، شاخص برازندگی هنجارشده (NFI)[26]، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)[27] و شاخص برازندگی افزایشی (IFI)[28] بررسی شد. این شاخص‌ها برمبنای متوسط ضرایب همبستگی بین متغیرها در مدل قرار دارند و هرچقدر این ضرایب کوچک‌تر باشند، شاخص‌ها نیز مقدار کوچک‌تری را نشان خواهند داد. جذر میانگین مجذورات خطای تقریب (RMSEA)[29] نیز ارزیابی شد. در تفسیر این شاخص‌ها باید توجه داشت مقدار نزدیک به یک برای شاخص‌های شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص برازندگی هنجارشده (NFI)، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI) و شاخص برازندگی افزایشی (IFI) و مقدار کوچک‌تر یا مساوی 09/0 برای شاخص‌ جذر میانگین مجذورات خطای تقریب (RMSEA) بر برازندگی مناسب و مطلوب دلالت دارند (شوماکر و لومکس[30]، 2004). مقادیر بالای شاخص‌های (GFI، IFI، NFI، CFI، NNFI و RMSA) ذکرشده در جدول 3، بیانگر برازش نسبتاً مطلوب مدل است.

 

 

جدول 3. شاخص‌های برازندگی مدل ساختاری آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی و اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای

شاخص

df

2χ

CFI

NFI

NNFI

RFI

IFI

RMSA

P-Value

مقدار

19

78/302

96/0

97/0

96/0

94/0

90/0

071/0

000/0

 

 

 

برآورد وزن های رگرسیونی نشان داد اضطراب موقعیتی با جسمانی‌سازی (000/0= p، 27/10= t، 56/0= β)، اضطراب (000/0= p، 70/8= t، 16/0= β)، افسردگی (000/0= p، 09/5= t، 48/0= β)، فوبیا (000/0= p، 26/5= t، 33/0= β)، وسواسی‌ـ‌اجباری (000/0= p، 10/2= t، 23/0= β) و اضطراب خصیصه‌ای با افسردگی (000/0= p، 26/5= t، 24/0= β) حساسیت بین‌فردی (000/0= p، 10/31= t، 60/0= β)، وسواس فکری‌ـ‌اجباری (000/0= p، 00/3= t، 33/0= β) رابطۀ معنی‌دار دارند. در این الگوی ساختاری، روان‌گسیختگی از مؤلفۀ‌ آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌بدنی با هیچ‌کدام از اضطراب‌های موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای رابطۀ معنادار نشان نداد. اعداد مشخص‌شده روی نمودار 1 و 2 نشان‌دهندۀ بارهای عاملی متغیرهاست.

 

 

 

 

شکل 1. مدل الگوی ساختاری اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در ارتباط با مؤلفه‌های آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی و ضرایب تأثیر مسیرها (228 = n)

 

 

به‌طورکلی، نتایج این بررسی نشان داد در همه‌گیری ویروس کرونا بین آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌بدنی برخی افراد با اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای همبستگی وجود دارد، همچنین، اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای با توان بالایی می‌تواند آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌بدنی را پیش‌بینی کند. علاوه‌براین، الگوی ساختاری این متغیرها بیانگر رابطه بین اضطراب موقعیتی با جسمانی‌سازی، اضطراب، افسردگی، فوبیا و وسواسی‌ـ‌جبری است و رابطه بین اضطراب خصیصه‌ای با افسردگی، حساسیت بین‌فردی و وسواسی‌ـ‌جبری است. البته در این الگوی ساختاری، روان‌گسیختگی با هیچ‌کدام از اضطراب‌های موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای همبستگی معنادار نشان نداد. بالاترین توان مربوط به اضطراب موقعیتی با جسمانی‌سازی و اضطراب خصیصه‌ای با حساسیت بین‌فردی بود (جدول 4).

