Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D. Student of Psychology, Department of Psychology, Faculty of Literature and Humanities, Lorestan University, Khorramabad, Iran.
2 Associate Professor of Psychology, Faculty of Literature and Human Sciences, Lorestan University, Khorramabad, Iran.
3 M.SC., Clinical Psychology, Department of Psychology, Faculty of literature and humanities, Shahid Bahonar University, Kerman, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
نوجوانی[1] دورهای از رشد است که بهدلیل شرایط تحولی، تغییرات بزرگی از همۀ جوانب در فرد اتفاق میافتد. نحوۀ مدیریت این تغییرات گسترده میتواند برای برخی نوجوانان مشکلساز شود (Aizpitarte et al., 2019). یکی از مسائل نوجوانان در این سنین که خسارتهای اجتماعی و روانی زیادی را در پی دارد، آسیبزدن به خود[2] است (ایزکیان و همکاران، 1397). آسیب به خود را میتوان عملی تعریف کرد که فرد بهصورت عمدی اقدام به آسیبزدن به خود میکند که این آسیبها شامل بریدن، خراشیدن، ضربهزدن و یا سوزاندن پوست خود میشود و میتواند همراه با افکار خودکشی یا بدون آن باشد (Peh et al., 2017). پژوهشهای انجامشده در ایالات متحده شیوع دوازدهماهۀ این اختلال را در نوجوانان دبیرستانی پسر 4/6درصد تا 18/14درصد و در دختران 7/17درصد تا 8/30درصد گزارش کردهاند (Monto et al., 2018). در ایران شیوع این اختلال حدوداً ۱۰درصد گزارش شده است (هادیزادهنوحدانی، 1398). 30درصد از این افراد، این رفتار را تا بزرگسالی ادامه میدهند و نکتۀ جالبتوجه در این مورد، این است که این اختلال پیشبین مهمی برای اقدام به خودکشی در آینده به شمار میرود (Asarnow et al., 2011). آسیب به خود با سطح پایین سلامت روان همراه است (Eyuboglu et al., 2021). بهعبارتی، در پشت این رفتارهای خودآسیبرسان، حالات و متغیرهای روانشناختی متعددی نهفته است (Laukkanen et al., 2009).
یکی از مواردی که ارتباط آن با آسیب به خود مطرح شده، سبک دلبستگی[3] است (Stagaki et al., 2022). بالبی بیان کرد که در کودکی و با منبع دلبستگی، الگوی کارکرد درونی[4] شکل میگیرد که انتظارات و نگاه فرد به خود و دیگران را تحتتأثیر قرار میدهد (Bowlby, 1979; London et al., 2023). این مدلهای کاری درونی بسیار باثبات است؛ بهطوریکه به بزرگسالی کشیده میشود و تجارب، ادراکها و رفتارهای فرد را تحتتأثیر قرار میدهد و هدایت میکند. براساس این رابطه با منبع دلبستگی و الگوهای کاری درونی، سه سبک دلبستگی ایمن، ناایمن دوسوگراـمقاوم و ناایمن اجتنابی شکل میگیرد (Roberson, 2017). در سبکهای ناایمن والد بهاندازۀ کافی حساس و پاسخگو نیست، با نیازهای کودک هماهنگ نیست و در مواقعی که کودک به حضورش نیاز دارد، در دسترس نیست. این موارد میتواند مانع رشد هیجانی اجتماعی کودک وشد و استراتژیهای کنارآمدن و مهارتهای حل مسئله را در موقعیتهای دشوار هیجانی تحتتأثیر قرار دهد (Mikulincer et al., 2003). یعنی فردی با دلبستگی ناایمن نسبت به فردی که دلبستگی ایمن دارد، با سختی بیشتری با تغییر شرایط و دشواریها کنار میآید (Bender & Ingram, 2018).
