The Relationship between Attachment Styles and Attitudes toward body image in High School Girl Students: The Mediating Role of Socio-cultural attitudes toward appearance and Self-acceptance

Document Type : Original Article

Authors

1 PhD student in Clinical Psychology. Faculty of Psychology and Educational Sciences, Shiraz University, Shiraz, Iran

2 Associate Professor of psychology, Department of Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences. Shiraz University. Shiraz. Iran

3 Professor of psychology, Department of Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences. Shiraz University. Shiraz. Iran

Abstract

Adolescents' evaluation from their physical appearance is the most important variable in predicting their perception about themselves, because the first dimension of identity formation in humans is body perception and body identity. The purpose of the current study was to examine the structural model of attitudes toward body image according to attachment styles with the mediating role of socio-cultural attitudes toward the self-image and self-acceptance among adolescent girls. The type of the current descriptive research was correlation in the realm of structural equations. The statistical population of the study included all adolescent girls in Isfahan, 567 of whom participated in the study through cluster random sampling. In order to collect data the Multidimensional Body–Self Relations Questionnaire (1997), Collins' Attachment Style Questionnaire (1990), Sociocultural attitudes towards appearance (1995) and Self-Acceptance Questionnaire (2001) were used. To analyze the data, the structural equation method was applied through AMOS software. The results demonstrated that attachment styles, self-acceptance and socio-cultural attitudes toward appearance have a direct effect on body image (p <0.05) and attachment styles mediated by self-acceptance and socio-cultural attitudes toward appearance have indirect effect on attitudes toward body image (p <0.05). The results indicated that the presented model has a good fit and the role of the of mediating variables in attitudes to body image was confirmed. Thus, in the domain of attitude toward body image, the attachment style and socio-cultural attitude toward appearance and self-acceptance should be marked by schools, counseling centers and beauty centers.

Keywords

Main Subjects


نوجوانی، صرف‌نظر از دورۀ نوزادی، مهم‌ترین و حساس‌ترین دورۀ رشد انسان است (رحمانی، 1396). در این دوره، تغییرات درخورتوجهی در مفهوم خود شکل می‌گیرد و نوجوان، بحران هویت را تجربه می‌کند؛ چراکه نخستین بُعد شکل‌گیری هویت در انسان، درک بدن و هویت بدنی است (بایننفلد[1]، ۱۳۹۱). حساسیت به تصویر بدنی در دوران نوجوانی به‌شکل پررنگ‌تری دیده می‌شود (سبزواری، قنبری، نظربلند و لواف، 1397). نارضایتی از تصویر بدنی یکی از شایع‌ترین اختلالات عصر حاضر است که با ارزیابی ذهنی منفی فرد دربارۀ ظاهر فیزیکی خود تعریف می‌شود (گریفیتز، ویلیامسون، زاکلی، پرسکوا و ماس[2] ، 2018). ارزیابی شیوع نارضایتی از تصویر بدنی نشان می‌دهد 90درصد از زنان و 61درصد از مردان، از تصویر بدنی خود ناراضی هستند (مارکی، دانیو و آگست[3]، 2020). مشغلۀ ذهنی بسیاری از افراد، به‌خصوص زنان، تصویر بدنی و نگرانی‌های مربوط به آن است و روزانه هزینه و زمان زیادی را صرف تغییرات ظاهری در بدن خود می‌کنند (سارور[4]، 2018).

گرایش به لاغری در دختران از شش‌سالگی شروع می‌شود (دوهنت و تیگمان[5]، 2004) و با میل به داشتن چهره‌ای مطلوب و اندامی لاغر ادامه پیدا می‌کند (چراغیان، زارعی، حیدری و حسینیان، 1395)؛ بنابراین، زنان نسبت به مردان درزمینۀ تصویر بدنی مشغلۀ بیشتری دارند و نسبت به مردان، تصویر رضایتمندانۀ کمتری به بدن خود دارند (میلز و کامب[6]، 2020). توجه به ویژگی‌های ظاهری به‌عنوان راهی برای مطلوبیت اجتماعی در دوران نوجوانی بیش از هر دورانی اهمیت پیدا می‌کند (سبزواری و همکاران، 1397). در طول این دوره باتوجه‌به تغییرات جسمانی در مرحلۀ بلوغ و افزایش مقایسه‌های اجتماعی و همچنین افزایش اهمیت سازگاری‌های اجتماعی، توجه به ویژگی‌های ظاهری اهمیت پیدا می‌کند (روشندل، صبحی و طیبی، 1395).

تصویر بدنیْ نگرش و ادراک فرد دربارۀ ویژگی‌های فیزیکی خود مثل وزن، شکل، قد و رنگ پوست است که ادراکی چندبعدی است و جنبه‌های شناختی، عاطفی، رفتاری و ادراکی دارد (گریفیتز و همکاران، 2018). ظاهر فیزیکی بخش مهمی از تن‌پنداره است؛ زیرا نخستین منبع اطلاعاتی در تعاملات اجتماعی است (پورفراهانی و همکاران، 1397). تغییر در تصویر بدنی در طی تغییرات قابل‌مشاهده یا غیرقابل‌مشاهده می‌تواند تأثیر زیادی بر شخصیت فرد داشته باشد (مؤمنی، قربانی و حسن‌دوست، 1395). نارضایتی از تصویر بدنی ارزیابی ذهنی منفی فرد دربارۀ ظاهر فیزیکی خود است (گریفیتز و همکاران، 2018).

 رفتارهای غیربهداشتی نظیر محدودیت‌های رژیم غذایی، استفاده از قرص‌های رژیمی و ورزش بیش‌ازحد، ازجمله عادت‌های رفتاری افرادی است که از بدن خود رضایت ندارند (مؤمنی و همکاران، 1395). نارضایتی از تصویر بدن با افسردگی، اضطراب، بی‌اشتهایی عصبی، نگرانی از وزن بدن، کاهش عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس و ترس و هراس از صمیمیت، افت تحصیلی، کاهش کیفیت زندگی و سایر اختلالات روانی رابطه دارد (پورفراهانی و همکاران، 1397؛ ویسی، احمدی، صادقی و رضایی، 2018؛ گریفیتز و همکاران، 2018 و مؤمنی و همکاران، 1395). نارضایتی از تصویر بدنی با احتمال جراحی زیبایی در آینده همبستگی دارد (سارور، 2018).

 براساس آمار انجمن جراحی پلاستیک آمریکا[7]در سال ۲۰۱۷ هفده‌ونیم میلیون جراحی زیبایی و درمان‌های تهاجمی (نظیر بوتاکس برای مقابله با تأثیرات سن‌زدگی) انجام شده است (انجمن جراحی پلاستیک آمریکا، 2017).

سبک دلبستگی ایمن با ادراک بهتر از تصویر بدن ارتباط دارد (خورشیدی و فتحی اقدم، 1397) و همان‌طور که مطالعات نشان می‌دهد، توجه و تأیید والدین و دیگر اعضای خانواده یا غفلت، کنایه‌ها و انتقادهای آنها، بر تصور نوجوانان از خودشان به‌خصوص دختران تأثیر می‌گذارد (کلاک[8]، 2010) و رابطۀ صمیمی مادران و دختران به‌عنوان عامل حمایتی درجهت شکل‌گیری تصویر بدنی مثبت عمل می‌کند (کولی، توری، ونگ و والدز[9]، 2008). بالبی معتقد است دلبستگی در طول زمان دارای ثبات نسبی است؛ به‌این‌معنی که نحوۀ روابط بعدی فرد با دوستان و همسالان را پیش‌بینی می‌کند و در رشد سالم و تأمین بهداشت روانی فرد اهمیت ویژه دارد (محرری[10]، 2011). دلبستگی، احساس تعلق و صمیمت که به نزدیکی، ارتباط و پیوند در روابط دوستانه و بین‌فردی اشاره دارد (منافی و دهشیری، 1398) نقش مؤثری در ایجاد رضایت از تصویر بدنی و حتی بهبود افراد ناراضی از تصویر بدنی در بزرگسالی دارد (هالمکویست و فرایزن، 2019) و در نقطۀ مقابل تجارب منفی در ارتباط با همسالان در ایجاد تصویر بدنی منفی و تداوم آن مؤثر است (زادحسن و سراج خرمی، 1395). دلبستگی همچنین نقش بسزایی در کمک‌کردن به نوجوان در برخورد با چالش‌های نوجوانی دارد؛ به‌طوری‌که الگوهای دلبستگی ناسالم در طی دورۀ کودکی موجب ایجاد مشکل رفتاری در نوجوانی می‌شود (کاسیدی و شاور[11]، 2008) و با نگرانی‌های مربوط به وزن در ارتباط است (ادیبی سده، علیزاده و کوهی، 2011). وارتانیان و هیوارد (2020) با بررسی نقش ابعاد مختلف درونی‌سازی مدل اختلال هویت در نارضایتی از تصویر بدنی به این نتیجه رسیدند که تجارب ناگوار اولیه با ضربه‌زدن به خودپنداره، ریسک افزایش درونی‌سازی استانداردهای جذابیت در جامعه را افزایش می‌دهد.

ازسوی‌دیگر، فشار خانواده و همسالان و جامعه در ایجاد نارضایتی از تصویر بدنی و درونی‌کردن استانداردهای جامعه نقش دارد (ارمسبی، اوون و هوگان[12]، 2018؛ ولیز[13] و همکاران، 2019؛ یو، شیم و کیم[14]، 2018). نگرش فرهنگی‌اجتماعی دربارۀ ظاهر شامل دیدگاه‌ها و فشارهای هنجاری ازطرف مــتن و وضعیت اجتمــاعی‌فرهنگــی، خــانواده، دوستان، استانداردهای زیبایی در جامعه و رسانه (تبلیغــات در تلویزیــون، مــاهواره، مجــلات و ستاره‌های سینما) می‌شود (محمدپناه اردکان، باباپور و حسینی، 1393). فشارهای زیاد اجتماعی و فرهنگی دربارۀ و شکل بدن باعث افزایش نارضایتی از تصویر بدن و تصویر بدنی منفی به‌خصوص در نوجوانان شده است (مؤمنی و همکاران، 1395). نگرانی شدید نوجوانان دربارۀ جذابیت خود، ارزش‌گذاری مثبت تغییرات بدنی ناشی از بلوغ، به‌ویژه برای دختران را دشوار می‌کند (خورشیدی و فتحی اقدم، 1397)؛ چراکه ارزیابی نوجوانان از ظاهر جسمانی خود، مهم‌ترین متغیر در پیش‌بینی ادراک آنان از خودشان است (محمدیان، خدام و کاوه، 1389) و افزایش تأکید جامعه بر تناسب اندام موجب کاهش عزت‌نفس و خودپنداره می‌شود (شیوندی، نعیمی و فرشاد، 1395). استانداردهایی که انتظارات فرهنگی و اجتماعی برمبنای مطلوب‌های موردنظر جامعه به افراد تحمیل می‌کند، نقش مؤثری در شکل‌گیری و تداوم نگرانی‌ها دربارۀ تصویر بدنی دارد (هاشمی و محمدپناه، 1397).

پژوهش‌ها نشان داده است فشارهای فرهنگی‌اجتماعی به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم سبب ایجاد نارضایتی بدنی می‌شود (دورنلز و آندرید[15]، 2010؛ وارتانیان[16]، 2009). تأثیرات بین‌فردی بر رشد اختلالات خوردن و نارضایتی بدنی در بین نوجوانان تأثیر دارد که در بسیاری از موارد این تأثیرات بلندمدت است (شوماخر و فرمن[17]، 2009). به‌علاوه، مواجهه با رسانه‌ها می‌تواند سبب شکل‌گیری نارضایتی بدنی در زنان شود (گریب، وارد و هید[18]، 2008). افرادی که تحت فشارهای فرهنگی و اجتماعی قرار می‌گیرند، تصویر بدنی خود را با استانداردهای بدنی ارائه‌شده در تعاملات بین‌فردی یا رسانه‌ها مقایسه می‌کنند و استانداردهای زیبایی را درونی می‌کنند (صادقی، ایزانلو، فلاحتی و افتخاری، 1397). درونی‌سازی میزانی است که افراد استانداردهای جامعه دربارۀ ظاهر و زیبایی را درونی می‌کنند که عامل خطر برای نگرش به تصویر بدنی به شمار می‌آید (تامپسون و استیک[19]، 2001).

