The relationship of religious orientation (intrinsic, extrinsic) and gender with death anxiety among students

Document Type : Original Article

Authors

1 M.A in psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Associate Professor of Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

Abstract

The purpose of this research  was to investigate the relationship of religious orientation (intrinsic, extrinsic) and gender  with death anxiety among university students.The sample consisted of 400 university students (200 mal, 200 female), who were randomly selected. All 400 participants filled out Allport’s Religious Orientation Scale and Death Anxiety Scale. The gathered data were analyzed through two-way analysis of variance. The results showed that there was a significant relationship between gender  and  death anxiety  (p 

Keywords


مقدمه

در سال‌های اخیر، روند پژوهش در مورد مذهب و سلامت روان، پیشرفت فزاینده‌ای داشته‌ است. بدون تردید، مرگ و زندگی پس از مرگ و نیز نگرش انسان به آن یکی از موضوع‌های اساسی مورد بحث در همه ادیان الهی به‌شمار می‌رود. با اینکه اشتغال ذهنی با مرگ در همة ادیان و افراد مذهبی روشی برای تدارک زندگی معنادار تلقی می‌شود، ولی پژوهش‌ها نشان داده است که اشتغال ذهنی با مرگ می‌تواند در برخی افراد مذهبی تولید اضطراب و افسردگی نماید (مالتبی ودی[1]،2000).پس از سه دهه تحقیقات درباره ارتباط بین مذهب و اضطراب مرگ نتایجی دو پهلو حاصل شده است(فلاکینگ و هندل[2]،2003). برای مثال، داف و هیونگ[3](1995)، فیفل و برانکامب[4](1973) و فیفل (1995) همبستگی مثبت معناداری را بین اضطراب مرگ و مذهب گزارش کردند، در حالی که آلوارادو، تمپلر، برسلر، توماس بابسن[5] (1995)، کراف، لت وین و باربر[6](1987)، فیفل و نگل[7] (1981)، برمن وهیز[8] (1973)، فیفل و برانکامب[9] (1972)، تمپلر[10](1972)، مارتین و رایزمن[11] (1965)، جفرز و همکاران[12] (1961) همبستگی منفی بین مذهب و اضطراب مرگ را نشان دادند.

 لستر[13] (1999)، لیمینگ[14] (1980)، کارلی چگ[15] (1976) و تمپلر(1970)، در مطالعات خود گزارش دادند که هیچ همبستگی معناداری بین اضطراب مرگ و مذهب وجود ندارد. اَدی[16] (1984)، و مک موردی[17] (1981) در پژوهش‌های خود دریافتند افرادی که به میزان زیادی اعتقادات مذهبی سنتی دارند و آنهایی که چنین اعتقادات مذهبی سنتی را به‌طور کامل رد می‌کنند، نسبت به افرادی که در نگرششان نسبت به اعتقادات مذهبی سنتی تصمیمی نگرفته‌اند و یا به‌طور کامل تسلیم این اعتقادات نشده‌اند، از اضطراب مرگ پایین‌تری برخوردارند. الیس[18](1981)معتقد بود که مذهب با غیر منطقی بودن در ارتباط است. به اعتقاد او، افراد مذهبی نوعی تفکرات و رفتارهای جزم دارند که موجب نابسامانی وضع روانی آنها می‌شود. او معتقد بود افراد مذهبی بهداشت روانی ضعیف‌تری دارند.

