اثربخشی بازیدرمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ ـ‌کودک بر کیفیت مراقبتهای مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه خاتم. تهران، ایران

2 استادیار، گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه خاتم، تهران ایران

چکیده

 پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌‌ـ‌کودک بر کیفیت مراقبت‌های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری انجـام شد. روش پـژوهـش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌ـ‌پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال 1399 به مرکز مشاورۀ تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به‌صورت نمونه‌گیری دردسترس و براساس ملاک‌های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامۀ‌ مداخله‌ای بازی‌درمانی والد‌ـ‌کودک لندرث، طی 10 جلسۀ 2ساعته و به‌صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌های کیفیت مراقبت‌های مادرانه و پرسشنامۀ خودمهارگری بود. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک‌متغیره و چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در کیفیت مراقبت‌های مادرانه و خودمهارگری کودکان وجود دارد. یافته‌ها نشان داد بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک بر کیفیت مراقبت‌های مادرانۀ مادران و افزایش خودمهارگری کودکان تأثیر مثبت دارد (05/0>p). یافته‌های این پژوهش کارایی بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک را در خودمهارگری کودکان و کیفیت مراقبت‌های مادرانه نشان می‌دهد؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود روان‌شناسان و درمان‌گران از این روش برای ارتقای کیفیت مراقبت‌های مادرانه و افزایش خودمهارگری در کودکان استفاده کنند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Effectiveness of play therapy-based on Child parent relation therapy on the quality of maternal care and self-control of children with behavioral problems

نویسندگان [English]

  • Samaneh Pilehvar Danaloo 1
  • Mandana Niknam 2
1 Master of Science general psychology, Department of Psychology& Education, Faculty of humanities, Khatam University, Tehran, Iran
2 Assistant professor, Department of Psychology& Education, Faculty of humanities, Khatam University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The aim of this study was to determine the effectiveness of play therapy-based on Child parent relation therapy on the quality of maternal care and self-control of children with behavioral problems. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the present study included all mothers with children with behavioral problems aged 6 to 9 years who were referred to Tabassum Counseling Center in Shahriar in 2020. 24 mothers were selected by convenience sampling based on inclusion criteria and randomly assigned to experimental and control groups (12 in the experimental group and 12 in the control group). The Landreth’s Child parent relation therapy training program was performed in 10 sessions of 2 hours per week for the experimental group and the control group remained on the waiting list. Data collection tools included maternal care quality questionnaire and self-control questionnaire. Data analysis was performed using univariate and multivariate covariance analysis. The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the maternal care quality and child self-control. Findings showed that play therapy based on Child parent relation therapy has a positive effect on the maternal care quality and increases children's self-control (p <0.05). The findings of this study show the effectiveness of Child parent relation therapy on child self-control and maternal care quality. Therefore, it is suggested that psychologists and therapists use this method to improve maternal care quality and increase self-control in children.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Child parent relation therapy
  • Quality of Maternal Care
  • Self-Control
  • Behavioral Problems

مشکلات رفتاری به رفتارهای غیرعادی اطلاق می‌شود که ازنظر شدت و مدت از محدودۀ طبیعی برای سن مربوطه فراتر می‌رود. این مشکلات رفتاری در حین رشد به وجود می‌آید و می‌تواند به نقایص جدی رفتاری و مسائل احساسی منجر شود (یانگ و همکاران[1]، 2019). به‌طورکلی، مشکلات رفتاری به دو طبقه تقسیم می‌شود: اختلالات درون‌ریزی‌شده مانند اضطراب و افسردگی، که با دنیای درون فرد در ارتباط است و اختلالات برون‌ریزی‌شده مانند رفتارهای ضداجتماعی که با دنیای بیرون فرد سروکار دارد (ماندی و همکاران[2]، 2017). 14 تا 24درصد کودکان و نوجوانان با معضل اختلالات و مشکلات رفتاری و هیجانی مواجه‌اند (زنگ[3]، 2007). درصورت تداوم و درمان‌نشدن، مشکلات رفتاری می‌تواند به تأثیرات منفی در رشد اجتماعی و روابط بین‌فردی در بزرگسالی منجر شود (ماندی و همکاران، 2017). کودکان با مشکلات رفتاری اغلب خودمهارگری پایینی دارند و به‌صورت تکانشی به محرک‌ها پاسخ می‌دهند؛ درحالی‌که کودک عادی با خودمهارگری مناسب، زمانی را صرف فکرکردن به انتخاب‌ها و نتایج احتمالی می‌کند (وینستوک[4]، 2009). مهارنشدن تکانه یا تکانش‌گری، مفهومی است چندبعدی که براساس گرفتارشدن در رفتارهای بدون دوراندیشی و پاسخ‌دهی شتاب‌زده به محرک که اغلب پیامدهای سازش‌نایافته به بار می‌آورد، تعریف شده است (برون و همکاران[5]، 2017). برای اینکه کودک بتواند رفتارش را مهار کند، باید پی ببرد که خود او عامل ایجادکنندۀ یک رفتار است و درک کند که رفتار و تبعات آن نتیجۀ عملی است که تا حدی امکان کنترل آن را دارد (مک درموت[6] و همکاران، 2019). در پژوهش‌های زیادی نشان داده شده است که بین خودمهارگری پایین و مشکلات رفتاری رابطه وجود دارد. برای مثال، فلورز[7] و همکاران (2020) که دریافتند سطح پایین خودمهارگری با مشکلات رفتاری درون‌نمود و برون‌نمود مرتبط است یا پژوهش کیوتایبا[8] (2021) که اهمیت مهارت‌‌های خودمهارگری را به‌عنوان بازدارنده‌ای برای مشکلات رفتاری درون‌نمود و برون‌نمود نشان داد. مشکلات رفتاری و مهارت‌نداشتن در خودمهارگری در بسیاری از موارد باعث می‌شود که والدین به‌دلیل فشارهای ناشی از مراقبت و مسئولیت خود درگیر تعاملات نامناسب با کودک شوند و این موضوع می‌تواند در ایجاد تکانش‌گری بیشتر در این کودکان مؤثر باشد. کودکی که با غفلت و سهل‌انگاری یا با خشونت و تندرَوی تربیت شده باشد، معمولاً تکانه‌ای، خطرپذیر، دارای حساسیت پایین و خودمهارگری ضعیف است (حسینی‌نثار و فیوضات، ۱۳۹۰). سطح خودمهارگری به کیفیت تربیت کودک توسط والدین در دوره‌های کودکی اول و دوم وابسته است (برترمز[9]، 2012).

در بسیاری از مطالعات به نقش مادر در بروز مشکلات و اختلالات رفتاری و روانی کودکان اشاره شده است (قنبری، اسماعیلی، پورابراهیم و خلقی، 1395). یکی از متغیرهایی که مستقیماً دراین‌زمینه بررسی شده، کیفیت مراقبت مادرانه است که براساس نظریۀ دلبستگی مطرح شده است (قنبری و همکاران، 1390). براساس نظریۀ دلبستگی، کودکانْ والدین خود را پایگاهی امن برای برآورده‌کردن نیازهای دلبستگی و اکتشاف خود در نظر می‌گیرند و به‌طور زیستی آمادگی دارند که وقتی دچار درماندگی می‌شوند، والدین خود را پایگاه امن در نظر بگیرند که به آنها برای کشف دنیای بیرون کمک می‌کنند. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، برای بازی و ابراز هیجانات خود احساس آزادی می‌کنند؛ زیرا مطمئن هستند که وقتی به والدین خود نیاز دارند، به آنها دسترسی دارند و حمایت می‌شوند (ژوفر و همکاران[10]، 2017). تمام این ویژگیهای رفتاری مادر در ایجاد سبک دلبستگی ایمن یا ناایمن در کودک، در «کیفیت مراقبت مادرانه» انعکاس می‌یابد؛ بنابراین، می‌توان گفت کیفیت مراقبت مادرانه شامل مؤلفه‌های ثبات هیجانی مادر در ارتباط با کودک، حساس‌بودن[11]، دسترس‌پذیری[12] مادر و همسانی پاسخ‌دهی[13] مادر است که باعث ایجاد دلبستگی ایمن در کودک می‌شود (قنبری و همکاران، 1395). حساس‌بودن و پاسخ‌دهی مؤثر، دربرگیرندۀ زنجیره‌ای از تعاملات هم‌زمان و متقابل بین مادر و کودک است. به‌عبارت‌دیگر، حساس‌نبودن به‌معنای نداشتنِ دلبستگی، اعتمادبه‌نفس پایین، رشد ناسالم، افسردگی، نداشتنِ توانمندی اجتماعی و رفتارهای پرخطری است که باعث کاهش پاسخ‌دهی مناسب مادر می‌شود. همچنین، رفتارهایی ذیل پاسخ‌دهی مؤثر طبقه‌بندی می‌شود که پیشرفت‌دهنده، پیوسته و دائمی باشد (لندری و همکاران[14]، 2001). پژوهش‌ها نشان داده است کیفیت مراقبت‌های مادرانه در بسیاری از متغیرهای روان‌شناختی کودکان نقش دارد. مانند پژوهش گانگ مین و همکاران[15] (2020) که با بررسی 938 مادر و فرزند چینی نشان دادند کیفیت رابطۀ مادر با مشکلات رفتاری درون‌نمود فرزند، رابطۀ منفی دارد یا پژوهش یان، اسکوپ، سالیوان و فنگ[16] (2019) که نشان دادند مشارکت و کیفیت رابطۀ مادر، خطر ایجاد علائم افسردگی را کاهش می‌دهد. سیمون‌ـ‌پاکوئت، تترالت و برنیِر[17] (2019) نیز با بررسی 88 کودک و والدین آنها نشان دادند کیفیت مراقبت و تعامل مادر بیشتر از پدر با مدت خواب و کیفیت خواب کودک رابطه دارد؛ بنابراین، آموزش مادر به‌عنوان فردی که بیشترین زمان را با کودک می‌گذراند و بیشترین تعامل را با کودک دارد، می‌تواند بر کیفیت مراقبت‌های مادرانه مؤثر باشد.

