Authors
1 Associate Professor of Psychology, University of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran
2 MA in Family Counseling, University of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran
3 MA student of Family Counseling, University of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran
4 Assistant Professor of Psychology and Education of Exceptional Children, University of Guilan, Rasht, Iran
5 MA in Family Counseling, University of Isfahan, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
شخصیت اشخاص در سالهای اولیه زندگی، به وسیله رابطهشان با محیط شکل میگیرد( هامارتا[1]، 2004). با وجود این، رابطه بین کودک و مادر و مراقبانش در اوایل طفولیت، ابتدا بیشتر به صورت فیزیکی و جسمانی است، بعد از دوران طفولیت این نحوه ارتباط درونی میشود و این روابط بر تمام زندگی کودک تأثیر میگذارد.
روابط بنا نهاده شده بین کودک و مادر، به مادر کمک میکند که به نشانههای بیماری و ترس در کودکش حساس باشد. بنابراین، مادر بنیان و اساس ایمنی را البته از طریق حمایت و کمک کردن به کودکش برای جستجوی محیط مهیا میکند (کوپر و همکاران[2]، 1998). بر اساس نظریه بالبی[3] (1973)، دلبستگی درونی افراد بر اساس روابط با مراقبان اولیه شان بنا نهاده میشود و این چارچوب شناختی را برای فرد در برقراری روابط اجتماعی آیندهاش مهیا میکند. الگوی فعال درونی شامل دو الگوست که هر یک از آنها با یکدیگر در ارتباط هستند.
الگوی اول، مدل خود است که نمایشی از ادراکات فرد درباره میزانی را که افراد برای او ارزش قائل شدهاند، در بر میگیرد. مدل دیگر، انعکاسی از میزانی را که فرد برای دیگران در هنگام نیاز به حمایت و در دسترس بودن ارزش قائل است، در بر میگیرد (بالبی، 1973؛ بارثلومیو و هاروویتز[4]، 1991؛ وینج زندوم و بکرمن- کرانن بورگ[5]، 1996).
آنچه نظریه دلبستگی از آن با عنوان الگوی فعال درونی[6] خود و دیگران نام میبرد، در فرد شکل میگیرد. وقتی موضع دلبستگی غیرپاسخگر و غیرحساس باشد، الگوی فعال درونی منفی[7] از خود و دیگران در خود و نوزاد شکل میگیرد (لیدن و شری[8]، 2001). این الگوهای درونی شکلگیری و حفظ روابط نزدیک را در ادامه زندگی فرد تحت تاثیر قرار میدهند. طبق نظر بالبی (1979)، دلبستگی بخش جدایی ناپذیر رفتار انسان از گهواره تا گور است. هازن و شیور[9] بر اساس طبقهبندی اینزورث از سبکهای دلبستگی[10] که در مطالعات موقعیت نا آشنا[11] در نوزادان یک ساله بهدست آمد (اینزورث و همکاران[12]، 1978) و همچنین، بر اساس مشاهدات و تحقیقات متعدد، سه سبک دلبستگی بزرگسالی را که ادامه کیفیت روابط کودکی است، شناسایی کردند: سبک دلبستگی ایمن[13]، سبگ دلبستگی اجتنابی[14] و سبک دلبستگی دوسوگرا[15]. اما چه متغیرهایی با سبک دلبستگی رابطه دارند؟
شناسایی این متغیرها به درک بهتر دلبستگی کمک میکند. نظر به ماهیت دلبستگی، پژوهشهایی که تا به امروز در مورد سبکهای دلبستگی انجام شده است، روی متغیرهای رابطهای مثل کیفیت روابط صمیمی و سبک دوست داشتن متمرکز بوده است و خصیصههای شخصیتی به عنوان هستههای سبکهای دلبستگی بزرگسالی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. از اینرو، در پژوهش حاضر سعی میشود به این موارد پرداخته شود.
مطالعه اخیر دلبستگی بارثلومیو و هاروویتز (1991)، بر اساس مدل چهار گروهی استوار است.
الگوهای دلبستگی چهارگانه بر حسب روابط مثبت و منفی فرد، با خودش و دیگران بنا نهاده شده است:
1- افرادی که سبک ایمن دارند، الگوی فعال درونی مثبت نسبت به خود و دیگران را در خود میپرورانند. این افراد دارای احساس دوستی و محبت هستند و انتظار دارند که افراد دیگر به صورت حمایتی و پذیرا با آنها رفتار کنند. 2- افرادی که دارای سبک دل مشغول (تنیده) هستند، دارای الگوی فعال منفی نسبت به خود و الگوی فعال مثبت نسبت به دیگران هستند. این افراد احساس ناشایستگی (بیارزشی) درباره خودشان و احساس ارزشمند بودن نسبت به دیگران دارند.
