نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مشاوره ، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه محقق اردبیل
2 گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه محقق اردبیل
3 گروه روانشناسی بالینی، تبریز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Interpersonal needs (thwarted belongingness and perceived burdensomeness) have an important role in the mental health of people. The aim of this research was to investigate the psychometric characteristics of the Interpersonal needs questionnaire. The study method was Survey Research. The statistical community included of all college students in Ardabil city (11.000) that 500 students have been chosen as a sample by available sampling. The research instrument was the Interpersonal Needs Questionnaire (INQ), The Short Defeat and Entrapment Scale, Patient Health Questionnaire-2, adverse childhood Experiences scale and generalized anxiety disorder questionnaire. For analyzing data, Pearson correlation coefficient and factor analysis were used. Confirmatory factor analysis with 12 questions and a two-factor model showed that a good fit between the data and the model is considered. Therefore, this questionnaire was approved with 15 questions and two factors of thwarted belongingness and perceived burdensomeness to assess interpersonal needs in the Iranian student community. Factor analysis showed that the Interpersonal Needs Questionnaire has a good fit for the Iranian population. In addition, components of interpersonal needs have a significant correlation with adverse childhood experiences, depression, anxiety and defeat and entrapment and indicate concurrent validity of this scale. Considering these results, it can be concluded that this questionnaire can be used for recognizing mental problems such as loneliness and Isolation, thwarted belongingness and perceived burdensomeness, valuably and importance in person and for predicting possible harm such as suicide and destructive behaviors.
کلیدواژهها [English]
تنهایی[1] و انزوای اجتماعی[2] به معضلی تبدیل شده است که روزبهروز رو به فزونی میرود و جزء اولویتهای اساسی سلامت روان میشود (هولتـلونستاد[3]، 2017). پژوهشها نشان داده است هم تنهایی و هم انزوای اجتماعی با بسیاری از مسائل سلامت روانی و جسمانی همچون افسردگی و مشکلات شناختی ارتباط دارد (کاچاپو و کاچاپو[4]، 2014) و احتمال خطر مرگ زودهنگام را بههمراه دارد (هولتـلانستد و همکاران، 2015). این سازهها جزء نیازهای بینفردی انسانهاست و نیازهای بینفردی[5] سازهای است که اهمیت بسیاری در سلامت روان افراد دارد (لیر و همکاران[6]، 2018) و یکی از مهمترین پیشبینهای خودکشی است (تایلر و همکاران[7]، 2016).
اخیراً نظریۀ روانشناختی بینفردی خودکشی[8] (IPTS) (ون اوردن و همکاران[9]، 2010؛ جوینر و سیلوا[10]، 2012) با هدف ارائۀ مدل نظری از رفتار خودکشی توسعه داده شده است. این نظریه مدعی این است که تمایل به خودکشی درنتیجۀ حضور دو عامل خطر رخ میدهد؛ یعنی تعلقپذیری خنثی که خود شامل دو عامل تنهایی و نبود مراقبت دوسویه است و ادراک سرباربودن متشکل از دو عامل تنفر از خود و احساس مسئولیت است (رابیو و جوینر[11]، 2009). تعلقپذیری خنثی باعث تأثیرات آسیبزنندهای بر شناخت و رفتار مثل نقص در خودتنظیمی، کارکرد اجرایی، رفتارهای اجتماعی، رفتارهای پرخاشگرانه، سوگیریهای خصمانه در پردازش اجتماعی شناختی میشود (توونچ و همکاران[12]، 2003). ازنظر جوینر و سیلوا (2012) ادراک سرباربودن شامل این ایده میشود که «مرگ من بهتر از زندهبودن من برای خانواده، دوستان و جامعه است». این نظریه بهوضوح میگوید ایدهپردازی خودکشی منتج از حضور دو حالت روانشناختی هیجانی دردناک، یعنی تعلقپذیری پایین و ادراک سرباربودن است و این دو متغیر از مهمترین ابزارها برای پیشبینی خودکشی هستند (کیانی و همکاران، 1397).
تعلقپذیری خنثی دربردارندۀ این مفهوم است که فرد به دیگران احساس تعلق نمیکند و از حمایت اجتماعی برخوردار نیست و ادراک سرباربودن بهوضوح حاکی از این است که فرد خود را بیاهمیت و بیثمر تلقی میکند و خود را باری بر دوش دیگران میداند و تحقیق نشان داده افرادی که نمرۀ پایینی در اهمیتداشتن و حمایت اجتماعی خانواده داشتند، بالاترین سطح ایدهپردازی برای خودکشی را گزارش کردند (کیانی و همکاران، 2018؛ کیانی و همکاران، 2019) و سازۀ اهمیتداشتن با هر دو متغیر ادراک سرباربودن و تعلقپذیری خنثی رابطۀ منفی دارد؛ بدینمعنی که هرچه فرد بیشتر احساس کند که اهمیت دارد، کمتر احساس سرباربودن و بیتعلقی میکند (کیانی و همکاران، 1398)؛ ازاینرو، نمایش ترکیبی یک شاخص مرتبط با عدمتعلقپذیری و یک شاخص مرتبط با ادراک سرباربودن، بهخصوص میتواند ازنظر رشد ایدهپردازی خودکشی، بسیار آسیبزا باشد (جوینر و همکاران[13]، 2009). همراستا با نظریۀ بینفردیـروانشناختی خودکشی و در کنار اهمیت تعلقپذیری خنثی و ادراک سرباربودن، پژوهشها تأثیر عوامل بینفردی و اجتماعی مهمی را در خودکشی نشان دادهاند که انزوای اجتماعی یکی از قویترین و پایاترین پیشبینهای ایده و تلاش برای خودکشی در طول زندگی است. فرض بر این است که متغیرهای پیوند اجتماعی با خودکشی رابطه دارند (جوینر و همکاران، 2009)؛ چون آنها شاخصهای قابلمشاهدهای هستند که نشان میدهند یکی از نیازهای اساسی انسانی ارضا نشده است. این نیاز را بامیسنر و لری (1995) «نیاز به تعلق» نامیدهاند. وقتی این نیاز ارضا نمیشود، حالتی پیش میآید که آن را تعلقپذیری خنثی مینامند و نوعی تمایل به مرگ رشد مییابد؛ چیزی که در ادبیات خودکشی و بالینی آن را ایدهپردازی خودکشی منفعل میگویند. ون اوردن و همکاران[14] (2008) پیشنهاد میکنند نیاز به تعلق نیاز محوری در رشد تمایل به خودکشی است و با یافتههایی که بین پیوند اجتماعی با رفتار خودکشی رابطه برقرار میکنند، همخوانی دارد. درنهایت، نیازهای بینفردی بخش عظیمی از شکلگیری افکار خودکشی را توجیه میکند (کیانی و همکاران، 2019).