مطالعات صورت‌گرفته بیان‌گر آن است که آن دسته از مداخلاتی که نقش والدین در آنها فعال باشد، نسبت به مداخلاتی که صرفاً بر کودک متمرکز باشد، کارایی بهتری دارد (نجاتی و همکاران، ۱۳۹۵). والدین می‌توانند با آموزش مهارت‌هایی ازطریق بازی‌درمانی به درک و پذیرشی مطلوب از رفتار کودک دست یابند. یکی از روش‌هایی که برای اصلاح رفتار کودکان استفاده می‌شود، بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک (CPRT)[18] است. مداخلات CPRT بر تقویت و ارتقای کیفیت رابطۀ والد و کودک ازطریق بازی متمرکز می‌‌شود و این فرضیه را مطرح می‌کند که بهبود کیفیت رابطۀ والد و کودک باعث بهبودی مشکلات رفتاری و هیجانی کودک می‌شود و درنتیجه سلامت روان والد و کودک را در پی دارد (لندرث و براتون[19]، ۲۰۰۲). باتوجه‌به نقش اثرگذار مراقب اصلی در تجربۀ بازی کودکان، یکی از جنبه‌های بنیادین بازی کیفیت تعامل آنها با والدینشان است. هنگامی که کودکان با هم‌بازی ماهری بازی می‌کنند، می‌توانند رفتارهای گوناگونی را تجربه کنند (هیرش، پاسک، گولینکف و همکاران[20]، ۲۰۰۴). پژوهش‌های اخیر دربارۀ اثربخشی این شیوۀ درمانی نشان داده است که اصول و مهارت‌های آموزش‌داده‌شده در آن، نگرش و رفتار والدین را نسبت به تعامل با فرزندشان تغییر و بهبود می‌دهد (وست[21]، ۲۰۱۰؛ جنسن هارت، کریستنسن، داتکا و لیشمن[22]، ۲۰۱۲). در برنامۀ آموزشی CPRT دو دسته از مهارت‌ها در دو مرحلۀ پی‌درپی آموزش داده می‌شود. در مرحلۀ تعامل کودک‌محور، مهارت‌های رایج بازی‌درمانی برای بهبود کیفیت رابطۀ والد‌ـ‌کودک به والدین آموزش داده می‌شود و در مرحلۀ تعامل والد‌محور نیز والدین، مهارت‌های لازم برای افزایش فرمانپذیری و کاهش مشکلات رفتاری فرزندانشان را می‌آموزند (گرسو، سورل و مک نیل[23]، 2001). یکی از خصوصیات مهم بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک، تمرکز آموزش‌ها بر آیندۀ رابطۀ والد‌ـ‌کودک است؛ درحالی‌که بسیاری از مداخلات والدمحور بر رویدادهای گذشته و اصلاح روابط گذشتۀ والد‌ـ‌کودک متمرکز می‌شود (رجب‌پور و مکوند، 1391). پژوهش‌ها درزمینۀ به‌کارگیری بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک نشان داده است این نوع مداخلات و آموزش‌های مبتنی‌بر آن می‌تواند بر طیف وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان و مشکلات ارتباطی والدین با کودکان اثربخش باشد. برای مثال، هجرانی، شهریاری و استکی[24] (2020) در پژوهشی نیمه‌آزمایشی با بررسی 48 دانش‌آموز پرخاش‌گر، بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک را با بازی شناختی‌ـ‌رفتاری بر متغیرهای خشم، اضطراب و تنظیم شناختی هیجان مقایسه کردند و دریافتند که بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک در مقایسه با بازی شناختی‌ـ‌رفتاری مؤثرتر است. کول‌هاف و همکاران[25] (2020) در پژوهش خود دریافتند که بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر درک والدین از مشکلات رفتاری کودکان، دسترسی عاطفی و بهبود مشکلات رفتاری کودک تأثیر دارد. دونالد و سبالوس[26] (2020) در یک مطالعۀ موردی نشان دادند درمان مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر افزایش همدلی و کیفیت مراقبت والدین و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تأثیر دارد. پژوهش هار و گرازیانو[27] (2020) مقرون‌به‌صرفه‌بودن درمان‌ مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک را بررسی کردند و نتایج پژوهش آنها نشان داد درمان مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر رفتارهای اخلال‌‌گرانه، ایجاد مهارت‌های فرزندپروری و کاهش استرس والدین مؤثر است. درنهایت، بهمنی و جهان‌بخشی (1399) در یک پژوهش نیمه‌آزمایشی دریافتند که بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر کاهش پرخاش‌گری کودک و کیفیت تعامل والد‌ـ‌کودک مؤثر است.

بنابر آنچه گفته شد، باتوجه‌به تبعات مشکلات رفتاری برای کودکان که کمبود خودمهارگری ازجملۀ آنهاست و نقش کیفیت مراقبت مادرانه در رفتارهای نامناسب کودک و باتوجه‌به ویژگی‌های مداخلۀ بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک و احتمال کارآمدیِ متغیرهای پژوهش، پژوهش حاضر در صدد پاسخ‌گویی به این سؤال است که: آیا بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک بر خودمهارگری و کیفیت مراقبت‌های مادرانه تأثیر دارد؟

 

مواد و روشها

روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌ـ‌پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸به مرکز مشاورۀ تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به‌صورت نمونه‌گیری دردَسترس و براساس ملاک‌های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. نمونه‌گیری بدین‌صورت بود که به‌دلیل شیوع کرونا و محدودیت مراجعۀ حضوری به مرکز مشاورۀ تبسم، به خانواده‌هایی که کودکی با مشکلات رفتاری برون‌سازی‌شده (مانند رفتارهای پرخاش‌گرانه، قانون‌شکنانه) و مشکلات درون‌سازی‌شده (مانند اضطراب، افسردگی و گوشه‌گیری) داشتند، فراخوانی برای مشارکت و اطلاع‌رسانی ازطریق فضای مجازی ارسال شد. پس از انتشار فراخوان 45 مادر متقاضی برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. با درنظرگرفتن احتمال ریزش، درابتدا 38 نفر برای دو گروه براساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و سپس در دو گروه کنترل (19 نفر) و آزمایش (19 نفر) به‌صورت تصادفی جایگزین شدند که درنهایت 24 نفر (12 نفر گروه آزمایش و 12 نفر گروه کنترل) تا پایان پژوهش باقی ماندند که برای تعمیم یافته‌ها، اطلاعات آنها تجزیه‌وتحلیل آماری شد. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بود از: ۱. سن کودک بدون درنظرگرفتن جنسیت 6 تا 9 سال باشد؛ ۲. مادر یا کودک خدمات مشاوره‌ای دیگری به‌طور هم‌زمان دریافت نکند؛ ۳. مادران با رضایت کامل در جلسات شرکت کنند؛ ۴. کودک دارای مشکلات ذهنی یا جسمانی نباشد. ۵. وجود مشکلات رفتاری با انجام مصاحبۀ روان‌شناس، اجرای پرسشنامۀ CBCL (خط برش نمرات بالاتر از 63) محرز شود؛ ۶. کودک درمان‌های روان‌شناختی یا دارویی حین انجام پژوهش دریافت نکند و معیارهای خروج از پژوهش نیز عبارت بود از: ۱. غیبت در جلسات درمانی بیش از دو جلسه؛ ۲. حضورنیافتن در جلساتی که پرسشنامه‌ها در آن تکمیل می‌شود.

