Document Type : Original Article
Authors
1 Associate Professor, Department of Psychology, Faculty of Literature and Humanities, Persian Gulf University, Bushehr, Iran.
2 Ph.D. student of Psychology, Department of Psychology, Faculty of Literature and Humanities, Persian Gulf University, Bushehr, Iran.
3 Master's student in Psychology, Department of Psychology, Faculty of Literature and Humanities, Persian Gulf University, Bushehr, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
افسردگی یکی از شایعترین مشکلات سلامت روان است که با غم و اندوه، از دست دادن علاقه یا لذت، احساس گناه و بیارزشی، اختلال خواب یا اشتها، احساس خستگی و تمرکز ضعیف مشخص میشود و بر اساس پایش سازمان جهانی بهداشت (WHO)[1] در سال 2021، حدود 5 درصد از جمعیت جهان از این اختلال رنج میبرند (WHO, 2021). خطر ابتلا به افسردگی در طول زندگی 15 تا 18 درصد برآورد شده است (Guan et al., 2022). این اختلال روانی یکی از عوامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است (Guan et al., 2022) و انتظار میرود تا سال 2030 رتبۀ اول ناتوانسازی را در سراسر جهان کسب کند (Malhi & Mann, 2018). یکی از پیامدهای ناتوانساز افسردگی اختلال در عملکرد شناختی یا تواناییهایی همچون تفکر، تمرکز و تصمیمگیری توصیف شده است و به عنوان یکی از علائم اصلی این اختلال در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی در نظر گرفته شده است (Hasin et al., 2018). اختلال در عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (MDD)[2] از این نظر بسیار مهم است که یافتهها بیانگر رابطۀ بین نقایص شناختی با کاهش توانایی عملکرد در زندگی روزمره، کاهش موفقیت رواندرمانی و افزایش خودکشی هستند (Kriesche et al., 2022). با وجود ناشناخته بودن علل بنیادین اختلالات خلقی، از جمله افسردگی، عوامل اصلی این اختلالات را میتوان در یکی از سه گروه عوامل بیولوژیک، ژنتیک و روانی اجتماعی یا ترکیبی از عوامل یادشده شناسایی کرد (Sadok et al, 2015/1389 ). علاوه بر عواملی همچون روانرنجورخویی (عاطفۀ منفی)، عوامل شخصیتی، تجربههای ناگوار دوران کودکی، وقایع دشوار زندگی و تنشهای محیطی، عوامل روانپویشی، بیماریهای جسمی مزمن و ناتوانکننده و انتقالدهندههای عصبی (American Psychological Association [APA]., 2013)، سوگیریهای شناختی نیز نقشی مؤثر در شکلگیری افسردگی دارند (Orchard et al., 2016). بر اساس نظریۀ شناختی افسردگی، بسیاری از اختلالات روانی، به ویژه افسردگی، با سوگیریهایی ویژه مرتبط هستند که بر نحوۀ ادراک و واکنش فرد به محرکهای محیطی تأثیر میگذارند (Beck & Dozois, 2011). برای مثال، یافتههای پژوهشهایی بسیار بیانگر این هستند که افراد افسرده به طور انتخابی به اطلاعات منفی توجه میکنند (Jopling et al., 2020) و تمایل دارند موقعیتهای مبهم را منفی تفسیر کنند (Orchard et al., 2016). یافتهها همچنین بیانگر این مطلب هستند که افراد افسرده، در مقایسه با همتایان غیرافسرده، سوگیری تفسیر خصمانۀ بیشتری را نشان میدهند (Smith et al., 2016) و رابطهای معنادار بین میزان افسردگی افراد و سوگیری در توجه (Mennen et al., 2019) و حافظۀ آشکار آنها وجود دارد (Everaert et al., 2022).