 ازسوی‌دیگر، پذیرش خود در ابعاد مختلف جسمانی و شناختی و هیجانی، یکی از تکالیف مهم دورۀ نوجوانی است (رحمانی، 1396). ریف[20] معتقد است که از مؤلفه‌های مؤثر بهزیستی روان‌شناختی خویشتن‌پذیری است. به‌نظر ریف، خویشتن‌پذیریْ داشتن احساس و نگرش مثبت به خود و نیز ارزیابی مثبت زندگی گذشتۀ خود و تصدیق ابعاد چندگانۀ شخصیت اعم از خوب و بد است (برنارد[21]، 2014).

 خویشتن‌پذیری غیرمشروط یعنی اینکه افراد کاملاً و به‌صورت غیرمشروط خود را بپذیرند؛ چه دیگران آنها را دوست داشته باشند، چه نداشته باشند؛ چه درست رفتار کنند، چه نکنند؛ چه سایر افراد آنها را تأیید کنند، چه نکنند (چمپرلین و هاگا[22]، 2001). تأکید افراطی در کسب تأیید و پذیرش ازسوی دیگران مانع شکل‌گیری معنایی مطمئن و واقعی از خود می‌شود و احساس ارزشمندی فرد را بیشتر از تمایلات طبیعی خودش به واکنش‌های دیگران وابسته می‌کند (یانگ[23]، ۱۳۹۶). تأییدطلبی و نیاز به تأیید اجتماعی ازجمله گرایش‌های نوجوانان برای دست‌یابی به جایگاه اجتماعی مطلوب است و یکی از شرایط پذیرش اجتماعی ازسوی دیگران، ظاهر فیزیکی و جذابیت ظاهری است (پورشریفی، هاشمی و احمدی، 1396) تا جایی که توجه و تأیید والدین و دیگر اعضای خانواده یا غفلت، کنایه‌ها و انتقادهای آنها بر تصور نوجوانان و به‌خصوص دختران از خودشان تأثیر می‌گذارد (کلاک، 2010). جذابیت ظاهری ازجمله ارزش‌های تزریق‌شدۀ جامعه به‌خصوص برای زنان است و باعث انحراف از حرکت در مسیر ارزش‌های شخصی می‌شود. پایین‌بودن پذیرش خود و داشتن معیارهای بیرونی برای رضایت از خود نیز از عوامل مؤثر در ایجاد نارضایتی از تصویر بدنی است (شیوندی، نعیمی و فرشاد، 1395). پذیرش خود به‌جای پذیرش عیب‌های خود و دلسوزی دربارۀ خود ازجمله ویژگی‌های زنانی است که تصویر بدنی مثبتی دارند. این زنان باوجود عیوب ظاهری، بدنشان را می‌پذیرند و ایدئال‌های غیرواقعی را برنمی‌تابند (وود‌ـ‌بارکالو، تایلکا و اگوستوسـهورواس[24]، 2010).

ازآنجاکه ظاهر انسان بخشی از هویت انسان را تشکیل می‌دهد و در موقعیت‌های اجتماعی مستقیماً نمایان می‌شود، نارضایتی از آن عامل خطر برای بسیاری از بیماری‌ها ازجمله اضطراب اجتماعی، افسردگی، بی‌اشتهایی عصبی و بدشکل‌انگاری بدن است و باعث تقویت احساسات منفی‌ای نظیر سرزنش خود، احساس گناه بدون دلیل مشخص و فقدان نیرو می‌شود (پورفراهانی، زمانی‌نیا، آرین مقدم و آقامحمدیان شعرباف، 1397؛ ویسی و همکاران، 2018؛ گریفیتز و همکاران، 2018؛ مؤمنی، قربانی و حسن‌دوست، 1395). افراد دچار نارضایتی از تصویر بدنی روش‌های گوناگونی به کار می‌برند که ازجملۀ آنها می‌توان به جراحی‌های زیبایی اشاره کرد که ممکن است عوارض خطرناکی را به‌دنبال داشته باشد. مطالعات نشان می‌دهد رضایت از تصویر بدنی در افرادی که جراحی‌های زیبایی انجام می‌دهند، غالباً بهبود نمی‌یابد (سارور، 2018؛ دانش و فروزنده، 1397).

رضایت از تصویر بدنی مؤلفۀ مهمی در شکل‌گیری هویت و تجمیع قوای فرد درجهت رسیدن به اهداف و علایق فردی است تا جایی که نارضایتی از تصویر بدنی به بلوکه‌شدن قوا و ظرفیت‌های درونی فرد درجهت تغییرات ظاهری و رسیدن به استانداردهای همواره درحال‌تغییر رسانه‌ها و جامعه منجر می‌شود.

ارزیابی افراد از تصویر بدنی خود، یکی از مولفه‌های مهم هویتی است که نقش مهمی در احساس کلی افراد دربارۀ ارزش خود بازی می‌کند و نارضایتی از آن با رفتارهای پرخطر، نظیر فعالیت‌های خودآسیب‌رسان، برنامه‌ریزی برای خودکشی و تجربه‌های جنسی زودهنگام همراه است (صیدی، رضایی و حسینی، 1398). به‌علاوه، تغییرات جسمی، روانی و اجتماعی که در مسیر نوجوانی قرار دارد، با چالش‌های زیادی همراه است که اهمیت مقابلۀ مؤثر را دوچندان می‌کند (رحمانی، 1396). مشکلات این دوره زنجیروار به هم مرتبط‌اند و سهل‌انگاری دربرابر تشخیص مشکلات، زمینه‌ساز شکل‌گیری مشکلات مزمن درزمینه‌های فردی و اجتماعی در آینده می‌شود.

متناسب با سبب‌شناسی و همچنین بررسی متغیرهای همایند با این مسئله، درمان‌ها و آموزش‌های گوناگونی پیشنهاد شده است که دراین‌بین تمرکز بر متغیرهایی که توانمندی‌های فردی و میان‌فردی و اجتماعی را هم‌زمان به چالش بکشد، کمتر دیده می‌شود. فشار فزون‌یافتۀ رسانه‌ها و جامعه موجب افزایش شیوع نارضایتی از تصویر بدنی و مشغولیت افراطی افراد به ویژگی‌های ظاهری خود شده است (رادگرز، کمپگنا و اتاولا[25]، 2019) و تلاش برای کاهش حس نارضایتی از تصویر بدنی به افزایش کیفیت زندگی و همچنین کاهش هزینه‌های مربوط به بهداشت و درمان منجر می‌شود  (پورفراهانی و همکاران، 1397؛ گریفیتز و همکاران، 2018).

زمانی که افراد متوجه اصیل‌نبودن استاندارد‌های تحمیل‌شده و هر لحظه درحال‌تغییر جامعه و رسانه‌ها دربارۀ ظاهر و زیبایی شوند، به رضایت و آرامش درونی دربارۀ ظاهر و ویژگی‌های خود دست می‌یابند و خودپذیری نامشروط را تجربه می‌کنند و انرژی‌ای که صرف نارضایتی و تغییرات ظاهری در این افراد می‌شد، می‌تواند درجهت استعدادها و علایق اصیل فرد به جریان بیفتد. به‌علاوه، تلاش درجهت بهبود رضایت از تصویر بدنی به کاهش بیماری‌هایی مثل افسردگی و اضطراب اجتماعی و بی‌اشتهایی عصبی که متعاقب این نوع تفکر پیش می‌آیند، منجر می‌شود (پورفراهانی و همکاران، 1397؛ ویسی و همکاران، 2018؛ گریفیتز و همکاران، 2018؛ مؤمنی و همکاران، 1395). درگیری ذهنی با تصویر بدنی و اختلالات روانی پیرو آن و همچنین اختصاص وقت و منابع مالی فقط بخشی از مشکلات افراد ناراضی از تصویر بدنی است.

خلأ پژوهشی درزمینۀ توجه به سبک دلبستگی به‌عنوان متغیری مؤثر در شکل‌گیری تعریفی از «خود» که متأثر از بازنمایی ذهنی تعریف دیگران از فرد است و می‌تواند باتوجه‌به فشارهای فرهنگی و رسانه‌ای دربارۀ ظاهر و زیبایی، خودپذیری افراد را تحت‌تأثیر پذیرش یا عدم‌پذیرش دیگران قرار دهد، تلاش درجهت ارائۀ مدلی مؤثر براساس مهم‌ترین عوامل دخیل در تصویر بدنی به‌عنوان اولین خود تجربه‌شده را ضرورت می‌بخشد و نتایج آن می‌تواند راهگشای متخصصان در طراحی برنامه‌های درمانی باشد و به افزایش احساس رضایت افراد از تصویر بدنی‌شان کمک کند.

 به‌علت شروع زودهنگام‌تر نارضایتی از تصویر بدن در دختران نسبت به پسران (دوهنت و تیگمان ، 2004) و همچنین مشغلۀ بیشتر زنان نسبت به مردان درزمینه تصویر بدنی باتوجه‌به اینکه زنان در مقایسه با مردان در معرض پیام‌های بیشتری دربارۀ ظاهر و اندامشان قرار می‌گیرند (فردریکسون و رابرتز[26]، 1997) و همچنین رضایتمندی کمتر زنان از بدن خود نسبت به مردان (میلز و کامب، 2020) و اهمیت بیشتری که توجه به ظاهر در سنین نوجوانی پیدا می‌کند (سبزواری و همکاران، 1397)، پژوهش حاضر درصدد است تا مدلی ساختاری از تصویر بدنی در میان دختران نوجوان را بررسی کند که در آن ارتباط سبک دلبستگی با نگرش به تصویر بدنی با واسطه‌گری متغیرهای نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود به‌شرح زیر سنجیده می‌شود:

 

 

شکل 1.مدل مفهومی پژوهش

 

 

روش پژوهش و متغیرهای اصلی

پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دختران نوجوان 13 تا 17 سال مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر اصفهان بودند که از میان جامعۀ آماری 567 نفر از این دانش‌آموزان انتخاب شدند. تعداد اعضای نمونۀ پژوهش براساس پیشنهاد استیوس (به‌نقل از هومن، 1390 ) مبنی‌بر وجود حداقل 15 عضو در نمونۀ پژوهش به‌ازای هر مسیر مستقیم مشخص شده است. روش نمونه‌گیری در پژوهش حاضر، تصادفی خوشه‌ای بود؛ به‌این‌صورت که از میان مناطق 6گانۀ آموزش‌وپرورش اصفهان، یک منطقه (منطقۀ 5) به‌صورت تصادفی انتخاب شد و از میان مدارس منطقۀ 5، تعداد 6 مدرسه و از هر مدرسه 5 کلاس (درمجموع 30 کلاس) به‌صورت تصادفی به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و باتوجه‌به شیوع ویروس کرونا، پیوند پرسشنامه‌ها که در فضای فرم‌نگار گوگل طراحی شده بود، به‌صورت آنلاین در بستر کلاس‌های مجازی مدارس در اختیار دانش‌آموزان قرار گرفت. معیارهای ورود به پژوهش شامل رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش و نوجوان‌بودن و معیارهای خروج از پژوهش شامل نارضایتی و همکاری‌نکردن دانش‌آموز و وجود پرسشنامه‌های ناقص بود. ملاحظات اخلاقی که در پژوهش حاضر در نظر گرفته شد، شامل حضور داوطلبانه، داشتن اسم مستعار شرکت‌کنندگان در پژوهش، انتظار پذیرش مسئولیت توسط پژوهشگر، کسب رضایت آگاهانۀ والدین و شرکت‌کنندگان در پژوهش و تعهد به حفظ اسرار شرکت‌کنندگان بود. به‌منظور بررسی روابط بین متغیرها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای SPSS23  و AMOS23 استفاده شد.