پژوهشها نشان داده است افراد با سبک دلبستگی ناایمن، تابآوری[5] کمتری دارند(Craparo et al., 2018 Annalakshmi, 2019; ) و به دنیا و اتفاقات پیرامون با دید بدبینانهتری نگاه میکنند. کمتر پذیرای هیجانات خود هستند و در ابرازشان ناتوانترند (Mikulincer & Shaver, 2019). انجمن روانپزشکی آمریکا تابآوری را توانایی سازگاری مطلوب افراد در مواجهه با مصیبت، تروما، تهدید یا منابع پرشمار استرس تعریف کرده است (American Psychology Association, 2013; Southwick et al., 2014). افراد با تابآوری کمتر، ظرفیت پایینتری در تحمل اضطراب ناشی از رویدادهای آسیبزای اجتنابناپذیر زندگی دارند. این افراد دلبستگی ضعیفی به والدین خود دارند و در کنار آن افسردگی، اضطراب و استرس بیشتری را نشان میدهند (Hallab & Covic, 2010). بلک هاگز و استیسی در پژوهشی نشان دادند که سبک دلبستگی کودکی میتواند تابآوری در بزرگسالی را تحتتأثیر قرار دهد (Black-Hughes & Stacy, 2013)؛ بهاینصورت که افراد با دلبستگی ناایمن، میزان تابآوری پایینتری دارند. همچنین، این افراد در مواجهه با رویدادهای استرسزا قادر به تنظیم موفق هیجانات خویش نیستند (Julian et al., 2021). ران و همکاران در پژوهشی نشان دادند نوجوانانی که در مدرسه قربانی قلدری همکلاسهای خود هستند و تابآوری پایینی دارند، بهجای حلکردن و مدیریت مسئله، ممکن است براثر این فشار روانی به خود آسیب بزنند؛ درحالیکه در موقعیت مشابه، دانشآموزان با تابآوری بالا نهتنها به خود صدمه نمیزنند، بلکه درصددِ رفع مشکل برمیآیند (Ran et al., 2020). تیان و همکاران تأثیر بدرفتاری در کودکی را با آسیب به خود در نوجوانی با میانجیگری تابآوری بررسی کردند. نتایج نشان داد کودکانی که با آنها بدرفتاری شده است و تابآوری پایینتری دارند، در شرایط استرسزا، بیشتر به خود آسیب میزنند (Tian et al., 2021).
آسیب به خود، متغیری چندوجهی و پیچیده است که ارتباط آن با متغیرهای روانشناختی متعددی بررسی شده است. یکی از متغیرهایی که در ارتباط با آسیب به خود است و اخیراً توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده، ذهنیسازی[6] است (Rossouw & Fonagy, 2012). ذهنیسازی بهمعنای توانایی توجه به حالات ذهنی همچون احساسات، امیال، نیازها، آرزوها، اهداف و نگرشها در خود و دیگران است. فوناگی ذهنیسازی را در هشت بعد توصیف کرد: ذهنیسازی کنترلشده، ذهنیسازی خودکار، ذهنیسازی نسبت به دیگران، ذهنیسازی نسبت به خود، ذهنیسازی عاطفی، ذهنیسازی شناختی، ذهنیسازی درونی و ذهنیسازی بیرونی (Bateman et al., 2023). تعادلنداشتن در هرکدام از ابعاد یا شکست در ذهنیسازی می تواند منشأ آسیبشناسی روانی در بسیاری از اختلالات شخصیتی و روانپزشکی باشد و کیفیت زندگی بیمار را تحتتأثیر قرار دهد (Laurenssen, 2018). این مفهوم ارتباط نزدیکی با دلبستگی دارد (Fuchs & Taubner., 2019; ParadaFernández., 2021). جایی که والدین ایمن تجربیات هیجانی کودک را انعکاس میدهند و این تجربیات را به کلمه تبدیل میکنند، کودک توجهکردن به هیجانات و احساسات خویش را بهمرور فرامیگیرد. اگر مراقبان اولیه از انعکاس حالت ذهنی کودک ناتوان باشند، کودک این ظرفیت را به دست نمیآورد؛ درنتیجه، کودک از درک انگیزهها، احساسات و امیال خود و دیگران ناتوان است (کریمی و همکاران، 1397). بهعبارتی، ناایمنبودن سبک دلبستگی با پایینآمدن ظرفیت ذهنیسازی ارتباط دارد (Rosso et al., 2015). دراینزمینه، استاگاکی و همکاران نشان دادند بدرفتاری دوران کودکی با میانجیگری ذهنیسازی میتواند با آسیب به خود در نوجوانی در ارتباط باشد (Stagaki et al., 2022). همچنین، پژوهشها نشان داده است درمان مبتنی بر ذهنیسازی در کاهش رفتارهای آسیب به خود بیماران مرزی و ضداجتماعی مؤثر بوده است (Bateman et al., 2023)؛ بنابراین، با بررسی پیشینۀ پژوهش، میتوان مفروض داشت که آسیب در دلبستگی، کاهش ظرفیت تابآوری و ذهنیسازی را در پی دارد و تابآوری و ذهنیسازی پایین نیز با افزایش رفتارهای آسیب به خود همراه است (; Stagaki et al., 2022Annalakshmi, 2019).