یافته‌های آردلت (2003) نشان داد که جهت‌گیری مذهبی درونی و بیرونی، همبستگی مثبتی با بهزیستی آزمودنی و همبستگی منفی با ترس از مرگ و اجتناب از مردن دارد. هر چند جهت‌گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبتی باترس از مرگ داشت، جهت‌گیری مذهبی درونی همبستگی مثبتی با رویکرد پذیرش مرگ داشت. در واقع، جهت‌گیری مذهبی درونی نسبت به جهت‌گیری مذهبی بیرونی، احتمالا یک معناداری متعالی از زندگی و مرگ را فراهم می‌کند. همچنین، آردلت و کوینگ[19] (2006) در مطالعات خود یافتند که جهت‌گیری مذهبی درونی، به میزان زیادی با پذیرش مرگ همبستگی دارد و جهت‌گیری مذهبی بیرونی به میزان زیادی با اضطراب مرگ همبستگی دارد. تورستون و پوول[20] (1989) در تحقیق خود از نمونه‌ای از مردان با میانگین سنی 70 سال استفاده کردند و به این نتیجه دست یافتند که همبستگی مثبت معناداری بین جهت‌گیری مذهبی درونی و نمره‌های کامل آزمودنی‌ها در اضطراب مرگ وجود دارد. در مقابل، پوول و تورستون (1990) از یک نمونه جوان‌تر از مردان و زنان هر دو با میانگین سنی 50 سال استفاده کردند و یافتند که ارتباط منفی معناداری بین جهت‌گیری مذهبی درونی و نمره‌های کلی آزمودنی‌ها در مقیاس اضطراب مرگ (r=.362­P<0001) وجود دارد. همچنین، مطالعات رزماسن و جانسون[21] (1994)، تمپلر (1972) همبستگی منفی بین جهت‌گیری مذهبی درونی و ترس از مرگ را نشان دادند.

تحقیقات ونیک و اسکات(2005)، روف، بادکوسینین و کلیمات (2003)، پارک، کوهن و هرب (1990) نشان داد که بین جهت‌گیری مذهبی و اضطراب مرگ رابطه معنادار منفی وجود داشت؛ یعنی هر چه میزان درونی بودن مذهب بیشتر باشد، از مقدار اضطراب کاسته می‌شود. افراد دارای جهت‌گیری مذهبی بیرونی اضطراب مرگ بیشتر و افراد دارای جهت‌گیری مذهبی درونی اضطراب مرگ کمتری دارند (حیدری و همکاران، 1388).

پژوهش کلامینز[22] (1998) با عنوان انگیزه مذهبی درونی و نگرش نسبت به مرگ در بین میانسالان روشن ساخت که افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی نسبت به افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی از سطوح پایین معناداری از انواع مختلفی از اضطراب مرگ برخوردارند. نمونه مورد مطالعه آنها 45 نفر از مردان و زنان 65 ساله بودند که مقیاس جهت‌گیری مذهبی درونی و مقیاس چند بعدی اضطراب مرگ را کامل کردند.

نتایج به‌دست آمده از مطالعات تورسن و پوول (2006)، لونتو و تمپلر (1986) و تورسن و پوول(1993) نشان داد که زنان از اضطراب مرگ بیشتری نسبت به مردان برخوردارند و افراد جوان‌تر نسبت به افراد پیرتر اضطراب مرگ بالاتری را گزارش دادند.

پییرس و همکاران،[23] (2007) در پژوهشی با عنوان تفاوت‌های جنسیتی به ‌هنگام اضطراب مرگ و جهت‌گیری مذهبی در میان دانشجویان دانشگاه و دانش‌آموزان دبیرستانی آمریکا نشان دادند که اضطراب مرگ در دانشجویان دختر با جهت‌گیری مذهبی بیرونی بالا می‌رود؛ همچنان که با افزایش جهت‌گیری مذهبی بیرونی در آن‌ها اضطراب مرگ افزایش یافته است. این تحقیق در 118 دانشجوی پسر و 257 دانشجوی دختر با مقیاس اضطراب مرگ جنتلر (1970) و با انجام زیر مقیاس‌های جهت‌گیری مذهبی درونی و بیرونی از مقیاس آلپورت و راتلر (1967) انجام شده است. در نهایت، یافته‌های این پژوهش نشان‌دهندة تفاوت‌های معناداری از لحاظ جنسیتی در تبیین رابطه جهت‌گیری مذهبی بیرونی و اضطراب مرگ بوده است.

