The Relationship between General Health and Attribution Style and its Comparison in Female and Male Freshman and Senior Students in Different Fields

Author

master of educational general psychology, University of Ghom, Ghom, Iran

Abstract

General health of students is an important issue in psycho-social studies, which has a close relation to optimistic and pessimistic attribution styles of Seligmann (1979). The aim of present study was to compare general health and attribution style in female and male freshmen and senior students in Islamic Azad University. The type of research has been a causal comparison. The sample of this study included 288 B.A. and B.S. students in Sari branch of Islamic Azad University (120 females and 168 males). The students were randomly selected through cluster sampling. They completed questionnaires GHQ-28 and ASQ questionnaires. The results of this study, using SPSS-18, showed that there was a negative correlation between depression symptoms, and somatic symptoms with the sense of self-control (P<0/0001). Also there was a positive correlation between the aspects of stability, non stability, anxiety, sleep disorder, and depression symptoms (P<0/031). There was a positive correlation between the social function and generic-specific aspect (P<0/016). Compared to freshman students, senior students attribute their successes and their failures in a more generalized form (P<0/003) and a more unstable way (P<0/016). The study also showed that there is no significant difference between the senior and freshmen stuednts in their general health scales (P<0/05). Students of different fields of engineering were different in generic-specific aspects with the other students (P<0/0001). There was no significant relation among different fields of study concerning their general health (P<0/05). No significant relation was found between gender and attributive styles (P<0/05). Females in different aspect of somatic symptoms (P<0/0001), anxiety, and sleep disorders gained higher scores (P<0/013).
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
* m.alibalaie@qom.ac.ir

Keywords


از سبک تبیینی[1] به‌طور گسترده در پژوهش‌های مختلف روان‌شناختی برای پیش‌بینی افسردگی استفاده شده است هاجیل و همکاران[2]،1996؛ پترسون و سلیگمن[3]،1984 و سلیگمن،1990. دراقع، نظریه سبک تبیینی چهارچوبی را برای بررسی سازهای خوشبینی و بدبینی[4] ارائه می‌دهد و بیان می‌کند که اینها سازه‌هایی هستند که از مفهوم ناتوانی آموخته شده[5] بهره گرفته‌اند (سلیگمن، 1990). سبک اسنادی توصیفی است که انسان برای تبیین رویدادهای زندگی استفاده می‌کند و تفاوت انسان‌ها را در ابعاد (درونی ـ بیرونی)، (پایدار ـ ناپایدار)، (کنترل‌پذیر ـ کنترل‌ناپذیر) و (کلی ـ اختصاصی) در زمانی که فرد با رویدادهای خوب یا بد زندگی مواجه می‌شود، منعکس می‌کند (گوتس چاک[6]،1996؛ پترسون و همکاران، 1995، به نقل از اسمیت و همکاران[7]،2000. از دیدگاه کرسینی[8] (1999) نظریه‌پردازان اسنادی به تعبیر و توجیه دنیای پیرامون خود گرایش دارند، تا بتوانند کنترل بیشتری بر آن داشته باشند (بروین[9]، 1376).

به‌طور کلی، بررسی‌ها نشان داده‌اند که تفسیرهای اسنادی در پذیرش مسؤولیت اعمال خود یا انداختن مسؤولیت به گردن دیگران نقش تعیین‌کننده‌ای دارند (هاروی و اسمیت[10]، 1977).

از سوی دیگر، سلامت[11] چه به صورت فردی و چه جمعی، بی‌تردید از مهم‌ترین ابعاد مسائل حیات انسان است. سلامت، شرطی ضروری برای ایفای نقش‌های اجتماعی است و همة انسان‌ها در صورتی می‌توانند فعالیت کامل داشته باشند که هم خود را سالم احساس کنند و هم جامعه آن‌ها را سالم بداند.

از نظر تالکوت پارسونز، کسی که بیمار می‌شود ضمن این‌که از برعهده گرفتن مسؤولیت ناتوانی خود، به علت خارج از کنترل بودن آن، معاف می‌شود، از انجام تعهدات و الزامات اجتماعی نیز معذور است. ناتوانی‌ به عنوان یک بیماری، مشروعیتی پدید می‌آورد که در پناه آن افراد می‌توانند از انجام نقش عادی و تعهدات هر روزة خود معاف گردند (سگال[12]، 1976).

درست است که تعاریف مختلفی از مفهوم سلامت مطرح شده، اما پذیرفته شده‌ترین آن‌ها، تعریف سلامت سازمان بهداشت جهانی[13] است: (حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی است و تنها فقدان بیماری و یا نقص عضو نیست) (محسنی تبریزی، 1376).

گزارش سازمان جهانی بهداشت نشان‌دهنده آن است که اختلالات روانی 10 درصد بالغان جامعه را گرفتار نموده است (جرج[14]، 2004). در ایران اختلالات روانی 17 درصد؛ در بالغان 21 درصد و در گروه سنی 15 تا 24 سال 6/17 و در دانشجویان 6/15 درصد گزارش شده است (نوربالا، 1380).

