Authors
1 master of family counseling, Hormozgan University, Bandarabbas, Iran
2 associate professor of psychology, Hormozgan University, Bandarabbas, Iran
3 assistant professor of psychology, Hormozgan University, Bandarabbas, Iran
Abstract
Keywords
ازدواج[1] سنّتی فطری و الهی است که از دیرباز وجود داشته است و همه شرایع و قوانین پیروان خود را آن ترغیب کردهاند. در واقع ازدواج، قراردادی است که به موجب آن زن و مرد در زندگی با یکدیگر شریک و متحد شده، خانوادهای را تشکیل میدهند (برادبری و همکاران[2] ، 2000).
امروزه برای اکثر افراد در جوامع مختلف، فرایند انتخاب همسر مسألهای مهم و مشکل است. معمولاً باور افراد در مورد یافتن فرد مورد نظر قبل از ازدواج و پس از آن متفاوت است. یکی از علتهای بیشمار شیوع بالای طلاق و نارضایتی در زندگی زناشویی در جامعه امروز، وجود باورهای غیرمنطقی در مورد ازدواج است؛ بهطوری که افراد از همسر خود انتظار دارند بهصورت همزمان نقش یک دوست، همدل، شریک جنسی، مشاور و حتی نقش پدر و مادر را ایفا کند (لارسون، 1988). به جرأت میتوان گفت که یکی از عوامل زوجهای ناموفق نحوه نگرش نادرست افراد نسبت به فرایند ازدواج و انتخاب همسر است.
زوجینی که در زندگی مشترک احساس شادی نمیکنند، دارای انتظارات غیرواقعی در مورد ازدواج هستند که مانع رشد و توسعه رضایت زناشویی میشود (والر و مک لناهان[3]، 2005).
بهطور کلی، افراد با یک سری باورهای محدودکننده[4] و کلیشهای دست به انتخاب میزنند، اما پس از شروع زندگی آنچه انتظار داشتهاند، دریافت نمیکنند و از انتخاب خود مأیوس میشوند.
باورهای محدودکننده در مورد انتخاب همسر به صورت باورهای شخصی تعریف میشوند که بنا بر تعریف لارسون[5] (2000)، شامل چهار دسته هستند:
1) محدود کردن انتخابهای فرد بر اساس این که با چه کسی و چه زمانی ازدواج کند؛ 2) تقویت کردن باور به تلاش بیش از حد یا بسیار کم برای یافتن همسر مناسب؛ 3) عدم توجه عمیق در مورد ضعفها و قدرتهای درون فردی و عوامل شخصیتی مؤثر بر موفقیت زندگی زناشویی و 4) باور به دائمی بودن مشکلات مربوط به انتخاب همسر و عدم راهحلهای مناسب و سازنده؛ برای مثال، بعضی افراد بر این باورند که تنها عشق میتواند از پس تمام مشکلات برآید و ازدواج موفقی را رقم زند (لارسون، 1992)؛ هر چند بسیاری از پژوهشگران به نقد این مسأله پرداخته و تنها عاشق بودن را ناکافی دانستهاند (لارسون، 2000). همچنین باور به اینکه تنها یک جفت مناسب برای ازدواج با فرد وجود دارد باعث خواهد شد که فرد به دنبال موردی مناسب نباشد، بلکه به دنبال تنها مورد مناسب باشد که میتواند به منفعل شدن او در فرآیند انتخاب همسر منجر گردد (لارسون، 1992). داشتن معیارهای بسیار بالا که معمولاً وجود همه آنها در یک فرد غیرممکن هستند یا معیارهای بسیار ضعیف که احتمالاً به ازدواج ناموفقی منجر خواهند شد، از دیگر مثالهای باورهای نادرست هستند (لارسون، 2000). اطلاعات کمی در مورد میزان استفاده این باورها و میزان محبوبیت هر کدام از آنها در بین افراد مجرد، موجود است. اهمیت مطالعه باورها در این است که پژوهشها نشان میدهند باورها بر رفتار و احساسات تأثیر میگذارند (رایت و همکاران[6]، 1996).
لارسون در سال (1992) نقش عقاید را بازبینی و بررسی کرد و 9 عقیده محدودکننده را که معمولاً افراد در پی فرایند انتخاب همسر خود به کار میبرند، تعریف و تعیین کرد. سپس کاب و همکارانش خرده مقیاسهای این آزمون را براساس هفت عقیده طراحی کردند که به شرح زیر هستند:
1- اعتقاد به این که فقط یک نفر میتواند مرا خوشبخت کند؛
2- عشق کافی است؛
3- زندگی با همدیگر بدون ازدواج (رابطه قبل از ازدواج)؛
4- اطمینان و تضمین کامل در انتخاب همسر؛
5- ایده آلگرایی؛
6- عدم هرگونه تلاش در انتخاب همسر؛
7- با طرف مقابل کاملاً متفاوت بودن ( تضاد مکمل) (کاب و همکاران[7]، 2003).
پل گلیک[8]، آمارشناس ارشد دولت آمریکا در زمینه مسائل خانوادگی خواستار آن است که به افراد به نحو مؤثرتری، در زمینه این که چگونه عاقلانه ازدواج کنند، آموزش داده شود یا به عبارتی دیگر، وی خواهان روشی برای انتخاب همسر است، که از نظر علمی آزمایش شده و مورد تأیید باشد (جعفری، 1385).
