Document Type : Original Article
Authors
1 M. A. of Clinical Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Assistant Professor of Clinical Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
3 Professor of Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
روابط پرخاشگرانه به عنوان رفتارهایی که هدفشان آسیب رساندن به دیگران است، تعریف شدهاند (دوبیس، دوکتروف، 2007). یکی از ویژگیهای نوجوانان و جوانان حالت تهاجم و پرخاشگری است. پرخاشگری عبارت است از رفتاری که به دیگران آسیب میرساند یا بالقوه میتواند آسیب برساند و ممکن است به شکل بدنی، لفظی یا نقص حقوق دیگران تجلی کند (فروم، 1985).
دامنه تفاوتهای فردی در گرایش به پرخاشگری گسترده است. برخی افراد کاملا خود را کنار میکشند و به ندرت پرخاشگر میشوند، مگر آنکه به شدت تحریک شوند. برخی دیگر تقریباً همه روزه واکنش خشم نشان میدهند و در هنگام تحریک گرایش بیشتری به ابراز پرخاشگری کلامی و فیزیکی دارند. این افراد که پرخاشگری ویژگی قوی آنهاست، معمولاً اظهار میدارند که در زمان رشد، خانوادهای نا منسجمتر، در برابر ابراز وجود بیتفاوتتر وکم تحملتر، متعارضتر و نابسامانتر از خانوادههای عادی داشتهاند (لوپز، تورمن، 1993).
رفتارهای پرخاشگرانه کودکان اغلب دو خاستگاه دارد: یکی مزاج کودک و دیگری موقعیت خانواده (دبو، کلک، 2007؛ مک کینون، لوییس، دولینگ، چمن، رابینز و کورتنر، 1994). تحقیقاتی که تاکنون در ارتباط با مزاج کودکان انجام شده، بر مزاج به عنوان یک ویژگی اصلی تمرکز دارند، زیرا آنرا پیشبینیکننده مناسبی برای مشکلات رفتاری کودکان میدانند (یزدخواستی و هاریزوکا[1]، 2006). مزاج به عنوان یک سازه کلی به دامنه گستردهای از صفات رفتاری که ریشه زیستی دارد، اشاره میکند (یزدخواستی و هاریزوکا، 2006). همچنین، مزاج را گرایش بنیادی و نسبتا ًذاتی افراد که زیر بنا و تنظیم کننده رفتار آنان به شمار میرود و اساس سرشتی دارد، تعریف کردهاند (نلسون و همکاران[2]، 1999). مزاج به عنوان یک ویژگی ذاتی که در افراد مختلف از لحاظ هیجان و ویژگی حرکتی و خود تنظیمی و توجه متفاوت است، به طور متوسط با سازگاری دورههای بعدی رابطه دارد
گالاگر[3] (2002). ویژگیهای مزاجی چه به تنهایی و چه در ارتباط با محیط خانواده میتوانند پیشبینی کننده رفتار نوجوانان باشند. رتیو، استنجر، مک کا، دویلی و هادزیکا (2007) نشان دادند که مزاج کودکان پیشبینی کننده سطوح بالایی از مشکلات درونی و توجه در کودکان است. برای مثال، کودکانی که در جستجوی تازگی هستند، مشکلات توجه بیشتری را نشان میدهند. همچنین، کودکانی که سطح بالایی از اجتناب را دارند، بیشتر با مشکلات درونی مانند اختلال اضطراب و افسردگی مواجه هستند. مزاج برسبکهای تعامل والدین با کودک در پیدایش مشکلات رفتاری تأثیر نهاده، همچنین تحت تأثیر سبکهای تعاملی والدین قرار میگیرد و مشکلات رفتاری کودکان را پیشبینی مینماید. تحقیقی که در ارتباط با تعامل محیط خانواده با مزاج صورت گرفته، نشان داده است که رابطه والد کودک باید به عنوان مهمترین رابطه محیطی مشکلات رفتاری کودک در نظرگرفته شود (هانیگتون[4]، 2010). از طرف دیگر، ویژگیهای مزاجی میتواند کودکان را به طور متمایزی مستعد برخوردهای خاصی برای تعامل با تجارب محیطی کند (واچس[5]، 1992؛ واچس و گاندور[6]، 1983). برای مثال، ویژگیهای مزاجی کم خطر مانند هیجانهای مثبت و توجه بالا ارتباط پر خطر والدین با آنها را تعدیل کرده، در مقابل ویژگیهای مزاجی پر خطر مانند سطح فعالیت بالا و هیجانهای منفی تأثیر این شیوه ارتباطی والدین را بر رفتار کودک تشدید مینماید (ویلز و همکاران[7]، 2001). به این ترتیب، مزاج را میتوان هم به عنوان یک عامل خطر آفرین برای ابتلا به اختلالات هیجانی و رفتاری و هم به عنوان یک عامل که قابلیت سازگاری با محیط را افزایش میدهد در نظر گرفت (کلارک و واتسون[8] ،1999؛ رودبارت و باتیس،[9] 2006).