 

ابزارهای پژوهش

پرسشنامۀ چندبعدی نگرش فرد دربارۀ تصویر بدنی خود[27]: در مطالعۀ حاضر، از نسخۀ نهایی پرسشنامۀ چندبعدی نگرش فرد دربارۀ تصویر بدنی خود استفاده شد که کش[28] آن را در سال 1997 آماده کرده بود و مشتمل بر 46 گویه و شش بعد روابط بدن‌ـ‌خود (شامل ارزیابی قیافه، جهت‌گیری قیافه، ارزشیابی تناسب اندام، جهت‌گیری تناسب اندام، وزن ذهنی و رضایت بدنی) است که به‌منظور ارزیابی نگرش افراد دربارۀ ابعاد تصویر بدنی خود به کار می‌رود (رقیبی و میناخانی، 1390). نمره‌گذاری این پرسشنامه به‌صورت 5 مقیاس لیکرتی (کاملاً مخالف=1، کاملاً موافق=5) است. در سؤالات 32، 31، 29، 28، 26، 23، 22، 21، 17، 15، 12، 11، 6 نمره‌گذاری به‌صورت معکوس انجام می‌شود. نمرۀ کلی پرسشنامه در طیف 46 و 230 برآورد شده است. در مطالعۀ کش و همکاران در سال 1994 همسانی درونی زیرمقیاس ارزیابی وضع ظاهری 88/0 و همسانی درونی زیرمقیاس رضایتمندی از نواحی 77/0 و همچنین زیرمقیاس ارزیابی وضع ظاهری دارای اعتبار 81/0 و مقیاس رضایتمندی بدنی دارای اعتبار 86/0 بود (ولف و کلارک[29]، 2001). در ایران راحتی (1385) به بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه پرداخت. نتایج نشان داد بین تصویر بدنی با عزت‌نفس، در دختران و پسران و کل نمونه‌های دانشجویی، به‌ترتیب همبستگی‌های 52/0، 58/0، 55/0 به دست آمد. در پژوهش رقیبی و میناخانی (1390) آلفای کرونباخ کل و خرده‌مقیاس‌های ارزشیابی قیافه، جهت‌گیری قیافه، ارزشیابی تناسب اندام، جهت‌گیری تناسب اندام، وزن ذهنی و رضایت بدنی به‌ترتیب 84/0، 71/0، 78/0، 66/0، 76/0، 80/0، 74/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر، به‌منظور بررسی پایایی پرسشنامۀ نگرش به تصویر بدنی و خرده‌مقیاس‌های آن، ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم‌افزار SPSS محاسبه شد و مقدار آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌های ارزشیابی قیافه، جهت‌گیری قیافه، ارزشیابی تناسب اندام، جهت‌گیری تناسب اندام، وزن ذهنی، رضایت بدنی و نمرۀ کل نگرش به تصویر بدنی به‌ترتیب 839/0، 928/0، 777/0، 920/0، 901/0، 924/0 و 973/0 به دست آمد و باتوجه‌به اینکه ضرایب آلفای کرونباخ برای نمرۀ کل نگرش به تصویر بدنی و هر شش خرده‌مقیاس آن از مقدار 70/0 بیشتر است، می‌توان گفت این پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخوردار است.

پرسشنامۀ سبک‌های دلبستگی (RAAS[30]): برای سـنجش سـبک‌هـای دلبسـتگی از پرسشـنامۀ سبک دلبستگی 18مـاده‌ای کولینز و رید استفاده شد که در سال 1990 ساخته شد و در سال 1996 مورد بازبینی قرار گرفت. مبنای نظری این آزمون، نظریۀ دلبسـتگی است. مقیاس دلبستگی که چگونگی ارزیـابی فرد از مهارت‌های ارتباطی و سبک رابطۀ صمیمانه او را بررســـی مـــی‌کنـــد، 18 عبـــارت دارد کـــه پاسخ‌دهندگان در یک مقیاس لیکرت 5درجه‌ای میزان موافقت یا مخالفت خود با هـریـک از عبـارات را بیـان می‌کنند. این پرسشنامه سه زیرمقیاس دارد: وابستگی که میزان اطمینان و تکیه‌کردن آزمودنی به دیگـران را نشان می‌دهد؛ زیرمقیاس نزدیکی که میزان صمیمیت و نزدیکی عاطفی آزمودنی با دیگران را می‌سـنجد و زیـرمقیاس اضطراب که میزان نگرانی فرد از طـردشـدن را ارزیابی می‌کند. به هریک از زیـرمقیـاس‌هـا 6 عبـارت اختصاص یافته است. آزمودنی‌ها برمبنای نتایج به‌دست‌آمده، در یکی از سه گروه دارای سبک دلبستگیِ ایمن، اضطرابی و اجتنابی جای می‌گیرند. کولینز و رید (1990) اعتبار زیرمقیاس‌های این مقیاس را هم ازطریق آلفای کرونباخ و هم از روش بازآزمایی پس از دو ماه بازآزمون، بین 69/0 تا 75/0 گزارش کرده‌اند. در ایران نیز پاکدامن (1380) ضریب اعتبار این پرسشنامه را با استفاده از شیوۀ بازآزمایی بر روی 105 دختر و پسر نوجوان در شهر تهران 97/0 گزارش کرد و مطلوبیت روایی این پرسشنامه را تأیید کرد. در پژوهش اخوی ثمرین، نوابی‌نژاد، ثنایی ذاکر و اکبری (1392) نیز پایایی این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 683/0 به دست آمده است. همچنین فرهادی، محققی و مقدم (1399) با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، روایی سؤالات پرسشنامه را تأیید کردند. در پژوهش حاضر به‌منظور بررسی پایایی پرسشنامۀ سبک‌های دلبستگی و خرده‌مقیاس‌های آن، ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم‌افزار SPSS محاسبه شد و آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌های دلبستگی ایمن، اجتنابی، اضطرابی و نمرۀ کل دلبستگی به‌ترتیب 763/0، 733/0، 877/0 و 904/0 به دست آمد و باتوجه‌به اینکه ضرایب آلفای کرونباخ برای نمرۀ کل سبک‌های دلبستگی و هر سه خرده‌مقیاس آن از مقدار 70/0 بیشتر است، می‌توان گفت این پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخوردار است.

پرسشنامۀ نگرش‌های اجتماعی‌فرهنگی به ظاهر (SATAQ-3[31]): پرسشنامۀ نگرش‌های اجتماعی‌فرهنگی به ظاهر را هینبرگ، تامپسون و استرومر[32] در سال 1995 طراحی کردند. این پرسشنامه در ویراست‌های گوناگونی تهیه شده است و یکی از پرکاربردترین ابزارها برای سنجش فشارهای اجتماعی‌فرهنگی و درونی‌سازی الگوها و ایدئال‌های زیبایی است. ازاین‌نظر، این ابزار  یکی از ابزارهای طلایی در سطح جهان در نظر گرفته می‌شود. دراصل یا به‌طورکلی پرسشنامۀ نگرش‌های اجتماعی‌فرهنگی به ظاهر، آگاهی از ایدئال‌ها و الگوهای فرهنگی دربارۀ زیبایی در زنان (مؤلفۀ آگاهی) و سطوح پذیرش و درونی‌سازی این الگوها و ایدئال‌ها (مؤلفۀ درونی‌سازی) را اندازه می‌گیرد. ویراست جدید این پرسشنامه با افزودن عبارتی دربارۀ ورزشکاران تهیه شد. سومین و آخرین ویراست این پرسشنامه چهار مؤلفه و30 عبارت را شامل می‌شود. نمره‌گذاری این پرسشنامه براساس مقیاس لیکرت است و گزینه‌ها به‌صورت کاملاً مخالفم (۱) تا کاملاً موافقم (۵) است. عبارات شمارۀ ۳، ۶، ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۷ و ۲۸ نمره‌گذاری معکوس دارند. پرسشنامه بر چهار مقیاس نظری تأکید دارد که 2 عامل براساس عوامل درونی‌سازی و ۲ عامل بر عوامل اطلاعاتی تأکید دارند. مؤلفۀ اول شامل ۹ عبارت است و درونی‌سازی کلی نامیده می‌شود و تأثیرات رسانه‌ها ازقبیل تلویزیون و مجلات و فیلم‌ها را می‌سنجد (۳، ۴، ۷، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۶ و ۲۷) و مؤلفۀ دوم ۵ عبارت را شامل می‌شود و درونی‌سازی ورزشکار نام دارد و درونی‌ساختن الگوهای ورزشی را می‌سنجد (۱۹، ۲۰، ۲۳، ۲۴ و ۳۰). دو مؤلفۀ دیگر اطلاعاتی شامل ۹ عبارت است که به بررسی این موضوع می‌پردازد که  رسانه‌های مختلف تا چه اندازه منابع اطلاعاتی مهم دربارۀ ظاهر هستند (۱، ۵، ۹، ۱۳، ۱۷، ۲۱، ۲۵، ۲۸، ۲۹) و مؤلفه‌های فشار شامل ۷ عبارت که احساسات فردی حاصل از مواجهه با تصویر و پیام‌های رسانه‌ها راجع‌به اصلاح و تغییر ظاهر را می‌سنجد (۲، ۶، ۱۰، ۱۴، ۱۸، ۲۲، ۲۶) (سانچزکاراکید[33] و همکاران، 2012). مسئلۀ درخورتوجه این است که این آزمون را محققان مختلف در کشورهای متفاوتی بررسی کرده‌اند و هاوکز و همکاران به زبان عربی، جکسون و چن به زبان چینی، راشیو و همکاران به زبان فرانسه، پکستون و همکاران به زبان آلمانی، و اسوامی به زبان مالایی ترجمه کرده‌اند و همۀ آنها اعتبار و پایایی مناسبی را گزارش کرده‌اند (سانچزکاراکید و همکاران، 2012). در ایران این پرسشنامه را محمدپناه اردکان، باباپور و یوسفی (1393) ترجمه کردند و اعتبار آن به دو شیوۀ همسانی درونی و دونیمه‌سازی بررسی شد که به‌ترتیب ضرایب اعتبار 77/0 و 55/0 حاصل شد. در پژوهش حاضر به‌منظور بررسی پایایی پرسشنامۀ نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و خرده‌مقیاس‌های آن، ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم‌افزار SPSS محاسبه شد و آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌های درونی‌سازی و اطلاعاتی و نمرۀ کل پرسشنامه به‌ترتیب 913/0، 900/0 و 953/0 به دست آمد و باتوجه‌به اینکه ضرایب آلفای کرونباخ برای نمرۀ کل سبک‌های دلبستگی و هر سه خرده‌مقیاس آن از مقدار 70/0 بیشتر است، می‌توان گفت این پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخوردار است.

مقیاس پذیرش خود (USAQ[34]): پرسشنامۀ پذیرش بی‌قیدوشرط خود را چمبرلین و هاگا[35] در سال 2001 ساختند. این پرسشنامه شامل 20 عبارت و دو زیرمقیاس پذیرش بی‌قیدوشرط خود و پذیرش مشروط خود است و به‌صورت مقیاس لیکرت از گزینۀ همیشه نادرست با نمرۀ 1 تا گزینۀ همیشه درست با نمرۀ 7 طراحی شده است. چمبرلین و هاگا (2001) همسانی درونی پرسشـنامه را بـا اسـتفاده از آلفـای کرونباخ 72/0 گزارش کردند که در سطح قابل‌قبولی اسـت. پایـایی آن ازطریـق دونیمـه‌کردن آزمون و با استفاده از روش تنصیف اسپیرمن‌ـ‌براون 63/0 به دست آمد (کلانتری، 1392). چمبرلین و هاگا  (2001) ازطریق همبسته‌کردن نمرات پرسشنامۀ پـذیرش خـود بـا نمرات پرسشنامۀ عزت‌نفس روزنبرگ روایی پرسشنامه را قابل‌قبول گزارش کردند. در پژوهش منیرپور و همکاران (1398) برای سنجش روایی پرسشنامه از روایی همگـرا و تحلیـل عـاملی تأییدی اسـتفاده شد که ضریب همبستگی روایی همگرا 39/0 (007/0P<) به دسـت آمـد. به‌علاوه، تحلیـل عاملی تأییدی، شاخص ریشۀ میانگین مجذور خطـای تقریـب را برابـر بـا 09/0 و شـاخص‌های برازندگی تطبیقی و نیکویی برازش را به‌ترتیب برابـر بـا 95/0 و 95/0 نشان داد. سـایر شاخص‌ها نیز از مقادیر قابل‌قبولی برخوردار بودند که دلالت بر برازش خوب مدل بـا داده‌ها دارد (منیرپور و همکاران، 1398).

