The Comparison of Attribution Styles and Belief in Just World between Neuroticism, Extraversion Personality Traits and Normal Individuals

Document Type : Original Article

Authors

1 MA. In General Psychology, Semnan University, Semnan, Iran

2 Assistant professor of psychology, Semnan University, Semnan, Iran

Abstract

The aim of present research was to compare attribution styles and belief to just world in extraversion, neuroticism and normal people. For this purpose three groups include extraverted, neurotic and normal were selected by simple random sampling method from Semnan University students and answered to attribution styles questionnaire, belief in a just world for self and others and NEO-FFI. Data was analyzed with multivariate analysis of variance. Findings indicated that there are significant difference in internal negative, internal positive and total positive attribution styles among normal and neuroticism. Also findings showed that there are significant differences in internal positive, stable positive, general positive and total positive attribution styles among extraverted and neurotic individuals. About belief in a just world (for self and others), there was significant differences between groups. According to findings, it can be concluded that people of groups tend to use different attribution styles and show different rate of belief in a just world and in this way are adjustment with their life events.
 
 

Keywords

Main Subjects


سراسر زندگی انسان همواره سرشار از نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها بوده است. توزیع نامناسب ثروت در جوامع بشری و نابرابری در میزان دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی و امکانات آموزشی سبب می‌شود تا افراد در برابر مشاهده یا تجربۀ بی‌عدالتی‌ها واکنش‌های متفاوتی نشان دهند. در چنین شرایطی برخی افراد خشمگین می‌شوند و در پی بازگرداندن عدالت برمی‌آیند. عده‌ای، افرادی را که قربانی بی‌عدالتی بوده‌اند، سرزنش می‌کنند و عدۀ دیگری سعی در توجیه وضع موجود دارند (دالبرت[1]، 2009).

روان‌شناسان همواره به واکنش‌های انسان هنگام مواجهه با شرایط ناعادلانه توجه کرده‌اند و تاکنون نظریه‌های روان‌شناختی متعددی برای تبیین این واکنش‌های عدالت‌محور پیشنهاد شده است. یکی از با نفوذترین آنها فرضیۀ باور به دنیای عادلانه[2] است که لرنر[3] (1965) آن را مطرح کرد. لرنر با بیان این فرضیه، باور انسان‌هایی را تبیین کرد که معتقدند دنیا دار مکافات است و افراد هیچ‌گاه رنج و بدبختی‌هایی را تجربه نخواهند کرد که سزاوار آن نیستند (بنت[4]، 2008). دنیای عادل، مکانی است که در آن هر فردی شایستۀ آن چیزی است که به دست می‌آورد و معیار تعیین این شایستگی، پیامد اعمالی است که فرد انجام می‌دهد. به عبارت دیگر، منظور از عدالت، قضاوت دربارۀ میزان شایستگی است. این فرایند در هر دو حالت پیامدهای مثبت و منفی صدق می‌کند (لرنر، 1980). چنین اندیشه‌ای هم یک باور عمومی را دربارۀ عادلانه‌بودن دنیا برای دیگران[5] و هم یک باور فردی و منحصر به فرد را دربارۀ منصفانه‌بودن دنیا برای خود شخص[6] دربرمی‌گیرد (تود، لودمیلا، کرایج و شلدون[7]، 2013).

از نظر والستر (1966) مردم به چنین باوری نیاز دارند تا از خودشان در برابر وقوع رویدادهای ناگهانی زندگی حمایت کنند. برای قضاوت دربارۀ دلیل بروز حوادث، افراد به دو طریق عمل می‌کنند: یکی زمانی که فرد در برابر حادثه احساس مسئولیت می‌کند و آن را پیامد رفتار شخصی و بی‌دقتی خودش می‌داند و دیگری زمانی که فرد علاوه بر پذیرش مسئولیت رفتار خودش از یک معیار اخلاقی نیک و بد برای قضاوت دربارۀ آن رفتار استفاده می‌کند.

 مانسو و اسپیتزبرگ[8] (2008) معتقدند به طور طبیعی هر فردی به دنبال کشف علل بروز رفتارها و وقایع است؛ زیرا می­خواهد با تفسیرهای خود دنیای اطرافش را درک کند. این دلیل‌یابی‌ها در روان‌شناسی اجتماعی با عنوان «اسنادها»[9] بیان می‌شود. چنین گفته شده است که سبک اسناد، چهارچوبی خوش‌بینانه یا بد‌بینانه به منظور تبیین پدیده‌ها ارائه می‌دهد (علی بالایی، 1393). اسنادها با متغیرهای روان‌شناختی زیادی رابطه دارند که یکی از آنها ویژگی‌های شخصیتی است. شخصیت بنا به نظر آلپورت[10] (1961) «سازمان‌بندی پویایی است در درون فرد از آن دسته از نظام‌های روانی ـ فیزیکی که رفتار و تفکر شاخص او را تعیین می‌کند» (نقل از کارور و شی‌یر،1387). صفات شخصیت، الگوهای یکسانی از رفتار، احساسات و افکار افراد است که از آنها برای پیش‌بینی و تبیین رفتار افراد استفاده می‌شود (پروین و جان[11]، 1386). یکی از مشهورترین رویکردها در میان روان‌شناسانی که صفات شخصیتی را مطالعه می‌کنند، الگوی پنج عاملی شخصیت است. بر اساس آن شخصیت از ترکیب پنج عامل یا صفت شکل می‌گیرد که عبارت از این است: روان‌رنجوری (N)[12]، برون‌گرایی (E)[13]، گشودگی (O)[14]، سازگاری (A)[15] و وظیفه‌شناسی(C)[16] (ویگ[17]، 1388).

بررسی‌ها میان این صفات شخصیتی با سبک‌های اسناد، رابطۀ معناداری را گزارش می‌کنند. میان سبک‌های اسناد با روان­رنجورگرایی و برون‌گرایی رابطۀ مثبت مشاهده شده است. هم‌چنین سبک اسنادی افسرده‌وار (پایدار ـ کلی) به طور مثبتی با گرایش به روان‌رنجوری رابطه دارد (آدلر، کیسلو مک‌آدامز[18]، 2006؛ حاتمی، محمدی، ابراهیمی و حاتمی، 1389).

