The Role of the Prosocial Behavior on Improving the Psychological Well-Being of University Students by Mediating Role of Positive Emotions and Moderating Role of Emotion Regulation

Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D. Student of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran.

2 Assistant Professor of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran.

3 Professor of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran.

Abstract

Psychological well-being refers to the experienced quality of life and reflects the desired psychological performance and experience. The purpose of this study was to investigate the role of the prosocial behavior on improving the psychological well-being of university students by mediating role of positive emotions and moderating role of emotion regulation. The statistical population of the study included all students of Shahid Chamran University of Ahvaz studying in 2021-2022, 200 of whom were selected using the multi-stage cluster sampling. The data was analyzed based on the structural equation modeling method in SPSS24 and PLS3. The results revealed that the prosocial behavior has a positive and meaningful effect on the psychological well-being (β= 0.176 and P= 0.016) and on the positive emotions (β = 0.304 and P <0.001). The positive emotions mediated the relationship between the prosocial behavior and the psychological well-being (β = 0.110 and P <0.001). Moreover, the interactive effect of cognitive reappraisal (one of the emotion regulation subscales) and prosocial behavior on the psychological well-being was positive and meaningful (β = 0.203 and P <0.001). Prosocial behavior, along with adaptive emotion regulation strategies, facilitates students' psychological well-being by creating positive emotions. Therefore, the positive consequences of prosocial behavior, in addition to affecting others, affect the actors, even though they do not expect it.
 
 

Keywords

Main Subjects


در سال‌های اخیر، ظهور روان‌شناسی مثبت‌نگر[1] بستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات اخلاقی فراهم آورده است. این امر سبب شده است تا بسیاری از مباحثی که پیش از این تنها در حوزۀ فلسفه و اخلاق مطرح بود، به روان‌شناسی راه یابد (لموس و ریچاد دی‌مینزی[2]، 2014). ازجمله موضوعات مطرح دراین‌زمینه رفتار جامعه‌پسند[3] و عوامل مرتبط با آن است که در چند دهۀ گذشته توجه بسیاری به خود جلب کرده است (ایزنبرگ و فیبز[4] 1998). رفتار جامعه‌پسند، رفتاری عمدی و ارادی است که به‌قصد سودرساندن به دیگران و درجهت رفاه و منافع آنان انجام می‌شود (ایزنبرگ، اسپینراد و نیفو‌ـ‌نوام[5]، 2015) و همچنین شامل رفتارهایی است که بدون انتظار پاداش مادی یا اجتماعی، مساعدت فرد را برمی‌انگیزد و پاداش آن عموماً همان احساس رضایت‌مندی درونی فرد یاری‌رسان است (زاسکوندا[6]، 2010). براین‌اساس، رفتار جامعه‌پسند به‌عنوان یک سازۀ چندبعدی در نظر گرفته می‌شود که شامل رفتارهای مختلفی ازجمله کمک‌کردن، تسکین‌دادن، سهیم‌کردن، بخشیدن، همکاری و اعمال داوطلبانه است (بریف، متویدلو و متویدلو[7]، 2016).

نقطۀ مقابل رفتار جامعه‌پسند، رفتار ضداجتماعی[8] و پرخاشگری[9] است. پرخاشگری آن دسته از رفتارهای ضداجتماعی و عمل مغرضانه است که هدف آن صدمه‌زدن به شخص، شیء یا سیستم است که باعث اجتناب دیگران یا مقابله‌به‌مثل آنان می‌شود؛ اما در حوزۀ رفتارهای جامعه‌پسند مواردی ازقبیل کمک‌کردن، نوع‌دوستی و همبستگی اجتماعی قرار می‌گیرند (استورمر و اسنایدر[10]، 2010). می‌توان گفت که درواقع رفتارهای جامعه‌پسند بازتاب ماهیت مطلوب انسان هستند (لامپریدیس و پاپایستالیانو[11]، 2017) و مطالعۀ آن‌ها از مطالعۀ رفتارهای ضداجتماعی ضروری‌تر است (کلملا[12]، 2013).

اگرچه پژوهش‌های متعددی پیشایندهای رفتار جامعه‌پسند را بررسی کرده‌اند، تعداد بسیار کمتری از آن‌ها پیامدهای سازگارانۀ چنین رفتاری را ارزیابی کرده‌اند (کولامب و ییتس[13]، 2018). دراین‌راستا، پژوهش‌ها نشان داده است که رفتار جامعه‌پسند با افزایش بهزیستی روان‌شناختی[14] همراه است (وینستین و ریان[15]، 2010؛ مارتلا و ریان[16]، 2016؛ مموت‌ـ‌الیسون[17] و همکاران، 2020؛ های[18] و همکاران، 2020 و رزلی و پروین[19]، 2021).

 ظهور رویکردهای روان‌شناسی مثبت، پژوهشگران حوزۀ سلامت را بر آن داشت تا رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی را برگزینند و سلامت روان را معادل کارکرد مثبت روان‌شناختی تلقی کنند و در قالب اصطلاح بهزیستی روان‌شناختی مفهوم‌سازی کنند (استرامپفر[20]، 1990). تعاریف روان‌شناسی مثبت از بهزیستی عموماً شامل تعادل در حالات، خلق مثبت و رضایت از زندگی، چندبعدی‌بودن، بهینه‌سازی شخصی و رفتارهای جامعه‌پسند است (باروایس[21]، 2011). بهزیستی روان‌شناختی نوعی رضایت‌مندی و خرسندی افراد از کیفیت زندگی است که حالتی مثبت از رفاه جسمانی، روان‌شناختی و اجتماعی را شامل می‌شود (ریف و کیز[22]، 1995).

از پیامدهای رفتار جامعه‌پسند، تعدیل آثار استرس بر خلق مثبت، خلق منفی و سلامت روان افراد به‌طور کلی است. این یافته را راپوسا، لاوز و انسل[23] (2016) در مطالعه بر روی استرس‌های روزانۀ یک نمونۀ 77 نفری به‌ دست آورد. نتایج پژوهش نشان داد رفتار جامعه‌پسند احتمالاً راهبردی مؤثر برای کاهش اثر استرس بر عملکرد هیجانی افراد است. مارتلا و ریان (2016) پژوهش آزمایشی متفاوتی با هدف بررسی ارتباط بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی به انجام رساندند؛ بدون وجود هیچ‌گونه منفعتی نظیر وابستگی اجتماعی که پیامد تعاملات چهره‌به‌چهره است. نحوۀ اجرای مداخله به‌این‌صورت بود که گروه آزمایش نوعی بازی کامپیوتری را انجام دادند که در آن امکان انجام رفتار جامعه‌پسند وجود داشت. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه کنترل، افراد گروه آزمایش خلق مثبت و احساس معناداری بیشتری را بعد از بازی تجربه کردند. همچنین، در پیگیری‌های بعد از آزمایش نیز شواهد رفتاری ناشی از اثرات مثبت رفتار جامعه‌پسند به ‌دست آمد. کولامب و ییتس (2018) دریافتند که ارتباط غیرمستقیمی بین رفتار جامعه‌پسند و نشانگان افسردگی کمتر و موفقیت تحصیلی بیشتر با واسطه‌گری میزان صمیمیت کودکان با معلم وجود دارد که در این پژوهش، شخص معلم گزارش کرد. پژوهشی دیگر نشان داد نوع‌دوستی به‌عنوان یک خصیصۀ شخصیتی، تأثیر عمل جامعه‌پسندانه را بر بهزیستی تعدیل می‌کند (تاشجیان[24] و همکاران، 2021). تأثیر اعمال جامعه‌پسندانه بر بهزیستی روان‌شناختی به‌نحوی است که به‌عنوان نوعی مداخلۀ روان‌شناختی در شرایط کنونی پاندمی بیماری کرونا[25] پیشنهاد شده است (مایلز[26] و همکاران، 2021).