واضح است امر انتخاب همسر همیشه موفقیتآمیز نیست و انتخاب صحیح فردی با نگرشها و ارزشهای مشابه، سخت است. در فرهنگهای مختلف جوامع بشری، معیارهای گوناگونی برای انتخاب همسر وجود دارد که بعضی از افراد به بعضی از آنها بیشتر و عدهای کمتر اهمیت میدهند. لذا دین اسلام نیز بیش از سایر ادیان به اهمیت ازدواج، انتخاب همسر و تأثیر مثبت آن در روان انسان پرداخته و از این پدیده فطری به عنوان قوام نظام خلقت یاد کرده است. بهطور کلی، ازدواج امر مقدسی است که باعث بقای نسل بشر میشود و جوابگوی بسیاری از نیازهای جسمی، عاطفی و اجتماعی انسان است. آرزوی هر جوان، ازدواج موفق و توأم با شادی و تفاهم است. به همین دلیل، برنامههای منطقی مانند برگزاری جلسات مشاوره گروهی[9] برای آگاهی از عقاید و باورهای نامعقول جوانان در انتخاب همسر آنان ضروری به نظر میرسد (ایلدرآبادی و همکاران، 1385).
از نظر برنارد و همکاران[10] (1989)، درمان عقلانی ـ عاطفی (RET) به وجود آمده توسط آلبرت الیس[11] )1989)، یکی از جامعترین و یکپارچهترین مکاتب رواندرمانی برای شناسایی و کاهش باورهای غیرمنطقی و باورهای الزامآور در زمینه انتخاب همسر است. رفتار درمانی عقلانی ـ عاطفی از این نظر که بر تفکر، قضاوت، تصمیمگیری، تجزیه و تحلیل و عمل کردن تأکید میکند، با درمانهایی که به سمت شناخت و رفتار گرایش دارند، مشترکات زیادی دارد.
فرض اساسی رفتار درمانی عقلانی ـ عاطفی این است که افراد با نحوهای که رویدادها و موقعیتها را تعبیر میکنند، در مشکلات روانشناختی خود و نشانههای خاص دخالت زیادی دارند (قربانی، 1389).
این درمان بر این فرض استوار است که شناختها، هیجانها و رفتارها به نحو چشمگیری بر یکدیگر تأثیر داشته و رابطه علت و معلولی متقابل دارند. رفتار درمانی عقلانی ـ عاطفی همواره بر این سه وجه و تعاملهای آنها تأکید دارد، بنابراین، میتوان آن را رویکردی تعاملی دانست (کوری[12]، 2002، ترجمه سید محمدی، 1385).
بر اساس درمان عقلانی ـ عاطفی، علل واقعی اختلالات بشری در دو ویژگی منحصر به فرد انسان نهفته است: الف) رغبت عمومی به کج فکر کردن، احساسات نادرست از خود نشان دادن و بد عمل کردن؛ ب) گرایشهای خاص فرد به رفتارهایی که موجب شکست او میشوند.
الیس بر این باور است که اضطراب و اختلالات عاطفی، نتیجه طرز تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی است. به نظر او، افکار و عواطف، کنشهای متفاوت و جداگانهای نیستند. از این رو، تا زمانی که تفکر غیرعقلانی ادامه دارد، اختلالات عاطفی نیز به قوت خود باقی خواهد بود. به نظر الیس، افرادی که خود را اسیر و گرفتار افکار غیرعقلانی خویش میکنند، احتمالاً خود را در حالت احساس خشم، مقاومت، خصومت، دفاع، گناه، اضطراب، بیثمری، سستی و رخوت مفرط، عدم کنترل، و غمگینی قرار میدهند.
انسان به وسیله اشیای خارجی مضطرب و برآشفته نمیشود، بلکه دیدگاه و تصوری که او از اشیا دارد، موجب نگرانی و اضطرابش میشوند. تمام مشکلات عاطفی افراد از تفکرات جادویی و موهوم آنها سرچشمه میگیرد که از نظر تجربه معتبر نیستند (گردی، 1382). در این زمینه در خارج کشور مک مانوس و همکاران[13] (2011)، طی پژوهش خود با "عنوان بررسی اثربخشی ثبت افکار و رفتارهای آزمایشی در تغییر عقاید ناکارآمد" به این نتیجه رسیدند که افراد با ثبت افکار خود و بازنگری این افکار به ناکارآمدی آنان وقوف پیدا میکنند و با آموزشهای شناختی میتوانند این عقاید ناکارآمد را کاهش دهند. در پژوهشی دیگر به بررسی رابطه انتظارات قبل از ازدواج و توصیههای قبل از ازدواج و رضایت زناشویی پرداخته شد که نتایج نشان دادند انتظارات و عقاید افراد، عامل تعیینکنندهای در پیشبینی رضایت زناشویی هستند (رایس[14]، 2010).
موران[15] (2009)، نیز طی پژوهش خود با عنوان "بررسی اثربخشی درمان منطقی ـ هیجانی الیس در کاهش عقاید ناکارآمد دانشجویان" با مطالعه بر روی 60 دانشجوی نرمال و 45 نفر از دانشجویانی که از مراجعان مرکز روانشناسی دانشگاه بودند، به این نتیجه رسید که درمان منطقی ـ هیجانی الیس بر کاهش عقاید ناکارآمد هر دو گروه از دانشجویان مؤثر بوده است.
