نویسندگان
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
2 استادیار روانشناسی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
3 دانشیار روانشناسی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The aim of this study was to examine the adult attachment dimensions as predictors of marital conflict resolution in Bandar Abbas married teachers. The methodology of this paper was descriptive of correlation type. The sample this research were 285 female and male teachers that were selected by sampling ranking randomly. This research used two questionnaires: Experiences in Relationship-Revised (ECR-R) and Rahim Organizational Conflict Inventory-II (ROCI-II). ECR-R adopted a two-dimensional conceptualization for both adult attachment style (model of self, model of others) and conflict resolution behaviors (concern for self, concern for others). The results showed that the dimensions of anxiety and avoidance, were significantly predicted .The conflict resolution styles (p<./001). Avoidance dimension, negatively predicted the obligating style and Anxiety dimension, positively predicted the obligating style (p<./001). Later it was found that Anxiety dimension, positively and Avoidance dimension, negatively predicted dominating style. Also The dimensions of avoidance and anxiety positively predicted avoidance conflict resolution style and avoidance and anxiety dimensions negatively predicted compromise conflict resolution style(p<./001).
کلیدواژهها [English]
نظریه دلبستگی در دهه گذشته توجه زیادی را به خود جلب کرده و شاید بتوان گفت که نسبت به مفاهیم نظری دیگر در علوم اجتماعی و علوم انسانی اهمیت بیشتری کسب کرده است. این نظریه ابتدا به وسیله بالبی[1](1969) گسترش پیدا کرد و توسط چندین محقق دیگر(آنثورث[2]، 1973؛ هازان و شاور[3]، 1987؛ و باثولومیو[4]، 1991) کاملتر شد و به نظریهای پیچیده و پیشرفته در رشد شخصیت تبدیل شد (کایرماک و اگوز ـ دوران[5]، 2008).
امروزه برای مفهومسازی تفاوتهای فردی در دلبستگی بزرگسالان، به جای تیپشناسی، دو بعد پیوستاری، به عنوان زیربنای پراکندگی در سبک دلبستگی بزرگسالان معرفی شده است. فرض بر آن است که اندازههای چند بعدی، دقیقتر و رواتر از اندازههای طبقهای است ( نیلفروشان و همکاران، 1389). بهطور کلی، مطالعات پیشین (بارثولومیو و هاروویتز[6]، 1991)، سعی کردهاند سبکهای دلبستگی را به دو بعد کاهش دهند. یک بعد آن اجتناب است و حالتی دو قطبی دارد که یک سمت آن تمایل و سمت دیگر دوریگزینی است. بعد دیگر دلبستگی اضطراب است که مانند بعد اجتناب، دوقطبی است و یک قطب آن راحتی و قطب دیگر آن تنیدگی و نگرانی است (بارثولومیو و هاروویتز، 1991). طرح چند بعدی که در سال 1991 توسط بارثولومیو ارائه شد، دو بعد اصلی را معرفی میکند: اضطراب دلبستگی (یا مدل خود) و اجتناب دلبستگی (یا مدل همسر) که چهار سبک دلبستگی بزرگسالی را تعیین میکند (فریلی[7] و شیور، 2000؛ شی[8]، 2003؛ میکالینسر[9] و شیور، 2003، بن اری و هیرشبرگ[10]، 2009؛ نوفل[11] و شیور، 2007). عامل اول؛ یعنی اضطراب دلبستگی در مورد طرد، ترکشدن و دوستداشتنی نبودن مربوط است و عبارت است از گرایش و نیاز شدید به نزدیک بودن، مورد پذیرش واقع شدن، حمایت شدن و مطمئن شدن از جانب نمادهای دلبستگی و نشان میدهد فرد تا چه حد از اینکه همسرش در مواقع مورد نیاز در دسترس نباشد، نگران است (سیبلی و اوورال[12]، 2008؛ وینگارد ـ دومیج و همکاران[13]، 2007). عامل دوم به اجتناب از صمیمیت و وابستگی مربوط میشود و نشاندهنده گرایش به ناراحتی از نزدیک بودن، خودافشایی احساسات و بیان آسیبپذیری و وابستگی در روابط است (سیبلی و اوورال، 2008). اجتناب دلبستگی نشان میدهد که فرد تا چه در رابطه با همسرش ناراحت است و میخواهد اقتدار خود را حفظ کرده و از لحاظ هیجانی از همسرش فاصله بگیرد (وینگاردز ـ دومیج و همکاران، 2007).
کوکران و مالینکرودت[14] (2000)، طرحی در ارتباط با شباهتی که بین مدلهای فعال خود (بعد اضطراب) و مدل فعال دیگران (بعد اجتناب) در الگوی دلبستگی بزرگسالان و ابعاد اهمیت دادن به خود و اهمیت دادن به دیگران در سبکهای حلّ تعارض رحیم (1983) ارائه دادند. بر اساس این طرح، بر اثر تعامل و ترکیب این ابعاد، هر یک از چهار سبک دلبستگی با سبک منحصر به فردی از شیوههای حل تعارض در ارتباط است.