تحقیقاتی نیز در ایران درباره همبستگی منفی میان نگرش مذهبی با اضطراب مرگ و افسردگی انجام شده است که از آن میان می‌توان به تحقیقات امینی و ملکشاهی(1380)، بیرشک و همکاران (1380)، مختاری و همکاران (1380)، گله دار و ساکی (1380)، بهرامی (1381) آزموده و شهیدی(1386)، خداپناهی و خاکسار بلداچی (1384)، حیدری و همکاران(1388) اشاره نمود. در این تحقیقات به این نکته اشاره شده است که افراد دارای جهت‌گیری مذهبی درونی؛ یعنی افرادی که معتقدند مذهب در ریشه آن‌ها وجود دارد، در مقایسه با افرادی که جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارند؛ یعنی مذهب را وسیله‌ای برای دستیابی به چیزهای دیگری می‌دانند، سلامت روانی بیشتری دارند. از آنجایی که در ایران تحقیقات اندکی درباره مذهب و اضطراب مرگ صورت گرفته و با توجه به این‌که نتایج ضد و نقیضی درباره رابطه جهت‌گیری مذهبی، جنسیت و اضطراب مرگ وجود دارد ،این پژوهش می‌تواند گامی در این راستا باشد. در این تحقیق، چنین فرض شد که افراد دارای جهت‌گیری مذهبی درونی نسبت به افراد دارای جهت‌گیری مذهبی بیرونی، از اضطراب مرگ کمتری برخوردارند. همچنین، زنان نسبت به مردان از اضطراب مرگ بیشتری برخوردارند.

 

روش

این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی – همبستگی است.جامعه این تحقیق کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه علامه طباطبایی بودند که در سال تحصیلی 89-1388 تحصیل می‌کردند. از میان 6 دانشکده موجود در دانشگاه علامه طباطبایی 4 دانشکده به تصادف انتخاب شدند و از هر دانشکده 8 کلاس به‌صورت تصادفی انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. روش نمونه‌گیری از نوع تصادفی چند مرحله‌ای و حجم نمونه انتخاب شده 400 نفر بود، که 200 نفر آنها مرد و 200 نفر آن‌ها زن بودند که با میانگین سنی 17/22سال در گستره سنی 32-18 سال قرار داشتند. بنابراین، از جمله ملاک‌های ورود دانشجویان به این پژوهش، دامنه سنی 32-18 سال و ملاک خروج از پژوهش، دانشجویانی بودند که در این محدوده سنی قرار نداشتند. پس از جمع‌آوری داده‌ها برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق نرم‌افزار SPSS (ویرایش 15) و روش آماره‌های توصیفی و تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد.

ابزارها

 پرسشنامه جهت‌گیری مذهبی آلپورت[24]: این پرسشنامه دارای 20 ماده بود که 11 ماده آن، به جهت‌گیری مذهبی بیرونی[25]و 9 ماده آن به جهت‌گیری مذهبی درونی[26] مربوط بود. در سال 1963 فگین[27] نسخه‌ای 21 ماده‌ای ساخت که تمام گزینه‌های پرسشنامه آلپورت در آن انتخاب شده بودند و علاوه برآن، یک گزینه دیگر نیز به آن افزود که این گزینه همبستگی بالایی(61/0)با جهت‌گیری بیرونی داشت و از آن پس این پرسشنامه بیشتر استفاده شد. طبق تحقیق آلپورت، همبستگی بین ماده‌های جهت‌گیری مذهبی درونی با ماده‌های جهت‌گیری مذهبی بیرونی (21/0-) بود. در تعدادی از مطالعات دیگر، از جمع مطالعات فگین، همبستگی جهت‌گیری مذهبی درونی و بیرونی 20/0- بود. به‌علاوه، اعتبار پرسشنامه به وسیله جان بزرگی (1377)   با استفاده از روش آلفای کرونباخ 74/0و به وسیله مختاری،اللهیاری ورسول زاده طباطبایی(1380)،71/0 گزارش داده شده است.