بیتس (1989) وکپلان، ریچیل، روان (2009) نشان دادند که بین سبک تربیتی حمایتکننده و کودکان خجالتی رابطه وجود دارد؛ به این صورت که هر چه مادر شخصیت نوروتیک داشته باشد و از سبک تربیتی حمایتکننده استفاده کند، سطح خجالتی بودن کودکان را افزایش میدهد. رابطه والدین و کودک نقش مهمی در عملکرد کودکان دارد و از راه این ارتباط دو جانبه اولیه با والدین است که کودکان چیزهایی درباره محیط اطراف خود فرا میگیرند. اگر والدین نسبت به علائم کودکانشان حساس نبوده، آنها را حمایت نکنند، باعث ایجاد حس نا امنی در آنها میگردند و در نتیجه کودک در ارتباط مؤثر با دیگران مشکلاتی خواهد داشت. طرد کودک از سوی والدین، بر ادراک او از خود و دیگران تأثیر گذاشته، مانع بر قراری یک رابطه مؤثر با دیگران میگردد. والدینی که با کودکانشان روابط گرم و صمیمانه دارند و نسبت به کودکانشان پاسخگو و متعهد هستند، دارای کودکانی با مؤلفههای اجتماعی بیشتری هستند. همچنین، این کودکان رفتارهای تهاجمیکمتری با همسن و سالان خود دارند. تربیت مؤثر مستلزم شناسایی مزاج خاص کودک است تا بتوان از راهبردهای موفقیت آمیز برای رشد مثبت کودک استفاده کرد (مُک کلوری و فان، 2002). علیرغم تحقیقاتی که در ارتباط با ویژگیهای مزاجی و تعامل آنها با محیط خانواده با رفتار کودکان و نوجوانان وجود دارد، تحقیقی که به ارتباط مزاج نوجوانان و ادراک آنها از طرد و پذیرش پدر(به عنوان شیوه تعامل پدر) با رفتار پرخاشگرانه آنها پرداخته باشد، یافت نشد.
از آنجاییکه پرخاشگری زودرس، پیامدهای منفی اثبات شدهای داردکه عبارتند از: عدم پیشرفت تحصیلی کافی، ترک تحصیل و شکست تحصیلی، مصرف مواد و بزهکاری نوجوانی، هر نوع وسیلهای که بتواند پر خاشگریهای مرضی و بیمارگونه و نابهنجار افراد را کاهش دهد، میتواند مؤثر و مفید باشد. از طرف دیگر، نتایج تحقیقات نشان میدهد که نوجوانان ناشنوا در مقایسه با نوجوانان شنوا پرخاشگری بیشتری را آشکار میسازند و این رفتارها علاوه بر مزاج، با رفتارهای پرخاشگرانه والدین، در محیط خانواده ارتباط دارد (حسین خان زاده، 1384) و ناشنوایی موجبات حساسیت شدید آنها را نسبت به اطرافیان فراهم آورده است. چنانچه فرضهای این تحقیق؛ یعنی، ویژگیهای مزاجی پرخطر به عنوان عوامل تشدیدکننده شیوه ارتباط پر خطر والدین در پیشبینی رفتار پرخاشگرانه و از طرف دیگر، ارتباط مؤثر والدین به عنوان عامل تعدیل کننده تأثیر مزاج پر خطر در پیشبینی رفتار پرخاشگرانه اثبات شود، میتوان از نتایج این تحقیق به منظور بررسی شیوههای آموزش والدین به منظور افزایش ارتباط مؤثر والد-فرزند برای کاهش یا حذف رفتارهای پرخاشگرانه استفاده نمود. پرخاشگری، کودک را در معرض خطر مشکلات رفتاری بعدی قرار میدهد. توجه به این مطالعات ما را در شناخت مراحل تدریجی رشد رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی در نوجوانان توانا میسازد. این مطالعات برای ما توانایی شناخت مراحل پیشرفت اختلال، همچنین مهمترین عوامل خطر ساز برای بروز نشانههای اختلال را فراهم میسازد. با آگاه کردن مردم نسبت به برخورد مناسب و صحیح خود با نوجوانان شنوا و ناشنوا، نه تنها میتوان نیازهای روانی آنها، به ویژه امنیت، محبت، احترام و ابراز وجود را تأمین کرد، بلکه میتوان انگیزه رشد را در آنها افزایش داده، باعث کاهش مشکلات روانی در آنها شد.
با توجه به مطالب فوق، اهداف تحقیق حاضر تعیین رابطه ویژگیهای مزاج نوجوانان شنوا و ناشنوا با پرخاشگری و سپس تعیین رابطه تعامل ویژگیهای مزاج و ادراک طرد و پذیرش پدر با مؤلفههای پرخاشگری در دو گروه نوجوانان شنوا و ناشنواست. با توجه به اهداف فوق، تحقیق حاضر به بررسی فرضیههای زیر می پردازد:
1- بین مؤلفه های مزاج (سطح فعالیت، ریتمدار بودن، نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید، فراخنای توجه، شدت بیان خلق، حواسپرتی و آستانه حسی) با عاملهای پرخاشگری (پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم، خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم) در دو گروه دانشآموزان شنوا و ناشنوا، رابطه وجود دارد.
