رابطۀ دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه؛ تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران

2 کارشناس ارشد، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران

چکیده

قلدری یکی از مهم‌ترین مشکلات سلامتی نوجوانان است. هدف این پژوهش، بررسی رابطۀ دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه با تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان بود. جامعۀ آماری پژوهش را همۀ دانش‌آموزان مقطع متوسطۀ اول شهرستان کوثر در سال 1400-1399 تشکیل ‌دادند. شرکت‌کنندگان شامل 329 دانش‌آموز دختر بودند که با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند و به مقیاس قلدری ایلی‌نویز، مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف و سیاهۀ دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان پاسخ دادند. فرضیه‌های پژوهش با تحلیل مسیر آزمون شد. یافته‌های پژوهش نشان داد بین دلبستگی به والدین و قلدری رابطۀ منفی و معنی‌دار وجود دارد. علاوه‌براین، در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری دو متغییر دلبستگی به همسالان و بهزیستی روان‌شناختی نقش میانجی دارند. همچنین، شاخص‌های برازش مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار شد که همۀ این عوامل معنی‌داری پژوهش را تأیید کردند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Relationship between parental attachment and adolescent bullying in school: An analysis of the mediating role of psychological well-being and attachment to peers

نویسندگان [English]

  • Majid Yousefi Afrashteh 1
  • Ahmad Haghi 2
1 Assistant Professor, Department of Psychology, Faculty of Humanities, Zanjan University, Zanjan, Iran
2 Department of Educational Psychology, Faculty of Humanities, Zanjan University, Zanjan, Iran
چکیده [English]

Bullying is one of the most important health problems for teenagers. This study aimed to investigate the relationship between parental attachment and adolescent bullying in school by analyzing the mediating role of psychological well-being and peer attachment. The statistical population of the study consists of all first-grade high school students in Kowsar city in 2020-2021. Participants included 329 female students who were selected by cluster random sampling method and responded to the Illinois Bullying Scale 2001, Reef Psychological Well-Being Scale, 1980, and Parent-Peer Attachment Scale, 1987 in Adolescents. Research hypotheses were tested by path analysis. Findings showed that there is a negative and significant relationship between parental attachment and bullying. In addition, in the relationship between parental attachment and bullying, two variables of peer attachment and psychological well-being play a mediating role. Also, the fit indices of the final research model had a good fit, which all confirmed the significance of the research

کلیدواژه‌ها [English]

  • Bullying
  • attachment to parents and peers
  • psychological well-being

پدیدۀ قلدری[1] یکی از مهم‌ترین مشکلات سلامتی در نوجوانان است (چو و لی[2]، 2018). مطالعۀ قلدری برای نخستین بار در سطح جهان با پژوهش‌های الویوس[3] در سال 1980 شروع شد (اسماعیل‌زاده، 1395). قلدری و آزار و اذیت در مدرسه مسئله‌ای جدی در سراسر کشورهاست که با نتایج نارضایتی از زندگی همراه است (آرنارسون[4] و همکاران، 2020؛ کاروال هو[5] و همکاران، 2020؛ چائی[6] و همکاران2020). به‌طورکلی، در تعریف قلدری می‌توان گفت قلدری استفاده از زور، اجبار، تهدید و یا سوءاستفاده برای تسلط پرخاشگرانه و ترساندن افراد است (الویوس، 1993). قلدری می‌تواند به‌صورت جسمی، کلامی و رابطه‌ای باشد (اسمیت[7] و همکاران، 2018) و می‌توان آن را در دو دسته تقسیم‌بندی کرد که عبارت‌ است از آزار و اذیت سنّتی (توکاناگا[8]، 2010) و اینترنتی (لی[9] و همکاران، 2012). قلدری شامل نقش‌های قلدر، قربانی، قلدر/قربانی و تماشاگر است (وسی[10] و همکاران، 2013). باتوجه‌به شیوع قلدری و پیامدهای آن، تهدید‌های قلدری در مدرسه از مهم‌ترین پژوهش‌ها درزمینۀ کارهای اجتماعی (زانگ[11] و همکاران، 2019) و بهداشت عمومی است (ویلی فورد و زین[12]، 2018). تأثیرات منفی قلدری در مدرسه می‌تواند بر سلامت و بهزیستی روان‌شناختی[13] کودکان و نوجوانان مضر باشد که سازگاری روانی و اجتماعی را هم برای قربانیان و هم برای قلدرها تحت‌تأثیر قرار می‌دهد (بندر و لاسل[14]، 2011).

افرادی که دلبستگی[15] مادروفرزندی ضعیفی را در دوران کودکی تجربه می‌کنند، بیشتر از افراد دیگر دچار ناامنی و قربانیِ قلدری همسالان می‌شوند (ایکس یو[16]و همکاران، 2017). نظریۀ دلبستگی به‌عنوان «دیدگاه رشدی طول عمر» بیانگر تجارب عاطفی اولیه بین مادر و کودک است (سابل[17]، 2008). به‌طورکلی، دلبستگی به والدین سه سطح دلبستگی ایمن، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن دوسوگرا دارد. دلبستگی ایمن باعث تسهیل روابط بین‌فردی و افزایش مقاومت روانی می‌شود. دلبستگی ناایمن اجتنابی علاوه‌بر اینکه موجب صمیمیت کمتر در روابط بین‌فردی می‌شود، تعارضات زیادی را هم به‌دنبال دارد. دلبستگی ناایمن دوسوگرا هم می‌تواند ترس از طردشدن و بی‌اعتمادی را گسترش دهد و باعث تعادل‌نداشتن در احساسات شود (سالاری، 1389). محیط خانوادگی یکی از جنبه‌های مهم مداخلات است؛ زیرا می‌تواند رشد عاطفی، شناختی و اجتماعی کودکان و نوجوانان را به‌شدت تقویت یا تضعیف کند (اسپرویت[18] و همکاران، 2020). اکثر پژوهش‌های انجام‌شده درزمینۀ دلبستگی نشان می‌دهد چگونگی ارتباط بین والدین و فرزندان می‌تواند ارتباط ایمن و ناایمنی را در کودکان به وجود آورد که سازگاری یا ناسازگاری‌های رفتاری آنها را در آینده پیش‌بینی می‌کند (ناگی[19]، 2015). ازطرفی، این ناسازگاری‌های رفتاری بر بهزیستی روان‌شناختی در دوران نوجوانی اثر منفی می‌گذارد (پاراکاردونا[20] و همکاران، 2017). بااین‌حال، مشخص نیست تا چه اندازه دلبستگی به والدین می‌تواند رفتارهای مشکل‌ساز پیش از نوجوانی را پیش‌بینی کند؛ زیرا اندازۀ اثر پیوند آنها با افزایش سن به‌طور دائم تغییر می‌کند (مادیگان[21] و همکاران، 2016)؛ بنابراین، کیفیت و نوع دلبستگی به والدین منبع مهم اثرگذار بر بهزیستی روان‌شناختی است (هابنیر[22] و همکاران، 2013).