 

ابزار

  1. 1. فهرست رفتاری کودک (CBCL) [28]: این مقیاس در نظام سنجش مبتنی‌بر تجربۀ آشنباخ[29] برای ارزیابی صلاحیت، مشکلات عاطفی‌ـ‌رفتاری کودکان و نوجوانان ۶ تا ۱۸سال تدوین شده است که والدین یا فردی که سرپرستی کودک را بر عهده دارد و یا فردی که با کودک در محیط‌های شبیه به خانواده زندگی می‌کند و کودک را کاملاً می‌شناسد، براساس وضعیت 6 ماه گذشتۀ کودک، تکمیل می‌کند. این فهرست دو بخش دارد. بخش اول مربوط به صلاحیت کودک در حوزه‌هایی مانند فعالیت‌ها، روابط اجتماعی و مدرسه است و بخش دوم مربوط به مشکلات عاطفی‌ـ‌رفتاری است که می‌توان آن را به دو صورت بررسی کرد. می‌توان از نیم‌رخ‌هایی که براساس DSM تنظیم شده است، استفاده کرد که مشکلاتی مانند مشکلات عاطفی، اضطراب، بدن، نارسایی توجه/فزون‌کنشی، تضادورزی جسورانه و مشکلات رفتاری را دربر می‌گیرد. همچنین، می‌توان آن را براساس مقیاس‌های نشانگانی که مبتنی‌بر تجربه است، بررسی کرد. نشانگان مجموعه‌ای از مشکلات و نشانه‌هاست که تمایل به وقوع هم‌زمان دارند. برای تشخیص نشانگان در فهرست رفتاری کودک از روش تحلیل عوامل استفاده شده است که براساس آن، عوامل یا نشانگان اضطراب/افسردگی، گوشه‌گیری، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، رفتارهای قانون‌شکنانه و رفتارهای پرخاش‌گرانه و سایر مشکلات به وجود آمده‌ است. بدین‌ترتیب، در نمره‌گذاری مبتنی‌بر تحلیل عاملی 9 زیرمقیاس و 3 مقیاس وجود دارد که عبارت است از: 1. مقیاس مشکلات درون‌نمود که از جمع نمره‌های زیرمقیاس‌های اضطراب/افسردگی، گوشه‌گیری/افسردگی و شکایات جسمانی به دست می‌آید؛ 2. مقیاس مشکلات برون‌نمود که از جمع نمره‌های زیرمقیاس‌های رفتاری قانون‌شکنانه و رفتارهای پرخاش‌گرانه به دست می‌آید و 3. دیگر مشکلات که از جمع نمره‌های زیرمقیاس‌های مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه و سایر مشکلات به دست می‌آید. مجموع نمره‌های مقیاس‌های 1، 2 و 3 نمرۀ‌ کل است که معرف مشکلات رفتاری کودک است (آشنباخ و رسکورلا[30]، 2001). تعداد سؤالات این بخش 113 است و پاسخ‌دهنده براساس وضعیت کودک در 6 ماه گذشته هر سؤال را به‌صورت 0=نادرست، 1=تا حدی درست، و 2=کاملاً یا غالبا درست، درجه‌بندی می‌کند. در پژوهش حاضر، بخش دوم پرسشنامه بررسی شد و از این بخش مقیاس‌های مشکلات درون‌نمود و برون‌نمود به‌صورت جداگانه تحلیل شد. آشنباخ و رسکورلا (2001) پایایی آزمون‌ـ‌بازآزمون را بین 93/0 تا 1 برای نمرات به‌دست‌آمده از مصاحبه‌گران مختلف و گزارش‌های والدین با فاصلۀ زمانی 7 روز به دست آوردند. این ابزار را تهرانی‌دوست و همکاران (۱۳۸۱)برای اولین بار در ایران ترجمه کردند و به کار بردند. در پژوهش مینایی (1385) دامنۀ ضرایب همسانی درونی مقیاس‌ها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ از ۶۳/۰ تا ۹۵/۰ گزارش شده است. ثبات زمانی مقیاس‌ها با استفاده از روش آزمون‌ـ‌بازآزمون با فاصلۀ زمانی ۵ تا ۸ هفته بررسی شده که دامنۀ ضرایب ثبات زمانی از ۳۲/۰ تا ۶۷/۰ به دست آمده است. همچنین، توافق بین پاسخ‌دهندگان نیز بررسی شده است که دامنۀ این ضرایب از ۰۹/۰ تا ۶۷/۰ نوسان داشته است. به‌طورکلی، در پژوهش مینایی (۱۳۸۵) این نتیجه حاصل شده است که این پرسشنامه از اعتبار و روایی مطلوب و بالایی برخوردار است و با اطمینان می‌توان از آن برای سنجش اختلالات عاطفی‌ـ‌رفتاری کودکان و نوجوانان ۶ تا ۱۸ساله استفاده کرد. یزدخواستی و عریضی (۱۳۹۰) ضریب اعتبار آلفای کرونباخ را برای این پرسشنامه در سه فرم والدین، معلم و کودک به‌ترتیب ۹۰/۰، ۹۳/۰ و ۸۲/۰ به دست آورده‌اند.
  2. پرسشنامۀ کیفیت مراقبت‌های مادرانه (MCQS)[31]: یک مقیاس خودگزارش‌دهی است که قنبری، خداپناهی، مظاهری و لواسانی در سال 1390 براساس نظریۀ دلبستگی و به‌منظور بررسی مؤلفه‌های سبک مراقبتی مادر از کودک ساخته‌اند و طراح خارجی ندارد. این پرسشنامه ۳۲ سؤال دارد و نمره‌گذاری آن براساس لیکرت 5درجه‌ای (اصلاً این‌گونه نیست، گاهی این‌گونه است، نظری ندارم، اغلب این‌گونه است و همیشه این‌گونه است) درجه‌بندی شده است. دامنۀ نمرات از 32 تا 160 است و نمرات بیشتر نشان‌دهندۀ کیفیت مراقبت بالاتر است.‌ این پرسشنامه سه بُعد تعارض و سردرگمی (سؤالات 3، 6، 9، 10، 15، 18، 19، 24، 25، 30، 31، 32)، حساس‌بودن و پاسخ‌دهی (2، 5، 8، 11، 12، 16، 17، 22، 26، 27) و دسترس‌پذیری (1، 4، 7، 13، 14، 20، 21، 23، 28، 29) دارد. برای به‌دست‌آوردن امتیاز مربوط به هر بُعد، مجموع امتیازات مربوط به تک‌تک سؤالات آن بُعد را با هم محاسبه می‌کنند. امتیازات بالاتر در هر بُعد نشان‌دهندۀ تمایل بیشتر فرد پاسخ‌دهنده به آن بُعد خواهد بود و برعکس. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد سه عامل مهم تعارض و سردرگمی (12 ماده)، حساس‌بودن و پاسخ‌دهی (10 ماده) و دسترس‌پذیری (10 ماده) در این پرسشنامه است. تمامی عامل‌ها با استفاده از آلفای کرونباخ همسانی بالایی (بین 82/0 تا 84/0) داشته‌اند. همچنین، روایی آزمون‌ـ‌بازآزمون این پرسشنامه در بازۀ زمانی 20روزه نشان‌دهندۀ ثبات نمره‌ها بود. در پژوهش حاضر نیز پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد.
  3. پرسشنامۀ خودمهارگری کندال و ویلکاکس (SCRS)[32]: مقیاس ارزیابی خودمهارگری که کندال و ویلکاکسون در سال 1979 به‌منظور سنجش میزان کنترل کودکان بر خود ساخته‌اند. این مقیاس با 33 عبارت برای ارزیابی میزان رفتار خویشتن‌دارانه (نقطۀ مقابل رفتارهای غریزی و تابع امیال) در کودکان طراحی شده است. مقیاس ارزیابی خودمهارگری را ناظری که رفتار کودک را ارزیابی می‌کند، به کار می‌گیرد. این مقیاس براساس مدل خویشتن‌داری مدل شناختی‌ـ‌رفتاری طراحی شده است. علت طراحی این مقیاس، نبود مقیاس‌هایی برای سنجش خویشتن‌داری کودکان و نیاز به وجود ابزاری بود که بتواند برای ارزیابی تغییرات در پی درمان به کار گرفته شود. 10 سؤال این پرسشنامه مربوط به خودمهارگری، 13 سؤال آن مربوط به تکانش‌گری و 10 سؤال آن نیز مربوط به هر دو عامل تکانش‌گری و خودمهارگری است. نمرۀ کلی به‌دست‌آمده از این مقیاس، بیان‌گر میزان خودمهارگری است و برای ارزیابی متغیر تکانش‌گری سؤالات 2-10-14-15-16-17-18-20-21-22-25-28-30 مربوط به خرده‌مقیاس تکانش‌گری بوده است. ضریب پایایی این مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ 98/0 و با استفاده از روش بازآزمایی، 84/0 محاسبه شده است که قابل‌قبول است. همچنین، در ایران به‌پژوه، غباری، علیزاده و همتی‌علمدار[33] (۲۰۰۷) ویرایش و روایی محتوایی آن را تأیید کرده‌اند که پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ بر روی یک نمونۀ صدنفری از دانش‌آموزان شهر تهران 98/0 محاسبه شده است. سؤالات این پرسشنامه به‌صورت مثبت و منفی است و یک مقیاس لیکرت ۷درجه‌ای دارد که نمرۀ ۱ از سؤالات مثبت نشان‌دهندۀ حداکثر خودمهارگری و نمرۀ ۷ نشان‌دهندۀ حداقل خودمهارگری است. نمرات سؤالات منفی کاملاً برعکس است. دامنۀ نمرات از 33 تا 231 در نوسان است که هرچه نمرۀ کودک به 231 نزدیک‌تر باشد، خودمهارگری کمتری دارد. در خرده‌مقیاس تکانش‌گری که 13 سؤال را دربر می‌گیرد و دامنۀ سؤالات از 13 تا 91 است، هرچه نمرۀ کودک به 91 نزدیک‌‌‌تر شود، تکانش‌گری بیشتری دارد. در پژوهش حاضر نیز پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 93/0 به دست آمد.