تحقیقاتی که در زمینۀ باور به دنیای عادلانه انجام شده است، نشان می‌دهد که افراد چگونه با استفاده از این باور، دلیل وقایع اطراف خود را تبیین می‌کنند و در برابر مسایلی از جمله فقر (هارپر[19]، 1996؛ فرنهام و گانتر[20]، 1984)، بیماری‌های سخت (هرگوویچ، راتکی، استالیتر[21]، 2003)، تجاوز و خشونت (کارلی، 1999؛ کاروزا و کری[22]، 1984) واکنش نشان می‌دهند. به عبارت دیگر باور به دنیای عادلانه یک چهارچوب اسنادی گسترده است که هنگام سرزنش قربانی‌ها به کار می‌رود و فرد قربانی را سزاوار اتفاقی که برای او افتاده می‌داند. گرایش اسنادی دربارۀ چنین فردی این‌گونه است که حتماً آدم بدی بوده است (رایس و ترافمو[23]، 2011).

 افراد معتقد به دنیای عادلانه به استفاده از اسناددهی درونی گرایش دارند و در بیشتر مواقع، دلیل قربانی‌شدن را به عوامل درونی نسبت می‌دهند تا عوامل موقعیتی. هم‌چنین این افراد وضعیت (عادلانه یا ناعادلانه‌بودن)‌‌ را به توانایی (درونی یا بیرونی و خارج از کنترل خود) نسبت می‌دهند یا آن را یک موضوع پایدار و یا ناپایدار تلقی می‌کنند. نتایج برخی تحقیقات از وجود رابطۀ مثبت بین باور به دنیای عادلانه و اسنادهای درونی در افراد قربانی حکایت می‌کند (هافر و کوری[24]، 1999). بعضی پژوهش‌ها نیز وجود چنین رابطه‌ای را رد می‌کنند (افخنوهار، یاکوبز و بل شاک[25]، 2005). بر همین اساس مقایسۀ سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه، اهمیت دارد.

به طور کلی مرز مشترک میان این دو سازۀ شناختی یعنی باور به دنیای عادلانه و سبک‌های اسناد، تمایل به تبیین حوادث، یافتن یک رابطۀ علّی به منظور پیش‌بینی رویدادهای آینده و کنترل محیط دانسته می‌شود؛ به این صورت که هایدن[26] (2009) نظریۀ اسناد را فرایند تبیین رویدادها و پیامدهای ناشی از آنها می‌داند و معتقد است هدف ما از اسناددهی نیاز به فهمیدن وقایع اطرافمان و کنترل محیط برای پیش­بینی حوادثی است که در آینده ممکن است، رخ دهد. از سوی دیگر دالبرت، لیپکاس، سالای و گوچ[27] (2001) دریافتند که افراد تمایل دارند بر این باور باشند که تلاش‌هایشان به یک پیامد شایسته منجر می‌شود و بین پیامد اعمال و عملکرد شخصی خودشان در دنیا یک رابطۀ علّی وجود دارد؛ زیرا تجسم یک جهان مبتنی بر عدالت خیلی معنی‌دارتر از تصویر جهانی است که وقایع آن به صورت تصادفی رخ می‌دهد. هم‌چنین هافر و بیژو[28] (2005) باور به دنیای عادلانه را یک روند سازشی در نظر می‌گیرند که افراد را برای سازگاری با محیط یاری می‌کند.

هافر و ساتو[29] (2016) بیان می‌کنند که در دهۀ 1970 و 1980 در بین پژوهش‌گران، تلاش دوچندانی به منظور یافتن هم‌بسته‌های باور به دنیای عادل مشاهده شد که در این بین تمرکز اصلی روی تفاوت‌های فردی مرتبط با باور به دنیای عادلانه بود. در رابطه با هم‌بسته‌های شخصیتی باور به دنیای عادلانه نودلمن[30] (2013) با انجام فراتحلیلی روی پژوهش‌های انجام‌شده در رابطه با شخصیت و باور به دنیای عادلانه بیان می‌کند که روان‌رنجوری و برون‌گرایی با باور به دنیای عادلانه مرتبط هستند.

میزان سازگاری افراد هنگام رویارویی با وقایع مثبت و منفی متفاوت است. ویژگی‌های شخصیتی به‌ویژه برون‌گرایی و روان‌رنجوری، پیش‌بینی‌کنندۀ مناسبی برای سطح سازگاری افراد هستند؛ زیرا این عوامل از گرایش‌های پایدار و بادوام شخصیتی به شمار می‌روند که بر میزان سازگاری فرد با محیط تأثیرگذارند. در شرایطی که فردی از حالت تعادل خارج می‌شود، این ویژگی‌های شخصیتی در جایگاه عامل برقرار‌کنندۀ سطح تعادل به‌هنجار نقش دارند (قلی‌زاده، برزگری، غریبی و باباپور، 1389). به همین ترتیب ویژگی‌های شخصیت همانند باور به دنیای عادلانه، تأثیر مهمی در میزان سازگاری افراد دارند.

بررسی پیشینۀ پژوهشی باور به دنیای عادلانه نشان داده است چنین باوری مانند یک سپر از افراد در برابر حوادث تنش‌زا محافظت می‌کند (فرنهام، 2003)؛ در نتیجه کاهش اضطراب و افسردگی را موجب می‌شود (لیپکاس، دالبرت و سیگلر[31]، 1996) و در حفظ سلامت روان مؤثر است (دالبرت، 2002). به همین دلیل سطح پایین‌تری از روان‌رنجوری در چنین افرادی مشاهده می‌شود (دالبرت و ولفرد[32]، 2003). اعتقاد به این‌که مردم آنچه را که دریافت می‌کنند، سزاوار آن هستند، موجب می‌شود افراد خود را در یک محیط امن احساس کنند (لمبرت، باروق گویین[33]، 1999) و راحت‌تر دست به خود افشایی بزنند؛ در نتیجه میزان برون‌گرایی در آنها بالاتر می‌رود و به دنبال آن بهزیستی ذهنی این افراد افزایش می‌یابد (نودلمن، 2013).

یافته‌های این پژوهش در حوزۀ تغییر نگرش بااهمیت و پرکاربرد است؛ زیرا با آگاهی از شیوه‌های سازگاری و سبک‌های تبیینی افراد و باور به دنیای عادلانه در نوع سبک اسنادی افراد برای رویارویی با وقایع اطراف، تغییر ایجاد می‌شود و باور افراد نسبت به زندگی در یک دنیای عادلانه تغییر می‌یابد. هم‌چنین میزان سازگاری افراد در تأثیر قرار خواهد گرفت و احساس امنیتی که از تصور زندگی در یک دنیای منصف ایجاد می‌شود نیز تغییر خواهد کرد. شناخت بیشتر از این افراد  به تدوین برنامه‌های انگیزشی متناسب با سبک تبیینی آنها یاری‌ می‌رساند.