2- تأثیر متقابل(تعامل) مؤلفههای مزاج و ادراک طرد وپذیرش پدر بر عاملهای پرخاشگری معنی دار است.
روش
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
با توجه به موضوع و ماهیت پژوهش، روش پژوهش حاضر از نوع (علّی پس از وقوع) است. از جامعه آماری دانشآموزان دختر و پسر پایههای اول، دوم و سوم مدارس راهنمایی عادی و استثنایی شهر اصفهان، 60 نفر دانش آموز (30 نفر دختر و30 نفر پسر) ناشنوا و100 نفر دانش آموز (50 نفر دختر و50 نفر پسر) شنوا از دو مدرسه راهنمایی عادی و دو مدرسه استثنایی به صورت نمونهگیری خوشهای (تصادفی) انتخاب شدند. با توجه به اینکه در تحقیقات مربوط به مدارس باید یافتهها به کلاسهای واقعی تعمیم داده شوند، در این پژوهشها استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده صحیح نیست و باید از نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده شود. به همین علت، دو مدرسه از مدارس ناشنوایان و دو مدرسه از مدارس عادی که بهشکل تصادفی خوشهای انتخاب شده بودند مقایسه شدند و شاخصهای گرایش مرکزی و پراکندگی و نیز رابطه بین متغیرها در آنها با یکدیگر مقایسه شد. با توجه به اینکه تعداد افراد در خوشهای عادی مدارس بیشتر از تعداد افراد در نمونه ناشنوا بود، دو نمونه با یکدیگر از لحاظ تعداد نفرات برابر نبودند. این ممکن بود در پیش فرض استفاده از آمارههای پارامتریک اشکال ایجاد کند، زیرا در صورت نقض پیش فرض ها با استناد به برابری نمونه ها همچنان آماره پارامتریک را بهکار برد، اما در پژوهش حاضر این نابرابری در نمونه ها اشکالی ایجاد نکرده، زیرا پیش فرضهای تحلیل واریانس برقرار بودند. میانگین سنی آزمودنیها 5 /11 سال بود.
ابزار: ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل سه پرسشنامه پرخاشگری باس و وارن[10]، طرد و پذیرش والدین ویژه کودک (فرم پدر)[11] ومزاج کودکی میانه[12] بود.
پرسشنامه پرخاشگری(AQ): این پرسشنامه توسط باس و وارن (2000) ساخته شده و دارای 34 سؤال و از نوع بسته پاسخ است که مخصوص سنین 9 تا 88 سال است. پاسخ سؤالها از کاملاً مخالفم (1) تا کاملا ًموافقم (5) درجه بندی شده و پاسخ صحیح و غلط وجود ندارد. این پرسشنامه یک وسیله خود ارزشیابی است که به منظور سنجش پنج عامل پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم، خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم استفاده میشود. ضریب پایایی آن در آمریکا 91/0 گزارش گردید و در ایران توسط (یزدخواستی، 1388) ضریب پایایی این پرسشنامه 78/0 گزارش شد.
پرسشنامه طرد و پذیرش والدین ویژه کودکان (فرم پدر): این پرسشنامه یک وسیله خود ارزشیابی است که به منظور ارزیابی ادراک افراد از طرد و پذیرش والدینشان توسط روهنر (1996) ساخته شده، دارای 68 سؤال و از نوع بسته پاسخ است. سؤالها از هرگز درست نیست (1) تا همیشه درست (4) درجه بندی شده، پاسخ صحیح یا غلط وجود ندارد و برای سنجش دو عامل طرد و پذیرش استفاده میشوند. ضریب پایایی این پرسشنامه توسط سازنده آن در آمریکا 91/0 گزارش گردیده، در ایران توسط (یزدخواستی، 1388) 98/0 گزارش شد.
دستهبندی عاملها برای تحلیل طرد و پذیرش والدین
براساس بالا و پایین بودن نمرههای طرد و پذیرش نسبت به میانگین آنها، چهار ترکیب: پذیرنده، دوسوگرا و اجتنابی حاصل شده این دستهبندی بر اساس طبقهبندی ارائه شده توسط سازنده آزمون انجام شد.
جدول 1: چهار گروه بهدست آمده ازترکیب دو عامل طرد و پذیرش پدر بر اساس پرسشنامه طرد پذیرش والدین
نام گروه |
عاملها |
سطح نمرهها نسبت به میانگین |
پذیرنده |
پذیرش |
بالا |
طرد |
پایین |
|
طردکننده |
پذیرش |
پایین |
طرد |
بالا |
|
اجتنابی |
پذیرش |
پایین |
طرد |
پایین |
|
دوسوگرا |
پذیرش |
بالا |
طرد |
بالا |
پرسشنامه مزاج کودکی میانه: این پرسشنامه به منظور سنجش 9 عامل مزاج؛ یعنی، سطح فعالیت[13]، پیشبینی پذیری[14]، میزان کنارهجویی از محرک جدید[15]، شدت بیان خلق[16]، فراخنای توجه[17]، حواسپرتی[18]، آستانه حس[19] و کیفیت خلق غالب، سازگاری توسط هگویت، مک دویت و کری (2000) ساخته شده و دارای 60 سؤال و از نوع بسته پاسخ است. پاسخ سؤالها از به ندرت (1) تا اکثراً (6) درجهبندی شده است و پاسخ صحیح و غلط وجود ندارد.