 

روش اجرای پژوهش

این پژوهش دو مرحلۀ مطالعۀ مقدماتی و بررسی اصلی داشت. هدف از مرحلۀ مقدماتی، اشراف و مهارت در بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک، تهیه و بررسی شیوه‌نامۀ آن و آماده‌سازی ابزارهای پژوهش و بررسی اعتبار و پایایی آنها بود. مرحلۀ اصلی انتخاب نمونه و اجرای شیوه‌نامۀ بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک، گردآوری و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات بود. ابتدا در یک جلسۀ مقدماتی، دربارۀ اهداف جلسات، نحوۀ اجرا، زمان و مکان تشکیل جلسات و ملاحظات اخلاقی (مانند محرمانه‌بودن اطلاعات و هویت شرکت‌کنندگان و آزادی در مشارکت‌نکردن) با شرکت‌کنندگان گفت‌وگو شد و در گام بعدی بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک (لندرث و براتون، 1980) برای گروه آزمایش اجرا شد؛ به‌این‌صورت که شیوه‌نامه در 10 جلسۀ 2ساعتی در طی تابستان 1399 در مرکز تبسم برای گروه آزمایش اجرا شد. اولین جلسه در تاریخ 17 خرداد انجام گرفت که پس از آن هر جلسه در روزهای شنبه هر هفته تقریباً به‌صورت مداوم تشکیل شد و در این مدت برای گروه کنترل درمان روان‌شناختی خاصی ارائه نشد. گفتنی است که به‌دلیل شیوع پاندمی کرونا، جلسات با رعایت کامل شیوه‌نامه‌های بهداشتی اعلام‌شده ازسوی وزارت بهداشت به اجرا درآمد. درنهایت، تعدادی از مادران (۷ نفر) باوجودِ تمایل زیادی که درابتدا به شرکت در پژوهش نشان داده بودند، تا پایان پژوهش، از هریک از گروه‌های آزمایش و کنترل از شرکت در پژوهش صرف‌نظر کردند. بعد از اتمام جلسات آموزشی گروه آزمایش، مجدداً دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه‌های پژوهش را تکمیل کردند و درنهایت داده‌های به‌دست‌آمده از هر دو گروه با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تجزیه‌وتحلیل شد. در زیر، خلاصه‌ای از بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک (توسط لندرث و براتون، 1980) آورده شده است:

 

 

جدول 1.خلاصۀ مداخله بازیدرمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک

تکالیف

محتوا

اهداف

جلسات

ضبط ویدئو صحنۀ بازی در منزل، پاسخ به احساسات و کاملکردن برگۀ کار کلاسی در منزل

ترغیت و تشویق والدین به شرکت در جلسات با همدلی و تأکید بر کارآیی جلسات، عادی‌سازی وجود مشکلات ارتباطی بین والد و کودک، مرور کلی موضوعات جلسات آموزشى CPRT و ارائۀ مفاهیم کلیدی و ضروری (با مراجعه به جزوه). ایفاى نقش مهارت‌هاى بازى‌درمانى، نمایش فیلم به‌منظور آموزش مهارت‌ها به والدین،

ارائۀ تکلیف خانگی.

توضیح اجمالى موضوعات جلسات آموزشى CPRT و مفاهیم ضرورى مرتبط با آن

و معارفۀ گروهی

جلسۀ اول

تهیة مجموعۀ‌ اسباببازىهاى مورد نیاز و تعیین زمان و مکانى مناسب براى بازى

بررسی تکلیف جلسة قبل، تبادل صمیمی و دوستانه، تشویق والدین به بیان تجارب و شرکت در فعالیت گروهی، آموزش اصول اساسی زمان کیفی با کودک (نحوۀ گذراندن 30 دقیقه بازی کیفی با کودک و تبعیت از کودک برای انتخاب زمان و مکان بازی)، معرفى اسباب‌بازی‌های موردنیاز جلسات بازى و توضیح دربارۀ نحوۀ استفاده از آنها، معرفى و ایفاى نقش مهارت‌هاى اساسى جلسۀ بازى

آموزش اصول اساسی بازی‌درمانی30دقیقه‌ای والد‌ـ‌کودک

جلسۀ دوم

تکمیل فهرست اسباببازىها، تعیین زمان و مکان بازى، تهیة کارت‌‌هاى تعیین وقت براى هر جلسة بازى، مرور باید و نبایدها و مهارتهاى هر جلسه، قبل از شروع بازى، درصورت امکان ضبط و ثبت محتوای جلسات بازى در منزل.

 

مرور تکالیف خانگى جلسة قبل و مرور جواب‌هاى والدین به‌وسیلۀ برگه‌هاى پاسخ‌گویى انعکاسى، ذکر مقررات و بایدها و نبایدهاى جلسات بازى. بایدها: لزوم آماده‌سازی شرایط مکانی و ساختار اولیه، واگذاری مسئولیت رهبری جلسه به کودک، شرکت فعالانه در بازی پیشنهادی کودک، شرح آنچه دیده می‌شود، لزوم انعکاس احساسات کودک، مشخص‌سازی محدودیت‌ها، به‌رسمیت‌شناختن قدرت کودک و تشویق کودک.

نبایدها: انتقاد از رفتارهاى کودک، تعریف و تمجید بى‌جا از کودک، پرسش سؤالات هدایت‌کننده از کودک، قطع بازی، آموزش یا ارائۀ اطلاعات و نصیحت به کودک دربارۀ موضوعی خاص، انفعال و سکوت در طول بازی، نصیحت اخلافی به کودک.

ارائۀ تکالیف منزل (ارجاع والدین به جزوه)

معرفى بایدها و نبایدهاى جلسات بازى

جلسۀ سوم

تکمیل برگههاى مخصوص تمرین محدودیتگذارى، قبل از شروع جلسة بازى مطالب مجدداً مرور شود، مقررات و بایدها و نبایدهاى جلسۀ بازى مرور شود، مجدداً فرم مراحل و فرایندها بررسی و مرور شود، اجرای جلسة بازى و تکمیل یادداشت‌‌هاى مربوط به جلسة بازى والدین و توجه به احساسات و عواطف کودک در طول جلسة بازى.

مرور تکالیف جلسة قبل و مرور جلسات بازى ضبط‌شده، درمیان‌گذاشتن دوستانة اطلاعات آموزشى، اعمال سه گام محدودیت‌گذارى (ارجاع والدین به جزوه)، ایفاى نقش در مهارت‌هاى موردنیاز در جلسة بازى و سه گام محدودیت‌گذارى.

تعیین تکالیف منزل.

آموزش اعمال سه‌گانۀ محدودیت‌‌گذاری

جلسۀ چهارم

تمرین مراحل سهگانۀ محدودیت در منزل

ارائه و تکمیل فرمها در منزل و انتخاب داوطلب برای ضبط فیلم برای جلسۀ آینده.

اگر در طول جلسۀ بازی به اجرای تعیین محدودیت‌‌ها نیازی بود، در برگه شرح بدهند که چه اتفاقی افتاد که به تعیین محدودیت‌‌ها نیاز پیدا شد.

بررسی گزارش‌های والدین از جلسات بازى و مشارکت فعالانه در مرور جلسات ضبط‌شدۀ والدین (جلسة بازى ضبط‌شده مرور و بررسی شود). مرور مباحث و مطالب مربوط به محدودیت‌گذارى، چگونگی بیان محدویت‌‌گذاری و علت به‌کارگیری آن، تبادل‌نظر والدین دربارۀ خودآگاهی‌شان.