برخی مطالعات انجام شده در رابطه با سلامت عمومی، اختلالات روانی را در دانشجویان 75/12 تا 4/30 درصد گزارش کرده‌اند (نوربالا، 1380 و شریعتی، 1381).

بر اساس مطالعاتی که در اروپا و آمریکا انجام شده است، بین 9 تا 26 درصد زنان و 5 تا 12 درصد مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسرده‌ساز عمده دارند و حدود 5/4 تا 3/9 درصد زنان؛ 3/2 تا 2/3 درصد مردان نیز در برهه‌ای از زمان به این اختلال دچار هستند (بلک‌برن و دیویدسون[15]، 2007 و شریعتی و یونسیان، 1374).

شیوع اضطراب در انگلستان و آمریکا 2 تا 7/4 درصد تخمین زده شده است. در فرامینگهام در 7/26 درصد بیماران مراجعه‌کننده به پزشک عمومی، اختلال روان‌پزشکی مشاهده شده است.

گلاس و همکارانش[16] با استفاده از یک لیست علایم سایکوپاتولوژیک در یک درمانگاه پزشکی 27 درصد مراجعان را مبتلا به اضطراب تشخیص دادند (گلد برگ[17]، 1378).

مطالعه انجام گرفته در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند نشان داد که حدود 6/8 درصد از کل پذیرفته‌شدگان، مشکوک به اختلال روانی بودند و 1/9 و 3/10 درصد از آن‌ها به ترتیب از اختلال در عملکرد اجتماعی و اضطراب رنج می‌بردند (دستجردی و خزایی، 1382).

مطالعه‌ای دیگر در سنندج نشان داد که سلامت عمومی با جنس، رشته تحصیلی و مدت تحصیل در دانشگاه ارتباط معنی‌داری دارد و مهم‌ترین عامل استرس‌زا نگرانی‌ از آینده شغلی است (اسفندیاری، 1378).

مطالعه قبلی انجام شده در دانشگاه شهید بهشتی نشان داد که 6/31 درصد دانشجویان مشکوک به‌وجود اختلال بودند (دیباج‌نیا و بختیاری، 1382).

ورود به دانشگاه مقطع بسیار حساسی در زندگی نیروهای کارآمد و فعال جوان در هر کشوری محسوب می‌شود و غالباً با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی آن‌ها همراه است (گلدبرگ، 1378و دستجردی و خزایی، 1382).

در کنار این تغییرات، به انتظارات و نقش‌های جدید نیز باید اشاره کرد که همزمان با ورود دانشگاه در دانشجویان شکل می‌گیرد. قرار گرفتن در چنین اوضاعی، بیشتر اوقات با فشار و نگرانی توام بوده، عملکرد و بازدهی آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد (شریعتی و یونسیان، 2007؛ دادخواه، 1381).

آشنا نبودن بسیاری از دانشجویان با محیط دانشگاه در بدو ورود، جدایی و دوری از خانواده، عدم علاقه به رشته تحصیلی، ناسازگاری با سایر افراد در محیط زندگی، کافی نبودن امکانات رفاهی و اقتصادی و مشکلاتی نظیر آن‌ها، از جمله شرایطی هستند که می‌توانند مشکلات و ناراحتی‌های روانی را به‌وجود آورند و باعث افت تحصیلی آن‌ها گردند (شریعتی و یونسیان، 2007؛ اوموخودیون[18]، 2003؛ دادخواه، 1381؛ مارگیتیس[19]، 2005).

براساس مطالعات انجام شده، این مشکلات هر ساله در حال افزایش بوده؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از دانشجویان نمی‌توانند از عهده محتوای آموزشی مدرن (دروس دانشگاهی) برآمده و یا آن‌ها را در موعد مقرر به اتمام رسانند (ادیب و حاج باقری، 2008).

به‌نظر می‌رسد که افزایش مراجعه دانشجویان به مراکز مشاوره دانشجویی در سال‌های اخیر مؤید وجود استرس‌ها و مشکلات روانی، اجتماعی و تحصیلی روزافزون در آنهاست.

بنابراین، در صورت عدم مداخله و ارائه مشاوره، سلامت دانشجویان به مخاطره افتاده و باعث افت تحصیلی و هدر رفتن نیروی انسانی جوان و فعال جامعه می‌گردد (شریعتی و یونسیان، 2007 و گیونس و تجیا[20]، 2002).

هدف کلی در تحقیق حاضر، بررسی رابطه سلامت عمومی و سبک‌های اسنادی و مقایسه آن در دانشجویان دختر و پسر سال اول و آخر دانشگاه در رشته‌های مختلف بوده است و با توجه به این هدف فرضیه‌های زیر بررسی شد:

1- بین سبک‌های اسنادی و سلامت عمومی دانشجویان رابطه وجود دارد.

2- بین سبک‌های اسنادی دانشجویان سال اول و سال آخر دانشگاه تفاوت وجود دارد.

3- بین سطح سلامت عمومی دانشجویان سال اول و سال آخر دانشگاه تفاوت وجود دارد.

4- بین سبک‌های اسنادی دانشجویان رشته‌های مختلف تحصیلی تفاوت وجود دارد.

5- بین سطح سلامت عمومی دانشجویان رشته‌های مختلف تحصیلی تفاوت وجود دارد.

