Untold stories of people living with a disability: The perspective of girls with a physical disability about sex

Document Type : Original Article

Authors

1 MA student in Family Counseling, Department of Counseling, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Assistant Professor, Department of Counseling, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

Abstract

Sexuality is one of the basic needs that is often ignored in the context of disability, and this is more challenging for girls with a physical disability. This study aims to explore the perspective of girls with a physical disability concerning sexuality. To reach this aim, a thematic analysis approach was utilized and in-depth interviews were conducted with 15 girls over the age of 18 with a physical disability in Isfahan. Participants were selected through purposive and snowball sampling and data were analyzed using the Braun and Clarke (2006) thematic analysis method. Findings showed that women experienced five types of challenges including, disability and sex, yes or never?, the meaning of sex, the obstacles, the consequences of lack of having sex, and constructive suggestions. Based on the results, girls with a physical disability faced unmet sexual needs and it is necessary to create rehabilitation interventions as well as culturally-based education.

Keywords

Main Subjects


براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، حدود یک‌میلیارد نفر از مردم جهان با نوعی معلولیت دست‌وپنجه نرم می‌کنند و 80درصد افراد دارای معلولیت، در کشورهای متوسط و پایین ازنظر اقتصادی زندگی می‌کنند (سازمان بهداشت جهانی[1]، 2020). افراد دارای معلولیت از زمان تولد و یا از هنگام بروز معلولیت با مسائل و مشکلات گوناگونی در تمام ابعاد زندگی روبه‌رو هستند و موانع ساختاری متعددی را در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، محیطی و فرهنگی تجربه می‌کنند. یکی از مسائلی که افراد دارای معلولیت تجربه می‌کنند، چالش‌های پیرامون بعد جنسی زندگی است (ممالی[2]  و همکاران، 2020). در اکثر پروتکل‌های جهانی همانند مادۀ 14 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر[3] (سازمان ملل متحد[4]، 1948)، مادۀ 23 کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت[5]  (سازمان ملل متحد، 2007) و همچنین مادۀ 16 کنوانسیون رفع تبعیض بر علیه زنان[6] (سازمان ملل متحد، 1979) به حق انسان‌ها ازجمله حق ازدواج و باروری فارغ از ویژگی‌های شخصی اشاره شده است؛ اما همچنان در اکثر جوامع دنیا حقوق افراد دارای معلولیت درزمینۀ ازدواج، باروری و رفتار جنسی نادیده گرفته می‌شود (الخطیب و پیتر[7] ، 2019).

در دهه‌های گذشته، مطالعات زیادی درزمینۀ شناخت مسائل جنسی افراد دارای معلولیت و یا مبتلا به بیماری‌های مزمن انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش‌ها، هم معلولیت‌های جسمی مثل آسیب‌دیدگی نخاعی (کروتر[8] و همکاران، 2008)، بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ام اس)[9] (اسماعیل[10] و همکاران، 2010) یا هم‌زمانی محدودیت بینایی و شنوایی (لیهانه[11] و همکاران، 2017) و هم معلولیت‌های روان‌شناختی مثل تجربۀ حالات روان‌پریشی و یا اختلالات خلقی (مونجو[12] و همکاران، 2018) می‌‌توانند بر میزان فعالیت و رضایت جنسی اثرگذار باشند. برای مثال، افراد دارای معلولیت جسمی و روان‌شناختی در پژوهش ممالی و همکاران (2020) فعالیت جنسی کمتری نسبت به افراد فاقد معلولیت داشته‌اند و تأثیر معلولیت بر فعالیت جنسی زمانی که فرد دارای معلولیت‌های چندگانه و یا معلولیت جسمی و روان‌شناختی هم‌زمان باشد، بسیار بیشتر بوده است. همچنین، افراد دارای معلولیت رضایت جنسی کمتری را گزارش می‌دهند و تجرد بیشتری را تجربه می‌کنند.

زنان و مردان دارای معلولیت به‌شیوه‌های متفاوتی با موضوع معلولیت و مسائل جنسی برخورد می‌کنند و جنسیت می‌تواند نقش مهمی در فعالیت‌های جنسی آنها داشته باشد. در بسیاری از پژوهش‌ها بر این نکته تأکید شده است که زنان دارای معلولیت به‌طورکلی از فرصت‌های کمتری برخوردارند و بیشتر با احساساتی ازقبیل شرم، نااَمنی و ترس دربارۀ مسائل جنسی خود روبه‌رو هستند و معمولاً روابط خود را محدود می‌‌کنند (آکاریا[13]، 2020). همچنین، آیری[14] (2018)  در پژوهش خود مشاهده کرده است که مردان دارای معلولیت از اعتمادبه‌نفس بیشتری برخوردارند؛ درمقابل، زنان دارای معلولیت اعتمادبه‌نفس کمتر، احساس جذاب‌نبودن و احساس سرباربودن دارند.

