روابط ساختاری ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی: نقش میانجی هدف‌های زندگی و عاطفۀ مثبت و منفی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

چکیده

هدف این مطالعه، بررسی روابط ساختاری ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی عاطفۀ مثبت و منفی و هدف‌های زندگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش را همۀ افراد بزرگسال منطقۀ 6 شهر تهران در سال 1395تشکیل می‌دهند. شرکت‌کنندگان شامل 400 نفر (241 زن و 156 مرد) بودند که با روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. همۀ آنها پرسشنامه‌های عاطفۀ مثبت و منفی، رضایت از زندگی، پرسشنامۀ پنج عامل بزرگ شخصیت و هدف‌های زندگی را تکمیل کردند. مدل فرضی با تحلیل مسیرْ آزمون شد. یافته‌ها نشان داد توافق‌پذیری، تجربه‌گرایی، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی رابطۀ مثبت و معناداری با هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت داشتند. درواقع هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت در رابطۀ میان این متغیرها با رضایت از زندگی نقش میانجی داشتند و بر آن اثر مستقیم می‌گذاشتند؛ اما عواطف منفی و هدف‌های بیرونی نقش میانجی نداشتند و بر رضایت از زندگی اثر مستقیم نداشتند. همچنین، از بین ویژگی‌های شخصیتیْ برون‌گرایی و روان‌رنجوری بر رضایت از زندگی اثر مستقیم داشتند. روان‌رنجوری بر رضایت از زندگی اثر غیرمستقیم نداشت. 21درصد واریانس رضایت از زندگی توسط مدل پیش‌بینی می‌شد؛ درنتیجه می‌توان گفت توجه به هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت در رابطۀ میان ویژگی‌های شخصیتی با رضایت از زندگی بسیار مهم است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Structural Relations Personality traits and Life satisfaction: The Mediator role of Life goals, Positive and Negative affect

نویسندگان [English]

  • Siavash Talepasand
  • Maryam Rostami
, Department Educational Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Semnan, Semnan, Iran.

کلیدواژه‌ها [English]

  • personality traits
  • Life goals
  • positive and negative affect
  • life satisfaction

مقدمه

رضایت از زندگی یکی از شاخص‌های بهداشت روانی است. منظور از رضایت از زندگیْ نگرش فرد و ارزیابی عمومی وی به کلیت زندگی خود و یا برخی جنبه‌های زندگی همچون زندگی خانوادگی است (داینر و همکاران[1]، 1999). پژوهش‌هایی که درزمینۀ رضایت از زندگی انجام شده است، بین دو رویکرد پایین‌ـ‌بالا و رویکرد بالا‌ـ‌پایین تمایز قائل شده‌اند. در رویکرد پایین‌ـ‌بالا بر رویدادهای بیرونی، عوامل موقعیتی و ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و در رویکرد بالا‌ـ‌پایین بر فرایندهای درونی تأکید شده است (داینر و همکاران، 1999). براساسِ رویکرد بالا‌ـ‌پایین، افراد به شرایط یکسانْ واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند و براساس باورها، ارزش‌ها، انتظارات و تجربیات منحصربه‌فرد خود، شرایط را ارزیابی می‌کنند (داینر و همکاران،1999). باتوجه‌به این دو رویکرد، نقش نوع هدف‌های زندگی حائز اهمیت است. اهداف منبع انگیزش هستند؛ زیرا دلیل رفتار افراد است هستند (فیلی منو[2]، 2017). در نظریۀ خودتعیین‌گری[3] بر هدف‌های زندگی به‌طورِ خاص تأکید شده اسـت (رایان و کاسـر[4]، 1993). نظریۀ خودتعیین‌گری به این موضوع اشاره دارد که برخی هدف‌های زندگی تأثیر مثبت و برخی دیگرْ تأثیر منفی بر رضایت از زندگی دارند (رایان و کاسـر، 1993). در این نظریه هدف‌های درونی[5] (برای مثال هدف‌هایی که به رشد شخصی[6]، صمیمیت عاطفی[7] و مشارکت جمعی[8] مرتبط هستند) ذاتاً پاداش‌دهنده‌اند؛ غالباً بدان دلیل که این هدف‌ها مستقیماً نیازهای روانی اساسی و طبیعی را ارضا می‌کنند که به استقلال[9]، صلاحیت[10] و وابستگی[11] مربوط می‌شوند. برعکس، هدف‌های بیرونی[12] (برای مثال موفقیت مالی[13]، ظاهر جذاب[14] و تشخیص اجتماعی[15]) شامل به‌دست‌آوردن پاداش‌ها و ارزیابی مثبت از دیگران می‌شود و مستقیماً نیازهای اساسی انسان را ارضا نمی‌کنند (رایان و کاسـر، 1993).

همچنین، براساسِ نظریۀ بالا‌ـ‌پایین، رضایت از زندگی یک فرد می‌تواند به‌طورِ گسترده تحت‌تأثیر زمینه‌های رشدی فرد، مانند ویژگی‌های شخصیتی قرار گیرد (داینر، 1984). درواقع، شخصیت هر فرد اصلی‌ترین بُعد ساختار روان‌شناختی اوست که به شکل‌گیری سبک زندگی وی کمک می‌کند. یکی از نظریه‌های مطرح‌شده دربابِ شخصیت نظریۀ پنج‌عاملی کاستا و مک‌کری است. براساس این دیدگاه،‌ شخصیتْ دارای سـاختاری سلسـله‌مراتبی با پنج بعد روان‌رنجوری[16]، برون‌گرایی[17]، تجربه‌گرایی[18]، توافق‌پذیری[19] و وجـدان‌گرایی[20] توصیف شده است (مک‌کری و کاستا، 1992). کاستا و مک‌کری[21] (1980) مدلی را ارائه دادند که برون‌گرایی به عاطفۀ مثبت و روان‌رنجوری به عاطفۀ منفی منتهی می‌شود. مطالعۀ آنها انگیزه‌ای برای پژوهش‌های جدید در این حوزه شد. بر این اساس، عوامل شخصیتی پیش‌بینی‌کننده‌های مهم عواطف هستند. عواطف به دو بعد عاطفی پایه تقسیم‌بندی می‌شوند. یکی عاطفۀ منفی است. بدین معنی که شخص تا چه میزان احساس ناخرسندی و ناخوشایندی می‌کند. عاطفۀ منفیْ بُعدی عمومی از یأس درونی و عدم‌اشتغال به کار لذت‌بخش است که به‌دنبالِ آن حالت‌های خلقی اجتنابی ازقبیل خشم، غم، تنفر، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید می‌آید. بعد عاطفی دوم، عاطفۀ مثبت است که حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کار لذت‌بخش است. عاطفۀ مثبت دربرگیرندة طیف گسترده‌ای از حالت‌های خلقی مثبت ازجمله شادی، احساس توانمندی، شوروشوق، تمایل، علاقه و اعتمادبه‌نفس است (واتسون و تلگن[22]، 1985). به‌لحاظِ ماهیتْ عاطفۀ مثبت و منفی دو پدیدة به‌نسبت مستقل و مجزا از یکدیگر هستند. افرادی که عاطفۀ مثبت بالایی دارند، پُرانرژی و باروحیه هستند و از زندگی لذت می‌برند. درمقابل، افرادی که عاطفۀ منفی بالایی دارند، مضطرب و نگران و کم‌انرژی هستند (ون یپرن[23]، 2003). امروزه هدف‌ها عوامل اصلی در تنظیم رفتار و انسجام شخصیتی هستند . یکی از ویژگی‌های قابلِ‌ملاحظه به‌هنگامِ بررسی ارتباط بین اهداف و بهزیستی ذهنی (رضایت زندگی به‌عنوانِ شاخص بهزیستی ذهنی) ویژگی‌های شخصیتی است. دی‌نِو و کوپر[24] (1998) نتیجه گرفتند که ویژگی‌های شخصیتی انواع اهداف را تعیین می‌کنند و اهداف موجود با بهزیستی ذهنی به‌مانندِ ویژگی‌های شخصیتی مربوط هستند. روبرتز و رابینز[25] (2000) ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی و اهداف زندگی را بررسی کردند. آنها یافتند که اهداف بیرونی به‌طورِ مثبت با ویژگی‌های شخصیتی برون‌گرایی مربوط‌اند و اهداف درونی با ویژگی‌های توافق‌پذیری و روان‌رنجوری مربوط هستند. آنیک و تانکیک[26] (2013) و مارتس و کپ [27](2011) نشان دادند افرادی که دارای بهزیستی ذهنی بالایی هستند (رضایت زندگی به‌عنوانِ شاخص بهزیستی ذهنی) برای اهداف درونی زندگی ارزش بیشتری قائل‌اند؛ اما افرادی که پایین‌ترین سطح بهزیستی را دارند، به ارزش‌ها یا اهداف زندگی بیرونی بیشتر ارزش می‌نهند. لکز[28] و همکاران (2010) دریافتند که بین اهداف زندگی درونی و بهزیستی ذهنی در بین دو کشور آمریکا و چینْ رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. اسپاسووسکی[29] (2009) در مجارستان و مقدونیه به این نتایج دست یافت که اهداف درونی به‌طورِ معنی‌داری در بهزیستی ذهنی (رضایت زندگی به‌عنوان شاخص بهزیستی ذهنی) نقش دارند.

