Evaluation of the Relationship Job Insecurity & Socio-Economic Status (SES) with Sleep Quality with Mediating Role of Rumination & Moderating Role of Resilience, Social Support, & Job Control

Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D. Student in Industrial & Organizational Psychology, Faculty of Educational Science and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

2 Assistant professor of Psychology, Faculty of Educational Science and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

Abstract

Job insecurity and Socio-Economic Status (SES) can lead to the problems such as reduction of the quality of work, physical and mental illness, fatigue, & sleep disorders. Therefore, the aim of this study was to investigate the relationship of job insecurity & SES with sleep quality with mediating of rumination & moderating of resilience, social support, & job control. The sample of study was 259 employees who were selected using stratified random sampling. For collecting data were used job insecurity (Hellgren et al, 1999), SES (Ghodratnama, 2013), Pittsburgh sleep quality (Buysse et al, 1989), rominative responses (Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991), resilience (Connor-Davidson, 2003), social support (Wax et al, 1986), & job control (Adibi et al, 2011) questionnaires, & for analyzing data, were used structural equation modeling & hierarchical regression analysis (SPSS-24 & AMOS-24). The results indicated that rumination mediates the relation between job insecurity & sleep quality (p<0.05), resilience moderates the relation between rumination & sleep quality (p<0.01), & also, social support (p<0.01) & job control (p<0.05) moderate the relation between SES & sleep quality. Workplace conditions can affect employees’ sleep quality, therefore, it is recommended to managers that through increasing employees’ resilience & social support, & providing opportunity to control over job, provide context for reducing the negative effects of job insecurity, rumination, & unfavorable SES on employees’ sleep quality.

Keywords

Main Subjects


نااَمنی شغلی[1] یک عامل استرس‌زای شغلی است که به‌طور منفی بر زندگی شغلی کارکنان، عملکرد فردی و اثربخشی سازمانی اثر می‌گذارد (هوانگ و همکاران[2]، 2017) و می‌تواند پیامدهای منفی به‌دنبال داشته باشد (چیرامبولو و همکاران[3]، 2017) که یکی از مهم‌ترین این پیامدها، کاهش کیفیت خواب کارکنان است. نااَمنی شغلی، ترس کارکنان از ازدست‌دادن شغل و بیکارشدن‌ آنان است. این احساس ترس به‌عنوان یکی از منابع استرس، بر رفتارهای کارکنان تأثیر منفی می‌گذارد، سلامت جسمی و روانی آنان را به خطر می‌اندازد و به کاهش انگیزش شغلی منجر می‌شود. کارکنانی که احساس امنیت شغلی نمی‌کنند، اغلب تلاش کمتری برای رسیدن به مقاصد سازمانی از خود نشان می‌دهند؛ چراکه آنان گرایشی به صرف زمان و انرژی برای یک شغل نامطمئن ندارند (آکگوندوز و ارییلماز[4]، 2018؛ ضیاودینی و حسنی، 1391).

دو نوع نااَمنی شغلی وجود دارد؛ یکی نااَمنی شغلی کمّی که به حفظ یا ازدست‌دادن شغل شاغل اشاره دارد و کارکنانی که این نوع نااَمنی شغلی را تجربه می‌کنند، احساس می‌کنند که تداوم شغلی فعلی آنان تهدید شده است (نیسن و همکاران[5]، 2018) و دیگری، نااَمنی شغلی کیفی است که عبارت از نگرانی‌های مربوط به ‌احتمال کاهش کیفیت رابطۀ استخدامی شاغل در آینده، همچون بدترشدن وضعیت کاری، تنزل رتبه، نبود فرصت‌های ارتقای شغلی، افزایش‌نیافتن حقوق و نگرانی دربارۀ تناسب فرد‌ـ‌سازمان در آینده است (چیرامبولو و همکاران، 2017)؛ ازاین‌رو، می‌توان بیان داشت که نااَمنی شغلی کمّی، به ازدست‌دادن شغل شاغل اشاره دارد؛ اما در نااَمنی شغلی کیفی، کارکنان خیلی نگران ازدست‌دادن شغلشان نیستند؛ بلکه نگران این هستند که وضعیت کاری آنان ارزش خود را از دست بدهد (وان‌دنبروک و همکاران[6]، 2014).

یکی از پیامدهای نااَمنی شغلی، کاهش کیفیت خواب است (کیم و همکاران[7]، 2021؛ مگناسون هانسون و همکاران[8]، 2020). خواب[9] فرایندی فیزیولوژیکی است که بر سلامت جسمی و روانی بسیار تأثیرگذار است (نیلسون و همکاران[10]، 2004). خواب بی‌کیفیت و منقطع‌شده می‌تواند به بروز اختلالاتی در فرد ازجمله چاقی، اضطراب، ناراحتی‌های تنفسی و دردهای مزمن منجر شود (لگر و همکاران[11]، 2002). کاهش کیفیت خواب[12] به افت دقت و احتیاط در کار، ازبین‌رفتن زمان کاری و افزایش ضایعات منجر می‌شود (واهترا و همکاران[13]، 2006؛ ایهلبک و همکاران[14]، 2007؛ اریکسون و همکاران[15]، 2003). اختلال خواب می‌تواند باعث شود تا کارکنان وظایف شغلی‌شان را به‌درستی انجام ندهند، کیفیت و کمّیت عملکرد حرفه‌ای کاهش یابد، خطاهای حرفه‌ای و صدمات غیرحرفه‌ای نیز افزایش یابد. پژوهش‌های‌ انجام‌شده دراین‌زمینه نشان دادند نااَمنی شغلی تأثیر منفی و معناداری بر کیفیت خواب کارکنان می‌گذارد (کیم و همکاران، 2021؛ مگناسون هانسون و همکاران، 2020). همچنین، نشان داده شد پیش‌بینی کاهش حقوق و مشکلات اقتصادی که به‌دنبال آن ایجاد خواهد شد (از پیامدهای نااَمنی شغلی) به بروز مشکلات خواب در کارکنان منجر می‌شود (سالاس‌ـ‌نیکاس و همکاران[16]، 2020).

نااَمنی شغلی همچنین به بروز نشخوار فکری[17] در کارکنان منجر می‌شود و نشخوار فکری می‌تواند نقش مهمی در کاهش کیفیت خواب داشته باشد (کیویینگ و همکاران[18]، 2019). نشخوار فکری، نوعی افکار مقاوم و عودکننده دربارۀ یک موضوع معمول است. این نوع افکار، به‌طور غیرارادی به آگاهی شخص وارد می‌شوند و باعث منحرف‌شدن توجه شخص از موضوعات مدنظر و اهداف فعلی می‌شوند (جورمان[19]، 2006).

نشخوار فکری دو بُعد دارد که عبارت است از خودخوری[20] و تأمل[21] که خودخوری شکل انفعالی[22] و تأمل شکل فعال[23] نشخوار فکری است. استفاده از تأمل در وقایع نامطلوب زندگی، شخص را به‌سوی حل مسئله، قبل از غرق‌شدن در افکار منفی هدایت می‌کند. ازسوی‌دیگر، خودخوری ازطریق سرکوب شناخت‌های منفی دربارۀ وقایع نامطلوب زندگی باعث تشویق شخص برای فرار از مشکلات و تلاش‌های مقابله‌ای منفعلانه مانند اجتناب و انکار می‌شود. اشخاصی که در بُعد تأمل امتیاز بالایی دریافت می‌کنند، افرادی‌ هستند که با رویارویی و درگیرشدن در حل مسائل شناختی تلاش می‌کنند تا خلقشان را بالا ببرند و آن کسانی که گرفتار خودخوری هستند، به‌طرز منفعلانه‌ بر پیامد حاصل از مشکلاتشان تمرکز می‌کنند (میرندا و نولن‌ـ‌هوکسما[24]، 2007)؛ بنابراین، می‌توان انتظار داشت که نااَمنی شغلی باعث ایجاد نشخوار فکری در کارکنان می‌شود و نشخوار فکری نیز باعث کاهش کیفیت خواب می‌شود که در این رابطه نشخوار فکری می‌تواند نقش میانجی‌گر را ایفا کند.

در برخی پژوهش‌ها نشان داده شد بین نشخوار فکری و کیفیت خواب، رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد (یداللهی‌فر و همکاران، 1399؛ یو و همکاران[25]، 2021؛ مارینی و همکاران[26]، 2020؛ کلانسی و همکاران[27]، 2020؛ کیویینگ و همکاران، 2019). پژوهش‌ها نشان داده نشخوار فکری در رابطۀ منفی بین نااَمنی شغلی و کیفیت خواب، نقش میانجی‌گر را ایفا می‌کند (کیویینگ و همکاران، 2019) و به‌صورت جزئی رابطۀ بین وقایع استرس‌زای زندگی و کیفیت خواب را میانجی‌گری می‌کند (لی و همکاران[28]، 2019؛ دیو و همکاران[29]، 2020).

در رابطۀ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب، متغیرهایی وجود دارد که می‌تواند اثر منفی نشخوار فکری بر کیفیت خواب را خنثی کند یا به حداقل برساند. یکی از این متغیرها که می‌تواند در این رابطه نقش کاهنده را داشته باشد و این رابطه را تعدیل کند، تاب‌آوری[30] است. تاب‌آوری نتیجۀ پاسخ‌های سازش‌یافتۀ یک شخص، برای مقابله با وضعیت تهدیدکننده و ناتوانایی‌های شخصی برای موفق‌شدن و تسلط بر تهدیدها و خطرات است (اسکلونو[31]، 2018). در وضعیت پراسترس، افرادی که تاب‌آوری بیشتری دارند، از سلامت روانی بالاتری برخوردار هستند (آسموندسون و همکاران[32]، 2006؛ شجاع‌فرد و همکاران، 1393).

تاب‌آوری ازجمله نظریه‌های مهم در حیطۀ روان‌شناسی مثبت‌نگر است که به اهمیت تأثیرات هیجانات مثبت در زندگی می‌پردازد. طبق این نظریه، هیجانات مثبت به شکل‌گیری شناخت‌های کارآمد و مثبت منجر می‌شود؛ به‌نحوی‌که افراد نگاه مثبت‌تری به مسائل دارند و چالش‌ها و مشکلات زندگی‌شان را به‌طرز دیگری تعبیر و تفسیر می‌کنند (هنرمندزاده و سجادیان، 1395)؛ بنابراین، می‌توان بیان داشت که تاب‌آوری می‌تواند تأثیر منفی نشخوار فکری بر کیفیت خواب را کاهش دهد و به‌عنوان تعدیل‌کننده عمل کند. این موضوع در پژوهش‌ لی و همکاران (2019) و دیو و همکاران (2020) نشان داده شد.

