Document Type : Original Article
Authors
1 M.A. in Cognitive Science, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran.
2 Associate Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
اختلال وسواسی ـ اجباری بیانکنندۀ حضور وسواسها یا اجبارها یا هر دو است. وسواسها افکاری آزاردهنده و مزاحم هستند که به طور دایمی تکرار میشوند و در بیشتر موارد، فرد تلاش میکند تا استرس ناشی از افــــکار مزاحــم را به وسیلۀ یک سری از اعمـــال (اجبــارها) خنثی کند (Jalal et al., 2023). بر اساس پژوهشهای انجامشده در این حیطه، بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری (OCD)[1] و آزمودنیهای غیربیمــار که در مقیاسهای مربوط به این اختلال نمرۀ بالایی را کسب میکنند، سوگیریهای شناختی جالب توجهی از خود نشان میدهند. مدلهای شناختی اختلال وسواس فکری ـ عملی مطرح میکنند که ارزیابیهای اغراقآمیز دربارۀ اهمیت افراطی افکار مزاحم و تعهد شخصی زیاد برای بازداری این افکار یا پیامهای آنها، نقشی مهم را در تجربۀ ناراحتی و اجبار برای درگیری در فعالیتهایی مانند رفتار جبری، خنثیسازی، سرکوبی افکار، جستوجوی اطمینان مجدد و اجتناب ایفا میکنند. نیاز به یک نقطۀ شروع نظری برای شناسایی عوامل آسیبپذیری شناختی در اختلال وسواس فکری عملی برآورده شده است، ولی با فقدان دادههای آیندهنگری در آثار علمی اخیر، آزمون فرضیههای رایج با مانع روبهرو شده است (Hasassri et al., 2023).
آسیبپذیری بزرگنمایی تهدید میتواند به عنوان پیامد محرک عینی یا به عنوان پیامد سوگیری شناختی اکتسابی رخ دهد یا آنکه خارج از تعامل این دو عامل اتفاق افتد. حس آسیبپذیری بزرگنمایی زمانی که فعال شود، به عنوان یک مؤلفۀ شناختی تهدید، افراد را نسبت به حرکتها و علائم خطر در حال تشدید حساس میکند که این امر باعث سوگیری در فرایندهای شناختی میشود. در عین حال، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید تا زمانی که با یک محرک محیطی فعال نشده است، تا حدی نهفته باقی میماند. میتوان اینگونه فرض کرد که سبک ناسازگارنۀ بزرگنمایی تهدید در افرادی که از لحاظ شناختی آسیبپذیر هستند، به سوگیری در پردازش طرحوارهای برای اطلاعات در رابطه با تهدید، حتی زمانی که این افراد مضطرب نیستند، منجر میشود. همانند سایر اختلالهای اضطرابی، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید ممکن است با ایجاد بار شناختی که سبب اختلال در تواناییهای کنترل ذهنی شخص میشود، به آسیبپذیری اختلال وسواس فکری عملی منجر شود. نظریۀ شناختی وسواسها مؤید این است که هستة اصلی این نظریه شناختی است (Jennings, 2022).
نتایج حاصل از پژوهشی که در آن پرسشنامۀ خودگزارشی سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید در افراد بالغ به کار گرفته شده، حاکی از آن بوده است که در زمان مواجهه با عوامل استرسزا در زندگی، افرادی که دارای درجۀ بالایی از حس شناختی بزرگنمایی تهدید هستند، در مقایسه با آنهایی که دارای چنین عاملی نیستند، نسبت به اضطراب مستعدتر خواهند بود. افزون بر این یافته، میزان بالای حس شناختی بزرگنمایی تهدید در اختلالهای اضطرابی چندگانه شامل وسواس فکری عملی، اضطراب تعمیمیافته، فوبیای تخصصی و اضطراب اجتماعی به چشم میخورد. مهمترین دستاورد این پژوهش گویای این واقعیت است که ارزیابی مدل پرسشنامۀ خودگزارشی سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید در میان جمعیت مردان و زنان نتیجۀ یکسان در بر داشته است. از سوی دیگر، در شرکت کنندگان بالینی دارای تا حدی اضطراب اجتماعی تعمیمیافته و غیر مضطرب، نتیجه به همین صورت بوده است. اما استثنایی که در این رابطه میتوان بــــه آن اشاره کرد، پیونـــد شدیدی است کــه میـــان عوامل اجتماعی و فیزیکـــی حس بزرگنمایی تهــــدیـــد در زنـــــان نسبت بــــه مــــردان وجود دارد (Gonzales Diez et al., 2014).
از جملۀ متغیرهای دیگری که در این پژوهش بررسی شدهاند، آمیختگی فکر و عمل است که نوعی تحریف شناختی است و به یک دسته از سوگیریهای شناختی مرتبط است که افکار نقش مهمی را در گسترش این اختلال بازی میکنند. به طور ویژه، اگر بخواهیم بیان کنیم آمیختگی فکر و عمل به دو دسته از تحریفهای شناختی تقسیم میشود، دستۀ اول آمیختگی فکر و عمل احتمالی است که افکار مزاحم، این احتمال را که یک رویداد منفی در حال وقوع است، افزایش میدهند؛ اما نوع دیگر، تحریف و سوگیری اخلاقی است که اندیشیدن به تجربهای از لحاظ اخلاقی برابر با همان رفتار و انجام آن تلقی میشود (همانند خشونت). مفهوم آمیختگی فکر و عمل از دهههای 1990 در مقالههای مرتبط با اختلال وسواسی ـ جبری ظهــور پیدا کـرد. پیش از آن، پژوهشگران این مفهـوم را به عنـوان تفکـر سحرآمیـز بـه کار میبردنــد. تفکـــر سحرآمیز اینگونه تعبیر میشود که فرد با عقایدی که دارد در بــرابــر قوانین علّــی که از لحاظ فرهنگــی پذیرفتهشده هستند، بـه مقاومت بـرمـیخیزد (Einstein & Menzies, 2004)؛ از این رو، این موضوع یک ویژگی شناختی اساسی در اختــلال وسواسی ـ جبری محسوب میشود (Fontenelle et al., 2022).
از میان پژوهشها و بررسیهای انجامشدۀ مختلف، بین خردهمعیار آمیختگی فکر و عمل احتمالی منسوب به اختلال وسواسی ـ جبری نسبت به آمیختگی فکر و عمل اخلاقی، پیوند بیشتری را میتوان مشاهده کرد. برای مثال، در پژوهشی بین آمیختگی فکر و عمل احتمالی و وسواسها (اندازهگیری با سیاهۀ وسواس فکری عملی مادزلی)، در مقایسه با آمیختگی فکر و عمل اخلاقی، ارتباطی محکمتر و برجستهتر وجود داشته است. در پژوهشی دیگر، شرکتکنندگان غیربالینی که دارای نشانههای اختلال یادشده بودهاند، میزان بالایی از شکل آمیختگی فکر و عمل احتمالی را در مقایسه با گروه گواه از خود نشان دادهاند و این باور اغراقآمیز را داشتند که با خنثیسازی اندیشههای آسیبزننده به احتمال زیاد میتوانند آن آسیب را خود کاهش دهند (Myers & Wells, 2013).
در پژوهشی که روانسنجی معیار آمیختگی فکر و عمل را ارزیابی کرده است، به این یافته میتوان اشاره کرد که آمیختگی فکر و عمل، در مقایسه با اینکه با مقیاسهای افسردگی و نگرانی انطباق داشته باشد، در حالت عمومی خود بیشتر منطبق با یک مقیاس فکری عملی است. از سوی دیگر، در جنبۀ آمیختگی فکر و عمل احتمالی، ارتباط بیشتر با وسواس فکری عملی نسبت به افسردگی وجود دارد. همچنین، میتوان به وجود ارتباط نزدیک بین ساختار دوعاملی آمیختگی فکــر و عمل در یک نمونـۀ بالینی وسواس فکــری عملی اشـاره کرد. در پـژوهـشی (Ibid) که دو خردهمعیار آمیختگی فکر و عمل احتمالی و آمیختگی فکر و عمل عمومی در میان شرکتکنندگان بالینی را بررسی و ارزیابی کرده است، نتایج حاکی از آن بوده است که پایایی زیاد در معیــــار آمیختـــگی فکر و عمل عمومی[2] گزارش شده است. از طرفی، باید اذعان داشت پیوند شدید میان آمیختگی فکر و عمل عمومی و دو خردهمعیار آمیختگی فکر و عمل احتمالی با ویژگیهای اختلال وسواسی ـ جبری نسبت به نشانههای افسردگی و نگرانی از سوی این پژوهشگران تأیید شده است. رویکردهای اخیر به اختلال وسواسی ـ جبری برخی از بدعملکردیهای دیگر سیستم عصبی را در این اختلال پیشنهاد کردهاند. این بررسیها نقایص شـناختی را به عنوان واسـطۀ بین ناهـنجاریهای سیستم اعصاب و گرایش به وسواس معـرفی کردهاند (Shafran & Rachman, 2004) که از آن جـمله میتـــوان به نقـص در حــــافظهکاری (Nakao et al., 2009) و کارکـردهای اجـرایی (Tukel et al., 2012) اشاره کرد. کارکردهای اجرایی در آسیبشناسی اختلال وسواسی ـ جبری نیز میتوانند سهم داشته باشند؛ بنابراین، بررسی کارکردهای اجرایی میتواند نقشی مهم در ارزیابی و درمــــان اختلال وسواسی ـ جبری ایفـا کنــد (Bukhari, 2013).