یکی دیگر از متغیرهای پیش‌بین بهزیستی روان‌شناختی، هیجانات مثبت و منفی[27] افراد است. تقی‌پور و همکاران (1398) در پژوهش خود دریافتند که هیجانات مثبت و منفی قادر به پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی دانش‌آموزان هستند. در مطالعۀ کاپلن، تات‌گادیر، سارگلو و فردریکسون[28] (2014) هیجانات مثبت به‌عنوان واسطۀ ارتباط بین مذهب و معنویت با بهزیستی معرفی شدند. ایشان با انجام دو مطالعۀ مقطعی با هدف کشف نحوۀ تأثیر مذهب و معنویت بر بهزیستی و بررسی نقش مکانیسم موردغفلت‌قرارگرفتۀ هیجانات مثبت، دریافتند که ارتباط بین مذهب (مطالعۀ اول) و معنویت (مطالعۀ دوم) با بهزیستی توسط هیجانات مثبت (احساس شگفتی، قدردانی، عشق و آرامش و نه لذت و غرور) واسطه‌گری می‌شود.

هیجانات مثبت نشان می‌دهند یک شخص تا چه میزان شوروشوق به زندگی دارد و چه میزان احساس فاعلیت و هشیاری می‌کند (کلارک و واتسون[29]، 1988). در یک پژوهش آزمایشی، تجسم اعمال جامعه‌پسندانه به افزایش هیجانات مثبت به‌ویژه در افراد با مسئولیت‌پذیری اجتماعی بالا منجر شد؛ درحالی‌که در افراد با جهت‌گیری نوع‌دوستانه پایین، به افزایش هیجانات منفی منجر شد (میدلارسکی[30] و همکاران، 2018). رفتار جامعه‌پسند و خلق مثبت با یکدیگر تعامل دوسویه دارند؛ به‌نحوی‌که این ارتباط در افراد روان‌رنجور قوی‌تر است (اسنیپ[31] و همکاران، 2018). پرسمن، جنکینز و مسکوویتز[32] (2019) نیز در پژوهش خود مطرح کردند که در شروع و یا ابقای حمایت اجتماعی و روابط بین‌فردی، هیجانات مثبت مشارکت دارند؛ بنابراین، باتوجه‌به پژوهش‌های مذکور، شور و شعف ناشی از انجام رفتار جامعه‌پسند می‌تواند از مسیرهای ارتقای بهزیستی روان‌شناختی افراد باشد.

آیا همواره افرادی که رفتار جامعه‌پسند از خود بروز می‌دهند، بهزیستی روان‌شناختی بالایی دارند؟ می‌توان انتظار داشت که متغیری همچون تنظیم هیجان[33] بتواند این رابطه را شدت و ضعف بخشد. مارتین، رامالهو و مورین[34] (2010) در یک فراتحلیل دریافتند که هوش هیجانی با سلامت روان بالا در افراد ارتباط دارد. اکسترمرا و ری[35] (2015) در پژوهش خود دریافتند که تنظیم هیجان و فشار روانی ادراک‌شده در پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی افراد با یکدیگر تعامل می‌کنند؛ به‌نحوی‌که افراد با استرس ادراک شده بالا و تنظیم هیجان بالا در مقایسه با افراد با تنظیم هیجان پایین، نشانه‌های خوشحالی ذهنی بیشتر و افسردگی کمتری (بهزیستی بیشتر) دارند. کاتانا[36] و همکاران (2019) نیز مطرح کردند که تنظیم هیجان با بهزیستی روان‌شناختی و استرس ادراک‌شدۀ زندگی روزمره ارتباط دارد.

تنظیم هیجان به‌عنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی‌ـ‌روانی و فیزیکی در به‌انجام‌رساندن اهداف فرد تعریف می‌شود (ویمز و پینا[37]، 2010). سیلتون[38] و همکاران (2020) در یک پژوهش مروری میان‌رشته‌ای به ارزیابی نقش تنظیم‌گری هیجانات مثبت در ارتباط با ارتقای بهزیستی افراد افسرده پرداختند. آنان در مطالعۀ خود با اشاره به نقش هیجانات مثبت در ظهور دامنه‌ای از پیامدهای ذی‌نفع نظیر ایجاد شبکه‌های اجتماعی وسیع‌تر و افزایش بروز رفتار جامعه‌پسند، دریافتند که هیجانات مثبت با تنظیم‌گری خود می‌توانند به ارتقای بهزیستی روان‌شناختی افراد منجر شوند. شرایط پاندمی بیماری کرونا نشان داده است که افراد نوع‌دوست به‌علت ناتوانی در کمک‌رسانی به دیگران که ناشی از ایزوله‌شدن در خانه است، خلق منفی (مرتبط با نشانه‌های افسردگی و اضطراب) بیشتری را نسبت به افراد با نوع‌دوستی کمتر نشان می‌دهند (فنگ[39] و همکاران، 2020)؛ بنابراین، متغیری همچون تنظیم هیجان در این رابطه می‌تواند تعدیل‌گر باشد. با عنایت به آنچه ذکر شد، فرضیه‌های پژوهش حاضر به این شرح بودند: الف) رفتار جامعه‌پسند با بهزیستی روان‌شناختی رابطۀ مثبت و مستقیم دارد؛ ب) رفتار جامعه‌پسند ازطریق هیجانات مثبت با بهزیستی روان‌شناختی رابطه دارد و ج) تنظیم هیجان ارتباط بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی را تعدیل می‌کند.

به‌دلیل پیامدهای مثبتی که رفتار جامعه‌پسند دارد، مطالعه و بررسی عوامل مرتبط با آن از اهمیت خاصی برخوردار است. رفتار جامعه‌پسند شکل مهمی از رفتار اخلاقی است (فیبز، کارلو، کوپانوف و لیبل[40]، 1999) که برای ارتقای روابط اجتماعی مثبت و پیش‌برد سازگاری اجتماعی ضروری است. مطالعات نشان می‌دهند که افراد با جامعه‌پسندی بالا 20 تا 30درصد مصرف مواد کمتر و تا 50درصد ریسک مصرف الکل پایین‌تری را نسبت به افراد با جامعه‌پسندی پایین گزارش می‌کنند (داویس، تاک و ویلهنا[41]، 2010). باتوجه‌به آنچه ذکر شد، مطالعۀ رفتار جامعه‌پسند در ذات خود اهمیت دارد؛ به‌نحوی‌که آثار چنین مطالعاتی را می‌توان در مقیاس‌های فردی، بین‌‌فردی، خانوادگی، اجتماعی، ملی و حتی بین‌المللی مشاهده کرد. در الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر، رفتار جامعه‌پسند با خرده‌مقیاس‌های استدلال اخلاقی دوجانبه، استدلال اخلاقی معطوف به خود، نوع‌دوستی خودگزارشی، نگاه از منظر دیگران و پریشانی فردی به‌عنوان متغیر پیش‌بین و بهزیستی روان‌شناختی با خرده‌مقیاس‌های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی به‌عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده‌اند. در این رابطه، هیجانات مثبت به‌عنوان متغیر واسطه‌گر و ارزیابی مجدد و سرکوبی که از زیرمقیاس‌های تنظیم هیجان هستند، به‌عنوان متغیرهای تعدیل‌گر قرار گرفته‌اند. شکل 1 این الگو را نشان می‌دهد.