در پژوهش حاضر، به‌منظور بررسی پایایی پرسشنامۀ پذیرش خود و خرده‌مقیاس‌های آن، ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم‌افزار SPSS محاسبه شد و آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌های پذیرش بی‌قیدوشرط خود، پذیرش مشروط خود و نمرۀ کل پرسشنامه به‌ترتیب 907/0، 894/0 و 938/0 به دست آمد و باتوجه‌به اینکه ضرایب آلفای کرونباخ برای نمرۀ کل سبک‌های دلبستگی و هر سه خرده‌مقیاس آن از مقدار 70/0 بیشتر است، می‌توان گفت این پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخوردار است.

 

یافته‌های پژوهش

در این پژوهش 567 نوجوان به پرسشنامه‌ها پاسخ دادند. بازۀ سنی آزمودنی‌ها 13 تا 17 سال بود و کلیۀ آزمودنی‌ها دختر، مجرد و مشغول به تحصیل در دورۀ متوسطه بودند. در ادامه شاخص‌های پراکندگی و نرمال‌بودن در جدول 1 ارائه شده است.

 

 

جدول 1. آمار توصیفی، کشیدگی و چولگی متغیرهای پژوهش[i]

 

میانگین

انحراف معیار

چولگی

کشیدگی

دلبستگی ایمن

50/20

72/4

538/0-

171/0

دلبستگی اجتنابی

60/17

74/4

097/0

001/0-

دلبستگی اضطرابی

74/17

84/5

055/0-

625/0-

نمرۀ کل دلبستگی

16/57

37/13

159/0-

122/0

پذیرش بی‌قیدوشرط خود

93/48

69/9

022/1

382/1

پذیرش مشروط خود

27/32

12/11

355/1-

650/1

نمرۀ کل پذیرش خود

66/104

49/19

417/1-

738/1

عوامل درونی‌سازی

29/34

34/12

337/0

306/0-

عوامل اطلاعاتی

66/41

76/11

147/0

552/0

نمرۀ کل نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

95/75

79/22

342/0

225/0

ارزشیابی قیافه

15/27

48/5

179/1-

684/1

جهت‌گیری قیافه

17/50

38/9

777/1-

258/1

ارزشیابی تناسب اندام

90/11

67/2

929/0-

472/0

جهت‌گیری تناسب اندام

05/49

56/10

833/0-

527/0

وزن ذهنی

15/6

64/1

024/0

101/0-

رضایت بدنی

30/35

61/7

007/1-

773/0

نمرۀ کل نگرش به تصویر بدنی

73/179

51/33

437/1-

436/1




 

 

همان‌طور که در جدول 1 مشاهده می‌شود، یافته‌ها حاکی از آن است که میانگین دلبستگی، پذیرش خود، نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و نگرش به تصویر بدنی در نمونۀ آماری پژوهش به‌ترتیب برابر با 16/57، 66/104، 95/75 و 73/179 است. همچنین، به‌منظور بررسی نرمال‌بودن داده‌ها از شاخص‌های چولگی و کشیدگی استفاده شد. همان‌طور که در جدول 1 ملاحظه می‌شود، مقادیر چولگی و کشیدگی مشاهده‌شده برای هر چهار متغیر و خرده‌مقیاس‌های آنها در بازۀ (2+، 2-) قرار دارد که بیانگر آن است که هر چهار متغیر ازلحاظ چولگی نرمال‌اند و توزیع آنها متقارن است و ازلحاظ کشیدگی نیز از کشیدگی نرمال برخوردارند. در ادامه به بررسی این مهم پرداخته خواهد شد که آیا براساس مدل مفهومی پژوهش می‌توان بین میانگین‌های مشاهده‌شده در نمونۀ آماری پژوهش رابطۀ خطی برقرار کرد یا خیر.

به‌منظور بررسی و آزمون مدل مفهومی پژوهش از مدل‌یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزار Amos23 بهره گرفته شد. نتایج به‌دست‌آمده از مدل‌یابی معادلات ساختاری و آزمون مدل مفهومی پژوهش در شکل 1 قابل‌مشاهده است.

 

شکل1. مدل‌یابی معادلات ساختاری الگوی سبک‌های دلبستگی با نگرش به تصویر بدنی با نقش واسطه‌ای پذیرش خود و نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر در دختران نوجوان شهر اصفهان در حالت تخمین استاندارد

 

 

همان‌طور که در شکل 1 ملاحظه می‌شود، به‌منظور بررسی فرضیه‌ها و آزمون مدل مفهومی پژوهش داده‌های جمع‌آوری‌شده ازطریق معادلات ساختاری تحلیل شد. با اجرای آزمون مدل‌یابی معادلات ساختاری در نرم‌افزار شاخص‌های برازشی ارائه می‌شود که نشان‌دهندۀ این است که تا چه حد مدل مفهومی به‌وسیلۀ داده‌های تجربی برازش دارد. برخلاف آزمون‌های مرسوم آماری که با یک آماره تأیید یا رد می‌شوند، در مدل‌یابی معادلات ساختاری دسته‌ای از شاخص‌ها معرفی می‌شوند. در پژوهش حاضر، برای بررسی برازندگی الگوی معادلات ساختاری از شاخص‌های سطح معناداری (P-value)، مجذور خی (Chi-Square)، شاخص جذر برآورد خطای تقریبی (RMSEA)، شاخص معناداری جذر برآورد خطای تقریبی، شاخص برازندگی فزایند (IFI)، شاخص برازش تقریبی (CFI)، شاخص برازش هنجارشده (NFI)، شاخص برازش نسبی (RFI) و شاخص تاکر‌ـ‌لویر (TLI) استفاده شد که نتایج آن در جدول 2 گزارش شده است.

 

جدول 2. شاخص‌های برازش کلی مدل

شاخص برازش

دامنۀ موردقبول

مقدار

نتیجه

مجذور خی( X2)

-

490/53

-

درجۀ آزادی (Df)

-

39

-

خی دو بهنجار برابر (X2/df)

بین 1 تا 5

372/1

برازش مناسب

سطح معناداری (P-value)

بیشتر از 05/0

061/0

برازش مناسب

جذر برآورد خطای تقریبی (RMSEA)

کمتر از 08/0

026/0

برازش مناسب

شاخص برازش هنجارشده (NFI)

بیشتر از 90/0

991/0

برازش مناسب

شاخص برازش نسبی (RFI)

بیشتر از 5/0

983/0

برازش مناسب

شاخص برازش تطبیقی (CFI)

بیشتر از 90/0

998/0

برازش مناسب

شاخص تاکر‌ـ‌لویر (TLI)

بیشتر از 90/0

995/0

برازش مناسب

شاخص برازندگی فزایند (IFI)

بیشتر از 90/0

998/0

برازش مناسب

 

چنان‌که در جدول 2 مشاهده می‌شود، مجذور خی (X2) برابر 49/53، خی دو بهنجار (X2/DF) برابر 37/1، جذر برآورد خطای تقریبی (RMSEA) برابر 026/0، شاخص سطح معناداری برابر 061/0، شاخص برازندگی فزایند (IFI) برابر 998/0، شاخص برازش تقریبی (CFI) برابر 998/0، شاخص برازش هنجارشده (NFI) برابر 991/0، شاخص برازش نسبی (RFI) برابر 983/0 و شاخص تاکر‌ـ‌لویر (TLI) برابر 995/0 است. شاخص‌های IFI، NFI، CFI، RFI دارای دامنۀ صفر تا یک هستند. هرچه اندازۀ آنها به یک نزدیک‌تر شود، بر برازندگی مطلوب‌تر الگو دلالت دارد. همچنین، زمانی که خطای تقریبی (RMSEA) کوچک‌تر از 08/0، سطح معناداری بزرگ‌تر از 05/0 و خی دو بهنجار (X2/DF) نیز کوچک‌تر از 5 باشد، دلالت بر برازش مطلوب مدل دارد؛ بنابراین، براساس نتایج جدول 2 می‌توان نتیجه گرفت که مدل از برازش مطلوب برخوردار است و ساختار کلی روابط موردآزمون ازطریق داده‌های به‌دست‌آمده تأیید می‌شود.

شاخص‌های تأیید الگوی معادلات ساختاری فقط محدود به شاخص‌های برازش کلی الگو نیست؛ بلکه باید مؤلفه‌های استاندارد بتا و گاما (ضرایب مسیر) و مقادرتی متناظر با آن برای هریک از مسیرهای علّی از متغیر برون‌زای سبک‌های دلبستگی به متغیرهای درون‌زای نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر، پذیرش خود و نگرش به تصویر بدنی (ضرایب گاما) و از مسیر متغیرهای نهفتۀ میانجی نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود به متغیر نهفتۀ درون‌زای نگرش به تصویر بدنی (ضریب بتا) نیز وجود دارد که باید بررسی شود؛ ازهمین‌رو، در ادامه معناداری ضرایب مسیر مستقیم و غیرمستقیم مفروض در مدل مفهومی پژوهش بررسی شده است.

 

 

جدول 3. برآورد ضرایب اثر مستقیم

مسیر

ضریب مسیر

نسبت بحرانی

(آمارۀ t)

سطح معناداری

نتیجه

دلبستگی بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

66/0-

100/14-

000/0

تأیید

دلبستگی بر پذیرش خود

50/0

154/12

000/0

تأیید

دلبستگی بر نگرش به تصویر بدنی

13/0

321/3

000/0

تأیید

نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر بر نگرش به تصویر بدنی

11/0-

426/2-

015/0

تأیید

پذیرش خود بر نگرش به تصویر بدنی

71/0

764/16

000/0

تأیید



همان‌طور که در جدول 3 ملاحظه می‌شود، تأثیر دلبستگی بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر منفی و معکوس (44/0-) و بر پذیرش خود (68/0) و نگرش به تصویر بدنی (17/0) مثبت و مستقیم است. علاوه‌براین، نتایج حاکی از تأثیر منفی و معکوس نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر (35/0-) و تأثیر مثبت و مستقیم پذیرش خود (79/0) بر نگرش به تصویر بدنی در دختران نوجوان است. باتوجه‌به اینکه در تمام سطوح تحلیل آماره‌های t  از مقدار 96/1 بزرگ‌تر و سطوح معناداری به‌دست‌آمده از مقدار 05/0 کوچک‌تر است، ضرایب مسیر مذکور تأیید می‌شود (t≥1.96; p≤0.05).

 

 

جدول 4: برآورد ضرایب اثر غیر مستقیم

مسیر

ضریب مسیر

دامنۀ اطمینان 95درصد

سطح معناداری

نتیجه

کران پایین (Lower Bounds)

کران بالا (Upper Bounds)

دلبستگی بر نگرش به تصویر بدنی با نقش میانجی پذیرش خود

36/0

401/0

645/0

020/0

تأیید

دلبستگی بر نگرش به تصویر بدنی با نقش میانجی نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

07/0

016/0

222/0

023/0

تأیید

 

باتوجه‌به یافته‌های جدول 4 ضرایب اثر غیرمستقیم دلبستگی بر نگرش به تصویر بدنی با نقش میانجی پذیرش خود و نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر به‌ترتیب 36/0 و 07/0 است که باتوجه‌به اینکه کران‌های پایین و بالا فاصلۀ اطمینان مقادیری بزرگ‌تر از صفر (مثبت) است و سطوح معناداری به‌دست‌آمده از مقدار 05/0 کوچک‌تر است، ضرایب مسیر مذکور تأیید می‌شود (p≤0.05). به‌طور دقیق، یافته‌ها حاکی از آن است که دلبستگی به‌واسطۀ پذیرش خود و نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر بر نگرش به تصویر بدنی و رضایت بدنی در دختران نوجوان تأثیر مثبتی دارد.