پژوهش کو[16] (2007)، نشان داد که انتظارات غیرمنطقی، یکی از عواملی است که به طلاق منجر میشود. همچنین، تریپ و همکاران[17] (2007)، به بررسی اثربخشی آموزش REBT بر کاهش عقاید ناکارآمد پرداختند. آنان مشاهده کردند که REBT اثری قوی بر کاهش عقاید ناکارآمد و رفتارهای کژکار و اثری متوسط بر افزایش استنباطهای مثبت و کاهش هیجانهای منفی و افزایش ابرازگری هیجانی داشت.
سولومون[18] (2006)، نیز پژوهشی را با هدف بررسی تأثیر عقاید ناکارآمد بر ایجاد افسردگی انجام دادند. نتایج نشان داد که REBT بر کاهش عقاید منفی افراد شرکتکننده در پژوهش تأثیر مثبت و معنادار دارد.
والر و مک لناهان[19] (2005)، در تحقیقی با عنوان «انتظارات و معیارهای زناشویی مردان و زنان» به این نتیجه دست یافتند که زوجینی که در زندگی زناشویی احساس شادی نمیکنند، دارای انتظارات غیرواقعی در مورد ازدواج بودهاند که اکنون مانع رشد و توسعه رضایت زناشویی میشود. میرز[20] (2008)، نشان داد که میانگین نمرههای افکار غیرمنطقی در زمینه نگرشهای همسرگزینی در سیاهپوستان از نمونه کاب، لارسون و واتسون[21] (2003) پایینتر است.
در ایران نیز حسنی و همکاران (1390)، در تحقیقی با عنوان "اثربخشی درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقاید ناکارآمد دانشآموزان دختر دوره متوسطه" دریافتند که درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری گروهی بر عقاید ناکارآمد دانشآموزان دختر دوره متوسطه تأثیر دارد و باعث کاهش 32 درصدی عقاید ناکارآمد دانشآموزان میگردد. امیدوار (1388)، در پژوهش خود به بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی پرداخت که در نهایت مشخص شد آموزش پیش از ازدواج، انتظارات زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج را بهطور معناداری بهبود بخشیده است و همچنین، آموزش پیش از ازدواج، ابعاد انتظارات، شامل: انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی، انتظار از همسر به عنوان یک رابطه ایده آل را بهطور معناداری بهبود بخشیده است. تأثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی و ابعاد آن در دختران و پسران متفاوت نیست.
نتایج پژوهش جلویاری (1388)، نیز نشان داد که تنها دو خرده مقیاس نگرانی زیاد توأم با اضطراب و کمالگرایی تفاوت معنیداری را نشان دادند.
همچنین، در تحقیق صفایی (1386)، پنج خرده مقیاس تفاوت میانگین را نشان دادند.
علی بلندی (1385)، نیز طی پژوهش خود با عنوان «بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان»، به این نتیجه رسید که شناخت درمانی میتواند به علاوه باعث کاهش عقاید ناکارآمد آنان شود. فرامرزی و همکاران (1385)، در تحقیقی با عنوان «آموزش درک متقابل ماهیت جنسیتی و تغییر نگرش دانشجویان دختر (18 تا 24 سال) نسبت به نحوه انتخاب همسر» به این نتیجه دست یافتند که آموزش درک متقابل ماهیت جنسیتی (متغیر مستقل) بر نگرشها و باورهای افراد نسبت به انتخاب همسر (متغیر وابسته) مؤثر بوده است.
قربانی (1384)، به تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر زوج درمانی به شیوه درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر تعارضها و عقاید ناکارآمد زوجین» پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی به شیوه REBT بر عقاید ناکارآمد زوجین مؤثر است.
پورابراهیم و احمدی (1384)، تأثیر مشاوره گروهی با شیوه عقلانی ـ عاطفی بر افسردگی دانشآموزان پسر را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که مشاوره گروهی با روش عقلانی ـ عاطفی، باعث کاهش افسردگی و کاهش باورهای غیر منطقی آنها میشود.
خانجانی (1383)، تحقیقی با عنوان "بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و نگرشهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی" انجام داد که گویای آن است که ارتباط معنیداری بین تفکرات غیرمنطقی و نگرشهای همسرگزینی در دانشجویان وجود دارد.
همانگونه که بیان شد، پژوهشهای زیادی وجود دارند که به بررسی تأثیر رویکرد عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری گروهی بر کاهش عقاید ناکارآمد پرداختهاند، اما در ایران پژوهشهای اندکی در ارتباط با تأثیر رویکردهای گروهی بر نگرشهای غیرمنطقی، خصوصاً در زمینه همسرگزینی انجام شده است.
بنابراین، با توجه به موارد فوق و اهمیت مسأله، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروهی رویکرد عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر کاهش نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی در میان دختران و پسران شهر بندرعباس است. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که آیا رویکرد گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی دختران و پسران شهر بندرعباس مؤثر است؟ بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به فرضیات زیر است:
1- گروه درمانی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری، بر عقاید غیرمنطقی همسرگزینی دختران و پسران تأثیر دارد.
2- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «عشق باوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
3- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «تجربه محوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
4- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «ایده آلنگری» دختران و پسران تأثیر دارد.
5- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «متضادجویی» دختران و پسران تأثیر دارد.
6- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «آسانبینی» دختران و پسران تأثیر دارد.
7- مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «خوشباوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
روش پژوهش
جامعه و روش نمونهگیری
در این پژوهش، از روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و با گروه آزمایش و گواه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران و پسران شهر بندرعباس است که به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. از میان افراد مراجعهکننده 36 نفر که دارای بیشترین نگرش غیرمنطقی در زمینه همسرگزینی بودند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. این افراد بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (18 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند.
پس از اتمام جلسات به دلیل ریزش، 16 نفر در گروه آزمایش باقی ماندند، به همین علت، کار تحلیل دادهها با 16 نفر از گروه کنترل و آزمایش انجام گرفت. شرایط ورود به تحقیق عبارت بود از:
1ـ حضور افراد در تمامی جلسات؛ 2ـ مشارکت فعال در بحثها و تمرینات.
پرسشنامه نگرش به نحوه انتخاب همسر (ARMSS)[22]
این پرسشنامه در ابتدا توسط کاب، لارسون و واتسون[23] (2003)، با عنوان "مقیاس نگرش نسبت به روابط عاشقانه و انتخاب همسر" (ARMSS) و به منظور ارزیابی باورهای الزامآور و غیرمنطقی، در کانادا تدوین شد. کاب، لارسون و واتسون (2003)، برای بررسی این باورها، مقیاس نگرشهای مربوط به انتخاب همسر را ساختند که هفت باور غیرمنطقی را ارزیابی میکرد. پرسشنامه مذکور حاوی 32 سؤال و هفت عامل (خرده مقیاس) بوده است. مبنای نظری پرسشنامه نگرش به نحوه انتخاب همسر، عقاید محدودکننده در مورد انتخاب همسر است. لارسون در سال 1992 نقش عقاید را بازبینی و بررسی کرد و 9 عقیده محدودکننده را که معمولاً افراد در پی فرآیند انتخاب همسر خود به کار میبرند، تعریف و تعیین کرد. سپس کاب و همکارانش خرده مقیاسهای این آزمون را بر اساس هفت عقیده طراحی کردند. در ایران سپهری و حسنزاده توکلی (1390)، در پژوهش خود اعتبار و روایی نسخه فارسی این پرسشنامه را بررسی کردند و براساس تحلیل عامل به استخراج شش باور پرداختند که عبارت بودند از: عشق باوری، تجربه محوری، ایده آلنگری، متضادجویی، آسانبینی و خوش باوری.
روایی همزمان برای این آزمون اجرا و با آزمون[24] RBS که حاوی 15 سؤال بود، مقایسه شده. همبستگی کل این آزمون در سطح 99%، 45(1%p<، r=45) به دست آمده است (لارسون، 2003).
همچنین، در ایران روایی این پرسشنامه از طریق روایی واگرا در سطح 99% توسط فرحبخش و مصریپور گزارش شده است (فرامرزی و همکاران، 1385).
به علاوه سپهری و حسنزاده توکلی (1390)، در پژوهشی به بررسی اعتبار و روایی مقیاس نگرشهای مربوط به انتخاب همسر پرداختند. نتایج مشخص کرد که موفقیت تحلیل عاملی در نشان دادن ساختار زیربنایی پرسشنامه و میزان قابل توجه واریانس تبیین شده توسط آن را میتوان به عنوان شاهدی بر روایی در نظر گرفت. در پژوهشی دیگر، سلیمی و کریمی (1391)، روایی این پرسشنامه را از طریق روایی واگرا در سطح 90/0 گزارش کردهاند. پایایی این پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ برای همه مقیاسها در کل 88/0 به دست آمده و برای خرده مقیاسها از 64/0 الی 98/0 متغیر بوده است (کاب و همکاران، 2003). در پژوهشی دیگر، سلیمی و کریمی (1391)، پایایی این پرسشنامه را بر اساس روش آلفای کرونباخ 90/0 و روش بازآزمایی 72/0 گزارش کردهاند.
جلسات آموزشی پژوهش
متغیر مستقل در این پژوهش، شامل هشت جلسه آموزش گروهی کاهش عقاید ناکارآمد همسرگزینی برای گروه آزمایشی به شیوه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بود که به شکل گام به گام و همراه با دو دفترچه راهنمای داوطلبان و دفترچه راهنمای مشاور تنظیم و اجرا گردید. جلسات آموزش عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری به شرح جدول (1) هستند.
در ابتدای جلسات سعی شد که اعضا با ضرورت تشکیل گروه و همچنین، قوانین حاکم بر گروه (رازداری، باز بودن و اعتماد به اعضای گروه....) آشنا شوند. سپس شرایط ورود اعضا به گروه (لزوم شرکت منظم، نداشتن غیبت در جلسات آموزشی، فعالیت مؤثر در گروه) و خروج آنها از گروه (عدم حضور در جلسات، داشتن غیبت مکرر، عدم رعایت قوانین گروه، بیماری حاد فردی از گروه) بهطور کامل برای آزمودنیها شرح داده شد.
سپس در جلسات بعدی، ابتدا خلاصهای از جلسه یا جلسات قبلی مطرح میشد و سپس تکالیف آزمودنیها بررسی و بازخورد فردی و گروهی داده میشد و در ادامه موضوع جلسه به صورت مشارکتی مورد بحث قرار میگرفت و توضیحات لازم داده میشد و در انتهای جلسه در ارتباط با موضوع جلسه دو سؤال باز پاسخ به آزمودنیها داده میشد که 10 دقیقه فرصت پاسخگویی داشتند و پس از جمعآوری، 10 دقیقه دربارة سؤالها به صورت گروهی بحث میشد و در انتها توضیحاتی اگر لازم بود، داده میشد.