مقیاس اضطراب مرگ[28]: این مقیاس شامل 15 ماده است که نگرش آزمودنی‌ها را به مرگ می‌سنجد.آزمودنی‌ها پاسخ‌های خود را به هر سؤال با گزینه‌های بلی یا خیر، مشخص می‌کنند.پاسخ (بلی) نشان‌دهندة وجود اضطراب در فرد است.بدین ترتیب، نمره‌های این مقیاس می‌تواند بین صفر تا 15 متغیر باشد که نمره بالا معرف اضطراب زیاد افراد در مورد مرگ است. بررسی‌های انجام شده درباره روایی و پایایی مقیاس اضطراب مرگ نشان می‌دهد که این مقیاس از اعتبار قابل قبولی برخوردار است. در فرهنگ اصلی، ضریب پایایی با بازآزمایی مقیاس 83/0، روایی همزمان به ‌وسیله همبستگی آن با مقیاس اضطراب آشکار27/0 و با مقیاس افسردگی 40/0 گزارش شده است (رجبی و بحرانی،1380). پایایی و روایی این پرسشنامه را در ایران رجبی و بحرانی (1380) بررسی کرده و بر این اساس، ضریب پایایی تنصیفی را 6/0و ضریب همسانی درونی را 73/0 گزارش کرده‌اند. برای بررسی روایی مقیاس اضطراب مرگ، از دو آزمون مقیاس نگرانی مرگ و مقیاس اضطراب آشکار استفاده شد که نتیجه آن 04/0 برای ضریب همبستگی مقیاس اضطراب مرگ با مقیاس نگرانی، و 34/0 برای ضریب همبستگی مقیاس اضطراب مرگ با مقیاس اضطراب آشکار بود (رجبی و بحرانی،1380).

 

یافته‌ها

برای بررسی تفاوت بین وضعیت جهت‌گیری مذهبی (درونی و بیرونی) و جنسیت از روش آماری تحلیل واریانس استفاده شد. یک آزمون تحلیل واریانس دو راهه (جنس * جهت‌گیری مذهبی) برای بررسی اثرهای اصلی و تعاملی متغیرها بر متغیر وابسته (اضطراب مرگ) انجام شد. همان‌طور که در جدول 1 مشاهده می شود، نتیجه تحلیل واریانس نشان‌دهنده معنی‌دار بودن اثر اصلی جهت‌گیری مذهبی (998/29 F=، 001/0P<) بر اضطراب مرگ بود. از این رو، با توجه به اینکه میانگین نمره‌های دانشجویان از لحاظ اضطراب مرگ در افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی بالاتر بود، می‌توان نتیجه گرفت که افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارای اضطراب مرگ بیشتری نسبت به افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی هستند. همچنین، اثر اصلی جنسیت نیز بر اضطراب مرگ معنی‌دار بود (209/0F=، 01/0P<). با توجه به معنی‌دار نبودن تعامل بین جنسیت و جهت‌گیری مذهبی (174/0 F=،05/0P>) بر اضطراب مرگ، اثر معنی‌دار جنسیت بر تجربه اضطراب مرگ را با لحاظ این اطلاعات نمی‌توان به وضعیت جهت‌گیری مذهبی نسبت داد.

 

جدول 1. نتایج تحلیل واریانس دو راهه اضطراب مرگ با وضعیت جهت‌گیری مذهبی و  جنس

جدول 1. نتایج تحلیل واریانس دو راهه اضطراب مرگ با وضعیت جهت‌گیری مذهبی و  جنس

 

 