جدول 1. تطابق بین سبکهای دلبستگی و سبکهای حلّ تعارض ( کورکوران و مالینکرودت، 2000)
تشابه سبکهای دلبستگی بزرگسالان با سبکهای حلّ تعارض |
||||||||||||
اهمیت دادن به دیگران |
|
اهمیت دادن به خود |
||||||||||
پایین |
(مدل فعال دیگران = اجتناب دلبستگی) |
بالا |
|
( مدل فعال خود = اضطراب دلبستگی) |
||||||||
منفی |
مثبت |
|||||||||||
مسلط شده |
|
یکپارچهسازی |
|
بالا |
||||||||
طرد کننده |
|
ایمن |
مثبت |
|||||||||
|
مصالحهکننده |
|
||||||||||
اجتنابی |
الزام شده |
|
پایین |
|||||||||
ترسان |
دل مشغول |
منفی |
||||||||||
در طرح ارائه شده به وسیله کوکران و مالینکرودت (2000)، بین چهار سبک دلبستگی بزرگسالان، که از ادغام ابعاد دلبستگی (مدل فعال خود) به دست میآیند، با پنج شیوه حلّ تعارض که از ترکیب ابعاد اهمیت دادن به خود و دیگران در الگوی رحیم حاصل میشوند، تطابق و تناظر دیده میشود؛ برای مثال، اگر فردی در بعد اضطراب دلبستگی دید مثبتی نسبت به خود داشته باشد و در ضمن، به هنگام حل تعارض، اهمیت بالایی به خود بدهد، به احتمال زیاد این فرد دارای سبک دلبستگی ایمن است که به هنگام تعارضات از شیوه حل تعارض یکپارچهسازی استفاده خواهد کرد (جدول 1).
تعارض در زندگی زناشویی نیز امری اجتنابناپذیر است. درمانگران سیستمی، تعارض زناشویی را تنازع بر سر تصاحب پایگاه و منافع قدرت و حذف امتیازات دیگری میدانند. کنش و واکنش دو فرد که قادر نیستند منظور خود را تفهیم نمایند، تعارض نامیده میشود. همچنین، این درمانگران معتقدند اختلاف در روابط نزدیک وقتی به وجود میآید که نزدیکان کارهایی انجام دهند که ما دوست نداریم؛ یا از انجام کارهایی امتناع ورزند که دوست داریم (قلیلی، 1384). در مقابل، تلاش در جهت حل تعارض در بین زوجین، ظاهراً شامل گفتگوها و بحثهای منفی بین همسران و همکاری فوقالعاده آنها در جهت کسب رضایت زناشویی است (روبرتز[15]،2000؛ شی، 2003).
رابرت بلک و موتون (1964)، روابط کارکنان را در سازمانها بررسی کردند و مدل دو بعدی برای توصیف سبکهای مختلف حل تعارض در موقعیتهای بین فردی ارائه دادند. آنها بیان کردند که افراد هنگام تعارض مقدار مشخصی از هر دو بعد اهمیت دادن به خود و اهمیت دادن به دیگران را نشان میدهند. آنها اهمیت دادن به خود را بهصورت مقدار حمایت شخصی و مقدار استقامتی که فرد در جهت رسیدن به علایقش از خود بروز میدهد تعریف کردند و همچنین، اهمیت دادن به دیگران را توانایی فرد در رسیدگی به دیگران و نیازهای آنها و منطبق شدن با آنها میدانند (بن ـ اری و هیرشبرگ، 2009). میزان ( بالا یا پایین) تلاشهای فرد در رابطه با اهمیت دادن به خود و اهمیت دادن به دیگران در راستای سبکهای حل تعارض است. بعضی از نظریهپردازان معتقدند که اهمیت دادن به خود و دیگران، دو بعد مجزایی هستند که میتوان آنها را با هم ترکیب نمود و سبکهای پنجگانه مسلط، الزام شده، اجتنابی، مصالحهگر و یکپارچهسازی را برای حل تعارض خلق کرد (رحیم[16]، 1983؛ رحیم و بوناما[17]، 1979).
سبک یکپارچگی[18]: مستلزم اهمیت دادن زیاد به خود و دیگران است. این سبک مستلزم تشریک مساعی بین دو طرف است؛ مثل گشودگی، مبادله اطلاعات، بررسی تفاوتها و یافتن راهحل قابل قبول برای هردو طرف (گودوین[19]، 2000). سبک ملزم شده (متعهد شده)[20]: مستلزم اهمیت دادن پایین به خود و اهمیت بالا به دیگران است. در این افراد اضطراب به نحو متفاوتی فراخوانده میشود. آنها در جستجوی دستیابی به راهحلهایی هستند که هماهنگ و سازگار با دیگران باشند. این افراد به شدت منفی و غیرعادی هستند و این برای آنها بسیار مهم است که دیگران آنها را فرد خوبی در نظر بگیرند و بدون اینکه به احساسات آنها خدشهای وارد کنند، به اهدافشان دست پیدا کنند (بن ـ اری و هیرشبرگ، 2009).
سبک مسلط[21]: به وسیله اهمیت دادن بالا به خود و اهمیت دادن پایین به دیگران مشخص میشود. این سبک به عنوان یک سبک رقابتی شناخته شده است. در این سبک رفتار افراد تحمیل کننده است. در این سبک فرد تلاش میکند به اهدافش دست یابد؛ بدون اینکه برای دیگران اهمیتی قائل شود (گودوین، 2000). سبک اجتنابی[22]: با اهمیت دادن پایین به خود و دیگران مشخص میشود و معمولاً با کنارهگیری توأم است. در این سبک مسؤولیت به شخص دیگر واگذار میشود. این افراد امیدی ندارند که از حل تعارض سودی کسب کنند.