یکی دیگر از متغیرهایی که می‌تواند بر کیفیت خواب کارکنان مؤثر باشد، وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی[33] آنان است (متیوز و همکاران[34]، 2018؛ اتیندل سوسو و همکاران[35]، 2018). وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی همچون تحصیلات، میزان درآمد، جنسیت، نژاد و وضعیت استخدام تأثیر بسیاری بر سلامتی انسان‌ها می‌گذارد و در افراد با وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی پایین، وضعیت بهداشتی مانند کیفیت خواب پایین‌تر است (پریرا و همکاران[36]، 2012). مولر و پارسل[37] در سال 1981 وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی را وضعیت نسبی یک خانواده یا شخص در مرتبۀ ساختار اجتماعی طبق دسترسی به ثروت، قدرت و وجهه و اعتبار تعریف کردند (جرلیو و همکاران[38]، 2012). به‌عبارتی‌دیگر، وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بیانگر دسترسی یک شخص به منابع مطلوب و دلخواه خود، کالا و مواد، شبکۀ دوستی، قدرت، پول، اوقات فراغت و تحصیلات است و رسیدن به این منابع است که به کامیابی فرد در جامعه و سازمان منجر می‌شود (سیراکیوس و همکاران[39]، 2012). در دو پژوهشی که در سال 2018 انجام شد، نشان داده شد بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد؛ به‌طوری‌که هرچه وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی افراد بهتر شود، کیفیت خواب آنان نیز بالاتر می‌رود (متیوز و همکاران، 2018؛ اتیندل سوسو و همکاران، 2018).

در این پژوهش، حمایت اجتماعی[40] و کنترل شغلی[41] به‌عنوان متغیرهای کاهش‌دهندۀ رابطۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد بر کیفیت خواب مطرح‌ شده‌اند. حمایت اجتماعی عبارت از ارتباط با دیگران شامل دوستان، همکاران و خانواده، و دریافت کمک و حمایت از آنان است. حمایت اجتماعی یکی از مؤثرترین روش‌هایی است که ازطریق آن می‌توان با مشکلات سازگار شد و با مسائل استرس‌زا کنار آمد و آنها را تعدیل کرد (کیم و همکاران[42]، 2008). نشان داده شده است حمایت اجتماعی باعث کاهش اختلالات خواب می‌شود (پان و همکاران[43]، 2019) و افرادی که از حمایت اجتماعی پایینی برخوردارند، در مواجهه با استرس بالا کیفیت خواب ضعیفی دارند؛ اما حمایت اجتماعی بالا، تأثیر معناداری بر رابطۀ بین استرس بالا و کیفیت خواب نداشت (پاو و همکاران[44]، 2017)؛ بنابراین، می‌توان انتظار داشت که حمایت اجتماعی می‌تواند رابطۀ منفی وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد [که خود یک عامل استرس‌زاست] با کیفیت خواب را تعدیل کند.

کنترل شغلی به کنترل فرآیندهای شغلی یعنی توانایی تصمیم‌گیری و فرصت اعمال میزان کنترل بر کار با هدف به‌انجام‌رساندن آن اشاره دارد (لوولاس و همکاران[45]، 2007). بنابه گفتۀ جکسون، وال، مارتین و دیویدز[46] کنترل شغلی دارای دو مؤلفۀ کنترل زمان کار[47] و کنترل روش کار[48] است (جکسون و همکاران، 1993). پژوهشگران زیادی به این نتیجه رسیدند که کارکنانی که در کار خود از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند، بیشتر از سایر کارکنان می‌توانند شغل خود را اصلاح کنند یا تغییر دهند (ایلگن و هولنبک[49]، 1992؛ استاو و بوتگر[50]، 1990).

در پژوهشی نشان داده شد کنترل شغلی در بهبود کیفیت خواب مؤثر است (سندبرگ و همکاران[51]، 2016)؛ بنابراین، می‌توان گفت در وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد، افرادی که کنترل شغلی بالایی دارند، از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستند؛ پس کنترل شغلی می‌تواند در این رابطه نقش کاهنده یا تعدیل‌کننده را ایفا کند.

مرور پیشینۀ پژوهشی نشان داد پژوهش‌های بسیاری درزمینۀ کیفیت خواب انجام شده است؛ زیرا اختلالات خواب در میان قشر شاغلان بسیار شایع و یکی از مشکلات مهم سلامت و بهداشت کارکنان است و این اختلالات می‌تواند تأثیرات منفی زیادی را برای کارکنان و سازمان  داشته باشد؛ بنابراین، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کاهش یا افزایش کیفیت خواب کارکنان بسیار حائز اهمیت است. متغیرهایی که می‌تواند به ایجاد اختلالات خواب منجر شود، عبارت ‌است از نااَمنی شغلی، نشخوار فکری و وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی که جزء عوامل ایجادکنندۀ استرس و اضطراب هستند؛ بنابراین، توجه به این مسائل در میان کارکنان بسیار لازم و ضروری است؛ اما تاکنون هیچ پژوهشی در ایران انجام نشده است که رابطۀ بین دو متغیر نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب را بررسی کند. همچنین، در پژوهش حاضر نشخوار فکری در رابطۀ بین نااَمنی شغلی و کیفیت خواب به‌عنوان میانجی در نظر گرفته شده است که تاکنون هیچ پژوهشی در ایران چنین رابطه‌ای را بررسی نکرده است.

علاوه‌براین، در رابطۀ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب یک تعدیل‌کننده به نام تاب‌آوری در نظر گرفته شده است که مرور پیشینۀ پژوهشی نشان داد تاکنون در ایران چنین رابطه‌ای بررسی نشده است. همچنین، دربارۀ بررسی رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب پژوهش‌های زیادی انجام نشده است و آنچه تاکنون پژوهشگران این عرصه از آن غافل شده‌اند، بررسی متغیرهایی است که می‌تواند اثر منفی وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد را بر کیفیت خواب خنثی کند یا به حداقل برساند؛ بنابراین، در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب دو تعدیل‌کننده به نام حمایت اجتماعی و کنترل شغلی در نظر گرفته شد که تاکنون در داخل و خارج کشور چنین رابطه‌ای بررسی نشده است. بررسی‌نشدن روابط یادشده ازجمله نقطه‌ضعف‌های پژوهش‌های پیشین و جزء نوآوری‌های این پژوهش است؛ ازاین‌رو، براساس اهمیت مقولۀ خواب و تأثیر آن بر کیفیت زندگی شخصی و شغلی کارکنان، در پژوهش حاضر الگویی از اثر نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر کیفیت خواب، با لحاظ‌کردن نشخوار فکری به‌عنوان متغیر میانجی، و تاب‌آوری، حمایت اجتماعی و کنترل شغلی به‌عنوان متغیرهای تعدیل‌گر طراحی شده است.

براساس الگوهای پیشنهادی پژوهش که در شکل 1 و 2 نشان داده شده است، اهداف پژوهش حاضر، آزمودن فرضیه‌های زیر است:

فرضیۀ نخست: بین نااَمنی شغلی با کیفیت خواب رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد.

فرضیۀ دوم: نشخوار فکری نقش متغیر میانجی را بین نااَمنی شغلی و کیفیت خواب ایفا می‌کند.

فرضیۀ سوم: تاب‌آوری، رابطۀ نشخوار فکری با کیفیت خواب را تعدیل می‌کند.

 

 

 

فرضیۀ چهارم: حمایت اجتماعی، رابطۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب را تعدیل می‌کند.

فرضیۀ پنجم: کنترل شغلی، رابطۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب را تعدیل می‌کند.

 

 

 

روش

پژوهش حاضر توصیفی و از نوع رابطه‌ای است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان ستادی و صف یک شرکت صنعتی در اهواز بود که تعداد این جامعه در سال 1399 برابر با 548 نفر بود. برای اندازه‌گیری حداقل حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که براساس این فرمول، حداقل حجم نمونه برابر با 226 نفر به دست آمد. سپس نمونه ازطریق نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای و باتوجه‌به تعداد افراد در هر واحد انتخاب شد. کارکنانی که انتخاب شدند، مدرک تحصیلی دیپلم یا بالاتر از آن داشتند و سابقۀ خدمت آنان بیش از یک سال بود.

ابزار پژوهش: برای کسب داده‌های موردنیاز از پرسشنامه‌های زیر استفاده شد و برای کسب اطمینان بیشتر، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه‌ها را ده متخصص تأیید کردند.

1- پرسشنامۀ نااَمنی شغلی[52]: سؤالات این پرسشنامه از پژوهش هلگرن، اسورک و ایساکسون[53] (1999) اقتباس و ترجمه شده است. این پرسشنامه هفت سؤال دارد که سه سؤال آن نااَمنی شغلی کمّی و چهار سؤال آن نااَمنی شغلی کیفی را سنجش می‌کند. سؤالات این پرسشنامه براساس طیف لیکرت پنج‌درجه‌ای از خیلی کم تا خیلی زیاد تنظیم شده است (سیاوشی و عصمتی مقدم، 1398). در پژوهش هلگرن و همکاران در سال 1999 پایایی سه سؤال مربوط به نااَمنی شغلی کمّی و کیفی ازطریق آلفای کرونباخ به‌ترتیب برابر با 75/0 و 79/0 به دست آمد (هلگرن و همکاران، 1999). در پژوهش حاضر پایایی کل این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 86/0 و پایایی سؤالات نااَمنی شغلی کمّی و کیفی نیز به‌ترتیب برابر با 76/0 و 81/0 به دست آمد.

2- پرسشنامۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی[54] قدرت‌نما (1392): برای سنجش وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی عموماً از پرسشنامۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی قدرت‌نما (1392) استفاده می‌شود که چهار مؤلفۀ میزان درآمد، طبقۀ اقتصادی، تحصیلات و وضعیت مسکن و مجموعاً شش سؤال جمعیت شناختی و پنج سؤال اصلی دارد. سؤالات جمعیت‌شناختی شامل جنسیت، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، شاغل‌بودن (بله یا خیر) و نوع شغل است و دو نمونه از سؤالات اصلی نیز عبارت است از: «اگر مردم را به پنج طبقۀ اقتصادی تقسیم کنند، خانوادۀ خود را در کدام طبقه جای می‌دهید؟» و «اگر شما (یا خانواده‌تان) مالک مسکن نیستید، توانایی مالی خود را برای خرید مسکن در چه حد می‌دانید؟». مقیاس اندازه‌گیری سؤالات در این پرسشنامه پنج‌درجه‌ای لیکرتی و روش امتیازگذاری به‌ترتیب از خیلی پایین (1) تا خیلی بالا (5) است (قدرت‌نما و همکاران، 1392). اسلامی و همکاران (1392) روایی صوری و محتوایی پرسشنامۀ مذکور را توسط 12 تن از متخصصین ورزشی تأیید کردند. همچنین، با استفاده از روش آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه را 83/0 به دست آوردند. در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 89/0 به دست آمد.

3- پرسشنامۀ کیفیت خواب پترزبورگ[55]: این پرسشنامه یکی از بهترین ابزارهایی است که درزمینۀ سنجش کیفیت خواب طراحی و ساخته شده است. این پرسشنامه را دکتر بایس و همکارانش[56] در سال 1989در مؤسسۀ روان‌پزشکی پیتسبورگ[57] ساختند. این پرسشنامه در اصل 9 گویه دارد؛ اما چون سؤال 5، خود شامل 10 گویۀ فرعی است، کل پرسشنامه 19 مؤلفه دارد که در یک طیف لیکرت 4درجه‌ای از 0 تا 3 نمره‌گذاری می‌شود. این پرسشنامه 7 زیرمقیاس دارد که عبارت است از: کیفیت ذهنی خواب[58]، تأخیر در به‌خواب‌رفتن[59]، مدت‌زمان خواب[60]، میزان بازدهی خواب[61]، اختلالات خواب[62]، استفاده از داروهای خواب‌آور[63] و اختلالات عملکردی روزانه[64]. در هر مقیاس نمرۀ فرد بین 0 تا 3 خواهد بود که بدین‌صورت تفسیر می‌شوند: 0=نبود مشکل خواب، 1=مشکل خواب متوسط، 2=مشکل خواب جدی، 3=مشکل خواب بسیار جدی و کسب نمرۀ کل بالاتر از 5 در کل پرسشنامه به‌معنی کیفیت خواب ضعیف است (بایس و همکاران، 1989).