جدول 1. جلسات آموزشی رویکرد عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر کاهش عقاید ناکارآمد همسرگزینی
جلسه |
رئوس مطالب هر جلسه |
اول |
آشنایی و برقراری رابطه با آزمودنیها ـ تبیین فواید، اهداف و قوانین مشاوره گروهی |
دوم |
تعریف و شرح ویژگیهای افکار غیرمنطقی ـ شرح ویژگیهای افراد دارای افکار غیرمنطقی و افراد دارای افکار کارآمد |
سوم |
تبیین زیربنایی نظریه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری |
چهارم |
معرفی عقاید ناکارآمد در زمینه همسرگزینی ـ تبیین تأثیرگذاری این نگرشهای ناکارآمد در گزینش همسر بر اساس الگوی A-B-C |
پنجم |
ارائه راهکارهای مقابله با نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی و جایگزینی افکار منطقی |
ششم |
ایفای نقش درباره مفاهیم جلسات قبل و عینی کردن نحوه تاثیر عقاید غیرمنطقی همسرگزینی در گزینش همسر از طریق تعامل افراد با خودشان و افراد گروه |
هفتم |
آموزش روش حل مساله ـ نحوه ارائه راهکارهای منطقی به جای تمرکز بر نگرشهای ناکارآمد |
هشتم |
بحث گروهی در مورد مطالب جلسات گروهی گذشته ـ ارائه دو سؤال باز پاسخ و بحث در مورد آنها ـ نتیجهگیری |
شیوه تجزیه و تحلیل دادهها
برای بررسی میزان تأثیر مداخلات صورت گرفته و کنترل نمرههای پیشآزمون از تحلیل کوواریانس استفاده و در نهایت، برای انجام عملیات آماری از نرمافزار آماری spss استفاده گردید.
یافتهها
جدول 2. میانگین تعدیل شده و انحراف معیار نمرههای پیشآزمون و پسآزمونگروه آزمایش و کنترل
در عقاید غیرمنطقی همسرگزینی
انحراف استاندارد |
میانگین تعدیل شده |
گروه |
مرحله |
افکار غیرمنطقی همسرگزینی |
05/5 |
87/35 |
کنترل |
پیشآزمون |
عشق باوری |
1/6 |
87/34 |
آزمایش |
||
69/4 |
00/36 |
کنترل |
پسآزمون |
|
88/5 |
12/22 |
آزمایش |
||
55/2 |
00/25 |
کنترل |
پیشآزمون |
تجربه محوری |
32/3 |
37/24 |
آزمایش |
||
29/3 |
18/24 |
کنترل |
پسآزمون |
|
7/4 |
78/14 |
آزمایش |
||
92/2 |
81/24 |
کنترل |
پیشآزمون |
ایده آل نگری |
45/3 |
00/24 |
آزمایش |
||
18/3 |
37/24 |
کنترل |
پسآزمون |
|
5/4 |
93/16 |
آزمایش |
||
70/3 |
37/15 |
کنترل |
پیشآزمون |
متضادجویی |
21/2 |
12/16 |
آزمایش |
||
97/1 |
31/16 |
کنترل |
پسآزمون |
|
22/3 |
56/10 |
آزمایش |
||
25/2 |
68/11 |
کنترل |
پیشآزمون |
آسان بینی |
89/2 |
52/11 |
آزمایش |
||
05/3 |
87/11 |
کنترل |
پسآزمون |
|
60/2 |
50/7 |
آزمایش |
||
78/0 |
31/11 |
کنترل |
پیشآزمون |
خوش باوری |
65/0 |
06/11 |
آزمایش |
||
92/0 |
68/10 |
کنترل |
پسآزمون |
|
98/0 |
26/7 |
آزمایش |
||
10/19 |
62/128 |
کنترل |
پیشآزمون |
نگرشهای غیرمنطقی همسرگزینی (کل) |
93/21 |
06/128 |
آزمایش |
||
36/18 |
12/127 |
کنترل |
پسآزمون |
|
07/22 |
07/89 |
آزمایش |
در جدول (2) میانگین تعدیل شده و انحراف استاندارد پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در نمونه مورد نظر ارائه شده است. همانطور که مشاهده میشود، میانگین تعدیل شده و انحراف استاندارد در بین دو گروه آزمایش و کنترل دارای تفاوت است و میانگین تعدیل شده گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در متغیرهای نگرشهای غیرمنطقی همسرگزینی و خرده مقیاسهای آن پایینتر است.
فرضیه پژوهشی اول: گروه درمانی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری، بر عقاید غیرمنطقی همسرگزینی دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 3. نتایج آزمون لوین برای بررسی تساوی واریانس نمرههای گروه آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون
متغیر |
F |
df1 |
df2 |
معناداری |
نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی |
80/1 |
1 |
30 |
189/0 |
همانطور که از نتایج جدول (3) مشاهده میشود، پیشفرض تساوی واریانسها برای نمرههای پسآزمون متغیر پژوهش در گروه آزمایش و گواه به دلیل معنادار نبودن از نظر آماری رد نمیشود.