در جنبش جدید روانشناسی مثبتنگر، یکی از مفاهیمی که با سلامت روان مرتبط است، مفهوم امیدواری است که با سلامت عمومی ارتباط دارد (قربانخانی و همکاران، 1395). امید از مهمترین نیازهای روانی انسان است که به عنوان توانایی طراحی گذرگاههایی به سوی اهداف مطلوب با وجود موانع موجود یا عاملیت لازم برای استفاده از این گذرگاهها تعریف میشود (شاره و رباطی، 1399). امید حالت انگیزشی مثبت ناشی از تعامل فرد با محیط است و باعث میشود فرد با وجود موانعی که در مسیر زندگی هستند، انگیزۀ خود را همواره حفظ کند (بهرامی عبدالمکی و همکاران، 1400). در نظریۀ اشنایدر[3]، امید سازهای بسیار نزدیک به خوشبینی است و یافتهها بیانگر رابطۀ معکوس این سازۀ روانشناختی با عواطف منفی (Ritschel & Cassiello-Robbins, 2023) و افسردگی هستند (Li et al., 2018). امیدواری، با واسطۀ خوشبینی، رابطهای معنادار با جهتگیری زندگی[4] دارد. جهتگیری نحوۀ نگریستن فرد به زندگی است که شامل دو بعد خوشبینی و بدبینی است (Kennes et al., 2021). خوشبینی انتظار دستیابی به نتایج مثبت است و نقطۀ مقابل آن بدبینی است که بر فاجعهآمیزترین علت هر شکستی تأکید میکند و به معنای داشتن انتظارات منفی است (Kaida & Kaida, 2019). پژوهشهایی بسیار نشان دادهاند جهتگیری زندگی با طیفی گسترده از سازههای مرتبط با سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب رابطه دارد (Gillet et al., 2022)؛ به این ترتیب که افرادی با جهتگیری زندگی خوشبینانه، نسبت به آینده نگرش مثبت دارند، برای غلبه بر چالشها تلاش میکنند و در واقع، تسلیم افسردگی نمیشوند. این افراد نه فقط در زندگیروزمره، بلکه در کنار آمدن با حوادث تنشزا و تهدیدزای زندگی بیشترین تلاش خود را میکنند (Parashar & Aleem, 2022). در مقابل، افراد با جهتگیری بدبینانه، با الگوی رفتار اجتنبابی سعی میکنند تا از ناملایمات دور بمانند (قاسمنژاد و همکاران، 1401). در سالهای گذشته، رویکردهای شناختی به اختلالات روانی بیشتر بر پردازش اطلاعات (شیوهای که افراد محرکهای برخاسته از محیط را درک میکنند) تمرکز کردهاند و در تلاش میکنند تا الگوهای سیستماتیک انحراف از هنجار یا عقلانیت در قضاوت، یا به عبارت دقیقتر، سوگیریهای شناختی را شناسایی کنند؛ زیرا عموم نظریههای شناختی باور دارند سوگیری در فرآیند پردازش اطلاعات نقشی مهم در ایجاد و تداوم اختلالات هیجانی دارد (Clark & McManus, 2002). اصلاح سوگیریهای شناختی یکی از روشهای جدیدی است که در پژوهشهای سالهای گذشته در رابطه با اختلالات روانشناختی مختلف به کار برده شدهاست. تعدادی زیاد از پژوهشها نشان دادهاند اصلاح سوگیری شناختی (CBM)[5] قادر است سوگیریهایی طولانیمدت که در افراد با اختلالات هیجانی وجود دارند، تغییر دهد (Doolan & Bryant, 2021). در مداخلههای معطوف به اصلاح سوگیریهای شناختی، با توجه به اهمیت فرایندهای شناختی، تلاش میشود تا مکانیسمهای شناختی زیربنایی اختلالات شناسایی و شیوهای که فرد اطلاعات را پردازش میکند، اصلاح شوند. گاهی اوقات، هدف از اجرای برنامۀ مداخلهای حذف اطلاعات سوگیرانۀ منفی از حافظه، یا به عبارت دقیقتر، حذف اطلاعاتی مشخص است که به نحوی سوگیرانه یادآوری میشوند (et al., 2020 Jopling). گاهی هدف این است که تمرکز توجه بر محرکهای منفی برداشته شود تا فرد بتواند بدون سوگیری توجه نسبت به محرکهای مشخص، به همۀ محرکهای محیطی مهم توجه کند (Suslow et al., 2020) و بعضی مواقع نیز شیوۀ تفسیر سوگیرانۀ افراد از محرکها هدف قرار میگیرد (Nieto & Vazquez, 2021) تا فرد بتواند محرکها را به صورت واقعبینانه تفسیر کند (Schmidt & Vereenooghe, 2021)؛ بنابراین، سوگیریهای شناختی در سه حوزۀ توجه، تفسیر و حافظه مطالعه شدهاند (et al., 2010 Peckham) و روشهای مداخلهای متناسب با هر کدام نیز تحت عنوان کلی اصلاح سوگیری شناختی و در قالب سه شیوۀ مداخلهای اصلاح سوگیری توجه (ABM)[6]، اصلاح سوگیری تفسیر (IBM)[7] و