 

 

جدول 5. برآورد ضرایب اثر خرده‌مقیاس های متغیرهای مستقل بر وابسته

مسیر

ضریب مسیر

دامنۀ اطمینان 95درصد

سطح معناداری

نتیجه

کران پایین (Lower Bounds)

کران بالا (Upper Bounds)

دلبستگی ایمن بر پذیرش خود

38/0

145/21

045/32

025/0

تأیید

دلبستگی اجتنابی بر پذیرش خود

44/0-

876/1-

084/1-

028/0

تأیید

دلبستگی اضطرابی بر پذیرش خود

42/0-

238/2-

373/1-

023/0

تأیید

دلبستگی ایمن بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

50/0-

131/48-

132/36-

011/0

تأیید

دلبستگی اجتنابی بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

57/0

932/1

963/2

009/0

تأیید

دلبستگی اضطرابی بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر

55/0

398/2

451/3

012/0

تأیید

دلبستگی ایمن نگرش به تصویر بدنی

10/0

392/1

742/6

012/0

تأیید

دلبستگی اجتنابی بر نگرش به تصویر بدنی

11/0-

379/0-

059/0-

016/0

تأیید

دلبستگی اضطرابی بر نگرش به تصویر بدنی

11/0-

440/0-

079/0-

015/0

تأیید

عوامل اطلاعاتی بر نگرش به تصویر بدنی

10/0-

445/4-

403/0-

019/0

تأیید

عوامل درونی‌سازی بر نگرش به تصویر بدنی

09/0-

111/0-

008/0-

022/0

تأیید

پذیرش مشروط بر نگرش به تصویر بدنی

55/0-

422/0-

312/0-

004/0

تأیید

پذیرش بدون قید‌وشرط بر نگرش به تصویر بدنی

69/0

334/17

206/22

005/0

تأیید



همان‌طور که در جدول 5 ملاحظه می‌شود، تأثیر سبک‌های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی بر پذیرش خود و نگرش به تصویر بدنی منفی و معکوس و بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر در دختران نوجوان مثبت و مستقیم است. بااین‌حال، یافته‌ها حاکی از تأثیر مثبت و مستقیم سبک دلبستگی ایمن بر پذیرش خود و نگرش به تصویر بدنی و تأثیر منفی و معکوس آن بر نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر در دختران نوجوان است. علاوه‌براین، یافته‌ها حاکی از تأثیر منفی و معکوس عوامل اطلاعاتی، عوامل درونی‌سازی و پذیرش مشروط خود بر نگرش به تصویر بدنی و تأثیر مثبت پذیرش بدون قیدو‌شرط خود بر نگرش به تصویر بدنی در دختران نوجوان است. باتوجه‌به اینکه در تمام سطوح تحلیل آماره‌های t  از مقدار 96/1 بزرگ‌تر، کران‌های پایین و بالا فاصلۀ اطمینان مقادیری بزرگ‌تر و کوچک‌تر از صفر (مثبت و منفی) است و سطوح معناداری به‌دست‌آمده از مقدار 05/0 کوچک‌تر است، ضرایب مسیر مذکور تأیید می‌شود (t≥1.96; p≤0.05). باتوجه‌به نتایج می‌توان گفت میزان پذیرش خود و نگرش مثبت به تصویر بدنی و رضایت بدنی در دختران نوجوان با سبک دلبستگی ایمن زیاد و در دختران نوجوان با سبک‌های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در سطح پایینی است. همچنین، یافته‌ها حاکی از آن است که نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر در دختران با سبک دلبستگی ایمن در سطح پایین و در دختران نوجوان با سبک‌های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در سطح بالایی قرار دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین، عوامل اطلاعاتی، عوامل درونی‌سازی و پذیرش مشروط خود نیز به شکل‌گیری نگرش منفی به تصویر بدنی در دختران نوجوان و درنهایت نارضایتی بدنی در آنها منجر می‌شود؛ بااین‌حال، دختران نوجوانی که بدون قید‌وشرط خود را می‌پذیرند، به تصویر بدنی خود نگرش مثبتی دارند و نارضایتی بدنی در آنها کم است.

 

بحث و نتیجه‌گیری

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان سبک دلبستگی و نگرش به تصویر بدنی با نقش واسطه ای نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبک دلبستگی ایمن و پذیرش خود و نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر به‌صورت مثبت و در سطح معناداری 05/0 با نگرش به تصویر بدنی همبسته هستند و سبک دلبستگی ایمن با میانجی‌گری نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و پذیرش بی‌قیدوشرط خود به‌صورت مثبت و در سطح معناداری 05/0 با نگرش مثبت به تصویر بدنی ارتباط دارند.

در تبیین این یافته می‌توان گفت ازآنجاکه نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن به طرد مادر و تلفیق حمایت بیش‌از‌حد یا بی‌توجهی والد مربوط می‌شود که در کودک به احساس بی‌کفایتی منجر می‌شود و پیامی مبنی‌بر کارکرد بد یا دوست‌داشتنی‌نبودن را به او انتقال می‌دهد، افرادی که چنین پیام‌هایی دریافت کنند، اضطراب خالصی را احساس می‌کنند که یکی از راه‌های اجتناب از این نگرانی و برون‌سازی آن تمرکز بر تصویر بدنی است. به‌عبارتی، رفتارهای مربوط به ظاهر و خوردن و منحرف‌کردن توجه خود از نگرانی‌های موجود، به‌عنوان راهی برای تسلط بر دنیای پیرامون نمود می‌یابد (کاسیدی و شاور، 2008). مطالعات متعددی رابطۀ معنادار میان سبک دلبستگی و تصویر بدنی گزارش کرده‌اند (ارزولک کرونر، 2002) و نتایج مطالعات امیرتکین و همکاران (2019)، کیرکبرن، گریفیتز و بیکیکز (2019)، وارتانیان و همکاران (2018)، خورشیدی و فتحی اقدم (1397) و احمدی، حمید و مرعشی (1399) با این نتایج هم‌سویی دارد. دختران دارای سبک دلبستگی ایمن تصویر بدنی بهتری از خود دارند (خورشیدی و فتحی اقدم، 1397) و دختران دلبستۀ ناایمن در مقایسه با دختران دارای سبک دلبستگی ایمن نگرانی مربوط به وزن بیشتری دارند (بهزادی‌پور، پاکدامن و بشارت، 2010). درواقع، این زنان ازطریق انجام رفتارهای مرتبط با ظاهر، می‌کوشند بر دنیای پیرامون مسلط شوند. این نوع کنترل انتخاب شده است، چون زنان با این ویژگی توانایی بررسی حالات روانی خود را ندارند و به‌جای استرس، بر بدن خود متمرکز می‌شوند؛ بنابراین، امکان منحرف‌کردن توجه از نگرانی‌های مرتبط با دلبستگی به هدف بیرونی و قابل‌دست‌یابی تغییر بدن فراهم می‌شود و ازآنجاکه هیچ وضعیتی ازجمله کیفیت مراقب اولیه یا تجارب فقدان و سوءاستفاده تحول را متوقف نمی‌کند، مسیرهای تحولی به‌عنوان سیستم یکپارچه برای سازگاری با تجارب، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و آسیب‌های واردشده را به‌عنوان پیامد این تحول در نظر می‌گیرد (کاسیدی و شاور، 2008)؛ بنابراین، تمرکز فرد بر تصویر بدنی که تحت‌تأثیر پذیرش مشروط خود و تأییدجویی از دیگران و همچنین، فشارهای فرهنگی‌اجتماعی صورت می‌گیرد، می‌تواند به‌عنوان مسیری تحولی برای سازگاری با این تجارب قلمداد شود و به‌عنوان پیامد تحولی آن معرفی شود. در تبیین دیگری از این یافته می‌توان گفت چون تصویر بدن حاصل انباشت باورهایی راجع‌به بدن است که حاصل تجارب گذشتۀ فرد است و در روابط دلبستگی و همین‌طور اندیشه‌ها و رویدادها و شرایط کنونی خود را نمایان می‌کند و باتوجه‌به اینکه باور انسان به موضوعات تا حد زیادی متأثر از اطلاعاتی است که دریافت می‌کند، هر عاملی  که ارزش اطلاعات را نزد افراد با چالش روبه‌رو کند، نگرش به تصویر بدنی را هم تحت‌تأثیر قرار خواهد داد (موسوی و همکاران، 1395)؛ بنابراین، وقتی چگونگی درک افراد از خودشان و درک دیگران از آنها ناشی از تأثیرات ارزش‌های فرهنگی شود، برای مثال وقتی ارزش در جامعه جذابیت فیزیکی باشد، همان‌طور که دیگران به جذابیت فیزیکی اهمیت می‌دهند، افراد متأثر از اجتماع خویش، ارزش خود را در در داشتن فیزیک بدنی جذاب می‌بینند (موسوی و همکاران، 1395). درواقع، تجربه‌های ابتدایی از دلبستگی درصورتی‌که تبیین معطوف به گذشته داشته باشیم، با دردسترس‌بودن والدین در ارتباط است و رابطۀ دوطرفۀ والدین در تبیین‌های تعاملی و توجه و هم‌زمان سرکوب احساس اطمینان در فرزند به‌دست والدین در این تعاملات، احساس بی‌کفایتی دختران را پیش‌بینی می‌کند. احساس بی‌کفایتی با رفتارهای تأییدطلبانه و متأثرشدن از فشارهای اجتماعی در ارتباط است که در رأس آن فشارهای مرتبط با ظاهر و زیبایی قرار دارد؛ بنابراین، سازۀ دلبستگی در سنین نوجوانی نه فقط به‌عنوان یک سازۀ درون‌روانی یا ارتباطی، بلکه به‌عنوان یک سازۀ سازمانی در نظر گرفته می‌شود که هم در تحول درون‌روانی و هم در جنبه‌های مختلف روابط دلبستگی جاری جلوه می‌کند (کاسیدی و شاور، 2008) و تصور کنترل‌پذیری جهان را با کنترل بدن به افرادی که از تجربۀ دلبستگی سالم محروم بوده‌اند، القا می‌کند.

نتایج پژوهش حاضر همچنین، نشان داد نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر با نگرش به تصویر بدنی رابطۀ معنی‌داری دارد. در تبیین این یافته که  با نتایج مطالعات ددریچز (2021)، تیگمن، اندربرگ و براون (2020)، روسیا، اگرمانت. و فرایزن (2017)، اسمیت و همکاران (2020)، داکانالیس و همکاران (2020)، کرارد، روتن و رودگرز (2020)، لاورینگ و همکاران (2018)، نرینی و همکاران (2019)، گیرارد، رودگرز و کبرول (2018) و پورشریفی، هاشمی و احمدی (1396) هم‌سو بود، می‌توان گفت تأثیر موارد اجتماعی و فرهنگی بر شکل‌گیری تصویر بدن، درواقع توقعی است که فرد از بدن خود دربرابر استانداردهای تعریف‌شدۀ جامعه دربارۀ ظاهر و زیبایی دارد و باتوجه‌به اینکه استانداردهای زیبایی از ویژگی‌های ظاهری متوسط جامعه فاصلۀ زیادی دارد و دست‌یابی به آن علی‌رغم تبلیغاتی که سعی در آسان‌نشان‌دادن آن دارند، سخت است، نگرش به تصویر بدنی منفی از پیامدهای پیش‌بینی‌شدنی آن است. استانداردهای زیبایی درقالب‌های متعددی معرفی می‌شوند که از مهم‌ترین این قالب‌ها معرفی هنرپیشه‌ها، سوپراستارهای سینما و موسیقی، سلبریتی‌ها، ورزشکاران و همچنین جریان‌های متمرکز بر صنعت پورن است و باتوجه‌به بستر پرمخاطب تبلیغی که بر افراد محبوب و تریبون‌دار جامعه متمرکز است، تأثیرپذیری و الگوگرفتن از این افراد به‌آسانی اتفاق می‌افتد و به نارضایتی از تصویر بدن منجر می‌شود. نارضایتی بدنی فاصلۀ میان تصویری بدنی‌ای است که افراد از خودشان در ذهن دارند و تصویر ایدئالی که توقع دارند داشته باشند. این نارضایتی با قرارگرفتن در معرض این الگوها که در بستر رسانه‌های جمعی، مجلات مد و لباس و... به جامعه تزریق می‌شود (عمیدی و همکاران، ۱۳۸۵) شدت می‌گیرد. چون عمده‌ترین دلایل نارضایتی از تصویر ذهنی بدنی در دختران نوجوان استانداردهای اجتماعی زیبایی در سال‌های اخیر است که عمدتاً بر لاغری تأکید می‌کنند، می‌توان گفت کوشش دختران درجهت ارتقای کیفیت ظاهری خود به‌منظور سازگارشدن با استانداردهای زیبایی و توقعات فرهنگی و اجتماعی جامعه، به درونی‌سازی این الگوها و مقایسه‌کردن خود و ایجاد احساس نارضایتی از تصویر بدنی در نوجوانان منجر می‌شود.