بنابراین، کنارهگیری از تعارض را ترجیح میدهند. منفعل بودن، دوری کردن، ترس از رویارویی با تعارض، کم اهمیت جلوه دادن تعارض و به تأخیر انداختن حل تعارض در این افراد مشاهده میشود (بن اری و هیرشبرگ، 2009). سبک مصالحه[23]: در میان سایر سبکها، سبک حلتعارض مصالحه از یک موضع میانه برخوردار و با سطح متوسطی از اهمیت دادن به خود و دیگران مرتبط است. این سبک بر اساس راهبرد داد و ستد و بر اساس یک تصمیمگیری دوجانبه قابل قبول اتخاذ میشود و هنگامی که دو نفر از امتیازات مساوی برخوردار باشند، از این سبک بهره میبرند (گودوین، 2000؛ بن اری و هیرشبرگ، 2009).
شمار زیادی از پژوهشهای گذشته با بهکارگیری متدولوژی مختلف نشان میدهند که ارکان و مفاهیم نظریه دلبستگی در زمینه روشنسازی فرایندهای تعارض به کار گرفته شدهاند و دلبستگی بر سبکهای مختلف حل تعارض در روابط نزدیک تأثیر میگذارد (کاریرماک و دوران، 2008؛ بن ـ اری و هیرشبرگ، 2009؛ کوکران و مالینکرودت،2000 ؛ کریزی و هسن ـ مکینز[24]، 2001؛ اسچارف[25] و بارثولومیو، 1995، لوی و داویس[26]، 1989؛ پیستول[27]، 1989؛ سیمپون و همکاران، 1996). این پژوهشها در بیشتر موارد به بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با سبکهای حل تعارض پرداختهاند.
پژوهشهای گذشته آشکار ساختند که الگوهای دلبستگی؛ به ویژه اضطراب دلبستگی، واکنشها را در روابط میان فردی پیشبینی میکند. نتایج به دست آمده در این مطالعات متناقض بودهاند. از یک سو، مطالعات آشکار ساختند که در تعارضات، بعد اضطراب دلبستگی با فاشکردن عواطف و رفتارهای منفی در رابطه است؛ به خصوص افراد با اضطراب دلبستگی بالا تمایل دارند که خصومت و عصبانیت بیشتری نسبت به همسران خود اعمال کنند (میکالینسر و همکاران، 2004) و یا نسبت به همسرانشان انتقادی و سلطهگر هستند (کامپبل و همکاران[28]، 2005) و نسبت به افرادی که سطح اضطراب پایینتری دارند، نگرانی و پریشانی عاطفی بیشتری دارند (کامبل و همکاران، 2005، کولین[29]، 1992). همچنین، پیستول و اریکل[30] (2003) در مطالعهای دریافتند که اضطراب دلبستگی با سبک حل تعارض ملزم شده در ارتباط است. در سوی دیگر، کن و همکاران[31] (2008) دریافتند که اضطراب دلبستگی بهطور معناداری با سبک حل تعارض مسلط شده در ارتباط است. با وجود این، به هنگام استفاده از رگرسیون، اضطراب دلبستگی تنها سبک حل تعرض ملزم شده را پیشبینی میکرد. شی (2003) در تحقیق خود به این نتایج دست یافت که ابعاد دلبستگی، اجتناب و اضطراب، رضایت زناشویی و سبک حل تعارضات زناشویی ملزم شده و مسلط شده را پیشبینی میکنند، سطح پایین اجتناب با سبک حل تعارض ملزمشده در موقعیتهای حل تعارض در رابطه بود. همچنین، بعد اجتناب دلبستگی به تنهایی سبکهای حل تعارض اجتنابی، مصالحه، یکپارچهسازی را پیشبینی کرد. البته، سطح پایین بعد اجتنابی با سبکهای حل تعارض سازنده در ارتباط بود و اضطراب دلبستگی تنها سبکهای حل تعارض ملزم شده و یکپارچهسازی را پیشبینی کرد.
همچنین، در مطالعات دیگر، همسران با دلبستگی اجتنابی کمتر از سبکهای حل تعارض مصالحهکننده و یک پارچهسازی استفاده میکنند (کوکران و مالینکرودت،2000؛ لوی و داویس، 1989). مک کارل پیستول (1989)، نتایج مشابهی را در افراد بزرگسال به دست آورد. در مقایسه با افراد اجتنابی و اضطرابی، افرادی که اضطراب و اجتناب دلبستگی پایینی داشتند، تمایل نشان دادند که به هنگام تعارض با همسرشان از سبکهایی استفاده کنند که بر تقابل و همکاری دوجانبه استوار باشند و بیشتر از سبکهای یکپارچهسازی و مصالحه استفاده میکردند. شواهد دیگر (پیستول و اریکل، 2003) بیانگر این امر است که افراد با اضطراب و اجتناب دلبستگی بالا به هنگام تعارض، نزاع و درگیری بیشتری از خود بروز میدادند و به هنگام گفتگو و بحث احساس ترس بیشتری داشتند و در گفتگوها نسبت به افراد ایمن تأثیرگذاری کمتری داشتند. بنابراین، ابعاد دلبستگی به عنوان مکانیزم تنظیم عواطف میتواند در موقعیتهای حل تعارض تعیینکننده سبکهای حل تعارضات زناشویی بزرگسالان باشد؛ زیرا این ابعاد در دوران بزرگسالی نیز باقی میماند. از این رو، به نظر میرسد ابعاد دلبستگی و نحوه مدیریت تعارض، از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی بوده (شی، 2003) و نکته مهمتر این که ممکن است ابعاد دلبستگی و نحوه مدیریت تعارض با هم مرتبط و اثرگذار باشند.