 همچنین، مطالعات نشان داده‌اند روان‌رنجوری،‌ عمدتاً با عاطفۀ منفی و برون‌گرایی با عاطفۀ مثبت مرتبط است. توافق‌پذیری و وجدان‌گرایی نیز با شاخص‌های بهزیستی ذهنی مانند عاطفۀ مثبت و رضایت از زندگی مرتبط بوده‌اند (دی‌نِو و کوپر، 1998؛ لُکاس و داینر، 2008 ؛ استیل[30] و همکاران، 2008). شیماک و همکاران[31] (2004) الگویی را برای تأثیرگذاری ویژگی‌های شحصیتی مطرح کردند که در آن برون‌گرایی، به تجارب خوشایند و روان‌رنجوری، به تجارب ناخوشایند منجر می‌شود. همچنین نتایج پژوهش آنها بیان‌گر این است که رضایت از زندگی با برخی از ویژگی‌های شخصیتی رابطۀ مستقیم و با برخی از آنها رابطۀ معکوس دارد. بیرامی و قلی‌زاده (1390) دریافتند مؤلفه‌های شخصیتی می‌توانند به‌طورِ مستقیم بر رضایت از زندگی تأثیر بگذارند. در پژوهش آنان بین روان‌رنجوری با رضایت از زندگی رابطۀ منفی و بین برون‌گرایی، توافق‌پذیری و وجدان‌گرایی با رضایت از زندگی رابطۀ مثبت مشاهده شد. سینگ و دوگال جها[32] (2008) عاطفۀ مثبت و منفی را به‌عنوانِ پیش‌بینی‌کننده‌ای از رضایت از زندگی بررسی کردند. نتایج نشان داد رابطۀ عاطفۀ مثبت و رضایت از زندگی مثبت و معنادار و رابطۀ عاطفۀ منفی و رضایت از زندگی منفی و معنادار بود. پژوهش سلطانی‌زاده، ملک‌پور، نشاط‌دوست (1389) نشان داد عاطفۀ مثبت کلی و عاطفۀ منفی گذشته رضایت از زندگی را به‌طور معناداری پیش‌بینی می‌کند. باکالیم[33] و همکاران (2015) با هدف اینکه آیا عاطفۀ مثبت و منفی پیش‌بینی‌کننده‌های معنادار رضایت از زندگی خانوادگی هستند، در نمونه‌های دبیرستانی به پژوهش پرداختند. نتایج نشان داد رابطۀ عاطفۀ مثبت و رضایت از زندگی خانوادگی مثبت و معنادار و رابطۀ عاطفۀ منفی و رضایت از زندگی خانوادگی منفی و معنادار بود. در این پژوهش، ابتدا عاطفۀ منفی و سپس عاطفۀ مثبت رضایت از زندگی خانوادگی را پیش‌بینی کردند. پاتل[34] (2011) بین ویژگی‌های شخصیتی (برون‌گرایی، توافق‌پذیری، تجربه‌گرایی و وجدان‌گرایی) با رضایت از زندگی رابطۀ مثبت و معناداری به دست آورد. در پژوهش شاریک و سیدی کویی[35] (2019) برون‌گرایی، تجربه‌گرایی و توافق‌پذیری ارتباط مثبت و معناداری با رضایت از زندگی نشان دادند؛ درحالی‌که روان‌رنجوری و وجدان‌گرایی این رابطۀ معنادار را نشان نداند. پژوهش رُومیر، گُمز فراگُلا و ویلار[36] (2012) نیز نشان داد روان‌رنجوری با هدف‌های بیرونی رابطۀ مثبت و با هدف‌های درونی رابطۀ منفی دارد و رابطۀ تجربه‌گرایی و توافق‌پذیری با هدف‌های بیرونیْ منفی و با هدف‌های درونیْ مثبت است. همچنین برون‌گرایی و وجدان‌گرایی با هدف‌های درونی و بیرونی رابطۀ مثبت دارند. در پژوهش آنها، رضایت از زندگی با هدف‌های درونی به‌طور مثبت پیش‌بینی می‌شود؛ درحالی‌که هدف‌های بیرونی عمدتاً با شاخص‌های منفی مرتبط هستند. عاطفۀ مثبت با هدف‌های درونی به‌طور چشمگیری پیش‌بینی می‌شود. عاطفۀ منفی با هدف‌های بیرونی (به‌طورِ مثبت) و با هدف‌های درونی (به‌طورِ منفی) پیش‌بینی می‌شود. همچنین، روان‌رنجوری با عاطفۀ منفی رابطۀ مثبت و معناداری دارد و رابطۀ برون‌گرایی و وجدان‌گرایی با عاطفۀ مثبت و رضایت از زندگی مثبت و معناداری است و اینکه عاطفۀ مثبت با تجربه‌گرایی رابطۀ مثبت و معناداری دارد. ویلارد فرانکس، اوترو‌ـ‌لوپز[37] (2013) نشان دادند مادی‌گرایی (به‌عنوانِ هدف بیرونی) ارتباط مثبت با روان‌رنجوری و برون‌گرایی دارد و با تجربه‌گرایی و توافق‌پذیری ارتباط منفی دارد. پزیبان و ویسر[38] (2013) نشان داد که اهداف درونی به‌وسیلۀ توافق‌پذیری بالا و وجدان‌گرایی و اهداف بیرونی با توافق‌پذیری، وجدان‌گرایی و تجربه‌گرایی پایین مرتبط بود. در چندین پژوهش، عاطفۀ مثبت و منفی رابطۀ بین «شناخت و رضایت از زندگی»، «برون‌گرایی و عزتِ‌نفس»، «کمال‌گرایی و سلامت فیزیکی»، «آگاهی و سلامت» و «شخصیت و رضایت زناشویی» را میانجی‌گری کرده‌اند (بیشاب[39] و همکاران، 2011؛ اسویکرت[40] و همکاران، 2004؛ مولنار[41] و همکاران، 2006؛ ماندال[42] و همکاران، 2012؛ بحرینیان و مصطفی‌زاده، 2018). همچنین، اکس‌تری‌مرا و ری[43] (2016) توانایی هوش هیجانی و رضایت از زندگی را با نقش میانجی عاطفۀ مثبت و منفی بررسی کردند. نتایج تحلیل مسیر در پژوهش آنها نشان داد عاطفۀ مثبت و منفی به‌طورِ کامل نقش میانجی در ارتباط بین توانایی هوش هیجانی و رضایت از زندگی دارد. زانن[44] و همکاران (2013) به بررسی نقش عوامل پنج‌گانۀ شخصیت در پیش‌بینی عاطفۀ مثبت و منفی ازطریق مدل ساختاری ترکیبی در نمونه‌های برزیلی پرداختند. نتایج نشان داد روان‌رنجوری مهم‌ترین پیش‌بینی‌کنندۀ عاطفۀ مثبت و منفی بود و بعد از آن وجدان‌گرایی؛ اما برای برون گرایی به این صورت نبود. همچنین، توافق‌پذیری پیش‌بینی ضعیف برای عاطفۀ منفی نشان داد؛ اما ارتباطی با عاطفۀ مثبت نداشت و تجربه‌گرایی ارتباطی با عاطفۀ مثبت و منفی نشان نداد.

