Authors
1 Instructor of Psychology of Payam Noor University, Tehran
2 Assistant professor of Psychology, Tehran Shahed University, Iran
3 M.D. Specialist in Pediatrics, Medical Science of Kurdistan University, Iran
Abstract
Keywords
اختلال اضطراب اجتماعی[1] اینطور مفهومپردازی میشود: ترس افراطی یا غیرمعقول از موقعیتهایی که رفتار یا عملکرد فرد ممکن است مورد وارسی[2] یا ارزیابی قرار بگیرد. این ترس ناشی از این انتظار است که فرد بهطور منفی مورد قضاوت قرار خواهد گرفت و این مسئله به دستپاچگی و تحقیر خواهد انجامید (سوزیک و همکاران[3]، 2008). به لحاظ میزان شیوع، اضطراب اجتماعی یکی از سه اختلال شایع روانپزشکی (گارسیا لوپز[4]، 2006) بعد از افسردگی اساسی و الکلیسم است (مویترا و همکاران[5]، 2008). شیوع اختلال اضطراب اجتماعی در مطالعه مراحل رشدی اولیه آسیبشناسی روانی[6](EDSP) مورد بررسی قرار گرفته که میزان شیوع 12 ماهه اختلال اضطراب اجتماعی را 2/5% و نرخ شیوع مادامالعمر آن را 3/7% نشان داده است (هیمبرگ و بکر[7]، 2002). جوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی بهطور کلی مراودات اجتماعی ضعیف و توانایی تطابق کمتری نسبت به همسالان خود دارند و در مواجهه با انتظارات دوران بزرگسالی با مشکلات بیشتری روبرو میشوند (آلفانو و بیدل[8]، 2011). باید توجه داشت اضطراب اجتماعی با کاهش زیاد کیفیت زندگی مرتبط است (فارمارک[9]، 2002؛ ویتچین و بلوچ[10]، 1996)
پژوهشگران در دو دهه اخیر، در عین پرداختن به جنبههای آسیبشناسی و نشانه شناختی اختلال مزبور، به زمینههای عالی یا ارتباطی متغیرهای دیگر با اضطراب اجتماعی توجه جدی نشان دادهاند. بدین خاطر با مسائل متعددی در ارتباط با متغیرهای یاد شده روبرو بودهاند. در این رابطه الگوهای شناختی و در پی آن الگوهای فراشناختی، ساز و کارهای زیرین اضطراب اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهاند (لی و تلچ[11]، 2008؛ ولز و میتوز[12]، 1996). برخی از نخستین معیارهای رفتاری اضطراب اجتماعی بر نبود مهارتهای اجتماعی در افراد مبتلا تاکید داشتند، سپس معیارهای شناختی با تاکید بر بیکفایتی ادراک شده و ترس از ارزیابی منفی و اخیرا دانش (باورها) فرایندها و راهبردهایی که شناخت را ارزیابی، نظارت وکنترل میکنند مطرح گردیده است.
کلارک[13]و ولز (1995) در مدل شناختی که برای اضطراب اجتماعی ارائه دادهاند، بر این عقیدهاند که بیماران اضطراب اجتماعی بر اساس تجارب اولیه، یک رشته فرضهای شناختی درباره خودشان و موقعیت اجتماعی بوجود میآورند. این فرضها سبب سوگیری در تعبیر میشود و این امر مؤلفههای رفتاری تغییر توجه را در برنامه اضطرابمتاثر میسازد. همچنین مدل شناختی رفتاری اضطراب اجتماعی[14] (رپی و هیمبرگ[15]، 1997) بیان میدارد که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی میان رفتار ادراک شده خودشان و استانداردی که باور دارند دیگران برای آنها در نظر گرفتهاند، در نوسان بوده و این امر منجر به ترس از ارزیابی منفی میشود.