باتوجهبه اینکه آسیب به خود در نوجوانی شایع است و با خودکشی در آینده همبستگی مثبتی دارد، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری برای فرد، خانواده و جامعه در پی داشته باشد؛ بنابراین، یافتن متغیرهای روانشناختی دخیل در آسیب به خود برای حفظ سلامت نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. باتوجهبه بررسیهای صورتگرفته و نتایج بهدستآمده از پیشینۀ پژوهش، سبکهای دلبستگی ناایمن دوسوگرا و اجتنابی در افرادی که از آسیب به خود رنج میبرند، مشاهده شده است (Stagaki et al., 2022)؛ اما پژوهشهای پیشین، بیشتر به ارتباط مستقیم سبکهای دلبستگی ناایمن با آسیب به خود پرداختهاند و از نقش متغیرهای میانجی در این بین غفلت شده و پژوهش جامعی انجام نشده است که متغیرهای تابآوری و ذهنیسازی را بهعنوان میانجی در این رابطه بررسی کند. رفع این خلأ پژوهشی نیازمند انجام پژوهش جدید است؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر تدوین مدلی برای بررسی نقش واسطهای تابآوری و ذهنیسازی در ارتباط بین سبک دلبستگی و آسیب به خود است.
شکل1: مدل مفهومی پژوهش
Figure1: Conceptual model of research
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر همبستگی و شیوۀ تحلیل دادهها مدلیابی معادلات ساختاری[7] بوده است. جامعۀ پژوهش تمام دانشآموزان متوسطۀ اول و دوم ناحیۀ یک آموزشوپرورش شهرستان زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. پس از هماهنگی با آموزشوپرورش از بین 54 مدرسه، 12 مدرسه و از هر مدرسه، 5 کلاس بهروش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونۀ موردنظر براساس نظر کلاین محاسبه شد (Kline, 2012). کلاین تعداد نمونه را براساس نسبت حجم نمونه به پارامتر در نظر میگیرد که این نسبت در معادلات ساختاری حداقل 10 به 1 در نظر گرفته میشود و کلاین مدعی است حداقل حجم 200 نفر میتواند قابلدفاع باشد. برایناساس، از بین دانشآموزان این کلاسها 305 دانشآموزی که پس از تکمیل پرسشنامۀ آسیب به خود سانسون نمرۀ پنج یا بالاتر گرفتند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ملاکهای لازم برای ورود به پژوهش عبارت بود از: 1. کسب نمرۀ برش حداقل 5 در پرسشنامۀ آسیب به خود؛ 2. دامنۀ سنی 13 تا 18 سال؛ 3. تمایل و رضایت آگاهانه برای ورود به طرح پژوهشی. همچنین، ملاکهای خروج از پژوهش شامل نارضایتی و وجود پرسشنامههای ناقص بود. ملاحظات اخلاقی که در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفته بود، شامل حضور داوطلبانه، نامشخصبودن هویت افراد و درنظرگرفتن محرمانهبودن اطلاعات بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از همبستگی و روش معادلات ساختاری استفاده شد. گفتنی است که برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS نسخۀ 23و AMOS نسخۀ 23 استفاده شد.