اصلاح سوگیری حافظه (MBM)[8] شکل گرفتهاند (et al., 2012 Burack). این روشهای اصلاح سوگیری شناختی نسبتاً جدید دستهای از فرآیندهای درمانی تا حدودی مستقل از درمانگر هستند و عمدتاً برای درمان اختلالات اضطرابی، عاطفی و انواع اعتیاد به عنوان درمان سرپایی استفاده میشوند (خدادای ارکوینی و همکاران، 1400). اصلاح سوگیری شناختی سوگیری را از طریق روندهای بیشتر ناآشکار و آزمایشی (در مقایسه با فرآیندهای رواندرمانی آشکارتر و کلامی) تغییر میدهد. اگرچه انجام یک تکلیف اصلاح سوگیری شناختی ارادی است، پردازشهای هدف این تکلیف معمولاً در شرایط کنترل ارادی اتفاق نمیافتند و آزمودنیها از این تکلیف آگاه نیستند (Cristea et al., 2015). در واقع، اصلاح سوگیری شناختی به مجموعۀ فرآیندهایی با هدف تغییر، بهبود و اصلاح سوگیری در افراد سالم و همچنین، حوزهای گسترده از درمانهای روانشناختی (غیردارویی) برای اختلال هایی همچون افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، پرخاشگری و اختلالات خوردن اشاره دارد و زیرمجموعهای از درمانهای روانشناختی است که بر مبنای فرآیندهای شناختی قرار دارند و به عنوان مداخلههای مستقل یا مکمل برای سایر مداخلهها استفاده میشوند (et al., 2007 Mathews). اصلاح سوگیری شناختی با استفاده از اصول اولیۀ یادگیری، ضمن اینکه روشهای سالمتر پردازش اطلاعات را در اختیار افراد قرار میدهد، سوگیریهای زمینهساز نقص در عملکرد شناختی، عاطفی و رفتاری را نیز برطرف میکند (Cristea et al., 2015). یافتههای پژوهشهایی متعدد بیانگر تأثیر اصلاح سوگیرهای شناختی بر پیشگیری یا بهبود علائم اختلالات روانشناختی هستند. برای نمونه، برانینگ[9] و همکاران (2012) نشان دادند اصلاح سوگیری توجه میتواند یک واکسن شناختی در برابر افسردگی فراهم کند و راهکاری مفید را در پیشگیری ثانویه از بیماری ارائه دهد. ترکان[10] و همکاران (2014) نیز با بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری شناختی تفسیر دریافتند شیوۀ اصلاح سوگیری تفسیر از طریق تصویرسازی مثبت، به طرزی معنادار به کاهش سوگیری تفسیری منفی و کاهش علائم خلق افسرده و نیز بهبود معنادار عاطفه منجر میشود. در برنامۀ اصلاح سوگیری شناختی نیز، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم اصلاح سوگیری شناختی بر حافظه و تأثیر غیرمستقیم آن بر تغییر نشانههای افسردگی و تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آن بر نگرشهای ناسازگارانه مشخص شد (Nieto & Vazquez, 2021). در پژوهش فالکیستین[11] و همکاران (2022)، اصلاح سوگیری شناختی در افراد با اختلال وسواسی جبری، در مقایسه با آموزش روانی، تأثیری بیشتر بر کاهش سوگیری تفسیر داشت. یافتههای جوناسن[12] و همکاران (2019) نیز نشان داد آموزش اصلاح سوگیری شناختی به کاهش جالب توجه در علائم افسردگی در مقایسه با گروه کنترل منجر میشود. یافتههای مطالعۀ معطوف به بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سوگیری توجه [13](ABMT) برای درمان افسردگی نیز بهبود معنادار در نشانههای افسردگی را نشان داد (Hsu et al., 2022). روشنی و همکاران (1399) نیز بیان کردند اجرای برنامۀ مداخلهای معطوف به اصلاح سوگیری تفسیر به کاهش سوگیریهای بیماران مبتلا به اختلال افسردگی خفیف تا شدید منجر میشود. به طور کلی، این دسته از درمانها قابلیت این را دارند که با استفاده از فناوریهای جدید (اینترنت و موبایل) با یا بدون همکاری و نظارت متخصص بالینی ارائه شوند؛ از این رو، بسیار مقرونبهصرفه هستند و نسبت به روشهای درمانی سنتی، دسترسی راحتتری دارند (خدادای ارکوینی و همکاران، 1400). با توجه به میزان شیوع زیاد و روند رو به رشد اختلال افسردگی و ارتباط تأییدشدۀ بین اختلالات عاطفی و سوگیریهای شناختی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهرههای غمگین بر شاخصهای افسردگی، امیدواری و جهتگیری زندگی دانشجویان دارای افسردگی متوسط اجرا شد.