 امروزه رویکرد روان‌شناسی مثبت بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است که بهزیستی روان‌شناختی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های آن است (هایس و جوزف[23]، 2003). به‌طورکلی، بهزیستی عبارت است از توانایی تعامل و ارتباط مثبت با دیگران، برخورداری از هیجانات مثبت و گسترش احساس هدفمند در زندگی (گورل[24]، 2009). بهزیستی روان‌شناختی شش مؤلفه دارد: پذیرش خود، رشد شخصی، زندگی هدفمند، ارتباط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط و خودمختاری (ریف و کیز[25]، 1995). طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، فردی که به‌لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط مطلوبی برخوردار باشد، واجد سلامتی و بهزیستی شناخته می‌شود. ازجمله ویژگی‌های بارز این افراد، احساس بهزیستی یا رضایت‌مندی است (لی و همکاران، 2018). دورۀ نوجوانی یکی از دوران‌های حساس زندگی است و بسیاری از عواملی که باعث رفاه زندگی می‌شوند، به‌سختی در‌دسترس‌اند که دراین‌میان تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی نوجوانان به‌دلیل شیوع ویروس کرونا[26] در سال 2019 و پاسخ به آن، اهمیت سیستم‌های موجود را برای حمایت از بهزیستی روان‌شناختی نوجوانان تقویت کرده است (روس[27] و همکاران،2020). یکی از عوامل مؤثر بر بهزیستی، کیفیت مراحل رشد است که بهداشت روانی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و کیفیت حرکت به بزرگسالی را مشخص می‌کند (اریکسون[28]، 1959). ازطرفی، کمبود منابع لازم و دسترسی‌نداشتن به امکانات و شرایط زندگی مطلوب باعث می‌شود نوجوانان احساس حقارت کنند که این وضعیت به بهزیستی و سلامت روانی آنها آسیب می‌زند (فوجی‌وارا[29] و همکاران، 2019)؛ بنابراین، به‌طورکلی هرچه کودکان محروم‌تر و مظلوم‌تر باشند، احتمال اینکه همسالان آنها را آزار و اذیت کنند، بیشتر است (هو[30] و همکاران، 2018؛ جانسن[31] و همکاران، 2012).

 تعدادی از مطالعات تأیید کرده‌اند که روابط همسالان ممکن است در قلدری تأثیر بگذارد (جورجیو[32]، 2008). با رسیدن کودک به نوجوانی، نیاز اجتماعی نوجوانان به این منجر می‌‌شود که به همسالان خود روی آورند که به‌موجب آن، همسالان افرادِ مهم دلبستگی می‌شوند (چارالالمپوس[33] و همکاران، 2018). بین سبک‌های دلبستگی و نوع روابط نوجوانان با همسالان ارتباط وجود دارد. فرزندانی که با والدین خود دلبستگی ایمن دارند، با همسالان خود روابط مثبت‌تری دارند؛ درحالی‌که آن دسته از فرزندانی که با والدین خود دلبستگی ناایمن دارند، با همسالان خود در نوجوانی روابط خوبی ندارند (لی‌اورکا[34] و همکاران، 2017). برای درک بیشتر این مطلب می‌توان گفت که در طول دورۀ نوجوانی، تحول عمیقی اتفاق می‌افتد که همسالان به‌تدریج به‌عنوان منبع ممتاز حمایت اجتماعی و روابط صمیمی مورد توجه قرار می‌گیرند و نوجوانان بیشتر تمایل دارند طبق مدل‌های رفتاری اولیۀ خود با همسالان ارتباط برقرار کنند (گورس و راجیری[35]، 2012). ازآنجاکه نوجوانان به‌طور عمده رفتارهای اجتماعی را با تعامل با همسالان خود یاد می‌گیرند و درونی می‌کنند، گفته شده است که کیفیت دلبستگی به همسالان برای نوجوانان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است (پن[36] و همکاران، 2017). بااین‌حال، نوجوانی دوره‌ای است که افراد برای حمایت اجتماعی به همسالان متوسل می‌شوند (هانگ و اسپلاگه[37]، 2012).

 نتایج پژوهش‌های شاویسی و خان‌محمدی (1398) نشان داد دلبستگی ایمن با قلدری رابطۀ منفی دارد؛ درحالی‌که دلبستگی ناایمن میزان قلدری را در افراد پیش‌بینی می‌کند. کارمن و وینگر هوتز[38] (2012) در پژوهش خود تأثیر سبک‌های دلبستگی را بر سازگاری افراد تأیید کرد که این توصیف با بهزیستی روان‌شناختی همبسته است. میلینگ[39] و همکاران (2012) طی پژوهش‌های خود نشان دادند دلبستگی ایمن با همسالان به ارتباط بهتر آنها در مدرسه منجر می‌شود؛ چون در این‌گونه موارد همسالان به‌جای اذیت‌کننده‌بودن، حمایتگر خوبی برای سازگاری هستند. شاور[40] و همکاران (2018) طی پژوهش خود به این نتیجه رسیده‌اند که دلبستگی ناایمن با رفتارهای جامعه‌پسند همبستگی منفی دارد و افراد دارای دلبستگی نا‌ایمن تمایل کمتر برای کمک به دیگران دارند. محسن‌زاده و همکاران (1394) در پژوهش خود بیان کردند کیفیت روابط و فضای خانواده به‌صورت معنی‌داری زورگویی و قلدری در مدرسه را پیش‌بینی می کند. پژوهش اسماعیل‌زاده (1395) بیانگر این است که قلدری بر جوّ مدارس تأثیر منفی دارد و بهزیستی روان‌شناختی و هویت اجتماعی پیش‌بینی‌کنندۀ مؤثری برای قلدری و قربانی‌شدن هستند.