نیازهای بینفردی با افسردگی ارتباط دارند (نالپی و کو[15]، 2019). تئوریهای بینفردی بر تأثیر اساسی فرایندهای بینفردی در بروز، تداوم و عود نشانگان افسردگی تأکید دارند و بر رفتارهایی همچون طرد اجتماعی و استرس ناشی از آن تأکید دارند که درنهایت باعث افسردگی میشوند (رابیو و همکاران[16]، 2013). خودپندارۀ ضعیف و حس اهمیت اجتماعی و بینفردی پایین با نشانگان افسردگی، اضطراب، عزتنفس پایین، ایدهپردازی خودکشی و آشفتگی روانشناختی فراگیر رابطه دارد (فرنچ[17]، 2011). نیازهای بینفردی با ناامیدی نیز رابطه دارد (هاگان[18]، 2016). تعامل بین ادراک سرباربودن و تعلقپذیری خنثی، بهخصوص در زمانی که سطح ناامیدی بالا باشد، میتواند بهخوبی خودکشی را پیشبینی کند و همچنین این دو نیاز ادراک سرباربودن و تعلقپذیری، معمولاً ناامیدی را نیز با خود بههمراه دارند (ون اوردن و همکاران، 2012).
تجربیات ناگوار کودکی نیز یکی دیگر از عواملی است که در خودکشی تأثیر بهسزا دارد و با مشکلات سلامت روان در کودکان و نوجوانان ارتباط دارد (اولادجی و همکاران[19]، 2010). برای مثال، تحقیق اسمیت و همکاران (2018) نشان داده است انواع خاصی از تجربیات ناگوار کودکی با نیازهای بینفردی رابطۀ قدرتمندتری دارند؛ بدینصورتکه سوءآزار هیجانی توانست تعلقپذیری خنثی و ادراک سرباربودن را پیشبینی کند و سوءآزار جسمانی توانست ظرفیت اکتسابشده برای خودکشی را پیشبینی کند. این تجربیات شامل سه دستۀ کلی سوءآزارها (سوءآزار هیجانی، جسمی و جنسی)، غفلتها (غفلت هیجانی و جسمانی) و چالشهای خانوادگی (طلاق، زندانیشدن والدین، اعتیاد والدین و بیماری روانی و گرایش به خودکشی والدین) میشود. رخدادهای ضربهزا و استرسزای دوران کودکی، احتمال رفتارهای پرخطر در بزرگسالی (اندا و همکاران[20]، 1999) و احتمال خودکشی را افزایش میدهد (دوبو و همکاران[21]، 2001). پیوندهای مثبت و معنادار با دیگران باعث افزایش سطح شادکامی، عزتنفس و تحقق خود میشود (لیکی[22]، 2013). درواقع، افرادی که درگیر روابط بینفردی معنیدار میشوند، سطح پایینتری از افسردگی را گزارش میکنند (لیکی و کرونین[23]، 2008) و عواطف منفی کمتر و آشفتگی روانشناختی کمتری نیز از خود نشان میدهند (لیکی و همکاران[24]، 2016). پس، روابط و تجربیات مثبت در سالهای اولیۀ زندگی میتواند مانعی دربرابرِ آسیبهای روانشناختی در سالهای آتی زندگی باشد.