جدول 4. نتایج تحلیل کوواریانس تأثیر مشاوره گروهی به شیوه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری برعقاید غیرمنطقی همسرگزینی
در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
عقاید غیرمنطقی همسرگزینی |
پیشآزمون |
57/76 |
1 |
57/76 |
55/4 |
401/0 |
136/0 |
54/0 |
گروه |
74/3246 |
1 |
74/3246 |
16/193 |
001/0 |
86/00 |
00/1 |
نتایج جدول (4) نشان داد که متغیر مستقل گروه بر متغیر وابسته عقاید غیرمنطقی همسرگزینی مؤثر بوده است و تفاوت معنیداری بین گروه گواه و آزمایش وجود دارد (001/.P<، 16/193=F). بنابراین، فرضیه اول پژوهش مبنی بر تأثیر رویکرد عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقاید غیرمنطقی همسرگزینی تأیید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (07/89) نسبت به گروه کنترل (12/127) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرشهای غیرمنطقی گروه آزمایش را کاهش دهد.
فرضیه پژوهشی دوم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «عشق باوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 5. نتایج تحلیل کواریانس تاثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «عشق باوری» همسرگزینی
در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
عشق باوری |
پیشآزمون |
98/152 |
1 |
98/152 |
89/3 |
058/0 |
11/0 |
48/0 |
گروه |
33/1288 |
1 |
33/1288 |
81/32 |
001/0 |
53/0 |
00/1 |
در جدول (5) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول چون تفاوت معنیدار است (001/P<)، بنابراین، دومین فرض پژوهشی که عبارت است از اینکه مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «عشقباوری» همسرگزینی مؤثر است، تأیید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (12/22) نسبت به گروه کنترل (00/36) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرشهای غیرمنطقی عشق باوری گروه آزمایش را کاهش دهد.
فرضیه پژوهشی سوم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «تجربه محوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 6. نتایج تحلیل کواریانس تاثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «تجربه محوری» همسرگزینی در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
تجربه محوری |
پیشآزمون |
87/38 |
1 |
87/38 |
45/2 |
128/0 |
07/0 |
32/0 |
گروه |
93/916 |
1 |
93/916 |
98/57 |
001/0 |
66/0 |
00/1 |
در جدول (6) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول چون تفاوت معنیدار است (001/P<)، بنابراین، سومین فرضیه پژوهشی که عبارت است از این که مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «تجربه محوری» همسرگزینی مؤثر است، تایید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (78/14) نسبت به گروه کنترل (18/24) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرش ناکارآمد تجربه محوری گروه آزمایش را کاهش دهد. حجم اثر نشان دهنده میزان این تأثیر 66% درصد است؛ به این معنا که 66 درصد از واریانس نمرههای، ناشی از عضویت گروهی است.
توان آماری 00/1 همراه با سطح معناداری مطلوب (001= P) کفایت حجم نمونه و دقت مطلوب آزمون را نشان داد.
فرضیه پژوهشی چهارم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «ایده آل نگری» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 7. نتایج تحلیل کواریانس تأثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «ایده آل نگری» همسرگزینی در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
ایده آل نگری |
پیشآزمون |
43/86 |
1 |
43/86 |
67/3 |
60/0 |
11/0 |
45/0 |
گروه |
64/424 |
1 |
64/424 |
04/18 |
001/0 |
38/0 |
98/0 |
در جدول (7) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول (7) چون تفاوت معنیدار است (001/P<)، بنابراین، چهارمین فرضیه پژوهشی که عبارت است از این که مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «ایده آل نگری»همسرگزینی مؤثر است، تأیید گردید. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (93/16) نسبت به گروه کنترل (37/24) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرش غیرمنطقی ایده آل نگری گروه آزمایش را کاهش دهد. حجم اثر نشان دهنده میزان این تاثیر 38% است؛ به این معنا که 38 درصد از واریانس نمرههای، ناشی از عضویت گروهی است. توان آماری 98% همراه با سطح معناداری مطلوب (001= P) کفایت حجم نمونه و دقت مطلوب آزمون را نشان داد.
فرضیه پژوهشی پنجم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «متضادجویی» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 8. نتایج تحلیل کواریانس تاثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «متضادجویی» همسرگزینی
در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
متضادجویی |
پیشآزمون |
01/10 |
1 |
01/10 |
32/1 |
26/0 |
04/0 |
19/0 |
گروه |
51/224 |
1 |
51/224 |
64/29 |
001/0 |
50/0 |
00/1 |
در جدول (8) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول چون تفاوت معنیدار است (001/P<)، بنابراین، پنجمین فرضیه پژوهش که عبارت است از اینکه مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «متضادجویی» همسرگزینی مؤثر است، تأیید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (56/10) نسبت به گروه کنترل (31/16) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرش غیرمنطقی متضادجویی گروه آزمایش را کاهش دهد.
فرضیه پژوهشی ششم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «آسانبینی» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 9. نتایج تحلیل کواریانس تأثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «آسانبینی» همسرگزینی
در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
آسان بینی |
پیشآزمون |
00/10 |
1 |
00/10 |
25/1 |
27/0 |
04/0 |
19/0 |
گروه |
47/232 |
1 |
47/232 |
09/29 |
001/0 |
50/0 |
99/0 |
در جدول (9) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول (9) چون تفاوت معنیدار است (001/P<)، بنابراین، ششمین فرضیه پژوهش که عبارت است از اینکه مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «آسانبینی» همسرگزینی مؤثر است، تأیید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (50/7) نسبت به گروه کنترل (87/11) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرش غیرمنطقی آسانبینی گروه آزمایش را کاهش دهد.