تمرکز عمدۀ این جلسه بر حمایت و تشویق والدین در هنگام یادگیری و تمرین مهارت‌‌های جلسۀ بازی است

جلسۀ پنجم

تأکید بر اجراى جلسات بازى: در زمان و مکان ثابت همیشگى، مرور بایدها و نبایدهاى جلسة بازی و فهرست مهارت‌‌هاى جلسة بازى، تکمیل یادداشت‌‌هاى مربوط به جلسة بازى والدین، استفاده از فهرست مهارتهاى جلسة بازى برای تعیین آنچه انجام خواهد شد.

بحث دربارۀ تقویت و ایجاد و توسعۀ اعتمادبه‌نفس در والدین و تشویق والدین به ایجاد و تقویت عزت‌نفس کودک ازطریق مشارکت و پاسخ‌گویی فعالانه. در ابتداى جلسه، والدین بازی‌درمانی در منزل خود را گزارش دادند و سپس جلسة بازى نقد و بررسى شد. جلسات بازى‌ای که والدین ضبط کرده بودند، مرور شد. به والدین درزمینۀ دادن حق انتخاب به کودک و همچنین مسئولیت‌‌پذیری و تصمیم‌گیری آموزش داده شد.

هدف این جلسه در برخورد با والدین، تقویت و ایجاد احساس کارآمدی آنها، ازطریق ایجاد حس عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس آن‌هاست.

جلسۀ ششم

نامهاى را براى فرزندتان بنویسید؛ به‌طوریکه در آن به خصایص مثبت او که قابلتحسین است، اشاره کنید (از فهرست صفات و خصایص مثبتى که در دفترچة والدین موجود است، کمک بگیرید).

مرور باید و نبایدهاى جلسة بازی و فهرست مربوط به مهارت‌‌هاى جلسة بازى.

تکمیل یادداشت‌‌هاى والدین از جلسة بازى در منزل.

ارائة مبحث حق انتخاب پیشرفته، درنظرگرفتن مجموعه‌ای از انتخاب‌ها به‌عنوان پیامدهاى رفتارى کودک، مرور غیررسمى تکالیف درخلال گزارش‌های والدین از جلسات بازى در منزل، مرور جلسات بازى ضبط‌شده و بحث و گفت‌وگو دربارۀ آنها با نظارت درمان‌گر، توضیح فرایند تقویت عزت‌نفس در کودک، تعیین تکالیف منزل (ارجاع والدین به جزوه).

هدف اصلی جلسۀ هفتم تشویق والدین به کسب مهارت‌ها و پیشرفت‌‌هایشان و به‌تبعِ آن، بالارفتن اعتمادبه‌نفس ازطریق دریافت حمایت و بازخورد مثبت و تقویت‌‌کننده از گروه بود. آموزش پاسخ‌‌هاى تقویت‌کننده و سازندۀ عزت‌نفس در کودکان.

جلسۀ هفتم

ترتیبی داده شد تا دو نفر از مادران در جلسات بعد فیلم تهیه کنند تا مشکلاتشان بررسی شود.

بهمحضِ انجام موفقیتآمیز مهارتها در جلسة بازى، از والدین خواسته شد به‌تدریج این مهارت‌‌ها را در خارج از جلسة بازى به کار ببرند.

مرور غیررسمى و دوستانة اطلاعات و تکالیف خانگى در هنگام گزارش والدین از جلسات بازى در منزل و تعمیم مهارت‌‌هاى جلسة بازى به موقعیت‌‌هاى خارج از جلسه، گزارش والدین از کاربرد مهارت پاسخ‌دهى عزت‌نفس‌دهنده در شرایط خارج از جلسة بازى، گزارش والدین دربارۀ به‌کارگیری مهارت‌های پاسخ‌دهی ایجادکنندۀ عزت‌نفس در خارج از جلسۀ بازی و همچنین کاربرد این مهارت‌ها هنگام بازی همراه با گزارشی از دیگر بخش‌‌های جلسات بازی، آموزش عبارات تشویق‌آمیزی که حاکی از اعتماد، مبتنی‌بر همکاری و قدردانی، پیشرفت و به‌طورکلی پذیرش و ارزش‌نهادن است.

حمایت و تشویق مهارت‌‌هاى والدین و اعتمادبه‌نفس‌دادن به آنها ازطریق گفت‌وگوى گروهى و بازخوردگرفتن اعضاى گروه از یکدیگر

آموزش مهارت تشویق‌کردن

جلسۀ هشتم

تکمیل یادداشت‌‌هاى والدین از جلسة بازى در منزل.

 

زمان بیشترى به بحث‌‌هاى گروهى والدین دربارۀ آنچه خارج از جلسة درمان رخ داده بود، پرداخته شد، بر بایدهاى جلسة بازى تأکید شد.

درمیان‌گذاشتن تجارب والدین از کاربرد مهارت‌‌ها در موقعیت‌هاى خارج از جلسات بازى، آموزش محدودیت‌گذاری پیشرفته

جلسۀ نهم

تأکید بر تداوم جلسات بازی‌درمانی در منزل و خارج از منزل

تبادل دوستانه و غیررسمی اطلاعات

فیلم‌‌های ضبط‌شده مرور شد و مطالب مربوط به فرایند اختتام دورۀ آموزشی بیان شد.

از والدین خواسته شد فکر کنند و بگویند کودکان درحال‌حاضر نسبت به هفته‌های گذشته چه تفاوتی کرده‌اند.

تجارب کسب‌شده و مهارت‌های والدین خلاصه شد و براى جداشدن از گروه و مستقل‌عمل‌کردن آماده شد.

به مادران اجازه داده شد تغییرات رخ‌داده در رابطه‌شان را تعبیر و تفسیر کنند و بر نقاط قوت و پیشرفت‌هاى حاصل‌شده در تغییرات رفتارى والدین و کودک تمرکز شد.

هدایت، ارزیابی و پیگیری جلسات بازی و مهارتهای والدین در این زمینه

جلسۀ دهم



یافتهها

شرکت‌کنندگان این پژوهش 24 نفر از مادران کودکان با مشکلات رفتاری بودند که در دامنۀ سنی ۴۵-۲۵ سال قرار داشتند. ۵۵درصد گروه کنترل در دامنۀ سنی 25 تا 35 سال و 45درصد بین 36 تا 45 سال و در گروه آزمایش 48درصد بین 25 تا 35 سال سن داشتند و 52درصد بین 36 تا 45 سال سن داشتند. در گروه آزمایش 63درصد تحصیلات لیسانس و 24درصد فوق‌لیسانس داشتند و کمترین آزمودنی‌ها 13درصد دارای تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم بودند. در گروه کنترل بیشتر آزمودنی‌ها (46درصد) فوق‌لیسانس و کمترین آزمودنی‌ها (23درصد) تحصیلات لیسانس داشتند. در هر دو گروه کنترل و آزمایش، بیشتر آزمودنی‌ها خانه‌دار بودند. 77درصد افراد در گروه آزمایش و 80درصد در گروه کنترل خانه‌دار بودند. از بین کودکان نیز 42درصد دختر و 58درصد پسر بودند.

جدول 2 یافته‌های توصیفی مربوط به کیفیت مراقبت‌های مادرانه و خودمهارگری را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 2. میانگین و انحراف معیار متغیرهای کیفیت مراقبتهای مادرانه و خودمهارگری در گروه‌های آزمایش و کنترل

متغیرها              مراحل

آماره

کنترل

آزمایش

سطح معنی‌داری  شاپیروویلک

میزان تغییر

کنترل

آزمایش

کنترل

آزمایش

 

کیفیت مراقبت مادرانه

تعارض و سردرگمی

پیش‌آزمون

میانگین

50/40

83/44

211/0

562/0

08/2-

 

 

75/15-

 

 

 

انحراف معیار

39/11

40/7

 

پس‌آزمون

میانگین

42/38

08/29

223/0

515/0

 

انحراف معیار

07/11

79/4

 

حساس‌بودن و پاسخ‌دهی

پیش‌آزمون

میانگین

00/24

75/24

023/0

706/0

08/1

 

 

33/9

 

 

 

انحراف معیار

04/7

14/4

 

پس‌آزمون

میانگین

08/25

08/34

017/0

117/0

 

انحراف معیار

77/5

90/5

 

دسترس‌پذیری

پیش‌آزمون

میانگین

42/17

75/16

651/0

932/0

33/1

 

 

17/9

 

 

 

انحراف معیار

64/2

31/4

 

پس‌آزمون

میانگین

75/18

92/25

495/0

256/0

 

انحراف معیار

42/2

87/5

 

خودمهارگری کودکان

پیش‌آزمون

میانگین

67/212

17/215

710/0

471/0

09/7-

 

 

09/44-

 

 

 

انحراف معیار

74/8

26/10

 

پس‌آزمون

میانگین

58/205

08/171

036/0

770/0

 

انحراف معیار

91/7

78/22

                               





پیش از بررسی داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک‌متغیری (آنکووا) و چندمتغیری (مانکووا) ابتدا نرمال‌بودن توزیع داده‌ها با استفاده از آزمون شاپیرو‌ـ‌ویلک بررسی و تأیید شد (001/0<p). مفروضۀ همگنی واریانس‌ها در متغیرهای پژوهش نیز با استفاده از آزمون لوین تأیید شد. نتایج نشان می‌دهد سطح معنی‌داری برای تمامی متغیرها بیشتر از مقدار 05/0 است (05/0 >p) که بیان‌گر این است که پراکندگی متغیرهای وابسته در سطوح گروه‌ها (متغیر مداخله‌گر) همگن و مشابه است. همچنین، همگن‌بودن ماتریس‌های واریانس‌ـ‌کوواریانس با استفاده از آزمون ام‌باکس آزموده شد و نشان داد ماتریس‌های واریانس‌ـ‌کوواریانس (001/0<p) به‌دست‌آمده همگن است؛ بنابراین، تمام مفروضه‌های آزمون مانکووا برقرار است و می‌توان برای تحلیل داده‌ها از آن استفاده کرد.

