نویسندگان
1 مربی روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، خوراسگان، ایران
2 دانشیار روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، خوراسگان، ایران
3 استادیار روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، خوراسگان، ایران
4 دانشیار قلب و عروق دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The aim of this research was to compare psychological indicators of broken heart syndrome patients, coronary heart disease patients and healthy subjects. The samples consisted of three groups: diagnosed Broken Heart Syndrome group (60), diagnosed Coronary Heart group (60) and healthy group (60) who were randomly selected. The subjects answered the questionnaires Symptom Checklist 90 and Broken Heart Syndrome Checklist. The results of multivariate analysis of variance showed that there was significant differences between the means of psychoticism (p<0.01), aggression and phobia (p<0.05) among the three groups. In other words, these three traits were higher in the BHS (Broken Heart Syndrome) group than in coronary heart disease and healthy groups.
کلیدواژهها [English]
در سالهای اخیر نیز توجه زیادی به ارتباط متقابل عوامل روانی و اختلالات جسمانی شده است (مایرز و سالمون[1]، 1988). در واقع، بر طبق الگوی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی[2] انسان به عنوان یک ارگانیسم متشکل از سه نظام تعامل کننده زیستی، روانشناختی و اجتماعی در نظر گرفته میشود که سایر واکنشهای بدنی و رفتاری و روانی او متاثر از همدیگرند (ساراسون[3]، 1987)؛ در حالی که امروزه در بروز بسیاری از بیماریهای جسمانی به وجود نوعی اختلال روانی ـ فیزیولوژیک[4] تأکید میشود که در آن مشکلات روانی با نشانههای بدنی ارتباط بالایی دارند. در این میان، بیماریهای قلبی ـ عروقی به عنوان عامل اثرگذار در بیش از نیمی از مرگ و میر انسانها، از جمله اختلالاتی است که هم دادههای بالینی و هم مشاهدات غیررسمی اهمیت عوامل روانشناختی را در بروز آنها تایید نموده است (ساراسون، 1987).
از جمله اختلالات قلبی ـ عروقی، سندرم قلب شکسته[5] است که با اختلال در عملکرد ماهیچههای قلب بر اثر استرسهای شدید روانی و جسمی بهوجود میآید (ویتسن و همکاران[6]، 2005). خبر تکان دهنده مرگ ناگهانی یک عزیز، شکست در عشق، مورد سرقت واقع شدن و نظایر آن که از قدیم الایام به عنوان موضوعهای زمینهساز حمله قلبی محسوب میشدند، اکنون بیشتر به عنوان عامل ایجاد این سندرم به شمار میآیند؛ چرا که عمدتاً افزایش استرس تاثیر مستقیمی بر ترشح عصب رساله آدرنالین و در نتیجه تخریب عضلات قلب دارد (گوستاوبل[7]، 2007). تحقیقات نشان دادهاند که تفاوتهای زیادی بین سندرم قلب شکسته و حمله قلبی به عنوان اختلالی که ناشی از بیماری کرونر قلب[8] (CHD) بوده که در آن سرخرگهای کرونری با مسدود شدن توسط رسوبات پلاکت، آسیب دیده و در آن رسیدن خون به بخشهای متعدد ماهیچه قلب بهطور موقت یا همیشگی متوقف میشود، وجود دارد (ساراسون، 1987).
برای نمونه، در نتایج آنژیوگرافی مبتلایان به این سندرم، هیچگونه گرفتگی رگهای منتهی به قلب مشاهده نمیشود.