همچنین، ژانگ[45] (2016) عاطفۀ مثبت و منفی را به‌عنوانِ متغیر میانجی بین شخصیت و رضایت از زندگی در دانشجویان سال اول چینی بررسی کردند. نتایج نشان داد ارتباط بین خودکارآمدی و رضایت از زندگی کاملاً به‌وسیلۀ عاطفۀ مثبت میانجی‌گری شد. نی‌شی‌مرا و سزکی[46] (2016) با کنترل اثرات ویژگی‌های شخصیتی به بررسی ارتباط بین اهداف درونی و بیرونی و رضایت از زندگی در نمونه‌های ژاپنی با روش تحلیل مسیر به‌وسیلۀ مدل معادلات ساختاری پرداختند. نتایج نشان دادند اهداف درونی ارتباط مثبت با رضایت از زندگی دارند؛ درحالی‌که اهداف بیرونی ارتباط منفی داشتند.

 بنابر پیشینۀ پژوهشی ذکرشده، باید گفت نتایج یکسان نیست و تفاوت‌هایی در پژوهش روبرتزو رابینز (2000) در رابطۀ ویژگی‌های شخصیتی و اهداف زندگی و همچنین در پژوهش زانن و همکاران (2013 ) در رابطۀ ویژگی‌های شخصیتی و عاطفۀ مثبت و منفی مشاهده می‌شود. باتوجه‌به اهمیت موضوع و محدودیت‌هایی که در مطالعات پیشین وجود دارد (مشکل در تعمیم نتایج به افراد متعلق به فرهنگ و ادیان مختلف، تفاوت در نتایج پژوهش و تعداد کم پژوهش‌های معتبر دربارۀ متغیرهای پژوهش حاضر) و اینکه مطالعاتی که در سال‌های اخیر رابطۀ ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی را بررسی کرده‌اند (ژانگ ، 2016؛ نی‌شی‌مرا و سزکی، 2016) عاطفۀ مثبت و منفی و اهداف زندگی را به‌تنهایی متغیرهای میانجی در نظر گرفته بودند؛ ازاین‌رو، متغیرهای عواطف و اهداف زندگی را می‌توان به‌عنوان متغیرهایی میانجی رابطۀ بین ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی هم‌زمان در نظر گرفت؛ بنابراین، انجام پژوهش‌های بیشتر ضروری به نظر می‌رسد.

 با جمع‌بندی منابع نظری و پیشینۀ پژوهش‌های مختلف در این زمینه، مدل نظری مانند شکل ۱ پیشنهاد می‌شود که ممکن است کمک‌کننده باشد. در این مدل، فرض شده است که ویژگی‌های شخصیتی (وجدان‌گرایی، توافق‌پذیری، تجربه‌گرایی و برون‌گرایی) رابطۀ مثبت و معناداری با هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت دارند. همچنین، در رابطۀ عاطفۀ مثبت و ویژگی‌های شخصیتی، هدف‌های درونی نقش میانجی ایفا می‌کنند. روان‌رنجوری بر هدف‌های بیرونی و عاطفۀ منفی به‌طورِ مثبت اثر دارد و دو متغیر ذکرشده در رابطۀ روان‌رنجوری با رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا می‌کنند. سایر روابط مستقیم و غیرمستقیم در شکل 1 نشان داده شده است.

 

 

شکل 1. مدل فرضی روابط ساختاری ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی هدف‌های زندگی و عواطف

 

 


باتوجه‌به ضرورت بررسی و شناخت عوامل مرتبط با زندگی بزرگسالان و اهمیت و نقش رضایت از زندگی، پژوهش حاضر به‌دنبالِ آن بود که به این سؤالات پاسخ دهد: آیا هریک از عوامل شخصیتی با رضایت از زندگی در بزرگسالان رابطه دارد؟ و آیا عواطف و اهداف زندگی در بزرگسالان نقش میانجی‌گری ایفا می‌کنند؟

 

روش

شرکت‌کنندگان:جامعۀ آماری این پژوهش را همۀ افراد بزرگسال (25 تا60 سال) منطقۀ 6 شهر تهران در سال 1395 تشکیل می‌دهند. به‌دلیلِ آنکه پژوهش حاضر از سری مطالعات تحلیل مسیر به شمار می‌آید، برای برآورد حجم نمونۀ کافی از روش حجم نمونۀ کلاین[47] (2005) استفاده شد. طبق این روش، تعداد سؤالات در 5/2 الی 5 ضرب می‌شود تا حداقل و حداکثر حجم نمونه انتخاب شود؛ بنابراین، 400 نفر (300 حداقل و 600 حداکثر) با استفاده از شیوۀ نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ابتدا فهرست ناحیه‌ها تهیه شد. سپس به‌طورِ تصادفی سه ناحیه و از هر ناحیه 2 محله انتخاب شد و سپس به درِ منزل مراجعه شد و افرادی که ملاک‌های ورود به پژوهش را داشتند (دامنۀ سنی 25 تا 60، تحصیلات دیپلم و بالاتر، حداقل یک سال سکونت در منطقۀ 6) انتخاب شدند. برای رعایت اخلاق پژوهش درزمینۀ محرمانه‌ماندن اطلاعات و اینکه پژوهش با تأیید دانشکدۀ روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان انجام می‌شود، اطمینان خاطر داده شد و دربارۀ پرسشنامه‌ها، چگونگی تکمیل و محرمانه‌ماندن اطلاعات توضیحاتی ارائه شد و درنهایت پس از موافقت و رضایت افراد برای پاسخ‌گویی به سؤالات، پژوهش‌گرْ پرسشنامه‌ها را در اختیار آنها قرار داد. از تعداد 400 نفر شرکت‌کننده، تعداد 241 زن (60درصد) و 156 مرد (40درصد) نمونۀ پژوهش را تشکیل دادند. از این تعداد، 75درصدْ شاغل (301 نفر) و 51درصدْ متأهل (207 نفر) بودند. 25درصد (98 نفر) تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری، 45درصد (182 نفر) لیسانس و بقیه فوق‌دیپلم یا دیپلم داشتند. برای آزمون مدل از روش تحلیل مسیر با نرم‌افزار LISREL استفاده شد.