نوع برخورد زنان با معلولیت خود ارتباط قوی با بافت فرهنگی و جامعه‌‌ای دارد که افراد در آن رشد یافته‌اند. باهنر[15] (2019) معتقد است زمانی که از هنجارهای مرتبط با رفتار جنسی و معلولیت صحبت می‌شود، اغلب افراد تمایل دارند افراد دارای معلولیت را فاقد میل جنسی[16] و غیرجذاب بدانند. این تصور اغلب به‌این‌دلیل ایجاد می‌شود که تصویر رابطۀ جنسی «نرمال»، رابطۀ تنگاتنگی با «بدن نرمال» دارد. بنابراین، معمولاً بدنی با جاذبۀ جنسی شناخته می‌شود که سالم، بدون نقص و بدون محدودیت باشد که این، در نقطۀ مقابل معلولیت، به‌خصوص معلولیت جسمی قرار دارد؛ بنابراین عجیب نیست که در برخی جوامع مقاومت شدید درمقابل ازدواج، برقراری رابطۀ جنسی و بارداری زنان دارای معلولیت وجود دارد. آکاریا (2020) در مطالعۀ خود درزمینۀ زنان دارای معلولیت در کشور نپال متوجه شد تصور غالب در این کشور این است که زنان دارای معلولیت نمی‌‌توانند انتظارات منتسب به جنسیت خود شامل ازدواج و فرزند‌آوری را برآورده سازند و حتی ممکن است تمایلات جنسی این زنان به مسخره گرفته شود. در پژوهش آکاریا بر این نکته تأکید شده است که موانع موجود درزمینۀ برآورده‌کردن نیازهای جنسی زنان دارای معلولیت به‌دلیل ناتوانی آنان در برقراری روابط اجتماعی و یا معلولیت آنها نیست؛ بلکه مانع اصلی نگرش‌های منفی اعضای خانواده، متخصصان، افراد ناآشنا با معلولیت و گاه حتی خود افراد دارای معلولیت است. لیبرمن[17] (2018) دراین‌زمینه می‌گوید افراد دارای معلولیت اغلب به حاشیۀ جامعه رانده می‌شوند و کاندیدی برای ازدواج در نظر گرفته نمی‌شوند. گارترل[18] و همکاران (2017) نیز در مطالعه‌ای درزمینۀ حقوق و بهداشت جنسی زنان دارای معلولیت در کامبوج به این نتیجه رسیدند که زنان دارای معلولیت نه‌تنها به حاشیه رانده می‌شوند، بلکه به‌دلیل هنجارهای اجتماعی احساس جذابیت و اعتمادبه‌نفس کمتری دارند و حتی زمانی که فردی عاشق آنها می‌شود، به‌دلیل مخالفت‌های خانواده موفق به برقراری رابطه نمی‌شوند. براساس بافت سنّتی و فرهنگی کامبوج، زنان دارای معلولیت درصورت ازدواج، باری بر دوش خانوادۀ همسر آینده محسوب می‌شوند و گاه مورد سوءاستفاده و تجاوز قرار می‌گیرند.

براساس نتایج پژوهش‌ها نه‌تنها حق برقراری روابط جنسی زنان دارای معلولیت در اکثر جوامع نادیده گرفته می‌شود، بلکه حق استفاده از خدمات بهداشت جنسی نیز در بسیاری از موارد از این افراد دریغ می‌شود. برای مثال، کمپل[19] (2019) پس از مصاحبه با 24 فرد دارای معلولیت به این نتیجه رسید که اکثر آنها در دسترسی به اطلاعات دربارۀ مسائل جنسی دچار مشکل بودند و اطلاعاتی که ویژۀ مسائل جنسی در بافت معلولیت باشد، در دسترس آنها نبود. در این پژوهش هم بر این نکته تأکید شده است که دسترسی‌نداشتن به اطلاعات و محدودیت‌های تجربه‌شده دراین‌زمینه بیش از آنکه نتیجۀ مستقیم معلولیت باشد، ناشی از نگرش‌های اجتماعی حامی «بدن سالم» است. گوون[20] (2020) از مرور 40 مطالعۀ کیفی درزمینۀ سلامت جنسی و باروری زنان دارای معلولیت جسمی، به این نتیجه رسیده است که موانع اجتماعی مهم‌ترین مسئله درزمینۀ دسترسی‌نداشتن به خدمات بهداشت باروری در کشورهای با سطح اقتصادی متوسط و پایین است. در این جوامع، تبعیض علیه زنان دارای معلولیت در سطح جامعه، متخصصان و حتی خانوادۀ فرد مشاهده می‌شود. تبعیض در جامعه و خانواده به‌صورت تقبیح برقراری رابطۀ جنسی و بارداری زنان دارای معلولیت است و خود زنان دارای معلولیت نیز این نگرش‌های اجتماعی منفی را درونی‌سازی می‌کنند. درهمین‌زمینه، تاماس[21] (2019) به موضوعی متناقض اشاره می‌کند. وی در پژوهشی متوجه شد نگرش کلی متخصصان و والدین به حق برقراری روابط جنسی افراد داری معلولیت مثبت بوده است؛ اما والدین آمادگی کافی برای تربیت جنسی فرزندان دارای معلولیت خود را ندارند و به‌خصوص نگران بارداری ناخواسته و بیماری‌های مقاربتی دختران دارای معلولیت هستند. سالا[22] (2019) نیز بر این نکته تأکید کرده است که افراد مبتلا به معلولیت‌های رشدی و هوشی نیز همچون سایر انسان‌ها تمایلات جنسی دارند و خواهان برقراری رابطۀ صمیمانه هستند و بنابراین لازم است تربیت جنسی شوند؛ اما در واقعیت، از اغلب آنها به‌دلیل نبودِ آموزش‌های صحیح سوءاستفاده می‌‌شود.

در ایران نیز برآورده‌کردن حق ازدواج، برقراری رابطۀ جنسی و برخورداری از خدمات بهداشت جنسی افراد دارای معلولیت با چالش‌های فراوانی همراه است (تقی‌زاده و همکاران[23]، 2020)؛ بااین‌حال، پژوهش‌های ایرانی ثبت‌شده درزمینۀ افراد دارای معلولیت از بررسی مستقیم مسائل جنسی آنها غافل مانده‌اند. پژوهش‌های مرتبط نیز عمدتاً یا قدیمی‌اند و یا بحث مستقیمی دربارۀ مسائل جنسی ندارند. برای مثال، در پژوهش شریفیان ثانی و همکاران (1385) ازدواج و تشکیل خانواده جزء نیازهای اصلی زنان دارای معلولیت اولویت‌بندی شده است و زیرمقیاس‌های مرتبط با این نیاز شامل فراهم‌آمدن امکان شناخت بیشتر همسر آینده، مشاورۀ قبل از ازدواج و فراهم‌بودن امکان زندگی مستقل بوده است. پژوهش عابدی و همکاران (1383) دربارۀ مراقبت‌های بهداشت باروری زنان دارای معلولیت نیز بر نداشتنِ دسترسی مناسب زنان دارای معلولیت به خدمات بهداشت باروری تأکید داشته است. شاید جدیدترین پژوهش چاپ‌شده به زبان فارسی مرتبط با وضعیت جنسی افراد دارای معلولیت پژوهش صفاری‌نیا و منفرد مسقائی (1398) باشد که این پژوهش نیز متمرکز بر بحث‌های حقوق بین‌الملل درزمینۀ حق ازدواج، حیات خانوادگی و فرزندآوری افراد داری معلولیت است. سایر پژوهش‌هایی که مستقیماً به مسائل جنسی پرداخته‌اند، اکثراً به‌صورت کمّی هستند و در درجۀ اول به بررسی عملکرد، مشکلات و رضایت جنسی بیماران مبتلا به سرطان پستان (عبدالله‌زاده و کبیری‌نسب، 1397؛ اکبری و همکاران، 1396؛ شهید ثالث و همکاران، 1396؛ شایان و همکاران، 1395)، اختلال عملکرد جنسی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (محمدی و همکاران، 1391؛ صدرارحامی و همکاران، 1387) و یا بیماری صرع (شیخ‌علیشاهی و همکاران، 1395) پرداخته‌اند. درزمینۀ مسائل جنسی افراد دارای معلولیت جسمی در ایران هیچ مقالۀ کمّی یا کیفی یافت نشد؛ بنابراین در این پژوهش با هدف کاستن از شکاف پژوهشی دراین‌زمینه به این مسئله پرداخته شد که دختران دارای معلولیت جسمی چه دیدگاهی دربارۀ برقراری رابطۀ جنسی در بافت معلولیت دارند.

