نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار روانشناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 دانشگاه علامه ظباظبایی
4 کارشناسی، روانشناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد، اراک، ایران
5 کارشناسی ارشد، روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، آموزگار کودکان استثنایی استان یزد، یزد، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Autism spectrum disorder is a neurodevelopmental disorder characterized by severe impairment in social interactions, poor communication skills, and stereotyped behaviors. This study aimed to investigate the effectiveness of sensory integration exercises on social interactions and stereotyped behaviors of children with ASD. For this purpose, a quasi-experimental design of pre-test-post-test was performed with experimental and control groups. The statistical population of this study was included all students aged 5 to 12 years with ASD in Arak, in the academic year 2018- 2019. The sample was selected and randomly divided into experimental and control groups (13 in each group). The experimental group received 12 sessions, three days a week and each session lasted 45 minutes of sensory integration intervention, while the control group did not receive any intervention. For data collection, Revised Scale of Repetitive Behaviors (Bodfish and Symons; Parker and Lewis, 2000) and a Social Interaction Questionnaire (Kadesjö et al., 2004) were used before and after the intervention. Then the data were analyzed using multivariate analysis of covariance by SPSS19 software. The findings showed that there was significant difference between the score of stereotyped behaviors (0.001) and social interactions (0.015) in the experimental group. Overall, it was concluded that sensory integration exercises reduce stereotyped behaviors and improve social interactions. Therefore, it is suggested that sensory integration exercises be used to improve social interactions and reduce stereotyped behaviors in children with an autism spectrum disorder.
کلیدواژهها [English]
طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5) اختلالهای طیف اتیسم[1] (ASD) مجموعهای از اختلالهای عصبیـرشدی هستند که با نقص در ارتباطات و تعامل اجتماعی بهعلاوۀ وجود علایق محدود و رفتارهای کلیشهای مشخص میشوند (ترزیسی[2] و همکاران، 2020؛ تو[3] و همکاران، 2020). ویژگیهای کودکان با اختلال طیف اوتیسم (ASD) معمولاً شامل رفتارهایی مانند بالبالزدن[4]، چرخیدن به دور خود[5]، کنارهگیری[6]، تکانخوردن[7]، پوشاندن گوش[8] و خیرهشدن شدید، علاقه به نور، حساسیت به صدا و حساسیت بیشازحد به اجسام در حال حرکت، علاقه به محرکهای بینایی، حساسیتنداشتن به درد[9] و دفاعی لمسی[10] است. این رفتارها که معمولاً بهعنوان ویژگیهای حسی[11] از آنها یاد میشود، در بیش از 80درصد از افراد با اختلال طیف اتیسم وجود دارد (واتلینگ و هایر[12]، 2015). همچنین، کودکان با اختلال طیف اتیسم مجموعهای از رفتارهای چالشی (اسچاف، بنویدس، کلی و ماگیو[13]، 2012) ازقبیل پرخاشگری، ناسازگاری با محیط و آسیبرسانی به خود نشان میدهند (فرامرزی و قانعی، 139۸). یکی از انواع رفتارهای چالشی، حرکات کلیشهای و قالبی هستند که بهنوعی اندامهای حرکتی را درگیر میکنند (رضایی، لاری لواسانی، 1396). رفتار خودتحریکی یا کلیشهای حرکت مکرر بدن است که هدف خاصی در محیط بیرونی ندارد. این رفتارها غالباً با توانایی عملکرد مستقل فرد تداخل دارد و توانایی فرد برای برقراری ارتباط، یادگیری و تعامل سازگار با محیط را مختل میکنند (رنانی و شجاعی، 1397؛ اسمیت، پرز، کوئینگ و کینالی[14]، 2005) و باعث بهوجودآمدن مشکلاتی در رشد اجتماعی، شناختی