این پرسشنامه مخصوص گروه سنی 8 تا 12 سال است. این پرسشنامه در ایران توسط (یزد خواستی1388) هنجاریابی شده وضریب پایایی عاملهای آن از 44/0 برای عامل نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید تا 73/0 برای عامل آستانه حسی متغیر است.
روش تجزیه و تحلیل دادهها: از آمار توصیفی برای ترسیم جداول، محاسبه میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. همچنین، برای آزمون فرضیهها از تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون توکی استفاده گردید.
یافتهها
به منظور بررسی رابطه بین مؤلفههای مزاج (سطح فعالیت، ریتمدار بودن، نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید، فراخنای توجه، شدت بیان خلق، حواسپرتی و آستانه حسی) با عاملهای پرخاشگری (پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم، خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم) در گروه دانشآموزان شنوا،آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
جدول2:تحلیل رگرسیون چند گانه برای پیشبینی پرخاشگری جسمی توسط عاملهای مزاج دردانشآموزان شنوا
نتایج نشان داد که ازبین مؤلفههای مزاج، نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید و شدت بیان خلق به طور معنیدار پرخاشگری جسمی نوجوانان شنوا را پیشبینی میکنند (جدول2). لذا فرضیه 1 دراین موارد تایید گردید.
جدول3: تحلیل رگرسیون چند گانه برای پیشینی پرخاشگری کلامیتوسط عاملهای مزاج دردانشآموزان شنوا
نتایج رگرسیون، نشان داد که از بین مؤلفههای مزاج، حواسپرتی و سطح فعالیت به طور معنیدار پرخاشگری
کلامی نوجوانان شنوا را پیشبینی میکنند (جدول3). لذا فرضیه 1 نیز در این موارد تایید گردید.
جدول4: تحلیل رگرسیون چند گانه برای پیشبینی خشم توسط عاملهای مزاج دردانشآموزان شنوا
نتایج رگرسیون، همچنین نشان داد که از بین مؤلفههای مزاج، سطح فعالیت به طور معنیداری خشم نوجوانان شنوا را پیشبینی میکند (جدول4). لذا فرضیه 1 فقط در این مو رد تایید گردید.
جدول5: تحلیل رگرسیون چند گانه برای پیشبینی خصومت توسط عاملهای مزاج دردانش شنوا
نتایج رگرسیون، نشان داد که از بین مؤلفههای مزاج، حواسپرتی به طور معنیدار خصومت نوجوانان شنوا را پیشبینی میکند (جدول5). لذا فرضیه 1 فقط در این مو رد تایید گردید.
به منظور بررسی رابطه بین مؤلفههای مزاج (سطح فعالیت، ریتمدار بودن، نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید، فراخنای توجه، شدت بیان خلق، حواسپرتی و آستانه حسی) با عاملهای پرخاشگری (پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم، خصومت، پرخاشگری غیرمستقیم) در گروه دانشآموزان ناشنوا،آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان دادکه رابطه معناداری بین عاملهای مزاج با پرخاشگری دردانشآموزان ناشنوا وجود ندارد.
به منظور بررسی رابطه بین تعامل مؤلفههای مزاج و طرد و پذیرش پدر با عاملهای پرخاشگری در گروه دانشآموزان شنوا از آزمون تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد.
جدول6: آزمون تحلیل واریانس دو راهه برای تعامل مؤلفههای مزاج و ادراک طرد و پذیرش پدر در پیشبینی مؤلفههای پرخاشگری در دانشآموزان شنوا
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در ارتباط با عامل مزاج (حواسپرتی) و ادراک طرد و پذیرش نوجوانان با پرخاشگری جسمی نشان داد که رابطه این تعامل با پرخاشگری جسمی در دانشآموزان شنوا معنادار است (05/0>P) (جدول6).
جدول 7: جدول توکی برای مقایسه پرخاشگری جسمی در رابطه با طرد و پذیرش در دوگروه حواسپرتی بالا و پایین در گروه شنوا
نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد زمانی که مزاج حواسپرتی بالا باشد، در نوجوانانی که دوسوگرا هستند، پرخاشگری جسمی بالا و در نوجوانان (پذیرش شده، اجتنابی و طرد شده) پرخاشگری جسمی پایین است، ولی در زمانی که مزاج حواسپرتی پایین باشد، در نوجوانان طرد شده پرخاشگری جسمی بالا و در نوجوانان پذیرش شده، اجتنابی و دوسوگرا پرخاشگری جسمی پایین است (جدول 7).