چنین فرض گردید که تعامل معناداری بین جنسیت و جهت‌گیری مذهبی بر اضطراب مرگ وجود دارد. نتایج جدول 1 نشان می‌دهد که این فرضیه تایید نشده است(05/0<p). فرضیه دیگر پژوهش مبنی بر این که زنان از اضطراب مرگ بالاتری نسبت به مردان برخوردارند تایید شده است(01/0>p). میزان تاثیر 16/0 بوده است و توان آماری 93/0 است که نشان می‌دهد حجم نمونه برای بررسی فرضیه کافی بوده است. همچنین، فرض سوم پژوهش این که افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارای اضطراب مرگ بیشتری نسبت به افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی هستند نیز تایید می‌شود (001/0>p). میزان تاثیر 14/0 بوده است و توان آماری 90/0 نشان‌دهنده کافی بودن حجم نمونه است. از سوی دیگر، میانگین اضطراب مرگ در بین افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی (91/2=, SD89/4=M) کمتر از میانگین اضطراب مرگ در بین افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی (16/3=, SD95/5=M) در هر دو جنس بود. همچنین، میانگین اضطراب مرگ در زنان (23/3=, SD78/5=M) بالاتر از میانگین اضطراب مرگ در مردان (86/2=, SD5=M) بود.

 

بحث و بررسی

نتایج حاصل از پژوهش حاضر، گویای آن است که افراد دارای جهت‌گیری مذهبی درونی نسبت به افراد دارای جهت‌گیری مذهبی بیرونی از اضطراب مرگ کمتری برخوردارند. یافته پژوهشی حاضر با پژوهش‌های قبلی، از جمله آلوارادو، تمپلر، برسلر، توماس بابسن (1995)، رزمانسن و جانسون (1994)،  پوول و تورستون (1990)، کلامینز (1998)، کراف، لت وین و باربر (1987) فیفل ونگل (1981)، تمپلر(1972)، برمن و هیز (1973)، فیفل و برانکام (1972)، مارتین و رایزمن (1965)، تمپلر (1972)، جفرز ونکسون وایسدرفر (1961) هماهنگ است. در تبیین این یافته می‌گفت که تجربه افراد دارای جهت‌گیری مذهب درونی و بیرونی از رویدادهای زندگی متفاوت است. طبیعی است که افراد دارای مذهب درونی می‌کوشند رویدادها را به شکل مثبت‌تر و به شکل تقدیرهای الهی در نظر بگیرند و بنابراین از پذیرش مرگ بیشتر و در نتیجه، از اضطراب مرگ کمتری برخوردارند. پژوهش آردلت (2003) و آردلت و کوینگ (2006) تاییدکننده این موضوع است. به اعتقاد هودوموریس (1983) افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی نسبت به افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی از اضطراب مرگ کمتری برخوردارند، به این علت که آنها اعتقاد دارند برای رفتارهای مذهبی خود پس از مرگ پاداش خواهند گرفت. جانگ[29] (1965) معتقد است همه مذهب‌های بزرگ جهان یک آمادگی برای مرگ فراهم می‌کنندو در نتیجه، افرادی که از اعتقادات مذهبی درونی و قوی‌تری برخوردارند، مرگ را به عنوان یک فرایند طبیعی از زندگی می‌دانند، مرگ برای این افراد حسی از معنی در زندگی فراهم می‌سازد. در افراد با مذهب درونی، آگاهی از اجتناب‌ناپذیر بودن مرگ به عنوان یک بحران وجودی، ذاتا افراد را به نیاز برای یافتن معنی در زندگی و دیدگاه پذیرش مرگ به‌جای اضطراب مرگ هدایت می‌کند.افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی دارای مذهبی فراگیر و با اصول سازمان یافته‌اند و ارزش‌های مذهبی در این افراد به مثابه هدف است و ارزش‌ها و نیازهای غیر مذهبی هر چقدر هم که مهم باشند، برای آنها اهمیت کمتری دارند، اما افراد با جهت‌گیری مذهبی بیرونی، مذهب را برای رفع نیازها، کسب آسایش و امنیت فردی و اجتماعی و جلب نظر اجتماعی مورد توجه قرار می‌دهند و دوست دارند. به عبارت دیگر، برای این افراد مذهب وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف دیگری که برای آنها مهم است، تلقی می‌شود.