فرضیه پژوهشی هفتم: مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «خوشباوری» دختران و پسران تأثیر دارد.
جدول 10. نتایج تحلیل کواریانس تأثیر مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «خوش باوری» همسرگزینی در گروه آزمایش و گواه
متغیر وابسته |
منابع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
میزان تاثیر |
توان آماری |
خوش باوری |
پیش آزمون |
99/31 |
1 |
99/31 |
29/2 |
14/0 |
07/0 |
31/0 |
گروه |
15/110 |
1 |
15/110 |
89/7 |
009/0 |
21/0 |
77/0 |
در جدول (10) نتایج آزمون تحلیل کواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول چون تفاوت معنیدار است (009/P<)، بنابراین، هفتمین فرضیه پژوهشی که عبارت است از این که مشاوره گروهی عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر عقیده ناکارآمد «خوش باوری» همسرگزینی مؤثر است، تأیید شد. لذا با توجه به جدول (2) میتوان بیان کرد که میانگین تعدیل شده پسآزمون گروه آزمایش (26/7) نسبت به گروه کنترل (68/10) کاهش معنیداری داشته و عمل آزمایشی توانسته است نگرش غیرمنطقی خوش باوری گروه آزمایش را کاهش دهد.
بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر کاهش باورهای غیرمنطقی همسرگزینی است. از آنجا که یکی از عوامل مؤثر در ازدواج موفق، همان الگوها، روشها و نگرشهای صحیح همسرگزینی است و این انتخابها خود نیز تحت تأثیر عوامل و خلق و خو و حالتهای عاطفی و هیجانی افراد قرار دارد، تفکرات غیرمعقول و باورهای غیرمنطقی در همسرگزینی باعث میشود، که جوانان در انتخاب و گزینش همسر تحت تأثیر قرار گیرند (خانجانی، 1383) و چنانکه یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مشاوره گروهی به شیوه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر کاهش نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی دختران و پسران شهر بندرعباس مؤثر است. یافتههای این پژوهش با تعدادی از پژوهشهای داخلی و خارجی همسوست. مک مانوس و همکاران (2011)، طی پژوهش خود با "عنوان بررسی اثربخشی ثبت افکار و رفتارهای آزمایشی در تغییر عقاید ناکارآمد" به این نتیجه رسیدند که افراد با ثبت افکار خود و بازنگری این افکار به ناکارآمدی آنان وقوف پیدا میکنند و با آموزشهای شناختی میتوانند این عقاید ناکارآمد را کاهش دهند. در پژوهشی دیگر به بررسی رابطه انتظارات قبل از ازدواج و توصیههای قبل از ازدواج و رضایت زناشویی پرداخته شد که نتایج نشان داد انتظارات و عقاید افراد، عامل تعیینکنندهای در پیشبینی رضایت زناشویی است (رایس، 2010).
همچنین، موران (2009) با مطالعه بر روی 60 دانشجوی نرمال و 45 نفر از دانشجویانی که از مراجعان مرکز روانشناسی دانشگاه بودند، به این نتیجه رسید که درمان منطقی ـ هیجانی الیس بر کاهش عقاید ناکارآمد هر دو گروه از دانشجویان مؤثر بوده است. پژوهش کو (2007)، نشان داد که انتظارات غیرمنطقی به عنوان یکی از عواملی است که به طلاق منجر میشود. همچنین، تریپ و همکاران (2007)، به بررسی اثربخشی آموزش REBT بر کاهش عقاید ناکارآمد پرداختند. آنان مشاهده کردند که REBT اثری قوی بر کاهش عقاید ناکارآمد و رفتارهای کژکار و اثری متوسط بر افزایش استنباطهای مثبت و کاهش هیجانهای منفی و افزایش ابرازگری هیجانی داشت. بیشترین اندازههای اثر مربوط به نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان جوان بود. سولومون و هاگا (2006)، نیز پژوهشی را با هدف بررسی تأثیر عقاید ناکارآمد بر ایجاد افسردگی انجام دادند. نتایج نشان داد که REBT بر کاهش عقاید منفی افراد شرکتکننده در پژوهش تأثیر مثبت و معنادار دارد. والر و مک لناهان (2005)، در تحقیقی با عنوان «انتظارات و معیارهای زناشویی مردان و زنان» به این نتیجه دست یافتند که زوجینی که در زندگی زناشویی احساس شادی نمیکنند، دارای انتظارات غیرواقعی در مورد ازدواج بودهاند که اکنون مانع رشد و توسعه رضایت زناشویی میشود.
میرز[25] (2008)، نشان داد که میانگین نمرههای افکار غیرمنطقی در زمینه نگرشهای همسرگزینی در سیاه پوستان از نمونه کاب، لارسون و واتسون (2003) پایینتر است.
در ایران نیز تحقیقات همسو با پژوهش حاضر در زمینه اثربخشی رویکردهای گروهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی به دست آمد. حسنی و همکاران (1390( دریافتند که درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری گروهی بر عقاید ناکارآمد دانشآموزان دختر دوره متوسطه تأثیر دارد و باعث کاهش 32 درصدی عقاید ناکارآمد دانشآموزان میگردد. امیدوار ( 1388)، در پژوهش خود به بررسی «تأثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی» پرداخت که در نهایت مشخص شد آموزش پیش از ازدواج، انتظارات زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج را بهطور معناداری بهبود بخشیده است و همچنین، آموزش پیش از ازدواج، ابعاد انتظارات، شامل: انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی، انتظار از همسر به عنوان یک رابطه ایده آل را بهطور معناداری بهبود بخشیده است.