از طرفی فراشناخت شامل دانشی پایدار در مورد باورهای مربوط به نظام شناختی و دانش مربوط به عواملی است که کارکرد نظام شناختی را تحت تاثیر قرار داده و حالت شناختی جاری را تنظیم نموده و منجر به آگاهی از آن میشود (اسپادا و همکاران[16]، 2008). به اعتقاد فلاول و میلر[17] (1998) فراشناخت دانش یا فرآیند شناختی است که در ارزیابی بازبینی یا کنترل شناخت بیماری مشارکت دارد. طبق یافتههای پژوهشی فرآیندهای شناختی بیماران اضطراب اجتماعی نارسا و مختل است (ولز و میتوز، 1996؛ ولز، 1997؛ افشاری و همکاران، 1389). نقش باورهای فراشناختی در اختلالات روانشناختی ازطریق مدل پردازش اطلاعات توسط ولز و میتوز (1996) توسعه داده شده است. در مدل کنش اجرایی خود ـ تنظیمی[18] آسیبپذیری نسبت به اختلالات روانی، تداوم و حفظ این اختلالات با سندرم شناختی ـ توجهی[19] که با توجه تثبیت شده[20]، بازبینی تهدید، پردازش نشخوار فکری[21]، فعالسازی باورهای مختل و استراتژیهای خود تنظیمی مشخص میشود، مرتبط است (ولز، 1997؛ اسپادا و همکاران، 2008). این مدل نقش درگیری باورهای فراشناختی را در آسبپذیری روانی و تداوم آن مورد پیشبینی قرارمیدهد. چندین نظریهپرداز بر اساس مدل کنش اجرایی خود ـ تنظیمی به شناسایی و بررسی فراشناختها چه در میان جمعیت نرمال و چه در میان بیماران اقدام کردهاند (ولز و پاپا جورجیوس[22]، 1998). ولز و کارتر[23] (2001) بیان میکنند که باورهای فراشناختی ممکن است در تحول نشانهها و مؤلفههای اضطرابی نقش مهم و اساسی داشته باشند. الیس و هادسون[24] (2010) نشان دادند که نگرانی و اضطراب از مؤلفههای اساسی اختلالات اضطرابی، بهخصوص اختلال اضطراب فراگیر و هراس اجتماعی بوده که با باورهای مثبت و منفی فراشناختی ارتباط دارند.
بهنظر ولز (2009) تأثیر انواع راهبردهایی که افراد مضطرب برای تنظیم افکار و احساساتشان در موقعیتهایی که ارزیابی میشوند، میتواند نشانههای جسمی، باورهای منفی در مورد خود و دنیای اجتماعی و همچنین تغییرات رفتاری را در پی داشته باشد. وجود باورهای شناختی منفی در مورد خویشتن میتواند بهعنوان عامل خطر[25] در جهت ترس و اجتناب افراد مستعد به اضطراب اجتماعی در ورود به موقعیتهای اجتماعی باشد.(روث[26]،2004). بدین ترتیب منشاء آشفتگیهایی افراد مضطرب اجتماعی ممکن است ماهیت ساختاری داشته باشد و یا اینکه با استراتژیهای بیمار برای ارزیابی و کنترل افکار مرتبط باشد(اسپکتور و لیبمن[27]، 2002؛ ولز، 2009). در همین راستا محققان نشان دادهاند که علایم اضطرابی ممکن است ناشی از انتخابهای گزینشی باشد که تحت تأثیر باورهای فراشناختی قراردارند (ولز وکارتر، 2001؛ یلماز[28]، 2011). برهمند[29] (2004)و مارکانتانی و همکاران[30] (2010) بین باورهای فراشناختی بهخصوص استراتژی کنترل فکر با افکار اضطرابی در بیماران اضطراب اجتماعی و بیماران اضطراب فراگیر همبستگی قویتری نسبت به گروه کنترل مشاهده نمودهاند. اسپادا و همکاران (2008) و ولز و کارت رایت ـ هاتن[31] (2004) در پژوهشهای خود نشان دادهاند که برخی از ابعاد فراشناخت شامل (باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر، اعتماد شناختی و باورهایی در زمینه نیاز به کنترل افکار) با انواع اضطراب رابطه مثبتی دارند.
در ایران وزیری و همکاران (1387) بین باورهای فراشناختی با فوبی ارتباط معناداری یافتند ولی کرمی و همکاران (1390) بین باورهای فراشناختی با هراس اجتماعی ارتباطی یافت نکردند. بهطور کلی میتوان گفت مطابق پژوهشها، بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی با سوگیریهایی در موارد زیر مشخص میشوند: تعبیر منفی وقایع اجتماعی بیرونی، کشف پاسخهای منفی از جانب دیگران، به هم خوردن تعادل توجه بین پردازش بیرونی و پردازش متمرکز بر خود، استفاده از اطلاعات درونی برای ساختن یک طرز فکر در مورد اینکه از دید دیگران چگونه به نظر میرسند، یادآوری اطلاعات منفی در مورد عملکردهای خود و همچنین تنوعی از پردازشهای پس از واقعه و پیشبینی شکست قبل از رویارویی با موقعیت (کلارک و مک مانوس[32]، 2002).
ولز (2003) به یک سندرم توجهی شناختی در بیماران مبتلا به هراس اجتماعی اشاره کرد که شامل فکری است که بهصورت تکراری و با دشواری در کنترل در شکل نگرانی و نشخوار ذهنی رفتار خود بازنگری نمایان میشود. فعالیت و پایداری این سندرم در پاسخ به تنش، بستگی به عقاید فراشناختی ناسازگار دارد. همچنین وی دریافت که بیماران، برخی فراشناختهای مثبت در مورد استفاده از نگرانی بهعنوان یک وسیله مقابلهای و هم فراشناختهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و احتمال تأثیرات منفی را دارند(ولز، 2003).