افراد دارای اختلال وسواسی ـ جبری در وجوه مختلف کنترل شناختی، انعطافپذیری شناختی و کنترل بازداری نیز دارای نقایصی هستند. نتایج پژوهشی که در این زمینه توسط بیگدلی و همکاران (1395) انجام شده، حاکی از آن است که گروه دارای نشانههای وسواسی ـ جبری از نظر انعطافپذیری شناختی تفاوتی معنادار با گروه بههنجار دارند و عملکردی ضعیفتر را از خود نشان میدهند. محتمل است که این نارساییها در کارکرد اجرایی همچون انتقال مجموعۀ ذهنی و مفهومسازی انتزاعی غیرکلامی وجود دارند که در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری بیشتر نمود دارند. برای مثال، نشانههای اختلال وسواسی ـ جبری از جمله وارسی و شستوشوی وسواسی که با کژکـاری اجرایی تداعـــی میشود از یک منظر ممکن است نوعی درجاماندگی محسوب شود. نقایص گروه وسواسی بیانکنندۀ این هستند که این گروه انعطافپذیری شناختی ضعیف و توانایی انتزاع کمتری دارند و بیشتر در معرض حواسپرتی توجهی قرار دارند.
از متغیرهای دیگر پژوهش باید به فراشناخت اشاره کرد. فراشناخت بُعدی از فرآیند پردازش اطلاعات است که محتوا و فرآیندهای خود را بازنگری، تعبیر و ارزیابی میکند. باورهای مرتبط با فراشناخت در وسواس ممکن است غیردقیق و ناکارآمد جلوه کنند و به این دلیل، افکار بههنجاری که به طور طبیعی در جریان خود آگاهی ایجاد میشوند، در بیماران وسواسی امری تهدیدکننده ارزیابی میشوند و در عین حال، ممکن است فرایندهای شناختی عملکرد خوبی نداشنه باشند (Clark & Purdon, 2004). مکنیکول و ولز در زمینۀ وسواس نظریهای فراشناختی را ارائه کردهاند که ترکیبی از نظریههای طرحوارهای و نظریۀ پردازش اطلاعات است و بـــر باورهایی تأکید میکنند که فرد دربارۀ سازوکار پردازش خــویش دارد (McNicol & Wells, 2012). افکار وسواسی زمانی ماهیت تهدیدکننده مییابند که موجب برانگیخته شدن باورهای فراشناختی دربارۀ معنای آن افکار میشوند. در بررسیهای متعدد، ارتباط مثبت و معنادار میان علائم وسواس و درهمآمیختگی افکار گزارش شده است (Bahrami & Rezavan, 2007). در مفهومسازی فراشناختی اختلال وسواسی ـ جبری، بر دو بُعد از باورهای فراشناخت تأکید شده است. حوزۀ اول به باورهای مرتبط با معنا و قدرت افکار اشاره دارد، همچون باورهای درهمآمیختگی فکر و عمل، درهمآمیختگی فکر و رویداد و درهمآمیختگی فکر و شیء. حوزۀ دوم به باورهایی دربارۀ آیینهای بهکارگرفتهشده به منظور خنثیسازی پیامدهای افکار مزاحم اشاره دارد، مانند باور فراشناختـی کلی نیاز به کنترل افکـار برای دور کردن پیامدهای منفــی (Akrami et al., 2010 Shafran & Rachman, 2004; ). باورهای فراشناختی مرتبط با نیاز برای کنترل فکر، آمیختگی اندیشۀ کنش و باورهـای منفـی دربارة توانمندی شناختی به عنوان عوامل اساسی برای بروز نشانههای وسواسی شناخته شدهاند (Gwilliam et al., 2004). در مطالعهای دیگر، دو مؤلفۀ مسئولیت و فراشناختها با نشانههای وسواس رابطۀ مثبت داشتهاند و این رابطه حتی با کنترل عامل نگرانی هم پایدار باقی ماند. این نتیجه با مدل مبنی بر ارزیابی مسئولیت و همچنین با مدل فراشناختی همسو بوده است (Myers & Wells, 2005). در پژوهـش معین الغربایی و همکاران که مؤلفههای فراشناختی در افراد دچار اختلال اضطراب منتشر، وسواس، افسردهخویی و افراد عادی را بررسی کرده است، برای همۀ باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر (بهجز راهبرد کنترل اجتماعی) و افکار اضطرابی میان تمام گروهها تفاوتی معنادار گزارش شده است (Moin Al-Ghorabaiee et al., 2017).
با توجه به تمام مطالب بیانشده در این مجال، هدف ما از پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش بوده است: همبستههای شناختی (پیشبین سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) چه سهمی در اختلال وسواسی ـ جبری دارند؟
روش پژوهش
جامعۀ آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش
پژوهش حاضر در دستۀ مطالعات توصیفی ـ همبستگی بود. از نظر نوع پژوهش نیز کمّی محسوب میشود و از منظر اهداف جزو پژوهشهای نظری است. تمامی دانشجویان مرد و زن دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل در سال 1398-1399 که حدود 7000 نفر بودهاند، جامعۀ آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادهاند. نمونههای این پژوهش 330 نفر از دانشجویان بودهاند. اطلاعات پرسشنامۀ 30 نفر ناقص یا مخدوش بود و حذف شد. در مجموع، 300 نفر به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنیها با میانگین سنی (1/25 -20)، 68 درصد و (1/35 -30 )، 32 درصد شرکت داشتند. شیوۀ گردآوری دادهها در پژوهش حاضر به روش پرسشنامهای بود. پس از انتخاب کردن تصادفــــی دانشکدهها، گروهها و کلاسها، برای انجام پژوهش حـــــاضر، پژوهشگر پرسشنامههای مدنظر را همراه با نحوۀ تکمیل کردن هر یک از آنها برای پاسخگویی در اختیار دانشجویان قرار داد. گفتنی است، با شرکتکنندگان صحبتهای لازم در میان گذاشته شد و تمامی آزمودنیها با رضایت کامل و آگاهانه در پژوهش شرکت کردند و دربارۀ عدم افشای اطلاعات و رازداری به آنان اطمینان خاطر داده شد.
ابزار پژوهش
پرسشنامۀ خودگزارشی سبک بزرگنمایی تهدید: این پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی است که توسط ریسکایند و همکاران به منظور ارزیابی نوعی آسیبپذیری شناختی مشترک برای اختلالهای اضطرابی ساخته شده است (Riskind et al., 2000). پرسشنامه دارای 26 گویه است و در مقیاس لیکرت 1 تا 5 نمرهگذاری میشود. پرسشنامه دارای دو عامل است؛ عامل اول بزرگنمایی تهدید فیزیکی و عامل دوم بزرگنمایی تهدید اجتماعی را میسنجد. در این پژوهش، از نسخۀ فارسی ترجمهشدۀ علیلو و همکاران (1396) استفــاده شده است. ضـــریب پـایـــایــــی این ابـــزار در پــــژوهــش (Riskind et al., 2006) به روش آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمده بود. در پژوهش علیلو و همکــاران (1396)، ضریب آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد. همچنین، مطالعۀ آنها نشان داد این ابزار از روایی سازه، روایی همگرا و تشخیصی نسبی برخوردار است. از این ابزار برای سنجش متغیر سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید در پژوهش حاضر به کار گرفته شد.
پرسشنامۀ نقص کارکردهای اجرایی بارکلی: این پرسشنامه دارای 89 پرسش است. روش نمرهگذاری پرسشنامه به شیوۀ لیکرت است. به پاسخ هرگز یا بهندرت نمرۀ 1 و به پاسخ اکثر اوقات نمرۀ 4 تعلق میگیرد. گویههای 1، 6 ، 14، 16، 24، 49، 50، 55، 60، 65 و 89 نمرهگذاری معکوس دارند. امتیازهای بالا در هر مقیاس نشانۀ نقص در آن مؤلفه از نظر کارکرد اجرایی در امور روزانه هستند. پژوهشی که مشهدی و همکاران (1394) مبنی بر بررسی ویژگیهای روانسنجی فرم فارسی مقیاس نارسایی در عملکرد اجرایی بارکلی ـ نسخۀ بزرگسال انجام دادند، با بیان این نکته که این نسخه یکی از نوینترین ابزارهای سنجش کنشهای اجرایی است، مطابق نتایج بهدستآمده از تحلیل عاملی تأییدی، نشان داد الگوی پنجعاملی مقیاس نارسایی در کنشوری اجرایی بارکلی، در جامعۀ ایرانی برازش خوبی دارد؛ بنابراین، روایی مقیاس هم مطلوب است. پژوهشگران همچنین در این پژوهش به این نتیجه دست یافتند که مقیاس نارساییها در کنشوری اجرایی بارکلی ـ نسخۀ بزرگسال میتواند به عنوان ابزاری مناسب برای سنجش نارسایی کنشوریهای اجرایی در زندگی روزمره به کار برده شود. در مطالعۀ حاضر، از این پرسشنامه برای سنجیدن متغیر کارکرد اجرایی در اختلال وسواسی ـ جبری استفاده شده است.