به‌علاوه، در تبیین ارتباط نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و نگرش به تصویر بدنی می‌توان به جریان تجدد در جامعۀ ایران اشاره کرد که به حساسیت افراد به کنترل و انضباط بدنی دامن می‌زند و اهمیت ارائۀ تصویر بدنی متناسب با انتظارات جامعه را افزایش می‌دهد (ذکایی، 1386)؛ چراکه در جوامع متجدد، احساس ارزشمندی و عزت‌نفس افراد، بیشتر از جوامع غیرمتجدد به ویژگی‌های ظاهری گره خورده است. درواقع، چون مرز جدایی طبقات مختلف جوامع مبهم و غیرواضح است، اعضای هر لایۀ اجتماعی به‌دلیل محرومیت از شهرت و احترام لایۀ بالاتر، سعی در تقلید ظاهری سبک زندگی لایه‌های بالاتر و عمل مطابق قوانین پذیرفته‌شدۀ آنها می‌کنند تا ازاین‌طریق با آنها همنوایی کنند (کیوان‌آرا، ربانی و ژیان‌پور، 1389) و این جریان به پذیرفته‌شدن معیارهای زیبایی غربی و نارضایتی بدنی و ترویج جراحی‌های زیبایی در جوامع متجدد دامن می‌زند. همان‌طور که مطالعات نشان می‌دهد، بین تصویر بدنی ضعیف و خودپندارۀ منفی رابطه وجود دارد و افراد متقاضی جراحی زیبایی نسبت به افراد عادی خودپندارۀ بدنی پایین‌تری دارند (پاشا، نادری و اکبری، 1388). علاوه‌براین، تصویر بدنی ضعیف با عزت‌نفس پایین در ارتباط است. عزت‌نفس پایین، از احساس ارزشمندی پایین خبر می‌دهد. حدود یک‌چهارم تا یک‌سوم از عزت‌نفس ناشی از خودپنداره، به نگرش مثبت یا منفی‌ای بستگی دارد که فرد دربارۀ تصویر بدنش دارد. اگر فردی بدنش را دوست نداشته باشد، مشکل می‌تواند فردی را که در درون آن بدن زندگی می‌کند، دوست داشته باشد (کش، ۱۳۸۹)؛ بنابراین، احتمال اینکه این افراد نارضایتی بدنی و درنتیجه نارضایتی از خود را تجربه کنند، زیاد خواهد بود.

در تبیین دیگری از این یافته می‌توان به مباحث اجتماعی‌فرهنگی اشاره کرد که دربارۀ ظاهر و بدن وجود دارد و مملو از پیام‌هایی است که زیبایی زنان و جذابیت آنها را با مناسب و کافی‌بودن برابر می‌کند (اوگل و دامهورست[36]، ۲۰۰۵). کانال بروز این فشارها که فشارهای هنجاری نامیده می‌شود، بافت و وضعیت اجتماعی‌فرهنگی (گیملین[37] و همکاران، 2006)، خانواده و دوستان، استانداردهای زیبایی در جامعه و تبلیغات رسانه‌ای است (ادلمن و روگی[38]، ۲۰۰8) که به ایجاد بستری منجر می‌شود که جذابیت ظاهری را ارزش برای زنان تلقی می‌کند و در این بستر، مقدمات نگرانی‌ دربارۀ ظاهر را فراهم می‌شود (کش و همکاران، 2004). تجربۀ ارزیابی ظاهری منفی ازسوی دیگران، نگرش فرد به ظاهر خود را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و همانند راه‌انداز عمل می‌کند. رویدادهای برانگیزانندۀ خاص مانند موقعیت‌هایی که فرد مجبور است در آن بدن خود را در معرض دید دیگران قرار دهد، این راه‌اندازها را فعال می‌کند. نگرانی شدید از ارزیابی منفی دیگران به نارضایتی از تصویر بدنی منجر می‌شود و شخص را با چالش احساس ارزشمندی یا نداشتن این احساس در جهان و قابل‌قبول یا غیرقابل‌قبول‌بودن ظاهرش روبه‌رو می‌کند. درنتیجه فرد ممکن است دچار نارضایتی از بدن خود شود. تداوم این نارضایتی نیز به پایین‌آمدن عزت‌نفس (کامیشیوا و همکاران ۲۰۰۸) و کاهش خودپندارۀ بدنی می‌انجامد.

نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد پذیرش خود به‌صورت مثبت و معناداری با نگرش به تصویر بدنی رابطه دارد. در تبیین این یافته که با یافته‌های پژوهش داکانالیس و همکاران (2020)، تیگمن، اندربرگ و براون (2020)، اسوامی و همکاران (2020)، گست و همکاران (2019)، رفلدر و همکاران (2013) و عباسی، بادامی و جلالی (1397) هم‌سو است، می‌توان گفت پذیرش خود، با ایجاد گرایش غیرقضاوتی به بدن و احساس های مرتبط به آن باعث ارتقای نگرش به تصویر بدنی می‌شود؛ چراکه پذیرش، خود شامل یک آگاهی غیرقضاوتی از خود و پذیرفتن فعالانۀ تجاربی از افکار، احساس‌ها و حس‌های بدنی به‌همان‌صورت است که اتفاق می‌افتند (هیز[39]، 2004). درواقع، پذیرش خود در مسیر مخالف نگاه قضاوتگرانه به تصویر بدنی حرکت می‌کند و نگرش به تصویر بدنی را با نگاهی شفقت‌آمیز به ویژگی‌های بدنی موجود ارتقا می‌دهد.

چون نگرش به تصویر بدنی، نوعی ارزیابی است که فرد از خودش به عمل می‌آورد و پذیرش خود پروسه‌ای روانی است که نتیجۀ این ارزیابی است، می‌توان نتیجه گرفت که اگر ارزیابی‌های فرد از بدن خود، بدون شرایط و بدون امتیاز، ثابت، غیرکاستنی و یکپارچه باشد، نگرش او به تصویر بدنی ارتقا پیدا خواهد کرد. به‌علاوه، نگرش فرد به تصویر بدنی در افراد خودپذیرفته باوجود فشارهای اجتماعی و نقص‌های ادراک‌شده تغییر نمی‌یابد؛ چراکه امروزه پذیرش خود شامل آگاهی ذهنی و واقع‌بینانه از نقاط ضعف و قوت خودمان است و معطوف به ارزشی از خود است که ماندگار، غیرقابل‌کاهش و یکپارچه است (شرر، 1949)؛ بنابراین، می‌توان با توقف خودانتقادی باوجود محدودیت‌ها، تلاش برای برطرف‌کردن آنها و تحمل خود باوجود کامل‌نبودن در بعضی زمینه‌ها، به پذیرش خود دست یافت و هم‌سو با ارزش‌های شخصی عمل کرد و استانداردهای شکنندۀ زیبایی و بی‌نقص‌بودن را نزد خود زیر سؤال برد.

در تبیین دیگری از این یافته می‌توان گفت آنچه در پذیرش خود، نگرش به تصویر بدنی را ارتقا می‌دهد، مرتبط با این آموزۀ الیس مبنی‌بر پذیرش خود باوجود تأییدنشدن ازسوی دیگران و تعیین‌نکردن هیچ معیار کلی برای خود است. به‌عبارتی، فقط افکار، احساس و رفتارهای ورای آدمی است که ارزیابی می‌شود (برنارد، 2014). پذیرش مشروط خود افراد را در معرض استانداردهای جامعه و دیگران از زیبایی قرار می‌دهد و رسیدن به آن معیارها را دلیل بر ارزشمندی افراد می‌داند و باعث ایجاد نگرشی متزلزل و غیرثابت به تصویر بدنی می‌شود. به‌عقیدۀ راجرز، زمانی که بچه‌ها با عشق و تأیید شرطی مراقبانشان رشد می‌کنند، زندگی‌شان متأثر از خواسته‌ها و انتظارات و توقعات مراقبانشان خواهد بود و این باعث می‌شود نگرش آنها دربارۀ خودشان هم شرطی باشد و علاوه‌براین، ارزیابی آنها دربارۀ ارزش خودشان مشروط باشد. پذیرش خود مشروط درمورد بدن، رسیدن به استانداردهای خاصی است که تعیین‌کنندۀ ارزش‌های فردی و گروهی جامعه است. پذیرش خود به‌صورت مشروط باعث می‌شود افراد برای اینکه از خود رضایت داشته باشند، قیدوشرط‌هایی تعیین کنند و هر لحظه این احساس را داشته باشند که در جای درستی نیستند و فقط درصورتی‌که ویژگی خاصی داشته باشند یا مطابق با اصولی خاص رفتار کنند، ارزشمند هستند. پذیرش اجتماعی و احساس ارزشمندی‌ای که در گرو آن احساس می‌شود، در جامعه‌ای که استانداردهای زیبایی در آن دائماً در حال تغییر است، نگرش به تصویر بدنی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و از متغیرهای پیش‌بین تمام انواع جراحی‌های زیبایی است (گنجی، امیرمظاهری و لبیبی، 1398). پذیرش بی‌قیدوشرط خود با عبور از قواعدی که فقط با جای‌گرفتن در آن فرد به احساس ارزشمندی می‌رسد، باعث احساس تعلق فرد به خود و ارتقای نگرش مثبت به تصویر بدنی و بدن به‌عنوان عضوی کارکردی (و نه شیءانگارانه) می‌شود. به‌عبارتی، پذیرش غیرشرطی که به پذیرش تجارب ذهنی خود بدون توجه به نگرش دیگران و یا قواعد و ارزش‌های درونی‌شدۀ محیط اجتماعی اشاره می‌کند (رحمانی، 1396)، باعث می‌شود افراد آن‌گونه که هستند، خود را بپذیرند و نگاه مثبتی به تصویر بدنی خود داشته باشند. سالانه سرمایه‌های زیادی در صنعت مد و زیبایی به جریان می‌افتد؛ بنابراین، رسیدن به حالت استغنای ناشی از پذیرش بی‌قیدوشرط خود، افراد را از این مسابقۀ نوین که با تبلیغات بی‌وقفۀ رسانه، فرهنگ و جامعه قوت گرفته است، دور می‌کند و با آزادکردن انرژی‌های روانی بلوکه‌شده در این مسیر به افراد درجهت رشد و ارتقای نگرششان به تصویر بدنی کمک می‌کند. افراد در طول شکل‌گیری هویت، زمانی که خود را بپذیرند و فریب شروط معیّن‌شدۀ جامعه درزمینۀ زیبایی را نخورند، در مسیر هویت شخصی به‌سمت اهداف اصیل خود قدم برمی‌دارند.

محدودیت‌ها: چون جامعۀ پژوهش دختران نوجوان شهر اصفهان بودند و نگرش به تصویر بدنی متغیری وابسته به فرهنگ است، باید در تعمیم نتایج آن احتیاط کرد. به‌علاوه، در این پژوهش از ابزار خودگزارشی برای اندازه‌گیری استفاده شد که ممکن است افراد به‌صورت آگاهانه یا ناآگاهانه سعی در مطلوب‌جلوه‌دادن خود کرده باشند. همچنین، متغیرهایی چون وضعیت اجتماعی‌اقتصادی و جنس کنترل نشد که این امر ممکن است تعمیم یافته‌های پژوهش را با محدودیت مواجه کند و بر نتایج پژوهش تأثیر بگذارد؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی برای تعمیم‌پذیری بیشتر، متغیرهایی چون وضعیت اجتماعی‌اقتصادی و جنس کنترل شود و علاوه‌بر پرسشنامه‌ها از مشاهده و مصاحبۀ بالینی برای پی‌بردن دقیق‌تر به نگرش افراد به تصویر بدنی استفاده شود.