 

 

جدول 3. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیره (آنکووا) با هدف بررسی تأثیر مداخله بر خودمهارگری کودکان

متغیر وابسته

منابع تغییر

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

آمارۀ F

سطح

معنی‌داری

اندازۀ اثر

خودمهارگری کودکان

گروه (مداخله)

77/7489

1

77/7489

37/26

001/0 >

557/0

پیش‌آزمون

11/431

1

11/431

52/1

232/0

067/0

خطا

73/5964

21

04/284

 

 

 

کل

864804

24

 

 

 

 



نتایج آزمون آنکووا نشان داد تأثیر مداخلۀ بازی‌درمانی بر خودمهارگری کودکان تأیید شده است (05/0>p). سطح معنی‌داری اثر گروه کمتر از مقدار مفروض 05/0 است که نشان از اثربخشی مداخله بر خودمهارگری کودکان دارد. اندازۀ اثر به‌دست‌آمده مقدار 557/0 است که نشان از تأثیر مناسب مداخلۀ بازی‌درمانی بر خودمهارگری کودکان دارد. براین‌اساس، فرضیۀ پژوهش مبنی‌بر تأثیر بازی‌درمانی cprt بر خودمهارگری کودکان تأیید می‌شود.

 

 

جدول 4. نتایج آزمون (مانکووا) برای بررسی اثر عامل گروه (مداخله) بر مؤلفههای کیفیت مراقبتهای مادرانه

منبع اثر

متغیر وابسته

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین

مجذورات

مقدار F

سطح

 معنیداری

اندازۀ اثر

گروه

تعارض و سردرگمی

39/783

1

39/783

74/49

001/0 >

724/0

حساس‌بودن و پاسخ‌دهی

06/445

1

06/445

60/29

001/0 >

609/0

دسترس‌پذیری

80/289

1

80/289

19/14

001/0 >

427/0

001/0 > p  و  95/36 =    F و 133/0 = Wilks Lambda



نتایج بررسی تأثیر آزمون لامبدای ویلکز (تأثیر چندمتغیره) نشان داد لامبدای ویلکز برابر با 133/0 و مقدار F برابر با 95/36 است که در سطح اطمینان حداقل 95درصد معنی‌دار است (05/0>p) که بدین معناست که اثر مداخله در حداقل یکی از متغیرهای وابسته معنی‌دار است. معنی‌داربودن آزمون لامبدای ویلکز نشان از تأثیر مداخله بر حداقل یکی از مؤلفه‌های کیفیت مراقبتهای مادرانه دارد (05/0 >p).

نتایج آزمون مانکووا و تأثیر مداخله بر هرکدام از مؤلفه‌های کیفیت مراقبت‌های مادرانه نشان داد مداخلۀ انجام‌شده در تمامی موارد تأثیر معنی‌دار داشته است (05/0 >p). سطح معنی‌داری به‌دست‌آمده برای سه متغیر وابسته (تعارض و سردرگمی، حساس‌بودن و پاسخ‌دهی و دسترس‌پذیری) کمتر از مقدار مفروض 05/0 است که نشان می‌دهد مداخله از نوع بازی‌درمانی CPRT توانسته است به تغییر معنی‌دار در میزان هرکدام از مؤلفه‌ها منجر شود. اندازۀ اثر میزان تأثیر مداخله بر متغیرهای وابسته را نشان می‌دهد. مقایسۀ اندازه‌های اثر به‌دست‌آمده نشان می‌دهد مداخله‌های انجام‌شده بیشترین تأثیر را بر تعارض و سردرگمی (724/0) و کمترین تأثیر را بر دسترس‌پذیری (427/0) داشته است.

 

بحث و نتیجهگیری

هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر بهبود کیفیت مراقبت‌های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری بود. نتایج پژوهش نشان داد بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک بر بهبود کیفیت مراقبت‌های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری تأثیر مثبت دارد و گروه آزمایش که مداخله را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه کنترل در متغیرهای وابسته تغییرات معنی‌داری را تجربه کرده بودند.

براساس یافته‌ها، بازی‌درمانی مبتنی‌بر تعامل والد‌ـ‌کودک باعث افزایش معناداری در کیفیت مراقبت‌های مادرانه شد؛ بنابراین، فرضیۀ پژوهش تأیید می‌شود. این یافته با نتایج پژوهش‌های دونالد و سبالوس (۲۰۲۰)، هار و گرازیانو (2020) و هجرانی، شهریاری و استکی (2020) هم‌خوانی دارد.

در تبیین تأیید احتمالی این فرضیه می‌توان گفت کیفیت مراقبت مادرانه بر نظریۀ دلبستگی استوار است و این نظریه، دلبستگی را نتیجۀ پیوندی عاطفی و عمیق بین کودک و مراقب می‌داند که ویژگی‌هایی نظیر حساسیت، حمایت، تحریک، نگرش مثبت و روابط متقابل دارد. در این روش تمرکز بر ایجاد رابطۀ عاطفی موجود بین مادر و کودک است و تلاش می‌شود تا والدین با به‌کارگیری شیوه‌های بازی‌درمانی کودک‌محور بتوانند جایگزین خوبی برای بازی‌درمان‌گران کودکان خود باشند و محیط امن و سالمی برای آنها فراهم کنند (لندرث و براتون، ۲۰۰۶). این مداخله بر اصلاح کیفیت مراقبت مادران تمرکز می‌کند و به مادران کمک می‌کند تا روابط گرم و عاطفی و پاسخ‌گو با کودکانشان داشته باشند. در مداخلۀ CPRT مادران روش پاسخ‌گویی انعکاسی را می‌آموزند که یکی از مؤلفه‌های مراقبت‌های مادرانه است. این روش بر اصولی تأکید دارد که عبارت است از: 1. پیروی و تبعیت از کودک به‌جای هدایت او؛ به‌این‌صورت که مادر در انجام بازی از کودک پیروی کند و نظر شخصی خود را در طی بازی به کودک تحمیل نکند و زمانی در بازی شرکت کند که کودک از وی درخواست کند؛ ۲. انعکاس و برگرداندن رفتارها، افکار، نیازها، آرزوها و احساسات کودک بدون سؤال‌کردن؛ به‌این‌معنا که وقتی کودک احساساتش را بروز داد، مادر بدون سؤال‌کردن، ازطریق حالت صورت، لحن و حرکاتش نشان دهد که کودک را درک می‌کند؛ ۳. والدین بتوانند کودک را بفهمند و برای اینکه کودک احساس کند فهمیده شده است، تلاش کنند. درواقع، در جلسات CPRT فرصتی ایجاد می‌شود تا مادر نوع دیگری از رابطه با فرزند خود را تجربه کند و در این فرایند، کودک نیز متوجه می‌شود که مادر او را همان‌گونه که هست، می‌پذیرد و دوست دارد. چنانچه کودک در فرایند بازی با مادر، رابطه‌ای را تجربه کند که احساس کند درک شده است و از او مراقبت می‌شود، مشکلات زیادی را برون‌ریزی می‌کند و تنش‌ها، عواطف و موانع آن آزاد می‌شود.