پرسشنامۀ ارزیابی فراشناخت: یک مقیاس 30 گزینهای خودگزارشی است که برای سنجش باورهایی که افراد دربارۀ تفکرهای خود دارند استفاده میشود. پاسخها در این مقیاس بر پایۀ مقیاس چهاردرجهای لیکرت (1 = موافق نیستم تا 4 = خیلی زیاد موافقم) قابل محاسبه است. مقیاس خود دارای پنج خردهمقیاس است و هر زیرمقیاس 6 آیتم دارد: (1) باورهای مثبت دربارۀ نگرانی، (2) باورهایی دربارۀ کنترلناپذیری خطر افکار، (3) باورهایی دربارۀ اطمینان شناختی، (4) باورهایی دربارۀ نیاز به کنترل افکار و (5) وقوف شناختی. نمرۀ هر زیر مقیاس بین 24 - 6 اســـت؛ بنابراین، نمرۀ کـــل مقیاس بین 120 - 24 قرار دارد. کسب نمرههای بالاتر در مقیاس بهترتیب بیانگر باورهای مثبت و منفی بیشتر دربارۀ نگرانی، کاهش اعتماد به حافظه، اعتقاد به نیاز بیشتر در کنترل افکار و افزایش گرایش به سمت توجه متمرکز به خـــود اسـت.
پرسشنامۀ همجوشی فکر: سه حیطۀ همجوشی فکر، از طریق ابزار 14مادهای که دارای یک مقیاس واحد است، ارزیابی میشوند. این حیطهها عبارتانداز: آمیختگی فکر ـ رخداد (برای مثال، افکار من بهتنهایی میتوانند روند حوادث را تغییر دهند)، آمیختگی فکر ـ عمل (برای مثال، اگر من افکاری دربارۀ صدمه زدن به کسی داشته باشم، به آن عمل خواهم کرد) و آمیختگی فکر - شیء (برای مثال، افکار و خاطرات من میتوانند به اشیاء منتقل شوند). از منظر ساختار عاملی، در مطالعهای که بر روی دانشجویان انجام شد، بُعد واحدی برای این پرسشنامه آشکار شده است. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس در نمونۀ خارجی 89/0 گزارش شده است. در رابطه با روایی این ابزار، همبستگی معنادار بین پرسشنامۀ همجوشی فکر، پرسشنامۀ باورهای فراشناختی و مقیاسهای علائم اختلال وسواسی ـ جبری تأیید شده است (Myers & Wells, 2005). در ایران، در پژوهش فرخی و سهرابی (1398)، پایایی پرسشنامۀ همجوشی فکر با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی این پژوهش با فاصلۀ زمانی 50 روز تجزیهوتحلیل شد که ضرایب همبستگــی آن بهترتیب 93/0 و 81/0 به دست آمد. روایی پرسشنامۀ همجوشی فکر با استفاده از روش تحلیل عاملی و روایی سازه با اجرای پرسشنامۀ آمیختگی فکر - عمل برآورد شد. بین پرسشنامۀ همجوشی فکر و پرسشنامۀ آمیختگی فکر – عمل، ضریب همبستگی مثبت و معنادار (872/0) در سطح معناداری (001/0<p) به دست آمد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از آن بوده است که سه عامل (آمیختگی فکر - رویداد، آمیختگی فکر - عمل و آمیختگی فکر - شیء) برای پرسشنامۀ همجوشی فکر در کل 75 درصد از واریانس را تبیین میکند (فرخی و سهرابی،1398).
پرسشنامۀ مقیاس وسواس فکری ـ عملی ییل ـ براون: این پرسشنامه به منظور بررسی میزان وسواس فکری ـ عملی افراد مختلف طراحی شده است. روش نمرهگذاری به شیوۀ لیکرت است. برای هر پرسش پنج گزینه (از صفر تا 4 امتیاز) وجود دارند. پس از فکر کردن دربارۀ پاسخ هر پرسش، گزینۀ مدنظر انتخاب و دور عدد آن دایره کشیده میشود. اعدادی که در کنار پاسخهای پرسشهای یک تا ده نوشته شدهاند توسط پژوهشگر جمع عددی میشوند. نمرۀ کسبشده توسط آزمودنی میزان شدت اختلال وسواسی – جبری (OCD) را نشان میدهد. نمرۀ کمتر از 10 OCD بسیار خفیف را نشان میدهد؛ ولی از 15-10 با علائم و نشانههای به طور نسبی خفیف اختلال یادشده و از 25-16 با نشانههای متوسط آن مواجه هستیم؛ این در حالی است که اگر نمرۀ کسبشده توسط آزمودنی بیشتر از 25 باشد، با علائم شدید OCD روبهرو هستیم. بدیهی است، هرچه نمرۀ بهدستآمده از آزمودنیها بیشتر باشد، نشاندهندۀ وسواس فکری ـ عملی شدیدتر شخص پاسخدهنده و بــرعکس است. در پژوهشی، سپیده راجزی اصفهانی و همکاران (1390) پایایی و روایی نسخۀ فارسی مقیاس وسواسی ـ جبری (ییل ـ براون) را بررسی کردند. در پژوهش آنها، یافتهها حاکی از آن بود که Y- BOCS در جامعۀ ایرانی نیز از روایی و پایایی بالایی برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ Y- BOCS در مطالعۀ سپیده راجزی و همکاران (1390) نیز بالا بود. این ضریب در پژوهشهای دیگر (Jacobsen et al., 2003 Moritz et al., 2002;) هم بالا گزارش شده است.
یافتهها
توصیف دادههای جمعیتشناختی متغیر پیشبین این پژوهش شامل همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) و متغیر ملاک علائم اختلال وسواسی ـ جبری در جدول (1) گزارش شد.
جدول 1: شاخصهای جمعیتشناختی نمونۀ پژوهش
Table 1: Demographic indicators of the research sample
متغیر |
گروه |
فراوانی |
درصد |
جنسیت |
زن |
193 |
00/64 |
مرد |
107 |
00/36 |
|
سن |
زیر 20 سال |
38 |
66/12 |
20 تا 25 سال |
204 |
00/68 |
|
1/25 تا 30 سال |
39 |
00/13 |
|
1/30 تا 35 سال |
13 |
33/4 |
|
1/35 تا 40 سال |
6 |
00/2 |
|
وضعیت تأهل |
متأهل |
21 |
00/7 |
مجرد |
279 |
00/93 |
|
سطح تحصیلات |
لیسانس |
215 |
67/71 |
ارشد |
70 |
33/23 |
|
دکتری |
15 |
00/5 |
|
دانشکده |
انسانی |
158 |
67/52 |
فنی |
79 |
33/26 |
|
پایه |
55 |
33/18 |
|
کشاورزی |
8 |
67/2 |
همچنین، مقادیر میانگین و انحراف معیار و مقادیر مختص به کجی و کشیدگی متغیرهای پیشبین و ملاک همراه با مؤلفههای آنها در جدول (2) نشان داده شدند. مقادیر مربوط به کجی و کشیدگی نرمال بودن (در دامنۀ صفر تا 1±) توزیع متغیرها را نشان دادند.
جدول 2: میانگین، انحراف استاندارد، کجی و کشیدگی متغیرهای پیشبین وملاک
Table 2: Mean, standard deviation, skewness and elongation of predictor and criterion variables
متغیر ملاک |
علائم اختلال وسواسی ـ جبری |
متغیرها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
کجی |
کشیدگی |
وسواس |
300 |
22/10 |
70/2 |
31/0 |
17/0 |
||
اجبار |
300 |
15/10 |
51/2 |
19/0 |
53/0 |
||
متغیر پیشبین |
همبستههای شناختی |
آمیختگی فکر ـ رویداد |
300 |
53/24 |
89/9 |
25/0- |
42/0- |
آمیختگی فکر ـ عمل |
300 |
91/17 |
88/10 |
37/0 |
57/0- |
||
آمیختگی فکر ـ شیء |
300 |
45/19 |
55/9 |
02/0- |
86/0- |
||
باور مثبت (فراشناخت) |
300 |
13/12 |
02/4 |
42/0 |
51/0- |
||
کنترلناپذیری (فراشناخت) |
300 |
71/14 |
17/4 |
11/0 |
46/0- |
||
اطمینان شناختی |
300 |
26/12 |
65/4 |
65/0 |
37/0- |
||
نیاز به کنترل (فراشناخت) |
300 |
55/15 |
72/3 |
01/0 |
36/0- |
||
خودوقوفی (فراشناخت) |
300 |
16/17 |
47/3 |
18/0- |
12/0- |
||
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی |
300 |
43/28 |
38/9 |
02/0 |
33/0 |
||
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی |
300 |
85/26 |
73/9 |
02/0 |
49/0 |
||
خودمدیریتی (اجرایی) |
300 |
43/28 |
38/9 |
02/0 |
33/0 |
||
خودسازماندهی(اجرایی) |
300 |
85/26 |
73/9 |
02/0 |
49/0 |
||
خودکنترلی (اجرایی) |
300 |
52/39 |
71/11 |
71/0 |
65/0 |
||
خودانگیزشی (اجرایی) |
300 |
49/44 |
56/12 |
77/0 |
62/0 |
همبستگی متغیرهای پیشبین و ملاک در جدول (3) ارائه شد. نتایج بهدستآمده از تحلیل همبستگی پیرسون میان مؤلفههای همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) و علائم اختلال وسواسی حکایت از آن دارد که بین مؤلفۀ باور مثبت دربارۀ نگرانی در سطح 5 درصد و مؤلفههای کنترلناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازماندهی، خودکنترلی و خودانگیزشی با بیان سطح آماری 1 درصد همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 3)؛ به این معنا که هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در میان اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، جامعۀ مدنظر بیشتر با علائم اختلال وسواسی مواجهه خواهد شد. همچنین، بر اساس نتایج بهدستآمده از تحلیل همبستگی پیرسون میان مؤلفههای همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) و علائم اختلال جبری، مشاهده شد بین مؤلفههای باور مثبت دربارۀ نگرانی، کنترلناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی و خودسازماندهی در سطح 5 درصد و مؤلفۀ اطمینان شناختی با در نظر گرفتن سطح آماری 1 درصد همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد؛ به این معنا که هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در میان اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، جامعۀ مدنظر بیشتر با علائم اختلال جبری مواجهه خواهد شد.