6- سبک‌های اسنادی دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.

7- سطح سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.

روش پژوهش

در پژوهش حاضر از روش علّی مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه آن کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در سال تحصیلی 88-89 بوده‌اند که به صورت تصادفی خوشه‌ای از آن‌ها نمونه‌گیری شد؛ به این صورت که از رشته‌های علوم انسانی به صورت تصادفی رشته روان‌شناسی از رشته‌های علوم پایه و فنی مهندسی رشته کامپیوتر و از رشته‌های علوم پزشکی رشته پرستاری مطالعه شدند و از هر کدام از رشته‌ها به صورت تصادفی دو مقطع سال اول و سال آخر انتخاب و از لحاظ جنسیت نیز تفکیک گردیدند. تعداد دانشجویان شرکت‌کننده در آزمون مجموعاً 288 نفر بوده است (جدول 1). ابزار پژوهش شامل سؤال‌های آزمون تستی ـ تشریحی ASQ (سبک‌های اسنادی سلیگمن) و آزمون GHQ (آزمون سلامت عمومی) به‌صورت تستی بود که به آزمودنی‌ها ارائه گردید و از آن‌ها خواسته شد که ابتدا به آزمون ASQ و سپس به آزمون GHQ پاسخ دهند، در پایان، نتایج حاصل از آزمون‌ها در گروه‌های چندگانه با هم مقایسه شد. شایان ذکر است که پس از انتخاب گروه‌های مورد هدف برای رعایت اخلاق پژوهشی و رعایت حقوق آزمودنی‌ها از آنان خواسته شد تا در صورتی که مایل نیستند در تکمیل پرسشنامه‌ها شرکت نکنند و توضیح داده شد که داده‌ها محرمانه و پرسشنامه‌ها بدون نام است. نتایج حاصله به تفکیک رشته، سنوات تحصیل در دانشگاه و جنسیت به کمک نرم افزار SPSS ویرایش 18 تجزیه و تحلیل گردید.


جدول 1. نمونه آماری به تفکیک جنسیت، سال ورود و رشته

 

دختر

پسر

سال اول

سال آخر

رشته کامپیوتر

رشته پرستاری

رشته روان‌شناسی

نفر

132

156

118

170

85

95

108

کل

288

288

288


ابزار پژوهش

پرسشنامه سلامت عمومی :(GHQ)

در پژوهش حاضر از فرم 28 سؤالی آن استفاده شده است. این فرم توسط گلدبرگ و هیلر در سال 1979 ساخته شده است و برای سرند کردن اولیه احتمال وجود اختلال روانی در جمعیت عمومی و بزرگسال به‌کار می‌رود. تقوی ضریب آلفای کرونباخ را برای کل جامعه ایرانی 90/0 و روایی مقیاس‌ها را 55/0 گزارش نموده است (بهرامی و رضوان؛ 2007).

برای تجزیه و تحلیل یافته‌ها از روش‌های آماری همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه استفاده شد. همبستگی بین نمرۀ کل و چهار مقیاس علایم جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی به ترتیب برابر 80/0، 88/0، 65/0 و 79/0 گزارش شده است (مولوی، 2002).

پرسشنامه سبک اسنادی سلیگمن (ASQ):

این پرسشنامه اسنادهای علّی افراد برای پیامدهای مثبت و منفی را در ابعاد کانون علیّت، ثبات و کلی بودن ارزیابی می‌کند. شکل اصلی این پرسشنامه که سلیگمن و همکاران (1979) آن را ساخته‌اند، دربردارنده موقعیت‌های اسنادی برای پیامدهای مثبت )موفقیت( و منفی (شکست) است.

سلیگمن و همکاران (1979) در بررسی پایایی پرسشنامه سبک اسنادی، ضریب آلفای آن را برای گروه‌های فرعی پیامد منفی درونی 44/0، پیامد مثبت درونی 30/0، پیامد منفی پایدار 54/0، پیامد منفی کلی 64/0 و پیامد مثبت کلی 58/0 گزارش نمودند.

برای اجرای این پرسشنامه از آزمودنی خواسته می‌شود تا تصور کند که هر یک از موقعیت‌ها برای وی واقعاً روی داده است و سپس علل مربوط به هر رویداد را در ابعاد درونی ـ بیرونی، پایدار ـ ناپایدار، کنترل‌پذیر ـ کنترل‌ناپذیر و کلی ـ جزیی ثبت نماید.

در ایران بررسی پایایی درونی این پرسشنامه ضریب آلفای گروه‌های فرعی پیامد منفی درونی را 75/0، پیامد مثبت درونی 74/0، پیامد منفی پایدار 43/0، پیامد مثبت پایدار 56/0، پیامد منفی کلی73/0 و پیامد مثبت کلی76/0 نشان داد (اسلامی‌شهر بابکی، 1369).

 

یافته‌ها

در این پژوهش تعداد 288 نفر از آن‌ها پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند. از این تعداد (46%) دختر و (54%) پسر، (41%) سال اول و (59%) سال آخر و (5/29%) رشته کامپیوتر، (33%) رشته پرستاری و (5/37%) رشته روان‌شناسی بودند. در مجموع، نمره میانگین سلامت عمومی در کل شرکت‌کنندگان برابر 4/21 بود.