علی بلندی (1385)، نیز طی پژوهش خود با عنوان «بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان»، به این نتیجه رسید که شناخت درمانی میتواند به علاوه باعث کاهش عقاید ناکارآمد آنان شود. فرامرزی و همکاران (1385)، در تحقیقی با عنوان «آموزش درک متقابل ماهیت جنسیتی و تغییر نگرش دانشجویان دختر (18 الی 24 سال) نسبت به نحوه انتخاب همسر» به این نتیجه دست یافتند که آموزش درک متقابل ماهیت جنسیتی (متغیر مستقل) بر نگرشها و باورهای افراد نسبت به انتخاب همسر (متغیر وابسته) مؤثر بوده است. قربانی (1384)، در تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر زوج درمانی به شیوه درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر تعارضها و عقاید ناکارآمد زوجین پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی به شیوه REBT بر عقاید ناکارآمد زوجین مؤثر است.
پورابراهیم و احمدی (1384)، تأثیر مشاوره گروهی با شیوه عقلانی ـ عاطفی بر افسردگی دانشآموزان پسر را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که مشاوره گروهی با روش عقلانی ـ عاطفی باعث کاهش افسردگی و کاهش باورهای غیرمنطقی آنها میشود. خانجانی (1383)، تحقیقی با عنوان "بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و نگرشهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی" انجام داد که این تحقیق حاکی از آن است که ارتباط معنیداری بین تفکرات غیرمنطقی و نگرشهای همسرگزینی در دانشجویان وجود دارد. در تبیین چگونگی تاثیر رویکرد عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری بر کاهش نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی جوانان باید اشاره کرد که مهمترین منابع تاثیرگذار بر کاهش نگرشهای ناکارآمد؛ مؤلفههای شناختی و عقلانی بودن در دیدگاه الیس هستند؛ به عبارت دیگر، عوامل شناختی و عقلانی، مهمترین عامل تأثیرگذار بر میزان عملکرد شناختی مثبت افراد هستند؛ ضمن اینکه در این رویکرد فرض زیربنایی آن است که تغییر شناخت، به تغییرهای رفتاری و هیجانی نیز منجر میشود.
بنابراین، با توجه به این که نگرشهای ناکارآمد همسرگزینی، بعد شناختی گزینش همسر است، این رویکرد از طریق اصلاح و تغییر مولفههای شناختی ناکارآمد که موجب کاهش عملکرد مفید در زمینه گزینش همسر در افراد میشود، میتواند موجب تغییرات هیجانی رفتاری شده، میزان عملکرد مثبت در زمینه منطقی بودن افراد را افزایش دهد که به نوبه خود با افزایش عملکرد مثبت و عقلانی بودن و تغییر شناخت و تفکرات نامعقول، کاهش عقاید ناکارآمد همسرگزینی را به دنبال خود میآورد.
همچنین، یافتهها نشان داد، بین میانگین نمرههای گروه آزمایش و کنترل پس از حذف تأثیر پیشآزمون در خرده مقیاسهای، عشق باوری، تجربه محوری، ایدهآل نگری، متضادجویی، آسانبینی و خوشباوری تفاوت معناداری وجود دارد. باید متذکر شد به علت کمبود پژوهش در این موضوع، لازم است تحقیقات بیشتری انجام شود تا بتوان در ارتباط با این موضوع با احتمال بیشتری قضاوت کرد. بنابراین، با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که آموزش مشاوره گروهی به شیوه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری باعث کاهش نگرشهای ناکارآمد دختران و پسران در زمینه همسرگزینی شده است.
مانند هر تحقیق دیگر، بعضی از محدودیتها به هنگام استفاده از این پژوهش باید مد نظر قرار داد: اول این که جمعآوری اطلاعات بر اساس ابزار خودگزارشدهی (پرسشنامه) بنا شده که این نوع فرایند جمعآوری داده ممکن است منشأ سوگیری تک بعدی در استفاده از روشها قرار گیرد. بنابراین، میتوان دریافت که تلاشهای بیشتر روششناسی برای اندازهگیری عزت نفس و پرخاشگری در مطالعات آینده لازم به نظر میرسد. دوم این که مطالعه حاضر به دختران و پسران شهر بندرعباس محدود میشود و این که بتوان نتایج مطالعه حاضر را به شهرهای دیگر تعمیم داد، با تردید همراه است.
[1] marriage
[2] Bradbury & etal
[3] Valler & Mac lenahan
[4] constraining beliefs
[5] Larson
[6] Wright & etal
[7] Cobb & etal
[8] Polgleik
[9] Group counceling
[10] Bernard & etal
[11] Ellis
[12] Curry
[13] McManus & etal
[14] Rice
[15] Murran
[16] Que
[17] Trip & etal
[18] Sulluman
[19] Valer & maklenahan
[20] Myers
[21] Larson & Vatson
[22] attitudes about romance and mate selection scale
[23] Cobb, Larson & Watson
[24] romantic believes scale
[25] Myers