افراد مبتلا به هراس اجتماعی، اطلاعات محیط اجتماعی را بهصورت انتخابی و تحریف شده پردازش میکنند و در این زمینه خطاهای شناختی بیشتری از خود نشان میدهند. این خطاها ممکن است در زمینه توجه ( چن و همکاران[33]، 2003) و تعبیر و تفسیر وقایع (هیگا و دالیدن[34]، 2007) و اطلاعات باشد که معمولاً بهصورت ترکیبی با همدیگر عمل میکنند (لی و تلچ، 2008). بنابراین بهنظر میرسد باورهای فراشناختی با تجربه نشانههای اضطرابی و حفظ وتداوم این نشانهها (ولز و کارتر، 2001) ارتباط داشته باشد.
با وجود شیوع بالای اضطراب اجتماعی و تداخل جدی با زندگی شخصی و حرفهای فرد (بیدل و همکاران[35]، 2010)، بعید است که افراد مبتلا در جستجوی درمان برآیند. در مطالعه مراحل رشدی اولیه آسیبشناسی روانی (EDPS) تنها 19 درصد از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی و در مطالعه زمینهیابی ملی همایندهای مرضی[36] (NCS) تنها 5/2 درصد از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در طول زندگی، در جستجوی کمک حرفهای بر آمدهاند (هیمبرگ و بکر، 2002). موارد مطرح شده اهمیت توجه به نمونههای غیربالینی و افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در اجتماع را که برای درمان مراجعه نمیکنند، بیش از پیش برجسته مینماید. اهمیت دیگر پژوهش، تعیین وزن هر یک از مؤلفههای فراشناختی در پیشبینی نشانههای اضطراب اجتماعی است. با مشخص شدن اهمیت مؤلفههای در نظر گرفته شده، میتوان به زمینه همبستههای متغیر اضطراب اجتماعی در شرایط بوم ـ فرهنگ خاص نزدیک شده و تا حدودی زمینههای شکلگیری آن را ترسیم نمود. با توجه به میزان شیوع بالای این اختلال (فارمارک، 2002) و با مدنظر قرار دادن این مطالب که اضطراب اجتماعی ارتباط گستردهای با کیفیت زندگی فردی ـ اجتماعی همچون، افت عملکرد با انتظارات دوران بزرگسالی، معلولیتهای قابل ملاحظه (اکارتورک و همکاران[37]، 2008) و کاهش معنا در سطوح زندگی دارد (بوگلز و همکاران[38]، 2010) و نیز با توجه به نقص تحقیقات موجود در ایران در تعیین بیشتر واریانس متغیرهایی که قادرند اضطراب اجتماعی را پیشبینی نمایند، پژوهش حاضر در عین اینکه بیانگر شرایط متغیر اضطراب اجتماعی در نمونههای خاص در ایران بوده، به بررسی رابطه باورهای فراشناختی با نشانگان ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیک بهعنوان مؤلفههای اصلی اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران[39]، 2000) پرداخت تا درعین مشخص کردن روابط متغیرهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی، تا حدودی زمینه شکلگیری اضطراب اجتماعی درگستره عوامل تاثیرگذار وگستره همبستههای مرتبط با آن را مشخص نماید. بنابراین با توجه به مطالب فوق الذکر هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه باورهای فراشناختی با نشانههای اضطراب اجتماعی (اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی) بود. فرضیههای زیر قابل تدوین است:
1- باورهای فراشناختی، مؤلفه اجتناب از نشانههای اضطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی میکنند.
2- باورهای فراشناختی، مؤلفه ترس از نشانههای اضطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی میکنند.
3- باورهای فراشناختی، مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک از نشانههای اظطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی میکنند.