نتایج حاصل از تحلیل یافته‌ها:

 

 

 

 

 


جدول 2. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون بین مؤلفه‌های سبک‌های اسنادی ومؤلفه‌های سلامت عمومی (n=288)

 

علائم جسمانی

اضطراب اختلال خواب

کارکرد اجتماعی

علایم افسردگی

درونی بیرونی

معنی‌داری

09/0-

09/0

01/0-

02/0

11/0

09/0

82/0

66/0

کلی اختصاصی

معنی‌داری

02/0

10/0

14/0-*

06/0-

64/0

06/0

01/0

29/0

پایدار ـ ناپایدار

معنی‌داری

01/0-

12/0*

04/0

12/0*

82/0

03/0

41/0

03/0

کنترل‌پذیر ـ کنترل‌ناپذیر

معنی‌داری

16/0**

08/0-

09/0-

12/0*

00/0

15/0

10/0

03/0

 

در مورد فرضیه اول، بین ابعاد علایم افسردگی و علایم جسمانی با بعد کنترل‌پذیری همبستگی معکوس وجود داشت (005/0->P). همچنین، بین بعد پایداری ـ ناپایداری و اضطراب اختلال خواب و علایم افسردگی نیز همبستگی از نوع مثبت وجود داشته است (031/0>P). بین کارکرد اجتماعی و بعد کلی ـ اختصاصی (016/0>P) نیز همبستگی وجود داشته است؛ لذا فرضیه اول در این موارد تایید شد. در سایر موارد رابطۀ معناداری بین گروه‌ها مشاهده نشد (جدول 2).


 

جدول 3. نتایج حاصل از آزمون آماری تحلیل واریانس مقایسه سبک‌های اسنادی در سال اول و سال آخر

 

 

مجموع مربعات

درجۀ آزاد

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

درونی بیرونی

بین گروهی

55/43

1

55/43

10/0

74/0

00/0

درون گروهی

44/119938

286

36/419

 

 

 

کلی اختصاصی

بین گروهی

05/4080

1

05/4080

95/8

00/0

30/0

درون گروهی

88/130247

286

41/455

 

 

 

پایدار- ناپایدار

بین گروهی

22/2134

1

22/2134

89/5

01/0

20/0

درون گروهی

77/103591

286

20/362

 

 

 

کنترل پذیر

کنترل ناپذیر

بین گروهی

50/760

1

50/760

76/1

18/0

00/0

درون گروهی

44/123155

286

61/430

 

 

 

 

در مورد فرضیه دوم دانشجویان سال آخر در مجموع شکست‌ها و پیروزی‌های خود را به‌صورت کلی‌تر (003/0>P) و ناپایدارتری نسبت به سال اولی‌ها طبقه‌بندی می‌کردند (016/0>P)؛ یعنی سال تحصیلی 30 درصد واریانس نمره‌های کلی اختصاصی و 20 درصد از نمره‌های مربوط به پایداری را تبیین می‌کند. لذا فرضیه دوم در بعد پایدار ـ ناپایدار تایید شد (جدول 3).

 

 

 


جدول 4. نتایج حاصل از آزمون آماری تحلیل واریانس مربوط به مقایسۀ مؤلفه‌های سلامت عمومی بین دانشجویان

سال اول و سال آخر دانشگاه

 

 

مجموع مربعات

درجۀ آزاد

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

علایم جسمانی

بین گروهی

88/0

1

88/0

10/0

75/0

00/0

درون گروهی

11/2535

286

86/8

 

 

 

اضطراب اختلال خواب

بین گروهی

05/20

1

05/20

54/1

21/0

00/0

درون گروهی

22/3709

286

96/12

 

 

 

کارکرد اجتماعی

بین گروهی

00/8

1

00/8

87/0

35/0

00/0

درون گروهی

44/2618

286

15/9

 

 

 

علایم افسردگی

بین گروهی

22/14

1

22/14

11/1

29/0

00/0

درون گروهی

55/3633

286

70/12

 

 

 

 

در مورد فرضیه سوم بین دانشجویان سال اول و سال آخر از نظر سلامت عمومی تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد، بنابراین، فرض سوم تایید نشد (جدول 4).


 

جدول 5. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس مقایسه سبک‌های اسنادی در دانشجویان رشته‌های مختلف

 

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

درونی بیرونی

38/1219

2

69/609

46/1

23/0

01/0

کلی اختصاصی

45/8279

2

22/4486

20/10

00/0

07/0

پایدار ناپایدار

928/888

2

46/444

20/1

30/0

01/0

کنترل‌پذیر ـ کنترل‌ناپذیر

23/1011

2

61/505

17/1

31/0

01/0

 

در مورد فرضیه چهارم، دانشجویان گرایش‌های فنی و مهندسی در بعد کلی ـ اختصاصی با دانشجویان دیگر رشته‌ها متفاوت بودند (0001/0>P) بنابراین، فرض چهارم در مورد دانشجویان فنی و مهندسی در بعد کلی اختصاصی تایید شد و مشخص گردید رشته 7 درصد نمره‌های بعد کلی اختصاصی سبک‌های اسنادی دانشجویان را تبیین می‌کند (جدول 5).