 به‌طورکلی، باتوجه‌به مطالعات انجام‌گرفته درزمینۀ قلدری و عوامل مؤثر بر آن، تقریباً بیشتر مطالعات رابطۀ دلبستگی به والدین با قلدری را تأیید می‌کنند. دربارۀ انواع سبک‌های دلبستگی، ویلیامز[41] (2011) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که دلبستگی ایمن با قلدری و قربانی‌شدن رابطۀ منفی دارد؛ اما دلبستگی ناایمن دوسوگرا و دلبستگی ناایمن اجتنابی با قلدری و قربانی‌شدن رابطۀ مثبت دارد. دربارۀ نقش میانجی بهزیستی روان‌شناختی، پژوهش‌ها نشان داده است دانش‌آموزانی که در محیط‌های آموزشی ازجمله مدرسه دچار قربانی قلدری می‌شوند، دچار مشکلات روانی می‌شوند و احساس ناامنی می‌کنند و با گذشت زمان، سلامت جسمی و روانی آنها بیش‌ازپیش به خطر می‌افتد که دراین‌میان قتل یک دانش‌آموز 16ساله در مالزی نگرانی‌هایی دراین‌باره به وجود آورده است (یوبا[42] و همکاران، 2009). مطالعات نشان می‌دهد اوج رفتار قلدری بین پایۀ ششم تا هشتم است (لی، 2010)؛ به‌همین‌علت، لزوم انجام پژوهش برای دورۀ متوسطۀ اول احساس می‌شود. اکثر مطالعات انجام‌گرفته دراین‌زمینه به‌دلیل جنب‌وجوش پسرها به این جنسیت پرداخته است؛ حال آنکه باید توجه داشت قلدری مختص به جنسیت خاصی نیست و در هر دو جنس به‌میزان کم و زیاد وجود دارد و گاه به‌آسانی قابل‌مشاهده است. پس می‌توان گفت برای رسیدن به پژوهش‌های دقیق دربارۀ قلدری و پاسخ به خلأ‌های موجود دراین‌زمینه، بهتر است پژوهش دربارۀ دختران باشد. فرضیه‌های مطرح‌شده در این پژوهش عبارت‌ است از:

فرضیۀ اول: در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، بهزیستی روان‌شناختی نقش میانجی دارد.

فرضیۀ دوم: در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، دلبستگی به همسالان نقش میانجی دارد.

فرضیۀ سوم: در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان نقش میانجی دارد. 

    

روش پژوهش

 روش پژوهش حاضر براساس هدفْ بنیادی و براساس نحوۀ گردآوری اطلاعات از نوع پژوهش‌های توصیفی و همبستگی و به‌طور ویژه تحلیل مسیر است. جامعۀ پژوهش حاضر همۀ دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطۀ اول شهرستان کوثر استان اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای استفاده شد؛ به‌این‌صورت که شهرستان به دو ناحیه تقسیم شد و از هر ناحیه دو مدرسه برای اجرای پرسشنامه انتخاب شد. پرسشنامه‌ها با رعایت اصل رازداری و محرمانه‌بودن اطلاعات و با رضایت آگاهانه به‌صورت مجازی و با پیوند طراحی‌شده در PORSLINE در اختیار دانش‌آموزان قرار گرفت. از 350 پرسشنامۀ توزیع‌شده، 329 پرسشنامۀ کامل تکمیل، دریافت و تحلیل شد. از مجموع 329 نفر شرکت‌کننده در این پژوهش، 329 نفر (100درصد) دختر بودند که 94 نفر (57/28درصد) در پایۀ هفتم مقطع متوسطۀ اول، 112 نفر (04/34درصد) در پایۀ هشتم مقطع متوسطۀ اول و 123 نفر (37/38درصد) در پایۀ نهم مقطع متوسطۀ اول مشغول به تحصیل بودند.    

 

ابزارهای پژوهش

1) مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف[43]

 این مقیاس را ریف[44] در سال 1980 تنظیم کرد که در پژوهش حاضر از نسخۀ 54سؤالی آن استفاده شده است. این پرسشنامه از آزمون‌های خودگزارش‌‌دهی و بسته‌پاسخ است که هریک از سؤالات این پرسشنامه از طیف 6درجه‌ای (کاملاً مخالفم، تا حدی مخالفم، مخالفم، موافقم، تا حدی موافقم و کاملاً موافقم) تشکیل شده است. شش خرده‌مقیاس‌ این آزمون عبارت ‌است از پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، استقلال، تسلط بر محیط، هدفمندی در زندگی و رشد شخصی، که مجموع نمرات این شش خرده‌مقیاس حداقل 54 و حداکثر 324 است. در پژوهش بیانی، محمدکوچکی و بیانی (۱۳۸۷) ساختار عاملی و اعتبار این پرسشنامه تأیید شد. روایی و پایایی پرسشنامۀ بهزیستی روان‌شناختی در پژوهش‌های زیادی مطلوب گزارش شده است. سلیمانی و حبیبی (1393) در پژوهش خود ضریب آلفای کرونباخ را برای این ابزار 85/0 گزارش کردند.

2) مقیاس قلدری ایلی‌نویز[45]

  این مقیاس را اسپلاگه و هولت[46] طراحی کردند و ایلی‌نویز آن را در سال 2001 تألیف کرده است. 18 سؤال دارد و با مقیاس لیکرت 5درجه‌ای (هرگز، کم، گاه‌گاهی، زیاد و هفت بار یا بیشتر) مشخص می‌شود. هدف اصلی این پرسشنامه ارزیابی میزان قلدری دانش‌آموزان در سه خرده‌مقیاس قلدری، زدوخورد و قربانی است که 9 گویه رفتار قلدری، 4 گویه قربانی‌بودن و 5 گویه هم زدوخورد را ارزیابی می‌کند. این مقیاس بر روی افراد بهنجار قابل‌اجراست و افرادی که به اختلالاتی چون زوال عقل و روان‌پریشی مبتلا هستند، به‌گونه‌ای‌که این حالات توانایی آنها را در تکمیل فرم گزارش شخصی تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، نباید پرسشنامه را تکمیل کنند. چالمه (1392) ساختار عاملی و روایی و اعتبار این مقیاس را بر روی 297 دانش‌آموز دختر و پسر انجام داد که ضریب آلفای کرونباخ بین 62/0 تا 90/0 نوسان داشت. درنتیجه، فرم فارسی این مقیاس از روایی و پایایی در جامعه ایران برخوردار است. در پژوهش حاضر از خرده‌مقیاس قلدری استفاده شد که دامنۀ نمرۀ آن بین 9 تا 45 قرار داشت.