دو نمونه از سؤالات این پرسشنامه عبارت ‌است از: «در طی ماه گذشته، چند بار برای به‌خواب‌رفتن داروی خواب‌آور یا آرام‌بخش مصرف کرده‌اید؟» و «در طی ماه گذشته، چند بار برای حفظ تمایل خود به انجام کارها مشکل داشته‌اید؟». بایس و همکاران انسجام درونی پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 به دست آوردند. در نسخۀ ایرانی این پرسشنامه، روایی 86/0 و پایایی 89/0 به دست آمد. ه‌مچنین، در پژوهشی دیگر پایایی پرسشنامه به‌روش آلفای کرونباخ، 46/0 و به‌روش تنصیف، 52/0 به دست آمد (حیدری و همکاران، 1389). در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 65/0 به دست آمد.

4- مقیاس پاسخ‌های نشخواری[65]: این مقیاس را که نوعی پرسشنامۀ خودآزمایی است، نولن هوکسما و مارو[66] (1991) طراحی کردند. در این مقیاس چهار نوع متفاوت از واکنش به خلق منفی ارزیابی می‌شود. پرسشنامۀ سبک‌های پاسخ[67] از دو مقیاس پاسخ‌های نشخواری و مقیاس پاسخ‌های منحرف‌کنندۀ حواس[68] ساخته شده است. مقیاس پاسخ‌های نشخواری شامل 22 ماده است که از پاسخ‌دهندگان خواسته می‌شود هرکدام را در مقیاسی از 1 (هرگز) تا 4 (اغلب اوقات) رتبه‌بندی کنند (ترینر و همکاران[69]، 2003). براساس شواهد تجربی، مقیاس پاسخ‌های نشخواری، پایایی درونی بالایی دارد. ضریب آلفای کرونباخ در دامنه‌ای از 88/0 تا 92/0 قرار دارد. پژوهش‌های گوناگونی نشان دادند همبستگی بازآزمایی برای مقیاس پاسخ‌های نشخواری 67/0 است (لامینت[70]، 2004). این مقیاس را برای نخستین بار باقری‌نژاد و همکاران در سال 1389 ترجمه کردند و در پژوهش آنان روایی این مقیاس نیز تأیید شد (باقری‌نژاد و همکاران، 1389).

اعتبار پیش‌بین مقیاس پاسخ‌های نشخواری در پژوهش‌های بسیاری بررسی و تأیید شده است. در پژوهشی که در سال 1399 انجام شد، پایایی به‌روش آلفای کرونباخ برای پاسخ‌های نشخواری 79/0، پاسخ‌های منحرف‌کنندۀ حواس 83/0 و برای کل مقیاس برابر با 86/0 به دست آمد (نیکوگفتار و سنگانی، 1399). در پژوهش حاضر پایایی بُعد پاسخ‌های نشخواری و پاسخ‌های منحرف‌کنندۀ حواس به‌روش آلفای کرونباخ به‌ترتیب برابر با 76/0 و 69/0 و همچنین، پایایی کل مقیاس برابر با 82/0 به دست آمد.

5- مقیاس تاب‌آوری کونور و دیویدسون[71]: این مقیاس را کونور و دیویدسون در سال 2003 با مرور منابع پژوهشی حوزۀ تاب‌آوری از سال 1979 تا 1991 طراحی کردند. بررسی خصوصیات روان‌سنجی این مقیاس در شش گروه جمعیت عمومی، مراجعه‌کنندگان به بخش مراقبت‌های اولیه، بیماران سرپایی روان‌پزشکی، بیماران با مشکل اختلال اضطراب فراگیر و دو گروه از بیماران دارای استرس پس از سانحه ارزیابی شد. این مقیاس شامل 25 ماده است که متغیر تاب‌آوری را در طیف پنج‌درجه‌ای لیکرت کاملاً نادرست (0)، به‌ندرت درست (1)، گاهی درست (2)، اغلب درست (3) و همیشه درست (4) می‌سنجد. حداقل و حداکثر نمرۀ تاب‌آوری پاسخ‌دهنده در این آزمون صفر و صد است. نتایج پژوهش‌های مقدماتی دربارۀ خصوصیات روان‌سنجی این مقیاس، روایی و پایایی آن را تأیید کرده است. همسانی درونی اعتبار بازآزمایی، روایی همگرا و واگرای مقیاس کافی گزارش شد (بشارت و عباس‌پور دوپلانی، 1389).

در ایران این مقیاس را محمدی (1384) هنجاریابی کرد. برای تعیین روایی این مقیاس، ابتدا همبستگی هر سؤال با امتیاز کل مقیاس محاسبه و سپس از روش تحلیل عامل استفاده شد. با محاسبۀ همبستگی هر نمره با نمرۀ کل به‌جز سؤال سوم، ضریب‌های بین 41/0 تا 64/0 به دست آمد. سپس سؤالات مقیاس به‌روش مؤلفه‌های اصلی تحلیل عامل شد.

پیش از استخراج عوامل براساس ماتریس همبستگی سؤالات، دو شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت[72] محاسبه شد. مقدار KMO برابر با 87/0 و مقدار خی‌دو در آزمون کرویت بارتلت برابر با 28/5556 بود که هر دو شاخص کفایت شواهد برای انجام تحلیل عامل را نشان دادند. پایایی این مقیاس ازطریق روش آلفای کرونباخ برابر با  89/0 حاصل شد (محمدی، 1384). در پژوهشی دیگر نیز پایایی به‌روش آلفای کرونباخ برابر با 89/0 و روایی به‌روش تحلیل عامل نیز برابر با 87/0 گزارش شد (کردمیرزانیکوزاده، 1388). در پژوهش حاضر نیز پایایی این مقیاس ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 77/0 به دست آمد.

6- پرسشنامۀ حمایت اجتماعی[73]: این پرسشنامه را واکس و همکاران[74] در سال 1986 بر مبنای تعریف کوب[75] از حمایت اجتماعی ساختند. بنابه تعریف کوب، حمایت اجتماعی به میزان برخورداری از محبت، مساعدت و توجه اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد اشاره دارد. این پرسشنامه 23 سؤال و سه خرد‌مقیاس حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت دیگران دارد. نمره‌گذاری سؤالات ۳، ۱۰، ۱۳، ۲۱ و 22 به‌شکل معکوس است. دو نمونه از سؤالات این پرسشنامه عبارت‌ است از: «خانواده‌ام برای من حرمت فراوانی قائل هستند» و «اگر فردا بمیرم، افراد کمی برای من احساس دلتنگی می‌کنند». ابراهیمی قوام در سال 1370 در پژوهش خود، سیستم نمره‌گذاری این پرسشنامه را به 0 و 1 تغییر داده و دلیل این کار را استفاده از آلفای کرونباخ ذکر کرده است (همتی‌راد و سپاه منصور، 1387). پایایی این پرسشنامه در پژوهشی در نمونۀ دانشجویی در کل مقیاس 1/91 و در نمونۀ دانش‌آموزی 1/71 و در آزمون مجدد در دانش‌آموزان پس از شش هفته 1/81 به دست آمد (ابراهیمی قوام، 1370). در پژوهشی دیگر، ضرایب پایایی درونی این آزمون 1/66 محاسبه شد (شه‌بخش، 1390). در پژوهشی دیگر ضریب آلفای محاسبه‌شده برای این پرسشنامه 1/74 بود (خباز و همکاران، 1390). در پژوهش حاضر نیز پایایی این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 79/0 به دست آمد.

7- پرسشنامۀ کنترل شغلی[76]: این پرسشنامه را ادیبی، گل‌پرور و مصاحبی (1390) برای اندازه‌گیری کنترل شغلی، با استفاده از پیشینۀ پژوهش (دانییلز و هاریس[77]، 2005؛ باباکیوس و همکاران[78]، 2009) درقالب پنج سؤال با مقیاس پاسخ‌گویی پنج‌درجه‌ای (کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم) طراحی کردند. این پنج سؤال میزان کنترل ادراک‌شدۀ کارکنان بر امور کاری، روش‌های انجام کار، سیاست‌های انجام امور و خودمختاری ادراک‌شده در حین کار را می‌سنجد. دو نمونه از سؤالات این پرسشنامه عبارت‌ است از: «کنترل کاملی روی اموری دارد که در یک روز کاری‌ام باید انجام دهم» و «کنترل کاملی روی سیاست‌هایی دارم که در انجام امور و کارها باید در پیش بگیرم». روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه براساس تناسب میان ظاهر و محتوای سؤالات با پدیدۀ کنترل را دو تن از متخصصان بررسی کردند و برای تطابق نهایی در اختیار متخصص دیگری قرار گرفت تا دوباره بررسی شود. روایی سازۀ پرسشنامه ازطریق تحلیل عاملی اکتشافی و چرخش از نوع واریماکس، در دو مرحله یکی همراه با پرسشنامه‌های تقاضاهای شغلی[79]، عملکرد وظیفه[80] و ترک خدمت[81] و یک‌ بار هم به‌طور مستقل بررسی شد. نتایج حاصل از این تحلیل، 5 سؤال این پرسشنامه را به‌شکل مستقل و قابل‌تمییز بر عاملی مستقل (بارهای عاملی 57/0 تا 85/0) قرار داد. آلفای کرونباخ 5 سؤال نیز در پایان 7/0 به دست آمد (ادیبی و همکاران، 1390). در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 84/0 به دست آمد.

روش اجرا: برای شروع اجرا، در ابتدا مجوزهای موردنیاز از واحد مربوط دریافت شد. پیش از توزیع پرسشنامه‌ها این اطمینا‌ن‌خاطر به کارکنان داده شد که پاسخ‌های آنان کاملاً محرمانه خواهد ماند و از پاسخ‌های آنان صرفاً درراستای انجام پژوهش استفاده خواهد شد. سپس پرسشنامه‌ها با رضایت و همکاری سرپرستان و کارکنان در بین 300 نفر از بخش‌های سازمانی متفاوت توزیع شد. روش جمع‌آوری پرسشنامه‌ها به‌این‌شکل بود که پژوهشگر اکثر پرسشنامه‌ها را در همان موقع به شرکت‌کننده می‌داد و پس از پاسخ‌گویی آنها را جمع‌آوری می‌کرد و تعداد کمی از شرکت‌کنندگان هم به‌دلیل نداشتن زمان آزاد در محل کار، پرسشنامه‌ها را با خودشان می‌بردند و یکی دو روز بعد، آنها را به پژوهشگر تحویل می‌دادند. درمجموعف 300 پرسشنامه در بین شرکت‌کنندگان توزیع شد که از این تعداد تنها 259 پرسشنامه قابل‌استفاده بود. پژوهشگر پس از جمع‌آوری کامل پرسشنامه‌ها متعهد شد که گزارش حاصل از نتایج به‌دست‌آمده را به اطلاع شرکت‌کنندگان برساند. سپس اطالاعات به‌دست‌آمده از پرسشنامه‌ها با کمک نرم‌افزار SPSS و AMOS (نسخۀ 24) تجزیه‌وتحلیل شد.