یکی دیگر از مؤلفه‌های مراقبت‌های مادرانه، دردسترس‌بودن است که CPRT امکان دردسترس‌بودن را در رابطۀ مادر‌ـ‌کودک فراهم می‌کند. یکی از شرایط مهمی که CPRT در نظر می‌گیرد، این است که بازی باید در مکان و زمان ثابت و بدون مزاحمت در خانه انجام شود؛ بدین‌معنی که زمان بازی ازپیش طوری تنظیم می‌شود که کسی مزاحم نشود و یا مادر تلفنی با کسی صحبت نکند. مادران در این زمان خاص، صحنۀ بازی را طوری آماده می‌کنند که کودک بتواند بازی را هدایت کند و مادر از او پیروی کند. دنبال‌کردن کودک توسط مادر با نگاه مشتاقانه و مشاهدۀ دقیق بازی کودک می‌تواند مؤلفۀ دسترس‌پذیری در کیفیت مراقبت‌های مادرانه را افزایش دهد. وظیفۀ اصلی مادر، همدلی‌کردن با کودک است تا نشان دهد افکار، عواطف و نیاز او را می‌فهمد.

مؤلفۀ سومِ مراقبت مادرانهْ تعارض و سردرگمی است که می‌تواند با روش CPRT تحت‌تأثیر قرار گیرد. مادران می‌توانند با استفاده از گروهی‌بودن CPRT، ضمن تعامل با دیگر مادران و درمان‌گر به خودآگاهی بیشتری دست یابند و به‌این‌ترتیب بر رفتارهای خود تسلط پیدا کنند. مادر می‌آموزد به‌عنوان والد مراقبت‌کننده ابتدا مراقب رفتارهایش باشد تا بتواند با کودک رفتار درست داشته باشد. مادر باید از نقص‌های مهارت‌های تربیت فرزند آگاه باشد و از این آگاهی برای رشد خود و فرزندش و کاهش سردرگمی استفاده کند.

همچنین، نتایج پژوهش نشان داد آموزش بازی‌درمانی والد‌ـ‌کودک به مادران، بر خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری اثرگذار است. این یافته با نتایج پژوهش‌های بهمنی و جهان‌بخش (1399)، السهلی و سالتا[34] (2021)، عباسلو (1399) و کول‌هاف و همکاران (2020) هم‌خوانی دارد. همگی این پژوهش‌ها حاکی از این است که بازی‌درمانی و همچنین آموزش برنامه‌های مداخلاتی به مادران می‌تواند باعث بهبود خودمهارگری کودکان و به‌تبعِ آن، کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان شود.

در تبیین تأیید احتمالی این فرضیه باید گفت ازآنجایی‌که CPRT ازطریق تشویق تعاملات مثبت والد‌ـ‌کودک، ثبات رفتاری والدین و استفادۀ والدین از تکنیک‌های انضباطی غیرخشونت‌آمیز به‌دنبال شکستن چرخۀ رفتارهای منفی والد‌ـ‌کودک است، این شیوۀ درمانی می‌تواند نقش مؤثری در خودمهارگری کودکان داشته باشد. درواقع، مادر موضعی آشکار و قاطع دربارۀ محدودیت‌های اعمال‌شده که جزء قوانین بازی به شمار می‌آید، خواهد داشت. این محدودیت‌ها موجب مسئولیت‌پذیری کودک درقبال اعمال و رفتارش می‌شود که باعث رشد خودمهارگری‌اش می‌شود. برای مثال، محدودیت‌ها شامل محدودیت در زمان بازی، آسیب‌نرساندن به اسباب‌بازی‌ها و وسایل موجود در مکان بازی و پرهیز از آسیب‌ِ فیزیکی به خود و مادر است (لندرث و براتون، ۲۰۰۶)؛ بنابراین، محدودیت‌های قاطعانه همراه با توسعۀ حس اعتماد در رابطۀ والد‌ـ‌کودک شرایطی را فراهم می‌کند که محیط برای کودکان قابل‌پیش‌بینی باشد. تکرار این محدودیت‌ها به‌صورت قوانین، کودک را برای رفتن و جدایی از صحنۀ بازی آماده می‌کند. اعمال محدودیت‌ها طی سه مرحله انجام می‌شود: پذیرش احساسات، صحبت دربارۀ تعیین حدود، تعیین انتخاب‌های جایگزین.

تعیین حدود و تعیین انتخاب‌های جایگزین، بسیار در ارتقای خودمهارگری کودک تأثیرگذار است که باید به‌صورت روشن و مختصر برای کودک توضیح داده شود.

وقتی در تمرینات CPRT به‌تناسب سن کودک، قوانین و حدود تشریح می‌شود و به آنها حق انتخاب داده می‌شود، آنها یاد می‌گیرند بر شرایط پیش‌آمده کنترل داشته باشند. با دادن حق انتخاب به کودک، خودمهارگری و توانایی نظم‌بخشیدن به رفتارش ارتقا می‌یابد و به کودک کمک می‌کند تا به‌جای تکیه بر والدین به‌عنوان منبع بیرونی، از منبع درونی خود بهره ببرد و آن را توسعه و رشد دهد (لندرث و براتون، 2006)؛ زیرا اگر والدین در تمام امور کودک دخالت کنند و حق انتخاب و آزادی به کودک را از او سلب کنند، کودک می‌آموزد که وقتی رفتارش خارج از محدودۀ کنترلش باشد، پدر و مادر مانع او خواهند شد و راه‌حل درست را به او نشان خواهند داد؛ اما وقتی خودمهارگری کودک توسعه یابد، احساس خواهد کرد که فردی شایسته و لایق است و برای دیگران ارزشمند است و وقتی اشتباهی از او سر بزند در پی جبران آن برمی‌آید و می‌تواند نتایج رفتارش را پیش‌بینی کند.

پژوهش حاضر محدویت‌هایی نیز داشت. باتوجه‌به اینکه شیوۀ انتخاب شرکت‌کنندگان شیوۀ دردسترس بود و افراد نمونه به‌صورت داوطلبانه در این طرح شرکت کرده‌اند، در تعمیم نتایج و یافته‌ها و تفسیر آنها باید جوانب احتیاط رعایت شود. انجام‌نشدن مرحلۀ پیگیری برای بررسی مداومت تغییرات و اثربخشی برنامۀ آموزشی که به‌دلیل شیوع ویروس کووید‌ـ‌19 این امکان وجود نداشت و امکان‌نداشتنِ کنترل برخی متغیرهای مزاحم مانند وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها که ممکن است بر متغیرهای پژوهش تأثیر داشته باشد نیز از دیگر محدودیت‌های پژوهش است؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی نمونه‌های بیشتر و گروه‌های آسیب‌دیده متنوع‌تری با سنین مختلف و با درنظرگرفتن وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها انتخاب شود که قابل‌تعمیم به جامعه باشد و همچنین در پژوهش‌های آتی از مرحلۀ پیگیری (3ماهه، 6ماهه و 1ساله) برای بررسی ثبات و دوام مداخلات استفاده شود. درنهایت، باتوجه‌به یافته‌های پژوهش پیشنهاد می‌شود مشاوران و روان‌شناسان کودک و خانواده، به والدین و مربیانی که در ارتباط با کودک هستند،برای ارتقای بهداشت روانی کودکان و بهبود کیفیت تعامل والد‌ـ‌کودک و کاهش مشکلات رفتاری کودک، اصول و روش‌های CPRT را آموزش دهند.

 