روش پژوهش
روش پژوهش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل دانشجویان دارای افسردگی متوسط دانشگاه خلیج فارس در سال تحصیلی 1400-1401 بود. نمونۀ آماری با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از میان 327 دانشجو (218 دختر و 109 پسر) با دامنۀ سنی 18 تا 27 سال با میانگین سنی 2/21 سال انتخاب شد که پرسشنامۀ افسردگی بک[14] را تکمیل کرده بودند. گفتنی است، تعداد 78 نفر (56 دختر و 22 پسر) از دانشجویان یادشده به عنوان افراد دارای افسردگی متوسط (نمرۀ 20 تا 28) شناسایی شدند و 40 نفر از آنها (26 دختر و 14 پسر) با استفاده از روش گمارش تصادفی در دو گروه 20نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ملاکهای ورود به پژوهش شامل نمرۀ 20 تا 28 در پرسشنامۀ افسردگی بک (افسردگی متوسط) و تمایل به حضور در جلسههای مداخله (اصلاح سوگیری شناختی) و ملاکهای خروج از پژوهش شامل عدم شرکت در بیش از یک جلسه از جلسههای مداخله، دریافت درمانهای روانشناختی یا روانپزشکی در طول جلسههای مداخله و بروز مشکل جدی تشدیدکنندۀ افسردگی در زندگی بودند. قبل و بعد از انجام مداخله، پیشآزمون و پسآزمون برای افسردگی، امیدواری و جهتگیری مثبت و منفی اجرا شدند.
ابزار پژوهش
الف) پرسشنامۀ افسردگی بک – ویرایش دوم (BDI-II)[15]
این پرسشنامه یک شاخص خودگزارشی 21مادهای از نشانههای افسردگی تجربهشده در دو هفتۀ گذشته و شکل بازنگریشدۀ پرسشنامۀ افسردگی بک است. مؤلفههای افسردگی که در این پرسشنامه سنجش میشوند شامل نشانههای عاطفی، شناختی، رفتاری، جسمی، انگیزشی و افکار خودکشی هستند. گویهها از 0 تا 3 درجهبندی میشوند. بیشترین نمرۀ فرد در این پرسشنامه 63 است و به عنوان قاعدهای کلی، نمرۀ 19-14 افسردگی خفیف، 28-20 افسردگی متوسط و 63-29 افسردگی شدید در نظر گرفته میشود. این پرسشنامه همسانی درونی 91/0 و پایایی بازآزمایی 93/0 دارد. در نمونۀ ایرانی، مقدار ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و ضریب پایایی 94/0 برای این مقیاس محاسبه شده است (دادفرنیا و همکاران، 1399).
ب) پرسشنامۀ امید به زندگی اشنایدر[16]
این پرسشنامه توسط اشنایدر و همکاران (1991) با 12 پرسش و در دو بُعد (تفکر عاملی 2، 9، 10 و 12 و تفکر راهبردی 1، 4، 7، و 8) در طیف پنجدرجهای لیکرت (بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد) طراحی شده است که بهترتیب از 1 تا 5 نمرهگذاری میشوند. پرسشهای 1، 5، 7 و 11 پرسشهای انحرافی در نظر گرفته شدهاند. امتیاز بیشتر در پرسشنامه نشاندهندۀ امید به زندگی بیشتر خواهد بود و برعکس. شواهد اولیه در رابطه با اعتبار و پایایی این آزمون توسط اشنایدر و همکاران (1991) فراهم شده است. روایی محتوا و سازۀ این مقیاس در ایران در پژوهش علاء الدینی و همکاران (1386) تأیید شده است و پایایی به روش آلفای کرونباخ برای تفکر عاملی 73/0، تفکر راهبردی 78/0 و برای کل 81/0 گزارش شده است.