آمار شیوع اختلالات روانی و مشکلات سلامت روان در جمهوری اسلامی ایران بسیار بالا و نزدیک به 22درصد برآورد شده است (نوربالا و همکاران، 2012) و ارتباط این اختلالات شدیداً با طرحریزی و اقدام به خودکشی رابطه دارند؛ بهطوریکه طبق مطالعهای در ایران روی 421 دانشجو، گزارش شده است 15.9درصد آنها ایدهپردازی برای خودکشی، 11.9درصد طرحریزی برای خودکشی و 7.7درصد آنها اقدام به خودکشی را در سراسر زندگی خود داشتهاند (واثق و اردستانی، 2018). بااینحال، هنوز در ایران ابزاری وجود ندارد که بتواند بهخوبی عوامل سببساز خودکشی و آسیبهای روانی را تبیین کند. نیازهای بینفردی شامل دو بُعد تعلقپذیری خنثی و ادراک سرباربودن جزء عواملی هستند که در پیشبینی آسیبهای روانی و بهخصوص خودکشی تأثیر زیادی دارند (ون اوردن و همکاران، 2012)؛ اما بهدلیلِ تفاوتهای فرهنگی نمیتوان از پرسشنامههایی که در دیگر فرهنگها استاندارد شدهاند، بهطورِ مستقیم استفاده کرد و برای هر فرهنگ و زبانی باید دوباره فرایند اعتباریابی انجام شود. ترجمۀ دقیق و مناسب پرسشنامهها برای استفاده از آنها ضروری است و باید پرسشنامۀ ترجمهشده باتوجهبه تفاوتهای بینزبانی و بینفرهنگی و حفظ روایی آن استفاده شود. هدف از پژوهش حاضرْ اعتباریابی و هنجاریابی پرسشنامۀ نیازهای بینفردی و برآورد همبستگی آن با افسردگی، اضطراب و شکست است؛ بنابرین، سؤالات مطالعۀ حاضر چنین مطرح میشوند: 1- آیا پرسشنامۀ نیازهای بینفردی از پایایی کافی برخوردار است؟ 2- آیا پرسشنامۀ نیازهای بینفردی از روایی کافی برخوردار است؟
روش پژوهش
روش این پژوهش ازنظر هدفْ بنیادیـکاربردی و ازحیث نوع گردآوری اطلاعاتْ مقطعیـتوصیفی و ازنظر روششناسیْ جزء مطالعات آزمونسازی به حساب میآید که درقالب طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش همبستگی، تحلیل عامل تأییدی برای مطالعۀ میزان رابطه و همخوانی بین متغیرها استفاده شد. جامعة آماری این مطالعه را همة دانشجویان دانشگاه محقق اردبیل که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تدریس بودند، تشکیل میداد. در پژوهش حاضر ابتدا با روش نمونهگیری خوشهای نخست 4 دانشکده از بین دانشکدهها و سپس با استفاده از روش نمونهگیری دردَسترس، 500 دانشجو از دانشکدههای منتخب و افرادی که به شرکت در پژوهش تمایل داشتند، انتخاب شدند. پس از جمعآوری پرسشنامهها، 19 پرسشنامه بهدلیلِ ناقصبودن کنار گذاشته شد. از کل 481 نفر حجم نمونه، 146 نفر پسر و 335 نفر دختر بودهاند. کمترین سن در نمونۀ تحقیق 18 و بیشترین آن 40 سال بود. بهمنظورِ تعیین حجم نمونه، برپایۀ پیشنهاد استیونسْ درنظرگرفتن دستِکم پانزده مورد برای هر متغیر در تحلیل عاملی و مدلیابی، قاعدهای مناسب به شمار می آید (هومن، 1393). بعد از توضیح دربارۀ هدف این پژوهش، محرمانهبودن نتایج و جلبرضایت آگاهانه، از پاسخگویان خواسته شد درصورت تمایل، پرسشنامهها را تکمیل کنند. درضمن، این نکته نیز توضیح داده شد که کسانی که به تکمیل پرسشنامه تمایل ندارند، میتوانند آن را به آزمونگر بازگردانند.
ابزارهای استفادهشده در این پژوهش شامل موارد زیر میشود:
1.پرسشنامۀ نیازهای بینفردی (INQ.[25]): این پرسشنامه دارای چندین نسخه (10، 12، 15، 18 و 25سؤالی) است که طبق گزارش هیل وپتیت[26] (2014) نسخۀ 10 و 15سؤالی، بهترین میزان اعتبار درونی و تناسب با مدل تحلیل عاملی اکتشافی را دارند؛ ازاینرو، از نسخۀ 15سؤالی این مقیاس استفاده شد که متشکل از 15 گویه است و بهصورتِ خودگزارشی از شرکتکنندگان میخواهد بهترین گزینۀ ممکن را متناسب با باورهایشان دربارۀ اینکه درحالِحاضر تا چه میزانی با دیگران در ارتباط هستند (تعلقپذیری) و تا چه میزانی فکر میکنند که سربار دیگران هستند (ادراک سرباربودن) را در یک مقیاس 7لیکرتی با درجاتی از (7)= مطمئنم و (1)= هرگز، جواب دهند. ون اوردن و همکاران (2012) ارزیابی 15مادهای مربوط به پرسشنامۀ بینفردی انجام دادند (9 مورد مربوط به تعلقپذیری خنثی و 6 مورد مربوط به احساس سرباربودن). سؤالات 7، 8، 10، 13، 14 و 15 بهصورتِ معکوس نمرهگذاری میشوند. اهمیت این پدیده این است که افراد شرکتکننده با این ابراز میتوانند به محققان نشان دهند به چه میزان رفتارهای بینفردی و ارزش چنین رفتارهای میتواند رفتارهای اساسی آنها مثل تمایل به خودکشی را پیشبینی کند. همچنین، نمرۀ بالاتر در این مقیاس بهمعنای ادراک سر باربودن و تعلقپذیری خنثی بیشتر است که این هم نشاندهندۀ باور فرد بر این است که او در تعاملات اجتماعی منشأ مشکلات و آسیبها برای اطرافیان خود است. درواقع، این باور به سرباربودن یا تعلقپذیری خنثی ناشی از عوامل محیطی است که فرد در طی زندگی خود با آنها روبهرو شده است. درضمن، همسانی درونی (آلفا=90/0) و پایایی خوبی برای این مقیاس گزارش شده است (ون اوردن و همکاران، 2012؛ هاوکینز و همکاران[27]، 2014).
2. مقیاس کوتاه شکست و بهدامافتادگی[28]: این مقیاسی 8آیتمی است که گیلبرت و آلن[29] با آن به ارزیابی شکست و بهدامافتادگی بهعنوانِ مفهومی واحد پرداختهاند. پاسخها برمبنای مقیاس 5درجهای لیکرتی با درجاتی از (0) هرگز و (4) شدید هستند که نمرۀ بالاتر نشاندهندۀ سطح بالاتری از شکست در کشمکش اجتماعی و ناتوانی در فرار از موقعیتهای ناخوشایند است. در مطالعۀ اصلی، همسانی درونی آن بهصورتِ مناسبی از 88/0 تا 94/0 گزارش شده است و همچنین، از روایی بازآزمایی عالی و روایی همگرای مناسب در گروههای مختلف برخوردار بوده است (گیلبرت و آلن، 1998). در این پژوهش نیز پایایی بهروش آلفای کرونباخ در حد مناسبی گزارش شده است (916/0).