جدول 3: همبستگی متغیرهای پیشبین و ملاک
Table 3: Correlation of predictor and criterion variables
متغیرها |
آمیختگی فکر ـ رویداد |
آمیختگی فکر ـ عمل |
آمیختگی فکر ـ شیء |
باور مثبت (فراشناخت) |
کنترلناپذیری (فراشناخت) |
اطمینان شناختی |
نیاز به کنترل (فراشناخت) |
خودوقوفی (فراشناخت) |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی فیزیکی |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی اجتماعی |
خودمدیریتی (اجرایی) |
خودسازماندهی (اجرایی) |
خود کنترلی (اجرایی) |
خود انگیزشی (اجرایی) |
خود نظم جویی هیجان (اجرایی) |
وسواس |
اجبار |
آمیختگی رویداد |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
آمیختگی عمل |
**71/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
آمیختگی شیء |
**62/0 |
**54/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
باور مثبت |
**25/0 |
**16/0 |
**15/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کنترلناپذیری |
**37/0 |
**25/0 |
**35/0 |
**29/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اطمینان شناختی |
**29/0 |
**29/0 |
**23/0 |
**35/0 |
**43/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نیاز به کنترل |
**38/0 |
**21/0 |
**41/0 |
**25/0 |
**61/0 |
**35/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
خودوقوفی |
**29/0 |
**27/0 |
**38/0 |
**20/0 |
**29/0 |
ns 04/0 |
**42/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی فیزیکی |
*13/0 |
ns07/0 |
**15/0 |
**16/0 |
**32/0 |
**28/0 |
**25/0 |
ns 09/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی اجتماعی |
**16/0 |
**17/0 |
**18/0 |
ns 06/0 |
** 32/0 |
** 27/0 |
** 23/0 |
ns 06/0 |
** 54/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
خودمدیریتی |
**19/0 |
**18/0 |
ns110/0 |
*11/0 |
**38/0 |
**43/0 |
**21/0 |
ns11/0- |
**22/0 |
**30/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
خودسازماندهی |
**20/0 |
**21/0 |
*11/0 |
**18/0 |
**45/0 |
**49/0 |
**29/0 |
ns08/0- |
**33/0 |
**38/0 |
**70/0 |
1 |
|
|
|
|
|
خودکنترلی |
**21/0 |
**24/0 |
**17/0 |
**17/0 |
**40/0 |
**46/0 |
**28/0 |
ns04/0 |
**32/0 |
**42/0 |
**56/0 |
**68/0 |
1 |
|
|
|
|
خودانگیزشی |
**24/0 |
**24/0 |
**18/0 |
**17/0 |
**38/0 |
**44/0 |
**25/0 |
ns04/0- |
**26/0 |
**30/0 |
**66/0 |
**73/0 |
**66/0 |
1 |
|
|
|
خودنظمجویی |
**23/0 |
**25/0 |
**19/0 |
**16/0 |
**41/0 |
**37/0 |
**22/0 |
ns07/0- |
**27/0 |
**34/0 |
**63/0 |
**67/0 |
**45/0 |
**59/0 |
1 |
|
|
وسواس |
ns09/0 |
ns05/0 |
ns 02/0 |
* 13/0 |
** 18/0 |
** 17/0 |
ns09/0 |
ns01/0- |
ns06/0 |
ns01/0 |
**22/0 |
**22/0 |
**15/0 |
**22/0 |
ns08/0- |
1 |
|
اجبار |
ns00/0- |
ns09/0- |
ns07/0- |
*013/0 |
*12/0 |
**15/0 |
*12/0 |
ns 02/0 |
*12/0 |
**16/0 |
ns09/0 |
*14/0 |
ns07/0 |
ns07/0 |
ns06/0- |
**33/0 |
1 |
* معنادار در سطح 05/0، **معنادار در سطح 01/0
در راستای آزمون فرضیۀ اصلی پژوهش مبنی بر تعیین سهم همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) در پیشبینی علائم اختلال وسواسی ـ جبری از تحلیل رگرسیون چندگانه (روش استاندارد) کمک گرفته شد. پیشفرضهای عمدۀ حاصل از تحلیل رگرسیون از طریق بررسی اندازۀ نمونه، دادههای پرت، خطی بودن ارتباط متغیرهای پیشبین با ملاک، چندهمخطی بودن، یکسانی پراکندگی و استقلال پسماندها برای تمامی تحلیلها تأیید شدند. همچنین، بررسی مفروضۀ همخطی بودن بیانگر آن بوده است که شاخص عامل تورم واریانس (VIF)[3] و شاخص تولرانس[4] در دامنۀ بههنجار قرار دارند؛ از این رو، میتوان بیان کرد متغیرهای پیشبین مستقل از یکدیگر هستند و همخطی بودن چندگانه رخ نداده است. یکی از روشهای بررسی در رابطه با مفروضهها بهکارگیری نمودار نرمال بودن و خطی بودن باقیماندههای رگرسیون و نمودار پراکنش است که به عنوان بخشی از نتایج برونداد ظاهر و نیز برای بررسی استقلال پسماندها به کار گرفته میشود. در نمودار نرمال بودن و خطی بودن باقیماندههای رگرسیون، انتظار میرود نقاط به طرزی قابل قبول بر روی خط قطری یا مورب مستقیم از انتهای سمت چپ تا بالای سمت راست قرار گیرند. این موضوع نشانگر آن است که انحراف زیادی از نرمال بودن رخ نداده است. در نمودار پراکنش پسماندهای استانداردشده، انتظار میرود پسماندها توزیع به نسبت مستطیلیشکل داشته باشند؛ بـــه نحوی که بیشتر نمرهها در مرکــــز نمودار (در امتداد نقطۀ صفر) متمرکــــز باشند. وجـود دادههای پرت را همچنین میتـــــوان از نمـــودار پــراکنش تشخیص داد (Tabachnick et al., 2007). دادههای پرت را به عنوان دادههایی که پسماند استانداردشدۀ بیشتر از 3/3 یا کمتر از 3/3- دارند، تعریف میکنند. با نمونههای بزرگ، یافتن تعدادی از پسماندهای پرت غیرمعمول نیست (Pallant & Tennant, 2007). نرمال بودن و خطی بودن باقیماندههای رگرسیون استانداردشده در شکل (1) نشان داده شده است. طبق شکل، از آنجا که نقاط به طرزی قابل قبول بر روی خط قطری مستقیم از انتهای سمت چپ تا بالای سمت راست (حول خط رگرسیون) قرار دارند، میتوان نتیجه گرفت باقیماندههای رگرسیون نرمال و خطی هستند.
شکل 1: نرمال بودن و خطی بودن باقیماندههای رگرسیون برای متغیرهای وسواسی و جبری
Figure 1: The normality and linearity of the regression residuals for the variables of obsession and altruism
مطابق شکل (2)، به دلیل اینکه بیشتر نمرهها در مرکز نمودار (در امتداد نقطۀ صفر) متمرکز شدهاند و پسماندها توزیع به نسبت مستطیلیشکل دارند، از مفروضۀ یکسانی پراکندگی پسماندها تخطی رخ نداده است و همچنین، برای بررسی مفروضۀ دادههای پرت، به جدول تشخیص کیس وایس و نمودار جعبهای مراجعه شد و دادههای پرت شناسایی و سپس اصلاح و تعدیل شدند.