 

رفتار جامعه‌پسند

بهزیستی روان‌شناختی

ارزیابی مجدد

سرکوبی

هیجانات مثبت

استدلال اخلاقی دوجانبه

استدلال اخلاقی معطوف به دیگران

نوع‌دوستی خود گزارشی

نگاه از منظر دیگران

پریشانی فردی

پذیرش خود

روابط مثبت با دیگران

خودمختاری

تسلط بر محیط

زندگی هدفمند

رشد فردی

 

 

 

 

 

                                                     

 

 

شکل 1. الگوی مفهومی پژوهش

 

 

روش پژوهش

جامعه، روش نمونهگیری و حجم نمونه

طرح پژوهش حاضر، یک طرح همبستگی است که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری[42] (SEM) درصددِ بررسی هم‌زمان روابط بین متغیرهای پژوهش در قالب یک الگو است. در روش الگویابی معادلات ساختاری که درواقع بسط مدل‌های خطی کلی[43] (GLM) است، مجموعه‌ای از معادلات رگرسیون به‌صورت هم‌زمان بررسی می‌شود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، کلیۀ دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز شاغل به تحصیل در سال 1401-1400 را شامل می‌شود. تعداد شرکت‌کنندگان 200 نفر است. این تعداد نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. در مرحلۀ‌ اول، 10 دانشکده از دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب ‌شد. در مرحلۀ دوم، از هر دانشکده یک رشتۀ تحصیلی برگزیده شد و در مرحلۀ سوم، در آن رشته 20 نفر از دانشجویان به‌عنوان آزمودنی در نظر گرفته ‌شدند. واضح است که گزینش در هر سه مرحله به‌شیوۀ تصادفی بوده است. در آخر، شمارۀ تماس آزمودنی‌ها با همکاری آموزش دانشکدۀ مربوطه دریافت شد و همکاری ایشان برای شرکت در پژوهش و تکمیل پرسشنامه‌ها جلب شد. جمع‌آوری داده‌های پژوهش حاضر با کمک توزیع پرسشنامه‌های الکترونیکی در میان نمونۀ پژوهش صورت گرفت.

 

ابزار پژوهش

  1. پرسشنامۀ رفتار جامعه‌پسند

این پرسشنامه را پنر[44] (2002) تهیه کرده و 30 ماده و خرده‌مقیاس‌های مسئولیت اجتماعی (ماده‌های 1 تا 7)، ارتباط همدلانه (ماده‌های 9، 11، 13 و 15)، نگاه از منظر دیگران (ماده‌های 8، 10، 12، 16 و 18)، پریشانی فردی (ماده‌های 14، 17 و 19)، استدلال اخلاقی دوجانبه (ماده‌های 21، 22 و 24)، استدلال اخلاقی معطوف به دیگران (ماده‌های 20، 23 و 25) و نوع‌دوستی خودگزارشی (ماده‌های 26 تا 30) دارد. این خرده‌مقیاس‌ها در دو عامل کلی‌تر قرار می‌گیرند: عامل هم‌حسی معطوف به دیگران و عامل کمک‌رسانی. نمره‌گذاری ماده‌ها براساس لیکرت 5درجه‌ای انجام می‌شود. ماده‌های 1 تا 25 به‌صورت کاملاً موافق تا کاملاً مخالف و ماده‌های 26 تا 30 به‌صورت هرگز تا بیشتر اوقات نمره‌گذاری می‌شوند. نمره‌گذاری ماده‌های 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 11، 12، 13 و 14 به‌صورت معکوس انجام می‌گیرد. پنر (2002) آلفای کرونباخ خرده‌مقیاس‌ها را در دامنۀ 64/0 تا 77/0 گزارش کرده است. رستمی و شیخ‌الاسلامی (1397) به‌منظور تعیین روایی این مقیاس، از تحلیل عوامل به‌روش مؤلفۀ‌ اصلی با چرخش واریماکس استفاده کردند که نتایج آن بیانگر کفایت نمونه‌گیری سؤالات و ماتریس همبستگی مقیاس بوده است. در مطالعۀ ذکرشده آلفای کرونباخ عامل کمک‌رسانی و عامل هم‌حسی معطوف به دیگران به‌ترتیب 57/0 و 49/0 گزارش شد. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 75/0 به ‌دست آمد.

  1. پرسشنامۀ تنظیم هیجان

این مقیاس را گراس و جان[45] (2003) تهیه کرده‌اند که 10 ماده دارد و شامل دو خرده‌مقیاس ارزیابی مجدد (6 ماده) و سرکوبی (4 ماده) می‌شود. پاسخ‌ها براساس لیکرت 7درجه‌ای نمره‌گذاری می‌شوند. سازندگان ابزار ضریب آلفای کرونباخ خرده‌مقیاس‌های ارزیابی مجدد[46] و سرکوبی[47]را به‌ترتیب 79/0 و 73/0 و پایایی بازآزمایی بعد از 3 ماه برای کل مقیاس را 69/0 گزارش کرده‌اند. نسخۀ فارسی این پرسشنامه را قاسم‌پور، ایل‌بیگی و حسن‌زاده (1391) در فرهنگ ایرانی هنجاریابی کرده‌اند. در این پژوهش، پایایی مقیاس براساس روش همسانی درونی (با دامنۀ آلفای کرونباخ 60/0 تا 81/0) و روایی پرسشنامه ازطریق تحلیل مؤلفۀ اصلی با استفاده از چرخش واریماکس، همبستگی بین دو خرده‌مقیاس (13/0= r) و روایی ملاکی مطلوب گزارش شده است. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ خرده‌مقیاس‌های ارزیابی مجدد و سرکوبی به‌ترتیب 78/0 و 72/0 به ‌دست آمد.

  1. مقیاس عواطف مثبت و منفی

این مقیاس که واتسون، کلارک و تلگن[48] (1988) آن را طراحی کرده‌اند، متشکل از 10 ماده برای عاطفۀ مثبت و 10 ماده برای عاطفۀ منفی است. در پژوهش حاضر، خرده‌مقیاس عاطفۀ مثبت مدنظر است. این مقیاس به‌شکل لیکرت 5درجه‌ای نمره‌گذاری می‌شود. ضریب آلفای کرونباخ خرده‌مقیاس عاطفۀ مثبت از 86/0 تا 90/0 و پایایی بازآزمایی آن در یک دورۀ دوماهه 68/0 گزارش شده است. در پژوهش ایشان، روایی مقیاس ازطریق ضرایب همبستگی با مقیاس افسردگی، 36/0- و با خرده‌مقیاس اضطراب آشکار در سیاهۀ اضطراب آشکار پنهان 35/0- گزارش شده است. در ایران نیز محمدی، بشارت، رضازاده و غلامعلی لواسانی ( 1397) ضریب آلفای کرونباخ را در نمونۀ بیماران برای خرده‌مقیاس عاطفۀ مثبت 83/0 تا 91/0 و در نمونۀ بهنجار 85/0 تا 90/0 گزارش کردند. همچنین، روایی همگرا و افتراقی این مقیاس ازطریق محاسبۀ همبستگی آن با سیاهۀ افسردگی بک[49] 44/0- و با سیاهۀ اضطراب بک 38/0- تأیید شده است. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ مقیاس 87/0 به ‌دست آمد.