با وجود این‌که باور به دنیای عادلانه یکی از باورهای رایج در کشور است، هنوز تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده است. تنها موضوعاتی که در این زمینه مطالعه شده، از این جمله هستند: هنجاریابی پرسش‌نامۀ باور به دنیای عادلانه (گل‌پرور و عریضی، 1386)، رابطۀ باور به دنیای عادلانه با سلامت روان (گل‌پرور، کامکار و جوادی، 1386)، نقش تعدیل‌کنندۀ اسناد در رابطۀ بین باور به دنیای عادلانه با واکنش پرخاشگرانه (گل‌پرور و واثقی، 1389)، رابطۀ پنج عامل شخصیت با باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه و باور به جبران عدالت (گل‌پرور، برازنده و جوادیان، 1393).

بر اساس این، پژوهش حاضر در پی بررسی این است که آیا سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه در افرادی با صفات شخصیتی روان­رنجورگرایی، برون‌گرایی و گروه گواه متفاوت است؟

 

روش پژوهش

طرح پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه‌ای بود. جامعۀ آماری این پژوهش، همۀ دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 93-92 دانشگاه سمنان بودند. از میان آنها 300 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند (211 نفر، کارشناسی؛ 78 نفر، کارشناسی ارشد و 11 نفر،‌ دکترای تخصصی). ابتدا پرسش‌نامۀ NEO-FFI در بین افراد نمونه توزیع شد. بعد از بررسی نتایج، 30 نفر از کسانی که در خرده‌ مقیاس‌های روان‌رنجوری یک انحراف معیار بالاتر از میانگین داشتند و نمرۀ برون‌گرایی آنها یک انحراف استاندارد کمتر از میانگین بود، انتخاب شدند. سپس 30 نفر از افرادی که نمرات آنها در مقیاس برون‌گرایی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود و هم‌زمان در مقیاس روان‌رنجوری یک انحراف استاندارد کمتر از میانگین داشتند، برای جای‌گزینی در گروه‌های مورد نظر انتخاب شدند. هم‌چنین 30 نفر از افرادی که نتایج پرسش‌نامۀ آنها در مقیاس‌های برون‌گرایی و روان‌رنجوری در دامنۀ یک انحراف معیار بالاتر و پایین‌تر از میانگین قرار داشت، در گروه گواه جای داده شدند. سپس پرسش‌نامۀ سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه میان افراد این سه گروه توزیع شد. در پایان، نتایج حاصل از آزمون‌های سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانۀ اعضای این سه گروه، مقایسه شد.

ابزارهایی که در این پژوهش به کار رفته است، به شرح ذیل هستند:

پرسش‌نامۀ کوتاه مقیاس پنج عامل شخصیت: این پرسش‌نامه، 60 سؤال دارد که به منظور ارزیابی پنج عامل اصلی شخصیت روان­رنجورگرایی ­(N)، سازگاری ­­(A)، گشودگی (O)، برون‌گرایی ­(E) و وظیفه­شناسی (C) به کار می‌رود. این پرسش‌نامه، شکل کوتاه آزمون NEO-PI-R است که مک‌کری و کاستا[34] (1989) آن را ساخته‌اند و بر روی افراد به‌هنجار بالای17 سال اجرا می‌شود. پاسخ‌نامۀ آن بر اساس مقیاس لیکرت (کاملاً مخالفم، مخالفم، بی‌تفاوت، موافقم و کاملاً موافقم) تنظیم شده است. مک‌کری و کاستا (1989) ضریب آلفای کرونباخ را برای C, A, O, E, و N بین 69/0 تا 86/0 گزارش کرده‌اند (خورسندی، 1389). در ایران کیامهر (1381) ضریب پایایی را برای عوامل مذکور بین 69/0 تا 86/0 بیان کرده است. در این پژوهش برای N و E آلفای کرونباخ به‌ترتیب 74/0 و 86/0 به دست آمده است.

پرسش‌نامۀ سبک اسناد (ASQ): این پرسش‌نامه یک ابزار خودگزارش‌دهی است که نخستین بار پیترسون[35] و سلیگمن[36] (1984) آن را ساخته‌اند. این پرسش‌نامه 12 موقعیت فرضی را دربرمی‌گیرد که شش موقعیت، اسنادهای علّی را در هنگام موفقیت و شش موقعیت دیگر اسنادهای علّی را در مواقع شکست، ارزیابی می­کند. هر موقعیت ۴ سؤال دارد. نخستین سؤال دلیل عمدۀ واقعۀ مورد نظر را می­پرسد. برای این سؤال نمره­ای در نظر گرفته نمی­شود، اما به آزمودنی در پاسخ‌دادن به سه سؤال بعدی کمک می­کند. دومین سؤال درونی / بیرونی‌ بودن پاسخ، سومین سؤال پایدار / ناپایدار و چهارمین سؤال کلی / اختصاصی بودن پاسخ را سنجش می‌کند. در این پرسش‌نامه از آزمودنی خواسته می‌شود که تصور کند هر یک از موقعیت­های توصیف‌شده برای او اتفاق افتاده است. سپس عمده­ترین دلیل آن را بنویسد و دلیل را در سه بعد درونی‌بودن، کلی‌بودن و پایداری در طول یک پیوستار هفت درجه­ای طبقه­بندی کند. فزونی درجه‌بندی، گرایش فرد به اسناد درونی، کلی و پایدار را نشان می‌دهد و کاهش درجه‌بندی بیانگر این است که فرد به بعد بیرونی، اختصاصی و ناپایدار گرایش دارد. در این پرسش‌نامه هر پاسخ نمراتی با دامنۀ 1 تا 7 دارد. برای هر کدام از وقایع مثبت، نمرۀ 1 پایین­­ترین یا بدترین نمره است، درحالی­‌که نمرۀ 7 بالاترین یا بهترین نمره می­باشد. برای موقعیت­های منفی، نمرۀ 1 بهترین و نمرۀ 7 بدترین نمره است. بالاترین نمرۀ ممکن برای همۀ وقایع مثبت، 21 است، درحالی­که پایین­ترین نمرۀ ممکن 3 می­باشد. در واقع در این پرسش‌نامه، نمرات وقایع مثبت و منفی به طور جداگانه محاسبه می­شود.