3) سیاهۀ دلبستگی به والدین و همسالان-تجدیدنظرشده[47]

 این سیاهه را آرمسدن و گرینبرگ[48] در سال 1987 برای سنجش دلبستگی به‌صورت خودگزارش‌دهی ساختند که به سنجش امنیت روان‌شناختی حاصل از ارتباط با افراد معیّن نیز می‌پردازد. پرسشنامۀ دلبستگی به والدین و همسالان برای جمعیت سنی 9 تا 15 سال مناسب است و دو نسخه دارد که یک نسخۀ 28سؤالی برای سنجش دلبستگی به والدین و یک نسخۀ 25سؤالی برای سنجش دلبستگی به همسالان استفاده می‌شود و درمجموع 53 سؤال دارد. هر دو نسخه درمجموع سه خرده‌مقیاس اعتماد، بیگانگی و ارتباط را می‌سنجند. پژوهش‌های زیادی پایایی و روایی این پرسشنامه را تأیید کرده‌اند. ناصری و همکاران (1391) در پژوهش خود در نسخۀ دلبستگی به والدین نشان دادند ضریب آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس اعتماد به والدین 74/0، ارتباط با والدین 73/0 و بیگانگی با والدین 69/0 است. در نسخۀ همسالان هم اعتماد به همسالان 78/0، ارتباط با همسالان 62/0 و بیگانگی از همسالان 42/0 به دست آمد. همچنین، روایی این پرسشنامه نیز با پرسشنامۀ پیوند والدین نیز نتایج مطلوبی به دست داد. ویژگی‌های روان‌سنجی و ساختار عاملی این ابزار در پژوهش ناصری و همکاران (1391) تأیید شد.

یافته‌ها

 در این قسمت ابتدا یافته‌های توصیفی برای متغیرهای پژوهش براساس میانگین و انحراف استاندارد و به‌دنبال آن، ماتریس همبستگی در جدول 1 گزارش شده است. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر با استفاده از نرم‌افزار LISREL10.2 روابط بین متغیرها در شکل 1 آمده است.  

 

 

جدول 1. اطلاعات توصیفی و ماتریس همبستگی بین متغیرها

 

متغیر

میانگین

انحراف استاندارد

1

2

3

4

1-بهزیستی روان‌شناختی

96/220

29/32

-

 

 

 

2-قلدری

91/28

80/12

**38/0-

-

 

 

3-دلبستگی به والدین

73/67

01/11

**59/0

**45/0-

-

 

4-دلبستگی به همسالان

96/59

46/9

**47/0

**32/0-

**58/0

4

 

 

 

 

P<0.01

 

 

  در جدول 1 اطلاعات توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و همچنین ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش گزارش شده است. طبق اطلاعات این جدول، دلبستگی به والدین بیشترین همبستگی را با بهزیستی روان‌شناختی دارد (47/0=r و 01/0>P). بین قلدری و بهزیستی روان‌شناختی رابطۀ منفی وجود دارد (38/0-=r و 01/0>P).  همۀ این ضرایب در سطح خطای کمتر از 01/0 معنی‌دار هستند.

  برای تحلیل روابط چندگانۀ متغیرها از روش تحلیل مسیر با کمک نرم‌افزار LISREL8.8 استفاده شد. نتایج حاصل از این تحلیل به‌صورت اثر مستقیم، غیرمستقیم و کل در جدول 2 و براساس پارامتر استاندارد گزارش شده است.

 

 

جدول2. اثر مستقیم، غیرمستقیم و کل برای رابطۀ بین متغیرها

 

مقدار t

اثر کل

اثر غیرمستقیم

اثر مستقیم

متغیر پیش‌بین

متغیر وابسته

02/9-

48/0-

17/0-

31/0-

دلبستگی به والدین

قلدری

38/4-

21/0-

05/0-

16/0-

دلبستگی به همسالان

76/6

41/0

-

41/0

بهزیستی روانی

90/12

58/0

11/0

47/0

دلبستگی به والدین

بهزیستی روانی

63/3

19/0

-

19/0

دلبستگی به همسالان

47/12

57/0

-

57/0

دلبستگی به والدین

دلبستگی به همسالان

 

طبق اطلاعات جدول 2 دلبستگی به والدین (31/0-=β)، دلبستگی به همسالان (16/0-=β) و بهزیستی روانی(41/0=β) اثر مستقیم و معنی‌داری بر قلدری دانش‌آموزان دارد. همچنین، دلبستگی به والدین (47/0=β) و دلبستگی به همسالان (19/0=β) اثر مستقیم و معنی‌داری بر بهزیستی روانی دارند. دلبستگی به والدین (57/0=β) نیز اثر مستقیم و معنی‌داری بر دلبستگی به همسالان دارد. اثرغیرمستقیم دلبستگی به والدین (17/0-=β) و دلبستگی به همسالان (05/0-=β) بر قلدری و نیز اثر غیرمستقیم دلبستگی به والدین (11/0=β) بر بهزیستی روانی معنی‌دار است. در دو ستون آخر پارامتر استاندارد اثر کل به‌همراه مقادیر t مرتبط گزارش شده است که همگی معنی‌دار هستند (01/0>P).

در شکل 1 پارامتر استاندارد مقادیر t برای اثرهای مستقیم ارائه شده است.

 

 

قلدری

بهزیستی روانی

دلبستگی به والدین

دلبستگی به همسالان

(72/8)47/0

(70/4-)31/0-

(31/2)16/0-

(57/12)57/0

(68/2-)17/0-

(54/3)19/0

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1. ضرایب مسیر استاندارد و مقدار t (داخل پرانتز) برای روابط بین متغیرها

 

شاخص‌های برازش مدل در جدول 3 گزارش شده است.

جدول 3: شاخص‌های برازش مدل

شاخص

مقدار

سطح مطلوب

وضعیت

X2

02/1

-

-

Df

1

-

-

P

46/0

05/0<

مطلوب

X2/df

02/1

3>

مطلوب

RMSEA

01/0

05/0>

مطلوب

GFI

99/0

90/0<

مطلوب

AGFI

99/0

90/0<

مطلوب

TLI

99/0

90/0<

مطلوب

NFI

99/0

90/0<

مطلوب

CFI

99/0

90/0<

مطلوب

 

 

طبق جدول 3 نسبت خیدو به درجۀ آزادی، 02/1، مقدار RMSEA برابر با 01/0 به دست آمده است که باتوجه‌به ستون آخر جدول وضعیت مطلوبی دارند. مقادیر GFI، AGFI، TLI، NFI و CFI بالای 99/0 هستند که دلالت دیگری بر مطلوبیت مدل است؛ بنابراین، مدل رسم‌شده در شکل 1 به جامعۀ کلی تعمیم‌پذیر است.