مطالعه‌ای که به وسیله برگن، ماستر و ریچارد[30] در سال(1987) انجام شد، بیانگر آن است که مذهب درونی با عملکرد مثبت افراد و سازگاری آنها رابطه مثبت و با میزان اضطراب در بین دانشجویان ارتباط منفی دارد. نتیجه تحقیق آلوارادو و همکاران (1995) نیز نشان داد که در سنین پیری، نگرش مذهبی قوی باعث کاهش اضطراب و افسردگی مرگ می‌شود.

یافته پژوهش حاضر و پژوهش‌های نامبرده در تضاد با پژوهش‌های داف و هیونگ (1995)، فیفل و برانکامب (1973) و فیفل (1995) و تورسون و پوول (1989) است. این پژوهشگران، در پژوهش‌های خود دریافتند که افراد مذهبی از اضطراب مرگ بالاتری برخوردارند. الیس (1981) در گزارش‌های خود ادعا می‌کند افراد مذهبی دارای اغتشاشات هیجانی بیشتری در مقایسه با افراد غیر مذهبی‌اند و تاکید می‌کند که مناسب‌ترین راه درمان و حل مشکلات هیجانی ، فقط راه‌های غیر مذهبی است. وی معتقد بود که مذهبی بودن افراطی به طور درخور توجهی با اغتشاش‌های هیجانی رابطه دارد. در تبیین این تفاوت یافته‌ها می‌توان به بحث تفاوت‌های فردی و فرهنگی زیادی که در جنبه‌های گوناگون مرگ وجود دارد و موجب اضطراب می‌شود، اشاره کرد. نتایج تحقیق در این فرضیه که زنان نسبت به مردان از اضطراب مرگ بالاتری برخوردارند، هماهنگ با پژوهش‌های تورسن و پوول (2006)، لونتو و تمپلر (1986) و تورسن و پوول (1993)، پییر، کوهن، چامبرز، مید(2007) است. یک تبیین می‌تواند این باشد که زنان احتمالاً احساس‌های آزاردهنده مربوط به مرگ و میر را بیشتر می‌پذیرند و مردان بیشتر ازآن اجتناب می‌کنند؛ توجیهی که با بیانگری هیجانی بیشتر زنان در طول عمر هماهنگ است. پیشنهاد می‌شود که در پژوهش‌های آینده نقش متغیرهای تعدیل کننده و میانجی‌گر دیگر را برای کمک به فهم بیشتر این رابطه و شناسایی عوامل تاثیرگذار بررسی کنند. براین اساس، با توجه نقش نگرش مذهبی در سلامت روان افراد، و با توجه به اینکه رابطه بین جهت‌گیری مذهبی و اضطراب مرگ از شفافیت لازم برخوردار نیست، انجام پژوهش‌هایی در این مسیر، در فرهنگ‌های مختلف، از جمله جوامع اسلامی ضروری به نظر می‌رسد و مسؤولان جامعه از جمله مسؤولان فرهنگی باید توجه بیشتری داشته، برنامه‌های خاصی را در جهت گسترش جهت‌گیری مذهبی مناسب پیش‌بینی کنند.

 

پیشنهادها:

از آنجا که نمونه پژوهش حاضر را دانشجویان تشکیل داده‌اند، به نظر می‌رسد که در تعمیم یا فته‌های پژوهش به سایر طبقات اجتماعی و سایر گروهای سنی باید احتیاط کرد، زیرا احتمال تفاوت در نگرش‌های مربوط به مرگ با توجه به عوامل جمعیت شناختی وجود دارد (فسلر و ناوارت[31]،2005).در پژوهش حاضر، امکان دسترسی به نمونه‌هایی از گروه‌های سنی مختلف، از جمله میانسالان و افراد مسن به‌ منظور مقایسه یافته‌ها فراهم نشد و چون نوع جهت‌گیری مذهبی و به تبع آن مساله اضطراب در گروه‌های سنی و جنسیت متفاوت است، پیشنهاد می‌شود یافته‌های پژوهش حاضر در نمونه‌های دیگر بررسی شود.