همچنین، ابعاد دلبستگی، میتواند تعیینکننده بسیاری از رفتارها و عواطف بزرگسالان باشد.
علیرغم بررسیهای فراوان درخصوص رابطه سبکهای دلبستگی با متغیرهای متنوع، اغلب از اهمیت این موضوع غفلت شده است. بررسی رابطه بین سبکهای حل تعارض زناشویی به عنوان یکی از متغیرهای مرتبط با ابعاد دلبستگی و مشخصکردن سهم مشترک و نیز سهم یگانه هر یک از این ابعاد دلبستگی در بهکارگیری سبکهای حل تعارض در موقعیتهای چالشانگیز، اهداف اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه بین سبکهای حل تعارض زناشویی و ابعاد دلبستگی و مشخص کردن سهم مشترک و نیز سهم یگانه هر یک از این ابعاد دلبستگی در بهکارگیری سبکهای حل تعارض زناشویی است. این پژوهش به دنبال پاسخ به فرضیههای زیر است:
1ـ ابعاد دلبستگی بزرگسالان به کارگیری سبک حل تعارض «یکپارچهسازی» را پیشبینی میکنند.
2ـ ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض «ملزمشده» را پیشبینی میکنند.
3ـ ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض «مسلطشده» را پیشبینی میکنند.
4ـ ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض «نفیکننده» را پیشبینی میکنند.
5ـ ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض «مصالحهکننده» را پیشبینی میکنند.
روش پژوهش
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
جامعه آماری[32] این پژوهش، کلیه دبیران متأهل مقاطع تحصیلی راهنمایی، متوسطه و پیش دانشگاهی را شامل میشود که در سال تحصیلی 91-1390 در شهر بندر عباس مشغول به تدریس بودند. نمونه پژوهش در این تحقیق، تعداد 285 نفر از دبیران متأهل شهر بندرعباس بودند که به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به شرح زیر انتخاب شدند:
ابتدا آموزش و پرورش شهر بندرعباس به دو ناحیه تقسیم شد. سپس کلیه مدارس راهنمایی (دولتی، غیرانتفایی، شاهد، تیزهوشان و...) و مدارس مقاطع دبیرستان و پیشدانشگاهی (دولتی، غیرانتفاعی، شاهد و...) در شهر بندرعباس شناسایی شدند و بهطور تصادفی از هر ناحیه 15 مدرسه انتخاب شد و بالاخره از میان مدارس انتخاب شده، دبیران متأهلی که دو سال از ازدواج آنها گذشته بود، در این تحقیق شرکت داده شدند. برای جلوگیری از افت نمونه تحقیق در مجموع از 300 نفر از دبیران خواسته شد که به پرسشنامههای این پژوهش پاسخ دهند که در نهایت، به علت عدم عودت تعدادی از پرسشنامهها تعداد 285 نفر تجزیه و تحلیل آماری شدند.
ابزار
پرسشنامه تجدید نظر شده تجارب در روابط نزدیک (ECR-R)[33]: در این تحقیق از پرسشنامه تجدیدنظر شده تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) فریلی و همکاران (2000)، استفاده شد. فریلی و همکاران (2000)، با انجام تحلیل خوشهای، 30 خوشه از سؤالهای هموژن به دست آمده و آنگاه با انجام تحلیل عوامل، دو عامل اضطراب و اجتناب استخراج شد. تحلیلهای عاملی بر روی هر عامل انجام شد و در نهایت 18 سؤال برای هر مقیاس در نظر گرفته شد؛ بهطوری که بیشترین ضریب همبستگی با آن عامل، و نیز بالاترین ضریب تمیز را داشته باشند. نکته جالب توجه آن بود که 72٪ سؤالهای مقیاس اضطراب (13 سؤال از 18 سؤال) در مقیاس اضطراب ECR و 39٪ سؤالهای اجتناب (7 سؤال از 18سؤال) در مقیاس اجتناب ECR مشترک بودند. بدین ترتیب، از آنجایی که بین سؤالهای ECR همپوشی وجود داشت، فریلی و همکاران (2000)، این دو مقیاس 18 سؤالی جدید را پرسشنامه تجدیدنظر شده تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) نامیدند. فریلی و همکاران (2000)، و سیبلی و همکاران (2005)، در بررسی ساختار عاملی این پرسشنامه به دو عامل اضطراب و اجتناب دست یافتند که با مبنای نظری مطابق بود.
همچنین، این دو عامل با یکدیگر رابطه معناداری نشان دادهاند (سیبلی و همکاران، 2005؛ سیبلی و اورال[34]، 2008). نیلفروشان و همکاران (1389)، با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، دو عامل مجزا و مرتبط اضطراب و اجتناب را برای این پرسشنامه گزارش کردند.