  1. پرسشنامۀ بهزیستی روان‌شناختی

این مقیاس را ریف و کیز (1995) طراحی کردند. نسخۀ اولیۀ مقیاس 120 ماده دارد. در بررسی‌های بعدی که دربارۀ ویژگی‌های روان‌سنجی این مقیاس انجام گرفت، فرم‌های کوتاه‌تر آن (18، 42، 54 و 84سؤالی) نیز تدوین شد. مرور شواهد مختلف پژوهشی نشان می‌دهد که فرم کوتاه 18سؤالی بیشترین استفاده و کاربرد را در پژوهش‌های مختلف داشته است (بورنز و ماچین[50]، 2010). کلارک، مارشال، ریف و ویتون[51] (2001) به‌ منظور بررسی ساختار عاملی مقیاس 18سؤالی ریف نشان دادند که الگوی 6عاملی (استقلال، تسلط محیطی، رشد شخصی، روابط مثبت با دیگران، هدف‌مندی در زندگی و پذیرش خود) بیشترین برازش را با داده‌ها دارد. در ایران نیز خانجانی و همکاران (1393) باتوجه‌به نتایج تحلیل عاملی تأییدی تک‌گروهی گزارش کردند که الگوی 6 عاملی این مقیاس از برازش خوبی برخوردار است. در مطالعۀ یادشده همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 71/0 به ‌دست آمد. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 74/0 محاسبه شد.

 

یافته‌های پژوهش

میانگین، انحراف استاندارد و همبستگی بین متغیرهای پژوهش در دانشجویان در جدول 1 گزارش شده است.

 

 

جدول 1. میانگین، انحراف استاندارد و همبستگی بین متغیرهای پژوهش در دانشجویان (تعداد: 200)

 

میانگین

انحراف استاندارد

1

2

3

4

5

1.رفتار جامعه‌پسند

98/100

13/11

1

 

 

 

 

2.ارزیابی مجدد

08/29

55/5

**233/0

1

 

 

 

3.سرکوبی

11/17

55/4

074/0

**319/0-

1

 

 

4.هیجانات مثبت

45/34

77/6

**251/0

**289/0

*163/0-

1

 

5.بهزیستی روان‌شناختی

46/75

09/11

**370/0

**415/0

113/0

**466/0

1

  **P<01/0, *P<05/0

 

باتوجه‌به نتایج ماتریس همبستگی، بین رفتار جامعه‌پسند، ارزیابی مجدد و هیجانات مثبت با بهزیستی روان‌شناختی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین، بین رفتار جامعه‌پسند با هیجانات مثبت و ارزیابی مجدد، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<).

در ابتدا قسمت اندازه‌گیری مدل براساس شاخص‌های بار عاملی متغیرهای مشاهده‌شده (خرده‌مقیاس)، پایایی (همسانی درونی، پایایی مرکب و دیلون‌ـ‌گلدشتاین)، روایی همگرا و واگرا (شاخص متوسط واریانس استخراج‌شده[52] و شاخص HTMT) و ارزیابی کیفیت مدل بیرونی از شاخص اعتبار مشترک[53] بررسی شد و در ادامه، قسمت ساختاری مدل براساس ضرایب تعیین (R2) و ارتباط پیش‌بین[54] سنجیده شد و در انتها برازش کلی مدل براساس شاخص نیکویی برازش[55] بررسی شد.

- بخش اندازهگیری

در ابتدا، بخش اندازه‌گیری مدل پیشنهادی پژوهش بررسی شد. بار عاملی تمامی شاخص‌های متغیرهای پژوهش (به‌غیر از مؤلفه‌های مسئولیت اجتماعی و ارتباط همدلانه از مقیاس رفتار جامعه‌پسند و گویۀ 2 از مقیاس سرکوبی به‌دلیل بار عاملی کمتر از 4/0 حذف شدند) بزرگ‌تر از 4/0 بود. همچنین، نتایج نشان داد پایایی ترکیبی (900/0- 738/0)، دیلون‌ـ‌گلدشتاین (880/0 – 736/0) و همسانی درونی (791/0 – 722/0) تمامی متغیرهای پژوهش بالاتر از 7/0 بود؛ بنابراین، مدل اندازه‌گیری از پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد مقدار AVE (610/0 – 502/0) تمامی متغیرهای پژوهش بالاتر از 5/0 قرار داشت؛ بنابراین، روایی همگرای مقیاس‌های مدل پیشنهادی مناسب است (جدول 2).

 

 

جدول 2. روایی همگرای متغیرهای پژوهش

متغیرهای پژوهش

AVE

CR

Rho_A

آلفای کرونباخ

رفتار جامعه‌پسند

502/0

738/0

736/0

775/0

ارزیابی مجدد

513/0

850/0

817/0

791/0

سرکوبی

610/0

812/0

855/0

722/0

هیجانات مثبت

575/0

900/0

880/0

876/0

بهزیستی روان‌شناختی

540/0

821/0

780/0

742/0

Rho_A         : ρدیلون‌ـ‌گلدشتاین، CR: پایایی مرکب، AVE: میانگین واریانس مشترک

 

 

برای بررسی روایی واگرا از معیار فورنل و لارکر[56] (1981) و شاخص HTMT استفاده شده است. براساس معیار فورنل و لارکر، ریشۀ AVE[57] (روی قطر) از ضرایب همبستگی (غیرقطری) بزرگ‌تر است.

(جدول 3) و همچنین، مقدار شاخص HTMT برای

 

جفت متغیرهای مدل پیشنهادی بین بازۀ 296/0- 745/0 به دست آمد که از مقدار توصیه‌شده 85/0 پایین‌تر است (هایر 2016)؛ بنابراین، الگوی پیشنهادی از روایی واگرای مناسبی برخوردار است

 

جدول 3. نتایج روایی واگرا

متغیرها

ارزیابی مجدد

بهزیستی روان‌شناختی

رفتار جامعه‌پسند

سرکوبی

هیجانات مثبت

ارزیابی مجدد

(716/0)

 

 

 

 

بهزیستی روان‌شناختی

437/0

(734/0)

 

 

 

رفتار جامعه‌پسند

342/0

387/0

(708/0)

 

 

سرکوبی

398/0-

174/0-

227/0-

(782/0)

 

هیجانات مثبت

288/0

498/0

304/0

225/0-

(759/0)

*مقادیر روی قطر نشان‌دهندۀ جذر AVE است که باید بزرگ‌تر از ضرایب همبستگی باشد.

 

- بخش ساختاری

در ادامه، به بررسی بخش ساختاری مدل پیشنهادی پژوهش پرداخته می‌شود. شاخص  میزان واریانس تبیین‌شدۀ متغیرهای نهفتۀ درون‌زا را نشان می‌دهد. کوهن[58] (1992) مقادیر ، 26/0، 13/0 و 02/0 را در معادلات ساختاری به‌ترتیب قوی، متوسط و ضعیف توصیف می‌کند. ضریب تعیین متغیر بهزیستی روان‌شناختی در الگوی ساختاری پژوهش برابر

 

 

385/0 است که نشان می‌دهد متغیرهای برون‌زا، میانجی و تعدیل‌گر می‌توانند 39درصد از تغییرات بهزیستی روان‌شناختی در دانشجویان را پیش‌بینی کنند که این میزان در حد قوی است.