بعد از جمع‌آوری داده‌ها و واردکردن آنها در نرم‌افزار SPSS نسخۀ 24، داده‌ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه‌وتحلیل شد. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی روابط سادۀ متغیرهای پژوهش و آزمون معناداری آن و نیز از تحلیل رگرسیون چندگانه به‌روش سلسله‌مراتبی برای بررسی نقش تعدیل‌کنندگی تاب‌آوری در رابطۀ نشخوار فکری و کیفیت خواب و نقش تعدیل‌کنندگی حمایت اجتماعی و کنترل شغلی در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب استفاده شد. برازش الگوی پیشنهادی ازطریق روش الگویابی معادلات ساختاری و اثرات غیرمستقیم با استفاده از روش بوت‌استراپ[82] در نرم‌افزار AMOS-24 سنجیده شد.

 

یافته‌ها

ویژگی‌های جمعیت‌شناختی نمونۀ این پژوهش، به‌این‌شرح است: 56/77درصد مرد، 27/70درصد متأهل، 08/20درصد از کارکنان دارای سابقۀ خدمت کمتر از پنج سال، 63/40درصد سابقۀ خدمت بین 6 تا 10 سال، 07/29درصد سابقۀ خدمت بین 11 تا 15 سال و 22/10درصد سابقۀ خدمت بیش از 16 سال، اکثریت کارکنان (39/57) دارای گروه سنی 35 تا 40 و 04/17درصد مدرک دیپلم و زیردیپلم، 77/21درصد مدرک فوق‌دیپلم، 63/46درصد مدرک لیسانس و 56/14درصد دارای مدرک فوق‌لیسانس و بالاتر بودند.

در جدول 1، میانگین، انحراف معیار و همبستگی‌های مربوط به متغیرهای پژوهش آورده شده است.

 

 

جدول 1. شاخص‌های توصیفی و همبستگی‌های مربوط به متغیرهای پژوهش

متغیرها

میانگین

انحراف معیار

1

2

3

4

5

6

7

نااَمنی شغلی

30/8

83/1

-

 

 

 

 

 

 

وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی

07/3

767/0

21/0-

-

 

 

 

 

 

کیفیت خواب

97/63

52/1

**43/0-

**59/0

-

 

 

 

 

نشخوار فکری

66/37

17/1

**47/0

*46/0-

**63/0-

-

 

 

 

تا‌ب‌آوری

19/26

47/0

*35/0

*41/0

**41/0

*43/0-

-

 

 

حمایت اجتماعی

18/56

07/1

*27/0-

*39/0

**52/0

*37/0-

33/0

-

 

کنترل شغلی

88/10

26/1

*40/0-

36/0

**40/0

36/0-

37/0

**40/0

-

                 n= 259                                             **p< 0.01                             *p< 0.05        

 

 

پیش از استفاده از الگوی معادلات ساختاری، پیش‌فرض نرمال‌بودن داده‌ها باید ازطریق آزمون کلموگروف‌ـ‌اسمیرنوف[83] بررسی شود. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد سطح معناداری برای همۀ متغیرها بیشتر از 05/0 است؛ ازاین‌رو، نرمال‌بودن توزیع داده‌ها تأیید می‌شود؛ بنابراین، می‌توان با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری به تحلیل فرضیه‌های پژوهش پرداخت.

یکی دیگر از پیش‌شرط‌های الگویابی معادلات ساختاری این است که پیش از آزمون الگو، نخست مفروضه‌های هم‌خطی‌بودن متغیرها و استقلال خطاها را بررسی کرد. نتایج نشان داد شاخص تحمل[84] برای متغیرهای پیش‌بین کمتر از 69/0، شاخص تورم واریانس[85] کمتر از 76/4 و مقدار شاخص دوربین

 

واتسون[86] برابر با 54/2 به دست آمد؛ بنابراین، مقادیر به‌دست‌آمده نشان داد از مفروضه‌های رگرسیون تخطی صورت نگرفته است و شرایط انجام آزمون به‌درستی رعایت شده است.

شاخص‌های برازندگی الگوی پیشنهادی و الگوی اصلاح‌شده در جدول 2 آورده شده است. در الگوی پیشنهادی مسیر خطاها به یک‌دیگر در نظر گرفته نشده بود؛ اما در الگوی اصلاح‌شده برای کم‌کردن شاخص‌های خطا و ارتقای برازش الگو مسیرهای خطا طبق منطق نظری به هم وصل شد. ضرایب مسیر الگوی نهایی این پژوهش در جدول 2 گزارش شده است. شاخص‌های الگوی اصلاح‌شده در جدول 2 نشان می‌دهد الگوی اصلاحی برازش خوبی دارد.

 

جدول 2: شاخص‌های برازش الگو

شاخص الگو

X2

X2/df

GFA

AGFA

NEI

CFI

IFI

TLI

RMSEA

الگوی پیشنهادی

11/127

17/5

87/0

87/0

86/0

86/0

84/0

76/0

158/0

الگوی اصلاح‌شده

56/20

29/1

88/0

90/0

92/0

91/0

91/0

87/0

056/0

 

ضریب مسیرهای مستقیم در الگو در جدول 3 ارائه شده است. نتایج مندرج در جدول 3 نشان می‌دهد مسیر اول (نااَمنی شغلی به کیفیت خواب) در سطح 01/0 و مسیر دوم (نااَمنی شغلی به نشخوار فکری) و مسیر سوم (نشخوار فکری به کیفیت خواب) در سطح 05/0 معنادار هستند؛ بنابراین، فرضیۀ اول پژوهش تأیید می‌شود.

 

 

جدول 3. بررسی مسیرهای مستقیم

مسیر

برآورد استاندارد

خطای معیار

نسبت بحرانی

p

نااَمنی شغلی به کیفیت خواب

43/0-

040/0

342/5

001/0

نااَمنی شغلی به نشخوار فکری

67/0

17/0

061/3

0148/0

نشخوار فکری به کیفیت خواب

48/0-

039/0

025/6

0356/0

 

 

 

 

 

 

در جدول 4 نتایج آزمون روابط غیرمستقیم ازطریق میانجی‌گری نشخوار فکری با استفاده از روش بوت‌استراپ نمایش داده شده است. باتوجه‌به نتایج مندرج در جدول 4، حدود بالا و پایین رابطۀ غیرمستقیم نااَمنی شغلی به کیفیت خواب ازطریق نشخوار فکری صفر را شامل نمی‌شود و همچنین، سطح معنی‌داری آنها کمتر از 05/0 است (05/0p<)؛ ازاین‌رو، این رابطۀ غیرمستقیم معنادار است؛ بنابراین فرضیۀ دوم نیز تأیید شد.

 

 

جدول 4: آزمون میانجی‌گری روابط غیرمستقیم به‌روش بوت‌استراپ

مسیر

داده

بوت

سوگیری

خطا

حد‌پایین

حد بالا

p

نااَمنی شغلی به کیفیت خواب ازطریق نشخوار فکری

0376/0

0369/0

0003/0-

0134/0

0045/0

674/0

019/0

 

جدول 5: نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش‌بینی کیفیت خواب براساس متغیرهای نااَمنی شغلی، نشخوار فکری و وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی

 

متغیرهای پیش‌بین

B

β

T

p

 

نااَمنی شغلی

15/0

18/0

28/3

001/0

 

نشخوار فکری

89/0

47/0

63/5

001/0

 

وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی

55/1

52/0

39/10

001/0

 

خلاصۀ مدل

R= 0.69

R2= 0.47

F= 24.96

p<0.01



همان‌گونه که در جدول 5 آمده است، متغیرهای نااَمنی شغلی، نشخوار فکری و وضعیت اجتماعی‌ـ‌ اقتصادی هر سه با هم می‌توانند 47درصد تغییرات کیفیت خواب را پیش‌بینی کنند. براین‌اساس، الگوی رگرسیونی معنادار است (01/0p<). گفتنی است که نمرۀ کل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با ضریب تأثیر 52/0 توان پیش‌بینی بیشتری برای کیفیت خواب دارد.

به‌منظور بررسی نقش تاب‌آوری در تعدیل رابطۀ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب و نقش حمایت اجتماعی و کنترل شغلی در تعدیل رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب از روش آماری تحلیل رگرسیون سلسله‌مراتبی تعدیل‌کننده استفاده شد. نتایج حاصل از این تحلیل‌های آماری در جدول‌های ۶ تا ۸ گزارش شده است.

پیش از انجام تحلیل رگرسیون، پیش‌فرض‌های آن تحلیل و بررسی شد. یکی از مفروضه‌های تحلیل رگرسیون چندگانه، استقلال متغیرهای مستقل و یا به‌عبارت‌دیگر، ارتباط‌نداشتن نمره‌های خطای متغیرهای مستقل با یکدیگر است. این مفروضه توسط آزمون دوربین واتسون بررسی می‌شود. اگر مقدار دوربین واتسون بین 5/1 تا 5/2 باشد، می‌توان استقلال مشاهدات را پذیرفت. مفروضۀ دوم این است که داده‌های پرت نداشته باشیم. یعنی داده‌ها بین مثبت/منفی سه انحراف معیار قرار داشته باشند و مفروضۀ سوم این است که متغیر ملاک، باید فاصله‌ای باشد (بشلیده، 1397) که در این پژوهش تمام مفروضه‌های ذکرشده بررسی و تأیید شد.

باتوجه‌به نتایج جدول 6، ضریب بتا مربوط به حاصل‌ضرب نشخوار فکری (مستقل) با تاب‌آوری (تعدیل‌‌گر)، ازلحاظ آماری معنی‌دار است (01/0>p)؛ بنابراین، تاب‌آوری می‌تواند رابطۀ نشخوار فکری با کیفیت خواب را تعدیل کند؛ ازاین‌رو، فرضیۀ سوم تأیید می‌شود. براساس نتایج این جدول، متغیر تاب‌آوری رابطۀ معنی‌داری با کیفیت خواب ندارد (441/0- = β، 05/0p>)؛ اما تعامل نشخوار فکری (مستقل) و تاب‌آوری (تعدیل‌گر) در پیش‌بینی کیفیت خواب معنی‌دار است (609/1= β، 01/0>p). همچنین، تعامل نشخوار فکری و تاب‌آوری به‌میزان 8/21درصد از واریانس کیفیت خواب را تبیین می‌کند. تعامل یادشده معنی‌دار است و نشان می‌دهد تأثیر نشخوار فکری بر کیفیت خواب در سطوح پایین و بالای تاب‌آوری متفاوت است.

نتایج ارائه‌شده در جدول 6 نشان می‌دهد تعامل نشخوار فکری و تاب‌آوری می‌تواند واریانس تبیین‌شدۀ متغیر کیفیت خواب را افزایش دهد. این بدان‌معناست که هرچه تاب‌آوری فرد بیشتر باشد، نشخوار فکری تأثیر منفی کمتری بر کیفیت خواب کارکنان می‌گذارد. به‌عبارت‌دیگر، هرچه تاب‌آوری بیشتر باشد، کیفیت خواب کارکنان بالاتر می‌رود و ازاین‌رو، تأثیر منفی نااَمنی شغلی ازطریق نشخوار فکری بر کیفیت خواب کارکنان کاهش می‌یابد و تاب‌آوری در این رابطه نقش متغیر کاهش‌دهنده یا تعدیل‌کننده را دارد.

