Effectiveness of Four Preventive Methods on Attitudes toward Drug Abuse and Mental Health among High School Boys

Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D. student in Health and Social welfare, Social welfare management Reasearch Centere, University of Social Welfare and Rehabiliation Sciencies, Tehran, Iran.

2 Ph. D. of Curriculum Development, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

3 Professor of Curriculum Development, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran

4 Assistant Professor of Religions and Mysticism, Islamic Azad University, Shahrekord, Iran

Abstract

Individuals’ intent to drug abuse, at least in the first time, is influenced by their attitude to drugs. Attitude amendment, especially in the young ages, is one of the well-known preventive strategies from addiction.  Present study examined the effects of four methods of prevention (training by life skills, films, posters & catalogs, and sending short messages) on changing attitude towards drug abuse and mental health among high school boys in Charmahal&Bakhtyari province. This research was aQuasi-experimental in which four experimentalgroupsincludedTraining by life skills, films,posters, catalogs and sending short messages and a control group were compared. About 511 students were selected of 4 training zones by a randomly multistage cluster sampling. Data analyzed by ANCOVA. Findings showed that Training by life skills and films among preventive methods had significant effects on young’s attitude towards addiction (p<0.05) compared to training by posters, catalogs and sending short messages by cell phone (p>0.05).Training by life skills and filmsalso had an effect onmental health promotion (p>0.05). It is suggested that all of education centers for Changing students' attitude towards drug abuse and mental health promotion, use active methods like life skills and showing films and observation.
 
 
 

Keywords


اعتیاد به مواد مخدر، امروزه یکی از معضلات اساسی زندگی بشری به‌شمار می‌رود و می‌تواند هر گوشه از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد (کاظمیان، 1393). بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی (2007) در سراسر جهان حدود 200 میلیون نفر بین سنین 15 تا 64 سالگی هرساله یک یا بیشتر از یک داروی غیرقانونی مصرف می­کنند (کیانی‌پور و پوزاد، 1391). آمارهای موجود نشان ‌می‌دهد که حدود 16 درصد معتادان ایران کمتر از 19 سال سن دارند و 28 درصد آنها بین 20 تا 24 سالگی به اعتیاد روی می‌آورند (خلیلی و همکاران، 1389). دوره نوجوانانی دوره بحرانِ رشد و نمو است که از نظر جسمی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می‌کند و باعث می‌شود نظم جسمانی و روانی نوجوانان به هم بخورد. نوجوانان در این دوره از لحاظ عاطفی نارس، از نظر تجربه محدود و از نظر اجتماعی بسیار شکننده و تأثیرپذیر هستند (خلیلی و سهرابی، 1389).

قصد افراد برای سوءمصرف مواد لااقل در اولین دفعات مصرف تحت‌تأثیر نگرش آنها به مصرف مواد قرار دارد. لذا اصلاح نگرش؛ بویژه در نوجوانان، یکی از راهبردهای شناخته‌شده پیشگیری از اعتیاد است (رفیعی و همکاران، 1386). اصطلاح نگرش از نظر روان‌شناسان معانی مختلفی دارد و تعاریف گوناگونی از این مفهوم ارائه‌شده است (کریمی، 1373): ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک موضوع معین (صناعی، 1347)؛ آمادگی روانی و عصبی که از راه تجربه سازمان‌یافته است و پاسخ‌های فرد به کلیه اشیا یا موقعیت‌های مربوط به آنها را به نحوی پویا هدایت می‌کند (آلپورت، 1935؛ نقل‌شده در رفیعی و همکاران، 1386).

در برنامه‌های مربوط به پیشگیری از اعتیاد در مدارس، فعالیت­های آموزشی جایگاهی خاص دارند، به‌گونه‌ای که دانش‌آموزان توسط چنین برنامه‌هایی در مقابل موقعیت­هایی که مصرف مواد مخدر را تسهیل می­کنند، ایمن می­شوند (ساسمن[1]، 1989). از اهداف برنامه‌های آموزشی، شکستن ارزش استفاده از مواد مخدر و آشناسازی افراد با مشکلاتی است که در ابعاد اجتماعی و خانوادگی گریبانگیر آنها می‌شود (هنلی و همکاران[2]، 1993؛ ساسمن و همکاران، 1995؛ به نقل از پاشا شریفی و رضایی، 1388).

پیشگیری عبارت است از به تأخیر انداختن یا جلوگیری از شروع استفاده از مواد در جامعه (هانسن[3]، 1999). یکی از روش‌های پیشگیری از مصرف مواد مخدر، آگاه‌سازی افراد از خطرها و زیان‌های مواد مخدر و اصلاح نگرش افراد از مثبت به منفی نسبت به اعتیاد، معتاد و مواد مخدر است (رحیمی موقر و همکاران، 1376؛ به نقل از ستاری و همکاران، 1382).

اسپیت و همکاران[4] (2010) نشان دادند که آموزش مهارت‌های زندگی بر تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به سوء مصرف مواد و الکل بر نوجوانان پسر تغییر ایجاد می‌کند. روان‌شناسان به چند دلیل پیشگیری را برتر از درمان می­دانند: نخست آنکه، اغلب بررسی­ها نشان می‌دهند که میزان اثربخشی روش‌های درمانی اعتیاد چندان امیدوارکننده نیست و اغلب با برگشت‌های مکرر همراه است (مکل للن و همکاران[5]، 2005)؛ دوم آن­که، برنامه‌های پیشگیری از سوءمصرف مواد در مقایسه با درمان از نظر هزینه کاملاً به‌صرفه هستند؛ سوم آنکه، برنامه‌های پیشگیری احتمال آسیب­های وخیم دوره بزرگسالی را بشدت کاهش می‌دهند (ایالونگو و همکاران[6]، 2001).