 

جدول 6. نتایج حاصل ازآزمون تحلیل واریانس مقایسۀ دانشجویان رشته‌های مختلف در ابعاد سلامت عمومی

 

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

علایم جسمانی

92/30

2

46/15

75/1

17/0

01/0

اضطراب اختلال خواب

42/57

2

71/28

22/2

11/0

01/0

کارکرد اجتماعی

20/26

2

10/13

43/1

24/0

01/0

علایم افسردگی

69/24

2

34/12

97/0

38/0

00/0

 

در مورد فرضیه پنجم، بین رشته‌های مختلف تفاوت معنی‌داری از لحاظ سلامت عمومی مشاهده نشد، بنابراین، فرض پنجم تایید نشد (جدول 6).

 

 

 

 

 


جدول 7. نتایج حاصل از آزمون آماری تحلیل واریانس مقایسۀ سبک‌های اسنادی دانشجویان دختر و پسر

 

 

مجموع مربعات

درجۀ آزاد

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

درونی بیرونی

بین گروهی

03/358

1

03/358

85/0

35/0

00/0

درون گروهی

96/119623

286

26/418

 

 

 

کلی اختصاصی

بین گروهی

95/71

1

95/71

15/0

69/0

00/0

درون گروهی

99/134255

286

42/469

 

 

 

پایدار-ناپایدار

بین گروهی

42/67

1

42/67

18/0

67/0

00/0

درون گروهی

57/105658

286

43/369

 

 

 

کنترل پذیر

کنترل ناپذیر

بین گروهی

49/2

1

49/2

00/0

94/0

00/0

درون گروهی

44/123913

286

26/433

 

 

 

 

در مورد فرضیه ششم، بین دختران و پسران در مقیاس‌های درونی ـ بیرونی، کلی، اختصاصی، پایدار، ناپایدار و کنترل‌پذیری تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد و فرضیه ششم تایید نشد (جدول 7).


 

جدول 8 .نتایج حاصل از آزمون آماری تحلیل واریانس مقایسۀ سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر

 

 

مجموع مربعات

درجۀ آزاد

میانگین مربعات

F

معناداری

اندازۀ اثر

علایم جسمانی

بین گروهی

23/167

1

23/167

19/20

00/0

07/0

درون گروهی

76/2368

286

28/8

 

 

 

اضطراب اختلال خواب

بین گروهی

78/79

1

78/79

25/6

01/0

02/0

درون گروهی

49/3649

286

76/12

 

 

 

کارکرد اجتماعی

بین گروهی

80/13

1

80/13

51/1

22/0

00/0

درون گروهی

63/2612

286

13/9

 

 

 

علایم افسردگی

بین گروهی

03/1

1

03/1

08/0

77/0

00/0

درون گروهی

74/3646

286

75/12

 

 

 

 

در مورد فرضیه هفتم نیز دختران نسبت به پسران در مقیاس علایم جسمانی (0001/0>P) و اضطراب و اختلال خواب نمره بیشتری کسب کردند (013/0>P)؛ یعنی 7 درصد واریانس نمره‌های علایم جسمانی و 2 درصد از نمره‌های مربوط به اختلال خواب را جنسیت تعیین می‌کند.

بنابراین، فرض هفتم در موارد علایم جسمانی و اضطراب اختلال خواب تایید شد (جدول 8).

 

بحث و نتیجه‌گیری

در مورد فرضیه اول: تحقیقات مشابهی بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی نشان داد که سبک اسنادی درونی ـ بیرونی با سلامت عمومی رابطه مستقیم دارد (معتمدی شارک و افروز، 1386). پژوهش حاضر نتایج حاصل از پژوهش‌های قبلی را تایید نکرد، اما ارتباط بین ابعاد دیگر سلامت عمومی و سبک‌های اسنادی را آشکار ساخت.

در مورد فرضیه دوم: مشخص شد دانشجویان سال آخر شکست‌ها و پیروزی‌های خود را به‌صورت کلی‌تر و ناپایدارتری توجیه می‌کنند.

در مورد فرضیه سوم: بین دانشجویان سال اول و آخر تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

در مورد فرضیه چهارم: در بعد کلی اختصاصی آزمون سبک‌های اسنادی سلیگمن بین دانشجویان رشته‌های مختلف تفاوت معنی‌دار مشاهده گردید.

همچنین، استفاده از تست توکی برای پی‌گیری نشان داد دانشجویان رشته‌های فنی مهندسی موفقیت‌ها و شکست‌های خود را به عوامل اختصاصی‌تری اسناد داده بودند.

رجبی و شهنی ییلاق (1384) در پژوهشی بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی تفاوت معنی‌داری را بین رشته‌های ریاضی و تجربی مشاهده نکردند.

پژوهش حاظر نتایج حاصل از پژوهش پیشین بر روی دانش‌آموزان را تایید نکرد.

در مورد فرضیه پنجم: در هیچ یک از خرده مقیاس‌های آزمون سلامت عمومی بین دانشجویان رشته‌های مختلف تفاوت معنی‌دار مشاهده نگردید.