3- افرادی که دارای سبک نفی کننده (طرد کننده) هستند، دارای الگوی فعال مثبت نسبت به خود و لگوی فعال منفی نسبت به دیگران هستند و به استقلال اهمیت بیشتری میدهند. سبک دلبستگی هراسان (ترسان)، سبک دیگری است که در آن احساس منفی درباره خود و دیگران وجود دارد. این افراد، احساس بیارزشی و طرد نسبت به دیگران دارند (بارثلومیو و شاور، 1998). کوباک و اسکری[16] ( 1987) بیان کردند که «الگوی فعال درونی در دلبستگی میتوانند بهصورت قوانین درونی که جهت واکنشهای عاطفی افراد را در موقعیتهای استرس زا تعیین میکنند، تعریف شوند». الگوی فعال درونی، راهبردهای عاطفی شخصیتی هستند که افراد را نظم میدهند، جهت میدهند و به آنها کمک میکنند تا رفتار خاصی را به نمایش بگذارند.
افراد و محیط اجتماعی سیستم متقابلی هستند، که مشخص شده است محیط فرهنگی اجتماعی در رشد ساختار شخصیت مؤثر است. تفاوتهای فردی در الگوی فعال درونی و روابط دلبستگی در رشد شخصیت مؤثر است و سازگاری روانشناختی به وسیله صحت تأثیر الگوی فعال درونی و روابط دلبستگی بر روی انتظارات فرد درباره خود و درباره دیگران تأثیر میگذارد (کروونو همکاران[17]، 2001).
ساختار شخصیت در تحقیقاتی که به روانشناختی شخصیت مربوط میشوند، دارای اهمیت زیادتری است. اگرچه چندین دیدگاه درباره شخصیت میتوان انتظار داشت؛ با وجود این، توضیحات مشخصی در مورد شخصیت وجود ندارد. با این حال، محققان در مطالعات تحلیل عوامل به نتایج همسانی دست یافتهاند. محققان به شواهد آشکاری که پنج بعد از شخصیت را مشخص میکنند، دست یافتهاند (کاستا و همکاران[18]، 1987؛ مک کری و جون، 1992).
بکان لی و همکاران[19] ( 2009) و بورگر[20] (2006)، شخصیت را به عنوان الگوهای رفتاری با ثبات در افراد و فرایندهای شخصی درونی تعریف میکنند. آنچه به وسیله الگوهای رفتاری باثبات انجام میگیرد، عملکرد یکسان در هر مکان و زمانی است و آنچه الگوهای درونی شخصی را شامل میشود، عبارت است از تمام عواطف، شناختها و مراحل عاطفی رشد یافته در درون ما که تمام احساسات و افعال ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
ابعادی که مدل پنج عاملی شخصیت را دربرمیگیرد عبارتند از: روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، وظیفهشناسی و خوشایندی، که این ابعاد به وسیله مطالعات بین فرهنگی انجام شده مورد تأکید قرار گرفتهاند (بکان لی و همکاران، 2009). این ابعاد به عنوان سازمانی از سیستمهای پویا که رفتارهای صحیح افراد و سبکهای تفکر آنها را ارزیابی میکند، تعریف میشوند (اکسیو اترار[21]، 2001). هر یک از این پنج عامل روی هم رفته به وسیله گرایشهای جدا از موقعیت در افکار، احساسات و عکس العملهای افراد به وجود میآیند (کروون و همکاران، 2001).
روانرنجورخویی به عنوان تمایل به تجربه کردن اثرهای منفی متفاوت، از جمله اضطراب، خجالت، ناایمنی شخصی، تحریکپذیری، ترس و افسردگی تعریف میشود. افرادی که احساسات مخرب و ناخشنودی را تجربه میکنند و عواطف ناپایداری دارند، نمرههای بالایی در روانرنجورخویی میگیرند.
افرادی که سطح بالایی از روانرنجورخویی دارند، نسبت به افرادی که از سطح پایینتری برخوردار هستند، تمایل به این دارند که استرس بیشتری را در زندگی روزمره تجربه کنند. افراد برونگرا اغلب اجتماعی، شاد، خوشرو، علاقهمند، خوشبین و با انرژی هستند. همچنین، گرایش اجتماعی دوستانه، دوستدار شادی، نمودهای رضایت و قدرت را در این عامل نشان میدهند.