به‌طورکلی، هم‌اکنون سه راهبرد برای محدود‌کردن سوءمصرف مواد در اغلب کشورهای جهان وجود دارد: 1-راهبرد قانونی شامل راه‌های قانونی جلوگیری از پخش یا استفاده از مواد؛ 2- راهبرد درمانی که پس از معتاد‌شدن افراد برای بازگرداندن به‌حالت طبیعی و ترک‌ اعتیاد استفاده می‌شود و 3- راهبرد تربیتی- آموزشی که روش پیشگیرانه‌ای است که هم‌اکنون از جایگاه بالایی برخوردار است (سیگل و سنا[7]، 1997؛ به‌نقل از رجایی و بیاضی، 1385). از مهم‌ترین فعالیت­ها درزمینۀ راهبرد تربیتی- آموزشی، آگاهی‌ دادن به افراد مختلف جامعه در مورد علل روی آوردن به مواد، تأثیر داروها، خطرهای بدنی و روانی- اجتماعی استفاده از مواد را می­توان برشمرد. در حال حاضر، بهترین مکان برای انجام چنین برنامه‌های پیشگیرانه‌ای مراکز آموزشی مانند مدارس است (تشان و همکاران[8]، 1994؛ به‌نقل از رجایی و بیاضی، 1385).

گرایش به مصرف مواد مخدر در دوران نوجوانی و جوانی بیش از سنین دیگر است (گرین و اتوسون[9]،1995). بنابراین، موضوع پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر در این گروه‌های سنی، توجه زیادی از برنامه­ریزان و متخصّصان را به خود معطوف کرده است (گلدستون[10]، 1987). برنامه‌های پیشگیری در پنج گروه کلی قرار می­گیرند (بهرامی احسان، 1383): 1- رویکرد نشر اطلاعات[11] ؛ 2- رویکرد پرورش عاطفی؛ 3- رویکرد جایگزین یا بدیل[12]؛ 4- رویکرد نفوذ اجتماعی[13] و 5- رویکرد تألیفی نفوذ اجتماعی و افزایش توانایی[14]. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد اول طراحی ‌شده است. هدف این رویکرد، آگاهی درباره مواد، آثار آنها، پیامد­های مصرف مواد و تقویت نگرش‌های ضدّمصرف مواد است و به‌وسیله دستورالعمل آموزشی، بحث‌های گروهی، نمایش فیلم، نمایش مواد مخدر، پوستر، جزوه و برنامه‌های آموزشی انجمن اولیا و مربیان مدرسه اعمال می‌شود.

یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع گوناگون، بهداشت روانی آن‌هاست. بدون شک، سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند (هالینگ­شلد و ردلیچ[15]، 1985). سلامت روانی از سوی سازمان بهداشت جهانی به‌عنوان یکی از اصول اولیه مراقبت­های بهداشت روانی قلمداد می‌شود. این سازمان سلامت روانی را به‌عنوان توانایی کامل برای ایفای نقش­های اجتماعی، روانی و جسمی تعریف می‌کند و سلامت روان را قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به‌طور منطقی، عادلانه و مناسب عنوان می­نماید. طبق نظرات دانشمندان مختلف، سلامت روانی؛ یعنی سازگاری مداوم با شرایط متغیر و تلاش برای تحقق اعتدال بین تقاضاهای درونی و الزامات محیط در حال تغییر، تسلط بر محیط، درک واقعیات، یگانگی، استقلال، رشد و نگرش مناسب نسبت به خود (به‌نقل از: فرح‌بخش و همکاران، 1384).

تصویب برنامه جامع ارتقای سلامت روان کشور (دوره زمانی 1390 تا 1394) توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ابلاغ آن به دانشگاه­ها، ازجمله اسنادی است که اهمیت سلامت روان را از طریق آن می­توان حس نمود. در این برنامه آمده است که مطابق آخرین مستندات و شواهد موجود، شیوع اختلالات روانی حدود 20% است که تقریباً 14% بار بیماری‌های کشور را شامل می‌شود. این در حالی است که مطابق تعاریف جهانی، سلامت روان،  تنها نبود اختلالات روانی نیست و مؤلفه‌های دیگری را هم شامل می‌شود که اگر آنها نیز منظور شوند، بار مشکلات روانی- اجتماعی بمراتب بیشتر خواهد بود (وزارت بهداشت، 1391)؛ برای‌مثال، بولهری و همکاران (1373) شیوع اختلالات روانی در جمعیت روستایی میبد یزد را 5/16درصد، یوسفی و همکاران (1379) میزان شیوع اختلالات روانی دانش‌آموزان دختر و پسر را 2/37 درصد، موسوی و همکاران (1377) شیوع افسردگی در دانش‌آموزان 15-17 ساله دبیرستان‌های بندرعباس را 5/44 درصد و حسینی و همکاران (1379) میزان شیوع اختلالات روانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران را 8/51 درصد گزارش داده است (به‌نقل از مسعودزاده و همکاران، 1383). ساکی و کیخاونی (1381) نیز در بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران به این نتیجه رسیدند که حدود 53 درصد دختران و 37 درصد پسران دچار اختلالات روانی هستند. در برنامه پنجم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور در راستای سند چشم‌انداز 20ساله بر رویکرد «انسان سالم» و «سلامت همه‌جانبه» و همچنین ارتقای شاخص‌های بهداشت روان؛ بویژه در دانش‌آموزان و نیز مبارزه همه‌جانبه با مواد مخدر و روان‌گردان و اهتمام به اجرای سیاست‌های کلی مبارزه با مواد مخدر در دهه پیش‌رو که پیشرفت و عدالت نام‌گذاری شده، تأکید شده است. نام‌گذاری 24 تا 30 مهرماه به‌عنوان هفته سلامت روان، دلیل دیگری بر بااهمیت بودن این شاخص است. بر اساس گزارش­های منتشرشده سازمان جهانی بهداشت در سالهای 2004 و 2009 عوامل خطر سلامت روان، ازجمله تکامل نامناسب دوران کودکی، ازدواج و بارداری نامناسب، خشونت، پایمال شدن حقوق شهروندی، والدین دارای اختلالات روانی، مدرسه نامناسب و غیرمراقب، ضعف مهارت‌های زندگی، کمی سرمایه اجتماعی و رفتارهای غیرسالم اجتماعی و تنزل اخلاقیات، مسبب بخش بزرگی از اختلالات روانی است. ازجمله تحقیقات مداخله­ای درخصوص بهبود سلامت روانی و تغییر نگرش نوجوانان و کودکان نسبت به اعتیاد و مواد مخدر می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