همچنین، هیچگونه افزایشی در مقدار آنزیمهای قلبی رخ نداده؛ ضمن آنکه افراد بعد از حداکثر دو هفته به حالت طبیعی باز میگردند (ویتسن،2007) و میتوانند بهبودی کامل را تجربه نمایند (پالاتووسکی[9]، 2005 و شارکی و همکاران[10] ، 2005). اما آنچه پزشکان و مددکاران اورژانس را به اشتباه میاندازد، وجود علائمی چون درد در قفسه سینه، تنفس سریع و نامرتب و اختلال در عملکرد ریههاست که بسیار به علائم حملات قلبی شباهت دارند (پالاتووسکی، 2005). البته، باید توجه داشت که در حدود یک سوم بیماران نشانههای جدیتری چون: ورم ریوی، بینظمی ضربان قلب و حتی افزایش آنزیم قلبی وجود دارد، ولی این علائم خفیف و موقتی است و برای نمونه، میزان آنزیمها خیلی پایینتر از مقدار آن در یک حمله قلبی است (ویتسن، 2007).در هر حال، ویژگیهای شخصیتی[11]، مجموعهای از صفات گوناگون هستند که تأثیر عمیقتری از ظاهر بدنی داشته، نسبتاً پایدارند، ولی بسته به شرایط محیطی نیز تغییر میکنند و مستقیماً قابل مشاهده نیستند (شولتز و شولتز[12]، 2001). عدم تعادل در این ویژگیها میتواند موجبات ایجاد یک سندرم و نهایتاً اختلال روانی را فراهم نماید. همچنین، به نظر میرسد افراد با ویژگیهای روانی متفاوت، مستعد بیماریهای جسمانی خاصی هستند. برخی در مقابل فشار روانی مقاومترند و کمتر اختلالات هیجانی و جسمانی را تجربه میکنند (کباسا[13]، 1979)؛ ضمن آنکه این تحمل بالا میتواند ناشی از احساس کنترل درونی بر زندگی فرد نیز باشد (کوهن و ادوارد[14]، 1989). این موضوع تا جایی مورد توجه است که عدهای معتقدند تعریف عینی رویدادها یا موقعیتهای تنشزای روانی امکانپذیر نیست؛ چرا که ارزیابی آدمها از محرکها متفاوت است و ممکن است یک محرک برای فردی استرسآور و برای دیگری حتی نشاط آور باشد (داویسون و نیل[15]، 2000). در همین راستا، برخی حتی ممکن است با کاهش هیجانهای منفی ناشی از یک حادثه، عوارض فیزیولوژیک بعدی آن را خنثی نمایند، در حالیکه بعضی دیگر به واسطه ویژگیهای روانی خود باعث افزایش این عوارض میگردند (فردریکسون و لوینسون[16]، 1989). از جمله این عوارض میتواند ایجاد سندرم قلب شکسته در فرد باشد؛ اختلالی که شیوع آن حدود 2% تخمین زده شده است (پارک و همکاران[17]، 2005) و بنا به نتایج تحقیقات، 80% این بیماران را خانمهای دارای میانگین سنی 60 سال در بر میگیرند (جیانی و همکاران[18]، 2006). همانگونه که این اختلال، نوعی حمله قلبی محسوب نمیشود، با اختلال روانی تبدیلی (که در آن فرد احیاناً به دنبال اجتناب از مسؤولیت و یا جلب توجه است) تفاوتهای اساسی دارد (داویسون و نیل، 2000). در هر حال، مشخصه اصلی سندرم قلب شکسته، وجود یک حادثه تنشزای روانی یا فیزیکی حاد است (تسوچیهاشی و همکاران[19]، 2001) و علائم اولیه آن عبارتند از: احساس درد در ناحیه معده و از دست دادن اشتها، بیخوابی یا کم خوابی شدید، افسردگی و گوشهگیری، احساس ناامیدی، از دست دادن احساس خود ارزشمندی و انگیزه و هیجانها، احساس تنهایی، بروز افکار خودکشی و انکار واقعیت (گوستاوبل، 2007). اگر چه عمده علائم این اختلال پس از حدود سه هفته تقلیل یافته و یا از بین میروند (جیانی و همکاران، 2006)، ولی میتوان از مراقبتهای حمایتگر[20] در تسریع روند درمانی استفاده نمود.
همچنین، استفاده از دارو درمانی برای تنظیم آنزیمهای[21] (ACE) و مسدودکنندههای بتا[22] تا زمان برطرف شدن علائم، کمک قابل توجهی در درمان است. در هر حال، یافتههای السبر (2003) نشان از آن دارد که 75% بیمارن مبتــلا به این سندرم، بعد از کاهش بروز علائــم، همچنان درد شدید قلبی را تجربه میکنند (السبر و همکاران[23]، 2007).