به منظور بررسی رابطه بین تعامل مؤلفههای مزاج و ادراک طرد و پذیرش پدر با عاملهای پرخاشگری در گروه دانشآموزان ناشنوا از آزمون تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد.
جدول 8: آزمون تحلیل واریانس دو راهه برای تعامل مؤلفههای مزاج و ادراک طرد و پذیرش در پیش بینی مؤلفههای پرخاشگری در دانشآموزان ناشنوا
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در ارتباط با عاملهای مزاج و طرد و پذیرش نوجوانان ناشنوا با پرخاشگری نشان داد که رابطه تعامل مزاج فراخنای توجه و طرد و پذیرش با پرخاشگری کلامی و خصومت معنادار است و همچنین، رابطه تعامل مزاج حواسپرتی و طرد و پذیرش با خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم معنادار است (00/0>P) (جدول8).
جدول 9: جدول توکی برای مقایسه پرخاشگری کلامی در رابطه با طرد و پذیرش در دوگروه فراخنای توجه بالا و پایین در گروه ناشنوا
نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد زمانی که مزاج فراخنای توجه پایین باشد، در نوجوانانی که پذیرش شده، دوسوگرا هستند، پرخاشگری کلامی بالا و در نوجوانان طرد شده و اجتنابی پرخاشگری کلامی پایین است، ولی زمانی که مزاج فراخنای توجه بالا باشد، در نوجوانان دوسوگرا و پذیرش شده پرخاشگری کلامی پایین و در سایر نوجوانان (اجتنابی و طرد شده) پرخاشگری کلامی بالاست (جدول 9).
جدول 10: جدول توکی برای مقایسه خصومت در رابطه با طرد و پذیرش در دوگروه فراخنای توجه بالا و پایین در گروه ناشنوا
نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد زمانی که مزاج فراخنای توجه بالا باشد، در نوجوانانی که اجتنابی و طرد شده هستند خصومت بالا و در نوجوانان پذیرش شده و دوسوگرا خصومت پایین است، ولی در زمانی که مزاج فراخنای توجه پایین باشد، در نوجوانان طرد شده و اجتنابی خصومت پایین و در سایر نوجوانان (پذیرش، دوسوگرا) خصومت بالاست (جدول 10).
جدول 11: جدول توکی برای مقایسه خصومت در رابطه با طرد و پذیرش در دوگروه حواسپرتی بالا و پایین در گروه ناشنوا
نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد زمانی که مزاج حواسپرتی پایین باشد، در نوجوانانی که پذیرش شده و اجتنابی هستند خصومت پایین و در نوجوانان طرد شده و دوسوگرا خصومت بالاست، ولی در زمانی که مزاج حواسپرتی بالا باشد، در نوجوانان پذیرش شده و اجتنابی خصومت بالا و در سایر نوجوانان (طرد شده، دو سوگرا) خصومت پایین است (جدول 11).
جدول 12: جدول توکی برای مقایسه پرخاشگری غیرمستقیم در رابطه با طرد و پذیرش در دوگروه حواسپرتی بالا و پایین در گروه ناشنوا
نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد زمانی که مزاج حواسپرتی بالا باشد، در نوجوانانی که پذیرش شده و اجتنابی هستند پرخاشگری غیرمستقیم بالا و در نوجوانان طرد شده و دوسوگرا پرخاشگری غیرمستقیم پایین است، ولی در زمانی که مزاج حواسپرتی پایین باشد، در نوجوانان دوسوگرا پرخاشگری غیر مستقیم بالا و در نوجوانان پذیرش شده پرخاشگری غیر مستقیم پایین است (جدول 12).
بحث و نتیجهگیری
- نتایج نشان دادکه از مجموعه مؤلفههای مزاج، مؤلفههای نزدیک شدن یا کنارهجویی از محرکهای جدید و مؤلفه شدت بیان خلق به طور معنیداری پرخاشگری جسمی دانشآموزان شنوا را پیشبینی میکنند. درتبیین این نتایج میتوان به منابع زیر اشاره کرد: کلتیکانگاس (2008) و تهرانی دوست (1384) ابراز داشتند که سطح فعالیت بالا، شدت بیان خلق، کنارهجویی بالا و حواسپرتی ویژگیهای از مزاج هستند که پیشبینیکننده مشکلاتی از قبیل پرخاشگری هستند.