فرچایلد و فینی (2006) نشان دادند که هر یک از مقیاسهای اضطراب و اجتناب از همسانی درونی بالایی برخوردارند؛ بهطوری که ضریب آلفا برای مقیاس اضطراب 92/0، و برای مقیاس اجتناب 93/0 بوده است. سیبلی و اورال (2008)، ضریب آلفای کرونباخ را برای مقیاس اضطراب و اجتناب به ترتیب 94/0 و 92/0 گزارش کردند. بطلانی (1387)، همسانی درونی را برای مقیاس اضطراب 92/0 و برای مقیاس اجتناب 91/0 گزارش کرده است.
در پژوهش نیلفروشان و همکاران (1389)، همسانی درونی برای ابعاد اضطراب و اجتناب دلبستگی به ترتیب 88/0 و 89/0 به دست آمده است. بررسیهای شکرکن و همکارانش برای تعیین ضریب روایی نیز نشان میدهد بین خرده مقیاس اضطراب این آزمون و بخش اضطرابی آزمون شیور و هازان 40/0 تا 60/0 و بین مقیاس اجتنابی این آزمون با بخش اجتنابی آزمون شیور و هازان 28/0 تا 43/0 همبستگی وجود دارد (شکرکن و همکاران، 1385).
تحقیقات نشان داده است که مقیاسهای اضطراب و اجتناب ECR-R از ثبات بالایی برخوردارند؛ بهطوری که فریلی و همکاران (2000)، با استفاده از روش بازآزمایی، ضریب پایایی 94/0 را برای مقیاس اضطراب، و ضریب پایایی 95/0 را برای مقیاس اجتناب گزارش کردند. سیبلی و همکاران (2005)، نیز با بازآزمایی سه هفتهای، ضریب پایایی مقیاس اضطراب را 92/0 و ضریب پایایی مقیاس اجتناب را 90/0 گزارش کردند. پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش بازآزمایی و در یک دوره 8 هفتهای بیشتر از 70 صدم محاسبه شد. در پژوهش نیلفروشان و همکاران (1389)، بر روی 40 نفر (20 زوج) بازآزمایی سه هفتهای انجام شد و ضریب پایایی 91/0 برای مقیاس اضطراب و 93/0 برای مقیاس اجتناب به دست آمد. این مقیاس در داخل کشور توسط شکرکن و همکارانش (1385)، هنجاریابی شده است. برای محاسبه پایایی آن از روش آلفای کرونباخ و تصنیف زوج و فرد استفاده شد. ضریب پایایی برای خردهمقیاس اضطرابی بین 80/0 تا 86/0 و برای مقیاس اجتنابی بین 80/0 تا 89/0 به دست آمد. پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر با استفاده از روش آلفای کرونباخ در بعد اضطراب90/0 و در بعد اجتناب 93/0 به دست آمد.
پرسشنامه سبکهای حل تعارض ((ROCI-II نسخه B
پرسشنامه II ROCI- توسط رحیم (1983) برای اندازهگیری سبکهای حل تعارض ساخته شد.
پرسشنامه سبکهای حل تعارض ROCI-IIمکانیزمی برای اندازهگیری پنج شیوهای است که افراد به تعارض پاسخ میدهند. رحیم و بوناما (1979) به صورت گسترده از این پرسشنامه استفاده کردند و آنها این ابزار را در همه حوزههای پژوهش در علوم اجتماعی معتبر دانستند (هن اینگ، 2003). این پرسشنامه دارای سه نسخه است که در این پژوهش، از نسخه B، 28 مادهای استفاده شد.
این ابزار برای بررسی تعارض در سازمانهای مالی طراحی شده؛ در حالیکه مطالعات نشان داد که ابن ابزار را میتوان در سایر زمینههای حل تعارض بین فردی؛ مثل خانواده، دوستان و همشیرها به کار گرفت (هنگ لیم[35]، 2000؛ حقیقی، 1391). مادههای این مقیاس به شکل لیکرت 5 درجهای نمرهگذاری میشود. مقیاس لیکرت در برگیرنده عبارات کاملاً مخالفم (نمره 1)، مخالفم (نمره 2)، نظری ندارم (نمره 3)، موافقم (نمره 4) و کاملاً موافقم (نمره 5)، است. هر یک از سؤالها میتواند نمرههای از 1 تا 5 را کسب کند. سپس با توجه به تعداد مادههای هر زیر مقیاس، نمره کلی آن زیر مقیاس به دست میآید. حداقل و حداکثر نمره هر زیر مقیاس نیز با توجه به تعداد سؤالهای آن از 1 تا 5 خواهد بود.
بر این اساس، زیر مقیاس یکپارچگی با داشتن 7 سؤال، نمرهای با حداقل 7 و حداکثر 35 خواهد داشت. نمره نهایی این زیر مقیاس (نمره 35)، بر 7 تعداد سؤالهای آن تقسیم میشود و نمره به دست آمده برابر با 5 خواهد بود. نمره هر زیرمقیاسی که بیشتر باشد، نشاندهنده این است که فرد از آن سبک برای حل تعارض خود استفاده میکند (باباپور، 1385). حقیقی (1391) اقدام به بررسی ساختار عاملی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبکهای حل تعارض در بین زوجین ایرانی نمود.
در این تحقیق پایایی پرسشنامه ROCI-IIبا استفاده از آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای پرسشنامه در دامنه 70/0 تا 75/0 به دست آمد.