شاخص‌های‌ اعتبار مشترک[59] و ارتباط پیش‌بین[60] متغیرها بالاتر از صفر است که نشان‌دهندۀ کیفیت مناسب مدل است (هایر 2016). شاخص GOF در این مطالعه 368/0 به دست آمده است که باتوجه‌به

 

ملاک تعیین‌شده در حد قوی است؛ بنابراین، برازش کلی مدل تأیید می‌شود و مجموع مدل ساختاری و مدل اندازه‌گیری کیفیت مناسب در تبیین متغیرهای پژوهش دارند (جدول 4).

368/0

 

جدول 4. شاخصهای کیفیت مدل ساختاری

متغیرها

ضریب تعیین (R2)

ضریب تعیین تعدیلیافته (Adj.R2)

CV-red

CV-com

GOF

رفتار جامعه‌پسند

-

-

-

155/0

368/0

ارزیابی مجدد

-

-

-

304/0

سرکوبی

-

-

-

291/0

هیجانات مثبت

093/0

088/0

038/0

348/0

بهزیستی روان‌شناختی

403/0

385/0

135/0

236/0

 

 

 

بنابراین، باتوجه‌به شاخص‌های برآوردشده، نقش پیش‌بینی‌کنندۀ رفتار جامعه‌پسند در ارتقای بهزیستی روان‌شناختی دانشجویان با واسطه‌گری هیجانات مثبت و تعدیل‌گری تنظیم هیجان تبیین می‌شود.

برای بررسی عدم‌هم‌خطی چندگانه از شاخص VIF استفاده شد. تمامی مقادیر شاخص VIF ( 101/1 تا 638/1) کمتر از 2 به دست آمد؛ بنابراین، هم‌خطی چندگانه‌ای مشاهده نشد.

شکل‌ ۲ ضرایب استاندارد مسیرهای بین متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل ۲. مدل ساختاری پژوهش (ضرایب رگرسیون استاندارد)

 

 

نتایج جدول 5 نشان می‌دهد رفتار جامعه‌پسند بر بهزیستی روان‌شناختی (016/0P=، 176/0= β) و هیجانات مثبت (001/0P<، 304/0= β) اثر مثبت و معنادار دارد.

نتایج آزمون بوت‌استرپ نشان داد اثر غیرمستقیم هیجانات مثبت در رابطۀ بین رفتار جامعه‌پسند با بهزیستی روان‌شناختی برابر 110/0 به دست آمد که ازلحاظ آماری، معنادار بودند.

اثر تعاملی ارزیابی مجدد و رفتار جامعه‌پسند بر بهزیستی روان‌شناختی مثبت و معنادار بود (001/0P<، 203/0= β)؛ بنابراین، ارزیابی مجدد در رابطۀ بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی نقش تعدیل‌گری دارد. براساس شکل ۳ مشاهده می‌شود شدت رابطۀ بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی در دانشجویان با سطح ارزیابی مجدد بالاتر نسبت به دانشجویان با سطح ارزیابی مجدد پایین‌تر، بیشتر است. همچنین، نتایج نشان داد سرکوبی در رابطۀ بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی در دانشجویان نقش تعدیل‌گری ندارد (576/0P=، 091/0-= β).

 

 

جدول 5. نتایج اثرات مستقیم و تعدیل‌گر مدل پژوهش

فرضیههای پژوهش

β

t

CI95%

اندازه اثر (f2)

 

P

کران پایین

کران بالا

اثرات مستقیم

رفتار جامعه‌پسند ---> بهزیستی روان‌شناختی

176/0

419/2

025/0

304/0

042/0

016/0

رفتار جامعه‌پسند ---> هیجانات مثبت

304/0

354/4

198/0

464/0

102/0

001/0>

هیجانات مثبت ---> بهزیستی روان‌شناختی

361/0

314/5

191/0

467/0

186/0

001/0>

ارزیابی مجدد---> بهزیستی روان‌شناختی

277/0

194/4

157/0

421/0

087/0

001/0>

سرکوبی ---> بهزیستی روان‌شناختی

077/0-

174/1

209/0-

054/0

008/0

241/0

اثر میانجی

رفتار جامعه‌پسند ---> هیجانات مثبت--> بهزیستی روان‌شناختی

110/0

498/3

059/0

179/0

-

001/0

اثر تعدیلگر

رفتار جامعه‌پسند×ارزیابی مجدد ---> بهزیستی روان‌شناختی

203/0

767/3

208/0

485/0

-

001/0>

رفتار جامعه‌پسند×سرکوبی ---> بهزیستی روان‌شناختی

091/0-

560/0

268/0-

251/0

-

576/0

 

 

شکل3. نقش تعدیلگری ارزیابی مجدد در رابطه بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی در دانشجویان

 

بحث و نتیجهگیری

هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطۀ رفتار جامعه‌پسند با بهزیستی روان‌شناختی به‌‌واسطۀ هیجانات مثبت و با تعدیل تنظیم هیجان بود. نتایج نشان داد رفتار جامعه‌پسند با بهزیستی روان‌شناختی رابطۀ مثبت و مستقیم دارد (فرضیۀ اول). این یافته با نتایج پژوهش وینستین و ریان (2010)، مارتلا و ریان (2016)، راپوسا، لاوز و انسل (2016)، کولامب و ییتس (2018)، های و همکاران (2020)، مموت‌ـ‌الیسون و همکاران (2020)، مایلز و همکاران (2021)، رزلی و پروین (2021) و تاشجیان و همکاران (2021) هم‌سو است. در یک همه‌پرسی این نتیجه حاصل شد که هدف انسان‌ها در زندگی این است که خوشحال باشند و مشارکت مثبتی با جهان داشته باشند. رفتار جامعه‌پسند هر دو هدف را پوشش می‌دهد و به‌نحوی است که علاوه بر افزایش رفاه دیگران، به‌نفع شخص کمک‌کننده نیز هست (بامستیجر[61]، 2019). چنین رفتاری ارتباطات اجتماعی را ارتقا می‌بخشد، احساس پاداش و معنا در زندگی فراهم می‌کند، واکنش‌پذیری به استرس را کم می‌کند و همانندسازی با دیگران را به‌واسطۀ تسهیل روابط اجتماعی افزایش می‌دهد (اکنین[62] و همکاران، 2013).

مراکز مغزی مرتبط با پاداش در زمان درگیری با اعمال دهنده (تلزر[63] و همکاران، 2010) و یا مشاهدۀ تعاملات جامعه‌پسندانه فعال می‌شوند (تاشجیان و همکاران، 2018). به‌علاوه، این فعالیت‌ها تأثیر استرس‌زاهای روزمره را بر سلامت کاهش می‌دهند (هان[64] و همکاران، 2018)؛ به‌نحوی‌که انجام اعمال مهربانانه موجب کاهش اجتناب اجتماعی افراد مضطرب می‌شود (ترو و الدن[65]، 2015)؛ درحالی‌که رفتارهای خودمحورانه، درمقابل، با افزایش سن افراد در طول زمان به اضطراب بیشتری منجر می‌شوند (تونج[66]، 2000). اعمال جامعه‌پسند نیازهای روان‌شناختی اساسی به خودمختاری، شایستگی، تعلق (مارتلا و ریان، 2016؛ وینستین و ریان، 2020) و احتمالاً نیاز به اخلاق‌مداری (پرنتیس، جایاویکرم و فلیسون[67]، 2020) را برآورده می‌کنند. همچنین، مهربانی موجب بهبود افکار مثبت و به‌دنبال آن رفتارهای مثبتی می‌شود که بهزیستی را افزایش می‌دهند (لایوس[68] و همکاران، 2017).