پ) پرسشنامۀ جهتگیری در زندگی[17]
این پرسشنامه توسط شییر[18] و همکاران تهیه شده و شامل 10 پرسش است و خوشبینی را میسنجد. این پرسشنامه از طریق طیف پنجدرجهای لیکرت (کاملاً موافق = 0 تا کاملاً مخالف = 5) نمرهگذاری میشود. در پژوهشی، آلفای کرونباخ 88/0 و روایی محتوایی و صوری توسط جمعی از متخصصان 79/0 گزارش شد (Jovanovic & Gavrilov-Jerkovic, 2012). در بررسی ویژگیهای روانسنجی آزمون جهتگیری زندگی در زنان ایرانی، روایی سازۀ آزمون نشان داد ضریب همبستگی دو عامل خوشبینی و بدبینی با آزمون رضایت از زندگی بهترتیب 33/0 و 35/0 ، با عاطفۀ مثبت 33/0 و 20/0-، با عاطفۀ منفی 22/0- و 26/0، با ارزیابیهای شناختی شامل تهدید 20/0- و 30/0، با چالش 18/0 و 20/0- و با منابع 22/0 و 17/0 است و ضریب همسانی درونی آزمون برای خوشبینی 88/0 و برای بدبینی 77/0 است و از این رو، آزمون از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است (خدایی و همکاران، 1395).
ت) تصاویر چهرههای غمگین و عادی
در گام نخست، از طریق جستوجو در مجموعۀ دادههای مختلف در رابطه با هیجانهای چهرهای از جمله مجموعۀ دادۀ دانشگاه سالفورد[19] و تصاویر چهرههای هیجانی گوگل، 200 تصویر چهره شامل 100 چهرۀ غمگین و 100 چهرۀ عادی (غیرغمگین) توسط پژوهشگران انتخاب شدند. سعی شد تصاویری انتخاب شوند که از نظر ابعاد و رنگ زمینه بیشترین شباهت را به هم داشته باشند. هرچند انتخاب تصاویر کاملاً یکسان از منظر دو ویژگی بالا در عمل امکانپذیر نبود، زوج تصاویری که به عنوان چهرههای معمولی و غمگین در هر اسلاید ارائه می شدند، از نظر ابعاد و رنگ زمینه یکسان بودند (جزئیات در بخش معرفی آزمایۀ دات پروب[20] ارائه شدهاند). در گام دوم، تصاویر انتخابشده توسط پژوهشگران در اختیار 20 نفر از دانشجویانی قرار گرفتند که بر اساس ملاکهای ورود واجد شرایط حضور در پژوهش بودند ولی با توجه به انتخاب تصادفی اعضای نمونه به عنوان نمونه انتخاب نشده بودند، تا میزان غمگینی تصاویر چهرهها را در یک مقیاس درجهبندی از صفر (غیرغمگین/عادی) تا هفت (بسیار غمگین) درجهبندی کنند. در نهایت، 80 تصویر که میانگین نمرههای آنها کمتر از 2 بود، به عنوان تصاویر عادی و 80 تصویر که میانگین نمرۀ بیشتر از 5 را دریافت کرده بودند، به عنوان تصاویر چهرۀ غمگین برای استفاده در تکلیف دات پروب انتخاب شدند.