3. پرسشنامۀ سلامت بیمار-2[30] (PHQ-2): این مقیاسْ پرسشنامهای دوسؤالی است که برای غربالگری افراد افسرده استفاده میشود. این ابزار غربالگری کوتاه، به ارزیابی نشانگان محوری افسردگی یعنی خلق افسرده و لذتنبردن[31] میپردازد. نمرهگذاری این مقیاس بهصورتِ 4درجهای لیکرتی با درجات (0)= بههیچوجه و (3)= تقریباً هرگز است و نمرۀ بالاتر نشاندهندۀ افسردگی شدیدتر است. ژانگ و همکاران[32] (2013) همبستگی مناسب با پرسشنامۀ افسردگی بک (651/0=r)، همسانی درونی خوب (727/0)، پایایی بازآمایی (829/0) را برای این مقیاس گزارش کردند. در این پژوهش نیز پایایی بهروشِ آلفای کرونباخ در حد مناسبی گزارش شده است (668/0).
4. پرسشنامۀ تجربیات ناگوار کودکی[33] (ACEs): این پرسشنامه را مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای آمریکا و بنیاد کایزر (بلیس، هوگز، لیکنبی، 2014) طراحی کرده است و شامل ده سؤال است که هرکدام، بُعدی از تجربیات ناگوار کودکی را میسنجند. این ده بُعد شامل موارد زیر میشود: سوءآزار هیجانی، سوءآزار جسمانی، سوءآزار جنسی، غفلت هیجانی، غفلت جسمانی، خشونت خانگی، مصرف مواد والدین، زندانیشدن والدین، بیماری روانی والدین و طلاق والدین. پاسخگویی به سؤالات بهصورتِ «بلی» و «خیر» است و پاسخ مثبت نشانۀ وجود آن تجربه در فرد در 18 سال اول زندگی است. مجموع نمرات در دامنۀ بین صفر تا 10 قرار دارد و نمرۀ بالاتر نشانۀ وجود تجربیات ناگوار بیشتر در فرد است. یکی از سؤالات برای نمونه بدینصورت است: «آیا در 18 سال اول زندگی، در بین اعضای خانوادۀ شما کسی افسردگی یا بیماری روانی یا گرایش به خودکشی داشت؟» پرسشنامۀ تجربیات ناگوار کودکی ابزاری پایا و روا برای اندازهگیری دشواریها و مشکلات دوران کودکی است و در مطالعات گستردهای استفاده شده است (اندا و همکاران، 1999؛ رود و همکاران[34]، 2016). این پرسشنامه ابزاری معتبر و صرفهجویانه برای غربالگری افراد ازطریق ارزیابی گذشتهنگرانۀ تجربیات ناگوار کودکی است و از همسانی درونی رضایتبخشی برخوردار است (وینگنفلد و همکاران[35]، 2011). چون این پرسشنامه برای نخستینبار در ایران ترجمه و استفاده شده است، ویژگیهای روانسنجی داخلی برای آن موجود نیست. پایایی پرسشنامه در این پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ 75/0 به دست آمده است.
5. پرسشنامۀ اختلال اضطراب فراگیر[36]: این پرسشنامه را کرونک، اشپیتز و ویلیامز، موناهان و لومز[37] (2007) ساختهاند (کرونکه و همکاران[38]، 2007) که ابزاری مختصر و دوسؤالی برای سنجش اضطراب است. نمرهگذاری آن در طیف لیکرتی 4درجهای با درجات (0)= بههیچوجه و (3)= تقریباً هرگز است و نمرۀ بالاتر نشاندهندۀ اضطراب بیشتر در فرد است. نمرۀ برش آن نیز برای شناسایی اختلال اضطراب فراگیر 3 است. پژوهش جرودن و همکاران (2017) حاکی از این بود که نسخۀ ۲سؤالی بهاندازۀ نسخۀ 7سؤالی از ویژگیهای روانسنجی خوبی برخوردار است و سطح پایایی و روایی مناسبی را نشان داده است (جوردن و همکاران[39]، 2017). در این پژوهش نیز پایایی بهروشِ آلفای کرونباخ در حد مناسبی گزارش شده است (83/0).
شیوۀ اجرا
برای ترجمۀ مقیاس نیازهای بینفردی، از روش بازترجمه استفاده شد (بریزلین و همکاران[40]، 1986). در این روش از دو نفر که به زبان فارسی و انگلیسی مسلط بودند، خواسته شد تا نفر اول، متخصص روانشناسی، نسخۀ انگلیسی مقیاس را به فارسی ترجمه کند و از نفر دوم، متخصص زبان انگلیسی، که هیچ اطلاعی از مقیاس انگلیسی و جملاتش نداشت، خواسته شد تا جملات ترجمهشده را به انگلیسی ترجمه کند. نسخۀ اولیۀ ترجمهشده با شماری از متخصصان در میان گذاشته شد و اشکالات آن رفع شد. درانتها نسخۀ ترجمهشده با نسخۀ اصلی مقایسه شد و اشکالات آن رفع شد. سپس بهمنظور گرفتن بازخورد از شرکتکنندهها برای درک محتوای گویهها و رفع اشکالات احتمالی، مقیاس در بین 30نفر از دانشجویان بهصورت دردَسترس پخش شد و ابهامی که در برخی از کلمات پنج تا از گویهها وجود داشت، رفع شد. قبل از پخش پرسشنامهها، به شرکتکنندگان دربارۀ اصل رازداری اطمینانخاطر داده شد و پرسشنامهها بدون مشخصات، تکمیل شد. همچنین، آنها از اینکه اطلاعاتشان در تجزیهوتحلیل نهایی دادههای پژوهش به کار گرفته خواهد شد، بهروشنی مطلع شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها و بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس نیازهای بینفردی نسخۀ فارسی از نرمافزارهای اسپیاساس و ایموس ورژن 24 استفاده شد.