 

 

جدول 4. ضرایب تأثیر مسیرهای اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در ارتباط با مؤلفه‌های آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی (228 = n)

مؤلفه

برآورد استاندارد

T-Values

سطح معناداری

 

 

اضطراب موقعیتی

 

جسمانی‌سازی

55/0

27/10

000/0

اضطراب

50/0

70/8

000/0

افسردگی

48/0

09/5

000/0

فوبیا

33/0

26/5

000/0

وسواس

23/0

10/2

000/0

 

اضطراب خصیصه‌ای

جسمانی‌سازی

56/0

12/5

000/0

افسردگی

24/0

53/2

000/0

حساسیت بین‌فردی

60/0

23/11

000/0

وسواس

33/0

00/3

000/0

 

 

 

بحث و نتیجه‌گیری

تعامل پیچیده بین ژن‌ها و محیط‌زیست، آسیب‌پذیری روانی را به‌تفضیل شرح می‌دهد و نشان می‌دهد رابطۀ بین ژن‌ها و محیط نقش مهمی در بروز اختلالات روانی دارند (بارلو و دوراند، 2011). البته داشتن آسیب‌پذیری خاص، به‌معنای بروز اختلال نیست؛ بلکه باید فرد با آسیب‌پذیری جزئی با رویداد استرس‌زای زندگی عظیم‌تری همراه شود تا اختلال بروز کند و برعکس آن نیز صدق می‌کند. بدین معنا که در آسیب‌پذیری عظیم‌تر نیز به استرس جزئی در زندگی نیاز است تا اختلال رخ دهد. برای مثال، شیوع کووید-19 به‌عنوان رویداد استرس‌زای زندگی، به‌میزان زیادی سلامت روانی افراد را تحت‌تأثیر قرار داده و به اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی شده است (لئو و همکاران، 2020). پژوهشگران در طول همه‌گیری ویروس کرونا سعی کرده‌اند از دیدگاه‌های مختلف عوامل روان‌شناختی افراد را بررسی کنند. بدین ترتیب، نتایج هرکدام از مطالعات به غنای دانش دراین‌زمینه کمک خواهد کرد. براین‌اساس، مطالعۀ حاضر با هدف بررسی رابطۀ بین آسیب‌پذیری روانی‌ـ‌بدنی با اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای در شرایط همه‌گیری طراحی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین آسیب‌پذیری‌ روان‌شناختی عمومی با اضطراب موقعیتی‌ـ‌خصیصه‌ای همبستگی معنادار وجود دارد. علاوه‌براین، الگوی ساختاری این متغیرها بیانگر رابطه بین اضطراب خصیصه‌ای با افسردگی، حساسیت بین‌فردی و وسواسی‌ـ‌اجباری و اضطراب موقعیتی با جسمانی‌سازی، اضطراب، افسردگی، فوبیا و وسواسی‌ـ‌اجباری است.

این نتایج با مطالعات رابرت و همکاران[31] (1998)، ویانهید و سادمر[32] (2009)، نریا و همکاران[33] (2008)؛ ویلیامز و همکاران (2017)، هانسر (2014)؛ جمشیدی و همکاران (2013)، نظری و همکاران (1399)، لی و همکاران، (2020)، ریچارد و همکاران (2020) هم‌سو است که نشان داده‌اند آسیب‌پذیری موقعیتی و خصیصه‌ای با برخی از اختلالات روان‌پزشکی رابطه دارند و همچنین، شرایط همه‌گیری می‌تواند عاملی استرس‌زا در بروز برخی اختلالات روانی باشد.