 

ابزارهای پژوهش

1) مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی[48]

برای اندازه‌گیری عاطفۀ مثبت و منفی از مقیاس واتسون، کلارک و تلگن[49] (1988) استفاده شد. در این مقیاس، 20 مقوله که بیان‌گر 20 احساس (10 احساس مثبت، 10 احساس منفی) است، درقالبِ کلمات ارائه شده است. شرکت‌کنندگان هر گویه را در یک مقیاس 5درجه‌ای (به‌هیچ‌وجه: 1 تا بسیار زیاد: 5) درجه‌بندی می‌کنند. دامنۀ نمرات برای هر زیرمقیاس بین 10 تا 50 است. واتسون و همکاران (1988) ضریب آلفای کرونباخ زیرمقیاس عاطفۀ مثبت را 88/0 و عاطفۀ منفی را 87/0 گزارش کرده‌اند. در پژوهش بخشی‌پور و دژکام (1384) ضریب آلفای کرونباخ 87/0برای هردو زیرمقیاس به دست آمده است. ابوالقاسمی (1382) ضریب همبستگی درونی مؤلفه‌ها و کل مقیاس را بین 74/0 تا 94/0 به دست آورد. در پژوهش حاضر، اعتبار این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای عاطفۀ مثبت 81/0 و عاطفۀ منفی 83/0 به دست آمد.

2) مقیاس رضایت از زندگی[50]

این مقیاس راداینر، ایمونز، لارسن و گریفین[51]( 1985) تهیه کرده‌اند و متشکل از مجموعه‌ای از گویه‌هاست که رضایت زندگی فرد را اندازه‌گیری می‌کند. هر گزاره هفت گزینه دارد که در مقیاس لیکرت از 1 تا 7 نمره‌گذاری می‌شود. دامنۀ نمرات بین 5 تا 45 قرار دارد (کاملاً موافقم: 7 و کاملاً مخالفم: 1). این آزمون را بیانی و همکاران (1386) به فارسی ترجمه کرده‌اند و اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 83/0 و با استفاده از روش بازآزمایی 69/0 تعیین شده است. در مطالعۀ حاضر، آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمد.

3) پرسشنامۀ پنج عامل بزرگ شخصیت[52]

 برای اندازه‌گیری ویژگی‌های شخصیتی از پرسشنامۀ پنج عامل بزرگ شخصیت فرم کوتاه کاستا و مک‌گری (1985) استفاده شد. پرسشنامه 60 سؤال دارد که پنج عامل روان‌رنجوری (N)، برون‌گرایی (E)، تجربه‌گرایی (O)، توافق‌پذیری (A) و وجدان‌گرایی (C) را اندازه‌گیری می‌کند. شرکت‌کنندگان هر سؤال را در یک طیف لیکرت (0: کاملاً مخالفم تا 4: کاملاً موافقم) درجه‌بندی می‌کند. برای هریک از این پنج عامل شخصیتی 12 سؤال در این آزمون وجود دارد. در کل آزمودنی در هر مقیاس نمره‌ای از صفر تا 48 کسب می‌کند (گروسی فرشی، 1380). آلفای کرونباخ برای شاخص‌های فوق به‌ترتیب 83/0، 72/0، 69/0، 83/0 و 81/0 گزارش شده است (خرمائی و فرمانی، 1393). در پژوهش حاضر، اعتبار این پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای برون‌گرایی 73/0، توافق‌پذیری 77/0، تجربه‌گرایی 71/0، وجدان‌گرایی 77/0 و روان‌رنجوری 73/0 به دست آمد.

4) پرسشنامۀ اهداف زندگی[53]

این پرسشنامه را کاسر و رایان[54] (1996) ساخته‌اند. در مطالعۀ حاضر، از نسخۀ 35گویه‌ای آن استفاده شده است. گویه‌ها در 7 مقوله گروه‌بندی می‌شوند: رشد شخصی، اجتماع، سلامت، ثروت، شهرت و تصویر ذهنی. هریک از این اهداف، در سه بُعد اهمیت هدف، احتمال رخ‌دادن هدف و دست‌یابی به هدف توسط شرکت‌کنندگان ارزیابی شدند. همۀ گویه‌ها در یک مقیاس لیکرت 7درجه‌ای از «به‌هیچ‌وجه» (1) تا «بسیار زیاد» (7) درجه‌بندی می‌شوند. ثروت، شهرت و تصویر به‌عنوانِ عامل بیرونی و رشد شخصی، مشارکت اجتماعی، سلامت و روابطْ عامل درونی هستند. در پژوهش رومیر و همکاران (2012) اعتبار اندازه‌گیری‌های هدف‌های درونی به‌ترتیب برای اهمیت، احتمال، دست‌یابی، 89/0، 89/0و 86/0 و برای هدف‌های بیرونی مقادیر به‌ترتیب برابر با 88/0، 89/0 و 82/0 گزارش شده است. چون این پرسشنامه در ایران رواسازی نشده است، برای آماده‌سازی آن ابتدا گویه‌های پرسشنامه به فارسی ترجمه شد و سپس با بهره‌گیری از روش ترجمۀ معکوس، یک متخصص زبان انگلیسی دوباره متن را به انگلیسی برگردانده شد. درنهایت با مقایسۀ دو متن پرسشنامه، اصلاحات انجام شد و فرم نهایی تهیه شد. آلفای کرنباخ اهداف درونی به‌ترتیب برای اهمیت، احتمال و دست‌یابی، 89/0، 86/0و 91/0 و برای اهداف بیرونی مقادیر به‌ترتیب برابر با 82/0، 89/0 و 84/0 به دست آمده است.

 

نتایج

آماره‌های توصیفی و ماتریس همبستگی به‌منظورِ بررسی رابطۀ بین متغیرهای ویژگی شخصیتی، اهداف زندگی، عاطفۀ مثبت و منفی و رضایت از زندگی در جدول 1 ارائه شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد بالاترین میانگینْ مربوط به هدف‌های زندگی درونی و از بین ویژگی‌های شخصیتی مربوط به وجدان‌گرایی است. ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش نشان می‌دهد اهداف درونی، برون‌گرایی، عاطفۀ مثبت به‌ترتیب بالاترین همبستگی را با رضایت از زندگی دارند (جدول 1).

روابط درونی متغیرها در چهارچوب یک مدل فرضی آزمون شد. برازش آماری داده‌ها با مدل اولیه نشان داد که داده‌ها با مدل اولیه برازش ندارد (82/0NNFI= ، 91/0 NFI=، 94/0 GFI=، 92/0 CFI=، 12/0 RMSEA=، 05/0 p <، 20df= ، 949/130chi – Squre= ).

 

 

جدول 1. آماره‌های توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش

 

متغیر

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

1. روان‌رنجوری

73/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2. برون‌گرایی

**43/0-

73/0

 

 

 

 

 

 

 

 

3. تجربه‌گرایی

04/0-

**16/0

71/0

 

 

 

 

 

 

 

4توافق‌پذیری

**41/00-

**34/0

09/0

77/0

 

 

 

 

 

 

5.وجدان‌گرایی

**38/0-

**42/0

02/0

**41/0

77/0

 

 

 

 

 

6.اهداف درونی

**26/0-

**38/0

**24/0

**33/0

**40/0

88/0

 

 

 

 

7.اهداف بیرونی

09/0-

**31/0

**21/0

04/0-

**18/0

**54/0

87/0

 

 

 

8.عاطفۀ مثبت

**34/0-

**45/0

**27/0

**20/0

**35/0

**40/0

**39/0

81/0

 

 

9.عاطفۀ منفی

**56/0

**29/0-

08/0

**23/0-

**21/0-

07/0-

07/0

08/0-

83/.

