Document Type : Original Article
Authors
1 M.A., Department of Psychology, Naein Branch, Islamic Azad University, Naein, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Psychology, Naein Branch, Islamic Azad University, Naein, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
خودکشی[1]، از مهمترین شاخصهای بهداشت روانی یک جامعه محسوب میشود که معلول عوامل متعددی است و مواردی همچون سن، جنسیت، وضعیت تأهل، روابط خانوادگی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، جسمی و بهویژه روانشناختی ازجمله افسردگی در این امر دخیل هستند (Kwan et al., 2020). امروزه با پیچیدهترشدن تعاملات و ارتباطات اجتماعی خودکشی در بیشـتر جوامـع رو به افزایش است و جزء ده عامل اصلی مرگومیر در دنیا محسوب میشود. سالانه 6/10 نفر از هر صد هزار نفر در جهان خودکشی میکنند و میزان خودکشی در ایران 1/4 نفر در هر صد هزار نفر است (Laverack & Pratley, 2018). میانگین نرخ خودکشی برای سال 2019 براساس 180 کشور، 49/9 خودکشی در هر 100000 نفر بوده است. بیشترین میزان خودکشی در لسوتو (کشوری در آفریقا) با میزان 4/72 خودکشی در هر 100000 نفر بوده است. 20 کشور با بیشترین میزان خودکشی بهترتیب عبارت از لسوتو در آفریقا، گویان در آمریکای جنوبی، اسواتینی در آفریقا، کرۀ جنوبی در آسیا، کیریباتی در اقیانوسیه، میکرونزی در اقیانوسیه، لیتوانی در اروپا، سورینام در آمریکای جنوبی، روسیه آسیا، آفریقای جنوبی، اوکراین در اروپا، بلاروس در اروپا، اروگوئه در آمریکای جنوبی، مونتهنگر در بالکان، لتونی در اروپا، اسلوونی در بالکان، بلژیک در اروپا، وانواتو در اقیانوسیه و مغولستان در آسیای مرکزی بودند. کمترین مقدار در آنتیگوا و باربودا با میزان 40/0 بوده است. 20 کشور بهترتیب کمترین میزان نرخ خودکشی عبارت است از: آنتیگوا و باربودا، باربادوس در کارائیب، گراندا در اسپانیا، سنت وینسنت کارائیب، اردن در خاورمیانه، سوریه در خاورمیانه، ونزوئلا در آمریکای جنوبی، هندوراس در آمریکای مرکزی، فیلیپین در آسیا، ترکیه در خاورمیانه، جامائیکا در کارائیب، اندونزی آسیا، پرو در آمریکای جنوبی، لبنان در خاورمیانه، پانامه در آمریکای مرکزی و کویت در خاورمیانه. در ایران خودکشی بهعنوان آسیب اجتماعی مطرح شده است؛ اما به دلیل محرمانهبودن این موضوع، آمار دقیقی در دسترس نیست. بهطور تقریبی زنان نیمی از افراد یک جامعه را تشکیل میدهند و آمارها حاکی از آن هستند که میزان اقدام به خودکشی در زنان سه برابر مردان است؛ ولی میزان موفقیت در خودکشی در مردان چهار برابر زنان است (Kochanek & Smith, 2004). خودکشی عبارت است از مجموعهای از رفتار خودانگیخته که فرد بهمنظور پایاندادن به زندگی خود انجام میدهد. این اقدامات با رفتارهای خود آسیبرسان غیر خودکشی که در اختلال خود آسیبرسانی غیر خودکشی دیده میشود، متفاوت است؛ همچنین این عمل همانند اختلال خود آسیبرسانی غیر خودکشی به سطح بدن آسیب نمیرساند و فرد آن را برای القای رهایی از یک احساس منفی یا حالت خلقی مثبت انجام نمیدهد، بلکه عمل بهمنزلۀ پایاندادن فرد به زندگیاش صورت گرفته است (American Psychiatric Association, 2022). خودکشی بهعنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته میشود و علت آن را اغلب به یأس و ناامیدی ناشی از اختلالات روانی نظیر افسردگی، شکست عشقی، اعتیاد به الکل یا سوءمصرف دارو نسبت میدهند (Xie et al., 2021). روانشناسان معتقدند که خودکشی با ضعف اعتمادبهنفس و احساس پوچی در انسان مرتبط است (Chang et al., 2020). با وجود این، انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و بررسی علل و عوامل اجتماعی خودکشی و آنچه در ارتباطات