 

 

جدول 6. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله‌مراتبی برای بررسی نقش تعدیلی تاب‌آوری در رابطۀ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب

متغیر ملاک: کیفیت خواب

 

متغیرهای پیش‌بین

B

S.E.

β

T

p

 

تاب‌آوری

389/0-

35/1

441/0-

48/0-

0/247

 

نشخوار فکری * تاب‌آوری

017/0

017/0

609/1

662/1

0/003

01/0 > p                         218/0 =R2                          450/0=R                       210/ 16=F  

 

باتوجه‌به نتایج جدول 7، ضریب بتا مربوط به حاصل‌ضرب وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی (مستقل) با حمایت اجتماعی (تعدیل‌گر)، ازلحاظ آماری معنی‌دار است (01/0>p)؛ بنابراین، حمایت اجتماعی می‌تواند رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب را تعدیل کند؛ پس فرضیۀ چهارم تأیید می‌شود. براساس نتایج این جدول، متغیر حمایت اجتماعی رابطۀ معنی‌داری با کیفیت خواب ندارد (410/0= β، 05/0<p اما تعامل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی (مستقل) و حمایت اجتماعی (تعدیل‌گر) در پیش‌بینی کیفیت خواب معنی‌دار است (004/0= β، 01/0>p). همچنین، تعامل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و حمایت اجتماعی به‌میزان 34درصد از واریانس کیفیت خواب را تبیین می‌کند. تعامل یادشده معنی‌دار است و نشان می‌دهد تأثیر وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر کیفیت خواب در سطوح پایین و بالای حمایت اجتماعی متفاوت است.

نتایج جدول 7 نشان می‌دهد تعامل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و حمایت اجتماعی توانسته واریانس تبیین‌شدۀ متغیر کیفیت خواب را افزایش دهد؛ بنابراین، حمایت اجتماعی می‌تواند رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد و کیفیت خواب را کاهش دهد؛ به‌طوری‌که کیفیت خواب، زمانی که وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی افراد بد است، در میان افراد با حمایت اجتماعی بالا در مقایسه با افرادی با حمایت اجتماعی پایین، بیشتر است. این بدان‌معناست که حمایت اجتماعی می‌تواند تأثیر منفی وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد را بر کیفیت خواب کاهش دهد و حمایت اجتماعی در این رابطه نقش متغیر کاهش‌دهنده را دارد.

 

 

جدول 7. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله‌مراتبی برای بررسی نقش تعدیلی حمایت اجتماعی در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب

متغیر ملاک: کیفیت خواب

 

متغیرهای پیش‌بین

B

S.E.

β

T

p

 

حمایت اجتماعی

601/0

736/0

410/0

725/0

379/0

 

وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی * حمایت اجتماعی

042/0

073/0

004/0

098/1

009/0

01/0 >                   p     341/0 =R2                                         305/0=R                        531/19=F

 

 

باتوجه‌به نتایج جدول 8، ضریب بتای مربوط به حاصل‌ضرب وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی (مستقل) با کنترل شغلی (تعدیل‌گر)، ازلحاظ آماری معنی‌دار است (05/0>p)؛ بنابراین، کنترل شغلی می‌تواند رابطۀ وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب را تعدیل کند؛ ازاین‌رو، فرضیۀ پنجم تأیید می‌شود. براساس نتایج این جدول، متغیر کنترل شغلی رابطۀ معنی‌داری با کیفیت خواب ندارد (083/0= β،5 0/0>p اما تعامل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی (مستقل) و کنترل شغلی (تعدیل‌گر) در پیش‌بینی کیفیت خواب معنی‌دار است (331/0= β، 01/0>p). همچنین، تعامل وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کنترل شغلی به‌میزان 16درصد از واریانس کیفیت خواب را تبیین می‌کند. تعامل یادشده معنی‌دار است و نشان می‌دهد تأثیر تقاضای وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر کیفیت خواب در سطوح پایین و بالای کنترل شغلی متفاوت است. نتایج جدول 8 نشان می‌دهد تعامل تقاضاهای وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کنترل شغلی توانسته واریانس تبیین‌شدۀ متغیر کیفیت خواب را افزایش دهد؛ بنابراین، کنترل شغلی می‌تواند رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد و کیفیت خواب را کاهش دهد؛ به‌طوری‌که کیفیت خواب، زمانی که وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی افراد بد است، در میان افراد با کنترل شغلی بالا در مقایسه با افرادی با کنترل شغلی پایین، بیشتر است. این بدان‌معناست که کنترل شغلی می‌تواند تأثیر منفی وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد را بر کیفیت خواب کاهش دهد و کنترل شغلی در این رابطه نقش متغیر کاهش‌دهنده را دارد.

 

 

جدول 8. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله‌مراتبی برای بررسی نقش تعدیلی کنترل شغلی در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب

متغیر ملاک: کیفیت خواب

 

متغیرهای پیش‌بین

B

S.E.

β

T

p

 

کنترل شغلی

649/0

920/2

083/0

167/0

701/0

 

وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی * کنترل شغلی

068/0

174/0

331/0

405/2

021/0

05/0 > p                                 163/0 =R2                        285/0=R                        593/6=F



براساس نتایج گزارش‌شده در جدول‌های 3، 4 و ۶ تا ۸ می‌توان نتیجه گرفت که تمامی فرضیه‌های این پژوهش (فرضیه‌های اول تا پنجم) تأیید شدند.

 

بحث و نتیجه‌گیری

هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی رابطۀ نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی با کیفیت خواب با نقش میانجی‌ نشخوار فکری و تعدیل‌کنندگی تاب‌آوری، حمایت اجتماعی و کنترل شغلی بود. همان‌طور که یافته‌ها نشان داد، رابطۀ نااَمنی شغلی و کیفیت خواب به‌صورت منفی و معنادار است؛ بنابراین، فرضیۀ اول پژوهش تأیید شد. این یافته با نتایج پژوهش‌هایی که دراین‌باره انجام شده، هم‌سو است (مگناسون هانسون و همکاران، 2020؛ سالاس‌ـ‌نیکاس و همکاران، 2020 و کیم و همکاران، 2021).

در تبیین این یافته می‌توان گفت نااَمنی شغلی به‌غیر از مشکلات مالی‌ای که ایجاد می‌کند، می‌تواند بر سلامتی نیز اثر منفی بگذارد. نااَمنی شغلی می‌تواند به بروز استرس، نگرانی و پریشانی در فرد منجر شود که این عوامل به‌میزان زیادی می‌تواند بر سلامتی تأثیر بگذارد. نااَمنی شغلی نوعی بی‌ثباتی است. این بدین‌معناست که کارکنان حرفه‌ای آن‌طوری که می‌خواهند، پیشرفت نمی‌کنند یا اینکه برای تشکیل خانواده، فرزنددارشدن، خرید مسکن، سفر و دیگر تفریحات و مسائل، باید خیلی صبر کنند و آنها را به تعویق بیندازند. همچنین، کارکنانی که در بیشترین و کمترین گروه سنی قرار دارند، بیشتر در معرض نااَمنی شغلی قرار دارند. گروه اول به‌دلیل سن بالا و گروه دوم به‌علت نداشتنِ دانش و تجربۀ لازم؛ بنابراین، نااَمنی شغلی می‌تواند به ناامیدی در کارکنان منجر شود که این ناامیدی می‌تواند سلامت جسمی و روانی کارکنان را تهدید کند. نااَمنی شغلی مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند. حقوق کم باعث می‌شود تأمین نیازهای بنیادین بسیار سخت شود. یعنی وقتی فرد می‌خواهد هزینه کند، دچار استرس می‌شود (جانگ و همکاران[87]، 2021).

ازسوی‌دیگر، گاه فرد کاری را دوست دارد، اما به‌دلیل نااَمنی شغلی و مشکلات اقتصادی مجبور است کار دیگری را انجام دهد. محیط‌های ناایمن و نامطلوب کاری و قراردادهای کاری بد نیز می‌تواند باعث اضطراب شود. اضطراب به‌دلیل قرارگرفتن طولانی‌مدت درمقابل استرس یا پیش‌بینی‌ها و انتظارات منفی دربارۀ آینده است. این هنگامی به وجود می‌آید که سطح کورتیزول خون برای زمان طولانی به‌طور چشم‌گیری افزایش پیدا کند. سطح بالای کورتیزول می‌تواند به ایجاد انواع بیماری‌ها، کاهش کیفیت یا اختلالات خواب و دیگر مشکلات مربوط به سلامتی منجر شود (محمود و همکاران[88]، 2021).

یافتۀ دیگر این پژوهش نشان داد نشخوار فکری به‌عنوان میانجی‌گر، نقش مؤثری در تبیین رابطۀ بین نااَمنی شغلی و کیفیت خواب دارد؛ ازاین‌رو فرضیۀ دوم نیز تأیید شد. این یافته با نتایج پژوهشی که کیویینگ و همکاران (2019) انجام دادند، هم‌سو است. در پژوهش تقریباً مشابهی نیز نشان داده شد نشخوار فکری رابطۀ بین وقایع استرس‌زای زندگی و کیفیت خواب را میانجی‌گری می‌کند (لی و همکاران، 2019). در پژوهش مشابه دیگری نیز نشان داده شد استرس ادارک‌شده و اضطراب به‌‌واسطۀ نشخوار فکری، رابطۀ منفی و معناداری با کیفیت خواب داشتند (دیو و همکاران، 2020).

در تبیین این یافته می‌توان گفت نااَمنی شغلی باعث می‌شود تا فرد در محل کار، انواع استرس‌ها را تحمل کند؛ زیرا بیکاری باعث می‌شود فرد دچار نگرانی شود که آیا از پس خرج و مخارج زندگی بر خواهد آمد یا نه که این امر فشار بیشتری را بر فرد وارد می‌کند. این احساس نگرانی و اضطراب، سلامت ذهنی و جسمی کارکنان را با مشکل روبه‌رو می‌کند و همچنین، احساس بیکاری، بی‌پولی، ازدست‌دادن جایگاه شغلی و اجتماعی و درحاشیه‌بودن در محیط کار عزت‌نفس فرد را تضعیف می‌کند. این حالت باعث می‌شود فرد خیلی زود احساس خستگی و فرسودگی کند. این ترس از طردشدن و تزلزل در کارکنانی که به بالاترین سطح موفقیت و ارتقا رسیده‌اند، بسیار بیشتر است. این کارکنان برای اینکه بتوانند شغل خود را حفظ کنند، شروع به پرکاری می‌کنند و دائم ذهن آنان مشغول است و وظایف و مسئولیت‌های سایرین و همچنین، وظایف و کارهایی را انجام می‌دهند که از آنان خواسته نشده است. این نوع از افراد در پشت این‌همه فعالیت، احساس نااَمنی شغلی‌شان را پنهان می‌کنند و ازاین‌رو بیشتر دچار استرس می‌شوند (کیویینگ و همکاران، 2019).