[1] - Maltby & Day

[2] - Falkenhain & Handal

3 - Duff & Hong

4 - Feifel & Branscomb

[5] - Babsen

[6] - Kraff.litwin & Barber

[7] - Feifel & Nagel

[8] - Berman &Hays

[9] - Feifel & Branscomb

[10] - Templer

[11]  -Martin  & Wrightsman

[12]- Jeffers etal

[13] - Lester

[14] - Ieming

[15] - Kurleychek

[16] - Aday

[17] - Mc mordie

[18] - Ellis

[19]-  Ardelt & Koening

[20] - Thorson & Powel

[21] - Rasmaussen & Johnson

[22] - Clenents

 

[23]- Pierce etal

1 - Alport,s Religious Orientation scale

[25] - External Religious Orientation

[26] - Internal Religious Orientation

[27] - Fegean

[28]-  Death Anxiety Scale

[29] - Jung

[30] - Bergin, Masters & Richards

[31] - Fessler & Navarrete

آزموده، پ.،و شهیدی، ش، ع. (1386). «رابطه بین جهت گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی در دانشجویان»، مجله روا‌‌ن‌شناسی، 41، 60-74.
امینی،ف.،و ملکشاهی، ف. (1380). «بررسی تاثیر دعا بر کاهش اضطراب قبل از امتحان در دانشجویان دانشکده‌های پرستاری و مامایی خرم‌آباد در سال 1379»، چکیده مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان، سال پنجم، ش 19،38-42.
جان بزرگی، مسعود.بررسی اثربخشی روان درمانگری با و بدون جهت گیری مذهبی اسلامی بر اضطراب و تنیدگی. مجله روانشناسی،1377؛سال دوم، شماره 8.
حیدری، ا.،خلیلی شرفه، ف.، و خداپناهی، م.(1388). «رابطه مذهب با اضطراب مرگ و هیجان خواهی»، مجله روان‌شناسی، ش 51، 335-341.
خداپناهی، م.، و خاکسار بلداچی، م. ( 1384). «رابطه جهت‌گیری مذهبی و سازگاری روان‌شناختی در دانشجویان»، مجله روا‌‌‌‌‌‌ن‌شناسی.35، 310-320.
رجبی، غ.، و بحرانی،م. (1380). «تحلیل عاملی سؤال‌های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله روان‌شناسی،20،344-331.
گله‌دار، م.، و ساکی، م. (1380). «تاثیر قرآن بر کاهش اضطراب پیش از آزمون دانشجویان»، چکیده  مقالات اولین همایش بین‌الملی نقش دین دربهداشت روان، سال پنجم، ش 19، 48-52.
مختاری، ع.، الهیاری، ع.، و رسول‌زاده طباطبایی، ک. (1380). «رابطه جهت‌گیری مذهبی با میزان تنیدگی»، مجله روان‌شناسی، ش 17، 67-56.
 
 
 