شکل 2: نمودار پراکنش متغیرهای ملاک وسواسی و جبری
Figure 2: The variable distribution diagram of obsession and determinism
شکل 3: نمودار هیستوگرام متغیرهای ملاک اختلال وسواسی و جبری
Figure 3: Histogram diagram of obsessive-compulsive and obsessive-compulsive disorder criterion variables
یکی از مفروضههای مهم در تحلیل رگرسیون چندگانه پیشفرض همخطی بودن است. شاخصهای همخطی بودن شامل تحمل یا تولرانس و مقدار تورش واریانس هستند. اگر مقدار تولرانس کمتر از 1/0 و مقدار تورش واریانس بیشتر از 10 باشد، نشانگر چندهمخطی بودن است. از آنجـــا که شاخصهای پارامتر تحمل (تلورانس) بیشتر از 1/0 هستند و مقدار تورش واریانس نیز کمتر از 10 است (جدول 4)، از مفروضۀ چندهمخطی تخطی نشده است.
نتایج تحلیل رگرسیون مؤلفۀ علائم اختلال وسواسی و جبری تعیین سهم همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجـرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) در جـداول 5 تا 8 ارائه شده است.
جدول 4: مقدار پارامتر تحمل و تورش واریانس برای متغیرهای پیشبین
Table 4: Tolerance parameter value and variance skew for predictor variables
متغیرها |
پارامتر تحمل |
تورش واریانس |
آمیختگی فکر ـ رویداد |
384/0 |
2/60 |
آمیختگی فکر ـ عمل |
448/0 |
2/32 |
آمیختگی فکر ـ شیء |
519/0 |
1/92 |
باور مثبت (فراشناخت) |
797/0 |
1/25 |
کنترلناپذیری (فراشناخت) |
486/0 |
05/2 |
اطمینان شناختی |
597/0 |
67/1 |
نیاز به کنترل (فراشناخت) |
523/0 |
91/1 |
خودوقوفی (فراشناخت) |
680/0 |
47/1 |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی |
665/0 |
52/1 |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی |
616/0 |
62/1 |
خودمدیریتی (اجرایی) |
442/0 |
26/2 |
خودسازماندهی (اجرایی) |
310/0 |
22/3 |
خودکنترلی (اجرایی) |
429/0 |
32/2 |
خودانگیزشی (اجرایی) |
380/0 |
63/2 |
به منظور بررسی نقش پیشبینیکنندگی مؤلفههای آمیختگی فکر ـ عمل، ضرایب رگـرسیون و معناداری آنها بررسی شدند. نتایج جــدول (5) گویـای این موضوع است کـــه هیچ یـک از مؤلفههــای آمیختگی فکر ـ عمل قادر به پیشبینی نمرات مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری نیستند. نقش پیشبینیکنندگی تمام مؤلفههای فراشناخت، ضرایب رگرسیون و معناداری آنها بررسی شدند.
جدول 5: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ پیشبینی مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری بر اساس تعیین مؤلفههای آمیختگی فکر ـ عمل
Table 5: Results of multiple regression analysis of predicting the component of obsessive-compulsive disorder based on determining the components of thought-action fusion
متغیرهای پیشبین |
متغیر ملاک |
R |
R Square |
F |
P |
خطای استاندارد |
Beta |
T |
p |
آمیختگی فکر ـ رویداد |
|
|
|
32/2 |
|
025/0 |
068/0 |
749/0 |
454/0 |
آمیختگی فکر ـ عمل |
اختلال وسواسی |
49/0 |
24/0 |
97/1 |
009/0 |
021/0 |
056/0- |
660/0- |
510/0 |
آمیختگی فکر ـ شیء |
|
|
|
25/1 |
|
022/0 |
051/0- |
647/0- |
518/0 |
آمیختگی فکر ـ رویداد |
|
|
|
05/2 |
|
023/0 |
044/0- |
481/0- |
631/0 |
آمیختگی فکر ـ عمل |
اختلالجبری |
65/0 |
43/0 |
67/1 |
001/0 |
020/0 |
048/0- |
563/0- |
574/0 |
آمیختگی فکر ـ شیء |
|
|
|
91/1 |
|
021/0 |
035/0- |
441/0- |
660/0 |
نتایج جدول (6) نشان میدهد باور مثبت دربارۀ نگرانی، کنترلناپذیری و اطمینان شناختی با ضریب رگرسیون استانداردشده 077/0، 093/0 و 094/0، بهترتیب قـادر به پیشبینی مؤلفههای فراشناخت هستند؛ به این معنا که بهازای یک نمره افزایش در مؤلفههای باور مثبت دربارۀ نگرانی، کنترلناپذیری و اطمینان شناختی، میتوان پیشبینی کرد میزان مؤلفههای فراشناخت (بهترتیب 077/0، 093/0 و 094/0) افزایش مییابد.
جدول 6: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ پیشبینی مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری بر اساس تعیین مؤلفههای فراشناخت
Table 6: The results of multiple regression analysis of the prediction of the component of obsessive-compulsive disorder based on the determination of the components of metacognition
متغیرهای پیشبین |
متغیر ملاک |
R |
R Square |
F |
P |
خطای استاندارد |
Beta |
T |
p |
باور مثبت (فراشناخت) |
|
|
|
52/1 |
|
043/0 |
077/0 |
214/1 |
002/0 |
کنترلناپذیری(فراشناخت) |
|
|
|
26/1 |
|
051/0 |
093/0 |
140/1 |
010/0 |
اطمینان شناختی |
|
|
|
26/2 |
|
043/0 |
031/0 |
426/0- |
670/0 |
نیاز به کنترل (فراشناخت) |
اختلال وسواسی |
49/0 |
24/0 |
22/3 |
009/0 |
057/0 |
019/0- |
240/0- |
811/0 |
خودوقوقی (فراشناخت) |
|
|
|
32/2 |
|
054/0 |
021/0- |
303/0- |
762/0 |
باور مثبت (فراشناخت) |
|
|
|
63/2 |
|
040/0 |
098/0 |
536/1 |
006/0 |
کنترلناپذیری (فراشناخت) |
|
|
|
74/2 |
|
048/0 |
007/0 |
081/0 |
936/0 |
اطمینان شناختی |
|
|
|
38/3 |
|
040/0 |
094/0 |
267/1 |
003/0 |
نیاز به کنترل (فراشناخت) |
اختلال جبری |
65/0 |
43/0 |
09/2 |
001/0 |
053/0 |
075/0 |
954/0 |
341/0 |
خودوقوفی (فراشناخت) |
|
|
|
56/2 |
|
050/0 |
009/0- |
123/0- |
902/0 |
به دلیل بررسی نقش پیشبینیکنندگی مؤلفههای سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، ضرایب رگرسیون و معناداری آنها بررسی شدند. نتایج جدول (7) نشان میدهد فقط سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی با ضریب رگرسیون استانداردشدۀ 135/0 قادر به پیشبینی نمرات مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری است (000/0=p). به عبارت دیگر، بهازای یک نمره افزایش در سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی، میتوان پیشبینی کرد نمرۀ اختلال وسواسی ـ جبری 135/0 افزایش خواهد یافت.
جدول 7: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ پیشبینی مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری بر اساس تعیین مؤلفههای سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید
Table 7: Results of multiple regression analysis of predicting the component of obsessive-compulsive disorder based on determining the components of the maladaptive style of threat exaggeration
متغیرهای پیشبین |
متغیر ملاک |
R |
R Square |
F |
P |
خطای استاندارد |
Beta |
T |
p |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی |
|
|
|
32/2 |
|
020/0 |
061/0- |
869/0- |
385/0 |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی |
اختلال وسواسی |
49/0 |
24/0 |
97/1 |
009/0 |
020/0 |
062/0 |
856/0- |
393/0 |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی |
|
|
|
25/1 |
|
019/0 |
009/0 |
135/0 |
893/0 |
سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی |
اختلال جبری |
65/0 |
43/0 |
05/2 |
001/0 |
019/0 |
135/0 |
860/1 |
000/0 |
به منظور دستیابی به نقش پیشبینیکنندگی مؤلفههای کارکــرد اجــرایی، ضرایب رگـرسیون و معناداری آنها بررسی شدند. نتایج جدول (8) نشاندهندۀ آن است که خودمدیریتی، خود انگیزشی، خودسازماندهی و خودکنترلی با ضریب رگرسیون استانداردشده (1/0، 111/0، 098/0 و 024/0 بهترتیب) قادر به پیشبینی مؤلفههای اختلال وسواسی- جبری هستند. سهم مؤلفۀ خودنظمجویی در پیشبینی علائم اختلال وسواسی-جبری معنادار نبود.