نااَمنی شغلی باعث می‌شود فرد در محیط کار، خوب عمل نکند و همیشه به این موضوع فکر کند که فردا کارم را دارم یا نه. این افکار همچون نواری که گیر کرده، در ذهن فرد بارها و بارها تکرار می‌شود و فرد بیش‌ازحد به وضعیت اقتصادی، شغلی، خانوادگی و اتفاقاتی که پیش خواهد آمد فکر می‌کند که درواقع این افکار برای او به نوعی وسواس تبدیل می‌شود (لی و همکاران، 2019). در این حالت، فرد دچار نشخوار فکری می‌شود (جیانگ و همکاران[89]، 2020) که: آیا اگر شغل دیگری انتخاب می‌کرد با وضعیت شغلی بهتری روبه‌رو نمی‌شد؟ و در آینده با مشکلات کمتری روبه‌رو نمی‌شد؟ آیندۀ شغلی او چیست؟ و سؤالاتی ازاین‌قبیل (روزنیوسکا و ریچتر، 2021). این نشخوار فکری دربارۀ اهداف زندگی و شغل، موجب مشکلاتی نظیر آشفتگی‌های خواب می‌شود. پس می‌توان گفت بنابه دلایل یادشده نااَمنی شغلی می‌تواند به ایجاد نشخوار فکری در کارکنان منجر شود و این نشخوار فکری نیز به‌نوبۀخود تأثیرات منفی زیادی بر ذهن وارد می‌کند که می‌تواند به بروز افسردگی، اضطراب و اختلالات خواب بیجامد (چریستی و هری‌جانتو[90]، 2021).  

یافتۀ دیگر این پژوهش این بود که تاب‌آوری رابطۀ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب را تعدیل می‌کند؛ بنابراین، فرضیۀ سوم نیز تأیید شد. این یافته با نتایج پژوهش لی و همکاران (2019) و دیو و همکاران (2020) هم‌سو و مشابه است. در تبیین یافتۀ این پژوهش می‌توان گفت نشخوار فکری، حالت خلقی شخص در پاسخ به ناراحتی، نگرانی‌ها و استرس‌ها و دربرگیرندۀ تمرکز منفعلانه و مکرر بر شکست‌ها، علائم پریشانی‌ها، علل و پیامدهای این علائم است که این امر سبب ایجاد خلق افسرده می‌شود که یک عامل مهم در بروز افسردگی است و همچنین، فرایندی کنترل‌پذیر و پایدار است؛ بنابراین، فردی که دچار نشخوار فکری است، افکاری تکرارشونده دربارۀ رویدادهای منفی زندگی و کار دارد که برایش اتفاق افتاده یا اینکه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد. این نوع افکار به برانگیختگی شناختی، عاطفی و فیزیولوژیکی منجر می‌شود.

برانگیختگی فیزیولوژیکی باعث می‌شود توجه به محرک‌های محیطی مثل سروصدای محیط پیرامون و محرک‌های جسمانی مثل افزایش تعداد ضربان قلب، میزان تنفس و نظایر این شود که پیامد همۀ اینها کاهش کیفیت خواب فرد است؛ ازاین‌رو، فرد تلاش می‌کند تا بخوابد و این تلاش برای خوابیدن این برانگیختگی را بیشتر می‌کند و باعث می‌شود مشکلات بیشتری برای خواب فرد به ‌وجود آید؛ اما کارکنانی که دارای سطوح بالای تاب‌آوری هستند، در وضعیت استرس‌آفرین، سخت و خطرزا از قابلیت‌های موجود در خودشان برای رسیدن به رشد و موفقیت زندگی شخصی‌شان استفاده می‌کنند و به این سختی‌ها و چالش‌های زندگی به‌عنوان فرصتی برای توانمندکردن خود نگاه می‌کنند و می‌توانند با موفقیت این سختی‌ها را پشت سر بگذارند؛ زیرا تاب‌آوری یعنی افزایش تحمل، پایداری و سازگاری فرد درمقابل وضعیت تهدیدکننده، خطرات و آسیب‌ها و همچنین، حضور سازنده و فعال شخصی در محیط است که درنهایت به محافظت از سلامت روانی و بهبود آن منجر می‌شود؛ بنابراین، افراد دارای سطوح بالای تاب‌آوری، نشخوار فکری کمتری خواهند داشت.

در اصل، تاب‌آوری به افراد کمک می‌کند تا با تعدیل و کم‌رنگ‌کردن عوامل استرس‌زا، میزان سلامت روانی کارکنان را تضمین ‌کنند و این نوع افراد نشخوار فکری کمتری دارند یا ممکن است اصلاً نداشته باشند؛ درنتیجه، این نوع کارکنان از کیفیت خواب بالاتری برخوردار هستند. تاب‌آوری به کارکنان کمک می‌کند تا با مشکلات و سختی‌های شغلی و زندگی مواجه شوند، بدون اینکه دچار مشکل یا آسیبی شوند. درعوض، این وضعیت چالش‌برانگیز را همچون فرصتی می‌بینند تا بتوانند خودشان و توانایی‌هایشان را رشد و ارتقا دهند. کارکنان با تاب‌آوری بالا، دربرابر ناملایمات زندگی و استرس، دارای کانون کنترل درونی هستند. آنان می‌توانند مسئولیت وضعیت و مشکلات را برعهده بگیرند. خودشناسی بالایی دارند و خوش‌بین هستند و از سلامت جسمی و روانی بالاتری نسبت به افراد با تاب‌آوری کم برخوردارند. درواقع، می‌توان گفت تاب‌آوری یک نوع توانایی و قابلیت مفید به حساب می‌آید.

یافتۀ دیگر پژوهش حاضر این است که در وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بد، کارکنانی که حمایت اجتماعی بیشتری نسبت به دیگر کارکنان دریافت می‌کنند، از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستند؛ بنابراین، فرضیۀ چهارم نیز تأیید شد. نتایج پژوهش متیوز و همکاران (2018) و اتیندل سوسو و همکاران (2018)‌ نشان داد بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. ازآنجاکه وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی ضعیف، عاملی استرس‌زاست، می‌توان به پژوهش پاو و همکاران (2017) اشاره کرد. در این پژوهش نشان داده شد کارکنانی که از حمایت اجتماعی پایینی برخوردارند، در مواجهه با استرس بالا از کیفیت خواب ضعیفی برخوردارند. متأسفانه دربارۀ بررسی نقش تعدیل‌کنندۀ حمایت اجتماعی در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب، پژوهش مشابهی یافت نشد.

در تبیین این یافته می‌توان گفت وضعیت بد اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر سلامت روانی افراد تأثیر می‌گذارد. کسانی که ازنظر اجتماعی و اقتصادی در سطح پایین هستند، اغلب نسبت به افراد دیگر حافظۀ کلامی، عملکرد اجرایی و سرعت پردازش اطلاعات در آنان بسیار ضعیف‌تر است (یانگ‌ـ‌می و سانگ‌ـ‌ایل[91]، 2020). افراد با وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی پایین، چون همیشه در تکاپو و تلاش هستند تا هزینه‌های زندگی خود را پرداخت کنند، ذهنشان به‌صورت مداوم مشغول است و استرس زیادی دارند و حتی به‌دلیل این مشغلۀ ذهنی، حافظۀ آنان نیز ضعیف می‌شود. درنتیجه، این افراد به‌دلیل استرس‌ها، مشکلات و درگیری‌های ذهنی که برای رفع گرفتاری‌ها و بدهی‌های زندگی خود دارند، اغلب در طول شبانه‌روز از خواب خوبی برخوردار نیستند. وضعیت بد اجتماعی‌ـ‌اقتصادی باعث ایجاد استرس و هیجانات منفی می‌شود که فرد را دچار ریسک گریز و بینش کوتاه‌مدت می‌کند.

هنگامی که وضعیت اجتماعی فردْ بد و سطح درآمد او کم باشد، هورمون کورتیزول که نوعی هورمون استرس است، افزایش می‌یابد یا به‌عبارتی‌دیگر، می‌توان گفت که وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف بر سلامت ذهن تأثیرات منفی می‌گذارد و ازاین‌رو، به بروز افسردگی، اضطراب و بیماری‌های ذهنی منجر می‌شود که تمام این موارد می‌توانند به‌نوبۀخود کیفیت خواب فرد را کاهش دهند؛ اما کارکنانی که دارای سطوح بالای حمایت اجتماعی هستند، مطمئن‌اند که در مواقع نیاز، خانواده، دوستان و همکاران و دیگر اطرافیان برای کمک به آنان حضور خواهند داشت و درنتیجه ممکن است رویدادهای استرس‌زا همچون وضعیت بد اقتصادی‌ـ‌اجتماعی را کمتر فشارزا تصور کنند و همچنین، کارکنانی که دارای میزان حمایت اجتماعی بالاتری هستند، می‌توانند به‌طور مؤثرتری با رویدادهای استرس‌آفرین مقابله کنند. در اصل، دریافت حمایت اجتماعی به شخص کمک می‌کند تا اثرات منفی وضعیت استرس‌زا را به‌طور مستقیم از بین ببرد یا حداقل آنها را کاهش دهد. دراین‌صورت، فشار وضعیت بد اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر فرد کاهش می‌یابد و فرد می‌تواند خواب بهتری داشته باشد.

یافتۀ دیگری که از این پژوهش به دست آمد، این بود که رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب توسط کنترل شغلی تعدیل می‌شود و درنهایت فرضیۀ پنجم نیز تأیید شد. در پژوهش ساندبرگ و همکاران (2016) نشان داده شد کنترل شغلی در بهبود کیفیت خواب مؤثر است؛ اما بررسی پیشینۀ پژوهشی نشان داد متأسفانه تاکنون پژوهشی انجام نشده است که نقش تعدیل‌گری کنترل شغلی را در رابطۀ بین وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی و کیفیت خواب بررسی کند.

در تبیین این یافته می‌توان گفت همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، کسانی که وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی خوبی ندارند، نسبت به سایرین با استرس بیشتری دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به‌دلیل مشکلاتی که در زندگی خود دارند، ذهن آنان مدام درگیر است و به‌دلیل این مشغلۀ ذهنی و یا برای برطرف‌کردن مشکلات مالی خود ممکن است به شغل دوم روی بیاورند. درنتیجه، خواب خوب و باکیفیتی نخواهند داشت؛ ازاین‌رو، در محل کار تمرکز کافی را برای انجام وظایفشان ندارند (پلتز و همکاران[92]، 2021)؛ اما باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده از این پژوهش، کنترل شغلی می‌تواند تأثیرات منفی وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی را بر کیفیت خواب کارکنان کاهش دهد و آن را تعدیل کند. همان‌طور که در مقدمه مطرح شد، کنترل شغلی تعریف دیگری هم دارد و آن توانایی تسلط بر محیط است و کارکنانی که دارای کنترل هستند، می‌توانند در هر شرایط متغیر و نامطلوبی همچون وضعیت بد اجتماعی‌ـ‌اقتصادی، وظایف خود را به‌درستی انجام دهند و بر وضعیت بد حاکم بر زندگی خود کنترل کامل را داشته باشند و نگذارند که وضعیت نامطلوب اجتماعی‌ـ‌اقتصادی زندگی‌شان، سلامتی و کیفیت کارشان را تحت‌الشعاع قرار دهد؛ ازاین‌رو، به نظر می‌رسد کنترل شغلی می‌تواند اثرات نامطلوب وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی بر کیفیت خواب را کاهش دهد یا حذف کند.