بین فردی رخ میدهد نیز اهمیت زیادی دارد. یکی از این عوامل اجتماعی نحوۀ برخورد افراد در تعارضات و کشمکشهای بین فردی است. تعارض[2] زمانی رخ میدهد که دو یـا چنـد ارزش، هدف یا عقیده بهطور طبیعی باهم در تناقض باشند و هنوز تـوافقی دربارۀ آنها صـورت نگرفتـه باشد (رابینز،1983/1390). تعارض جـزء جـداییناپـذیر زنـدگی انـسان اسـت. وجود افراد مختلف با ویژگیهای شخصیتی، نیازها، باورها، انتظارات و ادراکات متفـاوت بـروز تعارض را اجتنابناپذیر کرده است. افراد دارای شـیوههـای ارتبـاطی، آرزوهـا، دیـدگاههـای سیاسی و مـذهبی و پـیشزمینـههـای فرهنگـی متفاوت هستند. در جوامع مختلـف، وجـود اینگونـه تفاوتها به ایجاد اختلاف بین افراد و گـروههـا منجر مـیشـود (رابینز،1983/1390). سبکهای حل تعارض، پاسخها یا مجموعهای از رفتارهای الگوبرداریشده هستند که افراد هنگام برخورد با تعارض از آنها استفاده میکنند و براساس دو محور قاطعیت (برحسب منافع خود) و مشارکتورزی (براساس منافع طرف مقابل) طبقهبندی میشوند (Hocker, 2000). پژوهشها نشاندهندۀ آن است که آموزشهای روانشناختی با هدف ارتقای سطح سلامت روان تأثیر مثبت بر عملکرد افراد و افزایش آمادگی و توانایی آنها در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی دارد (Karkanis et al., 2017)؛ همچنین مداخلات درمانی در پیشگیری از اقدام به خودکشی بسیار کمککننده است (Farrell et al., 2014). طرحواره درمانی[3]، یکی از درمانهای روانشناختی پایهای و بنیادین است که با هدف کمک به شکلگیری ذهنیت سالم انجام میشود. طرحواره درمانی بدعت نوینی از روان درمانی است که بهوسیلۀ جفری یانگ برای درمان اختلالات شخصیت، منششناختی، افسردگی مزمن، اختلالات مزمن اضطرابی و سایر مشکلات فردی و مسائل زناشویی به وجود آمده است. عناصر تشکیلدهندۀ طرحواره درمانی شامل: شناخت درمانی، رفتار درمانی، گشتالت درمانی، روان تحلیلگری، روابط شیء و نظریۀ دلبستگی میشود (Hodge et al., 2016). امروزه طرحواره درمانی اغلب روی ذهنیتها کار میکند؛ زیرا ذهنیتها برای ما قابلمشاهده است. کار با نقشۀ ذهنیت آسان است و باعث فهمپذیری و دقت بیشتر میشود؛ همچنین راهنمایی قابلاعتماد برای پاسخهای لازم از جانب درمانگر است. پایش و مدیریت مفهومسازی براساس ذهنیت برای درمانگر و شخص بسیار آسانتر است. در این مدل، احساسات کنونی ما بهجای محیط بیرونی با طرحوارهها تحریک میشوند. طرحوارهها زمینۀ بروز ذهنیتها هستند. تشخیص ذهنیت در شناسایی عمل به درمانگر کمک میکند. این مدل علائم مشکلات را به زبانی ساده و قابلفهم برای بیماران شرح میدهد و با مواجهۀ همدلانه محیط را برای تغییر میسر میکند. بهطوری که در موقعیتهایی که روند درمان با مشکل مواجه میشود، خیلی مؤثر واقع میشود. فعالیتهای شناختی، رفتاری و هیجانی را تقویت کرده و با بیرونیسازی مشکلات باعث کاهش مقاومت در برابر تغییر و درمان میشود (Young et al., 2003). اثربخشی طرحواره درمانی در کاهش افسردگی و میل به خودکشی در پژوهشهای بسیاری تأیید شده است. در داخل کشور مؤذنی و همکاران (1397) در پژوهش خود دریافتند که طرحواره درمانی باعث کاهش شدت علائم افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به افسردگی مقاوم میشود؛ همچنین قوتی و همکاران (1397) نیز در پژوهش خود نتیجه گرفتند که آموزش گروهی طرحواره درمانی باعث کاهش رفتارهای خودزنی و خودکشی در دختران نوجوان 14 تا 18 ساله در مشهد میشود. در خارج از کشور، پژوهش ارورا نشاندهندۀ آن بود که طرحواره درمانی باعث کاهش نشخوار فکری و پریشانی روانی و کاهش علائم افسردگی در نوجوانان مورد آزارواذیت همسالان شده است (Arora, 2021). بهعلاوه، نتایج پژوهش وویجیک و همکاران نشاندهندۀ آن بود که طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و بهبود طرحوارههای ناسازگار در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شده است (Wojcik et al., 2022). دربارۀ ارتباط طرحواره درمانی با مدیریت حل تعارض نیز پژوهش اعلمی و همکاران (1399) حاکی از آن بود که طرحواره درمانی به کاهش تعارضات زناشویی و میل به جدایی در زوجین متقاضی طلاق منجر شده است. پژوهش قناطیر (1400) نشاندهندۀ آن بود که طرحواره درمانی باعث بهبود سبکهای حل تعارض و افزایش همدلی در زوجین دارای کشمکش و تعارض میشود. این پژوهش بهدنبال تعیین اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی بر مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید شهر اصفهان بود. به بیان دیگر، سؤال پژوهشی این است که آیا رویکرد طرحواره درمانی در بهبود شیوههای مدیریت حل تعارض شامل کنترل، راهحل مداری و عدم رویارویی در زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید شهر اصفهان مؤثر است؟
بر این اساس فرضیههای پژوهش عبارت است از:
الف) طرحواره درمانی بر مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر است.
ب) طرحواره درمانی بر بُعد کنترل از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر است.
ج) طرحواره درمانی بر بُعد راهحل مداری از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر است.
د) طرحواره درمانی بر بُعد عدم رویارویی از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر است.
روش پژوهش
طرح این پژوهش، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید شهر اصفهان بود. نمونهگیری به روش تصادفی ساده انجام شد و 30 زن دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان در سال 1400 انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از داشتن دستکم یکبار سابقۀ خودکشی، داشتن حداقل تحصیلات دیپلم، عدم ابتلا به بیماری حاد یا مزمن فیزیکی و جسمی، عدم دریافت مداخلۀ روانشناختی همزمان، داشتن رضایت از شرکت در پژوهش. ملاکهای خروج از پژوهش عبارت از داشتن بیشتر از دو جلسه غیبت در کلاس، عدم همکاری و انجام تکالیف مشخصشده در کلاس، عدم تمایل به ادامۀ شرکت در مطالعه، وقوع حادثۀ پیشبینینشده بود. قبل از شروع جلسات مداخله، فرم اطلاعات مرتبط با پژوهش بهمنظور آگاهی افراد از هدف و روند طرح و نقش و حقوق قانونی آنها در مطالعه و همچنین جمعآوری اطلاعات درخصوص مدیریت تعارض و اطلاعات دموگرافیک آنها (از قبیل سطح تحصیلات، شغل و سن) در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت. گفتنی است که ملاحظات اخلاقی ازجمله رضایت آگاهانه، حفظ گمنامی، محرمانهبودن اطلاعات، حق کنارهگیری در زمان دلخواه، رعایت صداقت هنگام تحلیل دادهها برای آنان رعایت شد. بهعلاوه، پژوهش حاضر دارای شناسۀ اخلاق IR.IAU.KHUISF.REC.1401.133 از کمیته کد اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) است. از بین افراد نمونه در گروه آزمایش و کنترل بهترتیب 40 و 3/33 درصد شرکتکنندگان در پژوهش متأهل و 60 و 7/66 درصد مجرد بودند؛ همچنین در گروه آزمایش و کنترل بهترتیب 3/53 و 60 درصد بدون شغل و 7/46 و 40 درصد شاغل بودند. هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامۀ سبک مدیریت تعارض (Robbins, 1994) را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند. سپس در حالی که گروه گواه در لیست انتظار بود، گروه آزمایش مداخلۀ طرحواره درمانی (Young et al., 2003) را به مدت 8 جلسۀ 90 دقیقهای بهصورت دو بار در هفته دریافت کرد و مجدد در پایان دورۀ آموزشی پسآزمون شامل پرسشنامۀ سبک مدیریت تعارض (Robbins, 1994) برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد.