ابزار پژوهش
پرسشنامۀ آسیب به خود[8]
این پرسشنامۀ 22 گویهای را سانسون، ویدرمن و سانسون با هدف بررسی سابقۀ آسیب به خود طراحی کردهاند و بهصورت بله، خیر پاسخ داده میشود. برای بله نمرۀ 1 و برای خیر نمرۀ 0 در نظر گرفته شده است. نمرۀ کلی پرسشنامه از جمع پاسخهای بله به دست میآید. در این پرسشنامه رفتارهایی مانند سوءمصرف مواد و الکل، خودزنی و آسیب بدنی به خود که بهصورت عمدی و با هدف آسیبزدن به خود انجام گرفته است، ارزیابی میشود. نمرۀ برش 5 یا بالاتر در این پرسشنامه بهاینمعناست که فرد واجد شرایط این اختلال است. اعتبار همگرای این ابزار با ابزار خودگزارشی شخصیت مرزی 73/0 گزارش شده است (Sansone et al., 1998a). همچنین، پژوهشها اعتبار همگرای این ابزار با افسردگی و سابقۀ آزاردیدگی در کودکی را نشان دادهاند (Sansone et al., 1998b). پایایی این ابزار بهروش آلفای کرونباخ 80/0 بیان شده است (Sansone et al., 2018). آلفای کرونباخ در ایران 74/0 (طاهباز حسینزاده و همکاران، 1390) و در این پژوهش 77/0 به دست آمده است.
مقیاس دلبستگی بزرگسالان تجدیدنظرشده[9]
مقیاس دلبستگی بزرگسالان تجدیدنظرشده را کولینز و رید طراحی کردهاند (Collins & Read, 1990). این مقیاس 18 گویه دارد که 18 گویۀ این مقیاس روی یک طیف 5درجهای (از نوع لیکرت) از «بههیچوجه با خصوصیات من تطابق ندارد (1)» تا «کاملاً با خصوصیات من مطابقت دارد (5)» با تحلیل عوامل سه زیرمقیاس که هرکدام شش ماده را شامل میشود، مشخص شده است. این سه زیر مقیاس عبارتاند از:
سه خردهمقیاس وابستگی، نزدیکبودن و اضطراب، بهترتیب با دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگراـاضطرابی مطابقت دارد.
کولینز و رید مقدار پایایی را بین 73/0 تا 81/0 و روایی را بین 68/0 تا 75/0 گزارش کردهاند (Feeney & Noller, 1990). پاکدامن (1380) روایی سازه را بین 14/0- تا 54/0- و آلفای کرونباخ را برای دلبستگی ایمن 37/0، ناایمن اجتنابی 56/0 و ناایمن دوسوگرا 72/0 گزارش کرده است (ولیئی و کریمیباغملک، 1398). در این پژوهش از دو خردهمقیاس دلبستگی دوسوگرا و مضطرب استفاده شد که آلفای کرونباخ آنها بهترتیب 67/0 و 79/0 به دست آمده است.
پرسشنامۀ تابآوری کونور و دیویدسون[13]
این مقیاس 25 گویه دارد و برای اندازهگیری قدرت مقابله با تهدید و فشار طراحی شده است. برای هر سؤال، طیف درجهبندی 5گزینهای شامل کاملاً نادرست، بهندرت درست، گاهی درست، اغلب درست و همیشه درست در نظر گرفته شده است. روایی همگرای این پرسشنامه با مقیاس سرسختی روانشناختی کوباسا[14] 83/0 و روایی واگرای آن با مقیاس استرس ادراکشده[15] 76/0 ارزیابی شد که هر دو روایی برقرار بودند. آلفای کرونباخ این ابزار نیز 89/0 گزارش شده است (Connor & Davidson., 2003). در ایران، محمدی آلفای کرونباخ این ابزار را 89/0 و روایی بهشیوۀ تحلیل عاملی آن را 87/0 به دست آورده است (محمدی و همکاران، 1385). در این پژوهش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد.