همچنین، پایایی ابزار با استفاده از روش در این تحقیق با استفاده از روش تصنیف 68/0 به دست آمد و همبستگی مثبت و منفی بین خرده مقیاسهای این ابزار با پرسشنامه CRQ، نشاندهنده روایی همگرا و واگرای مطلوب پرسشنامه ROCI-IIبود. در تحقیق حاضر نیز آلفای کرونباخ برای سبک یکپارچهسازی 77/0، ملزم شده 72/0، مسلط 72/0، اجتنابی 75/0 و مصالحهکننده 72/0 به دست آمد.
یافتههای پژوهش
این مطالعه، بر روی 285 نفر از دبیران متأهل با دامنه سنی 56-17 سال و میانگین سنی 74/36 سال ـ که بیش از نیمی از واحدها (9/50 درصد) مرد بودند ـ انجام شد. 6/52 درصد از حجم نمونه در مقطع راهنمایی و 4/47 درصد در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تدریس بودند. افراد با 1 تا 5 سال طول مدت زندگی زناشویی با 8/28 درصد بیشترین حجم نمونه را و افراد با 26 تا 30 سال طول مدت زندگی زناشویی، با 7/7 درصد کمترین میزان از حجم نمونه را به خود اختصاص دادهاند.
جدول 1. ضرایب همبستگی ساده بین ابعاد دلبستگی و سبکهای حل تعارض زناشویی
سبکهای حل تعارض زناشویی |
اضطراب دلبستگی |
اجتناب دلبستگی |
||
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
مصالحه |
25/0- |
001/0 |
43/0- |
001/0 |
الزام شده |
23/0 |
001/0 |
008/0 |
890/0 |
اجتناب |
32/0 |
001/0 |
42/0 |
001/0 |
مسلط شده |
41/0 |
001/0 |
07/0- |
226/0 |
یکپارچهسازی |
17/0- |
002/0 |
46/0- |
001/0 |
نتایج پژوهش ارائه شده در جدول (1) ضرایب همبستگی سبکهای حل تعارض زناشویی و ابعاد دلبستگی (اضطراب و اجتناب) را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید، بین ابعاد دلبستگی (اضطراب و اجتناب) با سبکهای حل تعارض یکپارچهسازی و مصالحه رابطه منفی معنیداری وجود دارد؛ بدین معنا که هرچه اضطراب و اجتناب افراد بالاتر باشد، احتمال بهکارگیری سبکهای حل تعارض یکپارچهسازی و مصالحه کمتر است. همچنین، بعد اضطراب دلبستگی با سبکهای حل تعارض ملزم شده، مسلط شده و اجتنابی رابطه مثبت دارد؛ بدین معنا که با افزایش اضطراب افراد، گرایش آنها به استفاده از این سبکها افزایش مییابد؛ اما بعد اجتنابی تنها با سبک حل تعارض اجتنابی رابطه مثبتی نشان داد.
جدول 2. خلاصه نتایج رگرسیون همزمان برای پیشبینی سبکهای حل تعارض زناشویی بر اساس ابعاد دلبستگی
مدل |
متغیر ملاک |
متغیرهای پیشبین |
همبستگی چندگانه R |
ضریب تعیین R2 |
نسبت F |
سطح معناداری F |
مقادیر |
T |
سطح معناداری |
1 |
سبک یکپارچهسازی |
اضطراب |
46/0 |
21/0 |
32/39 |
001/0 |
08/0 |
47/1- |
14/0 |
اجتناب |
44/0- |
18/8- |
001/0 |
||||||
2 |
سبک ملزمشده |
اضطراب |
23/0 |
05/0 |
48/8 |
001/0 |
24/0 |
11/4 |
001/0 |
اجتناب |
04/0 |
78/0 |
432/0 |
||||||
3 |
سبک مسلط شده |
اضطراب |
44/0 |
19/0 |
52/35 |
001/0 |
45/0 |
32/8 |
001/0 |
اجتناب |
17/0- |
18/3 |
001/0 |
||||||
4 |
سبک اجتنابی |
اضطراب |
49/0 |
23/0 |
62/45 |
001/0 |
23/0 |
38/4 |
001/0 |
اجتناب |
38/0 |
28/7 |
001/0 |
||||||
5 |
سبک مصالحه |
اضطراب |
46/0 |
20/0 |
27/38 |
001/0 |
16/0- |
97/2- |
003/0 |
اجتناب |
39/0- |
34/7- |
001/0 |
همانطور که در جدول (2) ملاحظه میشود، پنج مدل رگرسیون به روش ورود برای پیشبینی سبکهای حل تعارض زناشویی در میان دبیران متأهل انجام گرفت. با توجه به این جدول میتوان نتیجه گرفت که ابعاد دلبستگی بهطور معناداری بهکارگیری سبکهای حل تعارض را پیشبینی کردند (001/0P<).
همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، ضرایب بتای پنج مدل رگرسیون ارائه شده است. در مدل اول این فرضیه آزمون شد که کدام یک از ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض یکپارچهسازی را پیشبینی میکنند. نتایج آشکار ساخت که سبک یکپارچهسازی بهطور معناداری (21/0= R2 ،32/39 =F؛ 001/0P<) توسط بعد اجتنابی دلبستگی با مقدار 44/0- = β و 18/8- =t پیشبینی شد (001/0P<). بنابراین، بعد اجتناب پیشبینیکننده منفی در بهکارگیری سبک حل تعارض یکپارچهسازی است؛ بنابراین، فرضیه اول تأیید شد.