 

10.رضایت از زندگی

**31/0-

**33/0

03/0

**25/0

**27/0

**36/0

**21/0

**32/0

**20/0-

85/.

میانگین

09/32

42/41

26/38

11/42

89/45

73/80

37/63

58/36

44/26

26/22

انحراف استاندارد

13/7

71/5

37/4

55/4

89/5

37/10

13/12

91/5

82/6

41/6

                             

**P<01/0

 

 

بررسی مسیرهای مستقیم متغیرهای برون‌زاد در مدل اولیه نشان می‌دهد که اثر ساختاری مستقیم وجدان‌گرایی بر هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبتْ معنادار (05/0>p) است و در جهت نظری از پیش‌فرض شده است؛ اما اثر مستقیم وجدان‌گرایی بر هدف‌های بیرونی و رضایت از زندگی معنادار(05/0< p) نیست. مسیرهای فرضی از برون‌گرایی به هدف‌های درونی، هدف‌های بیرونی، عواطف مثبت و رضایت از زندگی معنادار (05/0> p) و در جهت نظری ازپیش فرض‌شده هستند. مسیرهای فرضی از تجربه‌گرایی به هدف‌های درونی و عواطف مثبت معنادار (05/0> p) و در جهت نظری ازپیش ‌فرض‌شده بودند. اثر ساختاری مستقیم توافق‌پذیری بر هدف‌های درونی معنادار (05/0> p) بود؛ ولی مسیر فرضی از توافق‌پذیری به عاطفۀ مثبت معنادار (05/0< p) نبود. اثر ساختاری مستقیم روان‌رنجوری بر عاطفۀ منفی و رضایت از زندگی معنادار (05/0>p) بود؛ ولی اثر مستقیم آن بر هدف‌های بیرونی معنادار (05/0< p)نبود.

نقش واسطه‌ای فرضی هدف‌های درونی در رابطۀ وجدان‌گرایی با عاطفۀ مثبت و رضایت از زندگی، و نقش میانجی عاطفۀ مثبت در رابطۀ وجدان‌گرایی با رضایت از زندگی در مدل نهایی تأیید شد. همچنین، نقش میانجی فرضی هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت در رابطۀ برون‌گرایی با رضایت از زندگی در مدل نهایی تأیید شد؛ اما هدف‌های بیرونی در رابطۀ برون‌گرایی با رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا نمی‌کرد. نقش میانجی فرضی هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت در رابطۀ تجربه‌گرایی با رضایت از زندگی در مدل نهایی تأیید شد. نقش میانجی فرضی هدف‌های درونی در رابطه توافق‌پذیری با رضایت از زندگی در مدل نهایی تأیید شد؛ اما عواطف مثبت در رابطۀ توافق‌پذیری با رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا نمی‌کرد. نقش میانجی فرضی هدف‌های بیرونی و عواطف منفی در رابطۀ روان‌رنجوری با رضایت از زندگی در مدل نهایی تأیید نشد.

به‌هرحال، بررسی شاخص‌های اصلاح نشان می‌دهد مدل نهایی دارای دو مسیر درونی است. نخست، می‌توان بین توافق‌پذیری و هدف‌های بیرونیْ یک مسیر مستقیم فرض کرد. این اثر دارای جهت منفی است که این فرض با یافته‌های پژوهش رومیرو و همکاران (2012) که بین توافق‌پذیری و هدف‌های بیرونی رابطۀ منفی گزارش کردند، پذیرفتنی است. همچنین، می‌توان یک اثر مستقیم از هدف‌های درونی بر هدف‌های بیرونی در نظر گرفت. این اثر دارای جهت مثبت است. با تعیین مسیرهای ذکرشده و برآورد مؤلفه‌های مسیر، شاخص‌های برازش نشان می‌دهد که داده‌ها برازندگی مناسبی با مدل دارند (شکل 2). شاخص‌های برازش مدل اصلاح‌شدۀ نهایی در جدول 2 گزارش شده است. ضرایب استاندارد غیرمستقیم و ضرایب اثرات کلی در جدول 3 ارائه شده است.

 

 

 

 

شکل 2. مدل نهایی روابط ساختاری ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش واسطه‌ای عاطفۀ مثبت و منفی و هدف‌های زندگی (ضرایب مسیر استاندارد گزارش شده‌اند. همۀ ضرایب مسیر در سطح 5درصد معنادار هستند)

 

 

نکته: هدف‌های درونی (ING)، هدف‌های بیرونی (EXG)، عاطفۀ مثبت (AP)، عاطفۀ منفی (AN)، رضایت از زندگی (SAT)، وجدان‌گرایی(C)، برون‌گرایی (E)، تجربه‌گرایی(O)، توافق‌پذیری (A)، روان‌رنجوری (N)

 

 

 

جدول 2. شاخص‌های برازندگی مدل نهایی

شاخص

دامنۀ موردقبول

مقدار

نتیجه

2X

05/0 <p

66/45

-

Df

___

33

-

RMSEA

05/0 >RMSEA

03/0

تأیید

GFI

9/0 <GFI

98/0

تأیید

NFI

9/0 < NFI

97/0

تأیید

CFI

9/0 <CFI

99/0

تأیید

IFI

9/0 < IFI

99/0

تأیید

 

جدول 3 . اثرات غیرمستقیم و کل متغیرهای پژوهش

مسیر

اثر غیرمستقیم

اثر مستقیم                             اثر کل

واریانس تبیین شده

بر عاطفۀ مثبت از

-

 

31/0

وجدان‌گرایی

05/0

20/0

 

برون‌گرایی

04/0

32/0

 

تجربه‌گرایی

04/0

22/0

 

توافق‌پذیری

03/0

03/0

 

بر عاطفۀ منفی از

 

 

33/0

وجدان‌گرایی

02/0

02/0

 

برون‌گرایی

03/0

03/0

 

تجربه‌گرایی

01/0

01/0

 

توافق‌پذیری

03/0-

03/0-

 

هدف‌های درونی

07/0

07/0

 

بر هدف‌های بیرونی از

 

 

38/0

وجدان‌گرایی

14/0

14/0

 

برون‌گرایی

11/0

3/0

 

تجربه‌گرایی

11/0

11/0

 

توافق‌پذیری

09/0

21/0-

 

بر رضایت از زندگی از

 

 

21/0

وجدان‌گرایی

08/0

08/0

 

برون‌گرایی

09/0

20/0

 

تجربه‌گرایی

07/0

07/0

 

توافق‌پذیری

04/0

04/0

 

روان‌رنجوری

-

16/0-

 

هدف‌های درونی

02/0

25/0

 

 

 

 

یافته‌ها جدول 3 نشان می‌دهد در بررسی اثرات غیرمستقیم، متغیرهای برون‌گرایی (09/0) و وجدان‌گرایی (08/0) بیشترین تأثیر و هدف‌های درونی (02/0) کمترین تأثیر را بر رضایت از زندگی دارند (جدول 3). همچنین، نتایج بررسی و مقایسۀ اثرات کل نشان می‌دهد هدف‌های درونی (25/0) و برون‌گرایی (20/0) و روان‌رنجوری (16/0-) به‌ترتیب بر رضایت از زندگی بیشترین تأثیر را دارند. ضمناً در مدل مفروض نقش واسطه‌ای هدف‌های درونی درخورِتوجه است. این مدل به‌طورِ کلی 21/0 از واریانس رضایت از زندگی را تبیین می‌کند. درنهایت، یافته‌ها نشان می‌دهند در مدل نهایی 27درصد واریانس هدف‌های درونی، 38درصد واریانس هدف‌های بیرونی، 31درصد واریانس عواطف مثبت، 33درصد واریانس عواطف منفی و 21درصد واریانس رضایت از زندگی را مدلْ پیش‌بینی می‌کند.