شرح نمرات به این صورت است:

- سبک اسناد منفی کلی که برابر است با مجموع نمرات موقعیت­های منفی، تقسیم بر تعداد کل موقعیت­های منفی؛

- سبک اسناد مثبت کلی که برابر است با مجموع نمرات موقعیت­های مثبت، تقسیم بر تعداد کل موقعیت­های مثبت؛

- نمرۀ منفی درونی که برابر است با مجموع نمرات بعد درونی ـ بیرونی وقایع منفی؛

- نمرۀ منفی باثبات که برابر است با مجموع نمرات بعد باثبات – بی­ثبات وقایع منفی؛

- نمرۀ منفی عمومی که برابر است با مجموع نمرات بعد کلی – اختصاصی وقایع منفی؛

- نمرۀ مثبت درونی که برابر است با مجموع نمرات بعد درونی - بیرونی وقایع مثبت؛

- نمرۀ مثبت باثبات که برابر است با مجموع نمرات بعد باثبات ـ بی­ثبات وقایع مثبت؛

- نمرۀ مثبت عمومی که برابر است با مجموع نمرات بعد کلی- اختصاصی وقایع مثبت (منصوری، 1392).

رجبی و شهنی ییلاق (1384) ضرایب آلفای کرونباخ را برای سبک اسنادی مثبت، 73/0؛ سبک اسنادی منفی، 62/0 و برای کل رویدادها 67/0 به دست آورده‌اند. در پژوهش حاضر مقادیر آلفای کرونباخ برای سبک‌های اسنادی مثبت، 87/0؛ سبک‌های اسنادی منفی، 85/0 و برای کل رویدادها، 89/0 است.

پرسش‌نامۀ باور به دنیای عادلانه برای خود و دیگران: این پرسش‌نامه را ساتون و داگلاس (2005) طراحی کرده‌اند که با ۸ سؤال، باور به دنیای عادلانۀ معطوف به خود را سنجش می‌کند. مقیاس پاسخ‌گویی آن به صورت کاملاً مخالفم=1، مخالفم=2، نه مخالفم و نه موافقم=3، موافقم=4 و کاملاً موافقم=5 است. این پرسش‌نامه را در ایران، گلپرور و عریضی (1386) اعتباریابی کرده‌اند. ضریب پایایی برای زیرمقیاس باور به دنیای عادلانه برای خود برابر با  77/0 ارائه شده است. در عین حال آلفای کرونباخ این مقیاس، 75/0 به دست آمده است. هم‌چنین در زیرمقیاس باور به دنیای عادلانه برای دیگران آلفای کرونباخ، 80/0 و ضریب پایایی بازآزمایی آن 79/0 گزارش شده است (گل‌پرور و عریضی، 1386). در این پژوهش برای محاسبۀ ضرایب پایایی این دو پرسش‌نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آن برای پرسش‌نامۀ باور به دنیای عادلانه برای خود 86/0 و برای پرسش‌نامۀ باور به دنیای عادلانه برای دیگران 87/0 به دست آمد.

اجرای پژوهش حاضر به صورت انفرادی بود. ابتدا پژوهشگر ضمن معرفی خود و اهداف پژوهش پس از دریافت رضایت آگاهانه از افراد می‌خواست که صادقانه به پرسش‌نامه‌ها پاسخ دهند. داده‌های پژوهش در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیره) تحلیل شد.

 

یافتهها

در پژوهش حاضر میانگین سنی شرکت‌کنندگان برابر با 17/23 با انحراف استاندارد 14/3،‌ میانگین و انحراف استاندارد به‌تفکیک برای گروه گواه به‌ترتیب برابر با 95/23 و 10/3، برای گروه روان‌رنجور به‌ترتیب برابر با 84/22 و 91/2 و برای گروه برون‌گرا به‌ترتیب برابر با 75/22 و 41/3 بود. هم‌چنین از بین شرکت کنندگان، 80/68 درصد مجرد و 20/31 درصد متأهل بودند.

 

جدول 1. شاخص‌های توصیفی آزمودنی‌های پژوهش برحسب عضویت گروهی در هر یک از ابعاد مربوط به سبک‌های اسناد

 

ابعاد سبک‌های اسناد

برون‌گرایی

روان‌رنجورخویی

گروه گواه

 

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

 

منفی درونی

منفی باثبات

96/23

90/22

69/7

27/7

93/20

16/22

86/5

21/6

20/25

80/23

26/5

75/5

منفی عمومی

76/24

56/7

80/24

94/5

23/24

22/6

 

 

مثبت درونی

60/34

13/6

10/28

86/6

13/33

88/5

مثبت باثبات

70/32

24/6

43/28

55/5

46/30

39/5

مثبت عمومی

56/32

08/7

93/27

52/6

93/30

61/5

 

منفی کلی

49/8

30/2

87/7

79/1

83/8

80/1

مثبت کلی

64/16

84/2

07/14

78/2

75/15

47/2


جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد سبک‌های اسنادی را به‌تفکیک برای 3 گروه نشان می‌دهد. چنانچه مشاهده می‌شود در سبک اسناد منفی درونی، منفی باثبات و منفی عمومی میانگین برای گروه گواه به‌ترتیب برابر با 20/25، 80/23 و 23/24، برای گروه روان‌رنجور به‌ترتیب برابر با 93/20، 16/22 و 80/24 و برای گروه برون‌گرا به‌ترتیب برابر با 96/23، 90/22 و 76/24 است. در سبک اسناد مثبت درونی، مثبت باثبات و مثبت عمومی میانگین برای گروه گواه به‌ترتیب برابر با 13/33، 46/30 و 93/30، برای گروه روان‌رنجور به‌ترتیب برابر با 10/28، 43/28 و 93/27 و برای گروه برون‌گرا به‌ترتیب برابر با 60/34، 70/32 و 56/32 است. هم‌چنین در سبک اسناد منفی کلی و مثبت کلی میانگین گروه گواه به‌ترتیب برابر با 83/8 و 57/15، برای گروه روان‌رنجور به‌ترتیب برابر با 87/7 و 07/14 و برای گروه برون‌گرا به‌ترتیب برابر با 49/8 و 64/16 است.


جدول 2. شاخص‌های توصیفی آزمودنی‌های پژوهش برحسب عضویت گروهی در هر یک از ابعاد باور به دنیای عادلانه

ابعاد باور به دنیای عادلانه

برون‌گرایی

روان‌رنجورخویی

گروه گواه

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

برای خود

50/30

22/6

60/22

10/5

50/26

35/6

برای دیگران

40/27

53/6

96/18

22/6

46/23

84/5


جدول 2 میانگین و انحراف استاندارد باور به دنیای عادلانه برای خود و برای دیگران را به‌تفکیک برای 3 گروه نشان می‌دهد. چنانچه مشاهده می‌شود در باور به دنیای عادلانه برای خود و دیگران، میانگین گروه گواه به‌ترتیب برابر با 50/26 و 46/23، برای گروه روان‌رنجور به‌ترتیب برابر با 60/22 و 96/18 و برای گروه برون‌گرا به‌ترتیب برابر با 50/30 و 40/27 است.