طارمیان (1387) و عبدالله‌پور (1387) تأثیر آموزش از طریق مهارت‌های زندگی در تغییر نگرش نوجوانان به اعتیاد را معنادار دانستند. رئیسی و همکاران (1391) نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که برگزاری جلسات حضوری و گروهی آموزش مهارت‌های زندگی با تأکید بر مشکلات طلاق، برای خانواده‌ها و کودکان در افزایش سلامت روانی کودکان آنها مؤثر است. ربیعی و همکاران (1392) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که برنامه‌های چرأت‌آموزی در دانش‌آموزان به افزایش مهارت‌های خودتصمیم‌گیری و خودحمایتی منجر می‌شود. یکی از پیشنهاد‌های این تحقیق آن بوده است که با توجه به ماهیّت این‌گونه برنامه‌های ارزان، ایمن و درعین‌حال کارا و اثربخش، به‌کارگیری آن در نوجوانان توصیه می‌شود. نتایج پژوهش افشارنیا و همکاران (1391) که بر روی دانش‌آموزان پسر دبیرستانی کرمانشاه انجام گرفت، نشان داد که آموزش مهارت‌های زندگی در گروه آزمایش باعث کاهش نمره تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به سوءمصرف مواد مخدر می­گردد. این پژوهش آموزش مهارت‌های زندگی را به‌عنوان عامل حفاظت‌کننده‌ای برای دانش‌آموزان در سال‌های بعدی برای پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر معرفی نمود. آقابابایی و همکاران(1390) نیز در پژوهشی با هدف مقایسه اثربخشی چهار روش پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر بر نگرش و عزت‌نفس دانش‌آموزان مجتمع‌های فرهنگی، تربیتی و خوابگاهی کمیته امداد امام خمینی (ره) به این نتیجه رسیدند که هر چهار روش پیشگیری با اثربخشی متفاوت بر تغییر نگرش نسبت به سوءمصرف مواد مخدر مؤثر بوده­اند؛ درحالی‌که تنها روش‌های آموزش شناختی- رفتاری اجتماعی و آموزش مهارت‌های زندگی بر بهبود عزت‌نفس مؤثر بودند. به‌طورکلی، در این تحقیق این نتیجه به‌دست آمد که هر چهار روش پیشگیری می­توانند موجب ایجاد نگرش منفی نسبت به مواد مخدر شوند.

علّت عمده گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، متغیرهای روان‌شناختی و هیجانی است. افرادی که در کنترل مهارت‌های هیجانی خود ناتوانند، به‌احتمال‌زیاد به مصرف مواد اعتیادآور روی می‌آورند (قنبری و همکاران، 1392). سلامت روانی ازجمله این متغیرهای روان‌شناختی و هیجانی است و به‌خاطر اهمیت خاص آن در ارتباط با گرایش نوجوانان به‌سمت اعتیاد در پژوهش حاضر بررسی شد. نوجوانی، دوره‌ای از رشد، همراه با تغییرات برجسته است که شامل عبور شخص از مرحله طفولیت به بزرگسالی است و طیف سنی 20-11 سال را در برمی‌گیرد. در طی این دوره تغییرات فیزیکی، روان‌شناختی و اجتماعی صورت می‌گیرد. با توجه به اینکه سالهای نوجوانی دوره شکل‌گیری ساختار شخصیت فردی و اجتماعی انسان است، بروز نابسامانی‌ها و ازجمله آسیب‌پذیری به اختلالات روانی می‌تواند قابلیت‌ها و درنهایت آینده و سرنوشت فرد را تحت‌تأثیر جدی قرار دهد. بنابراین، در کنار تلاشی که برای سلامت جسمی فرزندان می‌شود، باید عوامل آسیب‌رسانی به ساختار روحی و روانی آنها را بهتر درک کرد تا بتوان راه‌حل شایسته‌ای را برای پیشگیری و جبران آنها یافت (مسعودزاده و همکاران، 1383).