گشادگی به تجربه به رضایتمندی افراد جهت دریافت عقاید جدید و رویکردها، تخیلات قوی، حس کنجکاوی عالی و تفکرات چند بعدی توجه دارد. سازگاری به عنوان تمایل در جهت کمک، فروتنی، بخشش و مهربانی تعریف میشود. افرادی که از خوشایندی بالایی برخوردارند، اغلب به فکر دیگران هستند و بر عواطف نزدیک بر دیگران تأکید دارند و در کل آنها اجتماعی هستند. وظیفهشناسی به عنوان تمایل به پاسخگو بودن، بلند پروازی، با دقت، نظم و قانونمداری تعریف میشود (بکان لی و همکاران، 2009؛ بورگر، 2006؛ مک کری و جون، 1992؛ شاور و برنن[22]، 1992).
سبکهای دلبستگی در رشد شخصیت افراد دارای اهمیت فراوانی است. شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد سبکهای دلبستگی به وسیله روابط اولیه در کودکی شکل میگیرد و به وسیله محیط ثبات پیدا میکند.
همچنین، آنها در نوجوانی و بزرگسالی جریان پیدا میکنند و در رشد و شخصیت افراد و روابط بین فردیشان تأثیر میگذارند (اینثورث[23]، 1989؛ هامیلتون[24]، 2000؛ استروف[25]، 1979). بنابراین، تکامل روابط ایمن بزرگسال با کیفیت روابط بین کودک و مادر در ارتباط است (کیهان[26]، 2006).
بشارت و همکاران (1385)، در تحقیقی با عنوان "بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و ابعاد شخصیت" به این نتایج دست یافتند که بین سبک دلبستگی ایمن با برونگرایی همبستگی مثبت وجود دارد، بین سبکهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و روانرنجورخویی همبستگی مثبت معنیداری وجود دارد و بین سبکهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و برونگرایی همبستگی معناداری وجود دارد.
شاور و برنن (1992)، نتایج معناداری در مورد اثربخشی سبکهای دلبستگی بر روی شخصیت افراد در دانشجویان دانشگاه کسب کردهاند. نتایج مشخص کرد افراد ایمن نسبت به افراد ناایمن کمتر نوروتیک و بیشتر برونگرا بودند و آنها نسبت به افراد اجتنابی بیشتر صفت توافقپذیری را دارا هستند. افرادی که نمرههای بالایی در اجتناب به دست میآورند، کمتر گشادگی به تجربه داشتند و سبک دلبستگی اجتنابی همچنین با روابط کوتاه، افسردگی، سطح پایین رضایت و تعهد مرتبط بود.
افراد با سبکهای دلبستگی ترسان در حفظ روابط دارای مشکل بودند. دمیرکن[27] (2006)، مشخص کرد که رابطه معناداری بین سبکهای دلبستگی و پنج عامل شخصیت وجود دارد. گریفن و بارثلومیو (1994)، بیان کردند که نوروتیک و برونگرایی دو بعد از پنج عامل صفات شخصیت با سبکهای دلبستگی در ارتباط هستند. آنها بیان کردند که رابطه منفی بین نوروتیک و اعتماد به نفس وجود دارد. خرده مقیاس برونگرایی که مانند اجتماعی شدن، خوشبین بودن، بشاشیت، توکلکننده و علاقهمند تعریف میشود، با صفات افراد ایمن مرتبط است.
نتایج مطالعات زیادی مشخص کرده است همبستگی مثبتی بین سبک دلبستگی ایمن و الگوی مهارتهای اجتماعی وجود دارد (آندرز و توکرز[28]، 2000؛ دنیز و همکاران[29]، 2005؛ دی توماسا و همکاران[30]، 2003). تحقیقات دیگر، همچنین مشخص ساختند که افراد با منبع کنترل درونی دارای سبک دلبستگی ایمن هستند؛ در صورتی که افراد با منبع کنترل بیرونی دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند (دیلماس و همکاران[31]، 2009؛ هگزل[32]، 2003؛ مک ماهان[33]، 2007). افراد با اعتقادات نامعقول مانند: ارائه اهمیت مفرط به تاییدپذیری افراد دیگر و رشد شخصیت وابسته یا فقدان اعتماد به نفس، بر روی مشکلهای اختلالات شخصیت افراد تاثیر میگذارد (دورموسوگلو و همکاران[34]، 2006). این اعتقادات ممکن است با سبکهای دلبستگی ناایمن که در تجارت سالهای اولیه رشد کرده است، مرتبط باشند.