ابزار پژوهش:
پرسشنامۀ سبک مدیریت تعارض رابینز (1994) [4]:
این پرسشنامه توسط رابینز در سال 1994 ساخته شده و دارای 30 سؤال است و پنج شیوۀ مدیریت تعارض را در ابعاد راهبرد کنترل (رقابت)، عدم مقابله و رویارویی (اجتناب) و راهحلگرایی (همکاری و مصالحه) در طیف لیکرت 7 گزینهای از همیشه=1 تا هرگز=7 میسنجد. سؤالات 8 تا 18 پرسشنامه مربوط به سبک راهحل مدارانه است (Robbins, 1994). حیدرینژاد (1389) ضریب پایایی سبک راهحل مدارانه را با استفاده از آلفای 73/0 گزارش کرد. یک نمونه از سؤالهای این پرسشنامه عبارت است از: «روی موضع خودم اصرار کرده و دربارۀ آن بحث میکنم».
بستۀ آموزشی طرحواره درمانی یونگ و همکاران (2003)[5]:
این بستۀ آموزشی بهصورت فعالیتی گروهی انجام میشود که از بستۀ آموزشی طرحواره درمانی یونگ و همکاران مفهومسازی شده است (Young et al., 2003). این برنامه در 8 جلسۀ گروهی 90 دقیقهای در هفته دو جلسه دربارۀ گروه آزمایش به شرح زیر اجرا شد.
جدول 1: خلاصۀ جلسات طرحواره درمانی (Young et al., 2003)
Table 1: Summary of schema therapy sessions (Young et al., 2003)
شمارۀ جلسه |
هدف |
محتوی |
تکلیف خانگی |
تغییر رفتار موردانتظار |
جلسۀ 1و2 |
آزمودنیها به ماهیت طرحوارههای ناسازگار اولیه، ریشههای تحولی و سازوکار آنها پی ببرند. |
جلسات اول و دوم به اجرای مرحلۀ سنجش و آموزش طرحوارۀ درمانی، بیان دستورالعملها و قوانین کلی کار گروهی، توضیح مدل طرحواره درمانی به زبانی ساده و شفاف برای آزمودنیها گذشت. |
- |
- |
|
|
|
|
|
جلسه 3و4
|
هدف از آموزش تکنیکهای شناختی طرحواره درمانی این بود که آزمودنیها با بهکارگیری فنون شناختی یاد بگیرند، در مقابل طرحواره استدلال کنند و در سطح منطقی اعتبار طرحواره را زیر سؤال ببرند. |
معرفی، آموزش و بهکارگیری تکنیکهای شناختی چالش با طرحوارهها مانند آزمون اعتبار طرحواره، تعریف جدید از شواهد تأییدکنندۀ طرحواره، برقراری گفتگو بین جنبۀ سالم و ناسالم طرحواره، تدوین کارت آموزشی و تکمیل فرم ثبت طرحواره بود. |
تمرین تکنیکهای آموختهشده در جلسه |
یادگیری تکنیکهای شناختی طرحواره درمانی |
|
|
|
|
|
جلسه 5و6 |
کمک به آزمودنیها برای مبارزه با طرحوارهها در سطح هیجانی |
تکنیکهای هیجانی (تجربی) معرفی و آموزش داده شد تا آزمودنیها به ریشههای تحول طرحوارهها در سطح هیجانی توجه کنند: معرفی و انجام تکنیکهای گفتگوهای خیالی، تصویرسازی وقایع آسیبزا، نوشتن نامه و تصویرسازی ذهنی بهمنظور الگوشکنی رفتاری اساس دستورالعمل مداخله و کار گروهی. |
با استفاده از تصویرسازی ناراحتیهای دوران کودکی را یادداشت کنند. |
استفاده از فنون تجربی مثل تصویرسازی ذهنی و برقراری گفتگو برای بیان ناراحتی خود نسبتبه حوادث دوران کودکی. |
|
|
|
|
|
جلسه 7و8 |
آموزش شیوههای بهنجار سبکهای مقابلهای |
آموزش و اجرای تکنیکهای الگوشکنی رفتاری، ترغیب آزمودنیها برای رهاکردن سبکهای مقابلهای ناسازگار و تمرین رفتارهای مقابلهای کارآمد، مثل تغییر رفتار، انگیزهآفرینی، بازنگری مزایا و معایب ادامۀ رفتار و تمرین رفتارهای سالم و آمادهکردن افراد برای ختم جلسات گذشته. |
تمرین آموختهها در زندگی روزمره |
یادگیری شیوههای مقابلهای بهنجار و پرهیز از سبکهای مقابلهای ناسازگار |
یافتهها
یافتههای توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد متغیر مدیریت تعارض و ابعاد آن (کنترل، راهحل مداری و عدم رویارویی) در مراحل پیش آزمون و پسآزمون برای گروههای آزمایش و کنترل در جدول 2 آورده شده است.