کنترل هیجانها عاملی است که بیشتر از آنکه از خانواده تأثیر بپذیرد، تحت تأثیر گروه دوستان قرار دارد. کودکان در فرایند رشد و در ارتباط با دوستان میآموزند که در چه موقعیتهایی به ابراز هیجانی پرداخته و در چه موقعیتهایی هیجانها را کنترل کنند. به این مهارت اصطلاحا پختگی هیجانی گفته میشود (فلیپ رایس، ترجمه مهشید فروغان، 1387). ناتوانی در کنترل هیجانی و متعاقبا ًپختگی هیجانهای پایین در ارتباط با دیگران میتواند تبیینکننده رابطه مثبت شدت بیان خلق بالا و شدت پاسخگویی هیجانی با پرخاشگری جسمی باشد. نزدیک شدن یا کناره جویی از محرک، یک عامل مزاجی است که واکنش فرد به محرکهای جدید را تبیین میکند. میزان متوسط نزدیک شدن و کنارهگیری میانه م نشان دهنده یک مزاج آسان و بالا و پایین بودن آن نشان دهنده مزاج سخت است. میزان بالای نزدیک شدن به دیگران میتواند ناشی از ناتوانی در کنترل تکانه باشد. افرادی که در کنترل تکانه با مشکل مواجه هستند، در کنترل هیجانها و رفتار خود در موقعیتهای گوناگون بین فردی با مشکل مواجه شده، رفتارهای پرخاشگرانه و سلطه جویانه نسبت به دیگران ابراز میدارند که این خود باعث طرد شدن آنها توسط اجتماع میگردد (فلیپ رایس، ترجمه مهشید فروغان، 1387).
- نتایج نشان دادکه از مجموع مؤلفههای مزاج، مؤلفههای سطح فعالیت و حواسپرتی و به طور معنیدار پرخاشگری کلامی را در دانشآموزان شنوا پیشبینی میکند. نتایج تحقیق هارتی، میلز، نیوکام، کاربین، جفری و هال پین (2009) نشان داد که سطح فعالیت بالا باعث افزایش پرخاشگری کلامی میگردد. سندی ویاگر (2001) در تحقیقی نشان دادند که سطح فعالیت بالا و هیجانهای منفی پیشبینیکننده تعاملات آسیبپذیر در رابطه با فاکتورهای پرخطر، از جمله پرخاشگری کودکان در خانواده است. تهرانی دوست (1384) اظهار داشت کودکانی که سطح فعالیت بالا دارند، در مدرسه معمولا ًبرای همسالان و معلمان خود مشکلآفرین هستند و این مشکل با زندگی کودک در خانواده مدرسه و اجتماع تداخل میکند، به طوری که ناتوانیهای کودک میتواند حتی تا سنین بلوغ نیز تداوم یابد. وی اظهار داشت بیشتر کودکانی که سطح فعالیت بالا دارند، نشانههای رفتاری پرخاشگری و نافرمانی را از خود نشان میدهند.
هنری مک گی، مفیت و سیلوا (1995) در تحقیقی نشان دادند که هیجانهای منفی مداوم و حواسپرتی بالا و توجه پایین پیشبینیکننده مشکلات بیرونی مثل پرخاشگری در سن 15 سالگی است. همچنین کودکانی که در سن 3 سالگی نمره بالاتری در تکانش و حواسپرتی نشان میدهند، در سن 21 سالگی نشانههای زیادی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی را آشکار میسازند. ریتو، استنجر، مک کی، دولی و هادزیک (2006) نشان دادند کودکانی که گستره توجه آنها پایین و میزان حواسپرتی آنها بالاست، مشکلات بیرونی و رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری نشان میدهند.
-نتایج نشان داد که از مجموع مؤلفههای مزاج، مؤلفه سطح فعالیت به طور معنیداری خشم را در دانشآموزان شنوا پیشبینی میکند. کارمن، هاس، آکن و دکوویک (2010) اظهار میدارندکه هرچه سطح تکانشی بودن ومیزان فعالیت بالاتر باشد، میزان عصبانیت و پرخاشگری نیز بالاتر است.
-نتایج نشان دادکه از مجموع مؤلفههای مزاج، مؤلفه حواسپرتی به طور معناداری خصومت را در دانشآموزان شنوا پیشبینی میکند. موسی زاده (1387) در مقاله خود اظهار داشت افرادی که کمبود توجه و حواسپرتی دارند، بیشتر دچار بیقراری و خشم و خصومت شدید میشوند و بر اثر روبهرو شدن با مشکلات یا وضعیتی که بر خلاف تمایلاتشان باشد، خیلی زود ناراحت و عصبی میشوند و رفتارهای بیمارگونه و ناهماهنگ ازخود نشان میدهند. کاسپی، هنری، مک گی، مفیت و سیلوا (1995) در تحقیقی نشان دادند که مشکلات توجه مثل حواسپرتی و بیش فعالی در کودکی پیشبینیکننده مشکلات بیرونی، همچون پرخاشگری و لجبازی است. رایس (2007) در تحقیقی اظهار کرد کودکی که ذهن متمرکز ندارد، بیشتر دچار مشکلات رفتاری از جمله پرخاشگری میشود.
-نتایج رگرسیون رابطهای بین هیچ یک از مؤلفههای مزاج و مؤلفههای پرخاشگری در دانشآموزان ناشنوا نشان نداد. برای تبیین این نتایج میتوان اظهار داشت همانطور که یزدخواستی و یارمحمدیان (1389) در تحقیق خود نشان دادند، افراد ناشنوا نسبت به افراد شنوا در ارتباط با اطرافیان افرادی خوشبینتر هستند. همچنین، پاکزاد (1987) در تحقیق خود نشان داد که افراد ناشنوا دارای ضمیری پاکتر و نهادی سالمتر از دیگران هستند.