همچنین، نتایج تحقیقاتی دنولت و دیگران (1996) نشان داد بین ویژگیهای شخصیتی و ابتلا به حمله قلبی و سندرم قلب شکسته رابطه وجود دارد (دنولت[24]، 1994)؛ ضمن آنکه یافتههای آلاستی و مهربانفر (1386) نیز نشان داد این اختلال بیشتر در سنین 45 سال به بالا و در خانمهای یائسه مشاهده شده و اغلب مراقبتهای انجام شده در بیمارستانها، ویژه حمله قلبی بوده و در این خصوص در تشخیص، خطا وجود داشته است (آلاستی و مهربانفر، 2007). جمعبندی مطالب مذکور حاکی از آن است که انسانهای با ویژگیهای روانی متفاوت میتوانند مستعد برخی بیماریهای جسمانی و یا ا ختلالات روانی ـ فیزیولوژیک خاصی، از جمله سندرم قلب شکسته و یا حمله قلبی باشند. همچنین، با توجه به تشابه علائم اولیه حمله قلبی و سندرم قلب شکسته و تفاوت در کیفیت درمان این دو و فراوانی بالای مشکلات قلبی در ایران، بررسی تفاوتهای ویژگیهای روانی این بیماریها و نیز مقایسه با افرادی که فاقد این مشکل هستند، در تبیین راهکارهای پشگیرانه و توصیههای بهداشتی لازم و نیز استفاده از روند درمانی مناسب، ضرورت تحقیق حاضر را در کشور نشان میدهد؛ ضمن آنکه مطالعات انجام شده پیرامون سندرم قلب شکسته در ایران بسیار محدود است. این مطالعه نیز در صدد پاسخگویی به این سؤال تحقیقی بود که آیا بین شاخصهای روانی افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته، حمله قلبی و افراد سالم تفاوت وجود دارد؟
روش پژوهش
پژوهش حاضر توصیفی با روش علّی ـ مقایسهای است و جامعه آماری آن شامل سه گروه بوده است: گروه اول، بیماران مبتلا به سندرم قلب شکسته که از ماه اردیبهشت لغایت تیر ماه 1386 به بخش قلب بیمارستانهای چمران، سینا، الزهراء و خورشید شهر اصفهان مراجعه نموده و طبق تایید متخصصان و برآورد چک لیست سندرم قلب شکسته، مبتلا به این سندرم تشخیص گذاری شده بودند. این افراد حدود 2000 نفر با دامنه سنی 18 سال به بالا و در مقاطع تحصیلی مختلف بودند.
گروه دوم؛ بیماران مبتلا به حمله قلبی بودند که از ماه اردیبهشت لغایت تیر ماه 1386 به بخشهای قلب بیمارستانهای مذکور مراجعه نموده و متخصصان وجود حمله قلبی را در آنها تشخیص داده بودند. این افراد نیز حدود 3000 نفر با دامنه سنی 18 سال به بالا و مقاطع تحصیلی متفاوت بودند. در این دوگروه، تعداد 100نفر از هر گروه که اعلام آمادگی برای تکمیل پرسشنامه تحقیق نمودند، به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. گروه سوم؛ افراد سالم که فاقد علائم کرونوی قلب و سندرم قلب شکسته بوده و از لحاظ ویژگیهای جمعیت شناختی (سن، محل زندگی و جنسیت و تحصیلات و شغل) با بیماران همتاسازی شده بودند. این گروه به شیوه تصادفی ساده از مناطق جغرافیایی متفاوت شهر اصفهان انتخاب شده بودند.
حجم نمونه این پژوهش 180 نفر بود که در هر گروه 60 نفر با توجه به ویژگیهای جمعیت شناختی مشابه و نسبت شیوع بیماریهای مورد بررسی، گزینش شده و پرسشنامهها را تکمیل نمودند.
ابزار پژوهش
1- پرسشنامه(SCL-90-R): آخرین ویراست این پرسشنامه توسط فرانک تصحیح شده است. این آزمون 90 سوال دارد و افسردگی، اضطراب، افکار پارانویا، وسواس، فوبیا، حساسیت در روابط بین فردی، روانپریشی، پرخاشگری و جسمی سازی را اندازهگیری میکند. روایی و پایایی آن در مطالعات مختلف به اثبات رسیده است.
دیکلز و راک و وایزفن و کلدبرگ و همچنین، نوروز آبادیان، روایی آن را تأیید کردهاند (کامکار، 1379). همچنین، بنا به تحقیقات میرزایی و همکاران این آزمون از ضرایب بالایی در پایایی برخوردار است (کامکار، 1379).