و هیجانی (کایزر، راسمیدسکی[15]، 2003)، رفتارهای غیرقابلپیشبینی مانند جیغزدن، رفتارهای پرخاشگرانه و رفتارهای خودجرحی میشوند (اسچنبل و همکاران[16]، 2020). در بین بسیاری از مطالعات علت رفتارهای کلیشهای، اختلال عملکرد سیستم پردازش حسی است که بهصورت کمحسی یا بیشحسی جلوه میکند (کریمی، حسینی، منظری توکلی، 2017). فردِ دارای اختلال پردازش حسی از خودتحریکی استفاده میکند تا بتواند ورودی حسی محدود را جبران کند یا از تحریک بیشازحد جلوگیری کند (اسمیت، پرز، کوئینگ و کینالی، 2005). خانوادهها گزارش میکنند که اختلالهای حسی بهطور درخورتوجهی، مشارکت در فعالیتهای روزانه را محدود میکنند (راندل[17] و همکاران، 2019) و باعث ایجاد انزوای اجتماعی برای آنها و فرزندشان میشوند (اسچاف، بنویدس، کلی و ماگیو، 2012). عامل دیگری که میتواند مشارکت این افراد را در فعالیتهای روزانه محدود کند، عملکردهای اجتماعی پایین است که یکی از ویژگیهای اصلی این افراد است (خدابخشی، ملکپور، عابدی، 2014؛ کروزیر و تینسانی[18]، 2005). پژوهشها نشان دادهاند کودکان با اختلال طیف اتیسم در تعاملات اجتماعی نقص دارند و مشکلاتی در زبان، بازی، تماس چشمی (اسکاتون، تینگستروم، ویلیزینسکی[19]، 2006)، فقدان لبخندزدن[20]، مشکل در سؤالکردن و پاسخدادن[21]، مشکلات در شروع و حفظ تعاملات اجتماعی، مشکل در تفسیر نشانههای کلامی و غیرکلامی، بیانات چهرهای، همدلی، تقلید و درمیانگذاشتن لذتها و شادیها با دیگران دارند که باعث پیشرفت کم درزمینههای شغلی و تحصیلی، اضطراب، مشکل در یادگیری، وابستگی، رفتارهای کلیشهای، پرخاشگری، نپذیرفتن همسالان و انزوای اجتماعی میشود (خدابخشی، ملکپور، عابدی، 2014). آسیبهای اجتماعی کیفی[22] مانند شناخت اجتماعی محدود و کمبود مهارتهای اجتماعی باعث شود این کودکان نتوانند تعامل اجتماعی را آغاز و حفظ کنند (کروزیر و تینسانی، 2005، دکرس، رولوفس، موریس و رینک[23]، 2014). در پژوهشی ماتسوشیما و کاتو[24] (2013) نشان دادند کودکان با اختلال طیف اتیسم در تعامل اجتماعی و پردازش حسی، بینظمی غیرعادی دارند. همچنین بهاری، حسنپور و امیری (1389) در پژوهشی نشان دادند کودکان با اختلال طیف اتیسم ازنظر تعاملهای اجتماعی، رفتارهای قالبی و مهارتهای ارتباطی با مشکلاتی مواجه هستند. بهدلیل مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اتیسم درزمینۀ مهارتهای مرتبط با تعاملات اجتماعی، مهارتهای برقراری ارتباط با دیگران و وجود رفتارها و فعالیتهای کلیشهای برای خود و اطرافیان ایجاد میکنند، رویکردها و روشهای گوناگونی برای درمان کودکان با اختلال طیف اتیسم مطرح شده است که در بین درمانها میتوان به رویکرد یکپارچگی حسی آیرز[25] اشاره کرد (ایوانگ، هوندا، ناکانه، تاناکا، تویدا و تاناکا[26]، 2014). نظریۀ یکپارچگی حسی آیرز[27] در سال 1970 گسترش یافته است و بر پردازش عصبی و یکپارچگی اطلاعات حسی مبتنی است (پفیفر، کوینگ، کینلی، شپارد و هندرسون[28]، 2011). از مزیتهای اصلی این درمان این است که میتواند به کاهش رفتارهای ناهنجار منجر شود (دولین، هلی، لیدر و هوگز[29]، 2011). در جریان درمانگری با روش یکپارچگی حسی سعی میشود فرد دارای اتیسم بهسمت فعالیتهایی سوق داده شود که توانایی او را برای پاسخگویی موفقیتآمیز به چالش میکشاند (خاموشی و میرمهدی، 1394). آیرز بیان کرد که سیستم حسی با گذشت زمان، درست مانند سایر جنبههای رشدی (زبان، حرکتی و...) رشد مییابد و این نقص در پکپارچگی میتواند در روند رشد حسی، خود را بهخوبی نشان دهد. یک سیستم حسی یکپارچه بهخوبی میتواند اطلاعات ورودی را از منابع مختلف (دیداری، شنیداری یا دهلیزی) ادغام کند. آیرز فرض کرد که اختلال در یکپارچگی حسی هنگامی رخ میدهد که نورونهای حسی علامتی نشان ندهند و یا بهطور مؤثر عمل نکنند که این امر به نقص در رشد، یادگیری و یا تنظیم هیجانی منجر میشود (کامپلمنتاری، زیمر، دسچ[30]، 2012). فرایند یکپارچگی حسی براثر انجام تمرینات توانبخشی و نیز تمرینات ورزشی ایجاد میشود. با بهکاربردن تمرینات منظم و هدفمند میتوان شاهد پیشرفتهایی