پرسشنامۀ ذهنیسازی دیمیتریوویچ[16]
این پرسشنامۀ 28سؤالی که دیمیتروویچ و همکاران (Dimitrijevic et al., 2018) آن را معرفی کردند، برای بررسی سطح ذهنیسازی یعنی ظرفیت و توانایی فرد برای درک و تفسیر حالات درونروانی خود و دیگران استفاده میشود. این پرسشنامه از سه زیرمقیاس ذهنیسازی خود، ذهنیسازی دیگران، انگیزه برای ذهنیسازی و یک نمرۀ کلی تشکیل شده است. آلفای کرونباخ برای نمرۀ کل و سه زیرمقیاس آن در پژوهش دیمیتریوویچ و همکاران (Dimitrijevic et al., 2018) بین74/0 تا 79/0 گزارش شده است. در ایران، صفری و همکاران (1399) این ابزار را هنجاریابی کرده و آلفای کرونباخ آن را برای نمرۀ کل و سه زیرمقیاس بین 73/0تا 86/0 گزارش کردهاند. برای بررسی روایی همگرا همبستگی نمرۀ کل پرسشنامۀ ذهنیسازی با متغیرهای سبک دلبستگی ایمن، متغیر ذهنآگاهی و شناخت اجتماعی محاسبه شد که نتایج بهترتیب 549/0، 435/0 و 257/0 به دست آمد. همچنین، برای بررسی روایی واگرا از ضریب همبستگی بین پرسشنامۀ ذهنیسازی با سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی استفاده شد (27). در پژوهش حاضر، برای بررسی پایایی ابزار از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 75/0 برای کل ابزار و مقادیر 87/0، 84/0 و 91/0 بهترتیب برای مؤلفههای انگیزه برای ذهنیسازی، ذهنیسازی خود و دیگران به دست آمد.
یافتهها
شاخصهای توصیفی متغیرها، آزمون نرمالیته (کولموگروفـاسمیرنف) و نتایج آزمون همبستگی در جدول 1 گزارش شده است.
جدول 1: آمار توصیفی متغیرهای پژوهش، آزمون کولموگروفـاسمیرنوف
Table1: Research variables descriptive statistics, Kolmogorov-Smirnov test
|
**p<0.01, *p<0.05
ماتریس همبستگی بالا نشان میدهد که بین متغیرهای موجود در مدل روابط دوبهدو بهصورت معنیداری برقرار است. مقادیر میانگین و انحراف معیار دادهها مناسب است و آزمون کولموگروفـاسمیرنوف نیز نرمالبودن توزیع دادهها را تأیید میکند.
برای آزمون فرضیههای پژوهش با روش مدلیابی معادلات ساختاری، سه رویکرد در دسترس پژوهشگران است. رویکرد تراکمسازی کلی[17]، رویکرد تراکمسازی جزئی[18] و رویکرد نامتراکمسازی کلی[19] (Vieira., 2011). در پژوهش حاضر برای متغیرهای سبک دوسوگرا و اجتنابی از سؤالات بهعنوان نشانگر استفاده شد (نامتراکمسازی کلی) و برای ذهنیسازی و تابآوری از مؤلفهها بهعنوان نشانگر استفاده شد (تراکمسازی جزئی). همچنین، برای متغیر آسیب به خود، چون مؤلفه نداشت، از روش پیشنهادی باگوزی و هیترتون استفاده شده و کل سؤالات به دو بستۀ سؤال بهعنوان مؤلفه تقسیم شدند (Bagozzi & Heatherton., 1994). مدل آزمونشده در شکل 2 نشان داده شده است.