روش
پژوهش حاضر پیرو طرحی از نوع توصیفی ـ همبستگی بود که بهبررسی رابطه باورهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی (اجتناب، ترس، ناراحتی فیزیولوژیک) در جمعیت غیربالینی پرداخت. هدف پژوهش حاضر پیشبینی متغیر ملاک از روی چند متغیر پیشبین بود، در این پژوهش مؤلفههای اضطراب اجتماعی متغیر ملاک و مؤلفههای فراشناختی بهعنوان مؤلفههای پیشبین در نظر گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان مقطع کارشناسی نیم سال اول سال تحصیلی 90-1389 دانشگاه ایلام بود. نگاهی به پژوهشهای همبستگی در مورد اضطراب اجتماعی و جوامعی مشابه جامعه مورد مطالعه بیانگر نمونههای متنوعی است که با توجه به پژوهشهای مرتبط با متغیر یاد شده؛ کاشدان و همکاران[40]، 2008؛ 100 نفر، جان و همکاران[41] 2010؛240 نفر، مارتین و دالن[42]، 2005، 234 نفر، در پژوهش حاضر با احتساب نرخ ریزش از 310 نفر برای تکمیل، پرسشنامههای تحقیق دعوت بهعمل آمد. در آخر با کنار گذاشتن پرسشنامههای مخدوش تعداد 300 نفر (166دختر و 134پسر) از رشتههای مختلف تحصیلی در حوزههای علوم انسانی، علوم پایه، کشاورزی، فنی و مهندسی بهروش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. میانگین سنی کل آزمودنیها 97/21 سال (دامنه 28-19،22/2=sd)، میانگین سنی دانشجویان دختر 89/21 سال (دامنه 27-19،4/2=sd) و میانگین سنی دانشجویان پسر06/22 سال (دامنه28-19،96/1=sd) بود.
جدول 1. جدول مربوط به جامعه و تعداد نمونه ارائه شده
دانشکده |
آزمودنی |
فراوانی جامعه |
نمونه فراوانی |
درصد |
علوم انسانی |
زن |
693 |
54 |
17/0 |
|
مرد |
727 |
40 |
13/0 |
|
کل |
2020 |
94 |
31/0 |
علومکشاورزی |
زن |
289 |
29 |
09/0 |
|
مرد |
227 |
23 |
07/0 |
|
کل |
516 |
51 |
16/0 |
علوم پایه |
زن |
558 |
49 |
16/0 |
|
مرد |
204 |
18 |
06/0 |
|
کل |
762 |
67 |
23/0 |
فنی ومهندسی |
زن |
353 |
35 |
11/0 |
|
مرد |
710 |
53 |
17/0 |
|
کل |
1063 |
88 |
28/0 |
مجموع |
|
5735 |
300 |
100 |
در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از ابزارهای زیر استفاده شده است:
1- مقیاس اضطراب اجتماعی[43](SPIN): این مقیاس نخستین بار توسط کانور وهمکاران (2000) بهمنظور ارزیابی اضطراب اجتماعی تهیه گردید. این پرسشنامه یک مقیاس خود سنجی 17 مادهای است که دارای سه مقیاس فرعی ترس(6 ماده)، اجتناب (7 ماده) و ناراحتی فیزیولوژیک (4 ماده) است. هر ماده بر اساس مقیاس لکیرت پنج درجهای (بههیچ وجه=0، کم=1، تا اندازهای=2، خیلی زیاد=3 و بینهایت=4) درجهبندی میشود. پایایی این پرسشنامه به روش بازآزمایی در گروههایی با تشخیص اختلال هراس اجتماعی 78/0 تا 89/0 بوده و همسانی درونی با ضریب آلفا در گروهی از افراد بهنجار برای کل مقیاس برابر 94/0 و برای مقیاسهای فرعی ترس 89/0 و برای اجتناب 91/0 و برای مقیاس فرعی ناراحتی فیزیولوژیک معادل 8/0 گزارش شده است (کانور و همکاران، 2000). حسنوند عموزاده و همکاران (1389) در نمونه غیربالینی در ایران روایی و پایایی این مقیاس را بهدست آوردند. ضریب آلفای پرسشنامه در نیمه اول آزمون برابر 82/0، برای نیمه دوم آزمون برابر76/0، همچنین همبستگی دو نیمه آزمون برابر84/0 و شاخص اسپیرمن براون کل پرسشنامه برابر91/0 بوده است. همچنین محاسبه آلفای کرونباخ مربوط به کل آزمودنیها در خرده مقیاسهای اضطراب اجتماعی برای اجتناب برابر 75/0، برای ترس برابر74/0 و برای ناراحتی برابر 75/0 بوده، که نشانگر این است که پایایی محاسبه شده رضایتبخش است. اعتبار همگرای پرسشنامه SPIN بر اساس رابطه آن با پرسشنامه خطای شناختی[44](CEQ)35/0r= (001/0P(، با نمرات مقیاس درجهبندی حرمت خود[45] (SERS) 58/0r= (001/0P( و با اضطراب فوبیک از نسخه تجدید نظر شده چک لیست نشانگان 90سوالیSCL–90–R)[46]) 70/0r= (001/0P( بهدست آمد که بیانگر اعتبار مناسب آزمون است. در پژوهش حاضر از سه مقیاس فرعی پرسشنامه اضطراب اجتماعی (SPIN) یعنی ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیک برای سنجش علایم اضطراب اجتماعی استفاده شد. همچنین درپژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه 79/0 بهدست آمد.
2- فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت[47](30MCQ-): بهمنظور سنجش باورهای فراشناختی توسط ولز و کارت رایت ـ هاتون (2004) ساخته شده است این پرسشنامه 30 ماده دارد و هر آزمودنی به این مادهها بهصورت چهار گزینهای (از موافق نیستم تا خیلی موافقم) پاسخ میدهد. پرسشنامه فراشناخت 5 مقیاس دارد که عبارتند از: 1- باورهای مثبت در مورد نگرانی 2- اعتماد شناختی 3- خودآگهی شناختی 4- باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر 5- باورها در مورد نیاز به کنترل افکار. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی (بعد از یک ماه) این پرسشنامه به ترتیب 93/0و 78/0 گزارش شده است. ضریب همبستگی پرسشنامه فراشناخت با پرسشنامه اضطراب ـ صفت ـ حالت اسبیل برگر (53/0r=) پرسشنامه نگرانی حالت بین (54/0r=) و پرسشنامه اختلال وسواس فکری ـ عملی پادوا (49/0r=) معنادار است (ولز و پاپو جورجیو، 1998). ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس در نمونه ایرانی 91/0 گزارش شده است (شیرینزاده، 1385). در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه 89/0 به دست آمد.
روش اجرا و تحلیل دادهها: جهت اجرای این پژوهش ابتدا ابزارهای مورد نیاز تهیه شد و سپس از هر دانشکده چند کلاس به تصادف انتخاب شد. در پی آن نخست از افراد خواسته شد تا رضایت نامه پژوهش را پر کنند و در صورت تمایل در پژوهش شرکت کنند، همچنین به آنها گفته شد که اطلاعات آنها بهصورت کاملاً محرمانه باقی خواهد ماند و آنان اختیار کامل دارند که در پژوهش شرکت نکنند. آنگاه پرسشنامهها به شکل همزمان در بین نمونههای انتخاب شده توزیع و اطلاعاتی در رابطه با نحوه پر کردن پرسشنامهها داده شد. نهایتاً دادههای مورد نیاز استخراج و پس ازجمع آوری اطلاعات، دادهها توسط نرمافزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. معیارهای ورود در پژوهش حاضر شامل اشتغال به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه ایلام، تمایل به شرکت در مطالعه و عدم وجود بیماری پزشکی جدی و محدود کننده که موجب کاهش انگیزه در تکمیل پرسشنامهها میگردید و معیارهای خروج از پژوهش شامل وجود اختلالات عضوی نظیر ضربه به سر، صرع، تشنج و تومور مغزی از جمله معیارهای بود که باعث حذف آزمودنیها از فرآیند پژوهش میگردید. بعد ازاجرای پرسشنامهها در گروهها و خوشههای انتخاب شده، در نهایت پس از بررسی نواقص پرسشنامههای پر شده توسط آزمودنیها، تعداد 300 پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل نهایی انتخاب گردید. ملاحظات اخلاقی پژوهش حاضر به شرح ذیل بودند: 1) کلیه پاسخ دهندگان بهصورت کتبی اطلاعاتی را در مورد پژوهش دریافت کرده و در صورت تمایل در پژوهش شرکت کردند. 2) افراد آزادی کامل داشتند تا در صورت عدم تمایل در پژوهش شرکت نکنند. 3) به آزمودنیها اطمینان داده شد که تمام اطلاعات بر اساس اصل رازداری، محرمانه میباشد و برای امور پژوهشی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. 4) بهمنظور رعایت حریم خصوصی افراد نام و نام خانوادگی افراد ثبت نشد. 5) شرکت کنندگانی که تمایل به آگاهی از نتایج پژوهش را داشتند، امکان ارائه نتایج پژوهش پس از اتمام کار بهصورت مشاوره انفرادی برای آنها وجود داشت. 6) جهت حصول اطمینان از روند پژوهش کلیه پرسشنامهها توسط خود پژوهشگر اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
نتایج
نتایج رگرسیون چندگانه گام به گام به ترتیب در جدول 2 ارائه گردیده است.