 

روش

به‌منظور دست‌یابی به تجربۀ مستقیم افراد دارای معلولیت از پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون (براون و کلارک[24]، 2006) استفاده شد. چون مطالعات کیفی با هدف تعمیم داده‌ها به جامعه انجام نمی‌گیرد، نمونه باید ویژگی‌های مدنظر پژوهش را داشته باشد و به‌همین‌دلیل از روش نمونه‌گیری هدفمند (گال و همکاران، 2017) استفاده می‌شود. به‌همین‌منظور، نمونه‌گیری این پژوهش از بین دختران دارای معلولیت جسمی بالاتر از  18 سال  در شهر اصفهان انجام شد. نمونه‌گیری تا زمان اشباع داده‌ها (نفر سیزدهم) ادامه یافت و دو نمونۀ دیگر نیز برای اطمینان‌حاصل‌کردن از رسیدن به نقطۀ اشباع انجام شد. بنابراین، درمجموع 15 فرد دارای معلولیت جسمی در دو جلسۀ مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته با میانگین 60 دقیقه در زمان و مکان انتخابی‌شان شرکت کردند (جدول 1). 

در هر مصاحبه پس از شکل‌گیری یک رابطۀ مناسب از شرکت‌کننده خواسته می‌شد که دیدگاه خود را دربارۀ زندگی جنسی خود بیان کنند و به چالش‌های موجود در حوزۀ روابط جنسی بپردازند. تمام مصاحبه‌ها با اجازۀ شرکت‌کنندگان ضبط شد و برای تجزیه‌و‌تحلیل مصاحبه‌ها از روش تحلیل مضمون (براون و کلارک، 2006) استفاده شد. گفتنی است صحبت دربارۀ مسائل جنسی ساده نبود و پژوهشگران پیش از ورود به بحث، مصاحبه‌ای درزمینۀ ازدواج انجام دادند و سپس در مصاحبۀ دوم دربارۀ مسائل جنسی سؤالاتی پرسیده شد. تمامی فایل‌های صوتی کلمه‌به‌کلمه پیاده‌سازی شد و پژوهشگران چند بار آن را مطالعه کردند و سپس کدگذاری شد. سپس مقوله‌ها و مضامین اصلی استخراج شد. به‌منظور اطمینان از اعتبار پژوهش، از ملاک‌های چهارگانۀ لینکن و گوبا  (2013) استفاده شد. براین‌اساس، برای اثبات صحت و استحکام داده‌ها از معیارهای قابلیت اعتماد (تخصیص زمان کافی و مناسب به جمع‌آوری داده‌ها و ایجاد رابطۀ حسنه)، تأییدپذیری (علاقه به پدیدۀ مدنظر، مطالعۀ طولانی‌مدت و تلاش برای بهره‌مندی از نظرات متخصصان دراین‌زمینه)، قابلیت وابستگی (قراردادن تحلیل‌ها در اختیار یک تحلیل‌گر کیفی مجرب) و قابلیت انتقال (ثبت و توصیف دقیق روش و ابزار پژوهش و فرایند پژوهش) استفاده شد. در این پژوهش ملاحظات اخلاقی شامل رضایت آگاهانه، محرمانه‌بودن هویت شخص و رازداری و داوطلبانه‌بودن شرکت در پژوهش رعایت شده است. این پژوهش دارای کد اخلاق از دانشگاه اصفهان به‌شمارۀ IR.UI.REC.1398.067  است.

 

 

 

جدول 1. مشخصات شرکت‌کنندگان

شماره

سن

نوع معلولیت

نوع اشتغال

1

18

منینگوسل، فلج و کوتاهی یک پا

تولید محتوا

2

26

دررفتگی لگن

بیکار

3

27

ضعف دست راست

بیکار

4

27

ضعف عضلات پا

بیکار

5

35

اسکلرودرم، ضعف عضلانی

فعالیت در بورس

6

36

کم‌کاری مخچه، لرزش صدا و بدن

صنایع دستی

7

37

ام‌اس، مشکل حرکتی

بیکار

8

39

آتاکسی، لرزش صدا و بدن

بیکار

9

39

دررفتگی لگن و کوتاهی پا

میناکاری

10

40

کوتاهی پا

نویسنده

11

41

ام‌اس، ضعف عضلات بدن

مهندس

12

48

صرع، بی‌حسی یک طرف بدن

بیکار

13

48

فلج اطفال، هر دو پا

آرایشگر

14

49

فلج پا

بازنشسته

15

54

فلج اطفال

بیکار

 

 

یافته‌ها

میانگین سنی شرکت‌کنندگان در این پژوهش 36 سال، کمترین تحصیلات زیردیپلم و بیشترین آن کارشناسی ارشد بود. ازلحاظ اشتغال، 8 نفر از شرکت‌کنندگان شاغل و بقیه بیکار بودند. همۀ  شرکت‌کنندگان مجرد بودند و تاکنون ازدواج نکرده بودند.

از تحلیل داده‌ها پنج مضمون اصلی درزمینۀ دیدگاه دختران دارای معلولیت جسمی دربارۀ رابطۀ جنسی به دست آمد. این پنج مضمون شامل رابطۀ جنسی و معلولیت، بله یا هرگز؟، معنی و مفهوم رابطۀ جنسی، موانع برقراری رابطۀ جنسی، پیامدهای نداشتن رابطۀ جنسی در زندگی دختران دارای معلولیت و پیشنهادهای سازنده بود که در جدول 2 به مضامین اصلی و مقوله‌ها پرداخته شده است.