-نتایج نشان داد که بین تعامل ادراک طرد و پذیرش و حواسپرتی با پرخاشگری جسمیدر دانشآموزان شنوا رابطه معنیداری ملاحظه میشود. نتایج توکی نشان داد زمانی که مزاج حواسپرتی بالا باشد، در دانشآموزان شنوایی که دوسوگرا و طرد شده هستند، پرخاشگری جسمی بالا و در نوجوانانی که مورد پذیرش واقع شده یا اجتنابی هستند، پرخاشگری جسمی پایین است، ولی در زمانی که مزاج حواسپرتی پایین باشد، در نوجوانان طرد شده پرخاشگری جسمی بالا و در نوجوانان پذیرش شده، اجتنابی و دوسوگرا پرخاشگری جسمی پایین است.
- نتایج همچنین نشان داد که بین تعامل ادراک طرد و پذیرش و فراخنای توجه و پرخاشگری کلامی و خصومت دانشآموزان ناشنوا رابطه معنیداری وجود دارد. نتایج توکی نشان داد زمانی که مزاج فراخنای توجه پایین باشد، در دانشآموزان ناشنوای پذیرش شده و دوسوگرا، پرخاشگری کلامی و خصومت بالا و در دانشآموزان ناشنوای طرد شده و اجتنابی پرخاشگری کلامی و خصومت پایین است، ولی زمانی که مزاج فراخنای توجه بالا باشد، در دانشآموزان ناشنوای پذیرش شده و دوسوگرا پرخاشگری کلامی وخصومت پایین و در سایر دانشآموزان ناشنوا (اجتنابی و طرد شده) پرخاشگری کلامی بالاست. تحقیقی که رایس (2007) انجام داد، نشان داد نوجوانانی که ذهن متمرکز ندارند، اگر به آنان حق انتخابهای زیادی داده شود و این رفتارها مورد پذیرش والدین قرار گیرد، دچار مشکلات رفتاری میگردند.
همانطور که در قسمت نتایج آمده است، فراخنای توجه پایین فقط در صورت تعامل با پذیرش والدین حتی اگر کمی با طرد (دوسوگرای) همراه باشد، پیشبینی کننده پرخاشگری کلامیبالاست و در صورت تعامل با ادراک طرد و اجتناب والدین پیشبینی کننده پرخاشگری کلامی پایین است. این مطلب را میتوان اینگونه تفسیر کرد که همانگونه که باس (2005) اظهار میدارد، افراد با توجه پایین نسبت به رفتارهای کلامی و غیر کلامیاطرافیان بی توجه بوده، این خود روی مهارتهای اجتماعی آنها تأثیر منفی میگذارد و از عوارض و جلوههای ثانویه اختلال نقص توجه، پرخاشگری و ستیزهجویی است. حالا اگر رفتار بیتوجهی از طرف والدین پذیرفته شود، این نوجوانان احساس خود را بدون توجه به احساسات طرف مقابل ابراز میدارند. بنابراین این افراد پرخاشگرکلامی به نظر میرسند و اگر این افراد به خاطر رفتار خود از طرف پدر طرد شده یا نادیده گرفته شوند (اجتناب) به تعدیل پرخاشگری کلامینسبت به دیگران مجبور میگردند.
نتیجه تعامل حواسپرتی پایین و ادراک طرد و پذیرش پدر نشان داد که حواسپرتی پایین در صورتی که با پذیرش و اجتناب همراه باشد، باعث خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم پایین و در صورت همراهی با طرد و دوسوگرایی باعث خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم بالا میشود. تعامل حواسپرتی بالا و طرد و پذیرش پدر نشان داد که حواسپرتی بالا در صورت همراهی با پذیرش یا اجتناب باعث خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم بالا و در صورت همراهی با طرد و دوسوگرایی باعث خصومت و پرخاشگری غیرمستقیم پایین میگردد. برای تبیین این نتایج میتوان اظهار داشت که افراد ناشنوا با حواسپرتی پایین به طرد؛ حتی اگر گاهی همراه با پذیرش باشد (دوسوگرایی) حساس بوده، تعامل این دو پیشبینیکننده خصومت بالاست. این افراد در صورتی که توسط پدر پذیرش شده یا نادیده گرفته شوند، خصومت پایین را نشان میدهند. از طرف دیگر، افراد ناشنوا با حواسپرتی بالا تنها در صورت طرد شدن، حتی اگرگاهی همراه با پذیرش والدین (دوسوگرایی) باشد، مجبور به تعدیل خصومت خود میگردند.