نتایج دیگر پژوهش نشان داد رفتار جامعه‌پسند ازطریق هیجانات مثبت با بهزیستی روان‌شناختی رابطه دارد (فرضیۀ دوم). این یافته با نتایج پژوهش تقی‌پور و همکاران (1398)، کاپلن و همکاران (2014)، میدلارسکی و همکاران (2018)، اسنیپ و همکاران (2018) و پرسمن، جنکینز و مسکوویتز (2019) هم‌سو است. دلایل متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد رفتار جامعه‌پسند موجب کاهش خلق منفی خواهد شد. درگیری در فعالیت‌های جامعه‌پسند می‌تواند تأثیر استرس بر زندگی روزمره را بر عاطفۀ منفی کاهش دهد (راپوسا و همکاران، 2016). افراد دارای هیجانات منفی به‌شکل مکرر دیدگاه منفی مرتبط با خودشان مانند احساس بی‌ارزشی یا بی‌فایده‌بودن را حفظ می‌کنند (سوان[69] و همکاران، 1992). اعمال جامعه‌پسندانه می‌تواند چنین قضاوت‌هایی را ازطریق تغییر تمرکز فرد از خود به‌سمت نیازهای دیگران کاهش دهد؛ درحالی‌که فعالیت‌های خودمحورانه احتمالاً چنین تأثیری ندارند؛ زیرا به‌شکل مستقیم بر خود فرد متمرکزند. همچنین، گفته می‌شود که حساسیت‌های میان‌فردی تشدید یافته و ترس از تأییدِ اجتماعی نشدن، که نمونۀ دیگری از هیجانات منفی هستند، ازطریق تعاملات با دیگران بهبود می‌یابند (گیلبرت و مایلز[70]، 2000؛ ویلهلم، بویس و بران‌هیل[71]، 2004). درگیری در فعالیت‌های سهیم‌کردن، همکاری و اعمال داوطلبانه موجب احساس فاعلیت و هشیاری فرد و نیز ایجاد شور زندگانی می‌شوند که همان هیجانات مثبت است و ازاین‌طریق بهزیستی روان‌شناختی افراد را ارتقا می‌دهند. ارتباط رفتار جامعه‌پسند و خلق مثبت دوسویه است؛ به‌نحوی‌که هرکدام موجب افزایش دیگری می‌شود (اسنیپ و همکاران، 2018).

به‌علاوه، هیجانات مثبت به‌عنوان یکی از واسطه‌های اصلی فعالیت مهربانانه[72] (AoK) و بهزیستی روان‌شناختی مطرح شده‌اند (کوهن[73] و همکاران، 2009).

در آخر، نتایج پژوهش نشان داد ارزیابی مجدد و نه سرکوبی (خرده‌مقیاس‌های تنظیم هیجان) ارتباط بین رفتار جامعه‌پسند و بهزیستی روان‌شناختی را تعدیل می‌کند (فرضیۀ سوم). این یافته با نتایج پژوهش مارتین، رامالهو و مورین (2010)، اکسترمرا و ری (2015)، کاتانا و همکاران (2019)، سیلتون و همکاران (2020) و فنگ و همکاران (2020) هم‌سو است. همواره افرادی که رفتار جامعه‌پسند اعمال می‌کنند، بهزیستی روان‌شناختی بالایی ندارند. بررسی‌ها نشان داده‌ است که در اثربخشی مداخلات جامعه‌پسندانه تفاوت‌ وجود دارد. دراین‌راستا، برخی از مطالعات باتوجه‌به نوع رفتار جامعه‌پسند (فوجی‌وارا[74]، 2009)، ویژگی‌های شخصیتی فرد ازجمله نوع‌دوست‌بودن یا نبودن (میدلارسکی و همکاران، 2018) و شرایط محیطی نظیر ایزوله‌بودن و ناتوانی در اجرای رفتار جامعه‌پسند (فنگ و همکاران، 2020) را مطرح کرده‌اند که الزاماً فرد جامعه‌پسند از بهزیستی روان‌شناختی برخوردار نیست. درواقع، اعمال جامعه‌پسندانه و نوع‌دوستی علاوه بر جنبه‌های روشن، جنبه‌‌های تاریکی نیز دارند که کمتر مورد توجه پژوهش‌ها و جامعۀ انسانی قرار گرفته است (بن‌نر و هو[75]، 2017).

بنابراین، در این ارتباط متغیری همچون تنظیم هیجان لازم است تا آن را تعدیل کند. به‌طور کلی، ارزیابی مجدد نسبت به سرکوبی (خرده‌مقیاس‌های تنظیم هیجان) پیامدهای مثبت بیشتری دارد (جان و گراس، 2004). این الگو در دانشجویان، جامعۀ غیربالینی و نمونه‌های بالینی نیز مطرح شده است. البته بافت فرهنگی افراد می‌تواند این الگو را تحت‌تأثیر قرار دهد. برای مثال، در بعضی پژوهش‌ها مطرح شده است که سرکوبی در جوامع آسیایی، آسیب‌رسانی کمتری دارد (سو[76] و همکاران، 2015).

در تبیین تعدیل‌گری تنظیم هیجان می‌توان اظهار کرد که اشخاص با کمک ارزیابی مجدد شناختی در موقعیت‌های تنش‌زا قادر خواهند بود که با هدف تغییر معنای آن موقعیت، اثرات و پیامدهای هیجانی مثبت و نه منفی را تجربه کنند؛ بنابراین، راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان در کنار اعمال جامعه‌پسندانه در خدمت ارتقای بهزیستی روان‌شناختی افراد خواهد بود. برای حضور محدودیت‌های پژوهش حاضر باید یافته‌های آن را بااِحتیاط مورد توجه قرار داد. ابزار به‌کارگرفته‌شده در این مطالعه باتوجه‌به شرایط پاندمی کرونا، پرسشنامه‌های خودگزارش‌دهی الکترونیکی بوده است که امکان سوگیری پاسخ در آن و یا عدم پاسخ‌دهی دقیق شرکت‌کنندگان را دارد. مطالعۀ حاضر از نوع همبستگی است و باید از هرگونه استنباط روابط علت و معلولی خودداری شود. جمعیت پژوهش حاضر گروه سنی محدود به دانشجویان بوده است و برای تعمیم آن به سایر گروه‌های سنی باید احتیاط کرد. پیشنهاد می‌شود در بررسی‌های بعدی، جامعۀ پژوهش گسترده‌تری در نظر گرفته شود و باتوجه‌به اهمیت رفتار جامعه‌پسند در جوامع انسانی، متغیرهای پیشایند و پیامدی بیشتری از آن بررسی علمی شود.