با توجه به‌مرور انجام‌گرفته، حدود مطالعات مرتبط به عوامل روان‌شناختی و تأثیر آنها در گرایش نوجوانان به سمت اعتیاد، تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر روش‌های پیشگیری از اعتیاد (شرکت در کلاس‌های آموزشی مهارت‌های زندگی، ارائه پوستر و کاتالوگ، ارسال پیام کوتاه (SMS) از طریق تلفن همراه و آموزش از طریق نمایش فیلم) بر تغییر نگرش دانش‌آموزان پسر دوره متوسطه استان چهارمحال و بختیاری نسبت به اعتیاد و مواد مخدر و همچنین، سلامت روانی آنها طراحی شد. سؤال اصلی تحقیق آن است که آیا می‌توان از راه روش‌های بی‌خطر و ارزان‌قیمت، نگرش نوجوانان و جوانان را نسبت به مواد اعتیادآور و مواد مخدر تغییر داد یا خیر و اگر آری؛ کدام روش بهترین نتایج را به دست خواهد داد؟ همچنین، آیا برنامه‌های مؤثر در تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به مواد اعتیادآور تأثیری بر تغییر سلامت روانی دانش‌آموزان دارند؟ تفاوت مطالعه حاضر با مطالعه آقابابایی و همکاران بُعد وسیع‌تر پژوهش حاضر و همچنین، تفاوت جامعه آماری بررسی می‌شود. جامعه آماری مورد بررسی در پژوهش آقابابایی و همکاران دانش‌آموزان تحت پوشش کمیته امداد و ساکن در خوابگاه­هاست؛ در حالی ‌که دانش‌آموزان موردبررسی در پژوهش حاضر، دانش‌آموزانی هستند که در کنار خانواده زندگی می­کنند.

 

روش پژوهش

پژوهش حاضر به‌لحاظ طرح از نوع تحقیقات نیمه‌تجربی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش‌آموزان پسر دوره متوسطه استان چهارمحال و بختیاری در سال 1392 هستند که تعداد آنها 20667 نفر است.

برای انتخاب نمونه­های موردنیاز، از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شد. در گام اول با استفاده از نمونه‌گیری خوشه‌ای، ابتدا چهار منطقه آموزشی (ناحیه 1 و 2 شهرکرد، بروجن و لاران) و سپس در هر یک از مناطق منتخب، یک یا دو مدرسه به‌صورت تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد، از هر یک از مدارس منتخب تعداد 5 کلاس (مجموعاً 20 کلاس درس، شامل 3 کلاس 28 نفری، 1 کلاس 27 نفری و 16 کلاس 25 نفری) انتخاب شدند و در هر کلاس به‌صورت جداگانه یک روش آموزشی (شامل آموزش از طریق فیلم، آموزش از طریق ارسال پیامک(SMS)، آموزش از طریق پوستر و کاتالوگ و آموزش از طریق مهارت‌های زندگی) برای 12 جلسه اجرا شد. در هر مدرسه نیز یک کلاس به‌عنوان گروه گواه یا شاهد (کنترل) در نظر گرفته شد، که به این گروه هیچ نوع آموزش خاصی داده نشد. تعداد کل نمونه موردبررسی شامل 511 دانش‌آموز بود که در چهار منطقه آموزشی و در20 کلاس درس دایر، مشغول به تحصیل بودند. قبل و بعد از اجرای مداخلات نگرش دانش‌آموزان نسبت به اعتیاد و مواد مخدر و همچنین، وضعیت سلامت روانی آنها سنجش شد. همچنین، برای خنثی‌سازی اثر برخی متغیرهای زمینه­ای مثل سن و منطقه سکونت، این دو متغیر در تحلیل کوواریانس به‌عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شدند.

درخصوص مهارت‌های زندگی، مهارت‌هایی، از قبیل: خودآگاهی و همدلی، تصمیم‌گیری، نه گفتن در برابر درخواست‌های غیرمنطقی، تفکر نقادانه و خلاق، برقراری ارتباط مؤثر، مقابله با استرس، کنترل خشم و جرأت‌مندی آموزش داده شد[16]. این مهارت‌ها مبتنی بر 10 مهارت اساسی زندگی موردنظر سازمان بهداشت جهانی است(به‌نقل از: رئیسی و همکاران، 1391). در تمامی مهارت‌ها مباحث مرتبط به اعتیاد و مواد مخدر گنجانده شد. محتوای پیامک‌های تلفنی، پوسترها و کاتالوگ‌ها توسط گروه پژوهش (نشستی چهار جلسه‌ای) به‌گونه‌ای انتخاب شد که تفاوت زیادی با محتوای مهارت‌های زندگی نداشته باشد؛ جز از نظر حجم محتوا. محتوای فیلم‌های آموزشی نیز با توجه به فیلم‌های موجود در آرشیو صداوسیما، نیروی انتظامی و سازمان آموزش ‌و پرورش و از طریق بحث گروهی توسط گروه پژوهش انتخاب شد.

ابزار پژوهش: در این پژوهش از دو ابزار استاندارد استفاده شد:

1- پرسشنامه نگرش‌سنج نسبت به اعتیاد: برای سنجش نگرش دانش‌آموزان نسبت به مواد مخدر و اعتیاد از این پرسشنامه استفاده شد. این پرسشنامه که توسط بهرامی (1380؛ به‌نقل از آقابابایی و همکاران، 1390) در ایران ساخته و روا و پایا شده است و دارای هفت عامل مختلف است که عبارتند از: نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر (10 گویه)، نگرش نسبت به‌علت مصرف مواد مخدر (9 گویه)، نگرش نسبت به فرد معتاد (11 گویه)، نگرش نسبت به شخصیت فرد معتاد (3 گویه)، نگرش اجتماع نسبت به اعتیاد (5 گویه)، نگرش نسبت به ترک اعتیاد (4 گویه)، نگرش نسبت به عواقب مصرف مواد (7 گویه). هرچه نمره آزمودنی پایین‌تر باشد، فرد نگرش منفی‌تری نسبت به اعتیاد و مواد مخدر خواهد داشت. یونسی و محمدی (1385؛ به نقل از آقابابایی و همکاران، 1390) پایایی این پرسشنامه را به روش آلفای کرونباخ برابر 80/0 گزارش دادند. آقابابایی و همکاران (1390) نیز مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای این ابزار را 80/0 گزارش دادند. در پژوهش حاضر مقدار ضریب آلفای کرونباخ در پیش‌آموزش برابر با 842/0 و در پس‌آموزش برابر با 804/ 0 و مقدار ضریب همبستگی بین نمرات پیش‌آموزش و پس‌آموزش برابر با 749/0 به‌دست آمد.