ث) آزمایۀ اصلاحشدۀ دات پروب
برای سنجش و اصلاح سوگیری از تکلیف دات پروب (کاوش نقطه) تصویری استفاده شد که در سال 2017 اصلاح شده است. شیوۀ عملکرد این نرمافزار به این صورت است که ابتدا، به منظور تمرکز توجه شرکتکننده به صفحۀ نمایش، یک علامت مثبت (+) به مدت 500 میلیثانیه در وسط صفحۀ نمایش ارائه میشود. سپس، دو محرک هدف و خنثی (در این پژوهش، تصاویر چهرههای غمگین و عادی) به مدت 2000 میلیثانیه در سمت چپ و راست صفحۀ نمایش ظاهر میشوند. بلافاصله پس از ناپدید شدن محرکها، یک دایرۀ کوچک سیاهرنگ در جای یکی از محرکها ظاهر میشود و شرکتکننده باید بهمحض دیدن دایره، با فشار دادن یکی از دو کلید جهتنما (راست یا چپ) بر روی صفحۀ کلید رایانه، مشخص کند دایره بهجای کدام تصویر ظاهر شده است. رایانه پاسخ و زمان واکنش شرکتکننده را تا یکهزارم ثانیه ثبت خواهد کرد. از منظر شناختی، واکنش سریعتر به دایره به معنای توجه ویژه (سوگیری توجه) فرد نسبت به چهرهای است که دایره بهجای آن ظاهر شده است. از این تکلیف برای شناسایی و اصلاح سوگیریهای شناختی استفاده میشود؛ به این ترتیب که برای سنجش سوگیری شناختی، زمان واکنش به محرکهای هدف (چهرۀ غمگین) از زمان واکنش به محرکهای خنثی (چهرۀ عادی) کسر میشود (Price & et al., 2015). هرچه زمان واکنش به محرکهای هدف از زمان واکنش به محرکهای خنثی کمتر باشد، سوگیری بیشتر است. به منظور اصلاح سوگیری توجه نیز، در طی هشت جلسه، در هر جلسه 120 زوج تصویر ارائه میشوند و در 80 درصد موارد، دایره بهجای محرک خنثی (چهرۀ عادی) ارائه میشود و فرض بر این است که فراوانی زیاد ظاهر شدن دایره بهجای چهرههای عادی بهتدریج سوگیری افراد نسبت به چهرههای افسرده را کاهش میدهد و توجه آنها را نسبت به چهرههای معمولی معطوف میکند (Fernandes et al., 2022).
روش اجرا
پس از شناسایی نمونۀ آماری بر اساس ملاکهای ورود، شرکتکنندگان هر دو گروه ابتدا پرسشنامههای افسردگی، امید به زندگی و جهتگیری زندگی را تکمیل کردند. سپس، میزان سوگیری شناختی هر کدام از شرکتکنندگان هر دو گروه نسبت به چهرههای غمگین با تکلیف دات پروب ارزیابی شد. با توجه به اینکه هدف اصلی مداخله کاهش توجه سوگیرانۀ فرد (سوگیری) نسبت به چهرههای غمگین و جلب توجه او به چهرههای عادی بود، شرکتکنندگان گروه آزمایشی در طی هشت جلسۀ حدوداً 30دقیقهای، تکلیف دات پروب را انجام دادند.
تحلیل دادهها
برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و از روشهای آمار استنباطی مانند تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا[21]) استفاده شد و دادهها به وسیلۀ نرمافزار تحلیل آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها
در تحلیل توصیفی دادهها، شاخصهای گرایش به مرکز و پراکندگی متغیرها در دو گروه آزمایش و کنترل در دو بازۀ زمانی پیشآزمون و پسآزمون بررسی شدند. نتایج این دو آزمون در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1: میانگین، انحراف استاندارد متغیر افسردگی، امیدواری و جهتگیری به زندگی
Table 1: Mean, standard deviation of depression, hope and life orientation
متغیر |
آزمون |
آزمایش |
کنترل |
||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
||
افسردگی |
پیشآزمون |
85/27 |
23/4 |
05/28 |
18/4 |
پسآزمون |
40/23 |
79/3 |
75/27 |
69/3 |
|
امید به زندگی |
پیشآزمون |
60/22 |
24/3 |
50/23 |
62/3 |
پسآزمون |
20/28 |
36/3 |
30/24 |
89/3 |
|
جهتگیری مثبت |
پیشآزمون |
12/5 |
39/1 |
30/5 |
63/1 |
پسآزمون |
87/7 |
98/1 |
67/5 |
13/2 |
|
جهتگیری منفی |
پیشآزمون |
10/8 |
92/1 |
50/8 |
71/1 |
پسآزمون |
20/6 |
87/1 |
80/8 |
39/2 |
پس از بررسی پیشفرضهای همگنی و همسانی واریانسها که نتایج آن در جدول 2 ارائه شده است، تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد.