2- چک لیست علائم سندرم قلب شکسته: این چک لیست محقق ساختار بر اساس مطالعه سازههای نظری معتبر در این زمینه با تایید متخصصان قلب به منظور افزایش روایی تهیه گردید و شامل 7 سوال است که میتواند با مشخص نمودن علائم بالینی، به تشخیص اختلال سندرم قلب شکسته منجر شود. برای محاسبه پایایی آن از ضریب کدریچارسون استفاده شد و بدین منظور همبستگی نمرههای حاصل از دو بار آزمون بر روی افراد نمونه تحقیق بعد از گذشت یک ماه، محاسبه گردید (66/0) و پایایی آزمون را در حد قابل قبولی نشان داد.
3- نظر پزشک متخصص به منظور تشخیص حمله قلبی.
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تحلیل مانوا و همچنین، از آمار توصیفی استفاده شد که همگی توسط نرم افزار SPSS 12 انجام شدند.
یافتههای پژوهش
فرضیه تحقیق: بین شاخصهای روانی افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته، حمله قلبی و افراد سالم تفاوت وجود دارد.
آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) زیر مقیاسهای Scl-90-R به تفکیک گروهها در جدول شماره 2 ارائه شده است.
جدول 2. آمار توصیفی زیر مقیاسهای Scl-90-R به تفکیک گروهها
گروهها |
افسردگی |
خود بیمارانگاری |
روان پریشی |
اضطراب |
وسواس |
حساسیت بین فردی |
فوبیا |
خصومت |
پارانویا |
|
سندرم قلب شکسته |
میانگین |
46/1 |
35/1 |
38/1 |
44/1 |
42/1 |
32/1 |
48/1 |
31/1 |
29/1 |
انحراف استاندارد |
97/0 |
86/0 |
10/1 |
99/0 |
98/0 |
92/0 |
01/1 |
02/1 |
94/0 |
|
بیماری کرونری قلب |
میانگین |
20/1 |
24/1 |
91/0 |
27/1 |
07/1 |
05/1 |
05/1 |
95/0 |
11/1 |
انحراف استاندارد |
90/0 |
83/0 |
01/1 |
91/0 |
90/0 |
94/0 |
94/0 |
07/0 |
95/0 |
|
افراد سالم |
میانگین |
17/1 |
17/1 |
87/0 |
27/1 |
14/1 |
95/0 |
91/0 |
83/0 |
95/0 |
انحراف استاندارد |
95/0 |
89/0 |
85/0 |
98/0 |
85/0 |
85/0 |
84/0 |
79/0 |
78/0 |
با توجه به جدول 2، در گروه سندرم قلب شکسته، شاخص فوبیا (48/1) بالاتر و پارانویا پایینتر از سایر ویژگیها بود. همچنین، در افراد مبتلا به بیماری کرونروی قلب نیز شاخص اضطراب (27/1) بالا و روانپریشی کمتر از سایر شاخصها بوده است.
در جدول 3 به منظور مقایسه زیر مقیاسهای Scl-90-R
در سه گروه با کنترل متغیرهای مداخلهگر از آزمون آنوا Anova استفاده شده است.
جدول 3. آزمون آنوا. مقایسه مقیاسهای Scl-90-r در سه گروه پژوهش
منبع |
ویژگیهای شخصیتی |
MS |
df |
F |
P |
اندازه اثر |
گروهها |
افسردگی |
52/1 |
2 |
712/1 |
18/0 |
08/0 |
خود بیمارانگاری |
44/0 |
2 |
654/0 |
52/0 |
02/0 |
|
روان پریشی |
94/4 |
2 |
988/4 |
00/0 |
1 |
|
اضطراب |
56/0 |
2 |
598/0 |
55/0 |
01/0 |
|
وسواس |
00/2 |
2 |
369/2 |
09/0 |
69/0 |
|
حساسیت بین فردی |
23/2 |
2 |
671/2 |
07/0 |
73/0 |
|
فوبیا |
44/3 |
2 |
916/3 |
02/0 |
89/0 |
|
خصومت |
82/3 |
2 |
259/4 |
01/0 |
91/0 |
|
پارانویا |
71/2 |
2 |
11/2 |
12/0 |
12/0 |
نتایج جدول 3 نشان داد که از نظر زیر مقیاسهای افسردگی، خود بیمار انگاری، اضطراب، وسواس، حساسیت بین فردی و پارانویا بین گروههای تحقیق تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 P>)؛ اما بین میانگینهای مقیاس روانپریشی (01/0 P<) و زیر مقیاسهای خصومت و فوبیا (05/0 P<) در گروههای سه گانه تفاوت معنیداری وجود دارد. بنابراین، فرضیه کلی پژوهش مبنی بر اینکه بین شاخصهای روانی افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته، حمله قلبی و افراد سالم تفاوت وجود دارد در شاخصهای روانپریشی، خصومت و فوبیا تأیید میگردد، ولی در سایر ویژگیها فرض تحقیق تأیید نمیگردد.