[1] Yang & et al

[2] Mundy & et al

[3] Zeng

[4] Winstok

[5] Brown & et al

[6] Mcdermott

[7] Flores

[8] Qutaiba

[9] Bertrams

[10] Juffer & et al

[11] Sensitivity

[12] In availability

[13] Consistency of response

[14] Landry & et al

[15] Gangmin et al

[16] Yan, Schoppe-Sullivan & Feng

[17]  Cimon-Paquet, Tétreault & Bernier

[18] Child parent relation therapy

[19] Landreth & Bratton

[20] Hirsh-Pasek, Golinkoff, Hennon, & Maguire

[21] West, Brooke

[22] Jensen-Hart, Christensen, Dutka, and Leishman

[23] Greco, Sorrell, & McNeil

[24] Hejrani-Diarjan, Shahriari Ahmadi & Esteki

[25] Kolthoff  & et al

[26] Donald, & Ceballos

[27] Hare, Graziano

[28] Child Behavior Checklist

[29] Achenbach

[30] Achenbach & Rescorla

[31] Maternal Caregiving Quality Scale

[32] Self-Control Rating Scale

[33] Beh-Pajooh, Ghobari,, Alizadeh & Hemati Alamdar

[34] Al Sehli, Helou & Sultan

بهمنی، م. و جهان‌بخش، ز. (1399). اثربخشی برنامۀ مداخله‌ای بازی‌درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک بر بهبود کیفیت تعامل والد‌ـ‌کودک و کاهش پرخاش‌گری کودکان پیش‌دبستانی. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، ۴۴(11)، ۱۵۶-۱۳۱.
تهرانی‌دوست، م.، شهریور، ز.، محمودی قرائی، ج. و علاقه‌بندراد، ج. (1387). تأثیر آموزش تربیت سازنده فرزندان به والدین در کاهش مشکلات رفتاری کودکان. روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ۴(14)، 379-371.
حسینی‌نثار، مجید و فیوضات، ابراهیم (1390). نظریههای انحرافات اجتماعی. تهران: پژواک.
رجب‌‌پور، مجتبی؛ مکوند حسینی، ش. و رفیعی‌نیا، پروین. (1391). اثربخشی گروه درمانی رابطۀ والد‌ـ‌کودک بر پرخاش‌گری کودکان پیش‌دبستانی. مجلۀ روانشناسی بالینی، 4(1)، 74-65.
عباسلو فرزانه. (1399). تأثیر آموزش بازی درمانی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک (CPRT) به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به ADHD. مجلۀ علمی پژوهان، ۱۸(۴)، ۳۸-۳۱.
قنبری، س.، اسماعیلی، ز.، پورابراهیم، ت.، و خلقی، ح. (1395). نقش دل‌زدگی زناشویی با میانجی‌گری کیفیت مراقبت مادرانه در پیش‌بینی مشکلات برونی‌سازی و درونی‌سازی‌شدۀ کودکان. فصلنامۀ علمیپژوهشی روش‌ها و مدل‌های روان‌شناختی، ۷(26)، 72-55.
قنبری، س.، خداپناهی، م.، مظاهری، م. و غلامعلی لواسانی، م. (1390). ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقدماتی مقیاس کیفیت مراقبت مادرانه. مجلۀ روانشناسی، 15(4)، ۳۳۵-۳۲۲.
مینایی، ا. (1385). انطباق و هنجاریابی سیاهۀ رفتاری کودک، پرسشنامۀ خودسنجی و فرم گزارش معلم. پژوهش در حیطۀ کودکان استثنایی، ۶(19)، ۵۵۸-۵۲۹.
نجاتی، ا.، موسوی, ر.، روشن چلسی، ر. و محمودی قرائی، ج. (1395). اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی‌بر رابطۀ والد‌ـ‌کودک (CPRT) بر بهبود فرزندپروری مادران کودکان 8 تا 11سالۀ مبتلا به اختلال بیش‌فعالی و کمبود توجه. روانشناسی بالینی، ۱(29)، ۴۹-۳۷.
Achenbach, T. M. & Rescorla, L. A. (2001). Manual for the ASEBA school-age forms & profiles. Burlington, VT: University of Vermont, Research Center for Children, Youth, and Families.
Al Sehli, S. A., Helou, M. & Sultan. M. A. (2021). The Efficacy of Parent-Child Interaction Therapy (PCIT) in Children with Attention Problems, Hyperactivity, and Impulsivity in Dubai, Case Reports in Psychiatry, vol 2021, Article ID 5588612, 2021. https://doi.org/10.1155/2021/5588612
Beh-Pajooh, A., Ghobari, B., Alizadeh, H. & Hemati Alamdar, G. (2007). Impact of training self-control techniques on enhancement of social skills in students with attention deficit/hyperactivity disorder. Journal of Exceptional Children7(1), 1-18.
Bertrams, A. (2012). How minimal grade goals and self-control capacity interact in predicting test grades. Learning and Individual Differences22(6), 833-838
Brown, S. S., Mitchell, T. B., Fite, P. J. & Bortolato, M. (2017). Impulsivity as a moderator of the associations between child maltreatment types and body mass index. Child Abuse Negl, 67, 137-146.
 Cimon-Paquet, C., Tétreault, E. & Bernier, A. (2019). Early parent–child relationships and child sleep at school age. Journal of Applied Developmental Psychology, 64, 1011057
Donald, E. J. & Ceballos, P. (2020). Child-parent relationship therapy with residential care workers. International Journal of Play Therapy, 29(3), 163-176. https://doi.org/10.1037/pla0000121
Flores, J., Caqueo-Urízar, A., Ramírez, C., Arancio, G. & Cofré, J. P. (2020). Locus of Control, Self-Control, and Gender as Predictors of Internalizing and Externalizing Problems in Children and Adolescents in Northern Chile. Front. Psychol, 11. 2015. doi: 10.3389/fpsyg.2020.02015
Gangmin, X., Bullock, A., Yang, P. & Liu, J. (2020). Psychological Control and Internalizing Problems: The Mediating Role of Mother-Child Relationship Quality, Parenting DOI: 10.1080/15295192.2020.1831295
Greco, L. A., Sorrell, J. T. & McNeil, C. B. (2001). Understanding manual-based behavior therapy: Some theoretical foundations of parent-child interaction therapy. Child & Family Behavior Therapy23(4), 21-36.
Hare, M. M., Graziano, P. A. (2020). The Cost-Effectiveness of Parent–Child Interaction Therapy: Examining Standard, Intensive, and Group Adaptations. Adm Policy Ment Health, 48(3), 499-513. https://doi.org/10.1007/s10488-020-01083-6
Hejrani-Diarjan, H., Shahriari Ahmadi, M. & Esteki, M. (2020). The Comparison of the Effectiveness of the Behavioral Cognitive Play and Child-parent Interaction Based Play Application on Anger, Anxiety and Emotional Cognitive Regulation in Aggressive Students. International Journal of Behavioral Sciences, 14(3), 108-115. doi: 10.30491/ijbs.2020.207225.1162
Hirsh-Pasek, K., Golinkoff, R. M., Hennon, E. A. & Maguire, M. J. (2004). Hybrid theories at the frontier of developmental psychology: The emergentist coalition model of word learning as a case in point. In D. G. Hall & S. R. Waxman (Eds.), Weaving a lexicon, 173-204. ‏204. ‏ MIT Press.
Jensen-Hart, S. J., Christensen, J., Dutka, L. & Leishman., J. C. (2012). Child parent relationship training (CPRT): enhancing the parent-child relationships for military families. Advances in social work, 13(1), 51-66.
Juffer, F., Bakermans-Kranenburg, M. J. & van IJzendoorn, M. H. (2017). Pairing attachment theory and social learning theory in video-feedback intervention to promote positive parenting. Current Opinion in Psychology15, 189-194.
Kolthoff, J., Morgan S., Briggs N., Egan, R. & Niec, L. (2020). Parent–Child Interaction Therapy with Toddlers: A Community-based Randomized Controlled Trial with Children Aged 14-24 Months, Journal of Clinical Child & Adolescent Psychology, 50(3), 411-426. Parent–Child Interaction Therapy with Toddlers: A Community-based Randomized Controlled Trial with Children Aged 14-24 Months, Journal of Clinical Child & Adolescent Psychology.
Landreth, G. & Bratton, S. (2002). Nutrition, Health and Safety Play Therapy: The Art of the Relationship. Journal of early education and family review10, 30-34.
--------------------------------. (2006). Child parent relationship therapy (CPRT) treatment manual: A 10-session filial therapy model for training parents. NY: Routledge.
Landry, S. H., Smith, K. E., Swank, P. R., Assel, M. A. & Vellet, S. (2001). Does early responsive parenting have a special importance for children's development or is consistency across early childhood necessary?. Developmental psychology37(3), 387.
McDermott, P. A., Watkins, M. W., Rovine, M. J., Rikoon, S. H., Irwin, C. W., Reyes, R. & Chao, J. L. (2019). Emergent growth patterns of early education self-control problems among children from underresourced American families. Early Childhood Research Quarterly48, 1-13.
Mundy, L., Canterford, L., Olds, T., Allen, N. B. & Patton, G. C. (2017). The association between electronic media and emotional and behavioral problems in late childhood. Academic Pediatrics, 17(6), 620-624.
Qutaiba, A. (2021). The Relationship between Self Control Skills and Behavioral Problems among Special Education Primary Grades in Israel. International Journal of Early Childhood Special Education (INT-JECSE), 13(1), 01-08. DOI: 10.9756/INT-JECSE/V13I1.211001
West, Brooke. E. (2010). A mixed-methods approach to the experiences of non- offending parents in child parent relationship therapy (CPRT). Doctoral Dissertation, University of North Texas, United States.
Winstok, Z. (2009). From self-control capabilities and the need to control others to proactive and reactive aggression among adolescents. Journal of Adolescence32(3), 455-466.
Yan, J., Schoppe-Sullivan, S. & Feng, X. (2019). Trajectories of mother-child and father-child relationships across middle childhood and associations with depressive symptoms. Development and Psychopathology, 31(4), 1381-1393. doi:10.1017/S0954579418000809
Yang, Y., Qi, Y., Cui, Y., Li, B., Zhang, Z. & Zhou, Y. (2019). Emotional and behavioral problems, social competence and risk factors in 6-16-year-old students in Beijing, China. PLoS ONE, 14(10), e0223970. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0223970
Zeng, G. (2007). An exploratory investigation of the internalizing problem behavior among children from kindergarten to third grade. A dissertation presented in partial fulfillment of the requirements for PHD degree, University of Pennsylvania.