در مورد فرضیه ششم: بین دختران و پسران در هیچ کدام از مقیاس‌های سبک‌های اسنادی تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

در رابطه با تفاوت‌های جنسیتی بین زنان و مردان در سبک‌های اسنادی گرین برگ و مکلاهین[21] (1998) دریافتند که زنان در سبک تبیینی، با مردان متفاوت نیستند. بانس و پترسون[22] (1997) گزارش نمودند که بین زنان و مردان در پرسشنامه سبک اسنادی ASQ برای رویدادهای مثبت و منفی تفاوت دیده نمی‌شود. مالینکوس و همکاران[23] (1996) در مطالعه‌ای به این نتیجه دست یافتند که پسرها خوشبین‌تر از دخترها هستند. همچنین، در رویدادهای منفی دخترها نسبت به پسرها به‌طور معنی‌داری بدبین‌تر هستند و در گروه‌های سنی 13 تا 17سال رویدادهای مثبت و منفی به‌طور معنی‌داری متفاوتند و 16 ساله‌ها کمترین خوشبینی و بیشترین بدبینی را گزارش نمودند. افزون بر این، تعامل معنی‌دار بین سن و جنسیت برای رویدادهای مثبت و منفی دیده نشد. در مقابل، در پژوهشی نولن و همکاران[24]، (1991) دریافتند که پسرها در سنین اولیه، نسبت به دخترها بیشتر نشانه‌های افسردگی و سبک تبیینی ناسازگارانه را نشان دادند.

هال و اسمیت[25]، (1999) در مطالعه‌ای بر روی سبک تبیینی معلمان گزارش نمودند که جنسیت و سوابق تدریس ممکن است بر سبک تبیینی اثر بگذارد. همچنین، آن‌ها دریافتند که در سبک تبیینی افراد بزرگسال نسبت به افراد جوان‌تر تفاوت‌های جنسیتی وجود دارد. افزون بر این، پسرها نسبت به دخترهای نوجوان خوشبین‌تر بودند و زنان با سبک تبیینی بدبینانه رضایت شغلی کمتری را تجربه کردند. در مطالعه‌ای دیگر هال و همکاران[26]، (2000) دریافتند که مردان و زنان در پرسشنامه ASQ با توجه به رویدادهای منفی و مثبت و کل رویدادها تفاوت ندارند. در تحقیقی در شهر اهواز که رجبی و شهنی ییلاق، (1384) بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی انجام دادند، در مجموع، دختران دبیرستانی سبک تبیینی خوشبینانه‌تری را نسبت به پسران گزارش کرده بودند.

در مورد فرضیه هفتم: در خرده مقیاس‌های علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب آزمون سلامت عمومی بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی‌دار مشاهده گردید. بین سطح سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تفاوت وجود دارد؛ به عبارت دیگر، دانشجویان دختر علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب بیشتری را گزارش کرده‌اند.

نتیجه‌گیری: در مجموع، وجود رابطه بین برآورد کلی‌تر و کارکرد اجتماعی پایین‌تر در کل دانشجویان مشهود است، بین اسنادهای پایدار و افسردگی و اضطراب بالاتر و بین احساس کنترل بیشتر و کاهش افسردگی و علایم جسمانی نیز رابطه مستقیم وجود دارد. از جنبه سنوات تحصیل در دانشگاه دانشجویان سال آخر اسنادهای کلی‌تر و ناپایدارتری دارند. از دیدگاه تفاوت بین رشته‌ها، دانشجویان رشته فنی مهندسی اسنادهای اختصاصی‌تری داشتند. از لحاظ جنسیت بین دانشجویان دختر و پسراز لحاظ سبک‌های اسنادی تفاوت معنی‌داری و جود ندارد؛ اما در عین حال، دختران اضطراب و اختلال خواب بیشتری را گزارش می‌دهند.



[1] explanatory style

[2] Hjelle & etal

[3] Peterson & Seligman

[4] optimism and pessimism

[5] learned Helplessness

[6] Gottschalk

[7] Smith & etal

[8] Corsini

[9] Bervin

[10] Harvey & Smith

[11] helth

[12] Segall

[13] World Health Organization (WHO)