یافتهها
میانگین سنی شرکتکنندگان در پژوهش 57/3 ± 51/22 به دست آمد. همچنین، برای پاسخ به این سؤال که بین نمرات پرسشنامه ها با سن رابطه وجود دارد، از ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد بین سن و نمرات پرسشنامهها همبستگی یافت نشد.
قبل از انجام تحلیلهای آماری، آزمونهای مقدماتی برای بررسی دادههای ازدسترفته، دادههای پرت و نرمالبودن دادهها انجام شد. دادههای پرت با استفاده از شاخص فاصلۀ ماهالانوبیس[41] شناسایی و از مجموع دادهها حذف شد. در این پژوهش از شاخصهای کجی و کشیدگی برای بررسی نرمالبودن دادهها استفاده شده است. ارزش اعداد در دامنۀ بین 2± برای کجی و 3± برای کشیدگی شرط نرمالبودن داده محسوب میشود (رائو[42]، 2011). مقادیر بهدستآمده از تحلیل یافتهها، نشان از برقراری مفروضۀ نرمالبودن دادههای حاصل از ابزار پژوهش برای تمامی گویهها دارد.
در بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامۀ نیازهای بینفردی از رویکرد کلاسیک تحلیل آزمون روایی و پایایی استفاده شد. ابتدا روایی صوری و سازه و پس از آن پایایی پرسشنامه بررسی شد. درپایان، پس از تأیید مدل نهایی و بهدستآمدن نسخۀ ایرانی پرسشنامۀ نیازهای بینفردی، نمرات خام با استفاده از نمرات معیار T، و نقطۀ برش تعیین شد.
برای بررسی روایی ابزار از سه روش روایی صوری و سازه استفاده شد. ابتدا روایی محتوایی گویهها با استفاده از ضریب لاوشه بررسی شد. برای بررسی روایی محتوایی بهشکلِ کمّی، از دو ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوا استفاده شد. برای تعیین ضریب نسبی روایی محتوا، از 8 نفر از متخصصان روانشناسی و مشاوره درخواست شد تا هرگویه را براساس طیف سهقسمتی «ضروری است»، «مفید است؛ ولی ضرورتی ندارد» و «ضرورتی ندارد» و دوباره هرگویه را در طیف چهارگزینهای، «غیرمرتبط»، «نیاز به بازبینی جدی»، «مرتبط، اما نیاز به بازبینی»، «کاملاً مرتبط»، بررسی کنند. پس از جمعآوری نظرات متخصصان و تحلیل نتایج، ضریب روایی محتوایی تمامی سؤالات پرسشنامۀ نیازهای بینفردی محاسبه شد که نتایج حاکی از هماهنگی محتوای ابزار اندازهگیری و هدف پژوهش بود. در شاخص روایی محتوا نیز به اصلاح و یا حذف گویهای نیاز نبود.
درادامه، با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی به بررسی روایی سازۀ پرسشنامۀ نیازهای بینفردی پرداخته شد. ابتدا تحلیل بر روی تمامی گویههای مقیاس صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان داد 3 گویه (9، 11، 12) بهدلیلِ داشتن بار عاملی پایین و نیز عدممعنیداری آمارۀ آزمون باید از مجموعۀ مقیاس کنار گذاشته شوند. پس از حذف گویهها، دوباره تحلیل عاملی تأییدی بر روی باقیماندۀ گویهها صورت گرفت.
برای بررسی مناسببودن مدل با دادهها، شاخصهای مختلفی ارائه شده است. این شاخصهای برازندگی در سه بخش طبقهبندی شدهاند: الف) شاخصهای برازش مطلق[43] مثل سطح تحتپوشش کای مربع[44]، شاخص نیکویی برازش[45] و شاخص نیکویی برازش تعدیلشده[46]؛ ب) شاخصهای برازش تطبیقی[47] مثل شاخص برازش تطبیقی[48]، شاخص برازش فزاینده[49] و شاخص برازش نرمشده[50]؛ و ج) شاخصهای برازش مقتصد[51] مثل شاخص برازش مقتصد هنجارشده[52]، ریشۀ خطای میانگین مجذورات تقریب[53] و کای مربع بهنجارشده[54] (کلاین، 2015). برای مدل مناسب، کلاین شاخصهای زیر را پیشنهاد میکند: کای مربع بهنجارشده، شاخص برازش تطبیقی و شاخص نیکویی برازش. قاعدهای کلی برای شاخصهای برازندگی این است که مقادیر برابر یا بالاتر از 9/0، قابلقبول هستند. علاوهبراین، میزان شاخص ریشۀ میانگین مربعات خطای برآورد، اگر بین 03/0 و 08/0 باشد، قابلقبول است (کلاین، 2015)؛ بنابراین، در جدول زیر شاخصهای برازش مدل ارائه شده است.
جدول 1. شاخصهای برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی
نام شاخص |
شاخصهای برازش |
||
مقدار اولیه |
پس از اصلاح |
حد مجاز |
|
نسبت خی دو به درجۀ آزادی |
524/7 |
075/2 |
کمتر از 3 |
RMSEA (ریشۀ میانگین خطای برآورد) |
117/0 |
047/0 |
کمتر از 08/0 |
CFI (برازندگی تعدیلشده) |
818/0 |
98/0 |
بالاتر از 90/0 |
NFI (برازندگی نرمشده) |
818/0 |
96/0 |
بالاتر از 90/0 |
GFI (نیکویی برازش) |
796/0 |
95/0 |
بالاتر از 90/0 |
در این مطالعه، کای مربع بهنجارشده، شاخص برازش تطبیقی، شاخص نیکویی برازش، شاخص برازندگی نرمشده و ریشۀ میانگین خطای برآورد برای ارزیابی مدلْ استفاده شدند. شاخصهای برازش بهدستآمده درمجموع نشاندهندۀ برازش مناسب مدل با دادههاست و ساختار عاملی مقیاس نیازهای بینفردی تأیید میشود. در جدول 2، بار عاملی (استانداردشده)، آمارۀ t هریک از گویهها گزارش شده است.