در تبیین رابطه بین اضطراب خصیصه‌ای با افسردگی، حساسیت بین‌فردی و وسواسی‌ـ‌جبری می‌توان بیان کرد که میزان بالای اضطراب خصیصه‌ای یک عامل خطر برای واکنش افراطی به استرس و همچنین آسیب‌پذیری برای ایجاد اختلالات روانی به‌ویژه اختلال افسردگی است (راجرز و همکاران، 2013؛ سندی و رکتر‌ـ‌‌لوین[34]، 2009). اضطراب خصیصه‌ای بالا، فنوتیپ آسیب‌‌پذیر مهم برای افسردگی ناشی از استرس محسوب می‌شود (وگر و سندی[35]، 2018). افراد با سطوح بالای اضطراب خصیصه‌ای به موقعیت‌های تهدیدآمیز و محرک‌های مبهم واکنش بیش‌ازحدی نشان می‌دهند (بیشاپ[36]، 2007؛ سندی و رکتر‌ـ‌لوین، 2009؛ استوزند[37] و همکاران، 2018). براین‌اساس، این افراد آسیب‌پذیری بیشتری به تغییرات ناشی از استرس نشان می‌دهند. ازسویی، افزایش حساسیت به تهدید همراه با افکار مزاحم و منفی باعث می‌شود پاسخ های افراد نسبت به عوامل استرس عمدۀ زندگی‌شان بی‌اثر شود. درنهایت، هیجانات منفی ویژگی‌های اصلی افسردگی مانند ناامیدی، درماندگی، بی‌ارزشی و فقدان لذت را تقویت می‌کنند و زمینه را برای بروز و پیشرفت افسردگی فراهم می‌کنند (سندی و رکتر‌ـ‌لوین، 2009).

نتایج این مطالعه نشان داد اضطراب موقعیتی می تواند اختلال اضطرابی را پیش‌بینی کند. اضطراب موقعیتیْ واکنشی هیجانی محسوب می‌شود که بسته به شرایط‌ و موقعیت متفاوت عمل می‌کند (اسپیلبرگر، 2010) و نشان‌دهندۀ‌ حالات فرد در موقعیت‌های مختلف است. این واکنش هیجانی می‌تواند حالت هشدار داشته باشد؛ همان‌گونه که نشانۀ رایج و اصلی افراد مضطرب حالت گوش‌به‌زنگی و هشدار به خطر است که می‌تواند در موقعیت‌های مختلف بروز کند (سادوک و روئیز[38]، 2015). افراد مبتلا به اختلال اضطرابی ناتوانی در تنظیم هیجانی، کنترل و درک مناسبی از احساسات در موقعیت‌های مختلف ندارند و باورهای منفی، غیرمنطقی، و نگرانی مفرط دارند که سلامت روانی آنها را کاهش می‌دهد. به نظر می‌رسد اضطراب موقعیتی نسبت به اضطراب خصیصه‌ای نقش بیشتری در اختلال اضطرابی دارد. شواهد تجربی نیز نشان داده است شرایط و موقعیت می‌تواند در کاهش اضطراب بیماران مؤثر باشد (نظری و همکاران، 1399).

در تبیین رابطه بین اضطراب موقعیتی و اختلال جسمانی‌سازی می‌توان شواهدی تجربی ارائه داد که مبتلایان به اختلال جسمانی‌سازی سطوح بالاتری از اختلالات روان‌پزشکی، به‌ویژه افسردگی و اختلال‌های اضطرابی را نشان می‌دهند (لی و همکاران[39]، 2009). افراد مبتلا به اختلالات جسمانی‌سازی از علائم مختلفی رنج می‌برند که به‌اندازۀ کافی پایۀ زیستی ندارد. این اختلال گروه وسیعی از بیماری‌ها را دربرمی‌گیرد که نشانه و علائم جسمی مؤلفۀ اصلی آنها را تشکیل می‌دهند و دربرگیرندۀ تعاملات میان ذهن و بدن است. در این افراد، مغز از راه‌های نامشخصی پیام‌هایی ارسال می‌کند که برآگاهی فرد اثر می‌گذارد و از وجود یک مشکل جدی در بدن خبر می‌دهد. به‌طورکلی، براساس معیار تشخیصی DSM افکار، احساسات و رفتارهای فراگیر مرتبط با علائم جسمانی یا مرتبط با نگرانی‌های سلامتی به‌واسطۀ نشخوارگری و سطوح بالای اضطراب دربارۀ سلامتی یا علائم آن و اختصاص زمان و انرژی زیاد به علائم یا نگرانی‌های سلامتی این اختلال را شکل می‌دهد. به نظر می‌رسد اضطراب تجربه‌شده در این اختلال، اضطراب آشکار است که به مؤلفه‌های موقعیت وابسته است.