[14] George

[15] Blackburn & Davidson

[16] Glass & etal

[17] Goldberg

[18] Omokhodion

[19] Margitics

[20]Givens & Tjia

[21] Greenberger & Mclaughlin

[22] Bunce & Peterson

[23] Malinchoc & etal

[24]Nolen & etal

[25] Hall & Smith

[26] Hall & etal

اسفندیاری غ. عوامل استرس زا و رابطه آن‌ها با سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال 1378 مجلهعلمیدانشگاه علومپزشکیکردستان شماره 18، زمستان 79 ، صص 21-17.##
اسلامی شهر بابکی، ح. (1369). بررسی رابطه بین سبک تبیین و افسردگی در بیماران افسرده یک قطبی و دوقطبی و مقایسه آن با افراد بهنجار. پایان نامه کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی، انسیتو روانپزشکی تهران.##
بروین، ک، (1376)، بنیادهایشناختی روان‌شناسیبالینی، ترجمه : مجید محمود علیلو، عباس بخشی‌پور رودسری و حسن صبوری مقدم. تبریز، روانپویا.##
دادخواه، محمدی .وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل. مجلهعلمیدانشگاهعلومپزشکیاردبیل سال اول، شماره 4، سال 1381 .صص 46-39.##
دستجردی، ر، خزاعی، ک. بررسی سلامت عمومی دانشجویان و رودی سال81 -82 دانشگاه علوم پزشکی بیرجند. مجلهعلمی دانشگاهعلوم پزشکیبیرجند. دوره هشتم، شماره1، سال 1382.  صص 38-34. ##
دیباج نیا، پ، بختیاری، م. وضعیت سلامت روانی دانشجویان توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی. مجله علمی. دانشگاهعلومپزشکیاردبیل. سال اول، شماره 4، سال 1382، صص 36 -30. ##
رجبی، غ و شهنی ییلاق م. (1384). اثرات جنسیت و رشته تحصیلی بر سبک‌های اسنادی دانش‌آموزان دبیرستانی شهر اهواز و یافته‌های روان‌سنجی مقیاس، مجله علوم انسانی دانشگاه شیراز، دوره بیست و دوم، شماره چهارم، زمستان 1384. (پیاپی 45). ویژه نامه علوم‌تربیتی.##
گلدبرگ، ر .اضطراب. ترجمه: دکتر پورافکاری، تهران، انتشارات سماط 1378، صص 132-154.
شریعتی، م. بررسی وضعیت سلامت روانی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران.فصلنامهپایش سال اول. شماره دوم 1381، صص 39-37. ##
علی‌بالائی م. مقایسه رابطۀ بین سبک‌های اسنادی و سلامت عمومی دانشجویان رشته‌های مختلف دختر و پسر سال اول و سال آخر دانشگاه، دو فصلنامه علوم‌شناختی و رفتاری دانشگاه اصفهان، سال سوم http://uijs.ui.ac.ir :Available at##
بلک برن، م ، دیویدسون،ک . ترجمه: توزنده جانی حسن .شناختدرمانیافسردگیواضطراب. تهران انتشارات سماط 1374. صص 79-56.##
محسنی تبریزی، م. (1376). جامعه شناسی پزشکی، تهران: انتشارات طهوری، چاپ پنجم (باتجدیدنظر).##
معتمدی شارک، ف و افروز، غ. (1386). بررسی رابطه سبک‌های اسنادی و سلامت روان در دانش‌آموزان تیزهوش و عادی. مجله روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، سال سیزدهم، شماره2.##
نور بالا ا، کاظمی، م. طرحملیبررسیسلامت و بیماری در ایران. مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکیکشور. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی .تهران 1379-80..##
Adib, Hajbaghery M. Effect of Three Educational Methods on Anxiety, Learning Satisfaction and Educational Progression in Nursing Students Strides In Development of Medical Education. Journal of Medical Education Develop Center of Kerman Univ Medi Sci 2008; 1(5): 35-42.##
Alibalaee, M. (2013). The comparison of the relationship between the attributional styles and general health of male and female students in different majors (freshman and senior), Journal of Research in Cognitive and Behavioral Sciences of the University of Isfahan. Available at: http://uijs.ui.ac.ir##
Bahrami F., Rezvan, Sh. [Relation between the anxiety ideation with metacognition beliefs in high school students with generalized anxiety disorder]. Journal of Iranian Psychiatry and Clinical Psychology. 2007; 39: 249-55. (Persian)##
Blackburn, M., M, K., & Son, D. (1995). Cognitive therapy for depression and anxiety (H. Touzandejani, Trans). Tehran Journal of Samat Publications, 56-79.##
Bunce, S. C. Peterson, C. (1997). Gender Differences in Personality Correlates of Explanatory Style. Personality and Individual Differences, 23, 639-646.##
Corsini, R. J. (1999). The dictionary of psychology. Ann Arbor, MI: Brunner/ Mazel.##
Dadkhah, M. (2002). The students' mental health status of Ardebil University of Medical Sciences, Journal of Ardebil University of Medical Sciences, No.4, 39-46. ##
Dastjerdi, R., & Khazaee, K. (2003). Investigating the general health of the students of Birjand University of Medical Sciences in 2002-2003, Journal of Birjand University of Medical Sciences,. 1, 8, 34-38.##
Dibajnia, P., & Bakhtiari, M. (2003). Mental health status of the rehabilitation students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Journal of Ardebil University of Medical Sciences,.4, 1, 30-36.##
Esfandiari, Gh. (2000, Winter). Stressful factors and their relationship with general health of the students of Kordestan University of Medical Sciences in 1999, Scientific Journal of Kordestan University of Medical Sciences, 18, 17-21.##
George DL. 2004 available at: http/www. wfmb.org/news/lettern/n-1014/ progatlas. Html ccessed Feb 18, 2005.##
Givens JL, Tjia J. (2002). Depressed medical student use of mental health services and barriers to use. University of Pennsylvania School of Medicine. Academic Med icine  67(9):918-921.##
 Goldberg, R. (1999). Anxiety (Dr. Pourafkari, Trans). Tehran, Journal of Samat Publications, 132-154.##
Goldberg, D. P. & Hillier, V. F. (1979). A scaled version of the General Health Questionnaire, Psychological Medicine, 9, 139-145.##
Gottschalk, L. A. (1996). What is Explanatory Style? American Journal of Psychology, 109, 624-630. in Smith, B. P. Hall, H. C. & Woolcock-Henry. C. (2000). The Effects of Gender and Years of Teaching Experience on Explanatory Style of Secondary Vocational Teachers. Journal of Vocational Education Research, 25 (1).##
Greenberger, E. & Mclaughlin, C . S. (1998). Attachment, Coping, and Explanatory Style in Adolescence. Journal of Youth and Adolescence, 27 (2), 121-139.##
Hall, H. C. & Smith, B. P. (1999). Explanatory Style of Secondary Vocational Educators. Journal of Vocational and Technical Education, 15 (2), 19-27.##
Harvey, J. H., & Smith, W. P. (1977). Social psychology: An attribution approach. St. Louis, MO: Mosby.##
Hjelle, L. A. Busch, E. A. & Warren, H. E. (1996). Explanatory Style, Dispositional Optimism, and Reported Parental Behavior. Journal of Genetic Psychology, 157, 489-499.##
Islamishahr Babaki, H. (1990). Investigating the relationship between the explanatory and depression style in unipolar and bipolar depressed patients and its comparison with normal people, Master's thesis of clinical psychology, Tehran. Journal of Psychiatric Institute.##
Malinchoc, M. Colligan. R. C. & Offord, K. P. (1996). Assessing Explanatory Style in Teenagers: Adolescenct Norms for the Mmpi Optimism-Pessimism Scale. Journal of Clinical Psychology, 52 (3), 285- 295.##