جدول 8: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ پیشبینی مؤلفۀ اختلال وسواسی ـ جبری بر اساس تعیین مؤلفههای کارکرد اجرایی
Table 8: The results of multiple regression analysis of predicting the component of obsessive-compulsive disorder based on determining the components of executive function
متغیرهای پیشبین |
متغیر ملاک |
R |
R Square |
F |
P |
خطای استاندارد |
Beta |
T |
p |
خودمدیریتی (اجرایی) |
اختلال وسواسی |
|
|
52/1 |
|
020/0 |
1/0 |
175/1 |
005/0 |
خودسازماندهی (اجرایی) |
|
|
26/1 |
|
022/0 |
045/0 |
439/0 |
661/0 |
|
خودکنترلی (اجرایی) |
|
|
26/2 |
|
025/0 |
062/0- |
718/0 |
474/0 |
|
خودانگیزشی (اجرایی) |
49/0 |
24/0 |
22/3 |
|
043/0 |
111/0 |
205/1 |
009/0 |
|
خودنظمجویی هیجان (اجرایی) |
|
|
32/3 |
|
018/0 |
006/0- |
074/0 |
941/0 |
|
خودمدیریتی (اجرایی) |
اختلال جبری |
|
|
63/2 |
|
021/0 |
129/0 |
253/1 |
001/0 |
خودسازماندهی (اجرایی) |
|
|
74/2 |
|
024/0 |
098/0- |
125/1- |
002/0 |
|
خودکنترلی (اجرایی) |
65/0 |
43/0 |
38/3 |
001/0 |
040/0 |
044/0- |
477/0- |
633/0 |
|
خودانگیزشی (اجرایی) |
|
|
52/1 |
|
020/0 |
1/0 |
175/1 |
005/0 |
|
خودنظمجویی هیجان (اجرایی) |
|
|
26/1 |
|
022/0 |
045/0 |
439/0 |
661/0 |
نتایج بهدستآمده از تحلیل همبستگی پیرسون میان مؤلفههای همبستههای شناختی و علائم اختلال وسواسی پژوهش حاکی از آن بوده است که میان مؤلفۀ باور مثبت و مؤلفههای کنترلناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازماندهی، خودکنترلی و خودانگیزشی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 3). به بیان دیگر، هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در میان اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، جامعۀ مدنظر بیشتر با علائم وسواسی مواجهه خواهد شد. همچنین، بر مبنای نتایج بهدستآمده از تحلیل همبستگی پیرسون در میان مؤلفههای همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) و علائم اختلال جبری، مشاهده شد بین مؤلفههای باور مثبت، کنترلناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی و خودسازماندهی با مؤلفۀ اطمینان شناختی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 3)؛ به این معنا که هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در میان اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، جامعۀ هدف بیشتر با علائم اختلال جبری مواجهه خواهد بود. نتایج بهدستآمده از تحلیل رگرسیون (جداول 5 تا 8) نشان میدهد متغیرهای پیشبین باور مثبت دربارۀ نگرانی، کنترلناپذیری، خودمدیریتی و خودانگیزشی در پیشبینی مؤلفۀ اختلال وسواسی سهمی معنادار دارند. همچنین، متغیرهای پیشبین باور مثبت دربارۀ نگرانی، اطمینان شناختی، سبک ناسازگارانۀ بزرگ نمایی تهدید اجتماعی، خودسازماندهی و خودکنترلی دارای سهمی معنادار در پیشبینی مؤلفۀ اختلال جبری هستند.
بحث و نتیجهگیری
اختلال وسواسی - اجباری از جملۀ شایعترین اختلالهای روانی است که بر تمام جنبههای زندگی فرد مبتلا اثر میگذارد. با توجه به شیوع زیاد این اختلال و اثرهای مخرب آن در طولانیمدت بر روابط بینفردی و اجتماعی، پژوهشهایی متعدد در این حوزه انجام شدهاند. در پژوهش حاضر، اختلال وسواسی - جبری از منظر شناختی بررسی شده است. برای این منظور، سهم همبستههای شناختی که شامل سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت بودهاند، بررسی و تعیین شده است. نتایج بهدستآمده حاکی از آن بود که بین مؤلفۀ باور مثبت در سطح 5 درصد و مؤلفــههای کنترلناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازماندهی، خودکنترلی و خودانگیزشی در سطح آماری 1 درصد همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد؛ این بدان معناست که هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در بین اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، جامعۀ مدنظر بیشتر با علائم اختلال وسواسی مواجهه خواهد بود.
همچنین، نتایج بهدستآمده از تحلیل همبستگی پیرسون میان مؤلفههای همبستههای شناختی (سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید، کارکردهای اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت) و علائم اختلال جبری بیانگر آن بود که بین مؤلفههای باور مثبت،کنترلناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی و خودسازماندهی در سطح 5 درصد و مؤلفۀ اطمینان شناختی در سطح آماری 1 درصد همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارتی دیگر، هرچه میزان مؤلفههای همبستههای شناختی در بین اعضای جامعۀ مورد مطالعه بیشتر و پررنگتر باشد، اجتماع مدنظر بیشتر با علائم اختلال جبری روبهرو خواهد بود.
این یافتهها با پــژوهشهای میرز و همکاران (Myers et al., 2009)، ایراک و توسان (Irak & Tosun, 2008) و محمدخانی و مظلوم (1390) همسو بـــوده است. در تأیید این یافتهها، ساشی و همکاران (Cucchi et al., 2012) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که زیرمقیاسهای فراشناختی کنترلناپذیری و خطر و نیاز به کنترل افکار بیشترین همبستگی را با علائم وسواسی دارند. پژوهش حاضر با مدل فراشناختی (Wells & Simones, 2009) ترجمــۀ محمدخانی و مظلوم (1390) که در آن، کنترلناپذیری، اطمینان شناختی و باورهای مثبت دربارۀ نگرانی از پیشبینیکنندههای قوی علائم وسواسی محسوب میشوند، همخوانی دارد.
بنا بر عقیدۀ ولز و موریسون، باور فراشناختی دربارۀ افکار و نظام فکـــر، مؤلفهای مهـــــم از پردازش شناختی ناکارآمد است که علائم اختلال وسواسی - جبری را تحریک میکند. به بیان دیگر، افکار، باورها و تردیدهای مزاحم خودآیند، باورهای فراشناختی دربارۀ خطر، معنای این رویدادها، پرخطر بودن آثار این افکار، نیاز به کنترل افکار و اهمیت پایش آنها را فعال و راهبردهای مقابلهای تکراری مانند نشخوار و نگرانی را راهاندازی میکنند. از سوی دیگر، مدل فراشناختی وسواس دربرگیرندۀ دو حیطۀ باور اختصاصی در اختلال وسواسی - جبری است: 1- باور دربارۀ اهمیت/معنا و قدرت افکار و 2- باور دربارۀ نیاز به کنترل افکار و انجام دادن آیینمندیها. هر دو حیطه از این باورها در این پژوهش تأیید شدند (Wells & Morrison, 1994).
بررسیها در این زمینه باورهای فراشناختی را به عنوان عوامل تبیینکنندۀ اختلالهای اضطرابی از جمله اختلال وسواسی - جبری دانستهاند (Wells & Simones, 2009 Wells & Papageorgiou, 1998; ) و با ارائۀ نظریۀ کارکرد اجرایی خودتنظیمی، نقش فراشناخت را در سببشناسی و تداوم مشکلات هیجانی و اختلالهای روانی مفهومسازی کردهاند. این مدل بیانگر تعاملهای علّـــی دوجانبه بین عــوامل چـندگانۀ شناخت (باورها، فراشناختها، کنترل توجه، پردازش پیوسته و خودتنظیمی) است. بر اساس مدل یادشده، هر فرد در سیستم پردازشی خود دارای یک خودتنظیمی فراشناختی است که هنگام ضرورت (هنگام تصمیمگیری، نظارت، کنترل و پردازش شناختی) فعالیت میکند و به طور معمول پس از زمانی کوتاه به فعالیت خود پایان میدهد؛ اما چنانچه این پردازش مداوم و افراطگونه باشد، جنبۀ آسیب شناختی مییابد؛ بدان معنا که فرد همواره خود را در حالت مواجهه با تنش، نگرانی و مقابله احساس میکند. رویکرد فراشناختی بر این اساس است که افراد به این دلیل گرفتار ناراحتیهای هیجانی میشوند که فراشناختهای آنها به الگویی ویژه از پاسخدهی به تجربههای درونی منجر میشوند. این الگو که به تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی میانجامد، شامل نگرانی، نشخوار فکری، توجه تثبیتشده و راهبردهای خودتنظیمی با رفتارهای مقابلهای ناسازگار است که نتیجۀ معکوس میدهد (Wells & Morrison, 1994).
در بخش نتایج، همانطورکه اشاره شد، مؤلفههای باور مثبت، کنترلناپذیری و اطمینان شناختی دارای همبستگی مثبت و معناداری با علائم وسواسی و نیز مؤلفههای باور مثبت، کنترلناپذیری، اطمینان شناختی و نیاز به کنترل همبستگی مثبت و معنــاداری با علائم جبری نشان دادند. بر اســاس یــافتههای حاصل از این پژوهش، باور مثبت و کنترلناپذیری به عنوان عامل فراشناختی بیشترین تغییرات نشانههای اختلال وسواسی را پیشبینی کردند. علاوه بر این، مؤلفههای باور مثبت و اطمینان شناختی به عنوان عامل فراشناختی بیشترین تغییرات نشانههای اختلال جبری را پیشبینی کردند (جداول 5 و 6).