جدول 2: میانگین، انحراف استاندارد مدیریت تعارض و ابعاد آن در گرووهای آزمایش و کنترل
Table 2: Mean, standard deviation of conflict management and its dimensions in experimental and control groups
شاخصهای آماری خردهمقیاسها |
مرحله |
آزمایش |
کنترل |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
||
مدیریت تعارض |
پیشآزمون |
66/115 |
31/19 |
93/115 |
35/21 |
پسآزمون |
86/127 |
88/16 |
80/115 |
56/20 |
|
بُعد کنترل (رقابت) |
پیشآزمون |
93/27 |
08/9 |
80/27 |
27/9 |
پسآزمون |
33/31 |
37/6 |
93/27 |
28/9 |
|
بُعد راهحل مداری (همکاری و مصالحه) |
پیشآزمون |
13/41 |
48/11 |
33/41 |
53/14 |
پسآزمون |
60/45 |
12/10 |
40/41 |
03/14 |
|
بُعد عدم رویارویی (اجتناب) |
پیشآزمون |
60/46 |
66/8 |
80/46 |
16/12 |
پسآزمون |
93/50 |
67/6 |
46/46 |
09/12 |
قبل از تحلیل کوواریانس تک متغیره، نمرات متغیرهای مدیریت تعارض و ابعاد آن ازنظر نرمالبودن و همسانی واریانسها آزمون شد. نتایج آزمون کولمگروف-اسمیرنوف نشاندهندۀ آن بود که متغیرهای مدیریت تعارض و ابعاد کنترل، راهحل مداری و عدم رویارویی بهترتیب با معناداری 2/0، 2/0، 09/0 و 2/0 در گروه آزمایش و 2/0، 2/0، 2/0 و 1/0 در گروه کنترل که همگی بیشتر از 05/0 هستند، توزیع نرمال دارند. بهعلاوه نتایج آزمون لوین حاکی از آن بود که متغیرهای مدیریت تعارض و ابعاد کنترل، راهحل مداری و عدم رویارویی بهترتیب با معناداری 199/0، 051/0، 057/0 و 151/0 که اینها نیز همگی بیشتر از 05/0 هستند، از همسانی واریانسها در دو گروه آزمایش و کنترل برخوردار هستند. در ادامه، نتایج تحلیل کوواریانس برای هر یک از فرضیههای پژوهش آورده شده است (جدول 3).
جدول 3: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) برای تأثیر طرحواره درمانی بر مدیریت تعارض و ابعاد آن
Table 3: Results of multivariate covariance analysis (ANCOA) for the effect of schema therapy on conflict management and its dimensions
متغیر |
منبع |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
مجذور میانگین |
F |
سطح معناداری |
مقدار اتا |
توان آماری |
مدیریت تعارض |
پیشآزمون |
690/8384 |
1 |
690/838 |
981/162 |
001/0 |
867/0 |
000/1 |
گروه |
991/1131 |
1 |
991/113 |
004/22 |
001/0 |
468/0 |
995/0 |
|
کنترل |
پیشآزمون |
412/1011 |
1 |
412/1011 |
311/80 |
001/0 |
763/0 |
000/1 |
گروه |
326/81 |
1 |
326/81 |
458/6 |
018/0 |
205/0 |
685/0 |
|
راهحل مداری |
پیشآزمون |
546/2989 |
1 |
546/2989 |
181/176 |
001/0 |
876/0 |
000/1 |
گروه |
462/144 |
1 |
462/144 |
513/8 |
007/0 |
254/0 |
801/0 |
|
رویارویی |
پیشآزمون |
619/2058 |
1 |
619/2058 |
692/442 |
001/0 |
947/0 |
000/1 |
گروه |
735/161 |
1 |
735/161 |
780/34 |
001/0 |
582/0 |
000/1 |
طبق نتایج جدول (3) در ردیف اول بین گروههای آزمایش و کنترل در سطح 001/0>P تفاوت معنادار در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین نمرات مدیریت تعارض در گروه آزمایش از میانگین گروه کنترل در پسآزمون بیشتر است، این تفاوت به نفع گروه آزمایش است؛ یعنی رویکرد طرحواره درمانی توانسته است، مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان در مرحلۀ پسآزمون را افزایش دهد و مقدار این تأثیر 47/0 بوده است (001/0>P) به عبارت دیگر، 47 درصد از تغییرات زنان در شیوههای مدیریت حل تعارض ناشی از مداخلۀ طرحواره درمانی بوده است؛ درنتیجه فرضیۀ اول پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی تأیید میشود.