 

 

 

جدول 2.مقوله‌ها و مضامین

مقوله‌ها

مضامین اصلی

بله: یک نیاز طبیعی و آرامش‌دهنده، نیاز به همدم، همراه و تکیه‌گاه، نیاز به داشتن یک منبع غیرت 

هرگز: مضر برای جسم فرد دارای معلولیت، ترس از خواسته‌نشدن، چندش‌آوربودن (انکار نیاز جنسی)

رابطۀ جنسی، بله یا هرگز؟

عشق، درک متقابل، توجه، تعهد، ابراز احساسات

معنی و مفهوم رابطۀ جنسی

جسم: ترس از کافی‌نبودن و طرد و تحقیرشدن

خانواده: وابستگی بیش‌ازحد و ندادن استقلال کافی به فرد

اجتماع: کمبود آموزش و خدمات بهداشت جنسی

موانع برقراری رابطۀ جنسی

خشم، ایجاد عقدۀ روانی، کاهش عزت‌نفس، اعتیاد به پورن، خودارضایی

پیامد نداشتنِ رابطۀ جنسی

فرهنگ‌سازی، آموزش، آسان‌گیری ازدواج افراد دارای معلولیت، تسهیل شرایط ورود به جامعه برای افراد دارای معلولیت

پیشنهادهای سازنده

 

 

 

 

1. رابطۀ جنسی و معلولیت، بله یا هرگز؟

شرکت‌کنندگان پژوهش نظرات متفاوتی دربارۀ لزوم وجود رابطۀ جنسی در زندگی خود داشتند. از دیدگاه عده‌ای از آنها افراد دارای معلولیت هم مانند سایرین باید از حق داشتن رابطۀ جنسی برخوردار باشند. این دسته از افراد رابطۀ جنسی را یک نیاز طبیعی و آرامش‌دهنده می‌دانند و نبود آن را برابر با بروز بیماری‌های مختلف می‌دانند. ازطرفی، تمایل به دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، نیاز به داشتن همدم، همراه و تکیه‌گاه، و داشتن یک منبع غیرت از دلایل دیگری بود که برای تمایل به برقراری رابطۀ جنسی مطرح شد. شرکت‌کنندۀ شمارۀ 15 این‌گونه به اهمیت رابطۀ جنسی در زندگی افراد دارای معلولیت اشاره کرد:  «نیاز، نیازه. فرقی نمی‌کنه که تو معلول باشی یا نه. نیاز جنسی مال همه‌س؛ مگه اینکه طرف مشکل حسی داشته باشه. اگه به‌درستی به این نیاز رسیدگی نشه، انواع مشکلات پیش می‌آد. البته منظورم از رسیدگی درست اینه که رابطۀ جنسی باید با پایداری رابطه و عشق همراه بشه».

شرکت‌کنندۀ شمارۀ 8 هم به این موضوع از دیدگاهی دیگر پاسخ می‌دهد: «ما هم مثل بقیه نیاز داریم کسی کنارمون باشه، درکمون کنه و سایۀ بالاسر داشته باشیم. دلم می‌خواد کسی رو دوست داشته باشم و اونم منو دوست داشته باشه؛ دراین‌صورت حاضرم هرکاری براش بکنم».

درمقابل، برخی شرکت‌کنندگان معتقد بودند وجود محدودیت‌ها در زندگی افراد دارای معلولیت به این معناست که زندگی متفاوتی با دیگران خواهند داشت و یکی از این تفاوت‌ها مسئلۀ محرومیت از رابطۀ جنسی است که باید با آن کنار بیایند و آن را بپذیرند. از دیدگاه این دسته از افراد رابطۀ جنسی و مسائل مربوط به آن باری اضافه بر وضعیت جسمانی‌شان خواهد بود. شرکت‌کنندۀ شمارۀ 13 دیدگاه منفی خود دربارۀ رابطۀ جنسی را این‌گونه بیان می‌کند: «حالا مگه این مسئله چی هست که همه دنبالشن؟ هیچ‌کس تو دنیا بدون سکس نمرده. اصلاً یعنی چی؟ بعضی چیزا چندش‌آورن برای من. خوشم نمی‌آد. حالمو بد می‌‌کنه».

شرکت‌کنندۀ شمارۀ 1 هم می‌گوید: «برای منِ معلول حتماً مسئلۀ خواسته‌نشدن به‌عنوان پارتنر جنسی مطرح هست. اگه من وارد یک رابطه بشم و این نخواسته‌شدن رو تجربه کنم، می‌دونی چی به سر اعتمادبه‌نفسم می‌آد؟ پس اعتماد نمی‌کنم و خودمو کنار می‌کشم. البته من هیچ‌کسو سرزنش نمی‌کنما. حق دارن که یه آدم سالمو بخوان برای رابطۀ جنسی. بالاخره من محدودیت‌هایی دارم و مجبورم که این نیاز رو در خودم خفه کنم».

2. معنی و مفهوم رابطۀ جنسی

مفاهیم در دیدگاه هر شخصی به‌طور ویژه نمادسازی می‌شوند. انسان‌ها باتوجه‌به دیدگاه خود به مفاهیم می‌نگرند و معنایی در آن می‌یابند. دربارۀ رابطۀ جنسی نیز هرکدام از شرکت‌کنندگان دید ویژه‌ای به رابطۀ جنسی و صمیمیت نهفته در آن داشتند و براساس همین دیدگاه آن را انکار یا تصدیق می‌کردند. شرکت‌کنندۀ شمارۀ 5 بیان می‌کند: «برای من رابطۀ جنسی به‌معنای عشقه، ولاغیر. اصلاً اگه با عشق همراه نباشه، به هیچ دردی نمی‌خوره و خیلی‌ هم آزاردهنده می‌شه. من کسی رو دوست دارم، اونم منو دوست داره و ما در سایۀ یک رابطۀ متعهدانه در حق هم گذشت می‌کنیم و نیازهای همدیگه رو برطرف می‌کنیم». شرکت‌کنندۀ شمارۀ 2 نیز می‌گوید: «وظایف زناشویی که یکی از اونها رابطۀ جنسی هست، نیازمند تلاش دو طرف هست. منی که معلولم، اگر خواستم رابطۀ جنسی داشته باشم، حتما نیاز دارم که شرایطم درک بشه. اگه طرفم منو درک کنه، منم محبت و احساساتمو درقالب رابطۀ جنسی به اون ابراز کرده و براش کم نمی‌ذارم».