پژوهشها نشان دادهاند بین باورهای فراشناختی و علائم وسواسی همبستگی مثبت معناداری وجـــود دارد (Gwilliam et al., 2004 Hermans et al., 2003; Janeck et al., 2003; Wells & Simones, 2009; Wells & Cartwright-Hatton, 2004). همچنین، رابطۀ معناداری میان باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر گزارش شده است (Wells & Morrison, 1994 Wells et al., 1997; ). همانند نتایج این مطالعه، محمدخانی و مظلوم (1390) نیز گزارش کردهاند بین باورهای فراشناختی و علائم وسواسی رابطۀ مثبت وجود دارد. خردهمقیاسهای باورهای مثبت دربارۀ نگرانی و کنترلناپذیری پیشبینی کنندههای قوی علائم وسواس در جمعیت غیربالینی محسوب میشوند. راهبردهای کنترل فکر و علائم وسواسی نیز رابطۀ مثبت معناداری با یکدیگر داشتهاند. از میان خردهمقیاسهای کنترل فکر، راهبردهای تنبیه و نگرانی بیشترین رابطۀ مثبت را با علائم وسواسی به خود اختصاص دادهاند. نتایج پژوهش باباپور خیرالدین و همکاران (1391) حاکی از آن بوده است که همۀ ابعاد فراشناخت با باورهای وسواسی رابطهای مثبت و معنادار دارند؛ اما در رابطه با مؤلفههای ذهنآگاهی، توصیف تجربیات درونی، عدم واکنش به تجربیات درونی و قضاوت نکردن دربارۀ تجربۀ درونی، رابطهای منفی و معنادار با باورهای وسواسی گزارش شده است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون (گام به گام) نیز نشان داد متغیرهای کنترلناپذیری افکار و خودآگاهی شناختی به طرزی معنادار، 8/18 درصد از واریانس تغییرهای باورهای وسواسی را تبیین میکنند که با نتایج مطالعۀ حاضر مطابقت دارد.
باورهای فرد همچون میزان اعتماد به تواناییهای تفکر و حافظۀ خویش، نقش محوری در ایجاد اختلالهای هیجانی از طریق هدایت تمرکز بر فرآیندهای درونی مانند تردید دارند (Wells & Matthews, 1994 Wells et al., 1997; ). بر اساس این دیدگاه، تمرکز بر فرآیندهای درونی، این اطمینان را که فرد بهدرستی عمل یا آیینهایی ویژه را انجام داده است، کاهش میدهد؛ در نتیجه، انجام بیشتر عمل را تا زمان رسیدن به هدف مدنظر الزامی میداند. این یافته با پژوهشهای دیگر نیز همسویی داشته است. نیمیر و همکاران (2013) در پژوهش خود نقش باورهای فراشناختی در پیشبینی علائــم وسواسی را متوسط بـــه دسـت آوردند (Niemeyer et al., 2013). پازوانتوگلو و همکاران (2013) نیز بیان کردند نیاز به کنترل و OCD همبستگی بسیار بالایی با یکدیگر دارند (Pazvantoglu et al., 2013). آبراموویتز و همکاران (2003) نیز نشان دادند بیماران وسواسی بیش از سایر بیماران اضطرابی و همچنین بیش از گروه گواه از راهبردهای کنترل فکر استفاده میکنند (Abramowitz et al., 2003). ایراک و توسان (2008) اعتقاد دارند نیاز به کنترل فکر و باورهای مرتبط با خطر پیشبینیکنندۀ علائم انواع مختلف وسواس هستند (Irak & Tosun, 2008). به طور خلاصه، نتایج این بررســــی نشان از آن دارد که میــان مؤلفههای فراشناختی و علائم وسواسی - جبری ارتباط مثبت و مستقیم وجود دارد و در ایـن میان، زیــــرمقیاسهای باور مثبت، کنترلناپذیری و اطمینان شناختی بیشترین توانایــــی تبیین علائـــم وسواسی - جبری را به خود اختصاص دادهاند.
همانطور که یافتههای این بررسی نشان داده است باورهای فراشناختی دارای ارتباط مثبت معنادار با اختلال وسواسی - جبری هستند، در پیشبینی علائم اختلال وسواسی - جبری به وسیلۀ مولفههای فراشناختی، سهم بیشتری به باوررهای مثبت دربارۀ نگرانی، کنترلناپذیری و خطر و اطمینانشناختی (ضعیف) اختصاص دارد؛ به این ترتیب، نتایج کلی پژوهش حاضر همسو با نتایج پژوهشهای یادشده بوده است (Steketee & Barlow, 2002 Coles et al., 2004; ). در حمایت از این یافتهها، پژوهشگران نشان دادند باورهای فراشناختی در آسیبشناسی وسواس نقش تسریعکننده و تـداومبخشی دارند (Rees & Anderson, 2013). باورهای فراشناختی منفی به اهمیت و معنای منفی وقایع شناختی درونی ارتباط دارند. این باورهای فراشناختی در دو دستۀ عمدۀ کنترلناپذیری افکار و معنا، اهمیت و خطر افکار قرار دارند. این باورهای فراشناخت منفی زمینۀ شکست در کنترل افکار را سبب میشوند و موجب تداوم و پایداری سندرم شناختی توجهی میشوند (Wells & Simones, 2009). باورهای منفی دربارۀ کنترلناپذیری و خطر، نگرانی و نشانههای وسواسی - جبری را پیشبینی میکنند؛ در حالی که نیاز به کنترل افکار ممکن است به طور اختصاصی شاخصی خوب برای باورهای نگرانـــی مرتبط با آیینمندیها باشد. خودآگاهی شناختی علاوه بر تمرکز و آگاهی بر محتوای افکار به عنوان کششی برای تمرکز فزاینده بر فرآیندهای ذهنی نیز معرفی شده است. افزون بر این، برخی از پژوهشگران پیشنهاد کردهاند خودآگاهی شناختی میتواند به عنوان یک ویژگی شناختی متمایز در رابطه با وسواس از اهمیتی ویژه برخوردار باشد (Barahmand, 2009). در این باره، اذعان داشت پژوهش حاضر از چنین فرضیهای حمایت میکند. وجود داشتن تفاوت در یافتههای این پژوهش ممکن است به این دلیل باشد که افراد شرکتکننده در این پژوهش از سطح تحصیلات دانشگاهی متنوعی برخوردار بودهاند و احتمالاً تحصیلات دانشگاهی، حضور در دانشگاه و نیز تقابل با آرای مختلف موجب شدهاند تا افراد دربارۀ افکار و باورهای خود بیندیشند و از این رو، خودآگاهی شناختی آزمودنیها افزایش یابد.
در بخش نتایج اشاره شد هیچ یک از مؤلفههای آمیختگی فکر و عمل (رویداد، عمل و شیء) ارتباطی معنادار با علائم وسواسی - جبری نشان ندادهاند. علاوه بر این، بر اساس یافتههای این مطالعه، هیچ یک از مؤلفههای آمیختگی فکر و عمل قادر به پیشبینی تغییرات نشانههای اختلال وسواسی - جبری نبودهاند (مطابق جداول 5 و 6). باورهای فراشناختی دربارۀ افکار مزاحم یا احساسهای مزاحم برای توصیف تحریفهای شناختی در اختلال وسواس توسط راچمن (Rachman, 1993) «باورهای مرتبط به درهمآمیختگی» نام نهاده شدهاند (Wells et al., 1997). بر اساس تعریف، در پدیدۀ درهمآمیختگی افکار، مرزی میان فکر و کنش و همینطور فکر و رویداد وجود ندارد. پیامد چنین تفکری موجب میشود تا فرد بدون آنکه از اعتبار این باورها اطمینان حاصل یابد، بیدرنگ آنها را قبول کند (Wells, 2000). پدیدۀ درآمیختگی افکار از ابعاد مهم باورهای فراشناختـــی محسوب میشود که در مفهومسازی، ایجاد و تداوم نشانههای اختلال وسواسی - جبری نقشی بهسزا دارد. اگرچـــه در آمیختگی افکار فقط مختص به اختلال وسواسی - جبری نیست؛ در این اختلال ردپای آن پررنگتر به نظر میرسد (Rassin et al., 1999). در تعریف الگوی فراشناختی اختلال وسواسی - جبری (باورهای فراشناختی اختلال وسواسی - جبری دربارۀ افکار و احساسهای مزاحم)، مفاهیم سهگانۀ درهمآمیختگی افکار، یعنی باورهایی دربارۀ اهمیت، معنی و قدرت افکار بیان شدهاند. به بیان دیگر، در مدل فراشناختی ولز و همکاران (1997)، سه جنبۀ فراباورهای مرتبط با آمیختگی توصیف شدهاند؛ اگــرچـه این جنبهها جامع و کامل نیستند و در هر فرد دارای اختلال وسواسی – جبری، یک حیطه یا بیشتر از آن ممکن است وجود داشته باشد (Wells et al., 1997).