از آنجایی که سبکهای دلبستگی به وسیله تجارب اولیه کودکان شکل میگیرند، میتوانند سهم مهمی در درک افراد و ویژگیهای شخصیت آنها داشته باشد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه بین سبکهای دلبستگی و ویژگیهای شخصیت دانشجویان است. این پژوهش به دنبال بررسی فرضیههای زیر است:
1- سبکهای دلبستگی صفت روانرنجورخویی دانشجویان را پیشبینی میکنند.
2- سبکهای دلبستگی صفت برونگرایی دانشجویان را پیشبینی میکنند.
3- سبکهای دلبستگی صفت گشادگی به تجربه دانشجویان را پیشبینی میکنند.
4- سبکهای دلبستگی صفت خوشایندی دانشجویان را پیشبینی میکنند.
5- سبکهای دلبستگی صفت وظیفه شناسی دانشجویان را پیشبینی میکنند.
روش پژوهش
این تحقیق از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه هرمزگان است که در سال تحصیلی 91 -1390 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش در این تحقیق 240 نفر از دانشجویان دانشگاه هرمزگان بودند که بر اساس جدول مورگان بین 3786 دانشجوی دانشگاه هرمزگان به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. علت این که اعضای نمونه از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، وجود مشکلات در نمونهگیری تصادفی بود.
ابزارهای اندازهگیری
الف- پرسشنامه سبکهای دلبستگی
پرسشنامه سبکهای دلبستگی[35] را گریفین و بارثلومیو[36] درسال 1994 ساختند. سپس در بین شرکتکنندگان ترکی هنجاریابی گردید و توسط سومر و گونگور[37] در سال 1999 به کار برده شد تا سبکهای دلبستگی را در بین دانشجویان تعیین کند.
این پرسشنامه بر اساس یک مقیاس 17 آیتمی لیکرتی تدوین شده است که سبکهای دلبستگی مختلف (ایمن، طردکننده، ترسان، دل مشغول) را اندازهگیری میکند. ضریب پایایی این مقیاس در سال 1994 از طریق روش آماری آلفای کرونباخ بین 54/0 و 78/0 اندازهگیری شده است. همزمان، روایی این مقیاس با پرسشنامه بارثلومیو و هوریتز در سال 1991 بررسی شد که ضریب همبستگیشان بین 46/0و 61/0 متغیر بوده است. این پرسشنامه ابتدا توسط پژوهشگران ترجمه و سپس روایی آن توسط پنج تن از استادان دانشگاه تایید گردید.
پایایی این پرسشنامه به وسیله آلفای کرونباخ برای هریک از خرده مقیاسهای ایمن، دل مشغول، ترسان و نفیکننده در این پژوهش، به تریب 67/0، 72/0، 58/0 و 78/0 محاسبه و پایایی کل آزمون 75/68 محاسبه گردید.
ب- فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو
پرسشنامه NEO-PI-R فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی NEO و جانشین آن است که در سال 1985 پائول تی کوستا و روبرت آرمک کری آن را تهیه کردهاند (گروسی، 1380). این تست حاوی 240 سوال و دارای دو فرم S (درجهبندی توسط خود فرد) و فرم R (درجهبندی توسط دیگران) است که پنج عامل اصلی شخصیت و شش خصوصیت در هر عامل را اندازه میگیرد و به این ترتیب، ارزیابی جامعی از شخصیت فرد ارائه میدهد.
این تست در ایران توسط گروسی (1380) ترجمه، هنجاریابی، و اجرا شده است.
در این تحقیق، از فرم کوتاه و 60 سوالی این تست (NEO-FFI) استفاده میشود که سوالهای آن در یک مقباس لیکرت پنج درجهای به صورت کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملاً موافقم است و توسط خود فرد پاسخ داده میشوند.