در مهارتهای حسیـحرکتی کودکان بود. متخصصان توانبخشی روش درمانی یکپارچگیحسی را شیوۀ مناسب و مؤثری در درمان این اختلالها میدانند (فیروزآبادی و عباسی، 1395). پفیفر و همکاران (2011) در پژوهشی تأثیر مداخلات یکپارچگی حسی در کودکان اتیسم 6 تا 12ساله را بررسی کردند و نتیجۀ پژوهش آنها نشان داد مداخلات یکپارچگی حسی در مهارتهای حرکتی، پردازش حسی و عوامل عاطفی نتایج معناداری داشته است. همچنین خاموشی و میرمهدی (1394) در پژوهشی اثربخشی روش یکپارچگیحسی در کاهش رفتارهای کلیشهای کودکان با اختلال طیف اتیسم نشان دادند روش یکپارچگی حسی، رفتارهای کلیشهای، وسواسی، آیینی، یکنواختی، محدود و خودآزاری کودکان با اختلال طیف اتیسم را کاهش میدهد. ازآنجاکه اختلال در یکپارچگی حسی یک مشکل اصلی در کودکان اتیسم است (فازلیوغلو و باران[31]، 2008)، این کودکان برای غلبه بر مشکلات خود به فعالیتهای ادراکیـحرکتی نیاز شدیدی دارند (رحیمیان مشهدی، حجازی دینان، نظری و فرهمند، 1396). درهمینراستا، واتلینگ و دیتز[32](2007) تأثیر روش یکپارچگی حسی آیزر را در بهبود رفتارهای کودکان پیشدبستانی دارای اوتیسم، بهویژه در رفتارهایی مانند تعاملات اجتماعی و تماس چشمی تأیید کردند. یولی، اسمیدت و کوینلن[33] (2020) نیز در پژوهشی تأثیر برنامۀ حسی را بر تعاملات نوجوانان دارای کمتوانی ذهنی بررسی کردند و نتایج آنها نشان داد برنامۀ حسی بر شادکامی و تعامل اجتماعی آنها مؤثر بوده است. باتوجهبه تأثیر گستردۀ ناهنجاریهای حسیـحرکتی بر کارکرد اجتماعی، تحصیلی و ارتباطی افراد با اختلال طیف اتیسم و همچنین روند افزایش این کودکان و نگرانی والدین از وضعیت و میزان بهبودی فرزندانشان و همچنین اهمیت درمان در سالهای اول زندگی و کاهش تحمیل هزینههای سنگین بر خانواده و جامعه، ارائۀ برنامههای مداخلهای برای تعدیل مشکلات آنها ضروری به نظر میرسد. بهکارگیری مداخلههای حسیـحرکتی موجب تقویت دستگاههای حسی و انعطافپذیری سیستم اعصاب شناختی میشود و سرانجام موجب تعدیل مشکلات رفتاری مثل خودزنی، خودتحریکی و... و نیز بهبود تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال اتیسم میشود (رضایی و بختیاری، 1398)؛ ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشهای کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روش پژوهش
روش اجرای این پژوهش شبهآزمایشی و از نوع پیشآزمونـپسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش را کلیۀ دانشآموزان 5 تا 12سالۀ (پسر و دختر) دارای اختلال طیف اتیسم با عملکرد پایین شهر اراک در سال 1398-1397 تشکیل دادند. 26 دانشآموز بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گفتنی است که بهدلیل محدودبودن نمونه، اعضای نمونه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل (13 نفر) و آزمایش (13 نفر) قرار گرفتند. برای انتخاب آزمودنیها معیارهای ورود و خروج استفاده شد. ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: دانشآموزان اتیسم با عملکرد سطح پایین، داوطلببودن برای ورود به مطالعه (تکمیل فرم رضایتنامه ازطرف والدین)، محدودۀ سنی ۱۲-۵ سال، نداشتن اختلالهای همراه (مانند فلج مغزی و صرع) و نداشتن سابقۀ دریافت مداخلۀ تمرینات یکپارچگی حسیـحرکتی. ملاکهای خروج از پژوهش نیز همکارینکردن در هنگام مداخله یا تمایل والدین به قطع مداخله و غیبت بیش از دو جلسه در جلسات آموزشی بود. سپس هر دو گروه با استفاده از مقیاس تجدیدنظرشدۀ رفتارهای تکراری (بادفیش، سیمون، پارکر و لوییس[34]، 2000) و تعاملات اجتماعی (کادژو و همکاران، 2004) پیشآزمون شدند؛ بدینصورت که والدین قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه را تکمیل کردند. پس از اجرای پیشآزمون، دانشآموزان گروه آزمایش، مداخلۀ درمانی یکپارچگی حسی آیرز (1974) را طی 12 جلسه، چهار هفته و هر هفته 3 جلسه بهمدت 45 دقیقه دریافت کردند. بلافاصله پس از اتمام مداخله، والدین هر دو گروه بار دیگر به پرسشنامهها پاسخ دادند و نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS 25 تجزیهوتحلیل شد.