جدول 2: آزمون لوین (آزمون همسانی واریانسهای پیشآزمون و پسآزمون)
Table 2: Levine's test (the test of homogeneity of pre-test and post-test variances)
متغیر |
F |
DF1 |
DF2 |
p |
افسردگی |
339/2 |
1 |
38 |
144/0 |
امید به زندگی |
498/0 |
1 |
38 |
488/0 |
جهتگیری مثبت زندگی |
002/0 |
1 |
38 |
963/0 |
جهتگیری منفی زندگی |
010/0 |
1 |
38 |
921/0 |
نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) در جدول 3 بر روی نمرهها در دو گروه آزمایش و کنترل گزارش شده است. با توجه به اینکه تمامی آزمونهای مانکوا (اثر پلایی[22]، لامبدایی ویلکز[23]، اثر هتلینگ[24]، بزرگترین ریشۀ خطا[25]) در سطح (01/0p<) معنادار هستند، میتوان گفت بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنادار وجود دارد.
جدول 3: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) در پیشآزمون و پسآزمون
Table 3: The results of multivariate covariance analysis (MANCOVA) in pre-test and post-test
نام آزمون |
مقدار |
F |
DF فرضیه |
DF خطا |
p |
توان آزمون |
اثر پلایی |
482/0 |
991/6 |
1 |
2 |
01/0 |
864/0 |
لامبدایی ویلکز |
518/0 |
991/6 |
1 |
2 |
01/0 |
864/0 |
اثر هتلینگ |
932/0 |
991/6 |
1 |
2 |
01/0 |
864/0 |
بزرگترین ریشۀ خطا |
932/0 |
991/6 |
1 |
2 |
01/0 |
864/0 |
نتایج جدول 4 نشان میدهد بین میانگین نمرههای افسردگی، امید به زندگی، جهتگیری مثبت زندگی و جهتگیری منفی زندگی، در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنادار وجود دارد (01/0p<). به عبارت دیگر، در گروه آزمایش که با تکلیف دات پروب برای اصلاح سوگیری شناختی اجرا شد، میانگین نمرههای افسردگی نسبت به گروه کنترل به طرزی معناداری کمتر، میانگین نمرههای امید به زندگی و جهتگیری مثبت زندگی بیشتر و میانگین نمرههای جهتگیری منفی زندگی کمتر است و میتوان نتیجه گرفت اصلاح سوگیریهای شناختی بر بهبود شاخص افسردگی، امید به زندگی و جهتگیری زندگی موثر بوده است.
جدول 4: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) بر روی متغیرها
Table 4: The results of multivariate covariance analysis on the variables
متغیرها |
مجموع مربعات |
درجۀ آزادی |
میانگین مربعات |
F |
p |
اندازۀ اثر |
توان آزمون |
افسردگی |
564/816 |
1 |
564/816 |
069/8 |
01/0 |
335/0 |
760/0 |
امید به زندگی |
649/102 |
1 |
649/102 |
269/17 |
01/0 |
504/0 |
974/0
|
جهتگیری مثبت زندگی |
633/239 |
1 |
633/239 |
301/14 |
01/0 |
544/0 |
934/0 |
جهتگیری منفی زندگی |
695/88 |
1 |
695/88 |
123/22 |
01/0 |
648/0 |
990/0 |
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهرههای غمگین بر شاخصهای افسردگی، امیدواری و جهتگیری زندگی انجام شد و همانگونه که در بخش نتایج بهتفصیل گزارش شد، یافتهها بیانگر تأثیر برنامۀ مداخلهای بر کاهش افسردگی، بهبود امیدواری، افزایش جهتگیری مثبت و کاهش جهتگیری منفی هستند که با یافتههای جوپلینگ[26] و همکاران (2020)، ترکان و همکاران (2014)، جوناسن و همکاران (2019)، هسو[27] و همکاران (2022) و کایدا و کایدا[28] (2019) همسو است.