با توجه به هدف پژوهش برای مقایسۀ هر ۳ گروه در ابعاد سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شده است. قبل از استفاده از این آزمون، آزمون همگنی واریانس خطا (لوین) برای متغیرهای سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه بررسی شد. نتایج نشان داد این آزمون برای هر یک از متغیرهای وابسته از نظر آماری معنی‌دار نیست که نشان‌دهندۀ برابری واریانس خطا است. هم‌چنین پیش‌فرض ام ـ باکس به منظور بررسی پیش‌فرض همگنی ماتریس کوواریانس متغیرهای پژوهش اجرا و این پیش‌فرض نیز تأیید شد.

 پس از بررسی پیش‌فرض‌های آماری، تحلیل واریانس چندمتغیره به منظور مقایسۀ گروه‌ها اجرا شد. مقدار آمارۀ لامبدای ویلکز (676/7=F) بیانگر این است که میان سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه در افراد هر ۳ گروه، تفاوت معناداری (0001/0  P<) وجود دارد.


جدول 3. اثرات بین آزمودنی به منظور مقایسۀ سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه در بین گروه‌های برون‌گرا، روان‌رنجور و گروه گواه

 

متغیر

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

F

معناداری (یک دامنه)

اندازۀ اثر

توان آماری

 

 

منفی درونی

26/289

2

63/144

57/3

016/0

080/0

897/0

منفی باثبات

15/40

2

07/20

48/0

309/0

002/0

897/0

منفی عمومی

06/6

2

03/3

06/0

466/0

001/0

897/0

 

مثبت درونی

35/697

2

67/348

75/8

0001/0

160/0

897/0

مثبت باثبات

26/273

2

63/136

14/4

009/0

091/0

897/0

مثبت عمومی

35/331

2

67/165

99/3

011/0

083/0

897/0

 

منفی کلی

45/14

2

22/7

84/1

082/0

051/0

897/0

مثبت کلی

92/104

2

46/52

95/6

001/0

150/0

897/0

 

باور به دنیای عادلانه برای خود

20/936

2

10/468

30/13

0001/0

250/0

897/0

باور به دنیای عادلانه برای دیگران

42/1068

2

21/534

86/13

0001/0

251/0

897/0


چنانچه جدول 3 نشان می‌دهد تفاوت میانگین گروه‌های بررسی‌شده (گروه گواه، روان‌رنجور و برون‌گرا) در تمام متغیرهای پژوهش به جز سبک اسناد منفی باثبات، سبک اسناد منفی عمومی و سبک اسناد منفی کلی معنی‌دار (05/0 < P) است. هم‌چنین میزان توان آماری مشاهده‌شده که بزرگ‌تر از 8/0 است، کفایت حجم نمونه را نشان می‌دهد. میزان اندازۀ اثر در جدول 3 نشان می‌دهد که باور به دنیای عادلانه برای خود و باور به دنیای عادلانه برای دیگران هر یک به‌تفکیک 25 درصد از واریانس بین گروه‌های پژوهش را تبیین می‌کند.

به منظور بررسی تفاوت گروه‌ها از نظر مؤلفه‌های سبک‌های اسناد و باور به دنیای عادلانه مقایسۀ زوجی متغیرها با یک‌دیگر انجام شد که نتایج آن در جدول‌های 4 و 5 گزارش شده است.


جدول 4. مقایسۀ زوجی گروه‌ها به لحاظ باور به دنیای عادلانه برای خود و دیگران

متغیر

گروه (میانگین)

در مقایسه با گروه (میانگین)

تفاوت میانگین

معناداری (یک دامنه)

 

باور به دنیای عادل خود

برون‌گرا (50/30)

روان‌رنجور (60/22)

90/7

0001/0

گروه گواه (50/26)

00/4

024/0

روان‌رنجور (60/22)

گروه گواه (50/26)

90/3-

025/0

 

باور به دنیای عادل دیگران

برون‌گرا (40/27)

روان‌رنجور (96/18)

43/8

0001/0

گروه گواه (46/23)

93/3

025/0

روان‌رنجور (96/18)

گروه گواه (46/23)

50/4-

008/0


جدول 4 بیانگر آن است که در باور به دنیای عادلانه برای خود میان افراد برون‌گرا با روان‌رنجور و گروه گواه تفاوت معنی‌داری وجود دارد. هم‌چنین میان افراد روان‌رنجور با گروه گواه هم تفاوت معنی‌داری وجود دارد. تفاوت مشاهده‌شده میان گروه‌ها در باور به دنیای عادلانه برای دیگران نیز معنی‌دار است.


جدول5. مقایسۀ زوجی گروه‌ها به لحاظ سبک‌های اسناد

 

متغیر

گروه (میانگین)

در مقایسه با گروه (میانگین)

تفاوت میانگین

معناداری (یک دامنه)

 

منفی درونی

برون‌گرا (96/23)

روان‌رنجور (93/20)

03/3

125/0

گروه گواه (20/25)

23/1-

426/0

روان‌رنجور (93/20)

گروه گواه (20/25)

26/4-

006/0

منفی باثبات

برون‌گرا (90/22)

روان‌رنجور (16/22)

73/0

483/0

گروه گواه (80/23)

90/0-

467/0

 

روان‌رنجور (16/22)

گروه گواه (80/23)

63/1-

325/0

منفی عمومی

برون‌گرا (76/24)

روان‌رنجور (79/24)

03/0-

500/0

گروه گواه (23/24)

53/0

493/0

روان‌رنجور (79/24)

گروه گواه (23/24)

56/0

489/0

 

مثبت درونی

برون‌گرا (60/34)

روان‌رنجور (10/28)

50/6

0005/0

گروه گواه (13/33)

46/1

361/0

روان‌رنجور (10/28)

گروه گواه (13/33)

03/5-

005/0

مثبت باثبات

برون‌گرا (70/32)

روان‌رنجور (43/28)

26/4

010/0

گروه گواه (46/30)

23/2

186/0

روان‌رنجور (43/28)

گروه گواه (46/30)

03/2-

199/0

مثبت عمومی

برون‌گرا (56/32)

روان‌رنجور (93/27)

63/4

016/0

گروه گواه (93/30)

63/1

347/0

روان‌رنجور (93/27)

گروه گواه (93/30)

00/3-

086/0

 

منفی کلی

برون‌گرا (49/8)

روان‌رنجور (87/7)

62/0

284/0

گروه گواه (83/8)

34/0-

447/0

روان‌رنجور (87/7)

گروه گواه (83/8)

96/0-

060/0

مثبت کلی

برون‌گرا (64/16)

روان‌رنجور (07/14)

56/2

001/0

گروه گواه (75/15)

88/0

.245/0

روان‌رنجور (07/14)

گروه گواه (75/15)

67/1-

024/0


با توجه به جدول 5 مشاهده می‌شود که در بعد منفی درونی، میان افراد روان‌رنجور با گروه گواه تفاوت معنی‌داری است. در بعد مثبت درونی، برون‌گراها با روان‌رنجورها و روان‌رنجورها با افراد گروه گواه تفاوت معنی‌داری نشان داده‌اند. در ابعاد مثبت باثبات و مثبت عمومی، افراد برون‌گرا و افراد روان‌رنجور با یک‌دیگر تفاوت دارند. در بعد مثبت ترکیبی هم میان برون‌گراها و روان‌رنجورخوگراها و افراد روان‌رنجور با گروه گواه تفاوت معنی‌داری به دست آمده است.