برناردو و همکاران (2005) همبستگی موجود بین ابعاد اصلی را در دو فرم NEO-FFI و NEO-PI-R، بین 87/0 تا 93/0 گزارش کردند. یافتههای پژوهش این مطالعه، بر روی 240 نفر از دانشجویان با دامنه سنی 32-18 سال و میانگین سنی 74/25 سال که بیش از نیمی از واحدها (9/56 درصد) مرد بودند، انجام شد. 3/25 درصد از حجم نمونه در دانشکده علوم انسانی، 3/21 درصد در دانشکده علوم پایه و 4/18 درصد در دانشکده کشاورزی، 5/26 در دانشکده علوم و فنون دریایی و 5/8 درصد حجم نمونه از دانشکده فنی مهندسی بودند که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند. |
مککری و کاستا در سال 1983 فرم 60 سؤالی نئو را بر روی 208 دانشجو به فاصله 3 ماه اجرا کردند و ضرایب پایایی[38] 83/0، 75/0، 80/0، 79/0و 79/0 را به ترتیب برای عوامل N، E، O، A، و C بهدست آوردند (گروسی، 1380). در تحقیق مانی (1383)، پایایی باز آزمون به فاصله دو هفته برای مقیاسهای این تست، بین 86/0 تا 90/0 و دامنه ضریب همسانی درونی آن 68/0 تا 86/0 گزارش شده است. اکثر تحقیقات، اعتبار این مقیاس را (با استفاده از همبستگی فرم S و R) تایید کردند (گروسی، 1380). کاستا و مک کری (1992) به منظور محاسبه روایی[39] آزمون خود همبستگی بین گزارشهای شخصی و ارزیابی همسالان را در یک نمونه 250 نفری بررسی نمودند و همبستگی 30/0 تا 65/0 را به دست آوردند (محمدی، 1385).
|
جدول1. ضرایبهمبستگیسادهبین سبکهایدلبستگیوصفاتپنچعاملشخصیت
متغیر ها |
روانرنجورخویی |
برونگرایی |
گشادگی به تجربه |
خوشایندی |
وظیفه شناسی |
ترسان |
09/0 |
11/0-* |
04/0- |
06/0- |
01/0 |
دلمشغول |
05/0 |
03/0 |
11/0* |
15/0-* |
04/0 |
ایمن |
26/0-*** |
29/0*** |
28/0*** |
17/0*** |
11/0*** |
نفی کننده |
17/0*** |
04/0- |
08/0- |
04/0- |
018/0-** |
با صفت روان رنجورخویی و به طور مثبت با صفات رونگرایی، گشادگی به تجربه، خوشایندی و وظیفه شناسی (بهترتیب: 29/0=r، 28/0=r، 17/0=r، 11/0=r؛ 001/0P<) رابطه معناداری نشان داد و در نهایت، سبک دلبستگی نفیکننده، رابطه مثبت با روان رنجورخویی(17/0=r؛ 001/0P<) و رابطه منفی با وظیفه شناسی (018/0=r؛ 01/0P<) نشان داد. |
جدول 1 همبستگی بین سبکهای دلبستگی و صفات پنج عامل شخصیت را نشان میدهد. از بین سبکهای دلبستگی، سبک دلبستگی ترسان به طور منفی با صفت برونگرایی رابطه دارد (11/0-= r، 05/0P<) و سبک دلبستگی دل مشغول با صفت گشادگی به تجربه به طور مثبت (11/0= r، 02/0 =P<) و به طور منفی با صفت خوشایندی (15/0-= r، 05/0P<) رابطه نشان داد و همچنین، سبک دلبستگی ایمن بهطور منفی (26/0-= r، 001/0) |
*<05/0 **<01/0***<001/0
جدول 2. خلاصه نتایج رگرسیون همزمان بین سبک های دلبستگی بزرگسالان و پنج عامل شخصیت
مدل |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
همبستگی چندگانه R |
ضریب تعیین R2 |
نسبت F |
سطح معناداری F |
مقادیر β
|
T |
سطح معناداری مقادیر β |
1 |
روانرنجور خویی |
ترسان |
19/0 |
039/0 |
32/5 |
001/0 |
025/0 |
47/0- |
824/0 |
دلمشغول |
|
|
|
071/0 |
30/1 |
935/0 |
|||
ایمن |
38/0- |
99/3-*** |
001/0 |
||||||
نفیکننده |
039/0 |
90/1 |
756/0 |
||||||
2 |
برونگرایی |
ترسان |
24/0 |
059/0 |
24/7 |
001/0 |
008/0 |
44/0- |
082/0 |
دلمشغول |
|
|
|
002/0 |
63/0 |
224/0- |
|||
ایمن |
27/0 |