در تبیین رابطه بین اضطراب خصیصه‌ای و حساسیت بین‌فردی می‌توان چنین تبیین کرد که اضطراب خصیصه‌ایْ ویژگی ثابت شخصیتی است که شامل اضطراب دربارۀ ارزیابی اجتماعی، موقعیت‌های جدید و یا حتی امور روزمره می‌شود (اسپیلبرگر، 2010). این نوع اضطراب می‌تواند رابطۀ معناداری با میزان زیادِ حساسیت بین‌فردی داشته باشد؛ چراکه افرادی که حساسیت بین‌فردی بالایی نشان می‌دهند، اغلب در تعاملات خود به نظارت و قضاوت‌های دیگران بیش‌ازحد اهمیت می‌دهند و دائم دغدغه دارند که دیگران دربارۀ آنها چه فکری می‌کنند (بویس و پارکر[40]، 1989). شواهد تجربی پیشین نیز نشان داده است بین حساسیت بین‌فردی و اضطراب رابطه وجود دارد. مطالعۀ ویانهید و سادمر[41] (2009) نشان داد حساسیت بین‌فردی با اضطراب رابطه دارد (ویانهید و سادمر، 2009). همچنین افزایش اضطراب اجتماعی با افزایش تمامی مؤلفه‌های اختلالات روابط بین‌فردی همراه است (لطیفیان و سیف، 1386).

همان‌طور که مطالعات پیشین نشان می‌دهد، در برخی از افراد مبتلا به وسواس هم ابتلایی با اختلالات اضطرابی مشاهده شده است (سادوک و کاپلان، 2015). شواهد تجربی حاصل از داده‌های ژنتیک دربارۀ اختلال وسواسی نشان داده است در 5 تا 7درصد والدین، ابتلا به این اختلال مشاهده شده است (حسنعلی‌زاده، 1388). مطالعات تطابقی در دوقلوها برای اختلال وسواس نیز تطابق بیشتر دوقلوهای یک‌تخمکی را در مقایسه با دوتخمکی نشان داده‌اند (راسموسن و تسوانگ[42]، 1986). این یافته‌ها باتوجه‌به اینکه اضطراب خصیصه‌ای، ویژگی شخصیتی است که فراوانی و شدت واکنش هیجانی شخص به فشار را منعکس می‌کند (اسپیلبرگر، 2010)، در تأیید یافته‌های این مطالعه برمی‌آید که نشان داده است بین اضطراب خصیصه‌ای و وسواس فکری‌ـ‌اجباری رابطه وجود دارد.

به‌طورکلی، در برخورد با وقایع استرس‌زای زندگی مانند بیماری همه‌گیر، افراد ممکن است دچار واکنش‌های حاد استرس شوند و علائم اضطراب و هراس نشان دهند. به‌ویژه وقتی بیماری ازنظر بالینی کاملاً جدی باشد، برخی از افراد ممکن است اختلالات روانی نشان دهند (لی و همکاران، 2020؛ نریا و همکاران[43]، 2008؛ ریچارد و همکاران، 2020). تنش‌ها و فشارهای ایجادشده در موقعیت پاندمی می‌توانند سبب نابسامانی‌های ذهنی همانند نگرانی و افسردگی باشند (دار و همکاران[44]، 2017). ترس و نگرانی زیاد دربارۀ یک بیماری می‌تواند باعث ایجاد هیجانات شدید افراد شود. بیماری همه‌گیری ویروس کرونا زندگی افراد را تحت‌تأثیر قرار داده است و بدون شک ساختار خانواده‌ها را در معرض برخی مسائل و تنش‌های بحرانی قرار داده است؛ به‌خصوص که مشخص نیست تا چه مدت ادامه خواهد داشت (مززا و همکاران[45]، 2020). براساس بیانیه‌ای ازسوی سازمان جهانی بهداشت، تأثیر بیماری همه‌گیر بر سلامت روان افراد بسیار نگران‌کننده است. انزوای اجتماعی، ترس از آلودگی و ازدست‌دادن اعضای خانواده با پریشانی ناشی از ازدست‌دادن درآمد و اشتغال همراه است. گزارش‌ها حاکی از افزایش علائم افسردگی و اضطراب در تعدادی از کشورهاست. به‌خصوص که گروه‌های خاصی از جمعیت بیشتر در معرض خطر پریشانی روانی مرتبط با کرونا هستند (سازمان بهداشت جهانی، 2020). به‌طور خلاصه، به نظر می‌رسد اضطراب فزایندۀ همه‌گیری ویروس کرونا به بروز اختلالات روان‌پزشکی منجر شود که میزان آسیب‌پذیری آن در افراد وجود دارد؛ بنابراین، درنظرگرفتن تدابیر روان‌شناختی دراین‌راستا حائز اهمیت است.