 

[1]. positive psychology

[2]. Lemos & Richaud De Minzi

[3]. prosocial behavior

[4]. Eisenberg & Fabes

[5]. Eisenberg, Spinrad, & Knafo-Noam

[6]. Zaskonda

[7]. Brief, Motowidlo, & Motowidlo

[8]. antisocial behavior

[9]. aggression

[10]. Sturmer & Snyder

[11]. Lampridis & Papastylianou

[12]. Klemola

[13]. Coulombe & Yates

[14]. psychological well-being

[15]. Weinstein & Ryan

[16]. Martela & Ryan

[17]. Memmott-Elison

[18]. Hui

[19]. Rosli & Perveen

[20]. Strumpfer

[21]. Barwais

[22]. Ryff & Keyes

[23]. Raposa, Laws, & Ansell

[24]. Tashjian

[25]. covid-19 disease

[26]. Miles

[27]. positive and negative emotions

[28]. Cappellen, Toth-Gautheir, Saroglou, & Fredrickson

[29]. Clark & Watson

[30]. Midlarsky

[31]. Snippe

[32]. Pressman, Jenkins, & Moskowitz

[33]. emotion regulation

[34]. Martins, Ramalho, & Morin

[35]. Extremera & Rey

[36]. Katana

[37]. Weems & Pina

[38]. Silton

[39]. Feng

[40]. Fabes, Carlo, Kupanoff, & Laible

[41]. Davis, Thake, & Vilhena

[42]. Structural Equation Modeling (SEM)

[43]. Generalized Linear Model (GLM)

[44]. Penner

[45]. Gross & John

[46]. cognitive reappraisal

[47]. suppression

[48]. Watson, Clark, & Tellegen

[49]. Beck

[50]. Burns & Machin

[51]. Clarke, Marshall, Ryff & Wheaton

[52]. Average variance extracted (AVE)

[53]. CV- Communality (CV-com)

[54]. CV-Redundancy (CV-red)

[55]. goodness of fit (GoF)

[56]. Fornell & Larcker

[57]. Square root of the Avearage of variance extracted

[58]. Cohen

[59]. CV- Communality (CV-com)

[60]. CV-Redundancy (CV-red)