ازجمله محدودیت‌های پژوهش حاضر این است که اطلاعات به‌دست‌آمده به‌صورت مقطعی از بین کارکنان ستادی و صف یک شرکت صنعتی در اهواز به دست آمدند و نمی‌توان نتایج حاصل را به دیگر سازمان‌ها تعمیم داد. همچنین، به‌دلیل شرایط درون‌سازمانی امکان استفاده از مصاحبه وجود نداشت. علاوه‌براین، داده‌های این پژوهش ازطریق پرسشنامۀ خودگزارش‌دهی جمع‌آوری شدند؛ ازاین‌رو، ممکن است داده‌ها تحت‌تأثیر سوگیری‌های ناشی از تکمیل پرسشنامه قرار گرفته باشند. همچنین، به‌علت ماهیت رابطه‌ای پژوهش حاضر، نمی‌توان دربارۀ متغیرها نتیجه‌گیری علّی به دست آورد؛ بنابراین، باتوجه‌به محدودیت‌های ذکرشده پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی از چندین جامعۀ آماری برای نمونه‌گیری و از دیگر ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات مانند مصاحبه استفاده شود. همچنین، کارکنان قبل از پاسخ به سؤالات پرسشنامه‌ها، در موقعیت‌های اجتماعی و شغلی واقعی قرار بگیرند تا گزارش‌هایی که می‌دهند به‌شکل دقیق‌تر حالات و خصوصیات آنان را بیان کنند و همچنین برای بررسی علّیت، انجام مطالعات طولی توصیه می‌شود.

باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده از این پژوهش به مدیران و مسئولان پیشنهاد می‌شود که:

  • طول مدت قراردادهای شغلی را افزایش دهند و ازطریق بهبود مهارت‌های شغلی امکان اشتغال طولانی‌مدت را برای کارکنان فراهم کنند. همچنین، درصورت امکان برای ارتقای شغلی این کارکنان اقدام کنند.
  • شناسایی افراد دارای نشخوار فکری و طراحی مداخلات پیش‌گیرانۀ مبتنی‌بر کاهش نشخوار فکری موجب پیش‌گیری از بروز آشفتگی‌های خواب در افراد با امنیت شغلی پایین می‌شود.
  • برای افزایش تاب‌آوری در کارکنان به مهارت‌های افزایش‌دهندۀ تاب‌آوری همچون داشتن معنا در زندگی، معنویت، امید، مثبت‌اندیشی، عزت‌نفس، مهارت‌های حل مسئله، استدلال اخلاقی و مهارت‌های مدیریت هیجانی توجه کنند.
  • ازطریق توانمندسازی و افزایش استقلال و قدرت تصمیم‌گیری احساس کنترل را در کارکنان با امنیت شغلی بالا ببرند و از کاهش کیفیت خواب ممانعت کنند.
  • برای افزایش حمایت اجتماعی از کارکنان سازمان، برنامه‌های حمایتی مانند خدمات مالی و مشاوره‌ای تدوین کنند.

 

[1]. job insecurity

[2].  Huang et al.

[3]. Chirumbolo et al.

[4].  Akgunduz & Eryilmaz

[5]. Niesen et al.

[6]. Van den Broeck et al.

[7]. Kim et al.

[8]. Magnusson Hanson

[9]. sleep

[10]. Nilsson et al.

[11]. Leger et al.

[12]. sleep quality

[13]. Vahtera et al.

[14]. Ihlebaek

[15]. Eriksen et al.

[16]. Salas. Nicás et al.

[17]. Rumination

[18]. Qing et al.

[19]. Joormann

[20]. Brooding

[21]. Reflection

[22]. Passive form

[23]. Active form

[24]. Miranda & Nolen.  Hoeksema

[25]. You et al.

[26]. Marini et al.

[27]. Clancy et al.

[28]. Li et al.

[29]. Du et al.

[30]. Resilience

[31]. Scoloveno

[32]. Asmundson et al.

[33]. socio. economic status

[34]. Matthews et al.

[35]. Etindele Sosso et al.

[36]. Pereira et al.

[37]. Müller and Parcel

[38]. Jerliu et al.

[39]. Siracuse et al.

[40]. social support

[41]. job control

[42]. Kim et al.

[43]. Pan et al.

[44]. Pow et al.

[45]. Lovelace et al.

[46]. Jackson, Wall, Martin, & Davids

[47]. job timing control

[48]. job method control

[49]. Ilgen & Hollenbeck

[50]. Staw & Boettger

[51]. Sandberg et al.

[52]. job insecurity questionnaire

[53]. Hellgren, Sverke, & Isaksson

[54]. Socioeconomic Status questionnaire (SES)

[55]. Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI)

[56]. Buysse et al.

[57]. Pittsburgh

[58]. subjective sleep quality

[59]. sleep latency

[60]. sleep duration

[61]. habitual sleep efficiency

[62]. sleep disturbances

[63]. use of sleeping medication

[64]. daytime dysfunction

[65]. Rominative Responses Scale (RRS)

[66]. Nolen. Hoeksema & Morrow

[67]. Response Styles Questionnaire (RSQ)

[68]. Distracting Response Scale (DRS)

[69]. Treynor et al.

[70]. Luminet

[71]. Connor.  Davidson Resilience Scale (CD. R1S)

[72]. Bartlett’s Test of Sphericity

[73]. social support questionnaire

[74]. Wax et al.

[75]. Kob

[76]. Job control questionnaire

[77]. Daniels & Harris

[78]. Babakus et al.

[79]. job demands

[80]. task performance

[81]. turnover

[82]. Bootstrap method

[83]. Kolmogorov. Smirnov test

[84]. tolerance index

[85]. Variance Inflation Factor (VIF)

[86]. Durbin. Watson index

[87]. Jung et al.

[88]. Mahmoud et al.

[89]. Jiang et al.

[90]. Christy & Heryjanto

[91]. Young.  Mee & Sung.  il

[92].  Peltz et al.

ابراهیمی قوام، ص. (1370). بررسی اعتبار سه مفهوم منبع کنترل، عزت‌نفس و حمایت اجتماعی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روان‌شناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران.
ادیبی، ز.؛ گل‌پرور، م. و مصاحبی، م. (1390). نقش تعدیل‌کنندۀ کنترل شغلی در رابطۀ گران‌باری، ابهام و تعارض نقش با پیامدهای رفتاری مثبت و منفی. مجلۀ دانش و پژوهش در روان‌شناسی کاربردی، 12(1)، ۶۵-۵۴.
اسلامی، ا.؛ محمودی، ا.؛ خبیری، م. و نجفیان رضوی، م. (1392). نقش وضعیت اجتماعی‌ـ‌اقتصادی (SES) در انگیزۀ مشارکت شهروندان به ورزش‌های همگانی‌ـ‌تفریحی. مجلۀ پژوهش‌های کاربردی در مدیریت ورزشی، 2(3)، ۱۰۴-۸۹.
باقری‌نژاد، م.؛ صالحی فدردی، ج. و طباطبایی، م. (1389). رابطۀ بین نشخوار فکری و افسردگی در نمونه‌ای از دانشجویان ایرانی. مجلۀ مطالعات تربیتی و روان‌شناسی، 11(1)، ۳۸-۲۱.
بشارت، م. و عباس‌پور دوپلانی، ط. (1389). رابطۀ راهبردهای فراشناختی و خلّاقیت با تاب‌آوری در دانشجویان. فصلنامۀ یافته‌های نو در روان شناسی، (14)، ۱۲۴-۱۱۱.
بشلیده، ک. (1397). روش‌های پژوهش و تحلیل آماری مثال‌های پژوهشی با SPSS و AMOS (ویژۀ رشته‌های علوم انسانی). اهواز: انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز.
حیدری، ع.؛ احتشام‌زاده، پ. و مرعشی، م. (1389). رابطۀ شدت بی‌خوابی، کیفیت خواب، خواب آلودگی و اختلال در سلامت روان با عملکرد تحصیلی در دختران. مجلۀ زن و فرهنگ، 1(4)، ۷۶-۶۵.
خباز، م.؛ بهجتی، ز. و ناصری، م. (1390). رابطۀ حمایت اجتماعی و سبک‌های مقابله با تاب‌آوری در پسران نوجوان. فصلنامۀ روان‌شناسی کاربردی، 5(1)، ۱۲۳-۱۰۸.
سیاوشی، م. و عصمتی مقدم، م. (1398). بررسی تأثیر عدم امنیت شغلی بر ابعاد رفتار شهروند سازمانی (مورد مطالعه: پایگاه نهم شکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران). فصلنامۀ توسعۀ مدیریت منابع انسانی و پشتیبانی، 14(51)، ۲۲-۱.
شجاع‌فرد، ج.؛ پورصادق، ن.؛ شهرآشوب، ق. و زنگیشه، س. (1393). رابطۀ فرسودگی شغلی و تاب‌آوری در پرسنل فوریت‌های پزشکی شهر تهران. نشریۀ امداد و نجات، 6(2)، ۱۲-۱.
شه‌بخش، ا. (1390). بررسی و مقایسۀ رابطۀ بین ابعاد کمال‌گرایی، حمایت اجتماعی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان با سطوح بالا و پایین فرسودگی تحصیلی دانشگاه علامه طباطبایی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روان‌شناسی تربیتی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی.
ضیاودینی، و. و حسنی، ف. (1391). تأثیر عدم امنیت شغلی بر مؤلفۀ عوامل انسانی. کنفرانس ملی رفتار سازمانی در پرستاری، شیروان، ۱۳-۱.
قدرت‌نما، ا.؛ حیدری‌نژاد، ص. و داوودی، ا. (1392). رابطة وضعیت اقتصادی‌ـ‌اجتماعی با میزان فعالیت بدنی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. مجلۀ مدیریت ورزشی، 5(16)، ۲۰-۵.
کردمیرزانیکوزاده، ع. (1388). الگویابی زیستی‌ـ‌روانی‌ـ‌معنوی در افراد وابسته به مواد و تدوین برنامۀ مداخله برای ارتقای تاب‌آوری مبتنی‌بر روایت‌شناسی شناختی و روان‌شناسی مثبت‌نگر. رسالۀ دکتری تخصصی روان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
محمدی، م. (1384). بررسی عوامل مؤثر بر تاب‌آوری در افراد در معرض خطر سوء‌مصرف مواد. رسالۀ دکتری تخصصی روان‌شناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی.
نیکوگفتار، م. و سنگانی، ع. (1399). اثربخشی طرحوارۀ درمانی بر نشخوار فکری، احساس تنهایی عاطفی اجتماعی و سلامت عمومی زنان مطلقه. مجلۀ دانش و پژوهش در روان‌شناسی کاربردی، 21(2)، ۱۲-۱.
همتی‌راد، گ. و سپاه‌منصور، م. (1387). رابطۀ بین استرس و حمایت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه‌های تهران. مجلۀ اندیشه و رفتار در روان‌شناسی بالینی، 2(7)، ۸۶-۷۹.
هنرمندزاده، ر. و سجادیان، ا. (1395). اثربخشی مداخلۀ مثبت‌نگر گروهی بر بهزیستی روان‌شناختی، تاب‌آوری و شادکامی دختران نوجوان بی‌سرپرست. پژوهش‌نامۀ روان‌شناسی مثبت، 2(2)، ۵۰-۳۵.
یداللهی‌فر، س.؛ صادقی، ا. و شمسایی، ف. (1399). بررسی ارتباط نشخوار فکری با کیفیت خواب بیماران مبتلا به افسردگی اساسی. مجلۀ روان‌شناسی و روان‌پزشکی شناخت، 7(2)، ۳۶-۲۶.
Akgunduz, Y. & Eryilmaz, G. (2018). Does turnover intention mediate the effects of
job insecurity and co-worker support on social loafing?. International Journal of
Hospitality Management,
68, 41- 49.
Asmundson, G. J., Taylor, S., Bovell, C.V. & Collimore, K. (2006). Strategies for managing symptoms  of anxiety. Expert Review Neurotherapeutics, 6(2), 213-22.