در ادامه، نتایج جدول (3) در ردیف دوم نشاندهندۀ آن است که بین گروههای آزمایش و کنترل در سطح 05/0>P تفاوت معنادار در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین نمرات بُعد کنترل (رقابت) در گروه آزمایش از میانگین گروه کنترل در پسآزمون بیشتر است، این تفاوت به نفع گروه آزمایش است؛ یعنی رویکرد طرحواره درمانی توانسته است، بُعد کنترل از مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان در مرحله پسآزمون را افزایش دهد و میزان این تأثیر 205/0 بوده است (05/0>P). به عبارت دیگر، حدود 21 درصد از تغییرات زنان در بُعد کنترل از مدیریت حل تعارض ناشی از مداخلۀ طرحواره درمانی بوده است؛ درنتیجه فرضیۀ دوم پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر بُعد کنترل از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی تأیید میشود.
بهعلاوه، نتایج جدول (3) در ردیف سوم نشاندهندۀ آن است که بین گروههای آزمایش و کنترل در سطح 001/0>P تفاوت معنادار در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین نمرات بُعد راهحل مداری (همکاری و مصالحه) در گروه آزمایش از میانگین گروه کنترل در پسآزمون بیشتر است، این تفاوت به نفع گروه آزمایش است؛ یعنی رویکرد طرحواره درمانی توانسته است، بُعد راهحل مداری از مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان را در مرحلۀ پسآزمون افزایش دهد و میزان این تأثیر 254/0 بوده است (001/0>P). به عبارت دیگر، حدود 26 درصد از تغییرات زنان در بُعد راهحل مداری از مدیریت حل تعارض ناشی از مداخلۀ طرحواره درمانی بوده است؛ درنتیجه فرضیۀ سوم پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر بُعد راهحل مداری از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی تأیید میشود.
درنهایت، نتایج جدول (3) در ردیف چهارم نشاندهندۀ آن است که بین گروههای آزمایش و کنترل در سطح 001/0>P تفاوت معنادار در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین نمرات بُعد عدم رویارویی (اجتناب) در گروه آزمایش از میانگین گروه کنترل در پسآزمون بیشتر است، این تفاوت به نفع گروه آزمایش است؛ یعنی رویکرد طرحواره درمانی توانسته است، بُعد عدم رویارویی از مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان در مرحلۀ پسآزمون را افزایش دهد و میزان این تأثیر 582/0 بوده است (001/0>P). به عبارت دیگر، حدود 59 درصد از تغییرات زنان در بُعد عدم رویارویی از مدیریت حل تعارض ناشی از مداخلۀ طرحواره درمانی بوده است؛ درنتیجه فرضیۀ چهارم پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر بُعد عدم رویارویی از مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی تأیید میشود.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی بر شیوههای مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان انجام شد. یافتهها نشاندهندۀ آن بود که مداخلۀ طرحواره درمانی بر مدیریت حل تعارض و ابعاد آن شامل کنترل (رقابت)، راهحل مداری (همکاری و مصالحه) و عدم رویارویی (اجتناب) تأثیر مثبت دارد و باعث بهبود مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی میشود (جدول 3). این یافتهها با نتایج پژوهشهای اعلمی و همکاران (1399)، قناطیر (1400)، قوتی و همکاران (1397)، مؤذنی و همکاران (1397)، Arora (2021)، Wojcik et al. (2022)، قلیزاده (1401)، علیمردانی و همکاران (1401)، زرهپوش و همکاران (1391) و نیکوگفتار و سنگانی (1399) همسو است. مؤذنی و همکاران (1397) در پژوهش خود دریافتند که طرحواره درمانی باعث کاهش شدت علائم افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به