شکل 2: رابطۀ ابعاد دلبستگی ناایمن و آسیب به خود با میانجیگری تابآوری و ذهنیسازی
Figure 2: The relationship between dimensions of insecure attachment and self-harm with the mediation of resilience and mentalization
جدول 2: اثرات مستقیم و غیرمستقیم الگوی آزمونشدۀ پژوهش
Table 2: Direct and indirect effects of the tested model of the research
مسیر |
اثر مستقیم |
t |
S.E |
P |
اثر غیر مستقیم |
سوبل |
p |
دوسوگرا ذهنیسازی |
30/0- |
60/3- |
09/0 |
001/0 |
|
|
|
اجتنابی ذهنیسازی |
31/0- |
51/3- |
11/0 |
001/0 |
|
|
|
دوسوگرا تاب آوری |
17/0- |
17/2- |
04/0 |
001/0 |
|
|
|
اجتنابی تابآوری |
22/0- |
73/2- |
08/0 |
001/0 |
|
|
|
ذهنیسازی آسیب به خود |
38/0- |
09/5- |
05/0 |
001/0 |
|
|
|
تابآوری آسیب به خود |
42/0- |
45/5- |
12/0 |
001/0 |
|
|
|
دوسوگرا ذهنیسازی آسیب به خود |
|
|
|
|
11/0 |
05/3 |
01/0 |
دوسوگرا تابآوری آسیب به خود |
|
|
|
|
07/0 |
70/2 |
01/0 |
اجتنابی ذهنیسازی آسیب به خود |
|
|
|
|
11/0 |
64/2 |
01/0 |
اجتنابی تابآوری آسیب به خود |
|
|
|
|
09/0 |
16/2 |
01/0 |
باتوجهبه جدول 2، اثر مستقیم سبک دوسوگرا و اجتنابی بر ذهنیسازی، بهترتیب 30/0- و 31/0-، اثر مستقیم سبک دوسوگرا و اجتنابی بر تابآوری، بهترتیب 17/0- و 22/0-، اثر مستقیم ذهنیسازی بر آسیب به خود 38/0- و همچنین، اثر مستقیم تابآوری بر آسیب به خود، 42/0- است. اثرات مستقیم بهصورت منفی و در سطح 001/0 معنیدار هستند. درمورد اثرات غیرمستقیم نیز، اثر غیرمستقیم دوسوگرا بر آسیب به خود بهواسطۀ ذهنیسازی 11/0 و بهواسطۀ تابآوری 07/0 است که هردو در سطح 01/0 و بهصورت مثبت معنیدار هستند. همچنین، اثر غیرمستقیم سبک اجتنابی بر آسیب به خود بهواسطۀ ذهنیسازی 11/0 و بهواسطۀ تابآوری 09/0 است که این دو مسیر نیز بهصورت مثبت و در سطح 01/0 معنیدار هستند. در ادامه، شاخصهای برازش مدل در جدول 3 نشان داده شده است.
شاخصها |
X2 |
df |
P |
X2/df |
RMSEA |
GFI |
CFI |
NFI |
AGFI |
مقدار |
50/351 |
202 |
001/0 |
74/1 |
04/0 |
91/0 |
91/0 |
92/0 |
88/0 |
دامنۀ پذیرش |
|
|
|
3> |
08/0> |
90/0< |
90/0< |
90/0< |
85/0< |
جدول 3: شاخصهای برازش کلی مدل
Table 3: Goodness of fit indices
الگوی مفهومی پیشنهادشده ازطریق الگویابی معادلات ساختاری بهروش بیشینۀ احتمال آزمون شد. برای بررسی برازش الگو، از شاخصهای برازشی پیشنهادی گیفن و همکاران استفاده شد (Gefen, 2003). این شاخصها در حالت کلی شامل شاخصهای برازش مطلق [20]، تطبیقی [21] و مقتصد [22] هستند. شاخص نیکویی برازش [23] (GFI) که 91/0 و شاخص نیکویی برازش تعدیلیافتۀ [24] (AGFI) که 88/0 به دست آمد، بهعنوان شاخصهای برازش مطلق استفاده شدند. شاخص برازش تطبیقی [25] (CFI) بهمیزان 91/0 و شاخص برازش هنجارشدۀ [26] (NFI) که بهمیزان 92/0 به دست آمد، بهعنوان شاخصهای برازش تطبیقی استفاده شدند. مجذور خی بر درجۀ آزادی (X2/df) با عدد 74/1 و مجذور میانگین مربعات خطای تقریب [27] (RMSEA) بهمیزان 04/0 بهعنوان شاخصهای برازش مقتصد بودند. این نتایج نشان میدهد مدل از برازش مطلوبی برخوردار است.