Aday , R.H.(1984).Belief in after life and death anxiety:correlates Andcomparisons .amega, 15,67-75.
Alvarado,k.a.,Templer,d,i.,Bresler,c.,8 Thomas-Dobson,s.(1993).The relationsgip of religious variables to death depression and deathe antiety.Journal of psychology, 51,202-204.
Ardelt, M. (2003). Effects of Religion and Purpose in Life on Elders’ Subjective Well-Being and Attitudes Toward Death. Journal of Religious Gerontology,14(4),125-129
Ardelt, M., & Koenig, C. (2006). The role of religious for hospice patients and relatively healthy older adults. Research on Aging, 28, 184-215
Bergin , A.E.,Masters.K.S.8 Richards. (1988) .Religiousness­ and mental health reconsidered:Astudy of an intrinsically religious sample.Journal of counseling Psychology. 34(2):197-204.
Berman, A., & Hays, J. (1973). Relationship between death anxiety, belief in afterlife, and locus of control. Journal of Consulting and  inical Psychology, 41, 318.
Clements, R. (1998).Intrinsic Religious Motivation and attitude toward Death among the Elderly. Current Psychology, 17, 237-248
Duff, R. W., & Hong, L. K. (1995), Age density, religiosity and death anxiety in retirement communities. Review of Religious Research, 37, 19–32.
Ellis, A.(198). Religiosity and rational emotive Psychotherapy.Theory, Research, and Practice,18,155-159.
Falkenhain, M., & Handal, P. (2003). Religion, Death Attitudes and Belief in afterlife in the Elderly: Untangling theRelationships. Journal of Religion and Health,42,1, 138-142
Feifel, H. (1959). Attitudes toward death in some normal and mentally ill populations. The meaning of Death. New York: McGraw-Hill.
Feifel, H., & Branscomb, A. B. (1972). Who’s afraid of death? Journal of Abnormal Psychology 81, 282–288.
Feifel,H.,8Nagel,V.G.(1981).Another look at fear ofdeath.Journal of counsuling and clinical psychology , 49,278-286.
Fessler, D. M. T. & Navarrete, C. D. (2005). The effect of age on death disgust: Challenges to terror anagement perspective. Evolutionary Psychology, 3,279-296.
Hood, R. W., & Morris, R. J. (1983). Toward a theory of death transcendence., 22, 353-365.
Jeffers,F.C,Nichols,C.R.8 Eisdorfer,C.(1961).Attiudes of older persons to death,Journal of gerontology, 16,53,-56.
Jung, C. G. (1965). The soul and death. In Feifel, H. (Ed.), The meaning of death .New York: McGraw-Hill Book Company
Kraft, W. A., Litwin, W. J., & Barber, S. E. (1987), Religious orientations and assertiveness: Relationship to death anxiety. The Journal of Social Psychology, 127, 93–95.
Kurleychek, R. T. (1976). Level of the belief in afterlife and four categories of fear and death in a sample of 60_ year olds. Psychological Reports. 38, 228–230.
Leming, M. R. (1980). Religion and death: A test of Homan’s thesis. Omega. 10, 347–364.
Lester,D.(1990).The collett-lester Fear of Death Scale:The origiial version and a revision.Death studies.14,451-468.
Lonetto, R. & Templer, D. I. (1986). Death anxiety. Washington, DC: Hemisphere.
Maltby, J., & Day, L. (2000b). The reliability and validity of the death obsession scale among English university and adult amples. Personality and Individual Differences, 28, 695-700.
Martin, D., & Wrightsman, L. S. (1965). The relationship between religious behavior and concern about death. Journal of Social sychology, 65, 317–323.
Mc Mordie ,W.R.(1981).Religiosity and fear of death:strength of belief system. Psychological Reports.49,921-922.
Pierce,J.Cohen,A.Chemberce,J.Meade,R. (2007).Jender dissereneces in this anxiety and religious orientation among US highschool &college students. Mental health religioun .Cultuer. 10, .2, Puplisher.Routledge GE,PP..143-1500. Available at www.inform aworld.com.
Rasmussen, C. H., & Johnson, M. E. (1994). Spirituality and religiosity: Relative relationships to death anxiety. Omega, 29, 313-318.
Templer, D. I. (1970). The construction and validation of a death anxiety scale. Journal General Psychology, 82, 165–177.
Templer, D. I. (1972). Death anxiety in religiously very involved persons. Psychological Reports, 31, 361-362.
Thorson, J. A. & Powell, F. C. (1993). Personality death anxiety and gender. Bulletin of Psychonomic Society, 31, 589–590.
Thorson, J. A. & Powell, F. C. (2006). Elements of death anxiety and meaning of death.Journal of Clinical Psychology, 44, 691-701.
Thorson, J. A., & Powell, F. C. (1990). Meanings of death and intrinsic religiosity, Journal of Clinical Psychology ,46, 379-391.
Thorson,J.A., & Powel,F.C.(1989).Death anxiety and religious in an older male sample.Psychological Reports,64,985-986