 

بحث و نتیجه‌گیری

هدف این مطالعهْ بررسی روابط ساختاری ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی عاطفۀ مثبت و منفی و هدف‌های زندگی بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مدل اولیه برازش لازم را نداشت و پس از تغییر برخی مسیرها و برآورد مؤلفه‌های مسیر، شاخص‌های برازش نشان می‌دهد داده‌ها برازندگی مناسبی با مدل دارند؛ به‌نحوی که ویژگی‌های شخصیتی ازطریق هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت بر رضایت از زندگی اثر دارند. همچنین، هدف‌های بیرونی تحت‌تأثیر توافق‌پذیری، برون‌گرایی، هدف‌های درونی، و عاطفۀ منفی تحت‌تأثیر هدف‌های بیرونی و روان‌رنجوری قرار دارد؛ اما با رضایت از زندگی به‌طورِ ساختاری مرتبط نیستند. یافته‌های پژوهش حاضر نشان می‌دهد توافق‌پذیری، تجربه‌گرایی، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی رابطۀ مثبت و معناداری با هدف‌های درونی دارند. درواقع، هدف‌های درونی در رابطۀ میان این متغیرها با رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا می‌کند که نتایجْ هم‌گام با پژوهش رُومیر و همکاران (2012)، پزیبان و ویسر (2013)، زانن و همکاران (2013)، ژانگ (2016)، سزکی و نی‌شی‌مرا (2016) است.

در تبیین این یافته‌ها می‌توان این‌گونه استنباط کرد که افراد برون‌گرا افراد خوش‌بینی هستند که تعهد زیادی برای هدف‌ها و موفقیت در آن از خود نشان می‌دهند و افراد دارای ویژگی‌های شخصیتی تجربه‌گرایی با ارزش‌هایی مرتبط‌اند که بر خودجهت‌دهی، تغییر و استقلال شخصی تأکید می‌کنند. همچنین، افراد دارای نمرات بالا در توافق‌پذیری، اهمیت کمی به هدف‌های بیرونی می‌دهند و خودشان را در دست‌یابی به این هدف‌ها ناموفق تلقی می‌کنند؛ بنابراین، برای هدف‌های درونی اهمیت بیشتری قائل‌اند و درنهایت اینکه افراد دارای نمرات بالا در وجدان‌گرایی طبق [55]FFM، مسئولیت‌پذیر و دارای حس خوبی از خودشکوفایی هستند و با شدت بیشتری به‌دنبالِ هدف‌های خویش می‌روند و حس خوبی از دست‌یابی به موفقیت وپیشرفت در هردو نوع هدف دارند (رومیرو و همکاران، 2012).

همچنین، یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد عاطفۀ مثبت با رضایت از زندگیْ رابطۀ مستقیم، مثبت و معناداری دارد و برون‌گرایی، تجربه‌گرایی و وجدان‌گرایی با عاطفۀ مثبتْ رابطۀ مثبت و معناداری دارند. درواقع، عاطفۀ مثبت در رابطۀ این متغیرها با رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا می‌کند. نتایجْ هم‌گام با پژوهش‌های دی‌نو و کوپر (1998)، استیل و همکاران (2008)، سینگ و جها (2008)، رومیر و همکاران (2012)، سلطانی‌زاده و همکاران (1389) و شکری و همکاران (1386) است. درواقع، افراد با ویژگی‌های شخصیتیِ برون‌گرایی، تجربه‌گرایی و وجدان‌گرایی آمادگی بیشتری برای کسب تجربه‌های لذت‌بخش و عواطف مثبت دارند و این تجربیات می‌تواند روابط بین‌شخصی و اجتماعی آنها را تقویت کند و سطح احساس رضایت از زندگی‌شان را بالا ببرد. چون برون‌گرایی و تجربه‌گرایی به تجربۀ تجارب عاطفی مثبت تأثیر می‌گذارند، می‌توانند با رضایت از زندگی مرتبط باشند (استیل و همکاران، 2008).

همچنین، پژوهش حاضر نشان داد هدف‌های درونی به‌طورِ غیرمستقیم با رضایت از زندگی رابطه دارد. به‌عبارتی، عاطفۀ مثبت در رابطۀ هدف‌های درونی و رضایت از زندگی نقش میانجی ایفا می‌کند که نتایج پژوهش هم‌گام با پژوهش رُومیر و همکاران (2012) است. علاوه‌بر آن، نتایج نشان داد هدف‌های درونیْ رابطۀ مستقیم و معناداری با رضایت از زندگی دارند که نتایجْ هم‌سو با پژوهش‌های پیشین است (کاسر و رایان، 1993، 1996؛ اسچموک[56]، کاسر و رایان، 2000؛ آنیک و تانیک، 2013؛ مارتس و کپ، 2011؛ لکز و همکاران، 2010؛ اسپاسووسکی، 2009؛ سزکی و نی شی مرا، 2016). در تبیین این یافته‌ها می‌توان این‌گونه استنباط کرد که شرایط اقتصادی، آزادی انتخاب و سطح رشدی افراد می‌تواند دلیلی بر ترجیح هدف‌های درونی باشد. درواقع، وقتی افراد در شرایط اقتصادی مناسبی باشند، احساس امنیت بیشتری را تجربه می‌کنند و به انتخاب هدف‌های درونی که با رشد شخصی آنها مرتبط است، تمایل پیدا می‌کنند. یک دلیل دیگر، اهمیت هدف‌های درونی نسبت به هدف‌های بیرونی فرهنگ است. به نظر می‌رسد فرهنگ‌های فردگرا به افراد اجازه می‌دهند که خودشان سبک زندگی‌شان را براساس ترجیحات و نگرش‌های خود انتخاب کنند (وین هوون[57]، 1991)؛ زیرا افراد فردگرا در دنبال‌کردن هدف‌های خود آزادترند و خودِ ذاتی فرد از تأییدگرفتن از دیگران مهم‌تر است؛ بنابراین نمی‌توان نقش فرهنگ و رضایت اقتصادی را نادیده گرفت. آنها پیش‌بینی‌کننده‌های قوی رضایت از زندگی در مللِ درحال‌ِتوسعه‌اند (داینر و داینر، 1995).

درنهایت، نتایج پژوهش حاضر نشان داد از میان ویژگی‌های شخصیتی، برون‌گراییْ رابطۀ مثبت و معنادار، و روان‌رنجوریْ رابطۀ منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارد. همچنین، عامل برون‌گرایی نقش مهم و مؤثری در پیش‌بینی از رضایت از زندگی دارد. این نتایج هم‌گام با پژوهش‌های پیشین است (شکری و همکاران، 1386؛ رومیر، گُمِز، فراگلما و ویلار، 2012؛ بیرامی و قلی‌زاده ،1390؛ پاتل، 2011 ؛ زانن و همکاران، 2013). درواقع، افراد برون‌گرا با خلق‌وخوی خوش، تجارب عاطفی مثبت‌تری دارند که به سطح بالاتر رضایت از زندگی منتهی می‌شود (شیماک و همکاران، 2004)؛ اما افراد با روان‌رنجوری بالا، در مواجهه با موقعیت‌های تنیدگی‌زا از راهبردهای منفعلانه ازقبیل اجتناب، خودملامت‌گری و همچنین شیوه‌های مبتنی‌بر ستیزه‌جویی بین‌فردی ازقبیل واکنش خصمانه و تخلیۀ هیجانی استفاده می‌کنند (هرن و میشل، 2003)؛ ازاین‌رو، سطوح بالاتر روان‌رنجوری به‌طورِ فزاینده خطر تجربۀ عاطفۀ منفی را تشدید می‌کند (اورمل، اوردینکل و بریلمان، 2001)؛ بنابراین، هرچه تجارب عاطفی منفی افزایش می‌یابد، افرادْ رضایت از زندگی کمتری را احساس می‌کنند. به‌طورِ کلی، نتایج پژوهش حاضر نشان داد از میان متغیرهای برون‌زا، تنها متغیرهای برون‌گرایی و روان‌رنجوری بر رضایت از زندگی اثر مستقیم داشته‌اند و سایر متغیرهای برون‌زا به‌صورتِ غیرمستقیم و به‌واسطۀ متغیرهای عاطفۀ مثبت و هدف‌های درونی بر رضایت از زندگی تأثیر گذاشته‌اند.