پیشنهادها: باتوجه‌به تأیید اهمیت رابطۀ مؤلفه‌های مختلف بین‌فردی (سبک دلبستگی)، فردی (پذیرش خود) و فرهنگی‌اجتماعی (نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر) با نگرش به تصویر بدن در پژوهش حاضر، نتایج این پژوهش می‌تواند راهگشای پژوهشگران و درمانگران در طراحی درمان‌هایی باشد که مؤلفه‌های فردی و بین‌فردی و اجتماعی‌فرهنگی را هم‌زمان لحاظ می‌کنند. به‌علاوه، درزمینۀ نگرش به تصویر بدنی، باید متغیرهای سبک دلبستگی و نگرش فرهنگی‌اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود ازسوی مدارس، آموزشگاه‌ها، مراکز مشاوره و کلینیک‌های زیبایی مورد توجه قرار گیرد و به‌منظور ارتقای نگرش به تصویر بدنی در افراد، آموزش‌های لازم برای ارتقای روابط والد و کودک به‌منظور تقویت دلبستگی صورت بگیرد و تلاش رسانه‌ای و فرهنگی و آموزشی به‌منظور مبارزه با استانداردهای تحمیلی زیبایی و خودپذیری مشروط صورت بگیرد. همچنین، والدین و معلمان، خودْ به‌عنوان الگویی عمل کنند که متأثر از پیام‌های زیبایی نیست و با تقویت توجه به ابعاد غیرظاهری در افراد، به ارتقای نگرش به تصویر بدنی آنان کمک کنند. علاوه‌براین، به‌منظور ارتقای پذیرش بی‌قیدوشرط ظاهر خود در نوجوانان، طراحی برنامه‌های درسی با محوریت ارزش‌های غیرظاهری و ارج‌نهادن به الگوهای موفق و پایبند به این سبک زندگی پیشنهاد می‌شود تا باتوجه‌به اهمیت دورۀ نوجوانی و نقش نوجوانان در آینده‌سازی و به‌خصوص نقش دختران در ایفای نقش مادری در آینده، از بیماری‌ها و مخاطراتی که به‌دنبال نگرش منفی به تصویر بدنی به وجود می‌آید، پیشگیری شود.

 

[1] .Bienenfeld.

[2] . Griffiths, Williamson, Zucchelli, Paraskeva & Moss

[3] . Markey, Dunaev & August

[4] . Sarwer

[5] . Dohnt & Tiggemann

[6] . Comb & Mills

[7] . international society of aesthetic plastic surgery 

[8] . Kluck

[9] . Cooley, Toray, Wang & Valdez

[10] . Moharreri

[11] . Cassidy & Shaver

[12] . Ormsby, Owen, Bhogal

[13] . Valois,

[14] . You, Shin, Kim

[15] . Dorneles & Andrade

[16] .Vartanian

[17] . Shomaker & Furman

[18] . Grabe, Ward, Hyde

[19] . Thompson, Stice

[20] . Ryff

[21] . Bernard

[22] . Chamberlain & Haaga

[23] . Young

[24] . Wood-Barcalow, Tylka, Augustus-Horvath

[25] .Rodgers, Campagna,  Attawala

[26] . Fredrickson & Roberts

[27] . Multidimensional Body–Self  Relations Questionnaire (MBSRQ)

[28] . Cash

[29] . Wolff & Clark

[30] . Revised Adult  Attachment Scale (RAAS)

[31] . Sociocultural attitudes towards appearance scale-3

[32] . Heinberg, Thompson & Stormer

[33] . Sanchez-Carracedo

[34] . Unconditional Self-Acceptance Questionnaire (USAQ)

[35] . Chamberlain & Haaga

[36]. Ogle & Damhorst

[37]. Gimlin

[38]. Adelman & Ruggi

[39]. Hayes

 

[i] برای محاسبۀ سبک دلبستگی ایمن و پذیرش نامشروط نمرۀ کل متغیرهای سبک‌های دلبستگی و پذیرش خود گویه‌ها و مؤلفه‌های معکوس کدگذاری دوباره شدند.

احمدی، الهام؛ حمید، نجمه و مرعشی، علی (1398). اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی‌بر مهرورزی به دیگر پیروی و حساسیت به طرد در دختران دبیرستانی شهر اهواز. مجلۀ روانشناسی اجتماعی، 13، 52، 65-75.
اخوی ثمرین، زهرا؛ نوابی‌نژاد، شکوه؛ ثنایی ذاکر، باقر و اکبری، مهدی (1392). سبک‌های دلبستگی و میزان بخشودگی میان زنان متقاضی طلاق و زنان عادی. مجلۀ مطالعات اجتماعی و روانشناختی زنان، 11، 2، 55-82.
ادیبی سده، مهدی؛ علیزاده، مهستی و کوهی، کمال (1390). تبیین جامعه‌شناختی مدیریت بدن در میان زنان. مطالعات اجتماعی و روانشناختی زنان، ۹، 3، 59-84.
بایننفلد، دیوید (۱۳۹۱). نظریۀ روانپویشی. ترجمۀ عرب قهستانی، داود؛ ودایع خیری، فرزانه و ارین، سیروس. نشر رشد.
پاشا، غلامرضا؛ نادری، فرح و اکبری، شیوا (1388). مقایسۀ تصویر بدنی، شاخص حجم بدنی، سلامت عمومی و خودپنداره بین افرادی که جراحی زیبایی انجام دادند، افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد عادی شهرستان بهبهان. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد اهواز.
 پاکدامن، شهلا (1380). بررسی ارتباط بـین دلبـستگی و جامعـه‌طلبـی در نوجـوانی. رسالۀ دکتـری روان‌شناسی، دانشگاه تهران.
پورفراهانی، منیره؛ زمانی‌نیا، فاطمه؛ آرین مقدم، زهره و آقامحمدیان شعرباف، حمیدرضا (1397). اثربخشی گروه‌درمانی شناختی‌رفتاری هشت‌مرحله‌ای بر تن‌پنداره و تعهد زناشویی. آسیبشناسی، مشاوره و غنیسازی خانواده، 4(7)، 63-76.
پورشریفی، حمید؛ هاشمی، تورج و احمدی، محمد (1396). مقایسۀ مشکلات تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی و جسمانی در نوجوانان چاق و دارای وزن طبیعی با بررسی نقش تعدیل‌کنندگی فشار اجتماعی و فرهنگی برای کاهش وزن و تغییر بدنی. روانشناسی سلامت، 6(1)، 86-103.
چراغیان، حدیث؛ زارعی، محمد؛ حیدری، ناصر و حسینیان، سیمین (1395). رابطۀ خوددلسوزی و سلامت روان با نقش میانجی عزت‌نفس و تصویر بدنی در دانشجویان دختر. مطالعات زنان و خانواده، 4(2)، 33-56.
خورشیدی، فاطمه و فتحی اقدم، قربان (1397). رابطۀ خودکارآمدی عمومی و سبک‌های دلبستگی با تصویر بدنی دانش‌آموزان دختر. روانپرستاری، 6(1)، 25-33.   
دانش، سیمین و فروزنده، الهام (1397). پنج عامل بزرگ شخصیت و تصویر بدنی در متقاضیان عمل‌های جراحی زیبایی شهر اصفهان. روانشناسی و روانپزشکی شناخت، 5(1)، 115-128.
ذکایی، محمدسعید (1386). جوانان، بدن و فرهنگ تناسب. فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی، ۱، ۱، 117-141.
راحتی، الف. (1385). اثربخشی رویکرد شناختیرفتاری بر بهبود نارضایتی از تصویر بدنی دختران. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران.
رحمانی، احد (1396). مقایسۀ پذیرش خود و کیفیت رابطه با مادر در نوجوانان دارای تعارض بالا و پایین. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طبابایی.
رقیبی، مهوش و میناخانی، غلامرضا (1390). مدیریت بدن و ارتباط آن با تصویر بدنی و ادراک خود. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 12(4)، 72-81.
روشندل، زهرا؛ صبحی، ناصر و طیبی، افشین (1395). مقایسۀ طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه، نگرانی از تصویر بدنی و سبک اسناد در نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی و نوجوانان عادی. روانشناسی و روانپزشکی شناخت، 3(4)، 1-11.
زادحسن، زهره و سراج خرمی، ناصر (1395). رابطۀ نگرانی از تصویر بدنی، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و ناگویی خلقی با اضطراب اجتماعی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی. مجلۀ روانشناسی اجتماعی، 10(38)، 61-80.
سبزواری، پروانه؛ قنبری، سعید؛ نظربلند، ندا و لواف، هانیه (1397). رابطۀ عملکرد خانواده و تصویر بدنی در دختران نوجوان با نقش واسطه‌ای کمال‌گرایی. رویش روانشناسی، 7(9)، 31-50.
شیوندی، کامران؛ نعیمی، ابراهیم و فرشاد، محمدرضا (1395). ارائۀ مدل ساختاری خوددلسوزی و بهزیستی روان‌شناختی با میانجی عزت‌نفس و تصویر بدنی در دانشجویان دختر دانشگاه شیراز. مطالعات روانشناسی بالینی، 6(24)، 115-133.
صادقی، نگار؛ ایزانلو، بلال؛ فلاحتی، حوا و افتخاری، محمدرضا (1397). تأثیر فشارهای فرهنگی‌اجتماعی در شکل‌دهی به نارضایتی بدنی بین دختران نوجوان: بررسی نقش واسطه‌ای مقایسه و درونی‌سازی ایدئال‌های ظاهری. پوست و زیبایی، 9(4)، 248-260.
صیدی، محمدسجاد؛ رضایی، خدیجه و حسینی، ستاره (1398). بررسی نقش واسطه‌ای کیفیت زندگی خانوادگی در رابطۀ بین استرس والدگری و مشکلات رفتاری فرزندان. مجلۀ مطالعات روانشناسی تربیتی، 16(34)، 131-154.
عباسی، فرشاد؛ بادامی، رخساره و جلالی، داریوش (1397). تأثیر آموزش ذهن‌آگاهی و پذیرش بر نگرانی از تصویر بدنی، مهارت‌های ذهنی و عملکرد پرتاب آزاد در بازیکنان معلول رشتۀ بسکتبال. روانشناسی مثبت، 4(2)، 25-39.
عمیدی، مریم؛ غفرانی‌پور، فضل‌الله و حسینی‌پور، رضوان (1385). رابطۀ نارضایتی از تصویر ذهنی بدنی و نمایۀ تودۀ بدنی در دختران نوجوان. فصلنامۀ تحقیقات علوم رفتاری، 4(1 و 2)، 59-65.
فرهادی، مهرام؛ محققی، حسین و نسایی مقدم، بیان (1399). رابطۀ بین سبک‌های دلبستگی با مشکلات بین شخصی دانشجویان با نقش واسطه‌ای هوش هیجانی. مجلۀ علوم پزشکی رازی، 27(1)، 73-84.
کش، توماس. (1997). راهنمای تنانگاره )روانشناسی تصویر بدن). ترجمۀ نیلوفر رایگان. نشر دانژه.
کیوان‌آرا، محمود؛ ربانی، رسول و ژیان‌پور، مهدی (1389). قشربندی اجتماعی و اصلاح بدن. فصلنامۀ شورای فرهنگی و اجتماعی زنان. 12، 37، 74-98.
گنجی، مهدی؛ امیرمظاهری، امیرمسعود و لبیبی، مهدی (1398). تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی. مطالعات زن و خانواده، ۷(۱)، 205-245.
محمدپناه اردکان، عذرا؛ باباپور، جلیل و یوسفی، رحیم (1393). تعیین روایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ نگرش‌های فرهنگی‌اجتماعی درمورد ظاهر با استفاده از تحلیل عاملی. مجلۀ پوست و زیبایی، 5(۱)، 22-32.
محمدیان، سکینه؛ خدام، حمیرا و کاوه، محیا (1389). عوامل مرتبط با چاقی و افزایش وزن در دختران مقطع راهنمایی شهر گرگان. مجلۀ علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان، 3(12)، 57-62.
منافی، فاطمه و دهشیری، غلامرضا (1398). نقش انسجام و انعطاف‌پذیری خانواده و تنظیم عواطف در پیش‌بینی صمیمیت اجتماعی دانشجویان دختر. رویش روانشناسی، 8(9)، 209-216.
منیرپور، نادر؛ عطاری، بهناز و ضرغام حاجبی، مجید (1398). تبیین بخشش در سالمندان ازطریق قدردانی، شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی خود. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 10(39)، 123-156.
موسوی، سیدابولفضل؛ پورحسین، رضا؛ زارع مقدم، علی؛ موسویان حجازی، سیداحمد و گمنام، ‌اعظم (1395). تصویر بدن در دیدگاه‌ها و مکاتب روان‌شناسی. رویش روانشناسی، 5(2)، 209-236.
مؤمنی، مریم؛ قربانی، اعظم و حسن‌دوست، فاطمه (1395). پیش‌بینی‌کننده‌های نارضایتی از تصویر بدن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قزوین. روانپرستاری، 4(۱)، 28-37.
هاشمی، تورج و محمدپناه اردکان، عذرا (1397). نقش واسطه‌ای تصویر بدنی منفی و مکانیسم‌های دفاعی نوروتیک در رابطۀ صفات شخصیت و تمایل به جراحی زیبایی. فصلنامۀ پژوهشهای نوین روانشناختی، 13(52) 281-304.
یانگ، جفری؛ کلوسکو، ژانت و ویشار، مارجوری. (۱۳۹۶). طرحوارهدرمانی. ترجمۀ حمیدپور، حسن و اندوز، زهرا. نشر ارجمند.
Adelman, M. & Ruggi, L. (2008). The Beautiful and the Abject Gender, Identity and Constructions of the Body in Contemporary Brazilian Culture. Current Sociology, 56(4), 555-586.
Behzadi Pour, S., Pakdaman, S. & Besharat, M. (2010). Relationship between attachment styles and weight concern in adolescence girls. International Journal of Behavioral Sciences, 4(1), 69-74.
Bernard, E. M. (2014). The Strength of Self-Acceptance: Theory, Practice and Research. Springer: Nework Heidelberg Dordrecht London.
Carrarda, I., Rothenb, S. & Rodgersc, R. F. (2020). Body image and disordered eating in older women: A Tripartite Sociocultural model. Eating Behaviors,  38, 101412.
 