3. موانع رابطۀ جنسی افراد دارای معلولیت

موانعی که شرکت‌کنندگان را در برقراری یک رابطۀ جنسی آزار می‌داد در سه دسته قرار می‌گیرند: اولین مانع جسم و وضعیت جسمانی آنها بود که اعتمادبه‌نفس جنسی را از آنها گرفته و ترس از مسخره‌شدن، طرد و تحقیرشدن را به آنها داده است. طبق دیدگاه شرکت‌کنندۀ شمارۀ 10 موانع فردی از اصلی‌ترین موانع پیش روی افراد دارای معلولیت به شمار می‌رود: «منِ معلول وقتی یک جنس مخالفو می‌بینم شروع می‌کنم به لرزیدن. چرا؟ چون خودمو کم می‌بینم. حالا تصور کن من با این خودکم‌بینی بخوام رابطه‌ای رو تجربه کنم که برای همه خانما سخته؛ چه برسه به ماها. چی به سرم می‌آد اگه تحقیر بشم؟ اگه نتونم کافی باشم برای طرفم یا اگه مسخرم کنه؟».

دستۀ دوم موانعی هستند که ازطرف خانواده خواسته یا ناخواسته ایجاد می‌شوند. حمایت بیش‌ازحد که گاه تبدیل به دخالت در زندگی خصوصی افراد می‌شود، یکی از این موارد است. شرکت‌کنندۀ شمارۀ 9 که در آستانۀ چهل‌سالگی قرار داشت، دراین‌باره می‌گوید: «چون من معلول بودم، از اول خانواده‌م تو همه کار من دخالت کردن و اصلاً استقلال رو برای من در نظر نمی‌گیرن. بابا دیگه این‌قدرام ناتوان نیستم. شاید آدم یه کار خصوصی داشته باشه یعنی چی که مثل بچه‌مدرسه‌ای منو می‌برن و می‌آرن؟ اصلاً شاید بخوام یه رابطۀ مخفیانه داشته باشم، ولی نمی‌ذارن».

دستۀ سوم موانع اجتماعی هستند. از فرهنگ گرفته تا دیدگاه آقایان نسبت به شریک جنسی و حتی سختی دسترسی به خدمات بهداشت جنسی برای زنان دارای معلولیت جسمی چالش‌‌برانگیز است. شرکت‌کنندۀ شمارۀ 14 به نوعی از موانع اجتماعی اشاره می‌کند: «این خانه‌های بهداشت که راه‌اندازی کردن، ایدۀ خیلی خوبیه؛ ولی همه‌جا نیست. کلی فاصله داره تا محل زندگی آدم. از طرفی هم من سنی ازم گذشته. حالا رابطۀ جنسی که هیچی، شاید آدم یه مریضی زنونه داشته باشه و بخواد بدون اینکه کسی متوجه بشه بره دکتر. باید به هزار نفر جواب پس بدی که کجا می‌ری، چرا می‌ری، با کی می‌ری؟ تازه اگه نخوان به‌زور برسوننت».

4.  پیامد نداشتنِ رابطۀ جنسی در زندگی افراد دارای معلولیت

شرایط موجود حاکی از نادیده‌گرفته‌شدن نیاز جنسی در گروه مهمی از افراد جامعه، یعنی افراد دارای معلولیت جسمی‌ـ‌حرکتی است. آیا این فقدان نتایج آسیب‌زایی دارد؟ از دیدگاه شرکت‌کنندگان پژوهش نبودِ امکان برقراری رابطۀ جنسی می‌تواند به مشکلات فردی و اجتماعی منجر شود. به‌اعتقاد شرکت‌کنندۀ شمارۀ 5 «خودارضایی داره بیداد می‌کنه توی معلولان؛ علتشم فقط نداشتن پارتنره. اگه آقا باشن که اعتیاد به پورنم پیش می‌آد. این رویه ادامه پیدا کنه، هم مشکلات روحی روانی مثِ اضطراب زیاد می‌شه و هم اینکه کمبود پیدا می‌کنن». پیامدهای اجتماعی نداشتنِ رابطۀ جنسی در صحبت‌های شرکت‌کنندۀ شمارۀ 7 هویداست: «اگه هر نیازی از راه درستش برآورده نشده، از راه‌های خلاف برآورده می‌شه. برای جامعه هم خوب نیست. فساد زیاد می‌شه [افراد از راه نامناسب نیاز خود را برطرف می‌کنند] پس این نیاز خیلی مهمه».

5. پیشنهادهای سازنده

شرکت‌کنندگان پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت زندگی جنسی افراد دارای معلولیت مطرح کردند. فرهنگ‌سازی و آموزش دو نمونه از مهم‌ترین این پیشنهادها بود. برای مثال، شرکت‌کنندۀ شمارۀ 11 پیشنهاد داد: «باید فرهنگ‌سازی بشه. دیگه به نسل ما هم نمی‌رسه؛ ولی برای آیندگان خوبه. ازطرف دیگه، باید ازدواج معلولان راحت‌تر گرفته بشه. خانواده‌ها توی بحث ازدواج ماها خیلی اذیت می‌کنن و سنگ‌اندازی می‌کنن. همین می‌شه که پسرا عقب می‌رن یا دخترا زیر بار نمی‌رن».

شرکت‌کنندۀ شمارۀ 3 معتقد بود: «معلولای ما باید توانمند بشن؛ در تمام زمینه‌ها و بهشون اجازۀ عرض‌اندام در جامعه و محیط‌های کاری داده بشه. فقط این‌طوریه که زمینۀ آشنایی طرفین ایجاد می‌شه و ممکنه وصلتی صورت بگیره».

 شرکت‌کنندۀ شمارۀ 4 هم اعتقاد دارد که می‌توان کاری درزمینۀ بهبود اوضاع انجام داد: «شاید آموزش درزمینۀ بهداشت جنسی هم ایدۀ خوبی باشه. از دو جهت اینو می‌گم؛ چون اولاً کسایی که از معلولا ازدواج می‌کنن، هیچی نمی‌دونن و خیلی اوضاعشون خراب می‌شه بعضاً، از طرفی هم چون مجردا خیلی چیزا رو نمی‌دونن یا بد برداشت کردن، فکر می‌کنن رابطۀ جنسی چی هست که از پسش برنمی‌آن؛ برای همین تن به ازدواج نمی‌دن.