 

بحث و نتیجه‌گیری

 هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان با تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان بود. یافته‌های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد داده‌ها از روابط فرضی بین متغیرهای پیشنهادی پشتیبانی می‌کنند. همچنین، نتایج نشان داد علاوه‌بر اینکه دلبستگی به والدین و قلدری رابطۀ مستقیم، منفی و معنی‌داری با هم دارند، دو متغیر بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان نیز نقش میانجی را ایفا می‌کنند. از نخستین فرضیه‌های پژوهش این است که در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، بهزیستی روان‌شناختی نقش میانجی دارد. باتوجه‌به اینکه پژوهش‌های زیادی دربارۀ قلدری صورت نگرفته است، پژوهشی یافت نشد که نقش میانجی بهزیستی روان‌شناختی را در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری نشان دهد؛ ولی برخی از پژوهش‌ها رابطۀ دوبه‌دوِ این متغیرها را با هم تأیید می‌کنند و پژوهش حاضر می‌تواند این خلأ مطالعاتی را پر کند. یافته‌های پژوهش حاضر با پژوهش فتحی آشتیانی و شیخ‌الاسلامی (1398) هم‌سو است. داده‌های به‌دست‌آمده از پژوهش آنها نشان داد بین بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی ایمن رابطۀ مثبت و معنی‌داری وجود دارد؛ اما بین بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی ناایمن اجتنابی و اضطرابی رابطۀ منفی و معنی‌دار وجود دارد. همچنین، نتایج یافته‌های پژوهش حاضر با پژوهش سایکاز[1] و همکاران (2013) هم‌سو است. آنها در پژوهش خود نشان دادند دانش‌آموزان قربانی قلدری سه‌برابر بیشتر از همسالان خود احساس ناراحتی و غم و اندوه دارند که این احساسات مغایر با بهزیستی روان‌شناختی است. ازطرف‌دیگر، نتیجۀ یافته‌های این پژوهش با پژوهش شاویسی و خان‌محمدی (1398) هم‌سو است. آنها در پژوهش خود که بر روی 200 نفر از دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطۀ اول انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که هرچه دلبستگی ایمن بین والدین و دانش‌آموزان بیشتر باشد، میزان قلدری کمتر است؛ اما زمانی که دانش‌آموزان الگوهای دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا داشته باشند، میزان قلدری در آنها افزایش می‌یابد. مطابق با این یافته‌ها دلبستگی ایمن با افزایش بهزیستی روان‌شناختی، خودْ عاملی برای جلوگیری از قلدری و قربانی‌شدن است. باتوجه‌به روابط میان متغیرها، بهزیستی روان‌شناختی در پژوهش حاضر به‌خوبی نقش میانجی را ایفا کرده است که نتایج حاصل از تحلیل مسیر و شاخص‌های برازش مدل هم آن را تأیید می‌کنند. در تبیین نتایج فرضیۀ اول می‌توان گفت تعاملات خانوادگی ضعیف ازقبیل دلبستگی ناایمن و کنترل ناکافی والدین بر روی کودکان و نوجوانان می‌تواند زمینه‌ای برای انجام رفتارهای خشونت‌بار باشد. سانچزماکوزت و دروموند[2] (2011) معتقدند والدین تأثیرگذارترین تعاملات را در زندگی آیندۀ فرزندان دارند و شرایط نامطلوب می‌تواند اثرات روانی بلندمدتی بر آنها داشته باشد.

از دیگر فرضیه‌های پژوهش این است که در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، دلبستگی به همسالان نقش میانجی دارد؛ به‌طوری‌که دلبستگی ایمن به والدین باعث افزایش دلبستگی به همسالان می‌شود و هرچه دلبستگی به همسالان بیشتر باشد، افراد کمتر قربانی قلدری می‌شوند. نتایج یافته‌های مرتبط با این فرضیه با نتایج پژوهش یو[3] و همکاران (2015) هم‌سو است. آنها در پژوهش خود نشان دادند دلبستگی به مادر و دلبستگی به همسالان با میانجی‌گری همدلی به‌طور غیرمستقیم باعث کاهش زورگویی و قلدری می‌شود. همچنین، این پژوهش با پژوهش بیابانی علی‌آباد و همکاران (1395) هم‌سو است. آنها در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که در میزان دلبستگی به والدین، همسالان و خواهران و برادران، بین نوجوانان درگیر و غیردرگیر در زورگویی و قلدری تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛ به‌این‌صورت که بین این دو گروه، گروه غیردرگیر نمرات بالاتری در میزان دلبستگی به والدین نسبت به گروه همسالان و خواهران و برادران کسب کردند. همچنین، افراد حاضر در گروه درگیر، گروه زورگو و زورگو‌ـ‌قربانی بعد از دلبستگی به مادر نمرۀ بالایی در دلبستگی به همسالان کسب کردند. یعنی بین گروه درگیر و غیردرگیر در پدیدۀ زورگویی در میزان نمرۀ دلبستگی به والدین، همسالان و خواهران و برادران تفاوت وجود دارد. نتایج به‌دست‌آمده از یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد بین دلبستگی به همسالان و دلبستگی به والدین ارتباط مثبت و معنی‌دار، و با قلدری ارتباط منفی و معنی‌دار وجود دارد که نتایج تحلیل مسیر هم آن را تأیید می‌کند؛ بنابراین، دلبستگی به همسالان می‌تواند به‌خوبی نقش میانجی را در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری ایفا کند. در تبیین این بخش از فرضیۀ پژوهش می‌توان گفت جوّ منفی در خانه و مدرسه به‌همراه ارتباط ضعیف با همسالان در قربانی‌شدن دخیل هستند (جونز[4]، 2013). نوع دلبستگی نوجوانان با والدین می‌تواند معرّف نوع دلبستگی آنها با همسالان خود باشد؛ بنابراین، در قدم اول توجه به ارتباطات خانواده برای پیش‌بینی ارتباطات آیندۀ نوجوانان مؤثر است. دلبستگی والدین، به‌خصوص دلبستگی ناایمن، با قلدری نوجوانان در آینده مرتبط است (کویو[5]، 2012).