Cash, T. F. (1994). Body-image attitudes: Evaluation, investment, and affect. Perceptual and Motor Skills, 78(3), 1168-1170.
Cash, T. F. (1997). The body image workbook: An 8-step program for learning to like your looks. New Harbinger Publications, Inc.
Cash, T. F., Melnyk, S. E. & Hrabosky, J. I. (2004). The assessment of body-image investment: An extensive revision of the Appearance Sche- mas Inventory. International Journal of Eating Disorders, 35, 305–316.
Cassidy, J. & Shaver, P. (2008). Handbook of attachment: theory, research, and clinical applications. New York: Guilford Press.
Chamberlain, J. M. & Haaga, D. A. (2001). Unconditional self-acceptance and psychological health. Journal of Rational-Emotive and Cognitive-Behavior Therapy, 19(3), 163-176.
Collins, N. L. & Read, S. J. (1990). Adult attachment, working models, and relationship quality in dating couples. Journal of Personality and Social Psychology, 58(4), 644-663.
Comb, S., Mills, J. (2020). A systematic review on the effects of media disclaimers on youngwomen’s body image and mood. Body Image, 32, 34- 52.
Cooley, E., Toray, T., Wang, M. C., Valdez, N. N. (2008). Maternal effects on daughters' eating pathology and body image. Eating Behaviors, 9, 52-61.
Dakanalis, A., Favagrossa, L., Clerici, M., Volpato, C., Di Mattei, V. E., Riva, G., Madeddu, F., Zanetti, A. M. (2020). Body image dissatisfaction and eating disorder symptomatology: a latent structural equation modeling examination of moderators among adolescent girls. Child and Adolescent Psychiatry, 28(1), 1.
 Diedrichs Phillippa, C., Atkinson Melissa, J., Garbett Kirsty, M.M.Sc. & Leckie, G. (2021). Evaluating the “Dove Confident Me” Five-Session Body Image Intervention Delivered by Teachers in Schools: A Cluster Randomized Controlled Effectiveness Trial. Journal of Adolescent Health,  68(2), 331-341.
Dohnt, H. K. & Tiggemann, M. (2004). The development of perceived body size anddieting awareness in young girls. Perceptual and Motor Skills, 99(3), 790-792.
Dorneles de Andrade, D. (2010). On norms and bodies: findings from field research on cosmetic surgery in Rio de Janeiro, Brazil. Reprod Health Matters, 18(35), 74-83.
Emirtekina, E., Baltab, S., Suralc, İ., Kircaburund, K. & Griffithse, M. D. (2019). The role of childhood emotional maltreatment and body image. Psychiatry Research, 271, 634-63.
Fredrickson, B. L. & Roberts, T. A. (1997). Objectification theory: Toward understanding women's lived experiences and mental health risks. Psychology of Women Quarterly, 21(2), 173-206.
Gimlin, D. (2006). The absent body project: Cosmetic surgery as a response to bodily dys-appearance. Sociology, 40(4), 699-716.
Girarda, M., Rodgers, R. F., Chabrolaa, H. (2018). Prospective predictors of body dissatisfaction, drive for thinness, andmuscularity concerns among young women in France: A socioculturalmodel. Body Image, 26, 103-110.
Grabe, S., Ward, L. M., Hyde, J. S.(2008). The role of the media in body image concerns among women: a meta-analysis of experimental and correlational studies. Psychological Bulletin Journal, 134(3), 460-476.
Griffiths, C., Williamson, H., Zucchelli, F., Paraskeva, N. & Moss, T. (2018). A systematic review of the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) for body image dissatisfaction and weight self-stigma in adults . Contemporary Psychotherapy, 48 ,189-204.
Guest, E., Costa, B., Williamson, H., Meyrick, J., Halliwell, E. & Harcourt, D. (2019). The effectiveness of interventions aiming to promote positive bodyimage in adults: A systematic review. Body Image, 30, 10-25.
Hayes, S. C. (2004). Acceptance and commitment therapy:relational frame theory and the third wave of behavioral and cognitive therapy. Behavior therapy, 35(4), 639-665.
Heinberg, L. J., Thompson, J. K. & Stormer, S. (1995). Development and validation of the Sociocultural Attitudes Towards Appearance Questionnaire. International jornal of eating disorder, 17(1), 9-81.
Holmqvist Gattario, K. &  Frisén, A. (2019). From negative to positive body image: Men’s and women’s journeysfrom early adolescence to emerging adulthood. Body Image, 25, 53-65.
ISAPS surveys plastic surgeons. (2017). Throughout the world for statistics about the number click here to find a top quality surgeon today, By Japanese Society of Aesthetic Plastic Surgery (JSAPS) · Global Survey Press. 2017 Global Statistics. www. isaps. org.
Kamysheva, E., Skouteris, H., Wertheim, E. H., Paxton, S. J. & Milgrom, J. (2008). Examination of a multi-factorial model of body-related experiences during pregnancy: The relationships among physical symptoms, sleep quality, depression, self-esteem, and negative body attitudes. Body Image, 5(2), 152-163.
Kircaburun, K., Griffiths M. D. & Billieux, J. (2019). Childhood Emotional Maltreatment and Problematic Social Media Use Among Adolescents: The Mediating Role of Body Image Dissatisfaction. International Journal of Mental Health and Addiction, 18, 1536-1547.
Kluck, A. S. (2010). Family influence on disordered eating: The role of body image dissatisfaction. Body Image, 7, 8-14.
Lovering, M. E., Rodgers, R. F., George, J. E., Franko, D. L. (2018). Exploring the Tripartite Influence Model of body dissatisfaction inpostpartum women. Body Image, 24, 44-54.
Markey, C., Dunaev, J. & August, K. (2020). Body image experiences in the context of chronic pain: Anexamination of associations among perceptions of pain, bodydissatisfaction, and positive body image. Body Image, 32, 103-110.
Moharreri, F. (2011). On the relationship between perceived childhood/adolescent attachments and identity status in 15-17 years adolescents. Journal of Fundamentals of Mental Health, 12(4), 692-701.
Nerini, A., Matera, C. D. G., Cristian, P., Giulia, R. & Stefanile, C. (2019). Exploring the Links Between Self-Compassion, Body Dissatisfaction, and Acceptance of Cosmetic Surgery in Young Italian Women. Frontiers in Psychololoy, 10, 2698.
Ogle, J. P. & Damhorst, M. L. (2005). Critical refections on the body and related sociocultural discourses at the midlife transition: An interpretive study of women’s experiences. Journal of Adult Development, 12(1), 1-18.
Ormsby, H., Owen, A. L. & Bhogal, M. S. (2019). A brief report on the associations amongst social media use, gender, and body esteem in a UK student sample. Current Psychology: A Journal for Diverse Perspectives on Diverse Psychological Issues, 38(2), 303-307.
Orzolek‐Kronner, C. (2002). The Effect of Attachment Theory in the Development of Eating Disorders: Can Symptoms Be Proximity-Seeking?. Child and Adolescent Social Work Journal, 19(6), 421-35.
Raufelder, D., Waak, S., Melchior, A. & Itte, A. (2013). The Role of Sport Involvement and General Self-Worth in the Interplay between Body Dissatisfaction, Worry, and School Disaffection in Preadolescent Boys and Girls. Child Development Research, 1-10.
Rodgers, R., Campagna, J. & Attawala, R. (2019). Stereotypes of physical attractiveness and social influences:The heritage and vision of Dr. Thomas Cash. Body Image, 31, 273- 279.
Rousseau, A., Eggermont, S. & Frison, E. (2017). The reciprocal and indirect relationships between passive Facebook use, comparison on Facebook, and adolescents' body dissatisfaction. Computers in Human Behavior, 73, 336e344.
Sanchez-Carracedo, D., Barrada, J. R., Lopez-Guimerà, G. & et al. (2012). Analysis of the factor structure of the Socio cultural Attitudes towards Appearance Questionnaire (SATAQ-3) in Spanish secondary-school students through exploratory structural equation modeling. Body Image, 9, 163-71.
Sarwer, D. (2018). Body image, cosmetic surgery, and minimally invasive treatments. Body Image, 31, 302- 308.
Sheerer, E. T. (1949). An analysis of the relationship between acceptance of and respect for self and acceptance of and respect for others in ten counseling cases. Journal of Consulting Psychology, 13(3), 169-175.
Shomaker, L. B. & Furman, W. (2009).Interpersonal influences on late adolescent girls' and boys' disordered eating. Eating behavior, 10(2), 97-106.
Smitha, L., Diedrichsa, P. C., Bondb, R. & Harcourt, D. (2020). Psychological and sociocultural influences on body image amongmidlife women with and without a history of breast cancer: Testingthe Tripartite Influence Model of Body ImageHelena. Body Image, 35, 114-125.
Swami, V., Furnham, A., Horned, G., Stieger, S. (2020). Taking it apart and putting it back together again: Using Item PoolVisualisation to summarise complex data patterns in (positive) bodyimage research. Body Image, 34, 155-166.
Thompson, J. K. & Stice, E. (2001). Thin-ideal internalization: Mounting evidence for a new risk factor for body-image disturbance and eating pathology. Current Directions in Psychological Science, 10(5), 181-183.
Tiggemann, M., Anderberg, I., Brown, Z. (2020). Uploading your best self: Selfie editing and body dissatisfaction. Body Image, 33, 175-182.
Valois, D. D., Davis, C. G., Buchholz, A., Obeid, N., Henderson, K., Flament, M. & Goldfield, G. S. (2019). Effects of weight teasing and gender on body esteem in youth: A longitudinal analysis from the REAL study. Body Image, 29, 65-73.
Vartanian, L. R. , Hayward, L. E. (2020). Dimensions of internalization relevant to the identity disruption model of body dissatisfaction. Body Image, 32, 1-4.
Vartanian, L. R. (2009). When the body defines the self: Self-concept clarity, internalization, and body image. Journal of Social and Clinical Psychology, 28(1), 94-126.
Vartanian, L. R., Hayward, L. E., Smyth, J. M., Paxton, S. J., Touyz, S. W. (2018). Risk and resiliency factors related to body dissatisfaction and disordered eating: The identity disruption model. International of eating disorder, 51(4), 322-330.
Veisy, F., Ahmadi, M., Sadeghi, K. & Rezaee, M. (2018). The Psychometric Properties of Body Shape Questionnaire 8C in Women With Eating Disorders. Psychiatry and clinical psychology, 23(4), 480- 493.
Wolff, G. E. & Clark, M. M. (2001). Changes in eating self-efficacy and body image following cognitive˚behavioral group therapy for binge eating disorder: A clinical study. Eating Behaviors, 2(2), 97-1.
Wood-Barcalow, N. L., Tylka, T. & Augustus-Horvath, C. L. (2010). ‘But I like m body’: Positive body image characteristics and a holistic model for young adult women. Body Image, 7(2), 106-116.
You, S., Shin, K. & Kim, E. K. (2018). The effects of sociocultural pressures and exercise frequency on the body esteem of adolescent girls in Korea. Journal of Child and Family Studies, 27, 26-33.