2- پرسشنامه سنجش سلامت عمومی: این پرسشنامه توسط گولدبرگ و هیلیر در سال 1972 ساخته شد و شامل 28 سؤال است که در مقیاس 4 درجه‌ای (3-0) نمره‌گذاری می‌شود؛ به‌طوری‌که نمره کلی آزمون از 0 تا 84 متغیر است و نقطه برش آن برای خرده‌مقیاس‌ها 9 و برای نمره کل 23 درنظر گرفته می‌شود. هرچه نمره آزمودنی پایین‌تر باشد، فرد از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهد بود (مسعودزاده و همکاران، 1383). این پرسشنامه چهار خرده‌مقیاس هفت سؤالی دارد که به‌ترتیب نشانه‌های جسمانی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی را می‌سنجد (گلد برگ و هیلر، 1979؛ به‌نقل از کوهی و همکاران، 1393). این پرسشنامه در ایران توسط پالاهنگ و یعقوبی در سال 1374 در انستیتوی روان‌پزشکی تهران هنجاریابی شد. مطالعات مختلفی گویای پایایی بالای این پرسشنامه هستند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 88/0 گزارش‌شده است(بحرینیان و حسینی، 1384). مقدار آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 819/0 و 919/0 و همچنین، همبستگی بین نمرات قبل و بعد از مداخله برابر با 653/0 با مقدار معناداری کمتر از 001/0 به‌دست آمد. دو پرسشنامه فوق‌الذکر قبل از اجرای پژوهش توسط واحد حراست آموزش ‌و پرورش تأیید شد.

برای تجزیه‌وتحلیل داده‌های گردآوری ‌شده درراستای اهداف پژوهش، بعد از توصیف وضعیت هر یک از آزمودنی‌ها در شاخص­های موردبررسی از آزمون‌های استنباطی استفاده شد. برای این منظور، از تحلیل کوواریانس (برای تعدیل و کنترل نمرات پیش‌آموزش) استفاده شد. برای تجزیه ‌و تحلیل داده‌های گردآوری‌شده از نرم‌افزار آماری SPSS20استفاده شد.

 

 

یافتهها

فرضیه اول تحقیق: آموزش روش‌های پیشگیری از اعتیاد اثر معناداری بر نگرش دانش‌آموزان دوره متوسطه نسبت به مواد مخدر و اعتیاد دارند.


جدول 1. تحلیل کوواریانس برای مقایسه میانگین نمره نگرش به اعتیاد در روش‌های مختلف مداخله

منبع تغییرات

Df

SS

MS

F

p

مجذور اتا

توان آماری

پیش‌آموزش

1

38/5

38/5

45/3

023/0

56/0

91/0

روش‌های مداخله

4

93/12

23/3

63/10

000/0

61/0

88/0

 

جدول 2. نتایج آزمون LSD برای مقایسه یک‌به‌یک میانگین نگرش کلی به اعتیاد و مواد با کنترل نمرات پیش‌آموزش

نوع مداخله

پوستر و کاتالوگ

مهارت‌های زندگی

فیلم

پیام کوتاه (SMS)

پوستر و کاتالوگ

--

--

--

--

مهارت‌های زندگی

049/0

--

--

--

فیلم

000/0

152/0

--

--

پیام کوتاه (SMS)

427/0

000/0

002/0

--

گروه کنترل

112/0

000/0

000/0

022/0


 

جدول 3. میانگین‌های تعدیل‌شده نگرش به اعتیاد پس از مداخله

میانگین

روش مداخله

29/2

پوستر و کاتالوگ

97/1

مهارت‌های زندگی

05/2

آموزش فیلم

25/2

ارسال پیام‌کوتاه(SMS)

39/2

گروه کنترل

طبق جداول (1)، (2) و (3) بررسی اثر هر یک از روش‌های گوناگون آموزش پیشگیری بر نگرش کلی دانش‌آموزان با حضور گروه کنترل و همچنین، کنترل نمرات پیش‌آموزش از طریق تحلیل کوواریانس (NCOVA) مشخص شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمره نگرش کلی به اعتیاد در گروه‌ها، مداخله از طریق پوستر و کاتالوگ با هر یک از گروه‌های دریافت‌کننده فیلم (001/0>p) و گروه دریافت‌کننده مهارت‌های زندگی (049/0= p) تفاوت آماری معنی‌داری وجود داشت. بین گروه دریافت‌کننده مهارت‌های زندگی با هر یک از گروه‌های دریافت‌کننده پیامک (001/0>p) و گروه کنترل (001/0>p) تفاوت آماری معنی‌دار وجود داشت. بین گروه دریافت‌کننده فیلم با هر یک از گروه‌های دریافت‌کننده پیامک (002/0= p) و گروه کنترل (001/0>p) و بین گروه دریافت‌کننده پیامک با گروه کنترل نیز تفاوت آماری معنادار وجود داشت (022/0=p). با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، فرضیه اول تحقیق تأیید شد.