[61]. Baumsteiger

[62]. Aknin

[63]. Telzer

[64]. Han

[65]. Trew & Alden

[66]. Twenge

[67]. Prentice, Jayawickreme., & Fleeson

[68]. Layous

[69]. Swann

[70]. Gilbert & Miles

[71]. Wilhelm, Boyce, & Brownhill

[72]. Acts of Kindness

[73]. Cohn

[74]. Fujiwara

[75]. Ben-Ner & Hu

[76]. Su

بشلیده، کیومرث (1396). روشهای پژوهش و تحلیل آماری مثالهای پژوهشی با SPSS و AMOS. انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز.
تقی‌پور، بهزاد؛ غلامی، فائزه؛ رنجبر، محمدجواد؛ رستم اوغلی، زهرا و برزگران، رقیه. (1398). نقش هیجانات مثبت و منفی در پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی دانش‌آموزان پسر ورزشکار. مجلۀ روان‌شناسی مدرسه، 8(3)، 39-53.
خانجانی، مهدی؛ شهیدی، شهریار؛ فتح‌آبادی، جلیل؛ مظاهری، محمدعلی و شکری، امید. (1393). ساختار عاملی و ویژگی‌های روان‌سنجی فرم کوتاه (18سؤالی) مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف در دانشجویان دختر و پسر. اندیشه و رفتار در روان‌شناسی بالینی، 8(32)، 27-36.
رستمی، سمیرا و شیخ‌الاسلامی، راضیه. (1397). بررسی مدل علّی رابطۀ تمایزیافتگی خود و ابعاد رفتار جامعه‌پسند با واسطه‌گری هویت اخلاقی. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 7(2)، 369-393.
قاسم‌پور، عبدالله؛ ایل‌بیگی، رضا و حسن‌زاده، شهناز. (1391). خصوصیات روان‌سنجی پرسشنامۀ تنظیم هیجانی گراس و جان در یک نمونۀ ایرانی. ششمین همایش بهداشت روانی دانشجویان، دانشگاه گیلان، 724-722.
محمدی، لیلا؛ بشارت، محمدعلی؛ رضازاده، محمدرضا و غلامعلی لواسانی، مسعود. (1397). نقش واسطه‌ای عواطف مثبت و منفی در رابطۀ بین معنای زندگی و سلامت روانی. مجلۀ روان‌شناسی، 2(22)، 157-171.
Aknin, L. B., & Dunn, E. W., & Sandstrom, G. M., & Norton, M. I. (2013). Does social connection turn good deeds into good feelings? On the value of putting the 'social' in prosocial spending. Int. J. of Happiness and Development, 1(2), 155-171.
Barwais, F. (2011). Definitions of wellbeing, quality of life and wellness. Brisbane: National Wellness Institute of Australia.
Baumsteiger, R. (2019). New insights into how to promote prosocial behavior. Character and Context blog. https://spsp.org/news-center/blog/baumsteiger-prosocial-behavior#gsc.tab=0
Ben-Ner, A., & Hu, F. (2017). The bright and dark sides of altruism.
Brief, A. P., Motowidlo, S. J., & Motowidlo, S. J. (2016). Prosocial organizational behaviors. Academy of Management Review, 11(4), 710-725.
Burns, R. A., & Machin, M. A. (2010). Identifying gender differences in the independent effects of personality and psychological well-being on two broad affects components of subjective well-being. Personality and Individual Differences, 48(1), 22-27.
Clarke, P. J., Marshall, V. W., Ryff, C. D., & Wheaton, B. (2001). Measuring psychological well-being in the Canadian study of health and aging. International Psychogeriatric, 13, 79-90.
Cappellen, P. V., Toth-Gautheir, M., Saroglou, V., & Fredrickson, B. L. (2014). Religion and well-being: The mediating role of positive emotions. Journal of Happiness Studies, 17(2), 485-505.
Clark, L. A., & Watson, D. (1988). Mood and the mundane: Relations between daily life events and self-reported mood. Journal of Personality and Social Psychology, 54(2), 296.
Cohn, M. A., Fredrickson, B. L., Brown, S. L., Mikels, J. A., & Conway, A. M. (2009). Happiness unpacked: positive emotions increase life satisfaction by building resilience. Emotion, 9(3), 361-368.
Coulombe, B. R., & Yates, T. M. (2018). Prosocial pathways to positive adaptation: The mediating role of teacher-child closeness. Journal of Applied Developmental Psychology, 58, 9-17.
Davis, C. G., Thake, J., & Vilhena, N. (2010). Social desirability biases in self-reported alcohol consumption and harms. Addictive Behaviors, 35(4), 302-311.
Eisenberg, N., & Fabes, R. A. (1998). Prosocial development. In Damon W. (Series ed.) and Eisenberg, N. (Vol. ed.), Handbook of Child Psychology, Vol. 3: Social, Emotional, and Personality Development (5th ed.). Wiley, New York, 701-778.
Eisenberg, N., Spinrad, T. L., & Knafo-Noam, A. (2015). Prosocial development. In R. M. Lerner (ed.), Handbook of Child Psychology and Developmental Science (184-207). New York: Wiley.
Extremera, N., & Rey, L. (2015). The moderator role of emotion regulation ability in the link between stress and well-being. Frontiers in Psychology, 6, 1632.
Fabes, R. A., Carlo, G., Kupanoff, K., & Laible, D. (1999). Early adolescence and prosocial/moral behavior: the role of individual processes. The Journal of Early Adolescence, 19, 5-16.
Feng, Y., Zong, M., Yang, Z. et al (2020). When altruistic cannot help: the influence of altruism on the mental health of university students during the COVID-19 pandemic. Global Health, 16(61).
Fujiwara, T. (2009). Is altruistic behavior associated with major depression onset? PloS one, 4(2).
Gilbert, P., & Miles, J. N. V. (2000). Sensitivity to social put-down: it's relationship to perceptions of social rank, shame, social anxiety, depression, anger and self-other blame. Personality and Individual Differences, 29(4), 757-774.
Gross, J. J., & John, O. P. (2003). Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for affect, relationships, and well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 85(2), 348-362.
Han, S. H., Kim, K., & Burr, J. A. (2018). Stress-buffering effects of volunteering on salivary cortisol: results from a dairy diary study. Social Science & Medicine, 201, 120-126.
Katana, M., Rocke, C., Spain, S. M., & Allemand, M. (2019). Emotion regulation, subjective well-being and perceived stress in daily life of geriatric nurses. Frontiers in Psychology, 10.
Klemola, A. (2013). Motivations behind prosocial behavior. Bachelor’s thesis: page 2.
Lampridis, E., & Papastylianou, D. (2017). Prosocial behavioral tendencies and orientations toward individualism-collectivism. International Journal of Adolescence and Youth, 22(3), 268-272.
Layous, K., Nelson, S. K., Kurtz, J. L., & Lyubomirsky, S. (2017) What triggers prosocial effort? A positive feedback loop between positive activities, kindness, and well-being. The Journal of Positive Psychology, 12(4), 385-398.
Lemos, V. N., & Rechaud De Minzi, M. C. (2014). Childhood prosocial behavior in the school environment. Positive Psychology in Latin America, 10, 179-193.
Martins, A., Ramalho, N., & Morin, E. (2010). A comprehensive meta-analysis of the relationship between Emotional Intelligence and health. Personality and Individual Differences, 49(6), 554-564.
Martela, F., & Ryan, R. M. (2016). Prosocial behavior increases well-being and vitality even without contact with the beneficiary: Casual and behavioral evidence. Motiv Emot, 40, 351-357.
Martela, F., & Ryan, R. M. (2016). The Benefits of benevolence: basic psychological needs, beneficence, and the enhancement of well-being. Journal of Personalized Medicine, 84, 750-764.
Memmott-Elison, M. K., Holmgren, H. G., Padilla-Walker, L. M., & Hawkins, A. J. (2020). Associations between prosocial behavior, externalizing behaviors, and internalizing symptoms during adolescence: A meta-analysis. Journal of Adolescence, 80, 98-114.
Midlarsky, E., Pirutinsky, S., Chakrabarti, D., & Cohen, F. (2018). Visualized prosocial behavior and emotion in late life. The Journal of Positive Psychology, 13(5), 485-493.
Miles, A., Andiappan, M., Upenieks, L., Orfanidis, C. (2021). Using prosocial behavior to safeguard mental health and foster emotional well-being during the COVID-19 pandemic: A registered report protocol for a randomized trial. Plos One, 16(1).
Penner, L. A. (2002). The causes of sustained volunteerism: An inter-actionist perspective. Journal of Social Issues, 58, 447-467.
Prentice, M., Jayawickreme, E., & Fleeson, W. (2020). An experience sampling study of the momentary dynamics of moral, autonomous, competent, and related need satisfactions, moral enactments, and psychological thriving. Motivation and Emotion, 44, 244-256.
Pressman, S. D., Jenkins, B. N., & Moskowitz, J. T. (2019). Positive affect and health: What do we know and where next should we go? Annual Review of Psychology, 70, 627-650.
Raposa, E. B., Laws, H. B., & Ansell, E. B. (2016). Prosocial behavior mitigates the negative effects of stress in everyday life. Clinical Psychological Science, 4(4), 691-698.
Rosli, S. N., & Perveen, A. (2021). The relationship between prosocial behavior and psychological well-being among undergraduate students. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 11(6), 276-289.
Ryff, C. D., & Keyes, C. L. M. (1995). The structure psychological well-being revised. Journal of Personality and Social Psychology, 69, 716-727.
Silton, R. L., et al. (2020). Regulating positive emotions: Implications for promoting well-being in individuals with depression. Emotion, 20(1), 93.
Snippe, E., Jeronimus, B. F., aan het Rot, M., Bos, E. H., de Jonge, P., & Wichers, M. (2018). The reciprocity of prosocial behavior and positive affect in daily life. Journal of Personalized Medicine, 86, 139-146.
Su, J. C., Lee, R. M., Park, I. J., Soto, J. A., Chang, J., Zamboanga, B. L., ... & Brown, E. (2015). Differential links between expressive suppression and well-being among Chinese and Mexican American college students. Asian American Journal of Psychology, 6(1), 15.
Strümpfer, D. J. W. (1990). Salutogenesis: A new paradigm. South African Journal of Psychology, 20(4), 265-276.
Sturmer, S., & Snyder, M. (2010). The psychology of prosocial behavior. UK: Blackwell.
Swann, W. B., Wenzlaff, R. M., Krull, D. S., & Pelham, B. W. (1992). Allure of negative feedback: Self-verification strivings among depressed persons. Journal of Abnormal Psychology, 101(2), 293-306.
Tashjian, S. M., Rahal, D., Karan, M., Eisenberger, N., Galvan, A., Cole, S. W., & Fuligni, A. J. (2021). Evidence from a randomized controlled trial that altruism moderates the effect of prosocial acts on adolescents well-being. Journal of Youth and Adolescence, 50(1), 29-43.
Tashjian, S. M., Weissman, D. G., Guyer, A. E. et al. (2018). Neural response to prosocial scenes relates to subsequent giving behavior in adolescents: A pilot study. Cogn Affect Behav Neurosci, 18342-352.
Telzer, E. H., Masten, C. L., Berkman, E. T., Lieberman, M. D., & Fuligni, A. J. (2010). Gaining while giving: an fMRI study of the rewards of family assistance among white and Latino youth. Social neuroscience, 5(5-6), 508-518.
Trew, J. L., Alden, L. E. (2015). Kindness reduces avoidance goals in socially anxious individuals. Motiv Emot, 39, 892-907.
Twenge, J. M. (2000). The age of anxiety? The birth cohort change in anxiety and neuroticism, 1952–1993. Journal of Personality and Social Psychology, 79(6), 1007-1021.
Watson, D., Clark, L. A., & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: the PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54(6), 1063-1070.
Weems, C. F., & Pina, A. A. (2010). The assessment of emotion regulation: Improving construct validity in research on psychopathology in youth—An introduction to the special section. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 32(1), 1-7.    
Weinstein, N., & Ryan, R. M. (2010). When helping helps: Autonomous motivation for prosocial behavior and its influence on well-being for the helper and recipient. Journal of Personality and Social Psychology, 98(2), 222-244.
Wilhelm, K., Boyce, P., & Brownhill, S. (2004). The relationship between interpersonal sensitivity, anxiety disorders and major depression. Journal of Affective Disorders, 79(1-3), 33-41.
Zaskonda, H. (2010). Prosocial traits and tendencies of students of helping professions. Czech republic: university of south Bohemia, 1-122.