 

بحث و نتیجهگیری

چنانچه یافته‌ها نشان داد افراد روان‌رنجور، پایین‌ترین میانگین و افراد برون‌گرا بالاترین میزان باور به دنیای عادل (برای خود و دیگران) را نشان دادند. بیژو و مولر (2006) بیان کردند که باور به دنیای عادلانه، افراد را در برابر واکنش‌های پرخاشگرانه محافظت می‌کند؛ برای همین این افراد یک ارزیابی بی‌طرفانه و خنثی در برابر بی‌عدالتی دارند و خوش‌بینانه‌تر به چنین شرایطی نگاه می‌کنند.

 مطابق با نتایج لنچ و چانگ (2007)، اولسون و هافر (2001) و بیژو و باستونیس[37] (2003) در تبیین یافتۀ مذکور بیان می‌شود افرادی که به عادلانه‌بودن دنیا اعتقاد ندارند بر پیامدهای منفی حاصل از بی‌عدالتی‌ها بیشتر متمرکز می‌شوند، هنگام رویارویی با بی‌عدالتی، اضطراب و افسردگی بیشتری تجربه می‌کنند، حوادث منفی را بیشتر به یاد می‌آورند و در پی آن میزان روان‌رنجورگرایی آنها بالاتر می‌رود. اما افرادی که نگاه خوش‌بینانه‌تری دارند با قرارگرفتن در یک موقعیت منفی یا شرایط ناعادلانه سعی می‌کنند، بیشتر روی پیامدهای مثبتی که این شرایط برای آنها دارد متمرکز ‌شوند؛ به همین دلیل شرایط را خیلی تهدید‌آمیز تلقی نمی‌کنند، ترس کمتری را احساس می‌کنند و بهتر با شرایط استرس‌زا و فشارهای روانی مقابله می‌کنند (اولسون و هافر، 2001). بدین ترتیب در چنین شرایطی ناتوانی کمتری را احساس می‌کنند، بهتر با شرایط موجود و دیگران سازگار می‌شوند، در تعاملات خودشان احساس امنیت بیشتری را تجربه می‌کنند (بیژو و باستونیس، 2003) و به همین دلیل میزان برون‌گرایی آنها بیشتر می‌شود.

باور به دنیای عادلانه مانند یک سپر از افراد در برابر حوادث تنش‌زا محافظت می‌کند (فرنهام، 2003)؛ در نتیجه کاهش تنش و احساسات منفی را موجب می‌شود (لیپکاس، دالبرت و سیگلر، 1996) و در حفظ سلامت روان مؤثر است (دالبرت، 2002). به همین دلیل سطح پایین‌تری از روان‌رنجورخویی در چنین افرادی مشاهده شده است (دالبرت و ولفرد، 2003). باور به عادلانه‌بودن جهان موجب می‌شود افراد خود را در یک محیط امن احساس کنند (لمبرت، باروق گوئین، 1999) و  راحت‌تر دست به خود افشایی بزنند؛ در نتیجه میزان برون‌گرایی در آنها بالاتر می‌رود و به دنبال آن بهزیستی ذهنی این افراد افزایش می‌یابد (نودلمن، 2013).

از سوی دیگر، ۳ بعد سبک اسنادی مثبت، منفی و سبک‌های اسنادی کلی بین گروه‌های پژوهش متفاوت بود. در شرایط مثبت، بیشترین میانگین مربوط به برون‌گراها و در شرایط منفی، میانگین نمرات گروه گواه بیشتر بود (البته این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نیست). با مقایسۀ زوجی متغیرها مشاهده شد که در بعد منفی درونی و مثبت درونی، میان افراد روان‌رنجور و گروه گواه تفاوت، معنی‌دار و این میزان در بعد منفی درونی بیشتر است؛ زیرا افراد روان‌رنجور تمایل بیشتری به استفاده از اسناد بیرونی دارند (فاکس، دوکونینگ و لشت[38]، 2002). علاوه بر این تفاوت این دو گروه در بعد مثبت عمومی از گرایش روان‌رنجورها به استفاده از تبیین‌های بدبینانه از پیامدهای منفی ناشی می‌شود. آنها پیامدهای منفی را به خودشان نسبت می‌دهند و در شرایط منفی، عصبی‌تر از گروه گواه هستند؛ زیرا اضطراب و افسردگی بیشتری احساس می‌کنند که این به دلیل ایجاد عاطفۀ منفی ناشی از کاربرد اسنادهای افسرده‌وار است.

در بعد مثبت درونی، مثبت باثبات و مثبت عمومی، برون‌گراها در مقایسه با روان‌رنجورها تفاوت معنی‌داری نشان داده‌اند و میزان این تفاوت در مثبت عمومی بیشتر است. در تبیین یافتۀ حاضر چنین به نظر می‌رسد که از نظر برون‌گراها پیامدهای مثبت، پایدار خواهد بود و دوباره اتفاق خواهد افتاد؛ برای همین از دیدگاه مثبت‌تری نسبت به دنیا برخوردار هستند. هم‌چنین بیشتر تمایل دارند نتایج مثبت را به خودشان نسبت بدهند. استفاده از اسناد درونی در آنها عاطفۀ مثبت تولید می‌کند و موجب می‌شود حتی با قرارگرفتن در شرایط منفی، دید خوش‌بینانه‌تری داشته باشند و برای موقعیت‌های منفی، ثبات و عمومیت کمتری در نظر می‌گیرند (چنگ و فرنهام،2001).