 

بحث

هدف از مطالعۀ حاضر، دست‌یابی به دیدگاه دختران دارای معلولیت جسمی دربارۀ رابطۀ جنسی بود و نتایج تحلیل داده‌ها به شناسایی پنج مضمون اصلی منجر شد. این مضامین شامل پاسخ به این سؤال بود که آیا اساساً رابطۀ جنسی مورد نیاز افراد دارای معلولیت است یا نه، همچنین معنی و مفهوم رابطۀ جنسی، موانع برقراری رابطه، پیامد نداشتن فعالیت جنسی و پیشنهادهای شرکت‌کنندگان را شامل می‌شد. کلیۀ شرکت‌کنندگان در این پژوهش مجرد بودند و با وجود اینکه به وجود و حضور نیاز جنسی در زندگی خود اشاره کردند، معتقد بودند نیاز جنسی در زندگی آنان نادیده گرفته شده است. این یافته با نظر الخطیب و پیتر (2019) هم‌سو است که معتقدند در اکثر جوامع نیازهای جنسی افراد دارای معلولیت در نظر گرفته نمی‌شود. نه‌تنها این نیاز ممکن است مورد غفلت قرار گیرد، بلکه افراد دارای معلولیت تحت‌تأثیر فرهنگ و جامعه‌پذیری ممکن است این نیاز را در وجود خود سرکوب کنند و بیشتر به عواقب منفی برقراری رابطۀ جنسی اشاره کنند. همان‌گونه که در پژوهش حاضر شرکت‌کنندگان با وجود تأکید بر اهمیت برآورده‌کردن نیاز جنسی و عواقب برطرف‌نشدن این نیاز، بیشتر بر پیامدهای منفی برقراری روابط صمیمانه و به‌دنبالِ آن، رابطۀ جنسی تمرکز داشتند. برای مثال، شرکت‌کنندگان بیشتر از خطر بروز هیجانات منفی مثل ترس، احساس طردشدن، احساس نخواستنی‌بودن، احساس جذاب‌نبودن و همچنین دست‌کم‌گرفتن خود و اعتمادبه‌نفس پایین در برقراری رابطۀ جنسی صحبت کردند و بیشتر مثال‌هایی از ازدواج‌های ناموفق افراد دارای معلولیت می‌زدند تا اینکه بر جنبه‌های مثبت برقراری روابط صمیمانه تمرکز کنند. همان‌گونه که آیری (2018) نیز مطرح می‌کند، افراد دارای معلولیت ممکن است احساس اعتمادبه‌نفس کم و جذاب‌نبودن و حتی سربار دیگران بودن را تجربه کنند.

نکتۀ مهم این بود که ترس‌ها و تردیدها در برقراری رابطۀ جنسی بیشتر از آنکه مستقیماً با معلولیت جسمانی مرتبط باشد، از نگرش‌های غالب در جامعه نشئت می‌گرفت. رابطۀ جنسی در ایران تنها درقالب ازدواج پذیرفته است و اگرچه در سال‌های اخیر برخی جوانان روابط خارج از ازدواج رسمی را تحت آنچه ازدواج سفید نام گرفته است تجربه کرده‌اند، این روابط نه ازنظر عرفی و نه ازنظر شرعی و قانونی مورد قبول جامعه نیست؛ بنابراین، زمانی که صحبت از رابطۀ جنسی در بافت معلولیت می‌شود، این رابطه مستقیماً با ازدواج گره خورده است؛ اما اکثر افراد دارای معلولیت تجرد را تجربه می‌کنند و در ایران تجرد با تجربه‌نکردن رابطۀ عاشقانه و جنسی همراه است. همان‌گونه که الخطیب و پیتر (2019) نیز اشاره می‌کنند، در کشورهای مسلمان عدم ازدواج‌نکردن با نداشتن رابطۀ جنسی برابر است.

 به نظر می‌رسد در ایران نیز همانند بسیاری از نقاط دیگر جهان، تعریف زیبایی و سلامت در نقطۀ مقابل معلولیت قرار گرفته است و فرصت‌های برابر برای ابراز وجود و درک جذابیت‌های شخصی اغلب از افراد دارای معلولیت به‌خصوص، زنان گرفته شده است. ازطرفی، تصورات کلیشه‌ای دربارۀ نقش‌های جنسیتی که اغلب مفهوم زن‌بودن را با مراقب‌بودن مساوی می‌دانند نیز مانعی بر سر راه برقراری رابطۀ صمیمانه و پایدار است؛ زیرا معلولیت می‌تواند با نیاز به مراقبت همراه شود و با کلیشۀ جنسیتی ذکرشده (زن مساوی است با مراقب‌بودن) در تعارض قرار گیرد؛ به‌همین‌دلیل، شرکت‌کنندگان نگرانی از ورود به رابطۀ زناشویی را به‌دلیل ترس از مسخره‌شدن، طردشدن و ضعف در انجام وظایف زناشویی مطرح کردند. ترس از بارداری و ناتوانی در مراقبت از فرزند ازجمله نگرانی‌هایی بود که شرکت‌کنندگان به‌کرات مطرح کردند و چون در بسیاری از خانواده‌های ایرانی مادرشدن گام بعدی پس از ازدواج محسوب می‌‌شود، شرکت‌کنندگان برای ورود به رابطۀ عاشقانه دچار تردید اساسی بودند. حتی زمانی که افراد داری معلولیت اعتقاد به توانایی اداره‌کردن زندگی زناشویی داشته باشند، تصور افراد جامعه با آنها هم‌خوانی ندارد و در برخی موارد خانواده نیز اعتقادی به توانایی فرد برای تشکیل زندگی مستقل ندارد. حمایت بیش‌ازحد که گاه تبدیل به دخالت در زندگی خصوصی افراد می‌شود، ازجمله مواردی بود که شرکت‌کنندگان مطرح کردند. به نظر می‌رسد گاه خانواده به‌دلیل نگرانی‌هایی که اغلب برای سلامت فرد دارای معلولیت دارد، از فرد حمایت افراطی می‌کنند؛ تا حدی که حریم خصوصی او را در نظر نمی‌‌گیرند. همان‌گونه که یکی از شرکت‌کنندگان مطرح کرد، خانواده نه‌تنها با حمایت افراطی و همه‌جانبه فرصت ابراز خود در جامعه را محدود می‌‌کنند، بلکه با تجاوز به حریم خصوصی فرد حتی امکان تصمیم‌گیری در مسائل خصوصی مثل مراقبت‌های بهداشت جنسی را از فرد می‌گیرند. شاه[25] (2017) نیز به این موضوع اشاره کرده است که به‌دلیل وجود برخی از محدودیت‌ها، خانواده اجازۀ داشتن استقلال به‌میزان دلخواه را برای فرد قائل نیست و با دلسوزی‌های بیش‌ازحد، سعی در دخالت در کوچک‌ترین و خصوصی‌ترین موارد زندگی فرد خواهد داشت. در چنین شرایطی، فرد دارای معلولیت علاوه‌بر محدودیت‌های دسترسی به خدمات سلامت که ازپیش وجود داشته است، با مسئلۀ تجاوز به حریم خصوصی نیز روبه‌رو است؛ مسئله‌ای که نقطۀ مقابل توانمندسازی افراد دارای معلولیت است.