جدول4. تحلیل کوواریانس برای مقایسه میانگین نمره سلامت روانی در روش‌های مختلف مداخله

منبع تغییرات

Df

SS

MS

F

p

مجذور اتا

توان آماری

پیش‌آموزش

1

54/10

54/10

34/3

003/0

66/0

89/0

روش‌های مداخله

4

3/1898

57/474

72/2

029/0

61/0

73/0

 

جدول 5. نتایج آزمون LSD برای مقایسه یک‌به‌یک میانگین  سلامت روانی با کنترل نمرات پیش‌آموزش

نوع مداخله

پوستر و کاتالوگ

مهارت‌های زندگی

فیلم

پیام کوتاه (SMS)

پوستر و کاتالوگ

--

--

--

--

مهارت‌های زندگی

42/0

--

--

--

فیلم

001/0

072/0

--

--

پیام کوتاه (SMS)

213/0

628/0

216/0

--

گروه کنترل

765/0

001/0

001/0

169/0


 

جدول 6. میانگین‌های تعدیل‌شده سلامت روانی پس از مداخله

میانگین

روش مداخله

24/16

آموزش فیلم

69/17

مهارت‌های زندگی

99/20

پوستر و کاتالوگ

6/18

ارسال پیام کوتاه(SMS)

26/21

گروه کنترل

فرضیه دوم تحقیق: آموزش روش‌های پیشگیری از اعتیاد اثر معناداری بر ارتقای سلامت روانی دانش‌آموزان دوره  متوسطه دارند.

طبق جداول (4)، (5) و (6) بررسی اثر هر یک از روش‌های گوناگون آموزش پیشگیری بر سلامت روانی دانش‌آموزان با حضور گروه کنترل و همچنین، کنترل نمرات پیش‌آموزش از طریق تحلیل کوواریانس(ANCOVA) مشخص شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سلامت روان گروه‌های مختلف دانش‌آموزان با توجه به روش‌های مداخله، تفاوت آماری معناداری وجود دارد (029/0= p). نتایج حاصل از انجام آزمون تعقیبی LSD (جدول 5) به‌منظور مقایسه دوبه‌دوی گروه‌ها ارائه‌شده است. با توجه به یافته‌های موجود در این جدول بین میانگین نمره سلامت روان دانش‌آموزان گروه «فیلم» و «کنترل» (001/0= p)؛ بین دانش‌آموزان گروه «مهارت‌های زندگی» و «کنترل» (001/0= p) تفاوت آماری معناداری به‌دست آمد. بین سایر گروه‌ها تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، فرضیه دوم تحقیق تأیید شد.

 

بحث و نتیجهگیری

بر اساس یافته‌های پژوهش، از بین چهار روش مداخله درراستای پیشگیری از اعتیاد و تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به اعتیاد و مواد مخدر، روش شرکت حضوری در کلاس‌های آموزش مهارت‌های زندگی و روش آموزش از طریق فیلم تأثیر معناداری بر تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به مواد مخدر و اعتیاد داشت. این نتایج با یافته‌های طارمیان (1387)، عبدالله‌پور (1387)، آقابابایی و همکاران (1390)، رئیسی و همکاران (1391)، افشارنیا (1391) و اسپیت (2010) همسوست. طبق نتایج به‌دست‌آمده توصیه می‌شود درراستای پیشگیری اولیه از بلای خانمان­سوز اعتیاد، برنامه‌ریزان و سیاستگذاران مرتبط، برنامه‌های پیشگیرانه، از طریق شرکت حضوری در رده‌های آموزشی مهارت‌های زندگی و آموزش از طریق فیلم و مشاهده را از دوران کودکی آغاز کنند و تا زمان درونی‌شدن چنین مهارت‌هایی در افراد ادامه دهند. همچنین، استفاده از روش‌های آموزشی دانش‌آموز‌محور که نقش فعّال دانش‌آموزان در آن بارزتر باشد، در اولویت قرار گیرد. اگر دانش‌آموزان از راه‌های مختلف در اجرای برنامه مشارکت داشته و خود عهده‌دار اجرای چنین برنامه‌هایی باشند، بدون شک نسبت به اهداف مداخله احساس مالکیت بیشتری خواهند نمود و درنتیجه، پیامدهای مثبتی به‌بار خواهد نشست.

استفاده از دو روش مداخله، شامل: ارسال پیامک (SMS) و آموزش از طریق پوستر، کاتالوگ و بروشور تأثیری بر تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به اعتیاد و مواد مخدر نداشت. به‌نظر می‌رسد مکانیزم عمل روش ارسال پیامک و کاتالوگ، پوستر و بروشور متفاوت است؛ چون پیامک صرفاً پیامی متنی (نه تصویری و یا چندرسانه‌ای) است که در حجم مطالب قابل ‌ارسال آن محدودیت وجود دارد و تبادل پس‌خوراند از طریق آن امکان‌پذیر نیست. همچنین، نتایج نشان داد که از بین روش‌های مداخله پیشگیری از اعتیاد، آموزش از طریق فیلم و آموزش مهارت‌های زندگی تأثیر معناداری بر وضعیت سلامت روانی دانش‌آموزان پسر دوره متوسطه داشته است. با این‌ حال، باید تأکید شود که وضعیت دانش‌آموزان موردبررسی در پژوهش حاضر قبل و بعد از مداخله در وضعیت مطلوبی قرار داشت؛ ولی با این ‌حال مداخله انجام‌گرفته ارتقای این وضعیت مطلوب را موجب شد. این یافته با نتایج رئیسی و همکاران (1391) همخوانی دارد.