باورهای افراد مبتلا به اختلال وسواسی - جبری در زمینۀ آمیختگی فکر و عمل، مانند این باور که داشتن فکری به منزلۀ عمل به آن محسوب میشود، سبب میشود تا آنها از بیان علائم خود امتناع کنند (Wells & Simones, 2009). بسیاری از پژوهشها ارتباطی مثبت و معنادار بین علائم وسواس و درهمآمیختگی افکار را گزارش و آن را یک پیشبین قدرتمند برای علائم وسواس قلمداد کردهاند (Wells & Papageorgiou, 1998 Gwilliam, 2001; Abramowitz et al., 2003; Shafran & Rachman, 2004; Rees & Anderson, 2013; ). اگرچه پژوهشها از رابطۀ آمیختگی فکر - عمل با علائم وسواسی - جبری حکایت دارند، برای استنباط رابطۀ علّی قوی میان باورهای ناکارآمد و علائم وسواسی - جبری باید دستکم سه ملاک در نظر گرفته شوند: 1- همۀ اشکال مختلف علائم وسواسی باید دستکم با باورهای وسواسی ارتباط داشته باشند (اصل عمومیت)، 2- باورهای وسواسی مختلف با علائم مختلف وسواسی به طرزی معنادار مرتبط باشند (اصل همخوانی) و 3- شدت تجربۀ باورهای وسواسی (شدت باورهای مطرحشده توسط بیماران وسواسی باید به طور معنادار بیش از علائم گفتهشده توسط بیماران دارای اختلالهای اضطرابی دیگر باشد (اصل اختصاصی بودن). پژوهشهای انجامشده در زمینۀ آمیختگی فکر - عمل از اصل عمومیت و اصل همخوانـــی حمایت میکنند. گویلیام و همکاران (2004) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که باورهای فراشناختی علائم وسواس را پیشبینی میکنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن بوده است که باورهای فراشناختی نیــــاز به کنترل افکار، درآمیختگی فکر - عمل و باورهای منفی در رابطه با اطمینان شناختی، پیشبینهای پایایی برای علائم وسواس به شمار میروند (Gwilliam et al., 2004). دربارۀ اهمیت آمیختگی افکار در شکلگیری و تداوم علائم اختصاصی وسواس، برخی از علائم اختصاصی وسواس مانند ترس از تکانه، آلودگــی و تعـهد بیش از حـــد، ریشه در آمیختگیهای سهگانه دارند (Wells, 2000).
مطابق نتایج بهدستآمده از پژوهش حاضر، هیچ یک از مؤلفههای سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی و اجتماعی دارای همبستگی مثبت و معناداری با علائم وسواسی نبودهاند؛ اگرچه مؤلفههای سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید فیزیکی و اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری را با علائـــم جبــــری نشان دادهانــد. همچنین، بر اساس یافتههای این مطالعه، فقط مؤلفۀ سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی به عنوان عامل پیشبینی تغییرات نشانههای اختلال جبری شناخته شده است (جداول 5 و 6).
پیامدهای دردناک سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید به واسطۀ مجموعهای از زنجیرههای سببشناختی که مرتبط با اضطراب هستند، در سراسر نظامهای شناختی، عاطفی، فیزیولوژیکی و رفتاری افراد انعکاس مییابند. بازنماییهای ذهنی از خطر در حال تشدید که توسط سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید ایجاد میشود، احساس شدید ترس و آسیبپذیری شخصی را ایجاد میکنند و به حس شدید اضطرار زمان و نیاز فوری برای عمل منجر میشوند؛ از این رو، بازنماییهای ذهنی از تهدید در حال افزایش که توسط سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید ایجاد شدهاند، ممکن است به طور سریع به ارزیابی اولیه از تهدید بالقوه، بسطهای سوگیرانه از پیشرویهای موقتی، پیامدهای افراطی تهدید و در نهایت حس اضطرار برای بهکارگیری پاسخهای خودحمایتی یا جبرانی منجر شوند. همانند سایر اختلالهای اضطرابی، سبک ناسازگارانۀ بزرگنمایی تهدید ممکن است از طریق ایجاد بار شناختی که تواناییهای کنترل ذهنی شخص را مختل میکند، به اختلال وسواسی - جبری منجر شود. ارزیابیها از خطر در حال افزایش یک عامل پیشایند مهم تلقی میشوند که میزان اهمیت منفی نسبت دادهشده به افکار منفی و همچنین، تعهد برای بازداری افکار و پیامدهای آنها را افزایش میدهند؛ بنابراین، افرادی که افکاری مزاحم را تجربه میکنند که محتوای آنها عمل یا پیامدهای نزدیک به وقوع را تجسم میکند، ممکن است مسئولیتپذیری زیاد و دلمشغولیهای کمالگرایانۀ بیشتری داشته باشند و اهمیت زیادی را برای افکار مزاحم، کنترلپذیری آنها و تهدیدهای بازنماییشده توسط آنها قائل شوند (آلوی و ریسکاند، 1395).
بر اساس یافتههای بهدستآمده از این مطالعه، تمام مؤلفههای کارکرد اجرایی همبستگی مثبت و معناداری با علائم وسواسی از خود نشان داده اند؛ این در حالی است که هیچ یک از مؤلفههای کارکرد اجرایی همبستگی مثبت و معناداری با علائم جبری از خود آشکار نکردهاند (جدول 3). افزون بر این، مطابق یافتهها و نتایج بهدستآمده از این پژوهش، مؤلفههای خودمدیریتی و خودانگیزشی قابلیت پیشبینی تغییرات نشانههای اختلال وسواسی را دارا بودهاند. بر اساس نتایج حــــاصلشده، فقط مؤلفههای خودسازماندهی و خودکنترلی از توانایی پیشبینی تغییرهای نشانههای اختلال جبری برخوردار بودهاند (جداول 5 و 6). به نظر میرسد افراد دارای اختلال وسواسی ـ جبری از یک سو به دلیل داشتن صفات شخصیتی وسواسی در تکالیف شناختی مختلف کندتر عمل میکنند و از سوی دیگر، صفات شخصیتی یادشده تمایل این افراد را برای موشکافی بیشتر، کمالگرایی و احتیاط افراطی افزایش میدهند. همچنین، افراد دارای اختلال وسواسی ـ جبری سطوح تا حدودی بالاتر از برانگیختگی فیزیولوژیکی را تجربه میکنند که به دلیل ماهیت ناهشیار آنها در مقیاسهای برانگیختگی گزارش نمیشوند. به نظر میرسد نیمرخ عصبروانشناختی اختلال وسواسی ـ جبری یکی از اختلالهای اصلی اجرایی باشد. در حیطۀ عملکرد اجرایی، بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری نهفتگی پاسخ بیشتر، درجاماندگی پاسخها، مشکلاتی در بهرهبرداری از پسخوراندها برای انطباق یا تغییر از خود نشان میدهند. آسیبشناسی بسیار مهم که به نیمرخ عصبروانشناختی اختلال وسواسی ـ جبری مربوط میشود، اختلال سیستم اجرایی است (Demeter et al., 2008). نتایج بررسیها نشان داده است بیماران مبتلا به وسواس فکری ـ عملی دارای کمبودهای شناختی نیز هستند.
پژوهش حاضر بر نقش واسطهای متغیرهای پیشبین باور مثبت، کنترلناپذیری، خودمدیریتی و خودانگیزشی در اختلال وسواسی و متغیرهـــای پیشبین باور مثبت، اطمینان شناختی، سبک ناسازگـــارانۀ بزرگنمایی تهدید اجتماعی، خودسازماندهی و خودکنترلی در پیشبینی مؤلفۀ اختلال جبــری در آسیبشناسی علائم وسواسی ـ جبری تأکید کرده است و به این ترتیب، میتوان بیان کرد این متغیرها علائم و نشانههای وسواسی ـ جبری را تبیین میکنند. به دلیل اینکه متغیرهای بررسیشده در این پژوهش مفاهیمی هستند که از سبک زندگـی، الگوهـای فرهنگـی جامــــعه و خـانواده در کنار عوامـل سرشتی تأثیـر میپـــذیرند (Thielsch et al., 2015)، رویکردی که متمرکز بر رشد فرد در خانواده، مدرسه و دانشگاه باشد میتوانــد درکی بهتـــر از تحـــول این مؤلفهها در سببشناســـی اختلال وسواسی ـ جبری ارائه دهد. در این میان، میزان آگاهی خانوادهها، والدین که اولین مربیان انسان در عرصۀ زندگی هستند و دستاندرکاران حوزۀ تعلیم و تربیت به ویژه کارشناسان حوزۀ سلامت در محیطهای دانشگاهی به عنوان بخشی از شبکۀ ارتباطی در این رابطه، میتواند به کاهش عوامل مؤثری که در ایجاد و تداوم اختلال وسواسی ـ جبری نقش دارند، کمک کند. با توجه به نقش مهم و مؤثر متغیرهای پژوهش حاضر در اختلال وسواسی ـ جبری، برگـــزاری دورههای آموزشی مهارتهای مقابله با اختلال وسواسی ـ جبری برای دانشجویان و ارائۀ راهکارهای ارتقای سلامت روان در طول دوران تحصیل آنان باید از سوی متولیان سلامت دانشگاهها تدارک دیده شود. همچنین، با توجه به اهمیت نقش باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر که آن هم متأثر از باورهای فراشناختی است، در پیشبینی و تبیین علائم وسواسی، درمان فراشناختی و فنون آن به ویژه فن چالش با باورهای مثبت دربارۀ نگرانی و باور دربارۀ کنترل فکر پرفایده به نظر میرسد.
[1] Obsessive-compulsive disorder
[2] TAF-M, TAF-L
[3] variance inflation factor
[4] Tolerance