 از دیگر فرضیه‌های پژوهش این است که در رابطۀ دلبستگی به والدین و قلدری، بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان نقش میانجی دارد. نتایج پژوهش نشان داد دو متغیر بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان می‌تواند میزان قلدری را به‌طور معنی‌دار کاهش دهد. یعنی دلبستگی به والدین می‌تواند بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان را به‌طور مثبت پیش‌بینی کند و بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان هم به‌سهمِ‌خود با قلدری رابطۀ منفی و معنی‌دار دارند. نتایج پژوهش این بخش از فرضیه با نتایج پژوهش جورج و سریز[6] (2008) هم‌سو است. آنها دلبستگی را  عامل تهدیدکننده‌ای برای توانایی‌های ذهنی و بهزیستی روان‌شناختی می‌دانند که نشان‌دهندۀ همبستگی قوی بین این دو سازه است. همچنین، نتایج پژوهش ازطرف‌دیگر با نتایج پژوهش نعمتی و همکاران (1398) هم‌سو است که در پژوهش خود نشان دادند واکنش قربانیان قلدری در حوزۀ روان‌شناختی در نوسان است و اعتمادبه‌نفس ضعیف، درماندگی و استرس را به‌دنبال دارد که همۀ این موارد مغایر با بهزیستی روان‌شناختی است. در تبیین این فرضیه از پژوهش می‌توان گفت یکی از عوامل مهم تهدید بهزیستی روا‌ن‌شناختی، تهدید ازجانب همسالان است. افراد قلدر معمولاً از عزت‌نفس بالایی برخوردارند و همین عامل به افزایش فراوانی رفتار آنها منجر می‌شود؛ اما افرادی که قربانی قلدری می‌شوند، معمولاً عزت‌نفس پایینی دارند؛ گرچه معلوم نیست عزت‌نفس پایین علت قلدری است یا معلول آن (جونن و گراهام[7]، 2014). برای نوجوانان، داشتن عزت‌نفس مهم است؛ حال آنکه جنبه‌های منفی قلدری می‌تواند میزان عزت‌نفس را کاهش دهد و بهزیستی و سلامت روانی دانش‌آموزان را با خطر مواجه کند.

 براساس یافته‌های به‌دست‌آمده و پژوهش‌های انجام‌شده مشخص شد دلبستگی ایمن به والدین یکی از عوامل مؤثر بر کاهش قلدری و قربانی‌شدن است. متغیرهای میانجی بهزیستی روان‌شناختی و دلبستگی به همسالان هم به‌میزان زیادی این فرضیه را تقویت می‌کنند.

در انجام پژوهش حاضر مانند تمام پژوهش‌های دیگر محدودیت‌هایی وجود داشت. نخستین محدودیت پژوهش حاضر این است که روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است؛ بنابراین، نمی‌توان تبیین علت‌ومعلولی برای آن ارائه داد. دومین محدودیت به نحوۀ گردآوری داده‌ها مربوط می‌شود. چون داده‌ها به‌صورت پرسشنامه در اختیار دانش‌آموزان قرار گرفت، اطلاعات کمتری را در اختیار پژوهشگر قرار می‌دهد و معلوم نیست که نتایج اطلاعات به‌دست‌آمده تا چه حد با رفتار‌های واقعی یکسان است. سومین محدودیت پژوهش هم به نمونه مربوط است. نمونۀ پژوهش حاضر از دختران تشکیل شده است که در تعمیم آن به سایر اقشار باید احتیاط کرد. برای انجام پژوهش درزمینۀ قلدری، پیشنهاد می‌شود پژوهشگران روش‌های پژوهش جامعی را انتخاب کنند که علاوه‌بر مشخص‌کردن همبستگی این عوامل، رابطۀ علت‌ومعلولی را هم آشکار کند تا به‌این‌صورت، بتوان نتایج پژوهش‌ها را به جامعۀ بزرگ‌تری تعمیم داد. یکی از پیشنهادهای کاربردی به‌خصوص برای برنامه‌ریزان آموزشی این است که می‌توانند با اجرای آموزش‌های رسمی و غیررسمی با موضوع شیوه‌های فرزندپروری به والدین و همچنین آموزش مهارت‌های ارتباطی توسط مدیران و معلمان مدرسه در سطح کلان، تا حدود زیادی این مشکلات را برطرف کنند.

 

سپاس‌گزاری

 نویسندگان مقالۀ حاضر از تمام افرادی که صادقانه در نمونۀ پژوهش شرکت کرده‌اند، نهایت تشکر و قدردانی را ابراز می‌کنند.

 

[1] Seixas

[2] Sanchez-Macouzet & Drummond

[3] You

[4] Jones

[5] Kõiv

[6] George & Series

[7] Juvonen & Graham

 

[1] Bullying

[2] Cho & Lee

[3] Olweus

[4] Arnarsson

[5] Carvalho

[6] Chai

[7] Smith

[8] Tokunaga

[9] Li

[10] Vessey

[11] Zhang

[12] Willifod & Zinn

[13] Psychological well-being

[14] Bender & Losel

[15] Attachment

[16] Xu

[17] Sabel

[18] Spruit

[19] Ngai

[20] Parra-Cardona

[21] Madigan

[22] Huebner

[23] Hayes & Joseph

[24] Gurel

[25] Ryff & Keyes

[26] coronavirus

[27] Ross

[28] Ericsson

[29] Fujiwara

[30] Hu

[31] Jansen

[32] Georgiou

[33] Charalampous

[34] Llorca

[35] Gorrese & Ruggieri

[36] Pan

[37] Hong & Espelage

[38] Karreman  &Vingerhoets

[39] Millings

[40] Shaver

[41] Williams

[42] Uba

[43] Psychologıcal Well-Beıng Scale (PWBS)

[44] Ryff

[45] Illinois Bullying Scale (IBS)

[46] Splage&  Holt

[47] Inventory of Parent and Peer Attachment-Revised

[48] Armsden&  Greenberg

 