افسردگی مقاوم میشود؛ همچنین قوتی و همکاران (1397) نیز در پژوهش خود نتیجه گرفتند که آموزش گروهی طرحواره درمانی باعث کاهش رفتارهای خودزنی و خودکشی در دختران نوجوان 14 تا 18 ساله در مشهد میشود. در خارج از کشور، پژوهش ارورا نشاندهندۀ آن بود که طرحواره درمانی باعث کاهش نشخوار فکری، پریشانی روانی و کاهش علائم افسردگی در نوجوانان مورد آزارواذیت همسالان شده است (Arora, 2021)؛ همچنین نتایج پژوهش ووجیک و همکاران حاکی از آن بود که طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و بهبود طرحوارههای ناسازگار در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شده است (Wojcik et al., 2022). دربارۀ ارتباط طرحواره درمانی با مدیریت حل تعارض نیز پژوهش اعلمی و همکاران (1399) نشاندهندۀ آن بود که طرحواره درمانی به کاهش تعارضات زناشویی و میل به جدایی در زوجین متقاضی طلاق منجر شده است. بهعلاوه پژوهش قناطیر (1400) حاکی از آن بود که طرحواره درمانی باعث بهبود سبکهای حل تعارض و افزایش همدلی در زوجین دارای کشمکش و تعارض میشود. خوشبخت و همکاران (1399) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که طرحواره درمانی بر افکار خودکشی زنان متأهل دارای تعارضات زناشویی اثربخش است. همچنین قلیزاده (1401) در تحقیقی به این نتیجه رسید که طرحواره درمانی بر خود انتقادگری و خودتنظیمی هیجانی در زنان دارای اختلال افسردگی تأثیر دارد و خود انتقادی را بهطور معناداری کاهش داده و خودتنظیمی هیجانی را افزایش میدهد. علیمردانی و همکاران (1401) به این نتیجه رسیدند که طرحواره درمانی بر افکار خودکشی نوجوانان مؤثر است. پریزن و همکاران (1401) در پژوهشی به این نتایج دست یافتند که طرحواره درمانی با آماج قراردادن قالبها یا الگوهای فرد و بازسازی طرحوارههای ناسازگار اولیه قادر به کاهش اضطراب و افسردگی است. نیکوگفتار و سنگانی (1399) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که طرحواره درمانی بر نشخوار فکری، احساس تنهایی عاطفی اجتماعی و سلامت عمومی زنان مطلقه مؤثر است. در تبیین اثربخشی مداخلۀ آموزشی طرحواره درمانی بر مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان گفته میشود، کسانی که خودکشی میکنند، بهمنظور خلاصشدن از یک مشکل و بیرونآمدن از یک دو راهی هستند و همیشه برای انتخاب میان دو مسیر، خواسته یا هدف دچار مشکل بودهاند؛ اینکه کدام راه بهتر است، کدام مسیر بازدۀ بیشتر و خطر کمتر دارد یا حتی کدام روش را بیشتر دوست دارند نیز چالشی است. به این حالت عاطفی و سخت ناشی از تنش بین خواستههای متضاد و متناقض، تعارض میگویند. ریشۀ بسیاری از تعارضات به دوران کودکی برمیگردد و مهمترین عامل مؤثر در آن خانواده است. کنترل بیشازحد، تبعیض و بیعدالتی، اجبار، تحقیر و اهانت در محیط خانواده و ناهماهنگی در گفتار و رفتار والدین آثار منفی بر روان بر جای خواهد گذاشت که موجب میشود، در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند، در بزرگسالی نیز از کمبود اعتمادبهنفس رنج میبرند و بیشتر اوقات قربانی خواستههای دیگران میشوند. اغلب ماهیت ناسازگار طرحوارهها وقتی ظاهر میشود که افراد در روند زندگی خود و در تعامل با دیگران بهگونهای عمل میکنند که طرحوارههای آنها تأیید شود؛ حتی اگر برداشت اولیۀ آنها نادرست باشد. بهطوری که طبق نظر یونگ و همکاران ادراک از طریق طرحوارهها واسطهمندی میشود و پاسخهای افراد نیز با طرحوارهها جهت پیدا میکند (Young et al., 2003). طرحوارهها بخش بنیانی و ریشهای سازمان شناختی در انسان هستند و باعث رمزگذاری و کدبندی تجربه، حافظه و حالتهای