در جدول 4 نتایج خروجی میانگین سه متغیر روانپریشی، خصومت و فوبیا در بین گروههای سهگانه، بر اساس آزمون مقایسه میانگینهای گروهها به صورت دو به دو ارائه شده است.
جدول 4. مقایسه زوجی میانگینهای متغیرهای روانپریشی، خصومت و فوبیا در بین گروهها
متغیرهای |
گروهها |
میانگین |
P |
|
روانپریشی |
قلب شکسته (38/1) |
کرونری (91/0) |
47/0 |
01/0 |
قلب شکسته (38/1) |
سالم (86/0) |
51/0 |
005/0 |
|
کرونری (91/0) |
سالم (86/0) |
04/0 |
80/0 |
|
فوبیا |
قلب شکسته (48/1) |
کرونری (05/1) |
33/0 |
05/0 |
قلب شکسته (48/1) |
سالم (91/0) |
46/0 |
007/0 |
|
کرونری (05/1) |
سالم (91/0) |
13/0 |
43/0 |
|
خصومت |
قلب شکسته (31/1) |
کرونری (95/0) |
36/0 |
006/0 |
قلب شکسته (31/1) |
سالم (83/0) |
12/0 |
48/0 |
|
کرونری (95/0) |
سالم (83/0) |
12/0 |
48/0 |
نتایج جدول 4 نشان داد، در هر سه مقیاس روانپریشی، فوبیا و خصومت میانگین گروه بیماران دارای سندرم قلب شکسته به طور معنیداری از دو گروه دیگر بالا بوده (01/0 P<)؛ اما بین میزان این سه شاخص در دو گروه افراد سالم و بیماران کرونری تفاوت معنیداری وجود نداشته است (05/0 P>).
نمودار1. مقایسه میانگینهای متغیرهای روانپریشی، خصومت و فوبیا در بین گروهها
بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی این تحقیق عبارت از مقایسه شاخصهای روانی افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته، حمله قلبی و سالم، بود. نتایج نشان داد بین میانگینهای زیر مقیاسهای Scl-90-R شامل: افسردگی، خود بیمارانگاری، اضطراب، وسواس، حساسیت بین فردی و پارانویا در گروههای مبتلا به سندرم قلب شکسته، افراد دچار حمله قلبی و همچنین، افراد سالم تفاوت معنیداری وجود نداشت. این در حالی است که بین این سه گروه در سه زیر مقیاس روانپریشی، خصومت و فوبیا تفاوت معنیدار بود. همچنین، در ادامه مشخص شد که میزان روانپریشی، فوبیا و پرخاشگری در افراد با سندرم قلب شکسته بهطور معنیداری بیشتر از دو گروه دیگر؛ یعنی افراد سالم و بیمارن دارای کرونر قلبی بوده است. در این راستا، بین میانگین روانپریشی، فوبیا و پرخاشگری در گروه بیماران دارای کرونر قلبی و افراد سالم تفاوت معنیداری وجود نداشت. در هر حال، یافتهها نشان میدهد ویژگیهای شخصیتی روانپریشی، فوبیا و پرخاشگری با سندرم قلب شکسته در ارتباط است؛ نتیجهای که با مطالعات اشتبرگ[25] )1999)، کی فی[26])2003) و دونلت (2006) (دنولت و کوپر[27]، 2007) که ارتباط ویژگیهای شخصیتی و ابتلا به این سندرم را نشان دادند، همخوانی دارد. کی فی (2003) و دنولت (2006) بیان میکنند که وجود خصومت یا پرخاشگری و همچنین، فوبیا یا ترس مرضی میتواند موجب آسیبپذیری بیشتر فرد شده، زمینه بروز سندرم قلب شکسته را فراهم نماید. همچنین، اشتبرگ (1999) نیز در خصوص فوبیا چنین نتیجهگیری مینماید؛ اما نتایج با یافتههای السبر (2006) (16)، پراساد (2006) (ریهال[28]، 2007) و ریهال (2003) (بروکس[29]، 2004) که نشان دادند؛ سندرم قلب شکسته صرفاً متأثر از عوامل دیگری چون: جریان غیرعادی سیستم خون رسانی و عدم سلامت اعضای مرتبط با سیستم قلب و عروق در افراد مبتلا به آن