همان‌طورکه پیشینۀ پژوهشی نشان می‌دهد، انسان‌ها در تعاملات اجتماعی خود با  استفاده از اطلاعات موجود (صفات شخصیتی و عوامل محیطی) چرایی رویدادها و دلیل رفتارها را کشف می‌کنند؛ به این ترتیب دنیای قابل پیش‌بینی و کنترلی را برای خودشان  ایجاد می‌کنند. در این میان، باور به دنیای عادلانه یک نمونه از اسنادهای علّی است که در تبیین وقایع ناعادلانه‌ای که برای خود شخص و دیگران رخ می‌دهد، سهم به‌سزایی دارد. چنین باوری موجب شود در بیشتر مواقع، حوادث خوشایند به عوامل درونی نسبت داده شود (رایس و ترافمو، 2011) و افراد شرایط را بیشتر در کنترل خودشان بدانند؛ در نتیجه عاطفۀ مثبت بیشتری را احساس می‌کنند و به دنبال آن میزان سازگاری، بهزیستی ذهنی و رضایت از زندگی آنها افزایش و میزان روان‌رنجوری آنها کاهش می‌یابد (دزوکا و دالبرت[39]، 2006).

از آنجا که پژوهش حاضر تنها دربارۀ دانشجویان دختر دانشگاه سمنان انجام شده است،‌ به منظور از بین بردن محدودیت تعمیم‌دهی نتایج پیشنهاد می‌شود این پژوهش در موقعیت‌های دیگر و هم‌چنین بین دو جنس اجرا شود. به علاوه پیشنهاد می‌شود سایر متغیرهای فردی و اجتماعی که با باور به دنیای عادل و سبک اسناد رابطه دارند، در پژوهش‌های بعدی بررسی شوند. با توجه به این‌که در پژوهش‌های قبلی نشان داده شده است که سبک اسناد با برخی از اختلالات روانی هم‌چون افسردگی ارتباط دارد، پیشنهاد می‌شود که الگوی تعاملی گرایش شخصیتی برون‌گرا و روان‌رنجور، سبک اسناد و اختلالات روانی مطالعه شود.

چنانچه در مقدمه نیز ذکر شد، یافته‌های این پژوهش در حوزۀ تغییر نگرش بااهمیت و پرکاربرد است؛ زیرا با آگاهی از شیوه‌ها و سبک‌های تبیینی افراد با باور به دنیای عادلانه در نوع سبک اسنادی افراد برای رویارویی با وقایع اطراف تغییر ایجاد می‌شود و باور افراد نسبت به زندگی در یک دنیای عادلانه تغییر می‌کند تا میزان سازگاری افراد در تأثیر قرار گیرد و در پی آن احساس امنیتی که از تصور زندگی در یک دنیای منصف ایجاد می‌شود، نیز تغییر کند.



[1]Dalbert

[2] Belief in a just world(BJW)