در مدل دوم این فرضیه آزمون شد که کدام یک از ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض ملزم شده را بهطور معنیدار پیشبینی میکنند. نتایج مشخص کرد که سبک ملزم شده بهطور معناداری (05/0=R2، 48/8 =، β؛ 001/0=t)، بهوسیله بعد اضطرابی دلبستگی پیشبینی شد (001/0P<). بنابراین، بعد اضطرابی دلبستگی پیشبینیکننده مثبت، سبک حل تعارض ملزم شده است؛ بنابراین، فرضیه دوم نیز تأیید شد.
در مدل سوم نیز این فرضیه آزمون شد که کدام یک از ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض مسلط شده را بهطور معنیدار پیشبینی میکنند.
یافتهها نشان داد که سبک حل تعارض مسلط شده بهطور معنیداری (19/0=R2،52/35 =F، 001/0P<) توسط هر دو بعد دلبستگی پیشبینی میشود؛ بدین صورت که بعد اضطرابی دلبستگی بهطور مثبت و بعد اجتنابی دلبستگی بهطور منفی پیشبینی کننده، سبک مسلط هستند (001/0P<).
لذا فرضیه سوم نیز تأیید شد. در مدل چهارم این فرضیه آزمون شد که کدام یک از ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض اجتنابی را بهطور معنیدار پیشبینی میکنند. یافتههای جدول (3) نشان داد که بعد اضطرابی دلبستگی و بعد اجتنابی دلبستگی پیشبینیکننده مثبت سبک حل تعارض اجتنابی هستند (001/0P<).
بنابراین، فرضیه چهارم نیز تأیید میشود. همچنین، در مدل پنجم این فرضیه آزمون شد که ابعاد دلبستگی بزرگسالان بهکارگیری سبک حل تعارض مصالحه را بهطور معنیدار پیشبینی میکنند. در جدول شماره (3) مشاهده میشود که سبک حل تعارض مصالحه بهطور معنیداری (20/0=R2 ،27/38=F؛ 001/0P<) توسط هر دو بعد دلبستگی پیشبینی میشود و بعد اضطرابی دلبستگی و همچنین، بعد اجتنابی دلبستگی پیشبینیکننده منفی سبک حل تعارض مصالحه هستند (001/0P<). بنابراین، با توجه به جدولهای شماره (3) و (4) میتوان بیان کرد که کلیه فرضیات این تحقیق تأیید شدند.
بحث و نتیجهگیری
در پژوهش حاضر به بررسی رابطه ساده و نیز رابطه چندگانه ابعاد دلبستگی با سبکهای حل تعارض زناشویی پرداخته شد. بررسی رابطه ساده ابعاد دلبستگی و سبکهای حل تعارض زناشویی، اولین هدف این پژوهش بود.
نتایج نشان داد که بین ابعاد اضطراب و اجتناب دلبستگی و سبکهای حل تعارض یکپارچهسازی و مصالحه رابطه منفی معناداری وجود دارد و بین بعد اضطراب دلبستگی با سبکهای حل تعارض ملزم شده، مسلط شده و اجتنابی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، بعد اجتناب دلبستگی تنها با سبک حل تعارض اجتنابی رابطه مثبت معناداری نشان داد؛ به این معنا که افرادی که اضطراب و اجتناب دلبستگی بالایی دارند، کمتر از سبکهای حل تعارض سازنده استفاده میکنند و بیشتر تمایل دارند از سبکهای مخرب در حل تعارضات زناشویی استفاده کنند. این یافته با نتایج میکالینسر و همکاران (1991)؛ لوی و داویس (1989)؛ پیستول (1989)؛ کوکران و مالینکرودت (2000)؛ شی (2003)؛ کامپبل و همکاران (2005)؛ سیمپسون، بولدری و کشی (2005) و کن و همکاران (2008) همسوست؛ زیرا در این پژوهشها بین اضطراب و اجتناب دلبستگی و واکنشها و نحوه مدیریت تعارض در افراد نمونه رابطه معنیداری به دست آمده است.
بررسی پیشبینی سبکهای حل تعارض زناشویی توسط ابعاد دلبستگی دومین هدف این پژوهش بود.
نتایج نشان داد که بعد اضطراب دلبستگی پیشبینیکننده مثبت سبکهای حل تعارض ملزم شده، مسلط شده و اجتنابی است و سبک حل تعارض مصالحه را به صورت منفی پیشبینی کرد.
همچنین، بعد اجتناب دلبستگی، سبکهای حل تعارض، مسلط شده و اجتنابی را بهصورت مثبت و سبکهای حل تعارض مصالحه و یکپارچهسازی را به صورت منفی پیشبینی کرد. نکته قابل توجه این است که افرادی که در بعد اضطرابی سطح بالایی را نشان دادند، به طور همزمان پیشبینیکننده سبکهای حل تعارض ملزم شده و مسلط شده هستند. در این رابطه، بن اری و هیرشبرگ (2009)، بیان کردند که سبکهای حل تعارض الزام شده و مسلط شده آن گونه که انتظار میرود متضاد نیستند و ممکن است یک گروه از افراد جامعه همزمان پیشبینیکننده هر دو سبک مسلط شده و الزام شده باشند. در تحقیق بن اری و هیرشبرگ (2009) افراد با اجتناب دلبستگی بالا پیشبینیکننده سبکهای حل تعارض ملزم شده و مسلط شده هستند. در تحقیق شی (2003) نیز سطح پایین اجتناب با سبک حل تعارض ملزم شده در موقعیتهای حل تعارض در رابطه بود. همچنین، بعد اجتناب دلبستگی به تنهایی سبکهای حل تعارض اجتنابی، مصالحه ویکپارچهسازی را پیشبینی کرد. البته، سطح پایین بعد اجتنابی با سبکهای حل تعارض سازنده در ارتباط بود و اضطراب دلبستگی به تنهایی توانست سبکهای حل تعارض ملزم شده و یکپارچهسازی را پیشبینی کند.