این مطالعه نیز همانند مطالعات دیگر شامل برخی از محدودیت‌هاست؛ ازجمله اینکه جمع‌آوری داده‌های این پژوهش به‌صورت آنلاین صورت گرفته است؛ بنابراین، افرادی که عملاً به فضای مجازی دسترسی نداشتند، در این پژوهش شرکت نکرده‌اند که حجم نمونه را کاهش داده است؛ بنابراین، تعمیم نتایج به تمام گروه‌های سنی باید با احتیاط صورت گیرد. پیشنهاد می‌شود برای بررسی بهتر روابط این متغیرها، پژوهش‌هایی با حجم نمونۀ بیشتر انجام گیرد. نتایج این پژوهش می‌تواند به‌عنوان راهنمایی برای توصیه‌های بهداشت روان استفاده شود.



[1] coronavirus

[2] Duan & Zhu

[3] Liu

[4] Xiang

[5] Vulnerability

[6] Goetzmanna

[7] Diathesis- Stress Model

[8] Kring, Johnson, Davison, Neal

[9] Cohen, Kamarck, & Mermelstein

[10] Watson, & Naragon-Gainey

[11] Spielberger

[12] McLean & Woody

[13] Brown & Naragon Gainy

[14]Chambers, Power & Durham

[15] Paulus, Vanwoerden, Norton & Sharp

[16] Williams

[17] Hanser

[18] Jamshidi, Abaszadeh & Najafi

[19] Spielberger, Gorsuch, & Lushene,

[20] Derogatis, Lipman, Rickels, Uhlenhuth, & Covi

[21]Kolmogorov- Smirnov

[22] Tolerance

[23] Durbin-Watson

[24]Chi- square/degrees of freedom; CMIN/DF

[25] Goodness of Fit Index; GFI

[26] Normed Fit Index; NFI

[27] Comparative Fit Index; CFI

[28] Incremental Fit Index; IFI

[29] Root Mean Square Error of Approximation; RMSEA

[30] Schumacker & Lomax

[31] Robert, Gilboa & Gotlib

[32] Vidyanidhi, & Sudhir

[33] Neria, Nandi, & Galea

[34] Sandi & Richter- Levin

[35] Weger & Sandi

[36] Bishop

[37] Stuijzand

[38] Sadock & Ruiz

[39] Li, Cho,Yang, Yang & Lee

[40] Boyce, & Parker

[41] Vidyanidihir Sudhir

[42] Rasmussen, & Tsuang

[43] Neria, Nandi, & Galea

[44] Dar, Iqbal, & Mushtaq

[45] Mazza, Marano, Lai, Janiri, & Sani

پناهی شهری، م. (1372). بررسی مقدماتی روایی، اعتبار و نرمیابی، سیاهۀ اضطراب حالت‌ـ‌صفت اسپیلبرگر. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
جمشیدی، ن.؛ عباس‌زاده، ع.؛ نجفی کلیانی، م. (2013). استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران قبل از آنژیوگرافی عروق کرونری، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، (۱۳)۱۰، ۲۹-۱۳.
حسنعلی زاده، م. (1388). مقایسۀ اثربخشی دو روش درمانی فراشناختی و دارویی در کاهش نشانههای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری‌ـ‌عملی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اردبیل.
سادوک، بنیامین جمیز.، سادوک، ویرجینیا. آ.؛ کاپلان، هارولد. (2015). خلاصۀ روانپزشکی علوم رفتاری و روانپزشکی بالینی. جلد دوم و سوم، ترجمۀ فرزین رضایی (1394). تهران: ارجمند.
لطیفیان، م.؛ سیف، د. (1386). بررسی تأثیر خودآگاهی بر اختلالات روابط بین‌فردی دانشجویان. مجلۀ علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، (ویژهنامۀ علوم تربیتی)، (۵۲)۳، 149-13.
نجاریان، ب.؛ داودی، ا. (1380). ساخت و اعتباریابی SCL-25 (فرم کوتاه‌شدۀ SCL-90-R). مجلۀ روانشناسی، (5)2، 149-136.
نظری، پ.؛ صادقی، تابنده.؛ نصیری، ن.؛ حسینی، س. ح. (1399). تأثیر رنگ و نور محیط در اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه قلب بیمارستان امام‌خمینی شهر جیرفت در سال 1397. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، دورۀ 19، 136-125.
Barlow, D. H. (2004). Anxiety and its disorders: The nature and treatment of anxiety and panic. Guilford press.
Barlow, D. & Durand, V. (2011). Abnormal psychology: An integrative approach. Nelson Education.