83/4*** |
001/0 |
||||||
نفیکننده |
000/0 |
77/0- |
956/0 |
||||||
3 |
گشادگی به تجربه |
ترسان |
29/0 |
089/0 |
46/10 |
001/0 |
009/0 |
29/0 |
958/0 |
دلمشغول |
|
|
|
033/0 |
93/1 |
395/. |
|||
ایمن |
23/0 |
77/5*** |
001/. |
||||||
نفیکننده |
036/0 |
97/0- |
498/. |
||||||
4 |
خوشایندی |
ترسان |
19/0 |
038/0 |
15/7 |
001/0 |
012/0 |
01/1 |
874/0 |
دلمشغول |
|
|
|
18/0- |
39/2-* |
05/0 |
|||
ایمن |
39/0 |
60/4*** |
001/0 |
||||||
نفیکننده |
077/0 |
90/1- |
219/0 |
||||||
5 |
وظیفهشناسی |
ترسان |
20/0 |
043/0 |
24/5 |
001/0 |
16/0 |
31/2* |
05/0 |
دلمشغول |
|
|
|
006/0 |
09/1- |
657/0 |
|||
ایمن |
21/0 |
81/2* |
05/0 |
||||||
نفیکننده |
33/0- |
77/3-*** |
001/0 |
*<05/0 **<01/0***<001/0
با توجه به جدول 2 سبک دلبستگی ایمن بهطور معکوس به پیشبینی روانرنجورخویی میپردازد (t=-3/99, p<0.01)؛ بهطوری که هر یک انحراف معیار افزایش در سبک دلبستگی ایمن با 38/0 انحراف معیار کاهش در روانرنجورخویی همراه است. لذا فرضیه 1 فقط در این مورد تایید میشود. همچنین، سبک دلبستگی ایمن به طور مستقیم به پیشبینی برونگرایی (t=4/83, p<0.01)، میپردازد. لذا فرضیه 2 نیز در همین مورد تایید میگردد.
همچنین، گشودگی نسبت به تجربه (t=5/77, p<0.01)، خوشایندی (t=4/6, p<0.01) و وظیفهشناسی (t=2/81, p<0.05) میپردازد؛ بهطوری که هر یک انحراف معیار تغییر در سبک دلبستگی ایمن با 27/0 انحراف معیار افزایش در برونگرایی، 23/0 انحراف معیار افزایش در گشودگی نسبت به تجربه، 16/0 انحراف معیار افزایش در خوشایندی و 21/0 انحراف معیار افزایش در وظیفهشناسی همراه است. لذا فرضیههای 3 و 4 نیز در همین مورد تایید میگردد. همچنین، سبک دلبستگی دلمشغول هم در پیشبینی خوشایندی به طور معکوس نقش دارد (t=-2/39, p<0.05) و سبک دلبستگی ترسان قادر است به طور مستقیم و معنادار صفت وظیفهشناسی را پیشبینی کند (t=2/31, p<0.05)؛ بهطوری که با هر یک انحراف استاندارد افزایش در سبک دلبستگی ترسان با 16 درصد انحراف معیار تغییر در وظیفهشناسی همراه است. سبک دلبستگی نفیکننده نیز قادر است به طور منفی و معنادار وظیفهشناسی را پیشبینی کند (t=-3/77, p<0.05). لذا فرضیه 5 در سه مورد سبک ترسان، ایمن، طردکننده تایید میگردد؛ یعنی هر سه بهطور معناداری وظیفه شناسی را پیشبینی میکنند.
بحث و نتیجهگیری
بر اساس نظریه بالبی[40] (1973) دلبستگی درونی افراد بر اساس روابط با مراقبان اولیهشان بنا نهاده میشود و این چارچوب شناختی را برای فرد در برقراری روابط اجتماعی آیندهاش مهیا میکند. در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه ساده و چندگانه سبکهای دلبستگی با صفات پنج عاملی شخصیت پرداخته شد. اولین هدف پژوهش، تعیین رابطه ساده بین سبکهای دلبستگی و صفات پنج عاملی شخصیت بود که در این پژوهش از طریق همبستگی پیرسون مشخص شد سبک دلبستگی ایمن با صفت روانرنجورخویی رابطه منفی داشت و همچنین، این سبک با صفات شخصیت برونگرایی و گشادگی به تجربه، وظیفه شناسی و خوشایندی رابطه مثبت نشان داد. سبک دلبستگی دل مشغول نیز با گشادگی به تجربه رابطه مثبت و با خوشایندی رابطه منفی نشان داد.
همچنین، سبک دلبستگی ترسان با برونگرایی و سبک دلبستگی نفی کننده، با بعد وظیفه شناسی رابطه منفی معناداری نشان دادند.