درحال‌حاضر، برخی کشورهای دنیا با موضوع‌های بسیار پیشرفته‌ای درزمینۀ معلولیت و روابط جنسی روبه‌رو هستند و در حال تدوین قوانین برای موارد خاصی مثل روابط جنسی حمایت‌شده، تشکیل سازمان‌های حمایتی ویژۀ روابط جنسی افراد دارای معلولیت، مسائل ویژۀ کارگران جنسی دارای معلولیت و قوانین پیرامون ازدواج افراد دارای معلولیت ذهنی هستند (باهنر، 2019)؛ اما در ایران نه‌تنها به این نیاز اساسی افراد دارای معلولیت پرداخته نشده است، بلکه گاه اهمیت بحث و پژوهش دراین‌زمینه نیز به چالش کشیده می‌شود. به نظر می‌رسد درخواست شرکت‌کنندگان برای فرهنگ‌سازی و آموزش در سطح جامعه از موارد بسیار مهم و موردنیاز در ایران باشد. پیش از طراحی مداخلات فرهنگ‌سازی و آموزشی لازم است دیدگاه عموم جامعه دربارۀ اهمیت ازدواج و برآوردن نیاز جنسی افراد دارای معلولیت به‌طور وسیعی مطالعه شود و نیازهای جامعه دراین‌زمینه شناسایی شود. تنها با پژوهش‌های بیشتر می‌توان به ابعاد فرهنگی، روان‌شناختی و اجتماعی نیاز جنسی در بافت معلولیت پی برد و به‌دنبالِ آن، مداخلات توان‌بخشی ویژه برای افزایش خودمختاری و سایر توانمندی‌های فردی افراد دارای معلولیت و ایجاد بستر فرهنگی اجتماعی مناسب جهت حضور آنها در جامعه را طراحی کرد. چنین مداخلاتی به‌طور غیرمستقیم سهم مؤثری در بهبود وضعیت ازدواج افراد دارای معلولیت جسمی خواهد داشت.

 

محدودیت‌ها

نتایج این پژوهش بینش مهمی را دربارۀ تجارب دختران دارای معلولیت جسمی فراهم ساخت؛ اما محدودیت‌هایی نیز داشته است. انتخاب شرکت‌کنندگان براساس جنسیت، امکان مطالعۀ تفاوت‌های جنسیتی را محدود کرده است. ازطرف دیگر، میزان همکاری آزمودنی‌ها و صداقت آنها در خودافشایی و بیان تجارب بسیار خصوصی از موضوعی که در جامعه تابو محسوب می‌شود، از مواردی است که تقریباً از اراده و کنترل پژوهشگر خارج بود و ممکن است نتایج پژوهش را تحت‌تأثیر قرار داده باشد. درصورتی‌که این پژوهش با روش مردم‌نگاری انجام می‌شد و پژوهشگر پیش از انجام مصاحبه مدتی با شرکت‌کنندگان وارد تعامل می‌شد، ممکن بود نتایج غنی‌تری به دست بیاید؛ اما به‌دلیل محدودیت زمانی، امکان انجام پژوهش مردم‌نگاری که اغلب به فرصتی در حد یک یا دو سال نیاز دارد، امکان‌پذیر نبود.



[1] World Health Organization (WHO)