است، ناهمخوان است. در هر حال، نتیجه حاضر نشان میدهد نقش عوامل روانی در ایجاد این سندرم بسیار مهم است و کسانی که به این بیماری مبتلا میشوند، احتمالاً از نظر سلامت روانی؛ خصوصاً در شاخصهای روانپریشی، فوبیا و پرخاشگری در وضعیت نامناسبتری نسبت به سایرین، حتی افراد مبتلا به حمله قلبی قرار دارند؛ چرا که تفاوت چندانی بین افراد عادی و بیماران دارای مشکل کرونری قلب از لحاظ ویژگیهای شخصیتی وجود نداشت. کی فی (2003) نشان داد افرادی که دارای حمایت اجتماعی، نوع دوستی، وفاداری و خوشبینی بالاتر و همچنین، افسردگی، انزوای اجتماعی، خصومت و اضطراب کمتری هستند، اساساً کمتر دچار سندرم قلب شکسته میشوند. از طرفی، بنا بر یافتههای بروکز (2004) حمله قلبی و کرونر در هر فردی به واسطه فشارهای ناشی از عوامل محیطی میتواند حادث گردد (کیس و کارلان[30]، 1985).
همچنین، نتایج به دست آمده با یافتههای کیس (1985) (اتکینسون و همکاران[31]، 2000) نیز که ارتباط بین ویژگی شخصی و حمله قلبی را تایید نمیکند، همخوانی دارد؛ در حالی که کوباسا (1979)، کوهن و ادواردز (1985)، اتکینسون (1988) (اتکینسون و همکاران، 2000) و فریدمن و رزمن[32] (1979) نشان دادند که ویژگیهای شخصی و روانی در بروز حمله قلبی موثرند؛ یافتههایی که با نتایج حاصل در این تحقیق ناهمخوان به نظر میآیند. در هر حال، به نظر میآید در شرایط کنونی جامعه، الگوهای شخصی دیگر، پیشبینی کننده مناسبی در ایجاد حمله قلبی محسوب نمیشوند، اما میتوان در همین حال انتظار داشت که با افزایش میزان خصومت، اختلالات روانی و ترسهای مرضی، بر میزان اختلالات روانیتنی، چون سندرم قلب شکسته افزوده گردد. بنابراین، پیشنهاد میگردد افراد مبتلا به این سندرم از ارتباط این شاخصها با بیمارشان، آگاهی یابند؛ ضمن آنکه در خصوص باور به ارتباط همیشگی الگوی شخصیتی نوع A و حمله قلبی تصحیح و بازبینی به عمل آید. همچنین، در همین راستا با ارائه برنامههای آموزشی و کارگاههای اطلاعاتی، آگاهی عموم نسبت به چنین سندرمی که با عوامل روانی ارتباط نزدیکی هم دارد، افزایش یابد؛ ضمن آنکه این اطلاع رسانی در کادر پزشکی بیمارستانها به منظور تشخیص تمایز آن با حمله قلبی، نیز انجام پذیرد.
در همین حال، میتوان با استفاده از روانشناسان مجرب در بخش اورژانس و قلب، درمانهای حمایتگر و رواندرمانی را در تسریع بهبود فرد مبتلا به سندرم قلب شکسته، اعمال نمود.
[1]Mayer & Salmon
[2] the biopsychosocial model
[3] Sarason
[4] psychophysiological Disorders
[5] broken heart syndrome
[6]Wittsten & etal
[7] Gostavbile
[8]coronary heart sendrome
[9] Platowski
[10] Sharkey & etal
[11] personalities characteristics
[12] Schultz & Schultz
[13] Kubasa
[14] Cohen & Edwards
[15] Davison & Neale
[16] Fredrickson & Levinson
[17] Park & etal
[18] Gianni & etal
[19] Tsuchihashi & etal
[20] supportive care
[21] Angiotensin converting enzyme
[22] beta blockers
[23] Elsber & etal
[24]Denolt
[25] Stenburg
[26] Keefe
[27] Denolt & Kupper
[28] Rihal
[29] Brooks
[30] Kiss & Charlan
[31] Atkinson & etal
[32] Eriedman & Rosenman