جدول 2. ضرایب گویهها و عاملهای پرسشنامۀ نیازهای بینفردی
مؤلفه |
گویه |
ضریب استاندارد |
ضریب غیراستاندارد |
مقدار t-value |
P |
سرباربودن |
1. این روزها اگر من نبودم، افرادی که در زندگیام هستند، آسودهخاطرتر بودند. |
80/0 |
02/1 |
29/19 |
001/0 |
2. این روزها افرادی که در زندگی من هستند، بدون من، خوشحالتر هستند. |
81/0 |
96/0 |
61/19 |
001/0 |
|
3. این روزها فکر میکنم که سربار جامعه هستم. |
66/0 |
78/0 |
27/15 |
001/0 |
|
4. این روزها فکر میکنم که مرگ من میتوانست مایۀ آسودگی و رهایی افراد زندگی من باشد. |
86/0 |
07/1 |
46/21 |
001/0 |
|
5. این روزها فکر میکنم افرادی که در زندگی من هستند، آرزو میکنند کاش میتوانستند از شرّ من خلاص شوند. |
86/0 |
00/1 |
28/21 |
001/0 |
|
6. این روزها فکر میکنم که من اوضاع را برای افرادی که در زندگیام هستند، بدتر میکنم. |
79/0 |
00/1 |
- |
001/0 |
|
تعلقپذیری |
7. این روزها سایر مردم به فکر من هستند و به من اهمیت میدهند. |
41/0 |
57/0 |
07/8 |
001/0 |
8. این روزها احساس میکنم که انگار به سایر مردم تعلق دارم. |
37/0 |
51/0 |
26/7 |
001/0 |
|
10. این روزها بهخاطرِ داشتن دوستانی حامی و مراقبتکننده، احساس خوششانسی و خوشبختی دارم. |
68/0 |
92/0 |
83/12 |
001/0 |
|
13. این روزها احساس میکنم افرادی هستند که بتوانم در مواقع نیاز از آنها کمک بخواهم. |
72/0 |
97/0 |
52/13 |
001/0 |
|
14. این روزها با سایر مردم صمیمی هستم. |
74/0 |
98/0 |
76/13 |
001/0 |
|
15. این روزها، هرروز حداقل یک تعامل و رابطۀ رضایتبخش دارم. |
72/0 |
00/1 |
- |
001/0 |
نتایج جدول 2 نشان میدهد آمارۀ t برای تمامی گویهها در سطح خطای کمتر 05/0 معنیدار است و بار عاملی هریک از گویههای پرسشنامه بالای 3/0 است. بدینترتیب میتوان نتیجه گرفت روایی سازۀ پرسشنامۀ نیازهای بینفردی تأیید میشود ( نمودار 1).
نمودار 1. تحلیل عامل مرتبۀ اول در حالت استاندارد برای نیازهای بینفردی
برای بررسی روایی ملاکی پرسشنامۀ نیازهای بینفردی، همبستگی آن با نمرات پرسشنامههای تجارب ناگوار کودکی، افسردگی، اضطراب و احساس شکست و بهدامافتادگی محاسبه شد که نتایج آن در جدول 3 نشان داده شده است.
جدول 3. ضرایب اثرات مستقیم متغیرهای پژوهش
متغیرها |
تجارب کودکی |
اضطراب |
افسردگی |
شکست و بهدامافتادگی |
ادراک سرباربودن |
**216/0 |
**434/0 |
**497/0 |
**575/0 |
تعلقپذیری خنثی |
005/0 |
**245/0 |
**181/0 |
**288/0 |
مطابق این جدول، بین ادارک سرباربودن و تعلقپذیری خنثی با اکثر متغیرها رابطۀ معنیداری وجود دارد. درنتیجه، روایی ملاکی پرسشنامه نیز تأیید میشود.