در تبیین یافتههای پژوهش حاضر، میتوان به اصول نظریههای برجستۀ شناختی مبنی بر نقش قضاوتهای نابههنجار و غیرمنطقی در شکلگیری و تداوم افسردگی استناد کرد. ادعای متمایز مدلهای شناختی افسردگی آن است که نگرش منفی نه فقط همراه و نشانۀ افسردگی، بلکه پیشایندی عمده نیز برای افسردگی است (Williams et al., 2015). با توجه به اینکه افراد افسرده تمایل دارند اطلاعات منفی را آسانتر از اطلاعات مثبت یا خنثی پردازش کنند، این پردازشهای سوگیرانه به عنوان مانعی برای ارزیابی واقعبینانه رویدادهای روزمره عمل میکنند و به شکلگیری یا تداوم و تشدید افسردگی منجر میشوند (نیکبخت و همکاران، 1396). یافتۀ پژوهش حاضر را میتوان بر اساس یافتههایی که بیانگر توجه گزینشی افراد افسرده به هیجانهای ناخوشایند و همچنین، تمایل آنها به ادراک چهرههای هیجانی خنثی به صورت چهرههای غمگین هستند، نیز تبیین کرد (Carballedo et al., 2011). یکی از نشانههای اختلال افسردگی سوگیری در پردازش هیجانی مطابق خلق است که این سوگیریهای شناختی به ویژه در رابطه با چهرههای هیجانی برجستهتر هستند (Panchal et al., 2019). با توجه به اصول اولیۀ یادگیری و همچنین، یافتههای روانشناسی شناختی مبنی بر اینکه اگر توجه فرد را از محرکهای منفی جدا و به سمت محرکهای خنثی سوق داده شود، بهتدریج سوگیری فرد نسبت به محرکهای منفی کاهش مییابد، تأثیر برنامۀ مداخلهای با استفاده از نرمافزار دات پروب توجیه میشود. در برنامۀ مداخلهای معطوف به اصلاح سوگیری، شرطیسازی بین چهرۀ خنثی و پروب رخ میدهد. از آنجا که پروب بهجای چهرۀ خنثی ظاهر میشود، بهتدریج توجه فرد از چهرۀ غمگین به طرف چهرۀ خنثی جلب میشود و این یادگیری به شکل خودکار و ضمنی انجام میشود. همانطور که یافتههای پژوهشهای قبلی نیز نشان میدهند، شرکتکنندگان در پژوهش هیچ تفاوتی را بین مرحلۀ سنجش سوگیری شناختی (که در آن دایرۀ مشکی با نسبت تقریباً یکسان بهجای محرکهای خنثی و هدف ظاهر میشود) و مرحلۀ اصلاح سوگیری شناختی (که در آن دایرۀ مشکی در 80 درصد موارد بهجای محرکهای خنثی ظاهر میشود) تشخیص نمیدهند (ارسنجانی و همکاران، 1399)؛ بنابراین، توجه فرد از محرکهای با بار هیجانی منفی به طور نامحسوس و ضمنی جدا و به سمت محرکهای خنثی سوق داده میشود که به کاهش سوگیری توجه فرد منجر میشود. در تبیین تأثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهرههای غمگین بر افزایش امیدواری و جهتگیری مثبت زندگی نیز، میتوان به رابطۀ معکوس بین امیدواری با عواطف منفی (Ritschel & Cassiello-Robbins, 2023) و افسردگی (Li et al., 2018) اشاره کرد. همچنین، با در نظر گرفتن اینکه توجه انتخابی فیلتر اولیۀ پردازش نشانههای محیطی است، انتظار میرود اصلاح توجه انتخابی پردازش انواع دیگر اطلاعات را تسهیل کند و این امر به بهبود امیدواری و جهتگیری مثبت در زندگی منجر شود. هرچند پژوهش حاضر دارای محدودیتهایی همچون عدم کنترل همبودیها، محدود بودن جامعۀ آماری، عدم کنترل زمان بیماری و عدم اجرای مرحلۀ پیگیری است، چشماندازی جدید را در رابطه با تاثیرگذاری روشهای جدید اصلاح سوگیری های شناختی گشود. با توجه به اینکه این نوع مداخله به صورت غیرحضوری و آنلاین نیز انجام میشود، انتظار میرود جای خود را در میان سایر روشهای درمانی باز کند.
[1] World Health Organization
[2] Major depressive disorder
[3] Snyder
[4] life Orientation
[5] Cognitive bias modification
[6] Attention bias modification
[7] Interpretation bias modification
[8] Memory bias modification
[9] Browning
[10] Torkan
[11] Falkenstein
[12] Jonassen
[13] Attention bias modification training
[14] Beck
[15] Beck Depression Inventory II
[16] Snyder Hope Scale
[17] Life Orientation Test (LOT-10)
[18] Scheier
[19] Salford
[20] Dot Probe Task
[21] Multivariable Analyze of Covariance (MANCOVA)
[22] Pillais Trace
[23] Lambda Wilks
[24] Hotelling's Trace
[25] Roy's Largest Root
[26] Jopling
[27] Hsu
[28] Kaida & Kaida