منابع   
اسماعیل‌زاده، فاطمه (1395). رابطۀ جوّ مدرسه، بهزیستی و هویت اجتماع با قلدری و قربانی‌شدن دانش‌آموزان. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان.
بیابانی علی‌آباد، حلیمه؛ اسعدی، سمانه و برزگر بفرویی، کاظم (1395). مقایسۀ میزان دلبستگی به والدین، همسالان و خواهران و برادران در نوجوانان درگیر و غیردرگیر در پدیدۀ زورگویی. فصلنامۀ خانواده‌پژوهی، 12(47)، ۳۹۰-۳۶۹.    
بیانی، علی‌اصغر؛ محمدکوچکی، عاشور و بیانی، علی (1387). روایی و پایایی مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف. مجلۀ روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، 14(2)، ۱۵۱-۱۴۶.  
چالمه، رضا (1392). کفایت روان‌سنجی مقیاس قلدری ایلی‌نویز در دانش‌آموزان ایرانی: بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی. مجلۀ روش‌ها و مدل‌های روان‌شناختی، 11(3)، ۵۲-۳۹.
سالاری، پروین (1389). بررسی ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با میزان عملکرد جنسی زنان. مجلۀ بهداشت روانی، 13(25)، 55-46.
سلیمانی، اسماعیل و حبیبی، یعقوب (1393). ارتباط تنظیم هیجان و تاب‌آوری با بهزیستی روان‌شناختی در دانش‌آموزان. مجلۀ روان‌شناسی مدرسه، 3(4)، ۷۲-۵۱.
شاویسی، سعید و خان‌محمدی، فرامرز (1398). رابطۀ الگوهای دلبستگی و خصوصیات شخصیتی با قلدری در دانش‌آموزان مقطع متوسطه. مجلۀ پیشرفت‌های نوین در روان‌شناسی، علوم تربیتی و آموزش‌وپرورش، 13(2)، ۱۳۵-۱۲۳.
فتحی آشتیانی، مینا و شیخ‌الاسلامی، راضیه (1398). رابطة بین سبک دلبستگی و بهزیستی روان‌شناختی: نقش واسطه‌ای انعطاف‌پذیری شناختی. مجلۀ روان‌شناسی، 23(2)، ۱۴۷-۱۳۴.
محسن‌زاده، فرشاد؛ عارفی، مختار و افطاری، شکوه (1394). رابطۀ رفتار زورگویی با عوامل فردی، خانوادگی و ادراک از محیط مدرسه در دانش‌آموزان دورۀ راهنمایی. پژوهش در سلامت روان‌شناختی، 9(2)، ۶۳-۵۴.               
ناصری محمدآبادی، علی؛ عسکری، آزاده؛ بهرامی، فاطمه؛ صادق، رباب و عابدی، جواد (1391). هنجاریابی پرسشنامۀ خزانۀ دلبستگی والدین و همسالان تجدیدنظرشده در کودکان 9 تا 11سالۀ شهر اصفهان. پژوهش‌های روا‌ن‌شناسی بالینی و مشاوره، 2(2)، ۴۰-۲۵.    
نعمتی، شهرور؛ بدری گرگری، رحیم؛ صدر، رقیه و کاتورانی، آرام (1398). پیامدهای روان‌شناختی قربانیان قلدری در بین دانش‌آموزان دختر. مطالعات اجتماعی، روان‌شناختی زنان، 17(3)، ۱۲۰-۸۷.  
Arnarsson, A., Nygren, J., Nyholm, M., Torsheim, T., Augustine, L., Bjereld, Y., ... & Bendtsen, P. (2020). Cyberbullying and traditional bullying among Nordic adolescents and their impact on life satisfaction. Scand J Public Health, 48(5), 502-510.
Bender, D. & Lösel, F. )2011(. Bullying at school as a predictor of delinquency, violence, and other anti-social behavior in adulthood. Crim. Behav. Ment. Heal, 21, 99-106.
Carvalho, M., Branquinho, C. & de Matos, M. G. (2020). Cyberbullying and Bullying: Impact on Psychological Symptoms and Well-Being. Child Indicators Research, 14(1), 435-452
Chai, L., Xue, J. & Han, Z. (2020). The effects of alcohol and tobacco use on academic performance among Chinese children and adolescents: Assessing the mediating effect of skipping class. Children and youth services review, 105646.
Charalampous, K., Demetriou, C., Tricha, L., Ioannou, M., Georgiou, S., Nikiforou, M. & Stavrinides, P. (2018). The effect of parental style on bullying and cyber bullying behaviors and the mediating role of peer attachment relationships: A longitudinal study. Journal of Adolescence, 64(1), 109-123.
Cho, S. & Lee, J. M. (2018). Explaining physical, verbal, and social bullying among bullies, victims of bullying, and bully-victims: Assessing the integrated approach between social control and lifestyles-routine activities theories. Children and Youth Services Review, 91, 372-382.
Erikson, E. H. (1968). Identity, youth, and crisis. New York: Norton.Ferrand, C., Martinent, G. & Durmaz, N. (2014). Psychological need satisfaction andwell-being in adults aged 80 years and older living in residential homes: Using a self-determination theory perspective. Journal of Aging Studies, 30, 104-111.
Fujiwara, T., Isumi, A. & Ochi, M. (2019). Pathway of the association between child poverty and low self-esteem: results from a population-based study of adolescents in Japan. Frontiers in Psychology, 10, 937.
George, E. S. & Series, E. (2008). Advances in psychology. Motor Control Laboratory,
Arizona State University, Tempe. USA.
Georgiou, S. (2008). Parental styles and child bullying and victimization experiences at school. Social Psychology of Education, 11(3), 213-227.
Gorrese, A. & Ruggieri, R. (2012). Peer attachment: a meta-analytic review of gender andage differences and associations with parent attachment. Journal of Youth andAdolescence, 41(5), 650-672.
Gurel, N. (2009). Effects of thinking styles and genderon psychological well-being[dissertation]. Diunduh pada, 12, 1-70.
Hayes, N. & Joseph, S. (2003). Big 5 Correlates of Three Measures of Subjective Well-Being. Personality and Individual Differences, 34, 723-727.
Hong,  J. S. & Espelage, D. L. (2012).“A review of research on bullying and peer victimization in school: An ecological system analysis”. Aggression and Violent Behavior,  17(4), 311-322.
Hu, H., Zhu, X., Jiang, H., Li, Y., Jiang, H., Zheng, P., ... & Shang, J. (2018). The association and mediating mechanism between poverty and poly-victimization of left-behind children in rural China. Children and Youth Services Review, 91, 22-29.
Huebner, X. U., Jiang, E., Scott, H. & Kimberly, J. (2013). Parent attachment and eaely adolescents’ life satisfaction: The mediating effect of hope. Psychology in the Schools, 50(4), 340-352.
Jansen, P. W., Verlinden, M., Dommisse-van Berkel, A., Mieloo, C.,van der Ende, J., Veenstra, R., ... & Tiemeier, H. (2012). Prevalence of bullying and victimization among children in early elementary school: Do family and school neighbourhood socioeconomic status matter?. BMC public health, 12(1), 494.
Jones, A. M. (2013). Middle School Students' Perceptions of Bullying and the Effects of an Anti-Bullying Policy. (Doctoral dissertation, Northeastern University Boston).