جدول 2. ضریب رگرسیون چند متغیری مؤلفههای فراشناختی با مؤلفههای اضطراب اجتماعی با روش گام به گام
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
Ss |
Df |
Ms |
F (p) |
R2 |
ΔR2 |
β |
T (p) |
اجتناب |
باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر |
71/1296 |
1 |
52/4230 |
92/47 001/0 |
228/0 |
224/0 |
326/0 |
336/1 004/0 |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
Ss |
Df |
Ms |
F (p) |
R2 |
ΔR2 |
β |
T (p) |
|
خودآگهی شناختی |
02/2128 |
2 |
11/3581 |
72/38 001/0 |
241/0 |
228/0 |
218/0 |
57/4 001/0 |
ترس |
باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر |
61/3868 |
1 |
81/3470 |
121/90 001/0 |
177/0 |
441/0 |
308/0 |
49/4 002/0 |
|
باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر |
13/54102 |
1 |
44/3401 |
28/49 001/0 |
071/0 |
261/0 |
281/0 |
59/3 001/0 |
ناراحتی |
اعتماد شناختی |
13/1228 |
2 |
25/3320 |
4/25 001/0 |
020/0 |
283/0 |
171/0 |
39/2 01/0 |
|
باورهای مثبت در مورد نگرانی |
41/3210 |
3 |
12/1241 |
71/37 001/0 |
012/0 |
296/0 |
136/0 |
98/1 02/0 |
همانگونه که جدول 2 نشان میدهد ابتدا همه مؤلفههای فراشناختی بهعنوان متغیر پیشبین و مؤلفه اجتناب بهعنوان متغیر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند. نتایج نشان داد که از میان مؤلفههای فراشناخت بهترین متغیرهای پیشبین برای مؤلفه اجتناب، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر (224/0 R2=؛ 004/0p≤) وخودآگاهی شناختی (228/0 R2=؛ 001/0p≤) است. بنابراین فرضیه اول پژوهش که بیان میدارد باورهای فراشناختی، مؤلفه اجتناب از نشانههای اضطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی مینماید، در دو مورد باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر وخودآگاهی شناختی تایید میگردد.
سپس همه مؤلفههای فراشناختی بهعنوان متغیر پیشبین و مؤلفه ترس بهعنوان متغیر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند. نتایج نشان داد که از میان مؤلفههای فراشناخت بهترین متغیرهای پیشبین برای مؤلفه ترس، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر (441/0 R2=؛ 002/0p≤) است. بنابراین فرضیه دوم پژوهش که بیان میدارد باورهای فراشناختی، مؤلفه ترس از نشانههای اضطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی مینماید، فقط در مورد باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر تایید میگردد.
در مرحله آخر همه مؤلفههای فراشناختی به عنوان متغیر پیشبین و مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک به عنوان متغیر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند. نتایج نشان داد که از میان مؤلفههای فراشناخت بهترین متغیرهای پیشبین برای مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک، باورهای منفی در موردکنترل ناپذیری فکر و خطر (261/0R2=؛001/0p≤)، اعتماد شناختی (283/0R2=؛ 01/0p≤) و باورهای مثبت در مورد نگرانی(296/0R2=؛ 02/0p≤) است. بنابراین فرضیه سوم پژوهش که بیان میدارد باورهای فراشناختی، مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک از نشانههای اضطراب اجتماعی را در جمعیت غیربالینی پیشبینی مینماید، در سه مورد باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر، اعتماد شناختی و باورهای مثبت در مورد نگرانی تایید میگردد.
بحث و نتیجه
نتایج پژوهش نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانههای اضطراب اجتماعی رابطه معناداری دارند و این ارتباط در مؤلفه اجتناب نسبت به ترس و ناراحتی فیزیولوژیک قویتر است. این یافته با پژوهشهای ولز و کارتر (2001)، وزیری و همکاران (1387)، هیگا و دالیدن (2007) و برهمند (2004) همخوانی دارد. در تبیین یافته بهدست آمده با توجه به تئوریهای شناختی و فراشناختی در حوزه آسیبشناسی اضطراب اجتماعی میتوان به اهمیت سوگیری در تعبیر و نقش آن در ارزیابی منفی رویدادها بهعنوان هسته اضطراب اجتماعی اشاره کرد. میتوان گفت سوگیری در تعبیر و تفسیر موقعیتهای اجتماعی منجر به ایجاد فرضیههای اشتباه در مورد خود و محیط اجتماعی میشود. این امر به بازبینی تهدید و فعالسازی استراتژیهای خود تنظیمی ناکارآمد ارتباط دارد و ارزیابی منفی از موقعیتهای اجتماعی را در پی دارد. نتایج پژوهشهای چن و همکاران (2003) کلارک و ولز (1995)، رپی و هیمبرگ (1997) و کلارک و مک مانوس (2002) به نوعی تاییدکننده این موضوع هستند.
همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که به ترتیب، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر و خودآگاهی شناختی از مهمترین مؤلفههای فراشناختی هستند که مؤلفه اجتناب را پیشبینی میکنند. در صورتی که مؤلفههای باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر تنها مؤلفهای است که ترس را پیشبینی میکنند و مؤلفههای باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر، اعتماد شناختی و باورهای مثبت در مورد نگرانی مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک را پیشبینی میکنند که با یافتههای پژوهشی وزیری و همکاران (1389)، ولز (1995)، مارکانتانیو و همکاران (2010) همخوانی دارد.