Margitics F. (2005). Predisposing factors and subclinical depression among healthy college students. Psychiatr hung Journal articles from PubMed; 20(3):211-223.##

Mohseni Tabrizi, M. (2007). Medical Sociology, Tehran: Tahouri Publications, 5th edition.##
Molavi H. Validation factor structure and Reliability of the Farsi version of General Health Questionnaire 28 in Iranian students. Pakistan Journal of Psychological Research 2002; 17(3-4): 87-98. ##
Motamedi Sharek, F., & Afrouz, Gh. (2007). Investigating attributional styles relationship and mental health in witted and normal students, Journal of Iran Psychiatry and Clinical Psychology Magazine, No. 2, 13.##
Nolen-Hoeksema, S. Gingus, J. S. & Seligman M. E. P. (1991). Sex Differences in Depression and Explanatory Style in Children. Journal of Youth and Adolescence, 20, 233-245.##
Nourbala Ahmadali, M. K. (2000-2001). National study of health and disease in Iran, Journal of National Center of Medical Sciences' Researches, Ministry of Health and Medical Education, Tehran.##
Omokhodion FO. Psychosocial problems of pre-clinical students in the University of Ibadan Medical School. African Journal of Medicine and medical sciences 2003; 32(2):135-138.##
Parvin, K. (1997). Cognitive foundations of clinical psychology (M. Mahmoudalilo; A. Bakhshipour Roodsari & H. Sabouri, Trans). Tabriz: Ravanpouya. ##
Peterson, C. & Seligman, M. E. P. (1984). Causal Explanations as a Risk Factor for Depression: Theory and Evidence. Psychological Review, 91, 347-374.##
Peterson, C. Buchanan, G. M. & Seligman, M. E. P. (1995). Explanatory Style: History and Evolution of the Field. In G. M. Buchanan & M. E. P. Seligman (Eds.), Explanatory Style, pp.1-19, Hillsdale, Nj: Lawrence Erlbaum. In Smith, B. P., Hall, H. C. & Woolcock-Henry. C. (2000). The Effects of Gender and Years of Teaching Experience on Explanatory Style of Secondary Vocational Teachers. Journal of Vocational Education Research, 25, 1.##
Rajabi, Gh., & Shahni Yelagh, M. (2005, Winter). Effects of gender and academic major on attributional styles of high school students in Ahwaz and the scale psychometric findings, Journal of Human Sciences of Shiraz University, No.4, 22, Special of Educational Sciences.##
Segall, Alexander (1976) "The Sick Role Concept: Understanding Illness Behavior Journal of Health and Social Behavior, .17,. 2. (Jun., 1976), 162-169##
Seligman, M. E. P., Abramson, L. Y., Semmel, A., & von Baeyer, C. (1979). Depressive attributional style. Journal of Abnormal Psychology, 88, 242–247.##
Seligman, M. E. R. (1990). Learned Optimistic. New York: Bcket Books.##
Shariati M, Yunesian M., Vash JH. Mental health of medical students: a cross-sectional study inTehran. (2007). Psychological Reports. 100(2): 346-354##
Shariati M, Yunesian M, Vash J.H. Mental health of medical students: a cross-sectional study in Tehran. Psycholgecal Reprencie. 100(2): 346-354.##
Shariati, M. (2002). Investigating mental health status and its related factors in medical students of Iran University of Medical Sciences, Payesh Journal, No.2, 1, 37-39.##