ابزار پژوهش
مقیاس تجدیدنظرشدۀ رفتارهای تکراری[35] (بادفیش، سیمونز، پارکر و لوئیز، 2000): این مقیاس را بادفیش، سیمون، پارکر و لوییس در سال 2000 برای ارزیابی رفتارهای تکراری[36] طراحی کردند. این مقیاس 43 گویه در مقیاس لیکرت چهاردرجهای (هیچوقت=0 گاهی اوقات=1 بیشتر اوقات=2 و همیشه=3) دارد. مقیاس ذکرشده شش خردهمقیاس رفتار کلیشهای[37] (1، 2، 3، ۴، ۵، ۶)، رفتار خودجرحی[38] (7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14)، رفتار وسواسی[39] (15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22)، رفتار آیینی[40] (23، 24، 25، 26، 27، 28، 29) و رفتار یکنواختی[41] (30، 31، 32، 33، 34، 35، ۳۷، 38، 39) و رفتار محدود[42] (40، 41، 42، 43) دارد (میراندا[43] و همکاران، 2010). لم و امان[44] (2007) پایایی مقیاس تجدیدنظرشدۀ رفتارهای تکراری را با استفاده از روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای خردهمقیاسها از 78/0 تا 91/ گزارش کردهاند. همچنین، این پژوهشگران روایی مقیاس را نیز با استفاده از روش همبستگی درونی بین 57/0 تا 73/0 گزارش کردهاند (فرامرزی و قانعی، 139۸). در پژوهش همتی، رضاییدهنوی، غلامی و قرقانی (2013) پایایی مقیاس تجدیدنظرشدۀ رفتارهای تکراری با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 92/0 برآورد شد. همچنین روایی سازۀ بهدستآمده براساس روش همبستگی بین کل آزمون و خردهآزمونهای آن از 68/0 تا 98/0 به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ این پژوهش نیز برابر با 93/0 محاسبه شد.
پرسشنامۀ تعاملات اجتماعی(5 تا 15 سال): کادژو، جانولز، کرکمان، میشلسون، استراند، تریلینگزگارد، گیلبرگ[45] این پرسشنامه را در سال 2004 در کشورهای شمال اروپا با هدف ترسیم مشکلات کودکان و نوجوانان سنین 5 تا 15 سال ایجاد کردند. این پرسشنامه 181 گویه دارد که خردهمقیاس تعامل اجتماعی این پرسشنامه که در این پژوهش استفاده شد، 17 گویه دارد که والدین آن را با «به کار نمیگیرد» و «گاهیاوقات به کار میگیرد» و «به کار میگیرد» علامتگذاری میکنند. نمرهگذاری گویهها بهاینصورت است که «به کار نمیگیرد» نمرۀ 1، «گاهی اوقات به کار میگیرد» نمرۀ 2 و «به کار میگیرد» نمرۀ 3 میگیرد. این 181 گویه در 8 حیطه که پوششدهندۀ مهارتهای حرکتی، کارکردهای اجرایی، ادراک، حافظه، زبان، قابلیت یادگیری، مهارتهای اجتماعی، مشکلات احساسی و رفتاری هستند، تنظیم شدهاند. حیطهها میتوانند به 22 زیرمقیاس تقسیم شوند. این زیرمقیاسها بررسیکنندۀ مهارتهای حرکتی درشت و ظریف، توجه، بیشفعالی و تکانشگری، برنامهریزی/سازماندهی، ادراک فضایی، زمان و بدن همانند درک بصری، حافظه، ادراک، گفتار، مهارتهای ارتباطی، خواندن/نوشتن، ریاضی، یادگیری کلی، مهارتهای در طول یادگیری و... هستند (راثی، 1396). راثی برای سنجش اعتبار خردهمقیاس تعامل اجتماعی این پرسشنامه از اعتبار وابسته به محتوا استفاده کرده است. پایایی این خردهمقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ 96/0 بوده است. همچنین، آلفای کرونباخ این پژوهش برابر با 89/0 محاسبه شد.