Babakus, E., Yavas, U. & Ashill, N. (2009). The Role of Customer Orientation as a Moderator of the Job demand – burnout-Performance Relationship: A Surface- Level Trait Perspective. Journal of Retailing, 85, 480-482.

Buysse, D. J., Reynolds Iii, C. F., Monk, T. H., Berman, S. R. & Kupfer, D. J. (1989). The Pittsburgh sleep quality index: A new instrument for psychiatric practice and research. Psychiatry Research, 28(2), 193-21.

Chirumbolo, A., Urbini, F., Callea, A. & Talamo, A. (2017). The impact of qualitative job insecurity on identification with the organization. Swiss Journal of Psychology, 76(3), 117-23.
Christy, A. & Heryjanto, A. (2021). Effects of Job Insecurity, Work Stress, and Work-Family Conflict on
Turnover Intention with Burnout as a Mediating Variable
(Empirical Study: Employees of XYZ Company in Central Jakarta). Journal of Business & Applied Management, 14(2), 149-184.
Clancy, F., Prestwich, A., Caperon, L., Tsipa, A. & O’Connor, D. (2020). The association between worry and rumination with sleep in non-clinical populations: a systematic review and meta-analysis. Health Psychology Review, 14(4), 427- 448.
Connor, K. M. & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale (CD- Risk). Depression and Anxienty, 18, 76- 82 .
Daniels, K. & Harris, C. (2005). A daily diary Study of Coping in the Context of the Job demands- Control – Support Mode.  Journal of Vocational Behavior, 66, 219-237.
Du, Ch., Chong Hueh Zan, M., Jung Cho, M., Fenton, J., Ying Hsiao, P. & Hsiao, R. (2020).  Increased Resilience Weakens the Relationshipbetween Perceived Stress and Anxiety on SleepQuality: A Moderated Mediation Analysis of HigherEducation Students from 7 Countries. Clocks & Sleep, 2, 334- 353.
Eriksen, W., Bruusgaard, D. & Knardahl, S. (2003). Work factors as predictors of sickness absence: a three month prospective study of nurses' aides. Occupational and Environmental Medicine, 60(4), 271-8.
Etindele Sosso, F. A., Jagannath, A., Ferreira De Oliveira, F., Surani, S. R. & Mysliwiec, V. (2018). Influence of Socioeconomic Status and Stress Over Quality of Sleep. A Systematic Review, Preprints, 26(4), 23- 47.
Hellgren, J., Sverke, M. & Isaksson, K. A. (1999). Two dimensional approach to job insecurity: Consequences for employee attitudes and well-being. European Journal of Workand Organizational Psychology, 8(2), 179-95.
Huang, R. T., Sun, H. S., Hsiao, C. H. & Wang, C. W. (2017). Minimizing
counterproductive work behaviors: the roles of self-determined motivation and
perceived job insecurity in organizational change. Journal of Organizational
Change Management
, 30(1), 15-26.
Ihlebaek, C., Brage, S. & Eriksen, H. R. (2007). Health complaints and sickness absence in Norway, 1996-2003. Occupational medicine (Lond), 57(1), 43-9.
Ilgen, D. R. & Hollenbeck, J. R. (1992). The structure of work: Job design and roles, In M. Dunnette & L. Hough (Eds.). Handbook of industrial and organizational psychology (pp.165-207), Palo Alto, CA: Consulting psychologists Press.
Jackson, P. R., Wall, T. D., Martin, R. & Davids, K. (1993). New measures of job control, cognitive demand, and production responsibility. Journal of Applied psychology, 78, 753-762.
Jerliu, N., Toci, E., Burazeri, G., Ramadani, N. & Brand, H. (2012). Socioeconomic conditions of elderly people in Kosovo: a cross-sectional study. BMC Public Health, 12, 512.
Jiang, L., Hu, S., Naswall, K., Bohle, S. & Wang, H. (2020). Why and when cognitive job insecurity relates to affective job insecurity? A three-study exploration of negative rumination and the tendency to negative gossip. European Journal of Work and Organizational Psychology, 5(29), 678- 692.
Joormann, J.  (2006). Differential  effects  of  rumination and  dysphoria  on  the  inhibition  of  irrelevant emotional material: Evidence from anegative priming task. Cognitive therapy and research, 30(2), 149-160.
Jung, H. S., Jung, Y. S. & Yoon, H. H. (2021). COVID-19: The effects of job insecurity on the job engagement and turnover intent of deluxe hotel employees and the moderating role of generational characteristics. International Journal of Hospitality Management, 92, 102- 115.
Kim, H. S., Sherman, D. K. & Taylor, S. E. (2008). Culture and social support. American Psychologist, 63(6), 518–26.
Kim, Y. K., Kramer, A. & Pak, S. (2021). Job Insecurity and Subjective Sleep Quality: The Role of Spillover and Gender. Stress and Health, 37, 72-92.
Leger, D., Guilleminault, C., Bader, G., Levy, E. & Paillard, M. (2002). Medical and socio- professional impact of insomnia. National Center for Biotechnology Information, 25(6), 625-9.
Li, Y., Gu, S., Wang, Zh., Li, H., Xu, X. & Zhu, H. (2019). Relationship Between Stressful Life Events and Sleep Quality: Rumination as a Mediator and Resilience as a Moderator. Front Psychiatry, 10, 348-360.
Lovelace, K. J., Manz, C. C. & Alves, J. S. (2007). Work stress and leadership development: The role of leadership, shared leadership, physical fitness and flow in managing demands and increasing job control. Human Resource Management Review, 17, 374-387.
Luminet, O. (2004). Measurment of Depressive Rumination and Associated Constructs, In C. Papageorgiou & A. Wells (Eds.). Depressive Rumination: Nature, Theory and Treatment (pp. 187-215). New York: Wiley.
Magnusson Hanson, L., Rod, N., Vahtera, J., Virtanen, M., Ferrie, J., Shipley, M. & et al. (2020). Job insecurity and risk of coronary heart disease: Mediation analyses of health behaviors, sleep problems, physiological and psychological factors. Psychoneuroendocrinology, 118, 147- 161.
Mahmoud, A., Reisel, W. D. & Fuxman, L. (2021). A Motivational Standpoint of Job Insecurity Effects on Organisational Citizenship Behaviours: A Generational Study. Scandinavian Journal of Psychology, 62(2), 267- 275.
Marini, C., Wilson, S., Nah, S., Martire, L. & Sliwinski, M. (2020). Rumination and Sleep Quality Among Older Adults: Examining the Role of Social Support. Oxford University Press on behalf of The Gerontological Society of America, All rights reserved, 2020, 66-79.

Matthews, KA., Jennings, JR. & Lee, L. (2018). Socioeconomic status in childhood predicts sleep continuity in adult Black and White men. Sleep Health, 4(1), 49-55.

Niesen, W., Van Hootegem, A., Handaja, Y., Battistelli, A. & De Witte, H. (2018). Quantitative and Qualitative Job Insecurity and Idea Generation: The Mediating Role of Psychological Contract Breach, Scandinavian. Journal of Work and Organizational Psychology, 3(1), 11-23.
Nilsson, P. M., Roost, M., Engstrom, G., Hedblad, B. & Berglund G. (2004). Incidence of diabetes in middle-aged men is related to sleep disturbances. Diabetes Care, 27(10), 2464-9.
Nolen-Hoeksema, S. & Morrow, J. (1991). A prospective study of depression and posttraumatic stress symptoms after a natural disaster: The 1989 Loma Prieta earthquake. Journal of Personality and Social Psychology, 61, 115-121.

Pan, K., Hung, S., Chen, C., Lu, C., Shih, M. & Huang, C. (2019). Social support as a mediator between sleep disturbances, depressive symptoms, and health-related quality of life in patients undergoing hemodialysis. PLOS One, 14(4), 45-63.

Peltz, J. S., Bodenlos, J. S., Kingery, J. N. & Rogge, R. D. (2021). The role of financial strain in college students’ work hours, sleep, and mental health. Journal of American College Health, Advance online publication, 69(6), 577-584.

Pereira, G. N., Bastos, G. A., Del Duca, G. F. & Bos, A. J. (2012). Socioeconomic and demographic indicators associated with functional disability in the elderly. Cadernos de Saúde Pública, 28, 2035-42.

Pow, J., King, D. B., Stephenson, E. & DeLongis, A. (2017). Does social support buffer the effects of occupational stress on sleep quality among paramedics? A daily diary study. Journal of Occupational Health Psychology, 22(1), 71-85.
Qing, T., Xu, H. & Zhang, Y. (2019). The relationship Between Job insecurity and Sleep Quality: A Moderated Mediation Model. International Conference on Strategic Management (ICSM 2019), 185- 205.
Roczniewska, M. & Richter, A. (2021). Are we seeing “eye to eye” on
qualitative job insecurity in healthcare? Employee–teammates perceptual (in) congruence and individual well-being.
Journal of Anxiety, Stress, & Coping, 2(1), 9-110.

Sandberg, J., Nguyen, H., Quandt, S., Chen, H., Summers, P., Walker, F. & Arcury, T. (2016). Sleep Quality Among Latino Farmworkers in North Carolina: Examination of the Job Control-Demand-Support Model.  Journal of Immigrant and Minority Health, (18), 532-541.

Salas-Nicás, S., Sembajwe, G., Navarro, A., Moncada, S., Llorens, C. & Buxton, O.M. (2020). Job insecurity, economic hardship, and sleep problems in a national sample of salaried workers in Spain. Sleep Health, 6(3), 262-269.
Scoloveno, L. R. (2018). Resilience  and  Self-Efficacy: An Integrated Review of the Literature. Human Journals, 9(1), 176-192.

Siracuse, J. J., Odell, D. D., Gondek, S. P., Odom, S. R., Kasper, E. M. & Hauser, C. J. (2012). Health care and socioeconomic impact of falls in the elderly. The American Journal of Surgery, 203, 335-38.

Staw, B. M. & Boettger, R. D. (1990). Task revision: A form of work performance. Academy of Management Journal, 33, 534-559.
Treynor, W., Gonzalez, R. & Nolen-Hoeksema. (2003). Ruminative Reconsidered: A Psychometric Analysis. Cognitive Therapy and Research, 27(3), 247-259.
Young- Mee, K. & Sung- il Ch. (2020). Socioeconomic status, work‐life conflict, and mental health. American Journal of Industrial Medicine, 63, 703-712.
You, Zh., Li, X., Ye, N. & Zhang. (2021). Understanding the effect of rumination on sleep quality: a mediation model of negative affect and bedtime procrastination, Current Psychology, 2021, 107-118.
Vahtera, J., Pentti, J., Helenius, H. & Kivimaki, M. (2006). Sleep disturbances as a predictor of long-term increase in sickness absence among employees after family death or illness. Sleep-New York Then Westchester, 29(5), 673.
Van den Broeck, A., Sulea, C., Vander Elst, T., Fischmann, G., Iliescu, D. & De Witte, H. (2014). The mediating role of psychological needs in the relation between qualitative job insecurity and counterproductive work behavior. Career Development International, 19(5), 526-47.