همچنین، نتایج فرض یکم پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن به طور معکوس به پیشبینی روانرنجورخویی میپردازد؛ بهطوری که هر یک انحراف معیار افزایش در سبک دلبستگی ایمن با 38/0 انحراف معیار کاهش در روانرنجورخویی همراه است. همچنین، با توجه به نتایج فرض دوم، سبک دلبستگی ایمن به طور مستقیم به پیشبینی برونگرایی میپردازد. همچنین، فرض سوم و چهارم به تایید گشودگی نسبت به تجربه، خوشایندی و وظیفهشناسی میپردازد؛ بهطوری که هر یک انحراف معیار تغییر در سبک دلبستگی ایمن با 27/0 انحراف معیار افزایش در برونگرایی، 23/0 انحراف معیار فزایش در گشودگی نسبت به تجربه، 16/0 انحراف معیار افزایش در خوشایندی و 21/0 انحراف معیار افزایش در وظیفهشناسی همراه است. همچنین، با توجه به نتایج فرض پنجم، سبک دلبستگی دلمشغول هم در پیشبینی خوشایندی بهطور معکوس نقش دارد و سبک دلبستگی ترسان قادر است بهطور مستقیم و معنادار، صفت وظیفهشناسی را پیشبینی کند؛ بهطوری که با هر یک انحراف استاندارد افزایش در سبک دلبستگی ترسان با 16 درصد انحراف معیار تغییر در وظیفهشناسی همراه است. سبک دلبستگی نفیکننده نیز قادر است به طور منفی و معنادار وظیفهشناسی را پیشبینی کند. بارثلومیو و همکاران (2001) دریافتند که این افراد بهطور دفاعی نظام دلبستگیشان را بی اثر میکنند و تمایلاتشان به تجربه اضطراب را، که بهطور معمول به دنبال نیازهای دلبستگی ارضا نشده میآید، کاهش میدهند. این افراد بدون روابط عاطفی نزدیک با دیگران راحتند و این بسیار برایشان مهم است که احساس استقلال و خود کفایی کنند و ترجیح میدهند نه آنها به دیگران و نه دیگران به آنها وابسته نباشند. بنابراین، میتوان انتظار داشت که این افراد به احتمال بیشتری ویژگیهای بعد روانرنجورخویی را نشان دهند و کمتر با ابعاد دیگر همبستگی مثبت نشان دهند. نتایج این تحقیق با یافتههای پژوهشهای گذشته، از جمله: بشارت و همکاران (1385)، شاور و برنن (1992)، دمیرکن (2006)، گریفن و بارثلومیو (1994)، اندرز و توکرز (2000)، دنیز و همکاران (2005)، دی توماسا و همکاران (2003)، دیلماس و همکاران (2009)، اگزل (2003)، مک ماهان و همکاران (2007)، دورموسوگلو و همکاران (2006)، همسوست.
مطابق نظر بالبی، اضطراب بزرگسالان به دنبال تجارب کودکی است و همچنین، سبکهای دلبستگی اهمیت زیادی در درک اضطراب دارند.
سبکهای دلبستگی میتوانند به عنوان اساس و نقطه آغازین در فرایندهایی با عنوان شناختی، عاطفی و انگیزشی در افسردگی و اضطراب باشند (سیمون و همکاران[41]، 2004). طرحوارههای ناسازگار اولیه به علت ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی بهجود میآیند. نیازهای بنیادینی، همچون: دلبستگی ایمن به دیگران، خودگردانی[42]، آزادی بیان در نیازها[43] و هیجانهای سالم، خودانگیختگی[44] و محدودیتهای واقعبینانه[45] (تیم[46]، 2010؛ به نقل از کاظمی و مطهری 1390). بر اساس ادبیات شرح داده شده درباره دلبستگی، این برداشت میشود که سبکهای دلبستگی ناایمن در برگیرنده فاکتورهای خطرپذیری برای نشانههای آسیب شناختی هستند (بروماریو و کرنز[47]، 2008). علاوه بر این، نتایج مطالعات روشن ساخته است که افراد با سبک دلبستگی ناایمن، نسبت به افرادی که سبک دلبستگی ایمن دارند، سطوح بالاتری از اضطراب و نشانه افسردگی دارند (بیفولکوو همکاران[48]، 2002؛ هامارتا، 2004، ویمس و همکاران[49]، 2002). این نتایج با یافتههای این پژوهش همسوست.