Juvonen, J. & Graham, S. (2014). Bullying in schools: The power of bullies and the plight of victims. Annual review of psychology, 65, 159-185.
Karreman, A. &Vingerhoets, Ad. J. J. M. (2012). Attachment and well-being: The mediating role of emotion regulation and resilience. Personality and Individual Differences, 53(7), 821-826.
Kõiv, K. (2012). Attachment Styles among Bullies, Victims and Uninvolved Adolescents. Online Submission, 2(3), 160-165.
Le, B. M., Impett, E. A., Lemay, E. P., Jr., Muise, A. & Tskhay, K. O. (2018). Communal motivation and well-being in interpersonal relationships: An integrative review and meta-analysis. Psychological Bulletin, 144(1), 1-25.
Lee, C. H. (2010). Personal and interpersonal correlates of bullying behaviors among Korean middle school students. Journal of interpersonal violence, 25(1), 152-176.
Li, Q., Smith, P. K. & Cross, D. (2012). Research into cyberbullying: Context. InQ. Li, D. Cross & P. Smith (Eds.). Cyberbullying in the global play ground: Research from inter-national perspectives (3-12). Malden,MA:Blackwell
Llorca, A., CristinaRichaud, M. & Malonda, E. (2017). Parenting, peer relationships ,academic self-efficacy and academic achievement:direct and mediating effects. Frontiers in Psychology, 8, 2120.
Madigan, S., Brumariu, L. E., Villani, V., Atkinson, L. & Lyons-Ruth, K. (2016). Representational and questionnaire measures of attachment: A meta-analysis of relations to child internalizing and externalizing problems. Psychological Bulletin, 142(4), 367-399. http://dx.doi.org/10.1037/bul0000029
Millings, A., Buck, R., Montgomery, A., Spears, M. & Stallard, P. (2012). School connectedness, peer attachment, and self-esteem as predictors of adolescent depression. Journal of Adolescence, 35, 1061-1067.
Olweus, D. (1993). Bullying at school: What we know and what we can do. Malden, MA: Blackwell Publishing. https://doi.org/10.1002/pits.10114
Pan, Y., Hu, Y., Zhang, D., Ran, G., Li, B., Liu, C., ... & Chen, W. (2017). Parental and peer attachment and adolescents’ behaviors: The mediating role of psychological suzhi in a longitudinal study. Children and Youth Services Review, 83, 218-225. doi: 10.1016/j.childyouth.2017.10.038.
Parra-Cardona, J., Yen, H. H. & Anthony, J. C. (2017). Epidemiological research on parent child conflict in the United States: subgroup variations by place of birth and ethnicity. http://dx.doi.org/10.7717/peerj.2905.
Ryff, C. D. & Keyes, C. L. M. (1995). The structure of psychological well-being revisited. Journal of Personality and Social Psychology, 69(4), 719-727.
Ross, D. A., Hinton, R., Melles-Brewer, M., Engel, D., Zeck, W., Fagan, L., ... & Mohan, A. (2020). Commentary Adolescent Well-Being: A Definition and Conceptual Framework. JOURNAL OF ADOLESCENT HEALTH, 67(4), 472-476.
Sable, P. (2008). What is Adult Attachment?. Clinical Social Work Journal, 36(1), 21-30.
Sanchez-Macouzet, O. & Drummond, H. (2011). Sibling bullying during infancy does not make wimpy adults. Biology letters, 7(6), 869-871.
Seixas, S., Coelho, J. & Nicholas-Fischer, G. (2013). Bullies, victims and bully-victims: Impact on health profile.Educação, Sociedade & Culturas, 38, 53-75.
Shaver, P. R., Mikulincer, M. & Cassidy, J. (2018). Attachment, caregiving in couple relationships, and prosocial behavior in the wider world. Current Opinion in Psychology, 25(2), 16-20.
Smith, P. K., López-Castro, L., Robinson, S. & Görzig, A. (2018). Consistency of gender differences in bullying in cross-cultural surveys.Aggression and Violent Behavior(In Press). Socioeconomic Inequalityin Adolescent Mental Well-Being: A Time Series Analysis of17 Countries. Journal of Adolescent Health, 66, 21-28.
Spruit, A., Goos, L., Weenink, N., Rodenburg, R., Niemeyer, H., Stams, G.J.J.M. & Colonnesi, C. (2020). The relation between attachment and depression in children and adolescents: A multilevel meta-analysis. Clinical Child and Family Psychology Review, 23(1), 54-69.
Steven Sek-yum Ngai (2015). Parental bonding and character strengths among Chinese adol-escents in Hong Kong. International Journal of Adolescence and Youth, 3(20), 317-333.
Tokunaga,R.S.(2010).Following you home from school:Acritical review and synthesis of re search on cyberbullying victimization. Computersin Human Behavior, 26(3), 277-287.
Uba, I. S., Yaacob, N. & Juhari, R. (2009). The relationship between peer relations and depression among adolescents in Selangor, Malaysia. European Journal of Social Sciences, 11(1), 149-159.
Vessey, J. A., Di Fazio, R. L. & Strout, T. D. (2013). Youth bullying: A review of the science and call to action. Nursing Outlook, 61, 337-345.
Williams, K. (2011). Bullying behaviors and attachment styles. Electronic Theses & Dissertations. Paper 444.
Williford, A. & Zinn, A. (2018). Classroom-level differences in child-level bullying ex-periences: Implications for prevention and intervention in school settings. Journal ofthe Society for Social Work and Research, 9(1), 23-48.
Xu,Y., Zhang, W., Yu, C., Su, P., Liu, S. & Zhen, S. (2017). Parent alcorporal punishment and adolescent anxiety and depression:them ediating effect sofpeer victimization and the moderating effects of parent-child relationship. Psychological Development & Education, 33(4), 457-467.  10.16187/j.cnki.issn1001-4918.2017.04.10
You, S., Lee, J., Lee, Y. & Kim, A. Y. (2015). Bulling among Korean adolescents: The role of empathy and attachment. Psychology in school, 52(6), 594-606.
Zhang, A., De Luca, S., Oh, S., Liu, C. & Song, X. (2019). The moderating effect of genderon the relationship between bullying victimization and adolescents' self-rated health:An exploratory study using the Fragile Families and Wellbeing Study.Children andYouth Services Review, 96, 155-162.