Bishop, S. J. (2007). Neurocognitive mechanisms of anxiety: an integrative account. Trends in Cognitive Sciences, 11(7), 307-316.
Boyce, P. & Parker, G. (1989). Development of a scale to measure interpersonal sensitivity. Australian and New Zealand Journal of Psychiatry, 23(3), 341-351.
Brown, T. A. & Naragon-Gainey, K. (2013). Evaluation of the unique and specific contributions of dimensions of the triple vulnerability model to the prediction of DSM-IV anxiety and mood disorder constructs. Behavior Therapy, 44(2), 277-292.
Chambers, J. A., Power, K. G. & Durham, R. C. (2004). The relationship between trait vulnerability and anxiety and depressive diagnoses at long-term follow-up of Generalized Anxiety Disorder. Journal of Anxiety Disorders, 18(5), 587-607.
Cohen, S., Kamarck, T. & Mermelstein, R. (1983). A global measure of perceived stress. Journal of health and social behavior, 385-396.
Dar, K. A., Iqbal, N. & Mushtaq, A. (2017). Intolerance of uncertainty, depression, and anxiety: Examining the indirect and moderating effects of worry. Asian Journal of Psychiatry, 29, 129-133.
Derogatis, L. R., Lipman, R. S., Rickels, K., Uhlenhuth, E. H. & Covi, L. (1974). The Hopkins Symptom Checklist (HSCL): A self‐report symptom inventory. Behavioral Science, 19(1), 1-15.
Duan, L. & Zhu, G. (2020). Psychological interventions for people affected by the COVID-19 epidemic. The Lancet Psychiatry, 7(4), 300-302.
Goetzmann, L., Klaghofer, R., Wagner-Huber, R., Halter, J., Boehler, A., Muellhaupt, B., ... & Buddeberg, C. (2007). Psychosocial vulnerability predicts psychosocial outcome after an organ transplant: results of a prospective study with lung, liver, and bone-marrow patients. Journal of Psychosomatic Research, 62(1), 93-100.
Hanser, S. B. (2014). Music therapy in cardiac health care: current issues in research. Cardiology in Review, 22(1), 37-42.
Kring, A. M., Johnson, S. L., Davison, G. C. & Neale, J. M. (2010). Abnormal psychology. Asia
Li, C. T., Chou, Y. H., Yang, K. C., Yang, C. H., Lee, Y. C. & Su, T. P. (2009). Medically unexplained symptoms and somatoform disorders: diagnostic challenges to psychiatrists. Journal of the Chinese Medical Association, 72(5), 251-256.
Li, L., Reinhardt, J. D., Van Dyke, C., Wang, H., Liu, M., Yamamoto, A., ... & Hu, X. (2020). Prevalence and risk factors of post-traumatic stress disorder among elderly survivors six months after the 2008 Wenchuan earthquake in China. BMC Psychiatry, 20(1), 1-10.
Liu, S., Yang, L., Zhang, C., Xiang, Y. T., Liu, Z., Hu, S. & Zhang, B. (2020). Online mental health services in China during the COVID-19 outbreak. The Lancet Psychiatry, 7(4), e17-e18.
Mazza, M., Marano, G., Lai, C., Janiri, L. & Sani, G. (2020). Danger in danger: Interpersonal violence during COVID-19 quarantine. Psychiatry research, 113046.
McLean, P. D. & Woody, S. R. (2001). Anxiety disorders in adults: An evidence-based approach to psychological treatment. Oxford University Press.
Neria, Y., Nandi, A. & Galea, S. (2008). Post-traumatic stress disorder following disasters: a systematic review. Psychological Medicine, 38(4), 467.