معرفی جلسات برنامۀ درمان یکپارچگی حسی: در ابتدا ضمن بیان اهداف پژوهش به مادران، از والدین برای شرکت فرزندانشان در پژوهش رضایتنامۀ کتبی گرفته شد. همچنین، نکات اخلاقی مانند داوطلبانهبودن، نبود آسیب جسمانی و روانی به کودکان و رازداری در فرایند پژوهش در نظر گرفته شد. سپس پژوهشگر و کاردرمانگر مرکز، برنامۀ یکپارچگی حسی را تهیه کردند و نحوۀ انجام تمرینات به مربی آموزش داده شد. با سرپرست مرکز برنامۀ حضور دانشآموزان تنظیم شد تا با سایر برنامههای مرکز تداخل نداشته باشد. تمرینات یکپارچگی حسی را مربی مرکز و زیر نظر کاردرمانگر مرکز در اتاق کاردرمانی بهصورت یکروزدرمیان و سه جلسه در هفته و بازۀ زمانی 45 روز انجام داد. خلاصهای از تمرینات درنظرگرفتهشده ضمن رعایت مواردی ازقبیل اطمینان از ایمنبودن وسایل، پوشیدهبودن کف محل تمرین با تشک و فضای کافی براساس تمرینات مرتبط با حواس دهلیزی، عمقی و لامسه شامل موارد زیر است:
جدول 1. خلاصۀ جلسات تمرینات یکپارچگی حسی براساس برنامۀ آیرز
جلسه |
محتوا |
جلسة اول |
از ابزارهایی مانند توپ سیپی، توری آکروبات[46]، تاببازی و نردبان تعادل[47] برای تحریک حس لامسه، تعادل و ادراک عمقی[48] استفاده شد. |
جلسة دوم |
حس لامسۀ کودکان با استفاده از فشاردادن خمیر بازی، مچالهکردن روزنامه و هلدادن اجسام سنگین تحریک شد. |
جلسة سوم |
حس ادراک عمق کودکان با استفاده از توپ سیپی، هلدادن اجسام سنگین و تاببازی تحریک شد. |
جلسة چهارم |
برای تحریک حس تعادل از راهرفتن روی یک لبۀ باریک، ایستادن روی یک پا و لیلیرفتن استفاده شد. |
جلسة پنجم |
برای تحریک مجدد حس لامسه از تمریناتی مانند راهرفتن روی سطوح با زبری و نرمی مختلف، غلتیدن، خزیدن استفاده شد. |
جلسة ششم |
برای تحریک مجدد حس عمقی از پریدن روی توری آکروبات، مسابقۀ طنابکشی و لیلیکردن استفاده شد. |
جلسة هفتم |
برای تحریک مجدد حس لامسه از ماساژ کف دست، فشاردادن خمیر بازی، نقاشی با انگشت و رنگ انگشتی استفاده شد. |
جلسة هشتم |
برای تحریک مجدد حس تعادل از پریدن از روی طناب متحرک و ایستادن روی تختۀ تعادل و پریدن از روی موانع استفاده شد. |
جلسة نهم |
برای تحریک حس عمقی و تعادل از شوتکردن توپ، پرتاب توپ، ایستادن روی تختۀ تعادل و هلدادن اجسام سنگین استفاده شد. |
جلسة دهم |
برای تحریک مجدد حس لامسه و تعادل از تمریناتی مانند چهاردستوپارفتن، خزیدن و غلتیدن و تشخیص اشخاص زبر و نرم داخل کیسه استفاده شد. |
جلسة یازدهم |
برای تحریک حس لامسه و عمقی از فشاردادن توپ روی قسمتهای مختلف بدن کودک، فشاردادن توپ تنیس با دست، هلدادن اجسام سنگین استفاده شد. |
جلسة دوازدهم |
برای تحریک حس عمقی، لامسه و تعادل از بازی گرگمبههوا، پریدن از پله، توپبازی روی تختۀ تعادل و حرکت روی مسیر باریک و پریدن از موانع استفاده شد. |
یافتههای پژوهش
در ویژگیهای جمعیتشناختی، ازنظر جنسیت در گروه آزمایش تعداد پسر و دختر به ترتیب 8 و 5 نفر (5/61 و 5/38درصد) و در گروه کنترل 7 و6 نفر (8/53 و 2/46درصد) تشکیل دادند که میانگین سنی و انحراف معیار آزمودنیهای گروه آزمایش بهترتیب 3/8 ، 42/2 و گروه کنترل 08/8 ، 36/2 بود. همچنین، دامنۀ سنی هر دو گروه از 5 تا 12 سال بود. برای بررسی معناداری تفاوت میانگینهای دو گروه از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. پیش از بیان نتایج تحلیل آزمون تحلیل کوواریانس، پیشفرضهای آزمونهای پارامتریک سنجش شد. برهمیناساس، نتایج آزمون کلموگروفـاسمیرنوف برابر با 20/0 بود که بیانگر آن بود که پیشفرض نرمالبودن توزیع نمونهای دادهها برقرار است (05/0p>). همچنین، پیشفرض همگنی واریانسها نیز با آزمون لوین سنجش شد که برابر با 11/0 بود و نتایج آن معنادار نبود؛ بنابراین، پیشفرض همگنی واریانسها رعایت شده است (05/0p>). نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی تأثیر مداخله بر گروه آزمایش در جدول 2 گزارش شده است.