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبکهای ناایمن دلبستگی در آسیب به خود با میانجیگری تابآوری و ذهنیسازی انجام گرفت. در وهلۀ اول، یافتههای این پژوهش رابطۀ غیرمستقیم بین سبکهای ناایمن دلبستگی و آسیب به خود با میانجیگری تابآوری و همچنین، رابطۀ مستقیم تابآوری با آسیب به خود را تأیید میکند. این نتایج، با پژوهشهای کراپارو و همکاران (Craparo et al., 2018)، انالاکشمی (Annalakshmi, 2019)، تیان و همکاران (Tian et al., 2021) همسو است. دراینباره، بالبی بیان میکند: بخش مهمی از اینکه کودک درحالرشد، تا چه اندازه دربرابر فشارهای زندگی تابآوری دارد، به سبک دلبستگی وی بازمیگردد (Bowlby, 1988; Svanberg, 1998). پیشینۀ پژوهش، وجود یک دلبستگی ناایمن را بهعنوان ریشۀ مشکل فرد در تنظیم مؤثر هیجانات، اجرای کارآمد راهبردهای مقابلهای و تابآوری معرفی میکنند (Craparo et al., 2018). ازطرفی، سبک دلبستگی ناایمن با کاهش خودمراقبتی و خودکارآمدی میتواند تابآوری فرد را کاهش دهد و بهتبعِ آن، فرد رفتارهای خودآسیبرسان از خود نشان دهد (Bender & Ingram, 2018). یکی از مفاهیمی که در نظریۀ دلبستگی و نظام مراقبت مطرح میشود، میزان دسترسپذیری[28] مراقب است. این مفهوم بهاینمعنی است که هنگامی که نظام ترس فعال میشود و نوزاد با گریه مراقب را فرامیخواند، آیا مراقب در دسترس است و به نیاز نوزاد پاسخ میدهد یا خیر. برایناساس و در این رابطه نوزاد یک مدل کاری درونی از دسترسپذیری مراقب در هنگام سختیها و مشکلات شکل میدهد؛ بهاینصورت که نوزاد درک میکند هنگام نیاز و برانگیختگی هیجانی، مراقب در دسترس است تا عامل درد و ناراحتی را مرتفع سازد، هیجانات منفی را سروسامان بخشد و مهمتر از همه، امنیت او را تأمین کند. در این شرایط، همتنظیمی[29] هیجانی بین مراقب و نوزاد شکل میگیرد که این همتنظیمی آرامآرام بهسمت خودتنظیمی[30] میرود. یعنی کودک با رشدکردن و مستقلشدن، خود ظرفیت تحمل و تنظیم هیجانات خویش را به دست میآورد؛ اما در دلبستگی ناایمن، این ماجرا بهشکل دیگری اتفاق میافتد. هنگامی که نوزاد به حضور مراقب نیاز دارد، مراقب بهاندازۀ کافی حضور ندارد و در دسترس نیست تا او را آرام کند؛ درنتیجه، احساس ناامنی و بهتبعِ آن، ترس و نگرانی نوزاد شدت مییابد و در چنین شرایطی، هیجانات منفی را هم شدیدتر و هم طولانیتر تجربه میکند؛ ازهمینرو، تحمل هیجانات منفی و بهتبعِ آن، تابآوری دربرابر اتفاقات ناگوار که همراه خود هیجانات منفی دارند، برایشان دشوار است. دراینزمینه، پژوهشها نشان دادهاند افراد با دلبستگی ناایمن، تابآوری کمتری دربرابر اتفاقات ناگوار بیرونی دارند که نشان میدهد این افراد نه اتفاقات بیرونی، که هیجانات منفی همراه با آن اتفاقات را نمیتوانند تحمل کنند (Holmes, 2014). درنتیجه، افراد با دلبستگی ناایمن که اتفاقات ناگوار و هیجانات منفی همراه آن را شدیدتر تجربه میکنند و تابآوری ضعیفتری دربرابرشان دارند، برونریزی هیجانی بیشتری دارند (Harris-Waller et al., 2016) که این برونریزی میتواند بهشکل آسیب به خود اتفاق بیفتد. نتایج این پژوهش نیز ارتباط سبکهای دلبستگی ناایمن با آسیب به خود بهواسطۀ تابآوری و همچنین، ارتباط تابآوری با آسیب به خود را تأیید کرد.