در تبیین این نتایج میتوان بیان کرد که مطابق مدل فراشناختی اضطراب ولز و میتوز (1996) افراد آسیبپذیر به دلیل نگرانی (هادسون و الیس، 2010) با ترکیبی از باورهای فراشناختی مثبت (برای مثال، برای اجتناب از خطر باید نگران باشیم) و باورهای فراشناختی منفی (برای مثال «من هیچ کنترلی بر نگرانی ندارم») درگیر سندرم شناختی ـ توجهی میشوند که این امر به تداوم نشانههای اضطراب اجتماعی میانجامد. در تبیین دیگر میتوان گفت باورهای فراشناختی مثبت و منفی در ارزیابی موقعیتهای تازه با توجه به مدل کنش اجرایی خود ـ تنظیمی بازبینی تهدیدآوری از موقعیتهای اجتماعی دارند و این امر فعالسازی باورهای مختل را به دنبال دارد. برای مثال باور مثبت «برای اینکه در امان بمانم، باید به خطر توجه کنم» موجب تداوم احساس تهدید در فرد میشود. همچنین باور منفی "من هیچ کنترلی به تفکر خود ندارم" با توانایی فرد درکنار گذاشتن سبک تفکر ناسازگارانه تداخل مینماید. علاوه بر این باورهای منفی مانند «فکر کردن به این افکار باعث میشود تا کنترل ذهنم را از دست بدهم» باعث تشدید توجه تثبیت شده در وضعیت جاری میشود (ولز، 2009). در همین راستا مدلهای شناختی اضطراب اجتماعی نیز(رپی و هیمبرگ، 1997و هافمن[48]، 2007؛ کلارک و ولز، 1995؛ کیمبرل[49]، 2008) باورهای ناسازگارانه را عاملی در جهت احساس اضطراب در موقعیتهای جدید میدانند. این اضطراب در سیکل معیوبی رفتارهای اجتنابی (اجتناب مؤلفهای است که بالاترین همبستگی را با باورهای فرا شناختی دارد) را بر میانگیزد که موجب تداوم باورهای ناکارآمد میشود (ولز و کارتر، 2001). میتوان گفت که باورهای فراشناختی، در سطحی بالاتر از فرآیندهای شناختی در تعامل با مؤلفههای اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیک به هنگام رویارویی فرد با موقیتهای جدید با آشفتگی ذهنی همراه میشوند.
یافته پژوهش حاضر و پژوهشهای نامبرده با پژوهش کرمی و همکاران (1390) که در پژوهش خویش نشان دادهاند مؤلفههای باورهای مثبت در مورد نگرانی، اعتماد شناختی، خودآگاهی شناختی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر و فراشناخت کل، توان پیشبینی هراس اجتماعی را ندارند، ناهمخوان است. در تبیین این تفاوت یافتهها میتوان به بحث تفاوتهای فردی و فرهنگی که در شکلگیری فرایندهای شناختی و فراشناختی وجود دارد، اشاره کرد. فرآیندهای فراشناختی دارای دو جنبه مستقل اما مرتبط با یکدیگرند: دانش فراشناختی و تجربه فراشناختی (کدیور، 1383). از این رو تجربه فراشناختی میتواند در تعامل بین شخص و محیط، دانش شناختی و باورهای فراشناختی را متاثر سازد و تفاوتهایی را در روابط مولفههای فراشناختی با متغیرهای همبسته ظاهر کند.
در پژوهش حاضر باورهای منفی در مورد کنترلناپذیری فکر و خطر بهعنوان عاملی که در مؤلفههای اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی نقش دارد، قابل مداقه است. در تبیین این یافتهها میتوان عنوان کرد که: "باورکنترل ناپذیری فکر و خطر" به باورهای فرد در مورد کنترل ناپذیری افکار و اینکه افکار باید بهمنظور عملکرد خوب کنترل شوند، مربوط میشود. همین امر منجر به انتخاب گزینشی میشود. این یافته با یافتههای پژوهشی ولز و کارتر (2001) و یلماز (2011) هم سو است. همچنین اسپادا و همکاران (2008) معتقدند فعال شدن باورهای فراشناختی کنترل ناپذیری فکر و خطر، باعث میشود افراد دچار تنش عاطفی میشوند. تجربه این تنش موجب در دسترس بودن مفاهیم "تهدید" در پردازش و تشدید اضطراب و هیجانات منفی میشود. در این حالت افراد تهدیدهای محیطی را بیش برآورد میکنند (استارسویچ، 2005) و این میتواند علایم اضطراب اجتماعی را تشدید کند. نتایج این مطالعه حمایت بیشتری برای مدل کنش اجرایی خود تنظیمی از اختلالات روانشناختی ولز و میتوز (1996) و نیز تاییدی برای الگوهای آسیبشناسی اضطراب اجتماعی کلارک و ولز (1995)، رپی و هیمبرگ (1997) و ولز و میتوز (1996) است.