نتایج: میانگین و انحراف استاندارد متغیر رفتارهای کلیشهای و تعاملات اجتماعی گروه آزمایشی و کنترل در جدول ۲ نمایش داده شده است.
جدول 2. میانگین و انحراف معیار دو گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون و پسآزمون
گروه |
متغیرها |
پیشآزمون |
پسآزمون |
||
آزمایش
|
|
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
رفتار کلیشهای |
15/46 |
97/23 |
07/30 |
51/15 |
|
مشکلات تعاملات اجتماعی |
61/74 |
85/8 |
69/65 |
69/12 |
|
کنترل |
رفتار کلیشهای |
69/46 |
09/24 |
92/45 |
53/23 |
تعاملات اجتماعی |
53/74 |
00/9 |
23/74 |
69/8 |
جدول 3. نتایج کلی تحلیل کوواریانس چندمتغیره روی میانگین تفاوت نمرههای پیشآزمون و پسآزمون در گروه آزمایش و کنترل
نوع آزمون |
مقدار |
df فرضی |
df خطا |
F |
P |
اثر پیلای |
38/0 |
2 |
21 |
69/6 |
006/0 |
لامبدای ویلکز |
61/0 |
2 |
21 |
69/6 |
006/0 |
اثر هتلینگ |
63/0 |
2 |
21 |
69/6 |
006/0 |
بزرگترین ریشۀ روی |
63/0 |
2 |
21 |
69/6 |
006/0 |
معنادارشدن شاخصهای آزمون چندمتغیره یعنی لامبدای ویلکز[49]، اثر هتلینگ[50]، بزرگترین ریشۀ اختصاصی روی[51] و اثر پیلایی[52] (05/0 < p، 69/6 = F ) مؤید این موضوع است که تفاوت معناداری حداقل در یکی از مؤلفهها ایجاد شده است.
جدول4. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و مقایسۀ پسآزمون در دو گروه با کنترل اثر پیشآزمون رفتارهای کلیشهای
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
مجذور میانگین |
F |
Sig |
مجذور اتا |
پیشآزمون |
35/6778 |
1 |
35/6778 |
57/56 |
001/0< |
71/0 |
گروه |
29/1555 |
1 |
29/1555 |
98/12 |
001/0 |
36/0 |
خطا |
89/2755 |
23 |
804/119 |
|
|
|
کل |
00/48710 |
26 |
|
|
|
|
نتایج جدول 4: جدول نشان میدهد فرضیۀ اثربخشبودن برنامۀ آموزش یکپارچگی حسی بر رفتارهای کلیشهای، تأیید شده است (05/0p<). همچنین، اندازۀ اثر برابر با 36/0 گزارش شده است که نشان میدهد 36درصد از تغییرات واریانس ناشی از متغیر مستقل است.
جدول 5. جدول نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و مقایسۀ پسآزمون در دو گروه با کنترل اثر پیشآزمون
تعاملات اجتماعی
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
مجذور میانگین |
F |
Sig |
مجذور اتا |
پیشآزمون |
24/1240 |
1 |
24/1240 |
95/17 |
001/0< |
43/0 |
گروه |
77/480 |
1 |
77/480 |
96/6 |
015/0 |
23/0 |
خطا |
83/1588 |
23 |
08/69 |
|
|
|
کل |
00/130563 |
26 |
|
|
|
|
نتایج جدول 5 نشان میدهد فرضیۀ اثربخشبودن برنامۀ آموزش یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی، تأیید شده است (05/0p<). همچنین، اندازۀ اثر برابر با 23/0 گزارش شده است که نشان میدهد 23درصد از تغییرات واریانس ناشی از متغیر مستقل بوده است.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشهای انجام گرفت. تحلیل نتایج، تأثیر مثبت مداخلۀ تمرینات یکپارچگی حسی را بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشهای گروه آزمایش نشان میدهد. این یافته با نتایج تقویزاده، شریفی درآمدی و افروز (1394)، واتلینگ و دیتز[53] (2007)، خدابخشی، عابدی و ملکپور (2014)، پفیفر و همکاران (2011)، ماتسوشیما و کاتو (2013)، ایوانگ، هوندا، ناکانه، تاناکا، تویدا و تاناکا (2014)، پریس و مک کانا[54] (2014)، کریمی، حسینی، منظری توکلی (2017)، راندل و همکاران (2019) و یولی، اسمیدت و کوینلن[55] (2020) همسو است. حساسیت بیشازحد به ویژگیهای حسی دریافتشده در این کودکان میتواند باعث ناتوانی در فیلترکردن اطلاعات اضافی شود. همچنین، میتواند به تأخیر در پردازش بینایی و شنیداری و ندادنِ پاسخ مناسب منجر شود. ازنظر اجتماعی، این نیمرخ حساسیت حسی میتواند توجه انتخابی[56] به محرکهای اجتماعی، رمزگشایی، واکنش متقابل اجتماعی و پیروی از هنجارهای اجتماعی را تحتتأثیر قرار دهد (تو و همکاران، 2020). خدابخشی، عبدی و ملکپور (2014) در پژوهش خود بیان کردند که نقص در تعامل اجتماعی در کودکان با اختلال طیف اتیسم میتواند