برای بررسی پایایی عاملهای پرسشنامه از روش
آلفای کرونباخ استفاده شد. پایایی برای دو عامل از 60/0 بالاتر است که نشان میدهد مقیاس نیازهای بینفردی از پایایی مطلوبی برخوردار است. درادامه، نمرات معیار T معادل هر نمرۀ خام در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4. نمرات معیار T برای هر نمرۀ خام
عامل اول |
عامل دوم |
||||||
نمرۀ خام |
T |
نمرۀ خام |
T |
نمرۀ خام |
T |
نمرۀ خام |
T |
6 |
32.53 |
25 |
65.48 |
6 |
29.55 |
25 |
59.33 |
7 |
34.26 |
26 |
67.22 |
7 |
31.11 |
26 |
60.89 |
8 |
35.99 |
27 |
68.95 |
8 |
32.68 |
27 |
62.46 |
9 |
37.73 |
28 |
70.69 |
9 |
34.25 |
28 |
64.03 |
10 |
39.46 |
29 |
72.42 |
10 |
35.82 |
29 |
65.60 |
11 |
41.20 |
30 |
74.16 |
11 |
37.38 |
30 |
67.16 |
12 |
42.93 |
31 |
75.89 |
12 |
38.95 |
31 |
68.73 |
13 |
44.67 |
32 |
77.63 |
13 |
40.52 |
32 |
70.30 |
14 |
46.40 |
33 |
79.36 |
14 |
42.08 |
33 |
71.87 |
15 |
48.14 |
34 |
81.09 |
15 |
43.65 |
34 |
73.43 |
16 |
49.87 |
35 |
82.83 |
16 |
45.22 |
35 |
75.00 |
17 |
51.61 |
36 |
84.56 |
17 |
46.79 |
36 |
76.57 |
18 |
53.34 |
37 |
86.30 |
18 |
48.35 |
37 |
78.13 |
19 |
55.08 |
38 |
88.03 |
19 |
49.92 |
38 |
79.70 |
20 |
56.81 |
39 |
89.77 |
20 |
51.49 |
39 |
81.27 |
21 |
58.54 |
40 |
91.50 |
21 |
53.06 |
40 |
82.84 |
22 |
60.28 |
41 |
93.24 |
22 |
54.62 |
41 |
84.40 |
23 |
62.01 |
42 |
94.97 |
23 |
56.19 |
42 |
85.97 |
24 |
63.75 |
|
|
24 |
57.76 |
|
|
جدول 5. درصد تراکمی برای هر نمرۀ خام
عامل اول |
عامل دوم |
||||||
نمرۀ خام |
درصد تراکمی |
نمرۀ خام |
درصد تراکمی |
نمرۀ خام |
درصد تراکمی |
نمرۀ خام |
درصد تراکمی |
6 |
2.08 |
25 |
74.43 |
6 |
1.46 |
25 |
76.51 |
7 |
3.95 |
26 |
81.08 |
7 |
3.12 |
26 |
79.63 |
8 |
7.28 |
27 |
85.03 |
8 |
4.78 |
27 |
85.45 |
9 |
13.72 |
28 |
89.19 |
9 |
7.48 |
28 |
87.94 |
10 |
19.75 |
29 |
91.68 |
10 |
9.77 |
29 |
92.52 |
11 |
27.23 |
30 |
94.59 |
11 |
13.31 |
30 |
95.01 |
12 |
32.64 |
31 |
95.22 |
12 |
18.50 |
31 |
97.92 |
13 |
39.50 |
32 |
96.26 |
13 |
23.91 |
32 |
99.38 |
14 |
26.40 |
33 |
99.17 |
14 |
30.77 |
33 |
100.00 |
15 |
34.30 |
34 |
99.38 |
15 |
33.68 |
34 |
100.00 |
16 |
39.92 |
35 |
99.58 |
16 |
38.67 |
35 |
100.00 |
17 |
47.82 |
36 |
99.79 |
17 |
43.66 |
36 |
100.00 |
18 |
51.56 |
37 |
100.00 |
18 |
48.86 |
37 |
100.00 |
19 |
54.47 |
38 |
100.00 |
19 |
50.94 |
38 |
100.00 |
20 |
59.88 |
39 |
100.00 |
20 |
55.51 |
39 |
100.00 |
21 |
61.75 |
40 |
100.00 |
21 |
60.08 |
40 |
100.00 |
22 |
64.03 |
41 |
100.00 |
22 |
65.70 |
41 |
100.00 |
23 |
67.15 |
42 |
100.00 |
23 |
69.85 |
42 |
100.00 |
24 |
70.48 |
|
|
24 |
73.60 |
|
|
بحث و نتیجهگیری
هدف از این پژوهش، بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامۀ نیازهای بینفردی (ادراک سرباربودن و تعلقپذیری خنثی) و برآورد همبستگی آن با افسردگی، اضطراب و شکست و تجربیات ناگوار کودکی بود. یافتهها نشان داد پرسشنامۀ نیازهای بینفردی از برازش مطلوبی در جمعیت ایرانی برخوردار است. سؤالات پژوهش این بود که: آیا پرسشنامۀ بینفردی از اعتبار و روایی کافی برخوردار است؟ یافتهها نشان از برازش مطلوب پرسشنامۀ بینفردی در جمعیت دانشجویان ایرانی داشت. این یافته با یافتۀ ون اوردن و همکاران (2012) همخوانی دارد. آنها نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که هر دو سازۀ تعلقپذیری خنثی و ادراک سرباربودن از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار هستند و پیوند واگرایی با دیگر سازههای بینفردی مرتبط دارند؛ بهطوریکه تنهایی و حمایت اجتماعی با تعلقپذیری و ارزشمندی اجتماعی و ایدهپردازی خودکشی با سرباربودن ارتباط دارند. این یافته حاکی از این است که این دو سازه با هم مرتبطاند و درعینحال دو سازۀ متمایز از هم هستند. نظریۀ بینفردی خودکشی نخستین مدل نظری است که سببشناسی تشکیل ایدۀ خودکشی را از اقدام به خودکشی جدا میکند و آن را منتج از دو سازوکار اساسی یعنی تعلقپذیری خنثی و ادراک سرباربودن میداند. این مدل بهدلیلِ تأکید بر سازوکارهای تکاملی و اجتماعی و ارتباطی خودکشی، مدلی بسیار قدرتمند است و میتواند توان بسیار بالایی در پیشبینی افکار و اقدام به خودکشی داشته باشد. چون این مدل بسیاری از عواملی را که باعث ایده یا اقدام به خودکشی میشوند، در خود دارد ـشاملِ انزوا و تنهایی و ادراک سرباربودن و اهمیتداشتن و دوستداشتن و دوستداشتهشدن، ارزشمندی، احترام، تعلق و پذیرش اجتماعیـ میتوان گفت تمام این عوامل نقش بسیار مهمی در پیشبینی خودکشی دارند و این ابزار، ابزاری بسیار خوب برای دستیابی به هدف پیشبینی خودکشی هستند.