شاور و برنن (1992)، نتایج معناداری در مورد اثربخشی سبکهای دلبستگی بر روی شخصیت دانشجویان دانشگاه کسب کردهاند. نتایج این تحقیق مشخص کرد افراد ایمن نسبت به افراد ناایمن، کمتر روانرنجور و بیشتر برونگرا بودند و آنها بیشتر صفت خوشایندی را نسبت به افراد اجتنابی از خود بروز میدهند. افرادی که نمرههای بالایی در اجتناب دلبستگی به دست میآورند، کمتر گشادگی به تجربه داشتند و سبک دلبستگی اجتناب همچنین با روابط کوتاه، افسردگی، سطح پایین رضایت و تعهد مرتبط بود. افراد با سبکهای دلبستگی ترسان در حفظ روابط دارای مشکل بودند. دمیرکن (2006) مشخص کرد که رابطه معناداری بین سبکهای دلبستگی و پنج عامل شخصیت وجود دارد. نتایج این مطالعات با یافتههای پژوهش حاضر همسوست.
برآیند این یافتهها نشان میدهد که سبکهای دلبستگی بر روی صفات پنج عامل شخصیت تأثیرگذار هستند. این توضیحات مشخص ساخت که تجارب کودکی ممکن است بر روی ظرفیت افراد در رشد و پرورش سبک دلبستگی ایمن و به نوبه خود بر رشد ویژگیهای شخصیت مثبت آنها در زندگی آینده تأثیر معناداری داشته باشد. بنابراین، افراد ایمن با ویژگیهای مثبت شخصیتی، از زندگی رضایت دارند و ممکن است احساس بهتری از تمام جنبههای شخصی و اجتماعیشان داشته باشند و از زندگی خودشان لذت بیشتری ببرند.
مانند هر تحقیق دیگر، بعضی از محدودیتها به هنگام استفاده از این پژوهش را باید مد نظر قرار داد: اول این که جمعآوری اطلاعات بر اساس ابزار خودگزارش دهی (پرسشنامه) بنا شده که این نوع فرایند جمعآوری داده ممکن است منشأ سوگیری تک بعدی در استفاده از روشها قرار گیرد؛ بنابراین، میتوان دریافت که تلاشهای بیشتر روششناسی برای اندازهگیری سبکهای دلبستگی و صفات پنج عامل شخصیت در مطالعات آینده لازم به نظر میرسد؛ دوم اینکه مطالعه حاضر به دانشجویان دانشگاه هرمزگان محدود میشود و این که بتوان نتایج مطالعه حاضر را به مراحل دیگر زندگی تعمیم داد، با تردید همراه است. پیشنهاد میشود این پژوهش با ابزارها و روشهای دیگر انجام گیرد تا در این صورت تعمیمپذیری یا عدم تعمیمپذیری نتایج بهتر آشکار شود. از آنجا که سبکهای دلبستگی و صفات پنج عامل شخصیت از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز تأثیر عمدهای میپذیرد، پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده به این گونه موارد نیز پرداخته شده و با توجه به بافت فرهنگی کشورمان، بسترهای مناسبی برای پژوهشهای بین فرهنگی فراهم گردد.
[1] Hamarta
[2] Cooper & etal
[3] Bowlby
[4] Bartholomew & Horowitz
[5] VanIjzendoorn & Bakermans-Kranenburg
[6] Positive internal working models
[7] Pegative internal working models
[8] Lyddon & sherry
[9] Hazan & Shaver
[10] Attachment styles
[11] Strange situation
[12] Ainsworth & etal
[13] Secure attachment style
[14] Avoidant attachment style
[15] Ambivalent attachment style
[16] Kobak & Sceery
[17] Cervone & etal
[18] Costa & etal
[19] Bacanlı & etal
[20] Burger
[21] Eksi & Otrar
[22] Shaver & Bernn
[23] Ainsworth
[24] Hamilton
[25] Sroufe
[26] Ceyhan
[27] Demirkan
[28] Anders & Tucker
[29] Deniz & etal
[30] DiTommaso & etal
[31] Dilmaç & etal
[32] Hexel
[33] McMahon
[34] Durmusoglu & etal
[35] Relationships Scales Questionnaire
[36] Griffin & Bartholomew
[37] Sumer & Gungor
[38] Stability
[39] Validity
[40] Bowlby
[41] Simon & etal
[42] Autonomy
[43] Freedom to express valid needs and emotions
[44] Secure attachment
[45] Realistic limits
[46] Timm
[47] Brumariu & Kerns
[48] Bifulco & etal
[49] Weems & etal