[2] Mamali etal

[3] Universal Declaration of Human Rights   

[4] United Nations

[5] Convention on the rights of Persons with Disabilities  

[6] Convention on the elimination of all forms of discriminations against women

[7] Elkhateeb & Peter

[8] Kreuter etal

[9] multiple sclerosis

[10] Esmail etal

[11] Lehane etal

[12] Montejo etal

[13] Acharya

[14] Airey

[15] Bahner

[16] asexuality

[17] Liberman

[18] Gartrell

[19] Campbell

[20] Nguyen

[21] Tamas

[22] Sala

[23] Taghizadeh et al

[24] Braun & Clarke

[25] Shah

اکبری، م.؛ لطفی کاشانی، ف.؛ وزیری، ش. (1396). «اثربخشی روان‌درمانی چهارعاملی بر افزایش عزت‌نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان»، بیماری‌های پستان ایران، 10(1)، ۶۰-۴۹.
شایان، آ.؛ خلیلی، آ.؛ رهنوردی، م.؛ معصومی، س. ز. (1395). «بررسی ارتباط عملکرد جنسی با سلامت روانی زنان مبتلا به سرطان پستان»، مجلۀ دانشکدۀ پرستاری و مامائی همدان، 24(4)، ۲۲۸-۲۲۱.
شریفیان ثانی، م.؛ سجادی، ح.؛ طلوعی، ف.؛ کاظم‌نژاد، ا. (1385). «دختران و زنان دارای معلولیت جسمی‌ـ‌حرکتی: نیازها و مشکلات»، توان‌بخشی، 7(2)، ۴۸-۴۱.
شیخ‌علیشاهی، ع.؛ جحدی، ف.؛ نیسانی، ل.؛ حقانی، ح.؛ دلاورکسمائی، ح.؛ صراف، پ. (1395). «بررسی عملکرد جنسی زنان مبتلا به صرع: یک مطالعۀ توصیفی» پایش، 15(3)، ۳۱۱-۳۰۱.
شهید ثالث، س.؛ حسن‌زاده، ح.؛ سجادی، س.؛ آل‌داوود، س. ا. (1396). «بررسی مقایسه‌ای اختلالات کارکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان پستان: گزارش مورد‌ـ‌شاهدی»، مجلۀ دانشکدۀ پزشکی دانشگاه تهران، 75(5)، ۳۵۷-۳۵۰.
صدرارحامی، ن.؛ عطارد، س.؛ امانت، س. (1387). «نگرش بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس درمورد تأثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی و جنسی آنان»، تحقیقات علوم رفتاری، 6(3)، ۸۸-۷۹.
صفاری‌نیا، م.؛ منفرد مسقائی، م. (1398). «حقوق افراد دارای معلولیت در چارچوب خانواده ازمنظر موازین بین‌المللی»، دوفصلنامۀ فقه و حقوق خانواده، 24(71)، ۱۷۶-۱۵۱.
عابدی، س.؛ حاجی کاظمی، ا.؛ جهدی، ف.؛ حسینی، ف. (1383). «مراقبت‌های بهداشت باروری دریافت‌شده طی دوران معلولیت در زنان معلول جسمی‌ـ‌حرکتی»، فصلنامۀ پرستاری ایران، 17(39)، ۴۰-۲۹.
عبدالله‌زاده، ح.؛ کبیری‌نسب، ی. (1397). «اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شرم درونی و عزت‌نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی»، روانشناسی سلامت، 4(28)، ۱۹۹-۱۸۴.
گال. م.؛ بورگ، و.؛ گال، ج. (1395). روش‌های تحقیق کمّی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمۀ ا. نصر و همکاران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
محمدی، خ.؛ رهنما، پ.؛ مؤید محسنی، س.؛ فقیه‌زاده، س.؛ صحرائیان، م. ح.؛ محمدی‌تبار، ش.؛ نبوی، م. (1391). «شیوع اختلال عملکرد جنسی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس»، پایش، 12(1)، ۷۷-۷۱.
Acharya, T. (2020). Disability and sex: Nepali disabled women writers and their quest for the self,  US-China Foreign Language, 18(2), 56-67.
Airey, C. (2018). Dating with a spinal cord injury. An IPA study, Doctoral thesis, Psychology, University of London.
Bahner, J. (2019). Mapping the terrain of disability and sexuality: From policy to practice, Ars Vivendi Journal, 11, 27-47.
Braun, V. & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology, Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77-101.
Campbell, M. (2019). Nobody is asking what I can do! An exploration of disability and sexuality, Doctoral thesis, Psychology, Concordia University, Canada.
Elkhateeb, I. & Peter, D. (2019). Negation of the Right of Women with Disabilities in Palestine to Marry: Cultural Considerations for Disability, Sexuality and Disability, 37(4), 559-570.
Esmail, S., Huang, J., Lee, I. & Maruska, T. (2010). Couple’s experiences when men are diagnosed with multiple sclerosis in the context of their sexual relationship, Sexuality and Disability, 28(1), 15-27.
Gartrell, A., Baesel, K. & Becker, C. (2017). “We do not dare to love”: women with disabilities' sexual and reproductive health and rights in rural Cambodia, Reproductive Health Matters, 25(50), 31-42.
Kreuter, M., Siösteen, A. & Biering-Sørensen, F. (2008). Sexuality and sexual life in women with spinal cord injury: a controlled study, Journal of Rehabilitation Medicine, 40(1), 61-69.
Lehane, C. M., Dammeyer, J. & Elsass, P. (2017). Sensory loss and its consequences for couples’ psychosocial and relational wellbeing: an integrative review, Aging & Mental Health, 21(4), 337-347.
Liberman, A. (2018). Disability, sex rights and the scope of sexual exclusion, Journal of Medical Ethics, 44(4), 253-256.
Lincoln, Y. S., Guba, E. G. (2013). The Constructivist Credo, London: Left Coast Press.
Mamali, F. C., Chapman, M., Lehane, C. M. & Dammeyer, J. (2020). A National Survey on Intimate Relationships, Sexual Activity, and Sexual Satisfaction Among Adults with Physical and Mental Disabilities, Sexuality and Disability, 38(3), 469-489. 
Montejo, A. L., Montejo, L. & Baldwin, D. S. (2018). The impact of severe mental disorders and psychotropic medications on sexual health and its implications for clinical management, World Psychiatry, 17(1), 3-11.
Nguyen, A. (2020). Challenges for Women with Disabilities Accessing Reproductive Health Care Around the World: A Scoping Review, Sexuality and Disability, 38(3), 371-388.
Sala, G., Hooley, M., Attwood, T., Mesibov, G. B. & Stokes, M. A. (2019). Autism and intellectual disability: A systematic review of sexuality and relationship education, Sexuality and Disability, 37(3), 353-382.
Shah, S. (2017). “Disabled People Are sexual citizens too”: supporting sexual identity, Well-being, and safety for Disabled Young People, Frontiers in Education, 2(46), 1-5.
Taghizadeh, Z., Ebadi, A. & Farahani, M. F. (2020). Marriage Challenges of Women with Intellectual Disability in Iran: A Qualitative Study, Sexuality and Disability, 38(1), 1-9.
Tamas, D., Jovanovic, N. B., Rajic, M., Ignjatovic, V. B. & Prkosovacki, B. P. (2019). Professionals, parents and the general public: attitudes towards the sexuality of persons with intellectual disability, Sexuality and Disability, 37(2), 245-258.
United Nations. (1979). Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women, https://www.ohchr.org/EN/ProfessionalInterest/Pages/CEDAW.aspx
United Nations. (2007). Convention on the Rights of Persons with Disabilities (CRPD), https://www.un.org/development/desa/disabilities/convention-on-the-rights-of-persons-with-disabilities.html 
United Nations. (1948). The Universal Declaration of Human Rights, https://www.un.org/en/universal-declaration-human-rights/ 
World Health Organization. (2020). Disability and Health, https://www.who.int/en/news-room/fact-sheets/detail/disability-and-health Access: 02/04/2021