مقایسه نتایج دانشآموزان شنوا و ناشنوا
مقایسه نتایج دانشآموزان شنوا و ناشنوا نشان میدهد که از بین مؤلفههای مزاج، سطح فعالیت بالا، حواسپرتی بالا، شدت بیان خلق بالا، نزدیک شدن یا کنارهگیری از محرکهای جدید، به تنهایی فقط در گروه شنوا پیشبینی کننده پرخاشگری است. این نتایج میتواند حاکی از آن باشدکه مزاج در دانشآموزان ناشنوا پیشبینیکننده پرخاشگری نیست. این بدان معناست که عامل بروز مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری در این نوجوانان تنها با مزاج آنها وابسته نیست، بلکه به چگونگی روابط والدین با آنها بستگی دارد. به عبارتی دیگر، مشکلات رفتاری بسیاری از نوجوانان ناشنوا حاصل روابط ضعیف نوجوان و والد و عدم دسترسی نوجوانان به شیوههای مؤثر ارتباطی است.
نتایج تعامل مزاج و ادراک طرد و پذیرش پدر با پرخاشگری در دانشآموزان شنوا، نشاندهندة آن بود که تأثیر حواسپرتی بالای نوجوانان بر پرخاشگری آنها با دوسوگرایی نسبت به رفتار حواسپرتی آنها توسط پدران افزایش مییابد. در تبیین این نتایج میتوان به تحقیق کاکاوند (1385) اشاره کرد. او اظهار داشت وقتی که انتظارات والدین با افزایش سن از نوجوانان به منظور توجه بیشتر در کارها افزایش مییابد، این انتظارات تشدید کننده مزاج سخت (حواسپرتی بالا) فرد گشته، در نتیجه مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری ظاهر میشود. همچنین، این نتایج تأییدکننده اظهارات یزدخواستی و هاریزوکا (2006) است. تحقیقات آنها نشان داد که مزاج سخت به تنهایی میتواند مشکلات هیجانی- رفتاری را باعث گردد. حال اگر مزاج سخت با عدم حمایت والدین مثلا طرد، اجتناب یا دوسوگرایی همراه شود، نتیجه تعاملات مشکلات هیجانی و رفتاری شدیدتر خواهد بود.
نتایج تعامل مزاج و ادراک طرد و پذیرش پدر با پرخاشگری در دانشآموزان ناشنوا، نشاندهندة آن بود که از یک طرف تأثیر توجه پایین این نوجوانان بر پرخاشگری آنها با پذیرش رفتار بی توجهی آنها توسط پدران تشدید میشود و از طرف دیگر، تأثیر حواسپرتی بالای نوجوانان بر پرخاشگری آنها با طرد حواسپرتی آنها ازسوی پدران کاهش مییابد. در تبیین این نتایج میتوان به نتایج تحقیق فلیپ رایس (2003) اشاره کرد. آنها اظهار داشتند از آنجایی که کودکان از لحاظ مزاج با هم متفاوتند، شیوههای ارتباطی متفاوت میتوانند در پرورش آنها مؤثر واقع گردند؛ مثلا گاهی کودکان با مزاج سخت در خانوادههای محدودکننده به خوبی پرورش مییابند، زیرا اعمال محدودیت و عدم پذیرش والدین از تأثیر مزاج سخت کودک کاسته، مانع بروز مشکلات هیجانی و رفتاری متأثر از آنها میگردد. و بر عکس اعمال محدودیت کمتر و پذیرش بیشتر مزاج سخت کودکان توسط والدین به بروز رفتارهای اخلالگرانه در کودک منجر میشود.
از آنجایی که پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش؛ یعنی پرسشنامه مزاج و طرد و پذیرش والدین برای نخستین بار در ایران به وسیله محقق دوم هنجاریابی شده، تحقیقی که اصولا در این زمینه با استفاده از این پرسشنامهها انجام شده باشد، یافت نشد. بنابراین، امکان مقایسه کامل نتایج این پژوهش با نتایج پژوهشهای داخلی وجود نداشت.
پژوهش حاضر در حوزه رابطه مزاج و طرد و پذیرش پدر با پرخاشگری دانشآموزان شنوا و ناشنوا، توجه جدی و بیشتر محققان ایرانی را میطلبد تا در کنار سایر روشهای پیشگیری و درمان اختلالات رفتاری نوجوانان روانشناسان به تعامل عوامل محیطی، به خصوص طرد و پذیرش پدر و ویژگیهای مزاج توجه ویژه داشته باشند و همچنین امکان مقایسه پژوهشها در این زمینه مهیا گردد.
یادداشتها
لطفاً این واژههای لاتین به پایین برگهها(جایی که آن اسم توضیح داده شده است) منتقل شود. در ضمن شمارههای هر صفحه از 1شروع شود.
[1]- Harizuka
[2] Nelson etal
[3]- Gallagher
[4]- Hanington
[5]- Wachs
[6]- Gandrow
[7] -Wills etal
[8] -Clark & Whatson
[9] Rodebart & Bates
[10]- Aggression Questionaire
[11]- Parental Questionaire
[12]- Temperament Questionnaire
[13]- activity
[14]- Predictability
[15]- Approach
[16]- Intensity
[17]- Persist
[18]- Distractibility
[19]- Threshold