 

نتیجهگیری

طبق نتایج به‌دست‌آمده، شرکت حضوری در کلاس‌های آموزش مهارت‌های زندگی و آموزش از طریق فیلم و مشاهده، تأثیر معناداری در تغییر نگرش و سلامت روان دانش‌آموزان داشته است، بنابراین، پیشنهاد می‌شود وزارت آموزش ‌و پرورش در برنامه درسی هفتگی مدارس به‌صورت رسمی و غیررسمی به آموزش مهارت‌های زندگی توسط مشاوران متخصّص و آگاه بپردازد و برای اوقات فراغت دانش‌آموزان، برنامه‌های مفرح، سازنده و جذاب طراحی نماید. همچنین، درزمینۀ آموزش روش‌های پیشگیری از آسیب­های اجتماعی، وزارت آموزش‌ و پرورش، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی رابطه تنگاتنگی با خانواده­ها داشته باشند و این ارتباط بیشتر جنبه آموزشی داشته باشد تا اطلاع‌رسانی؛ زیرا اطلاع‌رسانی به‌تنهایی نمی­تواند در تقویت کارکرد خانواده­ها تأثیر داشته باشد. در ضمن، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی تألیف کتب درسی وزارت آموزش‌ و پرورش در تدوین محتوای دروس نسبت به آگاه‌سازی دانش‌آموزان از اعتیاد و مواد مخدر و تغییر نگرش آن‌ها نسبت به آن و همچنین، حفظ و ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان، اقدام جدی به‌عمل آورد. یکی دیگر از پیام‌های این پژوهش، آن است که نگرش دانش‌آموزان نسبت به مواد مخدر و اعتیاد منفی است و سلامت روان دانش‌آموزان در وضعیت مطلوبی قرار دارد و روش‌های آموزش از طریق فیلم و مهارت‌های زندگی نیز در تغییر نگرش نسبت به مواد مخدر و همچنین، حفظ و ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان تأثیر مثبت دارد. همین یافته کافی است تا به برنامه‌ریزان و کارشناسان حوزه آموزش‌ و پرورش این آگاهی را اعلام دارد که وضعیت فعلی نقطه شروعی برای پیشگیری و جلوگیری از ورود دانش‌آموزان به دام اعتیاد و بلای خانمان‌سوز است. اگر در زمان فعلی دانش‌آموزان با استفاده از برنامه‌های پیشگیرانه واکسینه شوند، در دوره‌های بعدی زندگی نیز براحتی در برابر اعتیاد و مواد مخدر دوام خواهند آورد.

 

تشکر و قدردانی

این مقاله برگرفته از طرح پژوهشی دفتر تحقیقات کاربردی نیروی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری است؛ بنابراین، جا دارد از مسؤولان محترم آن دفتر و همچنین، کارشناسان، مدیران مدارس، مدرسان و دانش‌آموزان عزیزی که ما را در انجام این مطالعه یاری نمودند، تقدیر و سپاسگزاری کنیم.



[1] sussman

[2] Henley et al.

[3] Hansen

[4] Speath et al.

[5] McLellan et al

[6] Ialongo et al

[7] Sigel & Sena

[8] Teshan

[9] Green & Ottoson

[10] Goldstone

[11] Information dissemination approach

[12] Alternative approach

[13] Social influence approach

[14] Integrated social influence and enhancement of abilities

[15] Hollingshead  & Redlich

[16] منبع مورداستفاده برای آموزش مهارت‌های فوق‌الذکر کتب منتشرشده ویژه دانش‌آموزان توسط وزارت آموزش و پرورش، معاونت پرورشی و تربیت بدنی، دفتر مشاوره امور تربیتی و تحصیلی بوده  که در سال 1389 توسط نشر طلوع چاپ شده است.

                                                                          