[3] Lerner

[4] Bennett

[5] Belief in a just world for others

[6] Belief in a just world for self

[7] Todd, Ludmila, Craig & Sheldon

[8]Manusov & Spitzberg

[9] Attributions

[10]Alport

[11]Pervin & John

[12]Neuroticism

[13]Extraversion

[14]Openness

[15]Agreeableness

[16]Conscientiousness

[17]Veague

[18]Adler, Kissel & Mcadams

[19] Harper & Furnham

[20] Gunter

[21] Hergovich, Ratky & Stollreiter

[22]Karuza & Carey

[23] Rice & Trafimow

[24] Correy

[25]Fetchenhauer, Jacobs & Belschak

[26] Hayden

[27]Dalbert , Lipkus, Sallay &Goch

[28] Be`gue

[29] Hafer & Suttoe

[30] Nudelman

[31]Lipkus, Dalbert & Siegler

[32]Wolfradt

[33]Lambert, Burroughs & Nguyen

[34]McCrae &Costa

[35] Peterson

[36] Seligman

[37]Bastounis

[38] Fox, De Koning & Leicht

[39] Dzuka & Dalbert

پروین، ال. و جان، اُ. (1381)، شخصیت (نظریه و پژوهش)، ترجمه محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، تهران: نشر آییژ.
حاتمی، ح. ر.؛ محمدی، ن.؛ ابراهیمی، م و حاتمی، م. (1389)، رابطۀ منبع کنترل و ویژگی­های شخصیت، مجله اندیشه و رفتار، 5 (18)، 30-21.
خورسندی، ف. (1389)، رابطۀ پنج عامل عمدۀ شخصیت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در دانش‌آموزان دختر و پسر شهر اصفهان در سال تحصیلی 86-87، رویکردهای نوین آموزشی، 5 (2)، 46-41.
رجبی، غ. و شهنی ییلاق، م. (1384)، اثرات جنسیت و رشتۀ تحصیلی بر سبک‌های اسنادی دانش‌آموزان دبیرستانی شهر اهواز و یافته‌های روان‌سنجی مقیاس، مجله اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، 4 (22)، 32-15.
علی‌بالایی، م. (1393)، رابطۀ بین سلامت عمومی و سبک‌های اسنادی و مقایسۀ آن در دانشجویان دختر و پسر سال اول و آخر دانشگاه در رشته‌های مختلف، پژوهش‌های علوم شناختی و رفتاری، 4 (7)، 156-145.
قلی‌زاده، ز.؛ برزگری، ل.؛ غریبی، ح. و باباپورخیرالدین، ج. (1389)، بررسی رابطۀ پنج عامل شخصیتی با رضایت زناشویی، مجله دانشور رفتار، 7 (43)، 57-66.
کارور، سی. اس. و شی‌یر، ام. اف. (1387)، نظریه‌های شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
کیامهر، ج. (1381)، هنجاریابی فرم کوتاه پرسش‌نامۀ پنج عاملی نئو و بررسی ساختار عاملی آن در بین دانشجویان علوم انسانی دانشگاه‌های تهران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد سنجش و یادگیری، دانشگاه تهران.
گل‌پرور، م. و عریضی، ح. ر. (1386)، اعتباریابی پرسش‌نامه‌های باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم انسانی)، 25 (4)، 212-193.
گل‌پرور، م. و واثقی، ز. (1389)، اسناد تعدیل‌کنندۀ رابطۀ باور به دنیای عادلانه با واکنش پرخاشگرانه در دانش‌آموزان دختر، تازه‌های علوم شناختی، 12 (4)، 12-1.
گل‌پرور، م.؛ برازنده، ا. و جوادیان، ز. (1393)، رابطۀ پنج عامل بزرگ شخصیت با باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه و باورهای جبران عدالت، مجله دانشور رفتار، 12 (10)، 74-61.
گل‌پرور، م.؛ کامکار، م. و جوادی، س. (1386)، رابطۀ باور به دنیای عادلانه برای دیگران و خود با سلامت عمومی، رضایت از زندگی، عاطفۀ مثبت و منفی و افکار خودکار، دانش و پژوهش در روان‌شناسی، 8 (31)، 68-39.
مک‌کری، آر.  و کوستا، تی. (1381)، شخصیت در بزرگسالی، ترجمه میرتقی گروسی فرشی و فرهاد ماهر، تهران: نشر جامعه‌پژوه.
ویگ، ب. ه. (1388)، اختلال شخصیت،‌ترجمه عطاءالله محمدی، تهران: انتشارات ارجمند.
Adler, M., Kissel, C. & McAdams, P. (2006), Emerging from the CAVE: Attributional Style and the Narrative Study of Identity in Midlife Adults. Cognitive Therapy and Research, 30 (1), 39-51.
Begue, L., Bastounis, M. (2003), Two Spheres of Belief in Justice: Extensive support for the bi-dimensional model of belief in a just world. Journal of Personality, 71 (3), 435-463.
Begue, L., Muller, D. (2006), Belief in a just world as moderator of hostile attributional bias. British Journal of Social Psychology, 45 (1), 117–126.
Bennett, k. (2008), Just world jurors. The Jury Expert, 20 (4), 35-44.
Carli, L. (1999), Cognitive reconstruction, hindsight and reactions to victims and perpetrators. Personality and social bulletin, 25 (8), 966-979.
Cheng.,H. & Furnham., A. (2001), Attributional style and personality as predictors happiness and mental health. Journal of Happiness Studies, 2 (3):307–327.
Dalbert, C. & Wolfradt, U. (2003),  Personality, values and belief in a just world. Journal of Personality and Individual Differences, 35 (8), 1911–1918.
Dalbert, C. (2002), Belief in a just world, In M. R. Leary & R. H. Hoyle (Eds.), Handbook of Individual Differences in Social Behavior, (288-297), New York: Guilford Publications.
Dalbert, C., Lipkus, M., Sallay, H. & Goch, I. (2001), A just and an unjust world: structure and validity of diferent world beliefs. Journal of Personality and Individual Differences, 30 (4), 561-577.
Dzuka, J. & Dalbert, C. (2006), The belief in a just world’s impact on subjective well-being in old age. Aging and Mental Health, 10, 439-444.
Dzuka, J. & Dalbert, C. (2006), The belief in a just world’s impact on subjective well-being in old age. Aging and Mental Health, 10, 439-444.
Fetchenhauer, D., Jacobs, G. & Belschak, F. (2005), Belief in a Just World, Causal Attributions and Adjustment to Sexual Violence, Social Justice Research, 18 (1), 25-42.
Fox, S., De Koning, E. & Leach, S. (2002), The relationship between attribution of blame for a violent act and EPQ-R sub-scales in male offenders with mental disorder. Journal of Personality and Individual Differences, 34 (8), 1467-1475.
Furnham, A. (2003), Belief in just world: Research progress over the past decade. Journal of Personality and Individual Differences, 34 (5), 795-811.
Furnham, A. & Gunter, B. (1984), Just world beliefs and attitudes towards the poor. British Journal of Social Psychology, 23 (3), 265-269.
Hafer, C. L. & Be`gue, L. (2005), Experimental research on just-world theory: problems, development and future challenges. Psychological Bulletin, 131 (1), 128-167.
Hafer, C. L. & Suttoe, R. (2016), Belief in Just World. In Sabagh, C. & Schmitt, M. (Eds), Handbook of Social Justice Theory and Research (145-160), New York: Springer.
Hafer, C. & Correy, B. L. (1999), Mediators of the relation between beliefs in a just world and emotional reactions to negative outcomes, Social Justice Research, 12, 189–204.
Harper, D. J. (1996), Accounting for poverty: From attribution to discourse. Journal of Community & Applied Social Psychology, 6 (4), 249-265.
Hayden, J. (2005), A comparative study of advanced placement and learning differenced students: Comparing internal attribution and correlation to hopefulness. The requirements for the degree of Master of Science (Educational Psychology), University of North Texas.
Hergovich, A., Ratky, E. & Stollreiter, M. (2003), Attitudes toward HIV-positives in dependence on their sexual orientation. Swiss Journal of Psychology, 62 (1), 37-44.
Karuza, J. & Carey, T. (1984), Relative preference and addictiveness of behavioral blame for observers of rape victims. Journal of Personality, 52 (3), 249-260.
Lambert, A. J., Burroughs, T., Nguyen, T. (1999), Perception of risk and the buffering hypothesis: The role of just world beliefs and right wing authoritarianism. Personality and social psychology Bulletin, 25 (6), 643-656.
Lench, H., Chang, E. (2007), Belief in an unjust world: when belief in just world fail. Journal of personality assessment, 89 (2), 126-135.
Lerner (1980), The Belief in a Just World: A Fundamental Delusion. Plenum: New York.
Lerner, M. J. (1965), Evaluation of performance as a function of performer’s reward and attractiveness. Journal of Personality and Social Psychology, 1 (4), 355-360.
Lipkus, I. M., Dalbert, C. & Siegler, I. C. (1996), The importance of distinguishing the belief in a just world for self versus for others: Implications for psychological well-being. Personality and SocialPsychology Bulletin, 22 (7), 666–677.
Manusov, V. & Spitzberg, B. H. (2008), Attributes of attribution theory: Finding good cause in the search for theory. In D. O. Braithwaite & L. A. Baxter (Eds.), Engaging theories in interpersonal communication (37-49), Thousand Oaks, CA: Sage Publications.
Nudelman, G. (2013), The Belief in a Just World and Personality: A Meta-analysis. Social Justice Research, 26 (2), 105-119.
Olson, J. M. & Hafer, C. L. (2001), Tolerance of personal deprivation. In J. T. Jost & B. Major (Eds.), the psychology of legitimacy: Emerging perspectives on ideology,  justice and intergroup relations, (157–175), Cambridge, MA: Cambridge University Press.
Peterson, C. & Seligman, M. E. P. (1984), Content Analysis of verbatim explanations. Unpublished manuscript, University Of Pennsylvania, Philadelphia.
Rice, S. & Trafimow, D. (2011), It’s a Just World No Matter Which Way You Look at It. The Journal of General Psychology, 138 (3), 229–242.
Sutton, R. M., Douglas, K. M., Wilkin, K., Elder, T. J., Cole, J. M. & Stathi, S. (2008), Justice for whom exactly? Beliefs in justice for the self and various others. Personality and social psychology Bulletin, 34(4), 528-541.
Todd, L., Ludmila, Z., Craig, A. W. & Sheldon, A. (2013), Procedural and Distributive Justice Beliefs for Self and Others: Multilevel Associations with Life Satisfaction and Self-Rated Health. Journal of Happiness Studies, 14 (4), 1325 – 1341.
Walster, E. (1966), Assignment of responsibility for an accident. Journal of personality and social psychology, 3 (1), 73-79.