یافتههای پژوهش حاضر، وجود رابطۀ غیرمستقیم بین سبک دلبستگی و آسیب به خود با میانجیگری ذهنیسازی و همچنین، وجود رابطۀ مستقیم بین ذهنیسازی و آسیب به خود را نشان میدهد. این یافتهها با پژوهشهای ساندر و بولا (Sundar & Bhola, 2022)، استاگاکی (Stagaki, 2022)، گلازبورک و همکاران (Glazebrook et al., 2015) همسو است. بررسی پیشینۀ پژوهش نشان میدهد ذهنیسازی، نقش واسطهای بین سبک دلبستگی و تنظیم هیجان ایفا میکند (ParadaFernández et al., 2021). کسانی که از مراقبت بهاندازۀ کافی خوب برخوردار نبودهاند و دلبستگی ناایمن دارند، بیشازحد بر خویش و هیجاناتی که تجربه میکنند، متمرکزند. تمرکز بیشازاندازه بر هیجانها باعث برجستهشدن و شدتیافتن این هیجانات میشود که خود میتواند نداشتنِ تنظیم هیجانی مناسب، برونریزی هیجانها، رفتارهای تکانهای، نادیدهگرفتن شناختها و واقعیت بیرونی، و همچنین، درنظرنگرفتن دیگران و هیجانات آنان را در پی داشته باشد. یعنی این افراد بهسبب دلبستگی ناایمن، در بهدستآوردن ظرفیت ذهنیسازی مشکل دارند و نبود این ظرفیت موجب میشود در برانگیختگیهای هیجانی، هیجانات دردناک خویش را بهشکل نامناسبی چون آسیب به خود ابراز کنند (Stagaki et al., 2022). دراینزمینه، ساندر و بولا (Sundar & Bhola, 2022) در پژوهشی ارتباط ویژگیهای شخصیتی با آسیب به خود را در نوجوانان با میانجیگری ذهنیسازی بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد هیجانات منفی در این نوجوانان از شدت بالایی برخوردار است؛ درحالیکه آگاهی هیجانی و ظرفیت تأملی بهعنوان مهمترین سازههای ذهنیسازی بسیار پایین است.
همانطور که پیشتر ذکر شد، این نوجوانان بهعلت نداشتن دلبستگی ایمن، تابآوری پایینی دربرابر اتفاقات استرسزای بیرونی و هیجانات همراه آن دارند و ازطرفی، بهعلت مراقبت نامناسبی که تجربه کردهاند، از سطح ذهنیسازی پایینی برخوردارند و ظرفیت تأمل بر تجربیات ذهنی خود و یکپارچهکردن آن با واقعیت بیرونی را ندارند؛ ازهمینرو، دلبستگی ناایمن با میانجیگری تابآوری و ذهنیسازی میتواند پیشبین خوبی برای آسیب به خود در نوجوانی باشد.
از محدودیتهای این پژوهش میتوان به محدودبودن به یک شهر و یک گروه سنی اشاره کرد که بههمینعلت، باید تعمیم نتایج با احتیاط صورت گیرد. از دیگر محدودیتهای این پژوهش میتوان به استفادۀ صرف از ابزارهای خودگزارشی اشاره کرد. با استفاده از مصاحبۀ ساختیافته، نیمهساختیافته یا ساختنیافته و روشهای تحقیق کیفی میتوان به یافتههای عمیقتری دربارۀ این اختلال دست یافت. باتوجهبه ارتباط معنادار متغیرهای پژوهش با این اختلال، میتوان با برگزاری کارگاههای آموزشی برای والدین، از انتقال بیننسلی سبک دلبستگی ناایمن و بهتبعِ آن، از آسیب به خود جلوگیری کرد.
تشکر و قدردانی
از مدارس و دانشآموزانی که در این پژوهش با پژوهشگران همکاری داشتهاند، کمال تشکر و قدردانی به عمل میآید.
[1] adolescence
[2] self harm
[3] attachment style
[4] Internal working
[5] resilience
[6] mentalization
[7] Structural equation modeling
[8] Self-harm questionnaire
[9] Revised Adult Attachment Scale
[10] Dependence
[11] Contiguity
[12] Anxiety
[13] Connor & Davidson resilience questionnaire
[14] Kobasa Hardiness psychiatric scale
[15] Perceived Stress scale
[16] Dimitrijevic mentalization questionnaire
[17]. Total aggregation,
[18]. Partial aggregation
[19]. Total disaggregation
[20] absolute
[21] comparative
[22] parsimonious
[23] goodness of Fit Index
[24] adjusted goodness of fit index
[25] comparative fit index
[26] normed fit index
[27] root mean square error of approximation
[28] availability
[29] co-regulation
[30] self- regulation