ناشی از اختلال در سیستم یکپارچگی حسی باشد. وقتی کودکان بتوانند اطلاعات حسی را تعدیل و تنظیم کنند، بهراحتی میتوانند به یک وضعیت بهینه دست یابند تا در تعامل اجتماعی شرکت کنند و فعالیتهای مناسب را رشد دهند. همچنین، کودکان با اختلال اوتیسم قادر به ایجاد برداشت واضحی از بدن خود نیستند؛ زیرا اطلاعات حسی کافی را از پوست، عضلات، مفاصل و سیستم دهلیزی دریافت نمیکنند؛ بنابراین، در تعامل با محیط زندگی خود و یا با دیگران دچار مشکل میشوند. تمرینات یکپارچگی حسیْ مشکلات حسی و رفتار مانند رفتارهای خودتحریکی[57] و اضطراب را کاهش میدهد؛ درنتیجه این کودکان راحتتر میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. همچنین، رحیمیان مشهدی، حجازی دینان، نظری و فرهمند (1396) در پژوهشی اثر فعالیتهای یکپارچگی حسی و حرکتی گروهی و انفرادی را بر توانایی ادراکی حرکتی و رشد اجتماعی کودکان اتیسم بررسی کردند و نتایج آنها نشان داد برنامۀ فعالیت گروهی و انفرادی در مقایسه با گروه کنترل بر توانایی ادراکی حرکتی مؤثر بوده است. در تبیین این نتایج میتوان گفت فعالیتهای یکپارچگی حسی و حرکتی مناسب به رشد جسمی و رشد رفتارهای حرکتی کمک میکند و درنهایت رشد این مهارتها به رشد رفتارهای اجتماعی کودکان منجر میشود و آنها را بهسمت معیارهای اجتماعی قابلقبول و مطلوب سوق میدهد. کودک، برای واردشدن در تعاملات اجتماعی به یک خزانۀ کامل حرکتی از اعمال عملکردی نیازمند است. هماهنگی ضعیف و حرکات خام کودکان با اختلال طیف اتیسم در مشارکت اجتماعی او تأثیر منفی میگذارد. یک مثال دربارۀ کودکان با اختلال طیف اتیسم این است که حرکات ناهماهنگ و آرام سر میتواند چرخاندن بهموقع و مؤثر سر، رسیدن، اشارهکردن و نشاندادن آن شیء را تحتتأثیر قرار دهد که اینها موضوع مهمی در پاسخ به تعاملات اجتماعی با دیگران است (رضایی و لاری لواسانی، 1396). تقویزاده، شریفی درآمدی و افروز (1394) در پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی بر کاهش رفتارهای کلیشهای کودکان با اختلال طیف اتیسم به این نتیجه رسیدند که تمرینات یکپارچگی حسی بر کاهش رفتارهای کلیشهای مؤثر بوده است. در تبیین این نتایج میتوان گفت فعالیتهای حرکتی بهعنوان جایگزین مناسب رفتارهای تکراری ازطریق بازخوردهای حسی مشابه با رفتارهای قالبی، در کاهش یا ازبینرفتن آنها نقش مؤثر دارند؛ بنابراین، هرچه همپوشانی فعالیتهای حرکتی با رفتارهای تکراری بیشتر باشد و هر مقدار این فعالیتها هدفمندتر انجام شوند، تأثیر آنها نیز بیشتر خواهد بود. برخی از متخصصان موضوع نقص در یکپارچگی حسی را برای کودکان درخودمانده مطرح کردهاند و معتقدند هر نوع نارسا کنشوری سیستم حسی، مانند پرکاری حسی و کمکاری حسی زمینه را برای بروز رفتارهایی ازقبیل چرخیدن، تکاندادن و برخی از ناهنجاریهای حرکتی در کودک فراهم میسازد (بهاری، حسنپور و امیری، 1389). اگرچه تعیین علت خاص این رفتارها دشوار است، تئوریهای مختلفی برای توضیح علت بروز آنها ایجاد شده است. نخستین توضیح این است که این رفتارها باعث تحریک لمسی و حسی فرد میشوند که ازطریق رفتارهای سازگار معمولی حاصل نمیشود. توضیح دیگر این است که از رفتارهای خودتحریکی برای تنظیم و تعدیل اطلاعات حسی برای افرادی که در دریافت و تفسیر این اطلاعات مشکل دارند، استفاده میشود (اسمیت، پرز، کوئینگ و کینالی، 2005). کاهش رفتارهای خودتحریکی در زمان استفاده از یکپارچگی حسی به این دلیل است که فرد را قادر میکند بدون خودتحریکی به پردازش محرکهای حسی بپردازد و توانایی فرد را برای پردازش اطلاعات حسی بالا میبرد (پفیفر و همکاران، 2011). طرفداران نظریۀ یکپارچگی حسی بر این باورند که پردازش حسی نامناسب یا ناقص، یک اختلال در رشد فرد است که اگر تحت درمان قرار گیرد، میتواند رشد فرد را بهبود بخشد (کامپلمنتاری، زیمر، دسچ، 2012). باتوجهبه نتایج پژوهشها و پژوهش حاضر، تمرینات یکپارچگی حسیـحرکتی موجب بهبود عملکرد کودکان با اختلال طیف اتیسم میشود. آموزش راحت، صرفهجویی در هزینهها، بینیازی از تجهیزات و امکانات زیاد، همچنین اجرای آسان توسط کودکان از مزایای تمرینات یکپارچگی حسی است؛ بنابراین، میتوان گفت تمرینات یکپارچگی حسی روش ایمن و مؤثری در بهبود عملکرد اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشهای کودکان با اختلال طیف اتیسم است. پژوهش حاضر نشان داد تمرینات یکپارچگی حسی بر رشد تعاملات اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشهای کودکان طیف اتیسم مؤثر است؛ اما این پژوهش محدودیتهایی ازجمله اندازۀ نمونۀ کوچک دارد. نمونه فقط به کودکان طیف اتیسم 5 تا 12 سال محدود است که تعمیم یافتهها را با مشکل مواجه میکند. همچنین، در این پژوهش دورۀ پیگیری انجام نشده است؛ ازاینرو پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی، پژوهشگران از نمونههای بزرگتر استفاده کنند و دورههای پیگیری را برای بررسی تداوم اثربخشی مداخله انجام دهند. همچنین، پیشنهاد میشود پژوهشهایی برای بررسی مقایسۀ اثربخشی مداخلۀ یکپارچگی حسی با سایر مداخلات درمانی برای کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شود.
[1] . Autism Spectrum Disorders
[2]. Narzisi
[3] .Thye
[4] .hand flapping
[5] .spinning
[6] .withdrawal
[7] .rocking
[8] .ear covering
[9] .insensitivity to pain
[10]. tactile defensiveness
[11] .sensory features
[12]. Watling, Hauer
[13]. Schaaf, Benevides, Kelly, Mailloux-Maggio
[14]. Smith, Press, Koenig, Kinnealey
[15]. Kaiser, Rasminsky
[16]. Schnabel
[17] .Randell
[18]. Crozier, Tincani
[19]. Scattone, Tingstrom, Wilczynski
[20] .lack of smiling
[21] .impairment in asking and responding to questions
[22] .qualitative social impairments
[23] . Deckers, Roelofs, Muris, Rinck
[24]. Matsushima & Kato
[25]. Ayres Sensory Integration
[26]. Iwanaga, Honda, Nakane, Tanaka, Toeda, Tanaka
[27] .Ayres
[28]. Pfeiffer, Koenig, Kinnealey, Sheppard, Henderson
[29]. Devlin, Healy, Leader, Hughes
[30]. Complementary, Zimmer, Desch, Pediatrics
[31]. Fazlioğlu & Baran
[32]. Watling & Dietz
[33]. Yuile, Smidt & Quinlan
[34]. Bodfish, Symons, Parker & Lewis
[35] . Repetitive Behavior Scale-Revised
[36] .Repetitive Behaviors Scale-Revised
[37]. Stereotyped Behavior
[38]. Self-injurious Behavior
[39]. Compulsive Behavior
[40]. Ritualistic Behavior
[41]. Sameness Behavior
[42] .Restricted Behavior
[43]. Mirenda
[44] .Lam & Aman
[45]. Kadesjö, Janols, Korkman, Michelsson, Strand, Trillingsgaard & Gillberg
[46] . trampoline
[47] . Ladder balance
[48] . proprioceptive
[49] .Wilkś Lamda
[50] .Hotellingś Trace
[51] .Royś Largest Root
[52]. Pillai's Trace
[53]. Watling & Dietz
[54]. Preis & McKenna
[55] .Yuile, Smidt & Quinlan, S
[56]. selective attention
[57]. self-Stimulatory behaviors