در تفسیر یافته‌های پژوهش توجه به برخی از محدودیت‌ها ضروری به نظر می‌رسد. در پژوهش حاضر، رابطۀ بین متغیرها به‌صورتِ مقطعی بررسی شده است؛ ازاین‌رو برای مشخص‌شدن جهت‌گیری این روابطْ بررسی‌های آزمایشی و طولی ضروری به نظر می‌رسد. همچنین، استفاده از خودگزارش‌دهی‌ها، نتیجه‌گیری‌ها را که می‌توان با استفاده از پژوهش بدان رسید، محدود می‌سازد؛ هرچند اکثر مطالعات انجام‌شده در این زمینه، بر داده‌های خودگزارش‌دهی متکی هستند. چون در این پژوهش جمعیت بررسی‌شده افراد بزرگسال منطقۀ 6 شهر تهران بوده است، تعمیم نتایج آن به جمعیت‌های دیگر با محدودیت روبه‌رو است؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود بررسی‌های مشابه در جمعیت‌های دیگر نیز انجام گیرد. ازطرف دیگر، در تفسیر نتایج این پژوهش و مقایسۀ آن با پژوهش‌هایی که در فرهنگ‌های دیگر انجام شده‌اند، باید جانب احتیاط را رعایت کرد؛ زیرا عوامل فرهنگی‌ـ‌اجتماعی، محیط زندگی و عوامل اقتصادی ممکن است در قضاوت افراد تأثیر داشته باشند.

با وجودِ محدودیت‌های ذکرشده، پژوهش حاضر این امکان را می‌دهدکه نشان داده شود هدف‌های درونی و عاطفۀ مثبت به‌عنوان دو متغیر میانجی، رابطۀ ویژگی‌های شخصیتی و رضایت از زندگی را به‌طورِ ساختاری تحتِ‌تأثیر قرار می‌دهند؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود در کارهای مشاوره و درمانی برای افزایش رضایت از زندگی، متغیرهای پیش‌بینی‌کننده مدنظر قرار گیرد و به افراد براساسِ ویژگی‌های شخصیتی آنها کمک شود. همچنین، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و تهیۀ بروشورها توسط نهادهای مربوطه باتوجه‌به امکانات مالی و رفاهی که با عنوان بودجه‌های فرهنگی در ساختار مالی آنها وجود دارد، برای پرورش مثبت صفات شخصیتی مؤثر در راستای ارتقای رضایت از زندگی پیشنهاد می‌شود که این می‌تواند روشی برای پیشگیری و روشی برای درمان و بهبود نارضایتی از زندگی باشد. همچنین، برای بررسی دقیق‌تر رابطۀ متغیرهای پژوهش پیشنهاد می‌شود پژوهش‌هایی در سایر مناطق و محله‌ها انجام گیرد؛ بنابراین، مطالعۀ نقش هدف‌های زندگی و عواطفْ برای روان‌شناسان، به‌ویژه روان‌شناسان شخصیت برای پژوهش‌های بیشتر ارزشمند است.



[1] Diener, Suh, Lucas & Smith

[2] Fillimonov

[3] Self-determination theory

[4] Kasser, & Ryan

[5] Intrinsic goals

[6] Personal growth

[7] Emotional intimacy

[8] Community involvement                                                                               

[9] Autonomy

[10] Competence

[11] Relatedness

[12] Extrinsic goals

[13] financial success

[14] Appealing appearance

[15] Social recogniion

[16] Neuroticism

[17] Extroversion

[18] Openness

[19] Agreeableness

[20] Conscientiousness

[21] Costa, & Mc crae

[22] Watson, & Tellegen

[23] Van Yperen

[24] DeNeve, &Cooper

[25] Robertz & Robinz

[26] Anić, & Tončić

[27] Martos, &Kopp

[28] Lekes

[29] Spasovski

[30] Steel

[31] Schimmack

[32] Singh, & Duggal Jha

[33] Bakalım

[34] Patel

[35] Shariq & Siddiqui

[36] Romero, Gomez-Fraguela, Villar

[37] Otero-Lopez,& Villardefrancos

[38] Pozzeban,& Visser

[39] Bishop

[40] Swickert

[41] Molnar

[42] Mandal

[43] Extremera, & Rey

[44] Zanon

[45] Zhang

[46] Nishimura, Suzuki

[47] Kline

[48] Positive and Negative Affect Scales

[49] Watson, Clark & Tellegen

[50] Satisfaction With Life Scale

[51] Diener, Emmons, Larsen & Griffin

[52] Big five Personality Factor

[53] Aspiration index

[54] Kasser & Ryan

 