Paulus, D. J., Vanwoerden, S., Norton, P. J. & Sharp, C. (2016). From neuroticism to anxiety: Examining unique contributions of three transdiagnostic vulnerability factors. Personality and Individual Differences, 94, 38-43.
Rasmussen, S. A. & Tsuang, M. T. (1986). Clinical characteristics and family history in DSM-III obsessive-compulsive disorder. The American Journal of Psychiatry.
Roberts, J. E., Gilboa, E. & Gotlib, I. H. (1998). Ruminative response style and vulnerability to episodes of dysphoria: Gender, neuroticism, and episode duration. Cognitive Therapy and Research, 22(4), 401-423.
Rogers, J., Raveendran, M., Fawcett, G. L., Fox, A. S., Shelton, S. E., Oler, J. A., ... & Kalin, N. H. (2013). CRHR1 genotypes, neural circuits and the diathesis for anxiety and depression. Molecular Psychiatry, 18(6), 700-707.
Sadock, B. & Ruiz, P. (2015). Kaplan & Sadock's synopsis of psychiatry: behavioral sciences. Walters Kluwer.
Sandi, C. & Richter-Levin, G. (2009). From high anxiety trait to depression: a neurocognitive hypothesis. Trends in Neurosciences, 32(6), 312-320.
Schumacker, R. E. & Lomax, R. G. (2004). A beginner's guide to structural equation modeling. psychology press. (Book)
Spielberger, C. D. (1983). State-Trait Anxiety Inventory for Adults, Mountain View. Mountain View.
Spielberger, C. D. (2010). State‐Trait anxiety inventory. The Corsini encyclopedia of psychology, pp, 1-1.
Spielberger, C. D., Gorsuch, R. L. & Lushene, R. E. (1970). Stai. Manual for the State-Trait Anxiety Inventory (Self Evaluation Questionnaire). Palo Alto California: Consulting Psychologist, 22, 1-24.
Stuijfzand, S., Creswell, C., Field, A. P., Pearcey, S. & Dodd, H. (2018). Research Review: Is anxiety associated with negative interpretations of ambiguity in children and adolescents? A systematic review and meta‐analysis. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 59(11), 1127-1142.
Tellegen, A. (1985). Structures of mood and personality and their relevance to assessing anxiety, with an emphasis on self-report.
Vidyanidhi, K. & Sudhir, P. M. (2009). Interpersonal sensitivity and dysfunctional cognitions in social anxiety and depression. Asian Journal of Psychiatry, 2(1), 25-28.
Watson, D. & Naragon-Gainey, K. (2014). Personality, emotions, and the emotional disorders. Clinical Psychological Science, 2(4), 422-442.
Weger, M. & Sandi, C. (2018). High anxiety trait: a vulnerable phenotype for stress-induced depression. Neuroscience & Biobehavioral Reviews, 87, 27-37.
WHO Director-General's opening remarks at the media briefing on COVID-19 - 11 March 2020. https://www.who.int/dg/speeches/detail/who-director-general-s-opening-remarks-at-the-mediabriefing- on-covid-19---11-march-2020. Published 2020. Accessed.
Williams, D. P., Feeling, N. R., Hill, L. K., Spangler, D. P., Koenig, J. & Thayer, J. F. (2017). Resting heart rate variability, facets of rumination and trait anxiety: implications for the perseverative cognition hypothesis. Frontiers in Human Neuroscience, 11, 520.
Xiang, Y. T., Yang, Y., Li, W., Zhang, L., Zhang, Q., Cheung, T. & Ng, C. H. (2020). Timely mental health care for the 2019 novel coronavirus outbreak is urgently needed. The Lancet Psychiatry, 7(3), 228-229.