در ایران بهرغم بررسیهایی که ارتباط متغیرها از انواع دیگر را با اضطراب اجتماعی مدنظر قرار دادهاند، پژوهش حاضر بهدلیل بررسی باورهای فراشناختی و تلاشی که در مشخص نمودن نقش این متغیرها در پیشبینی علایم اضطراب اجتماعی داشته، میتواند محل اعتنا باشد. اگر چه این مورد میتواند یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر نیز باشد. البته باید توجه داشت که متغیرهایی زیادی وجود دارند که نقش آنها با توجه به اختصاصات فرهنگ ایران در مورد اضطراب اجتماعی مورد بررسی قرار نگرفته است.
پژوهش حاضر تنها به نمونه دانشجویی دانشگاه ایلام بسنده کرده است در نتیجه، تعمیم یافتهها به جامعه عمومی بر پایه یافتههای این بررسی باید با احتیاط انجام شود. همچنین بهدلیل انجام پژوهش در جمعیت غیربالینی دانشجویی، امکان تعمیم نتایج به جامعه بالینی وجود ندارد. از سویی ابزارهای مورد استفاده، درعین ویژگی علمی، ممکن است در سنجش متغیرها با محدودیت مواجه بوده باشند. بهویژه متغیر ملاک تحقیق، یعنی اضطراب اجتماعی که بیشتر نوعی نشانه شناسی را در برگرفته است. پیشنهاد میشود در آینده پژوهشهای مشابه در گروههای بالینی صورت گیرد تا امکان مقایسه گروههای غیربالینی و بالینی فراهم آید. بهخصوص بهدلیل شیوع اضطراب اجتماعی در میان نوجوانان، بررسی آسیب شناسی اختلال مذکور در گستره سنی نوجوانی ضروری به نظر میرسد. با مد نظر قرار دادن این امر که اختلال اضطراب اجتماعی بهعنوان یک اختلال در DSM-IV-TR دارای ملاک تشخیصی است (انجمن روانشناسی آمریکا، 2000)، پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی با تأکید بر مصاحبه تشخیصی محدودیتهای احتمالی ناشی از ارزیابی نشانههای اضطراب اجتماعی توسط ابزارهای سنجش این اختلال (بهویژه برای گروههای بالینی) مرتفع گردد. با توجه به یافتههای مربوط به باورهای فراشناختی موثر در اضطراب اجتماعی در این اختلال باید گفت که در جهت کاهش نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی، بالینگران و متولیان بهداشت و سلامت میتوانند با تمرکز بر روی باورهای فراشناختی ماهیت اضطراب اجتماعی را بهتر درک کند و نشانههای این اختلال را کاهش دهند. همچنین به کارشناسان حوزه سلامت در محیطهای دانشگاهی پیشنهاد میشود جهت پیشگیری از اضطراب اجتماعی به اصلاح باورهای فراشناختی دانشجویان توجه نمایند.
[1]social anxietydisorder
[2] scrutiny
[3]Sosic etal
[4]Garcia–Lopez
[5]Moitra etal
[6] early developmental stages of psychopathology (EDSP) study
[7]Heimberg & Becker
[8]Alfano & Beidel
[9]Farmark
[10]Wittchen & Beloch
[11]Lee & Telch
[12] Wells & Matthews
[13] Clark
[14] cognitive behavioral model of social phobia
[15] Rapee & Heimberg
[16] spada etal
[17] Flavell & Miller
[18] self-regulatory executive function model
[19] syndrome cognitive-attention
[20] fixated attention
[21] rumination
[22] papageorgiou
[23] Wells & Carter
[24] Ellis & Hudson
[25]risk factor
[26]Roth
[27] Spectur & Libman
[28] Yilmaz
[29] Barahmand
[30] Marcantonio etal
[31] Cartwright-Hatton
[32] Mc Manus
[33] Chen etal
[34] Higa & Daliden
[35] Beidel etal
[36] national comorbidlity survey
[37]Acarturk etal
[38] Bögels etal
[39] Connor etal
[40] Kashdan etal
[41] Jon etal
[42] Martin & Dahlen
[43] Social Phobia Inventory(SPIN(
[44]Cognitive Error Questionnaire(CEQ)
[45] Self-Esteem Rating Scale(SERS)
[46] Symptom Check List -90- Revised (SCL–90–R)
[47] Meta-Cognations Questionnaire- 30(MCQ-30)
[48]Hofmann
[49] Kimbrel