[55]Five Factor Model

[56] Schmuck

[57] Veenhoven

منابع
1-    ابوالقاسمی، ف. (1382)، هنجاریابی عاطفۀ مثبت و منفی و اعتباریابی هم‌زمان آن با مقیاس سلامت ذهن و سرزندگی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
2-    بخشی‌پور رودسری، ع.، دژکام، م. (1384)، تحلیل عاملی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی، مجلۀ روان‌شناسی، 9(4)، 351-365.
3-     بیانی، ع.، محمد کوچکی، ع. و گودرزی، ح. (1386)، اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، فصلنامۀ روان‌شناسان ایرانی، 11، 265-259.
4-    بیرامی، م.، قلی‌زاده، ح. (1390)، عامل‌های شخصیتی به‌عنوانِ پیش‌بینی‌کنندۀ افسردگی و رضایت از زندگی، مجلۀ پزشکی ارومیه، 22(2)، 92-98.
5-    خرمائی، ف.، فرمانی، ا. (1393)، بررسی شاخص‌های روان‌سنجی فرم کوتاه پرسش‌نامۀ پنج عامل بزرگ شخصیت، روش‌ها و مدل‌های روان‌شناختی، 4(16)، 29-39.
6-    سلطانی‌زاده، م.، ملک‌پور، م. و نشاط‌دوست، ح. (1391)، رابطۀ بین عاطفۀ مثبت و منفی با رضایت از زندگی دانشجویان دانشگاه اصفهان، فصلنامۀ روان‌شناسی بالینی و شخصبت، دوفصلنامۀ علمی‌ـ‌پژوهشی دانشگاه شاهد، 19(7)، 53-64.
7-    شکری، ا.، کدیور، پ. و دانشورپور، ز. (1386)، تفاوت‌های جنسیتی در بهزیستی ذهنی: نقش ویژگی‌های شخصیتی، مجلۀ روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، 13(3)، 280-289.
8-   گروسی فرشی، م. (1380). رویکردی نوین در ارزیابی شخصیت، تبریز: جامعه‌پژوه، دانیال.
9-      Anić, P., Tončić, M. (2013), Orientations to Happiness, Subjective Well-being and Life Goals, Psihologijske teme, 22(1), 135-153.
10-  Bahreinian, S. A., Mostafazadeh, P. (2018), The Relationshipe between Personality Traits and Marital Satisfaction with   Mediating Positive and Negative Affects, Avicenna Journal of Neuro Psycho Physiology, 5(2), 73-80.
11-  Bakalım, O., Taşdelen-Karçkay, A. (2015), Positive and negative affect as predictors of family life satisfaction, Journal of Human Sciences, 12(1),1330-1337.
12-  Bishop, A. J., Martin, P., Poon, L. & Johnson, M. A. (2011), Exploring Positive and Negative Affect as Key Indicators of Life Satisfaction among Centenarians: Does Cognitive Performance Matter?, Journal of AgingResearch, Article ID 953031, 10 pages,http://dx.doi.org/10.4061/2011/953031.
13-  Costa, P. T., McCrae, R. R. (1980), Influence of extraversion and neuroticism on subjective well-being: Happy and unhappy people, Journal of Personality and Social Psychology, 38(4), 668-678.
14-  Costa, P. T., Mccrae, R. R. (1992), The five-factor model of personality and its relevance to personalily disorders,Journal of Personality Disorders, 6, 343-359.
15-  DeNeve, K. M., Cooper, H. M. (1998), The happy personality: A meta-analysis of 143 personality traits and subjective well-being, Psychological Bulletin, 124, 197–229.
16-  Diener, E. (1984), Subjective well-being, PsychologicalBulletin, 95(3), 542-75.
17-  Diener, E., & Diener, M. (1995), Cross-cultural correlates of life satisfaction and self-esteem, Journal of Personality and Social Psychology, 68, 653-663.
18-  Diener, E., Emmons, R. A., Larsen, R. J. & Griffin, S. (1985), The Satisfaction With Life Scale, Journal of Personality Assessment, 49, 71-75.
19-  Diener, E., Suh, E., Lucas, R. E. & Smith, H. L. (1999), Subjective well-being: Three decades of progress, Psychological Bulletin, 125(2), 276-302.
20-  Extremera, N., Rey., L. (2016), Ability emotional intelligence and life satisfaction: Positive and negative affect as mediators, Personality and Individual Differences, 102, 98–101.
21-  Fillimonov, D. (2017), Extrinsic Motivation and Incentives, Unpublished Theses: haaga-Helia University of Applied Science. Retrieved from http://ww.w. theseus .fi/ bitstream/handel/10024/131731/filimonov_danila.pdf?sequence=3
22-  Kasser, T., Ryan, R. M. (1996), Further examining the American dream: Differential correlates of intrinsic and extrinsic goals, Personality and Social Psychology Bulletin, 22, 280–287.
23-  Kasser, T., Ryan, R. M. (1993), A dark side of the American dream: Correlates of financial success as a central life aspiration, Journal of Personality and Social Psychology, 65, 410–422.
24-  Kline, R. B. (2005), Principles and Practice of Structural equation Modeling, New York: Gulford press.
25-  Lekes, N., Gingras, I., Philippe, F. L., Koestner, R. & Fang, J. (2010), Parental autonomy-support, intrinsic life goals, and well-being among adolescents in China and North America, Journal of Youth and Adolescence, 39(8), 858-69.
26-  Mandal, S. P., Arya, Y. K. & Pandey, R. (2012), Mental Health and Mindfulness: Mediational Role of Positive and Negative Affect, SIS Journal of Projective Psychology and Mental Health, 19,150-159.
27-  Martos, T., Kopp, M. S. (2011), Life goals and well-being: Does financial status matter? Evidence from a representative Hungarian sample, Social Indicators Research, 105(3), 561-568.
28-  Molnar, D. S., Reker, D. L., Culp, N. A., Sadava, S. W. & Decourville, N. H. (2006), A mediated model of perfectionism, affect,and physical health, Journal of Research in Personality, 40, 482–500.
29-  Nishimura, T. Suzuki, T. (2016), Aspirations and life satisfaction in Japan: The big five personality makes clear, Personality and Individual Differences, 97, 300-305.
30-  Otero-Lopez, m., Villardefrancos, E. (2013), Five-Factor Model personality traits, materialism, and excessive buying: A mediational analysis, Personality and Individual Differences, 54(6), 767–772.
31-  Patel, H. R. (2011), An Investigation of the Big Five and Narrow Personality Traits in Relation to Life Satisfaction, University of Tennessee, Knoxville Trace: Tennessee Research and Creative Exchange, Masters Theses, Graduate School, hpatel21@utk.edu
32-  Romero, E., Go´mez-Fraguela, A. J. A. & Villar, P. (2012), life Aspirations, Personality Traits and Subjective Well-being in a Spanish Sample, European Journal of Personality,26, 45–55.
33-  Schimmack, U., Oishi, S., Furr, R. M. & Funder, D. C. (2004), Personality and Life Satisfaction: A Facet-Level Analysis, Personality and Social Psychology Bulletin, 30, 1062-1075.
34-  Schmuck, P., Kasser, T. & Ryan, R. M. (2000), Intrinsic and extrinsic goals: Their structure and relationship to well-being in German and U.S. college students, Social Indicators Research, 50, 225–241.
35-  Shariq, S., Siddiqui, D. A. (2019,August 28), Impact of Personality Traits on life Satisfaction and organizational Embeddedness with moderating Effect of community Embeddedness: Evidence from Pakistan, SSRN Electronic Journal, Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=3444124 or http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.3444124
36-  Singh, K., Duggal Jha, SH. (2008), Positive and Negative Affect, and Grit as predictors of Happiness and Life Satisfaction, Journal of the Indian Academy of Applied Psychology, 34, 40-45.
37-  Spasovski, O. (2009), Subjective well-being in student teachers: Relation with intrinsic and extrinsic motivation, self-esteem, competence and collectivism. 3rd International Conference on Advanced and Systematic Research – ECNSI, Positive psychology in education, Zadar, Croatia, Book of Abstracts, p.25.
38-  Steel, P., Schmidt, J. & Schultz, J. (2008), Refining the relationship between personality and subjective well-being, Psychological Bulletin, 134, 138–161.
39-  Swickert, R., Hittner, J. B., Kitos, N. & Cox-Fuenzalida, L-E. (2004), Direct or indirect, that is the question:a re-evaluation of extraversions influence on self-esteem, Personality and Individual Differences, 36, 207-217.
40-  Van Yperen, N. W. (2003), On the link between different combinations of negative affectivity and positive affectivity and job performance, Personality and Individual Differences, 35(8), 1973-1881.
41-  Veenhoven, R. (1999), Quality-of-life in individualistic society: A comparison of 43 nations in the early 1990’s, Social Indicators Research, 48, 157–186.
42-  Visser, B. A., Pozzebon, J. A. (2013), Who are you and what do you want? Life aspirations, personality, and well-being, Personality and Individual Differences, 54(2), 266-271.
43-   Watson, D., Tellegen, A. (1985), Toward a consensual structure of mood, Psychological Bulletin, 98(2), 219-235.
44-  Watson, D., Clark, L. A. & Tellegen, A. (1988), Development and validation of a brief measure of positive and negative affect: The PANAS scales, Journal of Personality and Social Psychology, 54(6), 1063-1070.
45-  Zanon, C., astianello Roat, M., Cerentini Pacico, J. & Simon Hutz, C. (2013), Relationships Between Positive and Negative Affect and the Five Factors of Personality in a Brazilian Sample, Paidéia (Ribeirão Preto), 23(56) ,285-292.
46-     Zhang, R. P. (2016), Positive Affect and Self-Efficacy as Mediators Between Personality and Life Satisfaction in Chinese College Freshmen, Journal of Happiness Studies, 17(5), 2007–2021.