همچنین، بین مؤلفههای نیازهای بینفردی با تجارب ناگوار کودکی، افسردگی، اضطراب و احساس شکست و دردامافتادگی رابطۀ معنیدار است و روایی همزمان این پرسشنامه تأیید میشود. این یافته با یافتههای هولتـلانستد و همکاران (2015)، نالیپی و کو (2019)، هاگان و همکاران (2016) و اولادجی و همکاران (2010) همخوانی دارد. در تبیین این یافتهها میتوان گفت وقتی فرد چنین ادراک کند که به فردی دیگر، خانواده، دیگران و جامعه تعلقخاطر ندارد، این بدانمعنی است که ارتباط وی با دیگران کاهش یافته است و این کاهش ارتباطْ فرد را بهسمتِ انزوا و تنهایی میکشاند. انزوا و تنهایی نیز خود یکی از عوامل مهم گرایش به افسردگی و اختلالات روانی و درنهایت خودکشی است. درضمن، ناتوانی در تعامل با دیگران و انجام کارهای ثمربخش باعث ایجاد حس شکست در فرد میشود و این حس در برقراری ارتباطات اجتماعی باعث میشود فرد احساس کند به دام افتاده است و کسی درخواست کمک وی را نمیشنود و درنهایت دچار آسیبهای روانی میشود (کیانی و همکاران، 2019). دربرۀ ارتباط تجربیات ناگوار کودکی و نیازهای بینفردی نیز میتوان اینگونه تبیین کرد که چون مواجهه با تجربیات ناگوار کودکی، بهخصوص در هنگام نبودِ عوامل حمایتی باعث رشدنیافتن کارکردهای اجرایی و پاسخ فیزیولوژیکی تحریفشده به استرس (شونکوف[55]، 2016)، مقابلۀ ناسالم، و اختلال در سلامت جسمی، روانی و رفتاری (دابو و همکاران، 2001)، و امید کمتر در زندگی (براون و همکاران[56]، 2009)، و حذف فرصتهای زندگی (مثل فرصتهای تحصیلی، کاری و درآمدی) میشود (فونت و همکاران، 2016). پس انتظار میرود این سازوکارهای موجود در تجربیات ناگوار کودکی، باعث افزایش خطر خودکشی در فرد شود (کیانی و همکاران، 1398).
بهطورِ خلاصه، پرسشنامۀ نیازهای بینفردی برای ارزیابی بسیاری از اختلالات روانی افراد و ارزیابی میزان تعلق آنها و ادراک سرباربودن آنها در جامعه ابزاری روا و معتبر است و میتواند برای پیشبینی آسیبهای روانی و بهخصوص افسردگی و انزوا و تنهایی و خودکشی استفاده شود.
این پژوهش با محدودیتهایی روبهرو بوده است. شاید مهمترین محدودیت این پژوهش این باشد که اکثر ابزارهای استفادهشده در آن برای نخستینبار ترجمه و استفاده شدهاند و ممکن است بر شاخصههای روانسنجی ابزار تأثیر گذاشته باشند. دربارۀ این محدودیت میتوان گفت این پرسشنامهها در پژوهشهایی دیگر (کیانی و همکاران، 2019؛ کیانی و همکاران، 2018) در ایران ستفاده شده و پایایی و رواییشان با عنوان همبستگیشان با متغیرهای دیگر پژوهش گزارش شده است. این را میتوان شاخصی برای تعیین اعتیار این پرسشنامهها برای جامعۀ ایرانی تلقی کرد و نکتۀ دیگر اینکه ازلحاظ نظری، نزدیکترین ابزارها به پرسشنامۀ نیازهای بینفردی، همان ابزارهایی بودند که در این پژوهش استفاده شدند. باتوجهبه اینکه تمام ابزارها برای تعیین روایی این مقیاسْ به بررسی روایی همگرا میپرداختند، روایی واگرا بررسی نشد و پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی از ابزارهایی همچون حمایت اجتماعی ادراکشده و شادکامیْ برای بررسی روایی واگرا استفاده شود.
باتوجهبه اینکه جمعیت مشارکتکننده در این پژوهش دانشجویان بودهاند، پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدیْ این ابزار با جمعیتهای متفاوت بررسی شود. چون پاسخگویی به بعضی از این مقیاسها همچون تجربیات ناگوار کودکی، مستلزم فراخوانی حافظه است و همچنین سؤالات آن بهگونهای است که ممکن است مقاومت پاسخگو را برانگیزد، ممکن است پاسخگویان در پاسخ به این سؤالات سوگیری داشته باشند.
[1]. loneliness
[2]. social isolation
[3]. Holt-Lunstad
[4]. Cacioppo & Cacioppo
[5]. interpersonal needs
[6]. Lear
[7]. Taylor
[8]. Interpersonal Psychological Theory of Suicide (IPTS (
[9]. Van Orden
[10]. Joiner & Silva
[11]. Ribeiro & Joiner
[12]. Twenge
[13]. Joiner
[14]. Van Orden
[15]. Nalipay & Ku
[16]. Ribeiro
[17]. France
[18]. Hagan
[19]. Oladeji
[20]. Anda
[21]. Dube
[22]. Lakey
[23]. Lakey & Cronin
[24]. Lakey
[25]. Interpersonal Needs Questionnaire (INQ)
[26]. Hill & Pettit
[27]. Hawkins
[28]. The Short Defeat and Entrapment Scale
[29]. Gilbert & Allan
[30]. Patient Health Questionnaire-2
[31]. anhedonia
[32]. Zhang
[33]. Adverse childhood Experiences
[34]. Rudd
[35]. Wingenfeld
[36]. Generalized anxiety disorder questionnaire
[37]. Kroenke, Spitzer, Williams, Monahan, & Lowe
[38]. Kroenke
[39]. Jordan
[40]. Brislin
[41]. Mahalanobis
[42]. Ryu
[43]. Absolute fit indices
[44]. Chi-Square
[45]. GFI
[46] .AGFI
[47] .Incremental fit indices
[48] .CFI
[49] .IFI
[50] .NFI
[51] .Parsimony fit indices
[52] .PNFI
[53] .RMSEA
[54] .CMIN
[55]. Shonkoff
[56]. Brown