عاطفی میشوند؛ درنتیجه بهعنوان باورها و طرحوارههای بنیانی غیرشرطی و همینطور پدیدههایی که زمینهساز ایجاد پریشانی و ناراحتی زیادی در فرد شده، شناخته میشوند (تاشکه و همکاران، 1397). در تبیین اثربخشی مداخلۀ آموزشی طرحواره درمانی بر مدیریت حل تعارض زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان گفته میشود، این دیدگاه با فراهمسازی و تسهیل بینش نسبتبه ریشههای عمیق رفتارهای جاری در این زنان آگاهی و بینش آنان را نسبتبه اهمیت طرحوارهها و نقش آنها در حفظ موقعیتهای مسئلهآفرین بین فردی افزایش میدهد. این افراد با مشخصشدن ریشههای تحولی هر طرحواره متوجه میشوند که علت رفتارهای کنونیشان افکار و نگرشهایی است که از قبل در آنها ایجاد شده است و با آموزش و راهکارهای خاص تغییر داده میشوند؛ درنتیجه این یافتهها که طرحواره درمانی باعث مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی میشود، قابلتبیین هستند. به عبارت دیگر، رویکرد طرحواره درمانی توانسته است، کنترل (رقابت)، راهحل مداری (همکاری و مصالحه)، عدم رویارویی و عدم رقابت (اجتناب) زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان در مرحلۀ پسآزمون را افزایش دهد.
این پژوهش همانند دیگر پژوهشها دارای محدودیتهایی است که تبیین یافتهها باید با توجه به آنها صورت گیرد. ازجمله اینکه جامعۀ آماری و نمونۀ این پژوهش محدود به زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید شهر اصفهان است؛ درنتیجه در تعمیم نتایج به زنان سالم و همچنین زنان دارای افکار خودکشی در دیگر بیمارستانها و شهرها باید جانب احتیاط رعایت شود. ابزار سنجش در این پژوهش بهصورت خود گزارشی توسط اعضای نمونه تکمیل شد و اگر با مصاحبۀ بالینی همراه شود، قطعیت بیشتری خواهد داشت؛ درنتیجه پیشنهاد میشود، در پژوهشهای بعدی از نمونهگیری گستردهتر استفاده شده و این پژوهش در فرهنگهای دیگر نیز تکرار شود تا نتایج قابلاعتمادتری حاصل شود. بهعلاوه، پیشنهاد میشود، در پژوهشهای بعدی از ابزار سنجش کاملتری مانند مشاهده و مصاحبه نیز استفاده شود. نبودِ جلسات پیگیری نیز یکی دیگر از محدودیتهای پژوهش حاضر است که در این راستا پیشنهاد میشود، در پژوهشهای آینده علاوه بر مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون مرحلۀ پیگیری نیز لحاظ شود.
با عنایت به نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود، کارگاهها و جلسات درمانی طرحواره درمانی برای زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به بیمارستان خورشید برگزار شده و با بهبود طرحوارهها و مهارتهای ارتباطی این زنان قدم مؤثری برای کمک به تأمین سلامت جامعه برداشته شود؛ همچنین پیشنهاد میشود، مسئولان فرهنگی و رسانههای ارتباط جمعی از این برنامههای آموزشی برای ارتقای فرهنگ ارتباطات جمعی و آموزش صحیح مهارتهای ارتباطی مردم بهره گیرند، تا حدودی از بروز این آسیب اجتماعی نیز پیشگیری به عمل آورند و با برگزاری کارگاههایی در مراکز مشاوره با حضور خانوادهها و ارائۀ آموزشهای لازم برای بهبود طرحوارههای افراد بهمنظور مدیریت تعارض به کاهش خودکشی زنان کمک کنند.
تشکر و قدردانی
در پایان از تمامی شرکتکنندگان در این پژوهش و مسئولان محترم بیمارستان خورشید اصفهان و بهخصوص مسئولان و همکاران بخش روانپزشکی و روانشناسی این بیمارستان که امکان انجامدادن این پژوهش را فراهم کردند، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود.
[1] suicide
[2] conflict
[3] schema therapy
[4] Robbins’ Conflict Management Style Questionnaire (1994)
[5] Young et al’ schema therapy training package (2003)