افشارنیا، ک.؛ آقابیگی، ح.؛ رضایی، ح. و درکه، م. (1391). اثربخشی آموزش مهارت‌های زندگی بر تغییر نگرش دانش‌آموزان نسبت به سوءمصرف مواد مخدر. مجموعه مقالات دومین کنگره اعتیاد و آسیب اجتماعی و روان‌شناختی، دانشگاه خوارزمی، ص 25.
آقابابایی، ع.؛ جلالی،د. و سعیدزاده، ح.ر. (1390). مقایسه اثربخشی چهار روش پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر بر نگرش و عزت‌نفس دانش‌آموزان مجتمع‌های فرهنگی، تربیتی و خوابگاهی کمیته امداد امام خمینی (ره). فصلنامه اعتیاد پژوهی سوءمصرف مواد، سال ششم، ش 21، ص 31-46.
بحرینیان، س.ع. و محمدحسینی، ا. (1384). تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدیدالورود. فصلنامه پژوهش در پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی، سال هشتم، ش 3، ص 245-251.
بهرامی احسان، ه. (1383). اعتیاد و فرایند پیشگیری، تهران: سمت.
پاشا شریفی، ح. و رضایی، ن. (1388). رابطه بین نگرش به مواد مخدر با ناایمنی در خانواده. فصلنامه پژوهش روان‌شناختی، سال اول، ش 2، ص77-86.
خلیلی، ا. و سهرابی، ف. (1389). اثربخشی آموزش مهارت‌های تفکر انتقادی بر نگرش دانش‌آموزان نسبت به سوءمصرف مواد مخدر. فصلنامه اعتیاد پژوهی سوءمصرف مواد، سال پنجم، ش 17، ص91- 106.
ربیعی، ل.؛ مسعودی، ر.؛ مقدسی، ج.؛ خیری، ف. و اشرف‌الدین، ح. (1392). شناخت اثربخشی برنامه جرأت‌ورزی مدرسه محور بر مهارت‌های خود تصمیم‌گیری و خودحمایتی دانش‌آموزان دبیرستانی. مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، سال پانزدهم، ش1، ص11-21.
رجایی، ع. و بیاضی، م.ح. (1385). تأثیر یک برنامه پیشگیری از اعتیاد بر عزت‌نفس، نگرش، گرایش و آگاهی نوجوانان در سوءمصرف مواد. فصلنامه دانش و پژوهش در روان‌شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، سال هشتم، ش 30، ص71-87.
رفیعی، ح.؛ جزایری، ع.؛ نظری، م.ع. و سلیمانی نیا، ل. (1386). خواص روانسنجانه مقیاس سنجش نگرش نوجوانان به اعتیاد. فصلنامه توان‌بخشی، دوره هشتم، ش1، ص 47-50.
رئیسی، ر.؛ گنجی، ف.؛ شاه مرادی، ر.؛ مردان‌پور، ا.؛ شمیان، آ.؛ نکویی، ا.؛ فانیان، ن. و نیک‌فرجاد، م. (1391). تأثیر جلسات مشاوره حضوری آموزش مهارت‌های زندگی بر سلامت روان فرزندان خانواده‌های طلاق. مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، سال چهاردهم، ش 4، ص30-37.
ساکی، ک. و کیخاونی، س. (1381). بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، سال دهم، ش 34 و 35، ص 11-15.
ستاری، ب.؛ اعظم، ا. و محمدی، م.ع. (1382). بررسی میزان گرایش به اعتیاد در سنین بالای ده سال در سال 1381 استان اردبیل. فصلنامه رفاه اجتماعی، سال سوم. ش 9، ص263- 283.
طارمیان، ف. (1387). بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت‌های زندگی به‌منظور پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر در دانش‌آموزان سال اول راهنمایی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان، سال ششم، ش 16، ص 77-87.
عبدالله‌پور، م. (1387). اثربخشی آموزش مهارت‌های زندگی بر تغییر نگرش دانش‌آموزان مقطع دبیرستان شهر سیرجان نسبت به سوءمصرف مواد. مجله اعتیاد پژوهی، سال دوم، ش 8، ص 33-54.
فرح‌بخش، س.، غلامرضایی، س. و نیک‌پی، ا. (1384). رابطه بین سلامت روانی و برخی متغیرهای زمینه­ای در دانشجویان دانشگاه لرستان. فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان، سال هفتم، ش 4، ص 79-86.
قنبری طلب، م.؛ قنبری، ع.؛ طهماسبی کهیانی، ف. و نادری لردجانی، م. (1392). رابطه هوش هیجانی بااستعداد اعتیاد دانش‌آموزان پسر دروه پیش‌دانشگاهی شهرستان شهرکرد. مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، سال پانزدهم، ش 3، ص33-39.
کاظمیان، س. (1393). اثربخشی روش درمان‌شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان سلامت عمومی معتادان خود درمانجو. فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش‌های علوم شناختی و رفتاری دانشگاه اصفهان، سال چهارم، ش1،  ص181- 192.
کوهی، س.؛ اعتمادی، ع. و فاتحی‌زاده، م. (1393). بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی و سلامت روانی با سرخوردگی زناشویی در زوجین. فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش‌های علوم شناختی و رفتاری دانشگاه اصفهان، سال چهارم، ش1، ص71- 84.
کیانی‌پور، ع. و پورزاد، ا. (1391). بررسی نقش عوامل مؤثر در ترک اعتیاد. فصلنامه اعتیاد پژوهی سوءمصرف مواد، سال ششم، ش 22، ص39-54.
مسعودزاده، ع.؛ خلیلیان، ع.؛ اشرفی، م. و کیمیابیگی، ک. (1383). بررسی وضعیت سلامت روانی دانش‌آموزان دبیرستان شهر ساری در سال 82-1381. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران، سال چهاردهم، ش 45، ص74-82.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. (1391). سند جامع ارتقاء سلامت روان (1394-1390) مبتنی بر نقشه تحول نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران، ص1-16.
Fishbein, D.H., Todd, A.C., Ricketts, E.P., & Semba, R.D. (2008). Relationship between lead exposure, cognitive function, and drug addiction: Pilot study and research agenda, Journal of Environmental Research, 108(3), 315–319.
Fishbein, D. (2005). Cognitive performance autonomic reactivity in abstinent drug abusers and nonusers, Journal of Experimental and Clinical Psychopharmacology, 13 (1), 25-40.
Goldstone, S. E. (1987).Concepts of primary prevention. New York: Guilford Press.
Green,  L. W., & Ottoson,  J. M. (1995). Community health (7th ed). New York: Mosby.
Hansen, B. W. (1999). Prevention programs. What are the critical factors that spell success? National conference on drug abuse prevention research. Plenary session 3.Marriot at Metro Center, Washington, D.C.
Hollingshead, A. B. & Redlich, F. C. (1985). Social class and mental illness. New York: Wiley.
Ialongo, N., Jeanne,P., Lisa,W., & Sheppard, K. (2001). The distal impact of two first-grade preventive interventions on conduct problems and disorder in early adolescence. Journal of Emotional and Behavioral Disorders, 9(3),146-160.
Kantowitz, B. H., Roediger III, H., L., & Elmes, D. G. (2009). Experimental Psychology, 9th ed., Michel Sordi, United States.
McCuller, W. J., Sussman, S., Dent, C.W., & Teran, L.  (2001). Concurrent prediction of drug use among high-risk youth, Journal of Addictive Behaviors, 26 (1),137-142.
McLellan, A.T., McKay.J.RForman, R., Cacciola, J., & Kemp, J. (2005). Reconsidering the evaluation treatment from retrospective follow up to concurrent recovery monitoring. Journal of Addiction, 100 (4),447-458.
ُُSpeath, M., Weichold, K., Rainer. K. S., & Wiensner, M. (2010). Examining the differeential effectiveness of a life skills program on alchol use tranjectories in early adolescence. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 78 (3), 334-348.