نظریه بارثولومیو و هاروویتز (1991) درباره ابعاد دلبستگی استفاده کرد. بر اساس این نظریه، دور نگهداشتن اشکال دلبستگی از کودکان، زمانی که اضطراب روی میدهد، روشی است برای شناسایی رفتار ترسناک که به علت قطع شدن ارتباط روی میدهد. در موقعیتهای حل تعارض بزرگسالان، این رفتار ترسناک به سمت اجتناب از بحث و مناظره در مورد موضوع استرسآور سوق داده میشود. با توجه به اینکه راهبردهای حل تعارض سازنده (یکپارچهسازی و مصالحه) نیازمند بحث آزاد در مورد موضوع و پذیرفتن خطر آسیبدیدگی به هنگام تعارضات است، زمانی که افراد بزرگسال مدل فعال منفی نسبت به خود و دیگران داشته باشند، برای کسب حمایت از همسرشان و آشکار ساختن موقعیت خود ناتوان عمل میکنند و سعی میکنند با فاصله گرفتن و کنارهگیری از تعاملات مهم و صمیمی مانند موقعیتهای حل تعارض زناشویی به عنوان مکانیسم و محافظی در برابر آسیبپذیری استفاده کنند. بنابراین، با توجه به مسأله فوق، اجتناب و اضطراب افراد میتواند به عنوان متغیری برای پیشبینی سبک حل تعارض یکپارچهسازی و مصالحه بهکار رود؛ بدین معنا که اضطراب و اجتناب دلبستگی پایین احتمال به کار بستن سبک حل تعارض یکپارچهسازی و مصالحه را افزایش میدهد. همچنین، با توجه به مدل فعال درونی، نمره بالا در بعد اضطراب دلبستگی با مدل فعال منفی نسبت به خود و بیارزش دانستن خود ارتباط دارد. از آنجایی که سبک حل تعارض زناشویی مسلط شده سطح بالایی از اهمیت دادن به خود و سطح پایینی از اهمیت دادن به دیگران را شامل میشود و یا سبک حل تعارض ملزم شده سطح پایینی از اهمیت به خود و سطح بالایی از اهمیت به دیگران را در بر میگیرد، میتوان نتیجه گرفت که افراد با اضطراب بالا با استفاده از سبکهای حل تعارض سعی دارند به نحوی این اضطراب خود را کاهش دهند. لذا با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود سعی میکنند از مکانیسمهایی برای حل تعارضات خود استفاده کنند تا به این امر نائل شوند و با تسلط بر تعارضات و یا مطیع شدن به هنگام تعارضات، اضطراب خود را کاهش میدهند؛ اما بعد اجتناب نشانه مدل فعال منفی آنها درباره دیگران است؛ لذا افراد با اجتناب دلبستگی بالا به هنگام تعارضات با حس رقابت، ملزم شدن، عدم مشارکت و همکاری سعی میکنند امنیت روانی و امنیت را برای خود تأمین کنند.
مانند هر تحقیق دیگری، بعضی از محدودیتها به هنگام استفاده از این پژوهش باید مدّ نظر قرار گیرد: اول این که جمعآوری اطلاعات بر اساس ابزارخودگزارشدهی (پرسشنامه) بنا شده که این نوع فرایند جمعآوری داده ممکن است منشأ سوگیری تک بعدی در استفاده از روشها قرار گیرد؛ بنابراین، میتوان دریافت که تلاشهای بیشتر روششناسی برای اندازهگیری متغیرهای این پژوهش در مطالعات آینده لازم به نظر میرسد.
دوم اینکه مطالعه حاضر به دبیران متأهل شهر بندرعباس محدود میشود و این موضوع که بتوان نتایج مطالعه حاضر را به دیگر اقشار جامعه تعمیم داد، با تردید همراه است. همچنین، پیشنهاد میشود برای افزایش دقت پیشبینی سبکهای حل تعارض زناشویی بر اساس ابعاد دلبستگی به نقش تعدیلکننده جنسیت در این روابط پرداخته شود.
[1] Bowlby
[2] Answorth
[3] Hazan & Shaver
[4] Bartholomew
[5] Karairmak & Duran
[6] Horowitz
[7] Fraley
[8] Shi
[9] Mikulincer
[10] Ben-Ari & Hishberg
[11] Noftle
[12] Sibley & Overall
[13] Wijngaards-de Meij etal
[14] Corcoran & Mallinckroodt
[15] Roberts
[16] Rahim
[17] Bonoma
[18] integrating style
[19] Goodwin
[20] obligating style
[21] dominating style
[22] avoiding style
[23] compromising style
[24] Creasey & Hesson-Mclnnis
[25] Scharfe
[26] Levy & davis
[27] Pistole
[28] Campbell etal
[29] Collins
[30] Arricale
[31] Cann etal
[32] statistical Social
[33] experiences in Relationship-Revised
[34] Overall
[35] Hong lim